لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
حقوق محرومان در اموال بهشتیان

«وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » [سوره معارج/آیات 25،24]
و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است، براى سائل و محروم.
دو نکته درباره آیه:
«حقِ معین» زکات واجب نیست؛ زیرا این آیه در مکه نازل شده و حکم وجوب زکات در مدینه و در سال دوم هجری قمری وضع شده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند در دارایی های توانگران، بجز خمس و زکات، حقوقی دیگر واجب و مقرر کرده است، فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ * لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
و آن حق معلوم و معین چیزی است که هر کس وظیفه خود می داند از مالش بپردازد؛ و او باید به اندازه توان و وسعت مالی اش ، آن مقدار را بر خود واجب شمارد و بسته به میل خودش ، هر روز یا هر جمعه یا هرماه بپردازد.»
سائل با محروم فرق دارد
سائل کسی است که حاجت خود را می گوید، اما محروم کسی است که شرم و حیایش مانع می شود که تقاضا کند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «محروم کسی است که برای کسب و کار زحمت می کشد، اما زندگی او پیچیده و سخت است».
حق معلوم، چیزی است که شخص از مال خود بیرون میکند و آن غیر از زکات و صدقه واجب است
امام علی (علیه السلام) درباره مسئولیت توانگران می فرمایند: «همانا خداوند در اموال ثروتمندان به اندازه ای که نیاز تهیدستان را کفایت کند حق واجب فرموده است؛ و اگر تهیدستان گرسنه و برهنه و رنجور شوند، به سبب آن است که ثروتمندان حق آنان را نداده اند؛ و خداوند حق دارد روز قیامت ، ثروتمندان را بازخواست و برای این کار عذابشان کند»؛ و نیز فرمودند: «گناهی بزرگتر از گناه ثروتمندی نیست که نیازمند را از حقش محروم کرده باشد.»
به هر حال انجام این كار از یك سو اثر اجتماعى دارد، و با فقر و محرومیت مبارزه مى كند، و از سوى دیگر اثر اخلاقى روى كسانى كه به آن عمل مى كنند مى گذارد، و قلب و جانشان را از حرص و بخل و دنیاپرستی مى شوید.
مردی از امام زینالعابدین علیه السلام درباره «حق معلوم» در آیه شریفه سۆال کرد و امام فرمود: «حق معلوم، چیزی است که شخص از مال خود بیرون میکند و آن غیر از زکات و صدقه واجب است.»
آن مرد پرسید: با این مال چه بکند؟ امام فرمود: «با آن صله رحم میکند و به ضعیفان کمک مینماید و رنج ایشان را برطرف میسازد و یا به برادر دینی اش محبت میکند و گرفتاری او را برطرف میسازد .»
تفسیر نمونه، ج 5
روایات از وسائل الشیعه، ج 6
- نظرات (0)
از ماست که بر ماست!
تغییرات از خود ماست!

جمله «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصرى آمده است و یك قانون كلى و عمومى را بیان مىكند، قانونى سرنوشتساز و حركت آفرین و هشدار دهنده! این قانون یكى از پایههاى اساسى جهان بینى و جامعهشناسى در اسلام است.
این اصل قرآنى كه یكى از مهمترین برنامههاى اجتماعى اسلام را بیان مىكند به ما مىگوید هر گونه تغییرات برونى متكى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است، و هر گونه پیروزى و شكستى كه به قومى رسید از همین جا سرچشمه مىگیرد.
بنابراین آنها كه همیشه براى تبرئه خویش به دنبال "عوامل برونى" مىگردند، و قدرت هاى سلطهگر و استعمار كننده را همواره عامل بدبختى خود مىشمارند، سخت در اشتباهند، چرا كه اگر این قدرتهاى جهنمى پایگاهى در درون یك جامعه نداشته باشند، كارى از آنان ساخته نیست.
براى پایان دادن به بدبختیها و ناكامیها باید دست به انقلابى از درون زد، یك انقلاب فكرى و فرهنگى، یك انقلاب ایمانى و اخلاقى، و به هنگام گرفتارى در چنگال بدبختیها باید فورا به جستجوى نقطههاى ضعف خویشتن پرداخت، و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق از دامان روح و جان خود شست، تولدى تازه پیدا کرد و نور و حركتى جدید، تا در پرتو آن بتوان ناكامیها و شكستها را به پیروزى مبدل ساخت.
