لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
کشور عنکبوت
- نظرات (0)
چراغ سبزی برای شیطان!
خدا نکند به قلب کسی مهر «باطل شد» بخورد! آن هم نه یک بار؛ بلکه چندین بار! آن وقت دیگر گوش هیچ ندای حقی را نمیشنود و چشم هیچ حقیقتی را نمیبیند! میگفت فکر کن به همین یک جمله! دنیایی حرف دارد توی خودش که عصارهاش را شاید بشود اینگونه گفت: «لجاجت ورزیدن و بهانه جویی کردن، چراغ سبزی است برای شیطان تا کشور وجودت را کامل فتح کند!»
تاریخ کم به خود ندیده است مردمان بهانهجو و لجوجی که بازیچه دست شیطان شدند و دنیا و آخرتشان را تباه کردند. نمونهاش مردم همعصر حضرت نوح (علیه السلام)! ... و کمی آنطرفتر مردمان دوران رسالت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ...
نوح (علیه السلام) خیر و سعادت مردمش را میخواست. میخواست یک زندگی با صداقت و با شرافت داشته باشند. به همدیگر دروغ نگویند، سر هم کلاه نگذارند، گرانفروشی نکنند، با هم صمیمی و مهربان باشند و سر هیچ و پوچ دعوا راه نیندازند؛ یک کلام، زندگیشان رنگ خدایی داشته باشد ... اما آنها ... دو دو تا چهارتا میکردند، میدیدند نمیارزد به حرف نوح (علیه السلام) گوش بسپارند! چرا که راحت نمیتوانند دروغ بگویند، سر هم کلاه بگذارند، رشوه بگیرند و مقام و موقعیت شان به خطر میافتد!
این بود وقتی نوح (علیه السلام) برایشان حرف میزد، یا لباس روی سرشان میکشیدند که او را نبینند، یا گوشهایشان را میگرفتند که صدایش را نشنوند و یا با سنگ و چوب از او پذیرایی میکردند! شیاطین مختلف گرداگرد قلوبشان میچرخیدند؛ شیطان پول، شیطان حرص و طمع، شیطان شهوت و ...
نوح (علیه السلام) اما خسته نمیشد، هر چه آن ها لجوجانه بر عناد و دشمنی خویش پای میفشردند، نوح (علیه السلام) بیشتر و بیشتر تلاش میکرد برای هدایتشان ...
مردم میگفتند دیوانه است! دیوانهای که نهصد سال است یک حرف را مدام تکرار میکند! و فقط هشت نفر در تمام این نهصد سال حرفش را پذیرفتهاند! ... و نوح (علیه السلام) بعد از این همه سال دعوت به سوی حق، وقتی از هدایت مردمانش ناامید شد، با خدا اینگونه سخن گفت: «
قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَنَهَارًا
فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا
وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا »؛ «گفت: پروردگارا، من قوم خود را شب و روز دعوت كردم ، اما دعوت من براى آنها جز فرار (از حق) نیفزود ، و البته من هر وقت آنها را دعوت كردم تا بر آنها ببخشایى، انگشتان خود را در گوشهایشان كردند و لباسهاى خویش بر سر كشیدند و (بر مخالفت و عناد) اصرار كردند و به شدت تكبر ورزیدند»(نوح: 7 – 5)
و آنگاه خدا برایشان عذاب فرستاد ...
مردم همعصر حضرت نوح (علیه السلام) با بهانهجویی و لجاجت راههای درک حقیقت را برای بستند. لجاجت و بهانهجویی، از مهمترین موانع درک حقیقت است؛ چرا که سبب میشود من و تو نه تنها به حق نرسیم؛ بلکه در پیروی از باطل راسختر هم باشیم.
معجونی برای رسیدن به هلاکت
لجاجت و تعصب که به هم میآمیزد، معجونی میسازد که آدمی را به سوی هلاکت و نیستی میکشاند. بتپرستان به خاطر وابستگى شدید به افكار و برنامههاى خرافى و لجاجت و اصرار بر آنها، چشم و گوش بسته به پیروى نیاكانشان ادامه مىدادند و به این طریق، خرافات بیاساس از نسلى به نسل دیگر منتقل مىشد و صداى دلنشین مردان الهى كه براى هدایت آنها آمده بودند، در میان نعرههاى جاهلانه آنان گم مىشد.
