لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
اهداف شیطان از باز داشتن نماز
در این آیه اشاره به پارهای از زیانهای آشكار شراب و قمار پرداخته، نخست میگوید: شیطان میخواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنی بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد(انما یرید الشیطان...).
ـ در پایان این آیه به عنوان یك استفهام تقریری،میگوید: آیا شما خودداری خواهید كرد (فهل انتم منتهون).
یعنی پس از این همه تأكید باز جای بهانه جویی یا شكّ و تردید در مورد ترك این دو گناه بزرگ باقی مانده است.[1]
در المیزان آمده:
جز این نیست كه شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار بین شما عداوت و خشم بیندازد و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد.
شیطان از دعوت به این گونه عملیات جز شرّ شما را نمیخواهد و لذا گفتهاند رجس از عملیات شیطانی است.
معنی رجس بودن شراب و امثال آن این است كه ساختن و یا مثلاً خوردن آن كار آدمی را به وسوسههای شیطانی و گمراهیش میكشاند و بس، و حال آن كه از روایات زیادی استفاده میشود كه شیطان خودش به صورت آدمی مجسم شده و طرز تهیّه شراب را به انسانها یاد داده است.[2]
ـ نماز را جدای از ذكر خدا اسم برده با این كه نماز هم ذكر خداست. استفاده میشود كه چون نماز فرد كامل از ذكر است خدای تعالی اهتمام بیشتری به امر آن دارد و در روایت صحیح از رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد است كه فرمود: نماز ستون دین است و همچنین در آیات بسیار زیادی از قرآن كریم به این معنی اشاره شده است،در سورههای (مؤمنون ، ـ اعراف ، 17 ـ معارج ، 22 ـ عنكبوت ، 45 ـ جمعه ، 9 و مریم ، 14).
ـ و این كه در آیه مورد بحث ذكر را بر نماز مقدّم داشته برای این بوده است كه تنها و تنها مقصود از دعوت الهی آن بوده است، آری ذكر خداست كه خمیر مایه سعادت دنیا و آخرت و روح زنده هر پیكره ایست از عبادات.[3]
رجس بودن آن را به وسیلهكلمه (إنّما) حصر نموده و فرموده (انما یرید الشیطان...) یعنی این عملیات جز این نخواهد بود كه هر وقت واقع شوند، رجس و پلید و عمل شیطانند و شیطان هم جز این كه به وسیله این اعمال بین شما عداوت و بغضا بیندازد و شما را از نماز و یاد خدا غافل سازد غرض دیگری ندارد.
مفاسد عمومی آنها یعنی عداوت و بغضاء انصراف از نماز و ذكر خدا است.[4]
ـ قمار بازی نتیجهای جز كینه و عداوت ندارد.
شیطان میخواهد از این راه شما را از یاد خداوند باز دارد تا شكر نعمتهای او را بجای نیاورید.
و شیطان میخواهد از این راه شما را از نماز كه پایه محكم دین است غافل گرداند.
(فهل انتم منتهون) جمله سؤالی و معنای آن امر است یعنی خدا را اطاعت كنید و نهی او را زیر پا نگذارید.
بدیهی است كه خداوند از این افعال منع و مذّمت كرده هر گاه زشتی عملی ثابت باشد، سپس از مخاطب سؤال كنند كه (آیا ترك خواهی كرد) وظیفه او اقرار به ترك است گویی به او گفته میشود.
ـ آیا بعد از آن كه زشتی این كارها ثابت شده باز هم آنها را انجام میدهی.
این جمله برای منع از انجام كاری، رساتر است، یعنی: نهی را اطاعت كنید و شراب ننوشید.