از احكام اعمال این است كه بین اعمال انسان و حوادثى كه رخ مىدهد ارتباط وجود دارد، البته منظور از اعمال تنها حركات و سكنات خارجیهاى است كه عنوان حسنه و سیئه دارند، نه حركات و سكناتى كه آثار هر جسم طبیعى است، آیات زیر به خوبی این مطلب را بیان میدارند:
1 ـ "وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ كَثِیرٍ"؛ و آنچه مصیبت كه به شما مىرسد به خاطر كارهایى است كه به دست خود كردهاید، البته خداى تعالى از تاثیر بسیارى از كارهاى شما جلوگیرى مىكند. "سوره شورا آیه 30"
میان اعمال و حوادث جهان تا حدى ارتباط وجود دارد و حوادث خیر از اعمال خیر و حوادث بد از اعمال بد ناشی میشوند
2 ـ "إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ، حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ"؛ به درستى خداوند نعمت هیچ قومى را سلب نمىكند و وضع آنان را تغییر نمىدهد تا خودشان وضع خود را تغییر دهند، و چون خدا براى قومى بدى بخواهد دیگر برگشتى برایش نیست. (سوره رعد آیه 12)
3 ـ "ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ"؛ و این بدان جهت است كه خدا هرگز چنین نبوده كه نعمت قومى را تغییر دهد، و به عذاب مبدل سازد، مگر وقتى كه آنان وضع خود را تغییر داده باشند. (سوره انفال آیه 53)
ظاهر این آیات بیانگر آن است كه میان اعمال و حوادث جهان تا حدى ارتباط وجود دارد و حوادث خیر از اعمال خیر و حوادث بد از اعمال بد ناشی میشوند.
دو آیه زیر به وجود این ارتباط تصریح نموده و میفرمایند:
1 ـ "وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ"؛ اگر اهل بلاد ایمان مىآوردند، و تقوا پیشه مىكردند، ما بركتهایى از آسمان بر آنان مىگشودیم، و لیكن تكذیب كردند و ما به جرم این عادتشان گرفتیم. (سوره اعراف آیه 95)
2 ـ "ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ، لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا، لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ"؛ فساد در خشكى و دریا اگر پیدا شد به خاطر اعمالى است كه مردم كردند، تا خدا بعضى از آنچه را كه كردند به ایشان بچشاند. تا شاید بر گردند. (سوره روم آیه 41)
از احكام اعمال این است كه بین اعمال انسان و حوادثى كه رخ مىدهد ارتباط وجود دارد، البته منظور از اعمال تنها حركات و سكنات خارجیهاى است كه عنوان حسنه و سیئه دارند، نه حركات و سكناتى كه آثار هر جسم طبیعى است
در نتیجه حوادثى كه در عالم حادث مىشود، تا حدى تابع اعمال مردم است، اگر نوع بشر بر طبق رضاى خدا عمل كند، و راه طاعت او را پیش گیرد، نزول خیرات و باز شدن درهاى بركات را در پى دارند، و اگر این نوع از راه عبودیت منحرف گشته، ضلالت و فساد نیت را دنبال كنند، و اعمال زشت مرتكب گردند، باید منتظر ظهور فساد در خشكى و دریا، و هلاكت امتها، و سلب امنیت، و شیوع ظلم، و بروز جنگها، و سایر بدبختىها باشند، بدبختىهایى كه راجع به انسان و اعمال انسان است.
چنین اجتماعی در کنار این رویدادها باید در انتظار ظهور مصائب و حوادث جوى، مانند سیل و زلزله و صاعقه و طوفان و امثال آن باشند. خداى سبحان در كتاب مجیدش به عنوان نمونه داستان سیل عرم، و طوفان نوح، و صاعقه ثمود، و صرصر عاد، و از این قبیل حوادث را ذكر فرموده است.
نتیجه
رسیدن به قلههای موفقیت و رهایی یافتن از مشکلات تنها زمانی امکانپذیر است که آدمی جان خویشتن را تطهیر کرده و برای دستیابی به نعمات الهی با تمام قوا تلاش نماید. هر یک از افراد جامعه وظیفه دارند برای بهبود شرایط حاکم بر اجتماع تمام توان خویش را به کار گیرند ـ علاوه بر دعا و توکل بر ایزد یگانه ـ تا به سعادت دنیا و آخرت دست یابند.
ترجمه المیزان، ج 2، ص 272.
تفسیر نمونه، ج 10، ص 146.
- نظرات (0)
عمل صالح منهای ایمان
نسبت دنیا و آخرت نسبت بدن و روح، یعنی نسبت ظاهر به باطن است، دنیا و آخرت دو جهان کاملا مجزا و منفصل از یکدیگر نیستند، عالم دنیا و آخرت و یا به تعبیر دیگر ملک و ملکوت مجموعا یک واحد است همچون ورق کتاب که دارای دو صفحه است، و یا همچون سکهای که دو طرف دارد. زمینی که در دنیا هست، همین زمین با چهره ملکوتیش در آخرت پیدا میشود. جمادات و نباتات دنیا با وجهه ملکوتیشان در آخرت ظاهر میشوند. اساسا آخرت وجهه ملکوتی دنیاست. شرط اینکه یک عمل، وجهه ملکوتی خوب و " علیینی " پیدا کند این است که با توجه به خدا و برای صعود به ملکوت خدا انجام بگیرد. اگر کسی معتقد به قیامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد، عمل او وجهه ملکوتی نخواهد داشت و به تعبیر دیگر صعود به علیین نخواهد کرد. وجهه ملکوتی عمل وجهه بالاست و وجهه ملکی آن وجهه پایین است.
