لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
شناسنامه قران
شناسنامه خداوند، سوره ی مبارکه توحید (قل هو الله أحد) است که در آن از توحید پروردگار و یگانگی او سخن به میان آمده است؛ همانطور که در روایات متعددی از معصومان (علیهم السلام)، از آن با عنوان «نسبة الربّ» یاد شده است (الکافی، ج 1، ص 91)؛ مانند اینکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «... سوره توحید بیانگر نسبت (شناسنامه) پروردگار عزّوجلّ است». (من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 470)
همچنین برای سوره «قل هو الله احد» نامهایی مانند «اخلاص» و «ولایت» نیز نقل کردهاند. و البته چون این سوره شامل خالصترین عقاید توحیدی است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.
توحید چیست؟
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».
شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمیخورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
در سفری که امام رضاعلیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتی به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند.
امام رضاعلیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر كس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.»
آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود: البتّه توحید شروطی دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنی توحید بیولایت پذیرفته نیست.
در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهای عادلی که از هوی و هوس دورند، برویم.
بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایی خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروی از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهای عادل در زمان غیبت است.
محتوی و فضیلت سوره" اخلاص"
این سوره چنان که از نامش پیدا است (سوره اخلاص و یا سوره توحید) از توحید پروردگار، و یگانگی او سخن میگوید، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شأن نزول این سوره از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است که:" یهود از رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد".
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العاده آن میباشد از جمله:
در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میخوانیم که فرمود: " آیا کسی از شما عاجز است از اینکه یک سوم قرآن را در یک شب بخواند"؟! یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا! چه کسی توانایی بر این کار دارد؟! پیغمبر فرمود: اقرۆا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ:" سوره قل هو اللَّه را بخوانید".
در اینکه چگونه سوره" قُلْ هُوَ اللَّهُ" معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفتهاند به خاطر اینکه قرآن مشتمل بر" احکام" و" عقائد" و" تاریخ" است، و این سوره بخش" عقائد" را به طور فشرده بیان میکند.
بعضی دیگر گفتهاند: قرآن سه بخش است" مبدأ" و" معاد" و" آنچه در میان این دو" قرار دارد، و این سوره بخش اول را شرح میدهد.
اما به طور کلی این سخن قابل قبول است که تقریباً یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث میکند و عصاره آن در سوره توحید آمده است.
و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم:" کسی که یک روز و شب بر او بگذرد و نمازهای پنجگانه را بخواند و در آن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را نخواند به او گفته میشود یا عبد اللَّه! لست من المصلین!:" ای بنده خدا! تو از نماز گزاران نیستی"! (" مجمع البیان" جلد 10 صفحه 561)
و امام سجاد علیه السلام فرمود: چون خداوند میدانست که در دوره آخر الزمان گروهی دقیق و عمیق خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود.
تلاوت این سوره به شش سمت، سبب حفظ شدن انسان از خطرات و ایمن شدن از حوادث میگردد. (مصباح کفعمی، ص 246)
منابع:
تفسیر نمونه ج 27
تفسیر نور
سایت قرائتی
- نظرات (0)
چرا نعمتها گرفته میشود؟
چرا نعمتها گرفته میشود؟
1- کفران نعمت:
«...فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ یَصْنَعُونَ...» (نحل 112)
نسبت به نعمتهای خداوند کفران ورزیدند، پس پروردگار طعم گرسنگی و ترس را به آنان چشاند.
برخی انگیزه های کفران نعمت:
الف ـ یک
انگیزه کفران نعمت این است که انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند
میدانند، مثل این که از خدا طلبی دارند، در حالی که آنچه خدا به بنده عطا
میکند، عین تفضّل و ترّحم است و کسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا
نمیکند.
ریشه این کفران نعمت، غرور است و غرور نیز غالباً ناشی از عدم شناخت و جهل به قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست.