مردم همعصر حضرت نوح (علیه السلام) حتى از شنیدن صداى این منادى توحید وحشت داشتند، انگشت در گوش میکردند که نشنوند: «لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ » ... و چند صد سال بعد این کار، شیوه مردمان جاهلی عصر رسولخدا (صلی الله علیه وآله) بود ... پنبه میکردند توی گوشهایشان برای اینکه ندای حق را نشنوند!
عوامل لجاجت
تقلید کورکورانه
وقتی آدمی بیچون و چرا از عقاید دیگران تقلید میکند، در حقیقت در پذیرش چیزی لجاجت به خرج داده است؛ چرا که، گاهی با استناد به همان، هر چه را که عقل بگوید، سرکوب میکند و مقابل واضحترین برهانها و معجزات میایستد.
این همان چیزی بود که مردمان همه عصرها وقتی رسولشان آنها را به سوی حق و حقیقت دعوت میکردند، بر زبان میراندند و به آن معتقد بودند؛ درست مثل مردمان همعصر حضرت نوح (علیه السلام): «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاۆُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ»؛ «و چون به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى فرستاده او بیایید، گویند: آنچه كه پدرانمان را بر آن یافتهایم (از عقاید و رفتار) ما را بس است! آیا هر چند پدرانشان چیزى نمىدانسته و (به راه راستى) هدایت نیافته باشند (باز هم كوركورانه از آنها تقلید مىكنند))؟!»(مائده: 104)

آثار لجاجت
محرومیت از درک آیات الهی
درک بعضی چیزها نیاز به علم خاصی ندارد. همین که آدمی با فهم عادیاش به آن بنگرد، میتواند آن را درک کند؛ اما وقتی لجوجانه بر مواضع خودش ـ وقتی نادرست است ـ میایستد، از همان درک و فهم ساده هم محروم میشود. این، حال و روز همه مردمان همعصر حضرت نوح (علیه السلام) و همه کسانی بود (و هست) که در مقابل حق و حقیقت لجاجت میورزیدند: «وَهُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِكُمْ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُۆْمِنُونَ »؛ «و اوست كه از آسمان آبى (به صورت باران و برف و تگرگ) فرو فرستاد، پس به وسیله آن گیاه همه چیز را (روییدنى همه بذرها را از زیر خاك) بیرون آوردیم، آن گاه از آن جوانه و ساقهاى سرسبز درآوردیم كه از آن دانههاى متراكم و روى هم چیده (حبوبات) را بیرون مىآوریم، و از درخت خرما از شكوفه آن خوشههایى است نزدیك به هم و نیز باغهایى از درختان انگور و (همچنین درختان) زیتون و انار شبیه به هم و بىشباهت به هم را (بیرون مىآوریم)، هنگامى كه میوه مىدهد به میوه و طرز رسیدن آن بنگرید به یقین در آنها نشانههایى (از توحید و قدرت و حكمت او) است براى گروهى كه ایمان مىآورند!»(انعام: 99)
انکار آیات الهی
مردمان همعصر حضرت نوح (علیه السلام) و تمام کسانی که لجوجانه مقابل دعوت به حق رسولان الهی میایستادند، آیات الهی را انکار میکردند؛ با بهانهجوییهای گوناگون، از پذیرش حق سر برمیتافتند؛ در حالی که آیات الهی برای آنها که حقجو و در مقابل آن متواضع بودند (و هستند) آشکار بود: فأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً ...»؛ «...آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: "منظور خداوند از این مثل چه بوده است"...» (بقره: 26)
غرق شدن در گناهان
مردمان همعصر حضرت نوح (علیه السلام) و همه کافران و عنادورزان با حق در همه دورانها، وقتی لجوجانه مقابل دعوت حق ایستادند و از پذیرش آن سر باز زدند، روز به روز بیشتر از قبل در دام شیطان اسیر شدند، تا آنجا که شیطان فرمانروای مطلق وجودشان شد و آنها را در لجن زار گناه غرق کرد؛ و این سرنوشت همه کسانی است که لجوجانه مقابل دعوت حق بایستند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ ...»؛ «هنگامی که به آنها گفته شود: "از خدا بترسید!" (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و آنها را به گناه میکشاند...»(بقره: 206)
غرق شدن در گناهان و دوری از خدا و در آخر هم عذاب سخت الهی، نه تنها نتیجه کار مردمان متعصب و لجوج همعصر حضرت نوح (علیه السلام)، که نتیجه کار همه کسانی است که در مقابل دعوت حق و حقیقت بایستند و بر اندیشههای پوچ و باطل خود پایفشاری کنند.