تا عملی از راه نیت و از راه عقیده و ایمان، نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت علیا نمیرسد، عملی به ملکوت علیا میرسد که روح داشته باشد. روح عمل همان بهره اخروی و ملکوتی آن است. قرآن کریم چه زیبا میفرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ بسوی او سخن پاک بالا میرود و کردار شایسته بالا میبردش» (فاطر / 10). این آیه به دو گونه قابل تفسیر است و هر دو گونه در کتب تفسیر ذکر شده است: یکی اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک را کردار شایسته بالا میبرد، دیگر اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک، کردار شایسته را بالا میبرد و ملکوتی میسازد. دو تفسیر - که هر دو صحیح است و مانعی ندارد که هر دو مقصود باشد - مجموعا این اصل را بیان میکنند که ایمان در مقبولیت عمل و بالا رفتن عمل بسوی بالا تأثیر دارد و عمل، در سیراب شدن ایمان و بالا رفتن درجه ایمان. این اصل در معارف اسلامی اصل مسلمی است. استشهاد ما به این آیه بنابر تفسیر دوم است گو اینکه از نظر ما مانعی ندارد که آیه کریمه در آن واحد ناظر به هر دو معنی باشد. به هر حال اشتباه است اگر بپنداریم اعمال کسانی که ایمان به خدا و قیامت ندارند، به سوی خدا صعود مینماید و وجهه " علیینی " پیدا میکند.
اگر به ما بگویند که فلان کس از جاده شمال تهران خارج شد و در جهت شمال چند روز به سفر خود ادامه داد هرگز توقع نداریم که چنین کسی به قم و اصفهان و شیراز برسد، اگر کسی چنین احتمالی بدهد به او میخندیم و میگوییم اگر او میخواست به قم و اصفهان و شیراز برود باید از جاده جنوب تهران خارج شود و ادامه دهد. محال است که کسی به سوی ترکستان برود و به کعبه برسد. بهشت و جهنم، دو غایت سیر معنوی انسان است. در آن جهان هر کسی خود را در غایت مسیر خود میبیند، یکی بالا است و دیگری پایین، یکی اعلا علیین است و دیگری اسفل سافلین. «ان کتاب الابرار لفی علیین؛ بی تردید کارنامه نیکان در علیین است» ( مطففین/ 18) «ان کتاب الفجار لفی سجین؛ مسلما کارنامه بدکاران در سجین است»( مطففین / 7).
چگونه ممکن است کسی به سوی مقصدی حرکت نکند و یا به سوی مقصدی ضد آن مقصد حرکت کند و آنگاه به آن مقصد برسد؟! حرکت به سوی علیین، فرع آهنگ و اراده رسیدن به آن است، و آهنگ و اراده، فرع معرفت و اعتقاد از یک طرف، و تمکین و تسلیم از طرف دیگر است. از آنکه به چنین مقصدی اعتقاد ندارد یا تمکین و تسلیم ندارد و بالاخره رغبتی به آن ندارد و به انگیزه رسیدن به آنجا کوچکترین گامی برنمیدارد چگونه میتوان توقع داشت که سر از آنجا در بیاورد؟ بی شک هر راهی به مقصد خودش منتهی میگردد، تا مقصد خدا نباشد به خدا منتهی نمیگردد.
قرآن کریم میفرماید: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا *و من اراد الاخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا؛ هر کس (فقط) طالب دنیای نقد باشد، آن مقدار که بخواهیم به آنان که بخواهیم میدهیم، سپس برای وی جهنم را قرار دادهایم که نکوهیده و رانده شده وارد آن میگردد. و هر کس خواهان آخرت باشد و کوشش شایسته آن را انجام دهد، پس کوشش آنان مورد قدردانی قرار خواهد گرفت» ( اسراء / 18 - 19).
یعنی اگر کسی سطح فکرش از دنیا بالاتر نباشد و هدفی عالی تر از دنیا نداشته باشد، محال است که به هدف عالی اخروی نائل گردد، ولی لطف و کرم ما و خدایی ما ایجاب میکند که از همان هدف دنیایی که خواهان آن است به او بهرهای بدهیم. جهان دنیا، جهان طبیعت و ماده است، جهان علل و اسباب است، علل و اسباب دنیوی با هم در تزاحم و جنگند، در این دنیا قسرهم وجود دارد، به همین جهت کسی که هدفش دنیا باشد، تضمینی ندارد که صد در صد به مقصود برسد. تعبیری که قرآن کریم برای تفهیم این نکته انتخاب فرموده این است: هر قدر بخواهیم، به هر کس بخواهیم میدهیم. ولی آنکس که در نظام روحی خودش هدف عالی تری دارد و دل به هدفهای کوچک نقد نداده است و به سوی هدف الهی گام برمیدارد و با ایمان جلو میرود، البته وی به هدف خواهد رسید زیرا خداوند ارج گزار است، کار نیکی را که تقدیم او گردد میپذیرد و مزد میدهد. در اینجا سعی و کوشش هم شرط شده است زیرا محال است که کسی بیگام برداشتن، راهپیمایی کند و به هدف برسد.