داستان آموزنده:
ابن عباس گوید: منظورسعد بن ابی وقاص و مردی از انصار است كه با یكدیگر عهد برادری بسته بودند. مردی انصاری، سعد را به مهمانی دعوت كرد و سفره طعام و شراب گستردند و چندان خوردند كه مست شدند. در این وقت بر یكدیگر فخر فروشی كردند و كار به جنگ و زد و خورد كشید. مرد انصاری قطعه استخوانی برداشت و چنان بر بینی سعد كوبید كه بینیش را در هم شكست، خداوند متعال این آیه را درباره آنان نازل كرد. یعنی: شیطان میخواهد شما را اغوا كند و به شراب خوردن وادارد تا عنان عقل را از كف شما بگیرد و به كارهایی وادارد كه در حال عادی انجام نمیدهید.[5]
پیام آیه
1ـ شیطان وسایل بسیاری دارد كه میتواند برای ایجاد خصومت و دشمنی و گمراهی افراد عالم و همچنین باز داشتن آنها از طریق هدایت و ایمان مورد استفاده قرار دهد.
2ـ تمام كارهای بد و زشت و ناروا همه از تحریكات شیطان است چون از عاملین اصلی فساد و تباهكاریها و باز دارنده خیر و سعادت بشر است و نقشههای او در این مسیر از یك راه و دو راه نیست،گاهی مسایلی را طرح ریزی میكند كه كمتر به فكرآدمی خطور میكند.
شیطان برای رسیدن به مقاصد خود از وسایلی گمراه كننده استفاده میكند.
حرام بودن آن وسایل گمراه كننده به خاطر آن است كه میان شما كینه و دشمنی ایجاد كند و شما را از یاد خداوند و نماز باز دارد.
اهداف شیطان در این آیه یكی رابطه مردمی را بین انسانها و یكی رابطه الهی را با خدا قطع میكند.
3ـ محبّت را تبدیل به قهر میكند.
4ـ تولی را تبری و تبری را تولی میكند.
5ـ عمل شیطان سد راه بندگان خداست.
6ـ رابطه الهی، ذكر و نماز، نیایش و عبادت است.
7ـ همان طور كه شیطان برای اقامه نماز سدها مهیّا نموده ما هم برای اقامه نماز در جامعه زمینهها و وسایل خوبی را مهیّا كنیم.
8ـاگر در جامعه بین جوانان قمار بازی و غیره رواج پیدا كند همین مسأله باعث جدایی آنها از نماز میشود.
9ـ تهاجم فرهنگی الآن در جامعه ما یك نوع عمل شیطانی بوده كه از افكار پلید آمریكا است و اگر در بین جوان رواج پیدا كند، معنوّیت از بین آنها رخت برمیبندد.
10ـ شراب مانع نماز است.
11ـ سستی در مقابل این موانع انسان را از فیض با عظمت الهی باز داشته و از رحمت حضرت حق محروم میسازد.
پی نوشت ها :
[1] . تفسبر نمونه، ج 5، ص 73.
[2] . المیزان، ج 6، ص 191.
[3] . المیزان، ج 6، ص 195.
[4] . المیزان، ج 6، ص 197.
[5] . مجمع البیان، ج 3، ص 369.
- نظرات (0)
از رفتن به عیادت این فرد بپرهیزید
مضرات شراب خواری
شرابخواری به دلیل اثرات سوئی که بر جسم انسان می گذارد و روان آدمی را دگرگون می کند در آیین اسلام مورد نکوهش قرار گرفته و برای شرابخوار مجازات های سختی در نظرگرفته شده است.
شراب از نظر لغوی یعنی مایع نوشیدنی و از «شُرب» یعنی نوشیدن گرفته شده است اما از نظر اصطلاحی همان مایع مست کننده میباشد. این کلمه فارسی است و عربی آن خَمر است و خمر از نظر لغوی یعنی پوشاندن.