زنجیر شیطان برای همه یکسان نیست
شیطان هر کسی را با زنجیر خاص خودش به دنبال خود میکشاند؛ زنجیر یکی نازک است و دیگر ستبر! بعضیها هم که اصلاً زنجیر نمیخواهند! خودشان به دنبال شیطان راه میافتند و چه با سرعت هم به دنبالش میروند! و وا اسفا که بعضیها آنقدر وجودشان سیاه میشود که شیطان را به دنبال خودشان میکشانند ... مردمان لجوجی که در مقابل ندای حق میایستادند (و حتی اکنون نیز میایستند) گاه حتی میشوند از دسته آخر که شیطان را به دنبال خود میکشانند! حواسمان به شیطان باشد! به مکر و حیلههای رنگارنگ و فریبدهندهاش ... نکند همراه او شده باشیم ...
- نظرات (0)
فقط گناهکاران کلیک کنند!

توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد.
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید.
کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.
نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است : قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .»(سوره زمر، آیه 53)
البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.
در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیزترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نایبان و نمایندگان خود ، آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند.
پس هیچ گناهکاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد ؛ چرا که یأس از رحمت خداوند، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.
امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.
- نظرات (0)
حسد، آتشی زیر خاکستر
< قُل أعُوذُ بِرَّبِّ الفَلَق ... وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إذَا حَسَد> 1، < بگو پناه می برم به خدای فروزنده صبح روشن ... و از شرّ حسود بدخواه چون رشک و حسد ورزد> ... .
آیات سوره فلق را که می خوانم، از خودم می پرسم به راستی چرا برخی از ما آدم ها این گونه حسادت می ورزیم، که خدا در قرآنش به ما دستور می دهد که از شر حسود به او پناه ببریم؟ ...
اصلا حسد چیست و به چه کسی می گویند، حسود؟ ...
حسد، آرزوی زوال نعمت از برادر مسلمان و بندگان خداست و حسود کسی است که آنچه را برای خود نمی خواهد، برای دیگری می خواهد و آنچه را برای خود می خواهد، برای او نمی خواهد؛ کسی که آسیب، آزار و گرفتاری و کاستی را برای بنده خدا می خواهد و نعمت، سلامت و سعادت را برای او نمی خواهد.حسد رذیله ای است، زاییده دو قوه شهوت و غضب؛ زشت ترین و سخت ترین بیماری های روانی؛ پست ترین رذائل اخلاقی که صاحب خود را به عقوبت دنیا گرفتار می سازد؛ زیرا در دنیا لحظه ای از اندوه و درد جدا نیست و با هر نعمتی که در دست دیگران می بیند، رنج می برد و درد می کشد و چون نعمته ای خدا بی کران و نامتناهی است و هرگز از بندگان قطع نمی شود، حسود پیوسته در اندوه و رنج است.
حسد و رشک ورزی، طنابی است که فرد حسود بر گردن دارایی و توان مندی و هوش و عزّت و فضیلت دیگری افکنده باشد و آن را به طرفی که خود می خواهد و می پسندد، می کشاند.
در حقیقت حسادت، تکرار داستان رشک ورزی قابیل و برادران یوسف و بیماری روحی و ریشه کفر است. انسان حسود که در استعدادی در خیرخواهی ندارد و نصیحت نمی پذیرد، برای نشان دادن گران چشمی خود و رسیدن به هدف، هر ناروایی را روا می شمرد و به هر چه پیش آید، دست می برد و چنگ می زند. هزاران حیله می کند با هوچی گری، فقط برای اینکه مورد حسادت به سود دیگری تحقق نیابد.
