یک روز عده ای برای سازش خود جریان صلح حدیبیه را مطرح می کنند که در اسلام تنها جنگ نیست بلکه صلح هم هست و کسانی که آنجا روبروی پیامبر ص ایستادند فلان بودند و بهمان بودند و روز دیگر جماعتی دیگر می آیند و برای فرافکنی و فرار از تحلیل های غلط این نیت را دنبال می کنند که هزینه شکست افکار خویش را بر دوش دیگران بگذارند و برای اینکه کسانی که به تکلیف خود عمل کنند را از میدان به در کنند رفاعه بیچاره را از فیلم مختارنامه می کشند بیرون تا بگویند شما اینید!
اما باید گفت که این جماعت پیوسته در اشتباهند چه در تحلیل هاشان در امروز و چه در انتخابشان در دیروز،
اما جواب از تاریخ و نقل صحیح و مبنایی و معیاری تاریخ:
در جریان قیام مختار آنچه ادعای ایشان بوده است داشتن حکم از جانب ولایت زمان است،پس هر کسی بخواهد روبروی تکلیفی که نماینده ولی الله(در اینجا مختار) عنوان می کند پرچمی با هر عنوانی بلند کند خود عین عدم تبعیت از ولایت الهی است و مردود حال این پرچم ممکن است گاه در لباس جنگیدن باشد مانند معترضین به پیامبر ص در حدیبیه و رفاعه در برابر مختار در کوفه، و چه در سازش کردن باشد مانند خوارج در برابر حضرت امیر ع در صفین،همگی چون بلند کردن پرچمی در برابر ولایت الهی بودند مردود هستند
اما در روزگار ما هم به همین صورت است
امروز هم همه کسانی که در مقابل ملاک های ولایت الهی(حضرت آقا)معیار ها و پرچم هایی تحت هر عنوان حالا می خواهد صالح مقبول باشد،نظرسنجی باشد و...علم کردند تا از آن نوعی تکلیف بسازند کارآنها ایستادن در مقابل ولی زمان است و مردود
و هر کس هر تحلیلی دیگری از قضیه ارائه دهد تنها یک حیله و فریب است،وای به حال ما که با آنچه ولی زمان می گوید تحت هر عنوانی در بیفتیم.
و صحیح نیست که به خاطر شباهت لفظی بین سخنان رفاعه یا مخالفین با صلح پیامبر ص از اصل قضییه یعنی تبعیت از ولایت غفلت کرد و نیز به آنها انگی هم چسباند که این انگ شایسته کسانی است که با برداشت ناقص از تاریخ و فریبکاری از روی جهل یا علم خود لایق آن صفاتند
آنهایی که به دنبال حرف ولایت الهی افتادند در هر صورت در فلاح و رستگاریند حتی اگر در ظاهر امر شکست بخورند اما آنهایی که به دنبال ولایت الهی نرفتند شکست خورده اند حتی اگر در ظاهر پیروز باشند،چه برسد که در ظاهر هم شکست خورده اند!
و السلام علی من اتبع الهدی