راغب میگوید: «اصل خمر یعنی پوشاندن شی و آنچه با آن چیزی را میپوشانند خمار گویند ولی در تعاریف، خمار به آنچه زن، سر خود را با آن میپوشاند گفته شده و به شراب از آن جهت خمر میگویند که عقل را پوشانده و زائل میکند.»[1]
در اصطلاح شرابخواری، خَمر آن است که مستی میآورد: از انگور باشد یا غیر از انگور.[2]
البته در قرآن واژگان دیگری هم برای شراب استفاده شده است که عبارتند از: سکر رحیق و کأس.[3]
در رابطه با شراب در وسائل الشیعه حدیثی آمده است که رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «شراب از پنج چیز گرفته میشود: عصیر از انگور، نقیع از کشمش، بتع از عسل، مزر از جو و نبیذ از خرما.»[4]
دلائل حرمت شرابخواری در قرآن
ملاک عمل مسلمانان کلام پروردگار است که از عالم ملکوت نازل و در قرآن به شکل بلیغ و شیوایی تجلّی نموده است و همه نکاتی که برای هدایت بشریت نیاز است در قرآن تجمیع شده است.
یکی از احکامی که در قرآن به آن پرداخته شده است حکم حرمت خمر و نوشیدن آن میباشد. آیاتی که در مورد حکم حرمت شرب خمر به طور تدریجی نازل شده است به شرح ذیر میباشد:
1- «و از میوههای درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه میگیرید؛ در این نشانه روشنی است برای جمعیتی که اندیشه میکنند.»[5]
این آیه در مکه نازل شده و به نظر بسیاری از مفسران اولین اخطاری است که در زمینه تحریم صورت گرفته و اشاره به حرمت آن میکند. قرآن مجید میخواهد ضمن برشمردن نعمت های الهی اشاره کند به اینکه مردم ممکن است از مواهب الهی سوء استفاده هم بکنند.»[6] «زیرا اگر همه استعمالات مردم را نعمت میدانست اتخاذ سکر را در مقابل رزق حسن قرار نمیداد با اینکه این آیه دلالت بر نوعی عتاب و سرزنش دارد و میخواهد بر مردم تعریض کند که چرا از آن دو شراب مسکر میگیرند.»[7]
2- «درباره شراب و قمار از تو سۆال میکنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم دربردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است و...»[8]
در مورد شأن نزول این آیه آمده است که گروهی از یاران پیامبر خدمتش آمدند و عرض کردند حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه میکند بیان فرمایید. در این هنگام آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.»[9]
این آیه دلالت بر تحریم دارد برای اینکه در اینجا تصریح میکند بر اینکه شرب خمر «اثم کبیر» است، چون خداوند فقط در مورد شراب و قمار «اثم کبیر» آورده است.[10]
3- «ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید و همچنین هنگامی که جنب هستید تا غسل کنید و...»[11]
4- «ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها ازلام [نوعی بخت آزمایی]، پلید و از اعمال شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید.»[12]
5- «شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید) خودداری خواهید کرد؟![13]
زمینه فردی در شرابخواری
گرایش به هر عمل چه در بُعد مثبت و چه در بُعد منفی معلول علتهایی است که باید به آن پرداخت. البته در زمینه شرابخواری انگیزه و علل گرایش به آن زیاد است که بعضی از آنها در قسم فردی این قسمت مطرح میشود:
عوامل فردی:[14]
1- دوری از احکام الهی: یکی از عوامل مهمی که زمینه شرابخواری را در فرد بوجود میآورد بیدینی و بیایمانی و دوری از احکام الهی است. زیرا دین و دینداری و ایمان و اعتقاد علمی و عملی است که انسان را در برابر شیطان و عوامل انحرافی حفظ میکند و نمیگذارد که از حریم پاکی و طهارت جدا شود و آلوده گردد و چون فرد از اجتماع جدا نبوده لذا عامل دین میتواند از باز دارندههای اجتماعی شمرده شود.
2- فشارهای عصبی و ناراحتیهای روحی: کسانی که دائماً در معرض فشارهای عصبی و محیطی قرار دارند بیشتر از دیگران در معرض خطر گرایش به شراب هستند که اگر فرد راه صحیح مقابله با آنها را نداند امکان دارد برای آرامش مقطعی از شراب استفاده کند و پُر واضح است که تبعات حاصله پس از نوشیدن شراب فشارهای عصبی منفی را دو چندان میکند.