در دیدگاه او غیبت، تهمت، جادوگری، خرافات گرایی، دعانویسی و آبروریزی شخص رشک برده شده، بهره جویی از فامیل، دوست، آشنا، بیگانه و به کار گرفتن شخصیت های حقوقی برای دشمن تراشی، گردآوری نیرو و لشکرسازی را در این راه مجاز و عجیب اینکه، در فهم آبرو، کُندذهن است. خدا و ارزش های فرازین را چونان گُرز آهنین در دست می گیرد، فقط برای اینکه نیّت پلیدش تحقق یابد و با سوگندهای دروغ به خدا و به قیمت تنزّل دادن و گِل مالی کردن ارزش های متعالی و وجود ملکوتی، می کوشد تا به خواسته هایش برسد. در برابر شتردلی و تنگ چشمی او، هیچ چیزی ارج و قیمت ندارد، حتی آبرو، خون و جان و مال ... . به راستی، هر کس دیواره باورش کوتاه است، هماره ته مانده ایمان او در معرض یغمای فرومایگی های اخلاقی قرار دارد.
حسد، ریشه بدی ها، مرکب درماندگی، زندان روان، درد بی درمان و تیره ترین زندگانی است. رشک ورزی، بیماری دوستی و از بین برنده آن است که دل آدمی را به داشته های دیگران مشغول می کند. حسود با مقدّرات خدایی و قسمت هم نوعان در ستیزه است. حسد، پروراننده کینه توزی شدید است و به جسم و جان آسیب می رساند. حسادت مانند آتشی که هیزم را ببلعد، خورنده نیکی هاست و فرجامش، بدبختی دنیا و آخرت است. آنکه دلی پارسا دارد، نه خیالش در معرکه حسادت وارد می شود و نه خودش در جرگه حسودان پای می گذارد.
حسود، یک انسانِ گزند دیده سطحی نگر و هول انگیز است، نه یک انسانِ بی گزندِ خودساخته و امنیت بخش. چیزی که برای برخی از مردم هیچ مفهوم ندارد، خودسازی است؛ یعنی حاضرند زندگی را تنگ چشم و شتردل یا مانند علف هرز بگذرانند، اما همه قابلیت ها و ظرفیت های انسانی، به بار ننشینند و از بود و وجودشان، گل و میوه انسانیت برنیاید. شاید این اندازه را هم نفهمند. از چنین کسانی است که باید به خدا پناه برد ... <اَعُوذُ بِاللّهِ اَنْ اَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ>.2
حسد، باور و ایمانِ زندگی بخش را از جان انسان می مکد و او را نه تنها مبتلا به بیمارهای روحی، که به بیماری های جسمی نیز مبتلا می کند؛ همچنانکه فرموده اند: <الْحَسَدُ لاَیَجْلِبُ اِلاّ مَضَرَّةً وَ غَیْظاً، یُوهِنُ قَلْبَکَ، وَ یَمْرُضُ جِسْمَکَ؛ حسد جز زیان و خشم چیزى در وجود انسان ایجاد نمى کند، حسد سبب مى شود که قلب انسان ناتوان و جسم او بیمار گردد>.3

ریشه حسد چیری جز کور دلی و کفر نیست ... < اِیّـاکُـم اَن یَحسُـدَ بَعضُکـُم بَعضـاً فَـاِنَّ الکُفـرَ اَصلُه الحَسَـد؛ از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است>.4
حسد آتشی است که با از بین بردن نیکی ها زندگی آدمی را می سوزاند؛ ... < إِیّاكُم وَ الحَسَدُ، فَإِنَّهُ یَكُلُ الحَسَناتِ كَما تَكُلُ النّارُ الحَطَبَ؛ از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیكى ها را مى خورد چنان كه آتش هیزم را مى خورد>.5
حسد نه تنها با روح ایمان سازگار نیست؛ بلکه با نفاق هماهنگ است؛ چنانکه در حدیث قدسى نیز آمده است که خداوند به موسى بن عمران علیه السلام فرمود : < اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا كرده ام حسد مورز و چشم به آن ها ندوز و آن ها را در دل پیگیرى نكن (و بر این امور خرده مگیر)؛ زیرا حسود نسبت به نعمت هاى من خشمگین، و مخالف تقسیمى است كه در میان بندگانم كرده ام، هر كس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است>.6
در حکایات آورده اند: <سرهنگ زاده ای را بر در سرای اغلمش دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زایدالوصف داشت، هم از عهد خردی آثار بزرگی در ناصیه او پیدا.