بنابراین انسان نباید به عبادت و اعمال خود مغرور شود و خود را سزاوار نعمتهای الهی بداند، بلکه باید به این مطلب توجه داشته باشد که اگر تمام عمر شکر خداوند کند، حتی قادر نخواهد بود، شکرگزار جز کوچکی از نعمتهای خداوند باشد.
ب ـ فراوانی نعمت و ارزانی نعمت ها، یکی دیگر از انگیزه ناسپاسی است. بعضی انسان ها در اثر نزول نعمت های الهی از هر طرف، دچار غفلت گشته، به آن نعمت ها مشغول میشوند و از شکر عطا کنندة آن باز میمانند.
آیات و مثل های قرآنی، برای ما انسان ها درسی است که خداوند و نعمت های مادّی و معنوی او را سپاس گوییم و در هر حال شکر نعمتش را بجا آوریم.
ج ـ دیگر از انگیزه ناسپاسی این است که انسان معمولاً خود را با کسانی که از نظر دنیوی بالاتر از او هستند مقایسه میکند، و در نتیجة این مقایسه، زندگی و نعمت هایی که خداوند به او عطا کرده، در نظرش پست و حقیر جلوه میکند، و در نهایت به کفران نعمت مبتلا میشود، و همیشه از خدای خود، گلهها و نزاع هایی دارد.
بنابراین انسان باید در امور دنیوی به پایینتر از خود نگاه کند و در امور دینی به بالاتر از خویش نگاه کند، در این صورت روح شکرگزاری در او تقویت میشود.
2- تن پروری:
وقتی حضرت موسی علیه السلام از مردم خواست تا با ستمکاران و جبّاران به جهاد برخیزند، آنان پاسخ دادند: ای موسی! تو و خدایت به جنگ آنان بروید، ما در انتظار نشستهایم: «... فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ». (مائده 24)
خداوند به دنبال این تن پروری بنی اسرائیل چهل سال آنان را در بیابانها سرگردان کرده و از نعمتها محروم نمود: «... فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً ...». (مائده 26)
3- تبدیل نعمت به نقمت
خداوند به همه نعمت میدهد ، لکن بعضی با رفتار زشت خود نعمت را تبدیل به نقمت میکنند:
الف- قرآن میفرماید: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ». (انفال 53)
ب- «وَمَن یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ». (بقره 211)
ج- «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا». (ابراهیم 28)
چه کنیم نعمت از دست رفته برگردد؟
قال علی علیه السلام: «و لو أنّ النّاس حین تنزل بهم النّقم و تزول عنهم النّعم فزعوا الى ربّهم بصدق من نیّاتهم و ولهٍ من قلوبهم لردّ علیهم كلّ شارد و أصلح لهم كلّ فاسد». (نهج البلاغه 178)
اگر مردم به هنگامی که گرفتاری برای آنها بوجود میآید ونعمتها ازآنان سلب میگردد به درگاه الهی با نیت پاک فزع کنند و با اشتیاق به پروردگار برگردند ، تمام نعمتهای از دست رفته بر میگردد و کلیه مفاسد آنها اصلاح میشود.
وظایف ما در برابر نعمتها
برای اینکه نعمت هایی که خداوند متعال به ما عنایت کرده تا زندهایم از آن بهره ببریم باید به برخی از امور توجه کرد از جمله:
1- قناعت و میانه روی در زندگی
امام کاظم علیه السلام: «من اقتصد و قنع بقیت علیه النّعمة و من بذر و اسرف زالت عنه النعمة». (بحار 78/ 327)
کسی که اعتدال را رعایت کند و در زندگی قناعت بورزد نعمت بر او باقی میماند کسی که دچار تبذیر و اسراف شود نعمت از او سلب میشود.
2- بذل و بخشش
قال علی علیه السلام: «من بسط یده بالانعام حصّن نعمته من الانصرام». (غرر 8559)
کسی که به وسیله احسان دست باز داشته باشد نعمت الهی را از نابودی حفظ کرده است.