سپس در آیه بعد میفرماید : «کلا نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربک ، و ما کان عطاء ربک محظورا؛ ما همه را، هم این گروه را و هم آن گروه را، از فیض پروردگارت مدد میکنیم، فیض پروردگار تو از کسی دریغ نشده است» ( اسراء/ 20). یعنی ما فیاض علی الاطلاقیم و جهان را مستعد فعالیت ساختهایم، هر کسی هر تخمی که بپاشد آن را به ثمر میرسانیم، هر کس که به سوی هدفی رهسپار است او را به هدفش میرسانیم. حکمای الهی میگویند: واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است، به همین جهت واجب الفیاضیه است، از این رو هر کس طالب هر چه باشد، خدا او را مدد میکند.
چنین نیست که اگر کسی طالب دنیا باشد خدا بفرماید تو گمراه هستی و بر خلاف ارشاد و هدایت ما عمل کردهای پس ما تو را تأیید نمیکنیم. نه، چنین نیست، دنیا طلب هم در دنیا طلبی خویش در حدودی که این سرای اسباب و علل و تمانع و تزاحم امکان میدهد مورد تأیید و حمایت الهی است و از بذل و بخشش بی دریغ او بهرهمند میگردد. به عبارت دیگر جهان، سرزمین مستعد و مناسبی است برای کاشتن و روییدن و رشد کردن و درو کردن، بستگی دارد به اینکه انسان چه بذری برای رشد و پرورش انتخاب کند و چه محصولی بخواهد بدست آورد، هر بذری انتخاب کند همان بذر عینا در مزرعه مستعد و مناسب این جهان رشد داده میشود. بلی، یک حمایت مخصوص از برای اهل حقیقت هست که رحمت رحیمیه نامیده میشود، دنیا طلبان از این رحمت محرومند، زیرا خواهان آن نیستند. ولی رحمت رحمانیه خدا در تمام مردم و در تمام مسیرها علی السویه جریان دارد. به قول سعدی:
ادیم زمین سفره عام اوست
|
بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
|
بنابر این تنها حسن فعلی برای پاداش اخروی عمل کافی نیست، حسن فاعلی هم لازم است، حسن فعلی به منزله تن و حسن فاعلی به منزله روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسی و لازم حسن فاعلی است، و این شرطیت یک شرطیت قرار دادی نیست، یک شرطیت ذاتی و تکوینی است مانند شرطیت هر راه معین برای مقصد معین. ممکن است کسی بگوید برای حسن فاعلی ضرورت ندارد که حتما قصد تقرب به خداوند در کار باشد، اگر کسی عمل خیری را به انگیزه وجدان و به خاطر عطوفت و رحمتی که بر قلبش مستولی است انجام دهد، کافی است که عمل او حسن فاعلی پیدا کند. به عبارت دیگر انگیزه انساندوستی برای حسن فاعلی کافی است، همین که انگیزه انسان " خود " نباشد حسن فاعلی پیدا میکند اعم از اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت ". این نکته قابل تأمل است. در عین اینکه ما مطلب بالا را تأیید نمیکنیم که فرقی نیست میان اینکه انگیزه خدا باشد یا انسانیت. در عین حال جدا معتقدیم هر گاه عملی به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد در ردیف عملی که انگیزهاش فقط " برای خود " است نیست. البته خداوند چنین کسانی را بی اجر نمیگذارد. در برخی احادیث وارد شده است که مشرکانی نظیر " حاتم " با اینکه مشرکند، به خاطر کارهای خیری که در دنیا کردهاند معذب نخواهند بود و یا تخفیفی در عذاب آنها داده میشود.