بالای سرش ز هوشمندی
|
می تافـــــت ستاره بلندی
|
فی الجمله مقبول نظر افتاد که جمال صورت و معنی داشت و خردمندان گفته اند، توانگری به هنر است نه به مال، بزرگی به عقل است نه به سال.
ابنای جنس او بر منصب او حسد بردند و به خیانتی متهم کردند و در کشتن او سعی بی فایده نمودند. دشمن چه زند چو مهر باشد دوست؟ ملک پرسید که موجب خصمی اینان در حق تو چیست؟ گفت: در سایه دولت خداوندی دام ملکه همگنان را راضی کردم، مگر حسود را که راضی نمی شود، الا به زوال نعمت من و اقبال و دولت خداوند باد.
توانــــم آن کــه نیــازارم انــدرون کـــسی
|
حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است
|
بمیر تا برهی ای حسود کین رنجی است
|
که از مشقت آن جـــز به مرگ نتــوان رست
|
*******
شـــوربخــــتان به آرزو خــــواهند
|
مقبلان را زوال نعمت و جاه
|
گر نبیند به روز شــــب پره چشم
|
چشـمه آفـــتاب را چه گناه؟
|
راست خواهــی هزار چشم چنان
|
کور، بهـــتر که آفتاب سیاه 7 |
همچنانکه می گویند: حسود از نعمت حق بخیل و بنده بی گناه را دشمن میدارد.
الا تا نخـــــواهــی بلا برحســـــود
|
که آن بخـت برگشـته خود در بلاست
|
چه حاجت که با او کنی دشمنـی
|
که او را چنین دشمنی در قفاســت 8
|
حسد، آتشی است که از صاحبش جز خاکستر باقی نمی گذارد؛ گسلی که بنای ایمان بر آن دوام ندارد؛ مَزبله و مرداب گَندآلودی که موزیان و گزندهای دیگری مانند: بی گذشت بودن، کینه توزی و ستیزه جویی، دروغ، دورویی، شیطنت و نیرنگ، کفر و ناباوری را نیز در درون خود می پروراند و ویژگی های خوبی همچون: خداباوری، آشتی و خیرخواهی، صداقت، یک رنگی، دیگرگرایی، حیا و انصاف را در خود به لجن می کشاند و استحاله می کند؛دوستی ها را از هم می گسلد؛ آدمی را از رسیدن به مقامات والا بازمى دارد؛ حجاب و مانعی می شود در برابر معرفت و شناخت حقایق؛ ریشه هاى ایمان را نابود مى کند و آدمی را نسبت به عدل و حکمت الهى بدبین مى سازد.
1. فلق(113) : 5.
2. بقره(2) :67.
3. بحارالانوار، بیروت، ج 70، صفحه 256.
4. الحرانی، ابن شعبه،تحف العقول، قم، ص 315.
5. سبزواری، محمد، جامع الأخبار، ص 451.
6. کلینی، اصول کافى، تهران، ج 2، صفحه307.
7. کلیات سعدی،گلستان، باب اول، ص 15.
8. همان، باب هشتم، ص131.
- نظرات (0)
کمترین عذاب جهنم چیست؟
حقانیّت قیامت را باور کنیم

اینک در باب معاد و حقَانیَت روز حساب به آیات قرآن دل بدهیم و ببینیم که قرآن کریم واقعهی قیامت را با چه تأکیدی بیان میکند و چگونه دلها را تکان میدهد!
خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له و سلم میفرماید: «و یستَنبوئک أحقّ هو ...؛ از تو میپرسند: آیا راستی، قیامت حقّ است؟»
«... قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ ...؛ (1) بگو: بله؛ به خدایم قسم، قیامت حقّ است.»
کدام گوینده بهتر از خدا میتواند دلها را تکان بدهد و با قاطعیّت تمام بگوید: «... قبل إی و ربِّی إنّهُ لَحقٌّ...!؟»
باز هم میفرماید: «لیجمعنّکم إلی یوم القیامةِ ...»