3- عدالت ورزی
قال الرّضا علیه السلام: «استعمال العدل و الاحسان مۆذن بدوام النّعمة». (عیون اخبار الرضا 2/ 24)
امام رضا علیه السلام فرمودند: به کار گرفتن عدالت و نیکی به دیگران نشان دهنده استمرار نعمت است.
4- رسیدگی به نیازمندان
قال علی علیه السلام: «من كثرت نعم اللَّه علیه كثرت حوائج النّاس الیه فمن قام للَّهفیها بما یجب فیها عرّضها للدوام و البقاء و من لم یقم فیها بما یجب عرّضها للزوال و الفناء». (نهج البلاغه حکمت 372)
کسی که نعمتهای الهی بر او زیاد شود نیازهای مردم نیز به او فراوان میشود . پس هر کسی به وظیفه الهی خویش عمل کند نعمتها باقی میماند و در غیر اینصورت نعمتها از بین میرود.
منابع:
هفتاد و دو نکته از قرآن و عترت ـ اکبر دهقان
سایت معارف قرآن
نهج البلاغه حکمت 372
- نظرات (0)
شاخصههای نرمش قهرمانانه از دیدگاه قرآن مجید
نرمش قهرمانانه حضرت موسی علیه السلام: نرمش با هدف اصلاح
با جستجویی در داستان پرماجرای حضرت موسی علیه السلام به این نکته مهم و اساسی پی می بریم که مهمترین دستور و توصیه خداوند بعد از ابلاغ مأموریتی خطیر به حضرت موسی دستور به نرمش قهرمانانه در برابر طاغوت زمان است، و هدف از این نرمش چیزی نیست مگر اصلاح حکومت طاغوت، چنانچه خداوند متعال میفرماید:
«اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشَى: به سوى فرعون بروید؛ كه طغیان كرده است! اما به نرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذكّر شود، یا (از خدا) بترسد!» [طه:43 و 44]
در این آیات خداوند متعال به حضرت موسی صراحتاً دستور می دهد تا در تعامل با طاغوت دست از تندی و خشونت برداشته و بانرمی و خویشتن داری با آنان ارتباط داشته باش.
نکات مهمی از این آیه برداشت می شود که به برخی از آنان اشاره می کنیم:
نکته اول: نرمش قهرمانانه با هدف اصلاح دشمن انجام شود تا دست از ظلم و طغیان بردارد نه اینکه در مقابل آرمان های اصلی خود را فراموش کنیم.
نکته دوم: وضعیت دشمن در برابر این نرمش قهرمانانه به دو صورت تصور می شود: یا با این نرمش متذکر می شود و دست از ظلم و ستم بر می دارد که در این صورت هدف اصلی از نرمش بدست آمده است و یا اینکه تأثیر مهمی بر دشمن ندارد که در این صورت نیز بر دشمن اتمام حجت شده است.
نرمش قهرمانانه حضرت ابراهیم علیه السلام: نرمش همراه با شجاعت
از دیگر آیات الهی که می توان شاخصه های نرمش قهرمانانه را استفاده کرد، داستان گفتگوی حضرت ابراهیم علیه السلام با بت پرستان است که حضرت برای اثبات وجود خداوند، در برابر بندگان ماه و ستارگان و خورشید، نرمشی بی نظیر از خود نشان داد و با پذیرش ظاهری ماه و ستاره و خورشید به عنوان خدای خویش، در صدد اصلاح عقاید پوچ و باطل بت پرستان اقدام کرد که قرآن مجید به این نرمش قهرمانانه در آیات 76 تا 80 سوره انعام اشاره می کند.