قرآن کریم میفرماید: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیها مذموما مدحورا *و من اراد الاخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا؛ هر کس (فقط) طالب دنیای نقد باشد، آن مقدار که بخواهیم به آنان که بخواهیم میدهیم، سپس برای وی جهنم را قرار دادهایم که نکوهیده و رانده شده وارد آن میگردد. و هر کس خواهان آخرت باشد و کوشش شایسته آن را انجام دهد، پس کوشش آنان مورد قدردانی قرار خواهد گرفت» ( اسراء / 18 - 19)

از روایات زیادی که در دست داریم کاملا میتوان این مطلب را استفاده کرد: به طور مثال مجلسی علیه الرحمه از " ثواب الاعمال " شیخ صدوق از علی بن یقطین از امام کاظم علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود: در بنی اسرائیل مردی مؤمن همسایهای کافر داشت. آن مرد کافر نسبت به همسایه مؤمن خود همواره نیکی و نیکرفتاری میکرد، وقتی که مرد، خداوند برای او خانهای ا ز نوعی گل بنا کرد که مانع او از گرمای آتش بود و روزی او از خارج محیط او که محیط آتش بود به او میرسید به او گفته شد: این به سبب نیکی و نیکرفتاری تو نسبت به همسایه مؤمنت میباشد (بحار الانوار ، چاپ کمپانی ، ج 3 ص 377). مرحوم مجلسی پس از نقل این روایت میگوید: این روایت و امثال آن دلیل است که عذاب برخی از جهنمیان از کفار به خاطر اعمال نیکشان برداشته میشود و آیاتی که درباره کفار وارد شده که تخفیفی در عذابشان داده نمیشود در موردی است که چنین اعمال خیری از آنها صادر نشده باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره عبدالله بن جدعان که یکی از کفار معروف جاهلیت و از سران قریش است، فرمود: سبک عذاب ترین اهل دوزخ ابن جدعان است. عرض شد: یا رسول الله چرا؟ فرمود: «انه کان یطعم الطعام؛ او مردم را سیر میکرد» (بحار ، چاپ کمپانی، ج 3 ص 382 نقل از کافی). افرادی این چنین که البته در همه زمانها کم یا بیش پیدا میشوند، حداقل این است که در عذاب آنها تخفیف داده میشود و یا عذاب از آنها به کلی برداشته میشود. اگر افرادی یافت شوند که نیکی به انسانهای دیگر و حتی نیکی به یک جاندار اعم از انسان یا حیوان را - زیرا «لکل کبد حراء اجر؛ بر هر جگر سوخته ای اجر و ثوابی است»- بدون هیچ چشم انتظاری انجام دهند، و حتی در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نکنند که چهره خود را در آیینه وجود محرومین میبینند، یعنی ترس از اینکه روزی چنین سرنوشتی داشته باشند عامل محرک آنها نباشد، بلکه طوری انگیزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد که اگر بدانند هیچ گونه سودی عاید آنها نمیشود و حتی یک نفر هم از کار آنها آگاه نمیگردد و احدی به آنها یک " بارک الله " هم نخواهد گفت باز هم آن کار خیر را انجام میدهند، و تحت تأثیر عادت و امثال آن هم نباشند، باید گفت در عمق ضمیر این انسانها نوری از معرفت خداوند هست، و به فرض اینکه به زبان، انکار کنند در عمق ضمیر اقرار دارند، انکارشان در واقع و نفس الامر انکار یک موهومی است که آن را بجای خدا تصور کردهاند و یا انکار یک موهوم دیگری است که آن را بجای بازگشت به خدا و قیامت تصور کردهاند، نه انکار خدا و معاد واقعی.
علاقه به خیر و عدل و احسان از آن جهت که خیر و عدل و احسان است، بدون هیچ شائبه چیز دیگر، نشانهای است از علاقه و محبت ذات جمیل علی الاطلاق، بنابراین بعید نیست که اینگونه کسان واقعا و عملا در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند از آنها به عنوان منکر خدا یاد می شود.
منابع: عدل الهی ص 349 و ص 270-269
- نظرات (0)
چرا عمل صالح انجام دهیم

عمل صالح عنوانی است عام و فراگیر که تمامی انسانها فطرتاً آن را می شناسند. مثبت بودن هر عملی منوط به صالح بودن آن است و عمل تنها وقتی صالح است که خاستگاه آن «قلب» مزکّی باشد.
بی گمان اساسی ترین شرط عمل صالح، خلوص نیت است. پس اگر كسی در عبادت از همه مخلوق ببرد و فقط و فقط متوجه خدا باشد و برای اطاعت امر او عبادت نماید، پروردگار آن عمل خالص را می پذیرد و به عمل كننده پاداش می دهد.
نكته مهم این است كه به جا آوردن عمل خالصانه مشكل است، اما اصل عمل یا خلوص نیت در عمل را در طول ایام زندگانی و تا پایان عمر محافظت نمودن ، حتی از آن نیز بسیار مشكل تر است.
آنچه در عمل صالح و حسنات مهم است، بردن این عمل تا آستان حضرت دوست است نه نفس انجام دادن. چه بسا انسان بهترین هدیه را برای محبوب خود تهیه كند اما در بین راه از گزند حوادث محفوظ نماند و به آن آسیب رسد. آسیبی كه به حسنات وارد می شود ریا، منت، اذیت و امثال آن است.
«عمل صالح در حقیقت میوه درخت ایمان است و دو رکن اساسی دارد : یکی نیت پاک و دیگری کارمفید.
بنابراین عمل صالح منحصر در نماز و روزه، حج و زکات و... نیست، بلکه هر کار مفیدی که با نیت پاک انجام پذیرد ، عمل صالح شمرده میشود، هر چند اندک و ناچیز باشد .
آنچه در عمل صالح مهم است، قصد قربت و تقرّب به پروردگار است.»(علیان نژاد، ابوالقاسم، سوگندهای پربار قرآن، ص 227)
معیارهای عمل صالح:
عمل صالح یعنی عملی که مرضیّ خداوند و خالص از هرگونه شائبه باشد که شایستگی دارد انسان مۆمن آن را انجام دهد و این اعمال شایسته منشأش ایمان است.