هم لام تأکید و هم نون تأکید دارد و با صیغه مضارع* که: «به طور قطع و مسلّم شما را روز قیامت جمع میکند.»
«لا ریبَ فیه؛ هیچ شکی در آن نیست.»
«وَ مَن أصدقُ مِنَ اللهِ حدیثاً؛ (2) چه کسی راستگوتر از خدا سراغ دارید.»
آیا اگر آقایان فلاسفه و عرفا بر اساس استدلالات عقلی و کشف و شهود عرفانی خود بگویند، شما میپذیرید امّا سخن خدا را با این قاطعیّت نمیپذیرید!؟ آیا فارابی و بوعلی سینا و آخوند ملاصدرا از خدا راستگوترند و گفتارشان به واقع نزدیکتر است!؟
«فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا؛ شما خیال کردید که شما را لغو و عبث آفریدیم.»
این همه نظامات عالم را برای شما خلق کردیم و شما را هم برای اینکه بخورید و بخوابید و با هم بجنگید بعد بمیرید و بپوسید و از بین بروید؛ اینکه کار لغو و بیهودهای خواهد بود.
«وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ (3) و [آیا شما گمان کردهاید که] بازگشتی به سوی من نخواهید داشت؟»
هشدار که عالَم دیگری در انتظارِ ماست
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ »(4)
من که بازیگر نیستم که مثل بچهها بسازم و خراب کنم. بلکه عالم دیگری پشت سر این عالم هست و بازگشتنی برای شما در کار است. حالا آنجا چه خبر است؟ همین قدر قرآن میگوید: بدانید که مجمع و محشری در پیش هست؛ امّا آن به چه کیفیت است؟ ما باید آنجا برویم و ببینیم. مولای ما امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: «فَلیَکفِکُم مِنَ العِیانِ السّماعُ و مِنَ الغیب الخبرُ؛ فعلاً شما به همین شنیدن از ما اکتفا کنید تا در شرایط خاصّ به خود، شنیدنیها را از نزدیک ببینید.»
«وَ إذا رَأیتَ ثَمَّ رأیت نعیماً و مَُلکاً کبیراً؛ (5) آنجا که رسیدید و دیدِ آنجایی را به دست آوردید، آنگاه میفهمید و حقیقت را مییابید.»
کیفر اخروی، محصول بذر دنیوی
گاهی در روایات تشبیهاتی به منظور تقریب به اذهان آوردهاند که سخت تکان دهنده است؛ از رسول اکرم صلی الله علیه واله و سلم منقول است:

«اِنَّ نارَکم هذه جُزءٌ مِن سبعینَ جُزءً مِن نار جهنّم قد اُطفأت سَبعینَ مَرّةً بِالماءِ ثمّ التَهبت؛ (6)».
«این آتشی که شما در دنیا دارید چه قدر سوزنده است؟ همین آتش شما یک جز، از هفتاد جز، آتش جهنّم است که هفتاد بار با آب، خاموش شده و باز شعلهور شده است تا به این حدّ از سوزندگی تنزّل یافته است.»
کمترین عذاب جهنّم است!
حضرت در جای دیگری فرموده است: «... اِنَّ اَهوَنَ النّاسِ عذاباً یوم القیمةِ لَرجلٌ فی ضَحضاحٍ مِن نارٍ علیه نَعلانِ مِن نارٍ و شِراکانِ مِن نارٍ یَعلی منها دماغُهُ؛ (7) در روز قیامت، سبک عذاب ترین افراد در جهنّم، کسی است که در میان مقدار کمی از آتش قرار گرفته است در حالتی که یک جفت کفش آتشین بند دار به پایش کردهاند و به محض پوشیدن آن، مغزش به جوش میآید.»
«کما یغلی المِرجَلُ؛ آن گونه که دیگ مسی میجوشد، [مغز آن آدم هم بر اثر تماس با آن کفش آتشین میجوشد].»