در این داستان ارزشمند به یکی دیگر از شاخصه های مهم نرمش قهرمانانه اشاره شده است و آن اینکه در عین نرمش، هیچ گونه ترس و هراسی از دشمن نداشته و با توکل و استعانت از خداوند متعال در راستای اهداف الهی حرکت کرد، چنانچه حضرت ابراهیم بعد از این نرمش در برابر بت پرستان با فریادی رسا اعلام می کند که:
«وَ كَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْكُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ :
و چگونه من از آنچه شما شریك خدا كردهاید بترسم در حالى كه شما از اینكه چیزى را كه خدا درباره او دلیلى بر شما نازل نكرده شریك خدا نموده اید نمىهراسید؟ پس كدام یك از دو گروه (موحّدان یا مشركان) سزاوارتر به ایمنى است، اگر مىدانید؟! (موحّدان خود را از طرف جمادات بىسود و زیان در امن مىدانند و مشركان از جانب مالك همه سودها و زیانها)!»[انعام:81]

در ادامه خداوند متعال به یکی از نتایج مهم این نرمش که همراه با شجاعت و استقامت است، اشاره می کند، وعده ای با عنوان امنیت و هدایت به راه صلاح و رستگاری در دنیا و آخرت:
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ:
(آرى،) آنها كه ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرك و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند!» [انعام:82]
نرمش قهرمانانه رسول خدا صلی الله علیه و آله: نرمش همراه با عزت و اقتدار کامل
در آیات الهی بعد از جامه عمل پوشاندن به یکی از دستورات مهم در زمینه آمادگی تمام عیار در برابر دشمنان که خداوند متعال آن را در آیه 60 از سوره انفال بیان کرده است، دستور به نرمش قهرمانانه داده شده است:
«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ :
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!»[انفال:60]
چنانچه معروف است که در ایام جنگ "حنین" به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند که سلاح تازه مۆثری در "یمن" اختراع شده است، پیامبر فوراً کسانی را به یمن فرستاد تا آن سلاح را برای ارتش اسلام تهیه کنند!
علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان درباره اینکه چرا خداوند در این آیه دستور به آمادگی نظامی تمام عیار در برابر دشمنان داده است می فرماید:
«چون مجتمع انسانی غیر از این نیست که از افراد و اقوامی دارای طبایع و افکار مختلف تشکیل مییابد، و در این مجتمع هیچ اجتماعی بر اساس سنتی که حافظ منافعشان باشد اجتماع نمیکنند مگر اینکه اجتماع دیگری علیه منافعش و مخالف با سنتش تشکیل خواهد یافت، و دیری نمیپاید که این دو اجتماع کارشان به اختلاف کشیده و سرانجام به نزاع و مبارزه علیه هم برمیخیزند، و هر یک در صدد برمیآید که آن دیگری را مغلوب کند.
پس با این حال مسأله جنگ و جدال و اختلافاتی که منجر به جنگ های خسارتزا میشود امری است که در مجتمعات بشری گریزی از آن نبوده و خواه ناخواه پیش میآید»[ترجمه تفسیر المیزان، ج9، ص: 151]
حال بعد از آمادگی کامل نظامی در برابر دشمنان، اگر آنها دست صلح و دوستی به طرف شما دراز کردند، با عزت کامل و با بررسی اوضاع و مصلحت اندیشی می توانید درخواست آنان را بپذیرید:
«وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ :
و اگر به صلح و آشتى گرایند، تو نیز بدان بگراى و بر خدا توكل كن كه مسلّما اوست شنوا و دانا!»[انفال:60]
خلاصه کلام آنکه، مهمترین شاخصه های نرمش قهرمانانه از دیدگاه قرآن کریم را می توان در نرمش با هدف اصلاح و نرمش به همراه شجاعت و حفظ عزت و اقتدار و آمادگی کامل نظامی و همچنین پرهیز از هرگونه تندی و خشونت معرفی کرد که با حفظ این شرائط نتیجه یک نرمش قهرمانانه در هرحال،چنانچه اشاره شد، قطعا پیروزی خواهد بود- نظرات (0)
هر کس شایسته لقب "صدّیق " نیست!
«صدّیق» کسی است که سر تا پا صداقت و راستی است، و عملش گفتارش را تصدیق میکند.