صالح و صلاح در قرآن کریم به معانی مختلفی آمده است که به دو معنای مهم اشاره می کنیم:
1 - عملی که مقابل فساد است:
مانند این آیات:
«الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون». 26/152
کسانی که فساد می کنند و اصلاح نمی کنند.
«و اصلح و لاتتبع سبیل المفسدین». 7/142
و اصلاح کن و از راه فساد کاران پیروی مکن.
«و الله یعلم المفسد من المصلح». 2/220
و خداوند می داند فساد کننده را از اصلاح کننده.
«و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها». 7/56
و در زمین فساد نکنید بعد از آن که اصلاح شده است.
اصولا عمل انسان به انسان رنگ مىدهد، عمل صالح انسان را از نظر به رنگ خود در مىآورد و در زمره «صالحان» وارد مىكند، و عمل سوء در زمره بدان و «ناصالحان»
2 - عملی که مقابل سیئة است:
مانند این آیات:
«أم حسب الذین اجترحوا السیئات أن نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات». 45/12
نکند آنها که گناهان را به جرأت مرتکب می شوند، گمان کرده باشند که ما آنها را مانند کسانی قرار می دهیم که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند.
«و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین آمنوا و عملوا الصالحات و لا المسیء». 40/58
و نابینا و بینا یکسان نیستند و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و نه کسانی که گناه کار است.
«و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفرن عنهم سیئاتهم». 29/7
و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ما سیئات آنها را می پوشانیم.
ارزش عمل صالح به چیست؟
هر کس عمل صالحی را برای آخرتش انجام دهد، در عمل خود موفق میشود و برکات آن شامل حال او میگردد و در آخرت حسنات او مضاعف و دو صد چندان میگردد ، ولی هر کس که برای دنیای خود عمل کند و هدفش کسب دنیا باشد، روزی مقرّر به او میرسد ولی نه به اندازهای که او طلب کرده، بلکه بهره و نصیبی به قدر اقتضای حکمت و مصلحت الهی و او مثل شیطان، به ثواب خود در دنیا دست مییابد ولی در آخرت هیچ نصیبی نخواهد داشت.[ مجلسی، محمد باقر، همان، ج 2، ص 46]
در واقع کسانی که نیت خود را برای خدا خالص کنند و اعمال صالح انجام دهند، غالب اوقات در دنیا، ثمره و بهرهای برای اعمالشان مترتب نمیشود تا در آخرت مزد خود را کامل بیابند و ثواب اعمال آنها برای آخرت ذخیره میگردد، زیرا خداوند به مصلحت او نمیداند که در دنیا به او بدهد، زیرا ممکن است باعث انانیت و عجب او شده و از خدا باز ماند.[ مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 259]
بزرگی یا کوچکی عمل مهم نیست، لذا اگر سنگی در وسط راه مردم افتاده باشد و انسان با نوک پا، آن را به کناری بزند تا مزاحم عبور و مرور مردم نباشد، این کار خود عملی صالح محسوب میشود. همانطور که در قرآن هم آمده است: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ»
همچنین از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده: به درستی که مۆمن نیکی که میکند مردم شکر او نمیکنند و احسان او در میان خلق مشهور نمیشود، زیرا به خاطر خدا نیکی میکند، نیکی و عمل خیر او به آسمان بالا میرود و در زمین پهن نمیشود ولی نیکی و احسان کافر را شکر میکنند، چون که نیکی او برای مردم است و در میان مردم منتشر میشود و به آسمان بالا نمیرود و مقبول الهی نمی گردد.[ همان]
گسترهی عمل صالح
بزرگی یا کوچکی عمل مهم نیست، لذا اگر سنگی در وسط راه مردم افتاده باشد و انسان با نوک پا، آن را به کناری بزند تا مزاحم عبور و مرور مردم نباشد، این کار خود عملی صالح محسوب میشود. همانطور که در قرآن هم آمده است: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ»[ زلزله/ 7]
پس دامنهی عمل صالح بسیار گسترده است و شامل همهی امور واجب، مستحب، کمک به نیازمندان، ساختن مدارس، مۆسسات خیریه و... میشود.
ثمره و نتیجه عمل صالح
قرآن دربارهی ثمرات و نتایج «عمل صالح» در دو مرحله سخن میگوید: كه یكی مربوط به سرای جاودان، و دیگری مربوط به این جهان مادی است.
با توجه به آیات قرآن، ایمان و عمل صالح، هر دو در کنار هم، ثمرات و آثاری را به دنبال دارند که در واقع سعادت انسان را در دنیا و آخرت تأمین میکنند. از جمله:
1- حیات طیبه
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُۆْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُون»[ نحل/97] (ترجمه: هر كس -از مرد یا زن- كار شایسته كند و مۆمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكیزهاى، حیات [حقیقى] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد.)
این آیه اشاره دارد که حیات طیبه برای انسان هایی است که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند و خداوند به وسیله این دو مۆلفه در همین دنیا، به انسان حیات جدیدی میدهد و او را زنده میکند و از مردگی بیرون میآورد و انسان های گنهکار، منافق، کافر از این حیات محرومند.