پاسخ به یک شبهه
حال ممکن است در بعضی از ذهنها خطور کند که: آیا این عذاب سنگین برای یک گناه، دور از تناسب نیست، هر چند هم آن گناه بزرگ باشد!؟
در جواب عرض میشود: این حقیقت را باید بدانیم که مجازات اخروی از سنخِ مجازات دنیوی نیست که مسألهی تناسب و عدم آن پیش بیاید. در دنیا، جُرم و جریمه دو حقیقت از هم جدا و فاعلِ آن دو نیز از هم جدا هستند؛ مثلاً «زید» دزدی میکند و «عَمرو» دست او را میبرد. دزدی کردن که جرم است، غیر دست بریدن است که جریمه است؛ فاعلِ جرم، زید است و فاعلِ جریمه، عمرو. اینجاست که مسألهی تناسب و عدم تناسبِ جرم و جریمه مطرح میشود؛ امّا در مجازات اخروی، جریمه عینِ خود جرم است و فاعل جریمه، همان فاعل جرم است. زید است که در دنیا گناهی مرتکب شده و آن گناه در زمین جان او به صورت بذری جا گرفته و رشد کرده و در عالم آخرت به صورت آتش در آمده و از زمین جان او شعله کشیده است. این آتش، همان بذر گناه رشد یافته است و از خارج از وجود او، کسی چیزی برای او نیاورده است. این گفتار خداوند حکیم است:
«فَالیومَ لا تُظلمُ نفسٌ شیئاً...؛ (8) امروز به کسی، ستم نمیشود.»
«... إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ (9) آنچه که به عنوان کیفر میبینید، همان کاری است که در دنیا انجام دادهاید.»
کیفر اخروی، محصول بذر دنیوی شماست. آنچه را که در دنیا کاشتهاید همان را در آخرت درو میکنید؛ منتهی شما خودتان را نشناختهاید و از نظام عمل و آثار آن در وجود خودتان بی خبرید و لذا چارهای جز پیروی از برنامه تنظیم شدهی از جانب خالقتان ندارید که میفرماید:
«... وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا...؛ (10) آنچه در دنیا عمل کردهاند، عین آن را در روز جزا حاضر مییابند.».
یک «الحمدلله» یا «سبحان الله» که از زبان شما صادر میشود، حضرت رب الفلق آن را میگیرد و تبدیل به مرغ بهشتی میکند؛ همان کسی که دامن ظلمت شب را میشکافد و سپیدهی صبح و خورشید فروزان را بیرون میآورد؛ همان قدرتی که دانهی گندم را در دل خاک میشکافد و یک خوشهی صد دانهای از آن بیرون میآورد؛ همان قدرتی که نطفه را میشکافد از داخل آن انسانی عاقل و گویا و بینا و شنوا بیرون میآورد؛ همان قدرت است که افکار و اخلاق و اعمال شما را میشکافد و از داخل آن درخت طوبی یا شجرهی زقّوم میرویاند.
اینجا با دست خودت انفاق و ایثار میکنی، همین ایثار و انفاق شما در آن عالم، درختی ثمربخش میشود و بر شما سایه میافکند.
با زبانت به مردم نیش زدی، دلها را سوزاندی! بدان که همین زبان نیش زنت در روز قیامت، تبدیل به مار و عقرب و افعی گشته و تو را میسوزاند!!
اینجا دل مردم را سوزاندی، دشنام دادی، مسخره کردی! خیال کردی که تمام شد!؟ حضرت ربّ الفلق اینها را میشکافد و از داخل آن، جهنّم بیرون میآورد.
یادمان باشدکه نظام آفرینش به این سادگی نیست و بی حساب و کتاب آفریده نشده است .
پی نوشت ها :
1- سورهی یونس، آیهی 53
* لَیجمعنَّ: لَ (لام تأکید) = یَجمع (فعل مضارع) + نَّ (نون تأکید).
2- سورهی نساء، آیهی 87
3- سورهی مؤمنون، آیهی 115
4- انبیاء،16
5- بحارالانوار، جلد 8، صفحهی 288، حدیث 21
6- بحارالانوار، جلد 8، صفحهی 295، حدیث 44
7- همان
8- سورهی یس، آیهی 54
9- سورهی طور، آیهی 16
10- سورهی کهف، آیهی 49
منابع :
صفیر هدایت، سید محمد ضیاء آبادی
پژوهشکده امام خمینی
پژوهشکده باقر العلوم
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»