راغب در مفردات «صدیق» را بسیار راستگو معنا کرده است[ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، درالعلم دار الشامیه، ج 1، ص 479] و طریحی این واژه را به سه معنا میداند:
اوّل کسی که اصلاً دروغ نمی گوید؛ دوّم آنکه مداوم امر حق را تصدیق میکند و سوم کسی که به صدق عادت دارد. [ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، کتاب فروشی مرتضوی، ج 5، ص 199]
ابن منظور نیز تقریباً همین معنا را برای «صدیق» بیان کرده است[ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1414 ق، ج 10، ص 194] و در صحاح جوهری نیز «صدیق» به «دائم التصدیق» معنا شده است.[ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 4، ص 1508]
در مجموع میتوان گفت کلمه ی «صدیق» دلالت بر مبالغه ی در صدق میکند،[ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 7، ص 162] یعنی کسانی که بسیار صادقند. باید توجه داشت که «صدق» مدّ نظر تنها زبانی نیست و سخنانی است که انسان می گوید تنها یکی از مصادیق آن است و مصداق دیگرش عمل است که اگر مطابق با زبان و ادعا او بود ، آن عمل نیز «صادق» میشود.
بر این اساس «صدیق» کسی است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد و کاری که حق بودن آن را نمیداند، انجام نمیدهد، هر چند که مطابق با هوای نفسش باشد و سخنی را که راست بودن آن را نمیداند نمی گوید و قهراً حتی کسی به جز حق را هم نمیبیند، پس او کسی است که حقایق اشیاء را میبیند و حق میگوید و حق انجام می دهد.[ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 4، ص 252]
علامه میفرماید: در این آیه ، هم خطاب به مۆمنین این امت است و هم خطاب به مۆمنین اهل کتاب. و مراد از ایمان به خدا و پیامبران خدا ، ایمان خالصی است که طبیعتاً جدای از اطاعت و پیروی نیست. و اگر در آیه ی (أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ) آمده؛ منظور الحاق مۆمنین به شهداء و صدیقین است. زیرا در آیه دو قرینه آمده که دلالت بر این منظور دارند. اوّل جمله (عِنْدَ رَبِّهِمْ) میباشد یعنی اینان نزد پروردگارشان صدیق و شهیدند و دوّم جمله (لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ) میباشد زیرا ضمیر هم در «لهم» به مۆمنین بر میگردد و ضمیر هم در(أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ)به صدیقین و شهداء بر میگردد.[طباطبایی،همان،ج 19،ص 286]
مراد از «صدیقین» و «شهداء» در آیه همانهایی هستند که در آیه 69 سوره نساء آمده است.
«صدیق» کسی است که ملکه صدق در گفتار و کردارش سرایت کرده باشد و در نتیجه آن چه میگوید انجام میدهد و آن چه را انجام میدهد بر زبان میآورد و «شهدا» کسانی هستند که گواهان اعمال مردم در روز قیامت اند، نه کشته شدگان در راه خدا.[فخر رازی، ابوعبدالله، مفاتیح الغیب، ج 29، ص 462]
فخر رازی نیز میگوید: صدیق صفت است برای کسی که کثیرالصدق است یعنی علاوه بر صداقت در ایمان به خدا و رسولان او، در امور دیگر نیز صداقت دارد.[ طباطبایی، همان، ج 19، ص 286]
- (وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِیقًا).[ سوره نساء / 69.] «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهای خوبی هستند.»
در این آیه چند نکته قابل توجه است. اوّل آنکه از جمله (وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ) فهمیده میشود که صدیق کسی است که از خدا و رسول اطاعت میکند و لذا میتوان استفاده کرده که این اطاعت واجب است؛[ علامه طباطبایی، همان، ج 4، ص 651]
دوّم آنکه جمله ی (فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) بر این دلالت دارد که افرادی که از خدا و رسولش اطاعت میکنند، ملحق به (الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) یعنی نبیین، صدیقین، شهدا، و صالحین هستند و از خود آنان نیستند .