به وسیلهی این حیات، انسان های مۆمن و صالح از انواع بیماری های روحی مصون و محفوظ میمانند، البته با لطف و عنایت خداوند.

2- نورانیت و روشنی
«رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْكُمْ آیَاتِ اللَّـهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»[ طلاق/ 11 ](ترجمه: پیامبرى كه آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مىكند، تا كسانى را كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كردهاند از تاریكیها به سوى روشنایى بیرون برد).
خداوند متعال به همهی موجودات براساس ظرفیت وجودی آنها، از خودش، بهرهای از نور را عطا کرده، که در انسان ها این نور قابل کم شدن یا زیاد شدن است.
در صورت داشتن ایمان و انجام اعمال صالح نور آنها زیادتر میشود و به خداوند نزدیکتر میشوند. و از ظلمات (یعنی آن نور اولیه و کمی را که دارا بودند) بیرون میآیند وبه سمت نور (خدا) حرکت میکنند و به قرب الهی میرسند.
3- استجابت دعا
«وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ»[ شوری/26](ترجمه: خداوند دعای کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد اجابت میکند و از فضلش بر آنها میافزاید.)
3- پاداش مضاعف
«وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِی تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ»[ سبأ/ 37](ترجمه: و اموال و فرزندانتان چیزى نیست كه شما را به پیشگاه ما نزدیك گرداند، مگر كسانى كه ایمان آورده و كار شایسته كرده باشند. پس براى آنان دو برابر آنچه انجام دادهاند پاداش است و آنها در غرفهها [ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود.)
5- بخشش گناهان
«... وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیَِّاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى كاَنُواْ یَعْمَلُون»[ عنکبوت/ 7]
(ترجمه: کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می پوشانیم [ومیبخشیم] و آنان را به بهترین اعمالی که انجام دادند، پاداش میدهیم.)
هر کس عمل صالحی را برای آخرتش انجام دهد، در عمل خود موفق میشود و برکات آن شامل حال او میگردد و در آخرت حسنات او مضاعف و دو صد چندان میگردد ولی هر کس که برای دنیای خود عمل کند و هدفش کسب دنیا باشد، روزی مقرّر به او میرسد ولی نه به اندازهای که او طلب کرده، بلکه بهره و نصیبی به قدر اقتضای حکمت و مصلحت الهی و او مثل شیطان، به ثواب خود در دنیا دست مییابد ولی در آخرت هیچ نصیبی نخواهد داشت
6- پاداش جاودان
«إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرُْ ممَْنُون»(تین/ 6)
(ترجمه: مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند پس برای آنها پاداش تمام نشدنی است.)
7- محبوب شدن در دل ها
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»(مریم/ 96)
(ترجمه: قطعاً کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان، محبتی برای آنان در دلها قرار میدهد.)
گناهان آنها را مىپوشانیم
(آیه 7/عنکبوت)- این آیه توضیح و تكمیلى است براى آنچه تحت عنوان «جهاد با نفس» آمده است، در اینجا حقیقت جهاد را شكافته و چنین بازگو مىكند: «كسانى كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ، گناهان آنها را مىپوشانیم».
بنابراین نخستین فایده این جهاد بزرگ (ایمان و عمل صالح) تكفیر و پوشاندن گناهان است كه عائد خود انسان مىشود، همانگونه كه ثواب آن هم از آن خودشان مىباشد.
(آیه 9/عنکبوت)- این آیه ، بار دیگر حقیقتى را كه قبلا در مورد كسانى كه ایمان و عمل صالح دارند بیان شد، تكرار و تأكید كرده، مىفرماید: «كسانى كه ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند آنها را در زمره صالحان داخل خواهیم كرد».
اصولاً عمل انسان به انسان رنگ مىدهد، عمل صالح انسان را از نظر به رنگ خود در مىآورد و در زمره «صالحان» وارد مىكند، و عمل سوء در زمره بدان و «ناصالحان».
- نظرات (0)
چه کنیم زلزله نیابد!!!
بلایای طبیعی در قرآن

خداوند متعال در کتابهای آسمانی خویش و به ویژه قرآنِ مسلمانان بارها و بارها به آنان هشدار داده است که اگر از فرامین الهی دوری کرده و رو یه ظلم، فساد، فحشا و گناه در پیش گیرند ، عذاب الهی را بر آنان نازل کرده و خود جلوی پیشروی گناه را خواهد گرفت.
نمونههای فراوانی از داستان اقوام سلف برای انسانها گزارش شدهاند. قصص امت نوح، صالح، هود، لوط، شعیب، موسی و بسیاری از انبیای دیگر (علیهم السلام) به خوبی نشاندهنده این مطلب خواهند بود.