سوّم آنکه «نعمت» یاد شده در جمله (أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) به معنای نعمت ولایت است:[ همان]
مصادیق «صدّیقین» در روایات
مفسرین در مورد ویژگیهای انسانهای صدّیق چند وجه ذکر کردهاند:
اول: این که هر که تمام دین را تصدیق کرد و در او شکی راه نیافت او صدّیق است و دلیل به آن این آیه شریفه است: (وَالَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ) .[ سوره حدید/19.]
دوم: بعضی گفتهاند: صدیقون أفضل اصحاب نبی (صلیاللهعلیهوآله) میباشد؛
سوم: صدیق اسم کسی است که در تصدیق رسول (صلیاللهعلیهوآله) سبقت گرفته است و آنگاه در آن امر بین مردم پیشرو شود.[ همان]
چهارم: «صدّیق» صیغه ی مبالغه بوده و به معنای کسی است که پیوسته راستگو و راستکردار باشد.[ فرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن]
طبرسی نیز آن را به معنای بسیار تصدیقکننده ی حق و به تعبیری کثیر الصدق معرفی کرده است.[ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 5، ص 225.]
با توجه به همین مطالب است که در تفاسیر شیعی مانند تفسیر قمی، نور الثقلین، البرهان فی تفسیر القرآن و.. مصداق «صدیق» در قرآن کریم، حضرت علی (علیهالسلام) معرفی شده است و مفسّرین برای اثبات این ادّعا به روایاتی نیز استناد میکنند که به برخی از آنها در ادامه اشاره خواهد شد.
1- از ابن شهر آشوب از انس بن مالک از کسی که او نامش را برده ولی انس فراموش کرده، از ابی صالح، از ابن عباس روایت آورده که گفت: در آیه (وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ) منظور از نبیین محمد (صلیاللهعلیهوآله) و منظور از صدیقین علی (علیهالسلام) است که اولین فردی بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را در دعوی نبوت تصدیق کرد و منظور از شهداء علی و جعفر و حمزه و حسن و حسین (علیهما السلام) است.[ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 127.]

2- علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش گفته است منظور از نبییّن رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) و صدیقین علی و الشهدا، حسن و حسین و منظور از «الصالحین» ائمه اطهار میباشد و عبارت «حسن اولئک رفیقاً» نیز اشاره به قائم آل محمد دارد.[ تفسیر قمی، ج 1، ص 142]
3- شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از امام رضا (علیهالسلام) روایت کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: برای هر امتی «صدّیق» و «فاروق» است و برای این امت، علیٌ صدیق و فاروق است.[ عروسی حویزی، علی بن جمعه، نورالثقلین، ج 5، ص 515]
در آخر باید به این نکته نیز اشاره کرد که در بین تفاسیر اهل سنّت نیز میتوان مواردی را یافت که دیدگاه آنها در مورد مصداق «صدیقین» در قرآن همسو با دیدگاه علماء و مفسرین شیعه میباشد.
به طور مثال در تفسیر شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ذیل این آیه، 5 تا روایت آورده که در همه آنها مصداق «صدیقین» را علی بن ابیطالب (علیهالسلام) معرفی شده است. از جمله این روایت:
«أخبرنا محمد بن عبدالله بن عبیدالله قال: أخبرنا محمد بن أحمد بن یعقوب قال: حدثنا عبدالعزیز بن یحیی الجلودی قال: حدثنا إبراهیم بن فهد قال: حدثنا محمد بن عقبه قال: حدثنا الحسین بن الحسن قال: أخبرنا عمرو بن ثابت. عن علی بن حزور عن أصبغ بن نبات، قال: تلا ابن عباس هذه الآیه فقال: من النَّبییّن محمد، و من الصّدِّیقین علی بن أبی طالب و من الشُّهداء حمزه و جعفر و من الصّالحین الحسن و الحسین و «حسنَ اولئکَ رفیقاًَ» فهو المهدی فی زمانه».[ حسکانی، همان، ج 1، ص 198]
هرچند در برخی تفاسیر دیگر ابوبکر به عنوان مصداقی از «صدیقین» معرفی شده است.[ و علاءالدین بغدادی در تفسیرش «لباب التاویل فی معانی التنزیل» (جلد 1، ص 398)] امّا نکته ای که در این میان قابل توجه است ،ف آن است که روایاتی که حاکی از این مطلب هستند همگی از عکرمه نقل شده است؛ مثل این حدیث: قال عکرمه: المراد بالنّبیین هاهنا محمد، و الصدیقین أبوبکر و بالشّهداء عمر و عثمان و علیّ، و بالصّالحین سائر الصّحابه.[ ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المیسر فی علم التفسیر، ج 1، ص 998.]