خداوند در قرآن از مسلمین خواسته است تا به طرق مختلف از گناه دوری کنند تا از عذاب الهی در امان مانند. او به مردمان هشدار میدهد که: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُم ...»[1]
راههای دوری از عذاب در قرآن
خداوند در کنار هشداری که به مسلمین و مردم جهان مبنی بر نزول عذاب آسمانی داده است ، راهکارهایی را نیز به منظور دوری از آن بیان میدارد که در ذیل به برخی از مهمترین آنان اشاره خواهد شد:
1 ـ شکر خدا و دوری از کفر:
«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ»[2] و «ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُم»[3]
اگر آدمی قدر نعماتی را که خداوند سبحان در اختیار او قرار داده است بداند و شکرگزار او باشد ، هرگز با ناسپاسی و کفر آنان را ضایع نمیسازد. در نتیجه آن نعمات بر او تداوم خواهند داشت و عذاب الهی از او دور میگردد.
2 ـ سكوت نکردن در برابر فسق و فساد و قطع رابطه با ستمگران (نهی از منکر):
«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما كانُوا یَفْسُقُون».[4]
آیه شریفه دلالت مىكند بر یك سنت عمومى الهى و آن این است كه جلوگیرى نكردن از ستم ستمگران و موعظه نكردن ایشان در صورت امكان، و قطع نكردن رابطه با ایشان در صورت عدم امكان موعظه، شركت در ظلم است، و عذابى كه از طرف پروردگار در كمین ستمگران است ، در كمین شركاى ایشان نیز خواهد بود.[5]
3 ـ از دست ندادن استعداد درونی نعمت:
«ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ».[6]
عقابى كه خداوند معاقبین را با آن عذاب مىكند ، همیشه به دنبال نعمت الهى اى است كه خداوند قبل از آن عقاب ارزانى داشته، به این طریق كه نعمت را برداشته عذاب را به جایش مىگذارد و هیچ نعمتى از نعمتهاى الهى به نقمت و عذاب مبدل نمىشود مگر بعد از تبدل محلش كه همان نفوس انسانى است، پس نعمتى كه خداوند آن را بر قومى ارزانى داشته وقتى به آن قوم افاضه مىشود كه در نفوسشان استعداد آن را پیدا كنند و وقتى از ایشان سلب گشته و مبدل به نقمت و عقاب مىشود كه استعداد درونیشان را از دست داده و نفوسشان مستعد عقاب شده باشد.[7]
4 ـ دوری از عبادت غیر خدا:
«أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ أَلیم».[8]
این آیه انذاری است که حضرت نوح (علیه السلام) به قوم خویش داشتهاند و حاکی از آن خواهد بود که عبادت نمودن غیر خدا یکی از علل نزول عذاب الهی بر مردمان بوده و هست و انسانها برای دوری از این گونه مصائب باید تنها خدا را پرستیده و از او پیروی نمایند.
5 ـ استغفار از گناهان:
«وَ یا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقی أَنْ یُصیبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعیدٍ*وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُود».[9]
در این نقل قرآنی، حضرت شعیب (علیه السلام) از قوم خویش میخواهند به منظور دوری از عذاب الهی ، استغفار کرده و از گناهان سابق خویش ابراز پشیمانی نمایند تا ابواب رحمت الهی دوباره به روی آنان گشوده شود و این قاعدهای کلی برای تمامی اقوال و ملل میباشد.
نتیجه :
انسان مۆمن با یقین به اینکه خداوند متعال حافظ و نگهدار او در هر زمان و مکانی خواهد بود ، در برابر اخبار شایع شده دامن از کف نداده و با ترس و توهمات بیجا ، افکار خود و دیگران را پریشان نمیسازد. بلکه به فکر چاره بوده و با انجام عبادت، استغفار، ترک گناه، امر به معروف، نهی از منکر، صدقه دادن و ... نشان میدهد استعداد داشتن نعمت را همچنان دارد و از خداوند متعال میخواهد عذاب خویش را از او و سایر مردم جهان دور سازد.
پی نوشت ها:
[1]. «بگو اى محمد! خدا قادر است بر اینكه برانگیزد بر شما عذابى از بالاى سرتان و یا از زیر پایتان ... »؛ (الأنعام/65)
[2]. «و اگر سپاس دارید افزونتان دهم، و اگر كفران كنید عذاب من بسیار سخت است». (ابراهیم/7)
[3]. «اگر سپاس دارید و مۆمن باشید خدا را با عذاب شما چه كار». (نساء/147)
[4]. «پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكّر داده شده بودند، از یاد بردند، كسانى را كه از [كار] بد باز مىداشتند نجات دادیم و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آنكه نافرمانى مىكردند، به عذابى شدید گرفتار كردیم». (الأعراف/165)
[5]. ترجمه المیزان، ج 8، ص 386.
[6]. «این [كیفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغییر نمىدهد، مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنواى داناست». (الأنفال/53)
[7]. ترجمه المیزان، ج 9، ص 133.
[8]. «كه جز خدا را نپرستید، زیرا من از عذاب روزى سهمگین بر شما بیمناكم». (هود/26)
[9]. «و اى قوم من، زنهار تا مخالفت شما با من، شما را بدانجا نكشاند كه [بلایى] مانند آنچه به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، به شما [نیز] برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نیست.*و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه كنید كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است». (هود/90)
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»