افراد مۆمن اجر شهید را دارند
افراد مۆمن اجر و پاداش شهیدان را دارند، و به منزله شهداء محسوب میشوند، لذا در حدیثی داریم کسی خدمت امام صادق (علیهالسلام) آمد و عرض کرد: ادع الله ان یرزقنی الشهادة؛ از خدا بخواه که شهادت را به من روزی کند!
امام (علیهالسلام) فرمود: ان المۆمن شهید، و قرا هذه الایة مۆمن شهید است، سپس همین آیه (و الذین آمنوا بالله و رسله ...) را قرائت فرمود. (تفسیر نمونه)
به هر حال خداوند مۆمنان راستین را در اینجا به دو وصف توصیف میکند:
نخست وصف صدیق و دیگری شهید، و این نشان میدهد که منظور از مۆمنان در آیه مورد بحث مقام بالائی از ایمان است، و الاّ یک مۆمن عادی چگونه میتواند این دو وصف را به خود اختصاص دهد؟ سپس میافزاید: برای آنهاست پاداش اعمالشان و نور ایمانشان (لهم اجرهم و نورهم).
این تعبیر سربسته اشاره به پاداش عظیم و نور فوق العاده آنهاست.(تفسیر نمونه ج 23، ص351)
در پایان میفرماید: «و كسانى كه كافر شدند و آیات ما را تكذیب كردند آنها دوزخیانند» (وَالَّذِینَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ).
تا با مقابله این دو گروه با یکدیگر مقام والای گروه اول، و انحطاط و بدبختی گروه دوم آشکار گردد.
و از آنجا که در گروه اول، سطح بالای ایمان مطرح بود، در این گروه نیز کفر شدید مطرح است، لذا با تکذیب آیات الهی همراه ذکر شده. (تفسیر نمونه، ج 23، ص 349)
نتیجه
با توجه به آنچه گذشت میتوان
نتیجه گرفت منظور از «صدیقین» در آیه 69 سوره نساء و در آیه 19 حدید با
استناد به روایات متعدّدی که از ناحیه ی پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله)
وارد شده، وجود مقدّس امام علی (علیهالسلام) میباشد و روایاتی که در
مجامع روایی اهلسنّت از وجود پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده و
شخص دیگری را مصداق این آیات دانسته شده، از لحاظ سندی قابل خدشه بود و
همگی آنها از فرد واحدی نقل شده است.
وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ(حدید ،19)
کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردند آنها صدیقین، و شهداء نزد پروردگارشان هستند، بر آنها است پاداش (اعمال) شان، و نور (ایمان) شان، و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند.
منابع:
پرسمان
اسک دین
مجله بشارت؛ ش 37
مقاله مبینه اختر، ایکنا
- نظرات (0)
رهایی 3 زن از عذاب قبر
خداوند سه زن را از عذاب قبر ايمن دارد و با فاطمه ى زهرا- عليها السّلام- محشور فرمايد:
1. زنى كه به هنگام تنگدستى شوهر صبر كند
2. زنى كه با بد اخلاقى شوهر بسازد
3. زنى كه مهرش را (به شوهر بىبضاعتش) ببخشد.
[تحرير المواعظ العددية ، صفحه 244 ]
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»