3- مشکلات جسمانی و عدم آگاهی از خطرات شراب: عدهای میگویند که نوشیدن شراب باعث فعال شدن کلیه و یا شادابی پوست و امثالهم میگردد و حال آنکه واقعیت چیز دیگری است یعنی نه تنها چنین نیست بلکه سبب تحلیل رفتن ارگانیزم بدن شده و بعضاً موجب هلاکت میگردد.
4- نگرش غلط، به مسئله شراب: با توجه به تعریفهایی که از شراب در طول تاریخ توسط افراد مختلف شده مبنی بر اینکه انسان را از غم رها میکند و در مجموع اطلاعات غلط موجب میشود که فرد دیدگاه مثبتی نسبت به مصرف شراب پیدا کند.
مفاسد شرابخواری

باید توجه داشت که احکام بر طبق مصالح و مفاسد جعل شده است؛ یعنی علت حرمت نوشیدن شراب مفسده داشتن آن است و علت وجوب نماز مصلحت داشتن آن است و همچنین بقیه احکام هم دارای مصلحتها و مفاسدی است.[15]
از جمله مفاسد فردی شرابخواری عبارتند از:
1- مفاسد روحی و اخلاقی: شرابخواری مهمترین عاملی است که انسان را بسوی انحطاط و پستی میکشاند به این معنی که با بزرگترین سرمایة بشر و مایه امتیاز او از سایر جانداران که همانا عقل و خرد است سر جنگ و مبارزه دارد.
الکل، دشمن بزرگ قوای فکری و تعقل انسان است و وقتی که عقل -که هدایتگر تکوینی بشر است- از او گرفته شود و کارائی خود را از دست دهد عوامل مخرب مانند شهوت، غضب، خودخواهی و... جای آن را میگیرد و انسان را از نظر روحی وروانی مریض میکند و در جسم انسان مریض، عقل سالم جایی ندارد، همچنانکه بزرگان گفتهاند: عقل سالم در بدن سالم است.[16]
2- مفاسد جسمی: مشروبات الکلی علاوه بر مفسدات و مفاسد روحی و اخلاقی بر جسم نیز زیانهای جبران ناپذیری وارد میکند. مثل ایجاد اختلال در ضربان و ریتم قلب، لرزش بدن و بیخوابی در شب، تاثیر بر معده، مغز، اعصاب، معده، کبد، گردش خون، دستگاه تنفسی، کلیه ها و... مثلاً تأثیر آن بر روی مغز چنین است که وقتی آدمی مقدار مختصری نوشابه الکلی می نوشد، ابتدا یک حالت نشاط آرامش و لذت به سراغش می آید که البته هنوز مقدار الکل نتوانسته بر روی قسمتهای حساس مغز اثر بگذارد اما همین که مقدار آن بیشتر می شود مقدار الکل که در خون است به سراغ سلولهای بسیار حساس مغز میرود و پس از غرق کردن آنها در الکل تمام قدرت کنترل نیرومند مغز را یا به کلی از کار میاندازد یا فوق العاده ضعیف میکند.
وقتی سانسور مغز از میان برود. یعنی تمام قیود، منع از کارهای ناشایسته، پرهیز از مخاطره و خلاصه عقل سلیم با تمام ارزش های معنوی که شخص طی سال ها آموزش و پرورش بدست آورده موقتاً تا زمانی که الکل در خون وجود دارد نابود میشوند؛ شخص خود را در دنیایی مشاهده میکند که اجرای هیچ کاری زشت و ناپسند نیست، یعنی واقعا همان طور که فلاسفه یونان باستان گفته اند، خوی حیوانی و شیطانی بر مسند و اریکه عقل و فرمانروایی می نشیند.
3- مفاسد اجتماعی: از آنجائیکه اجتماع از افرادی تشکیل میشود که رویکردهای مثبت و منفی آنها بر محیط اطرافشان تأثیر میگذارد، بنابراین باید مفاسد اجتماعی شرابخواری را مورد توجه خاص قرار داد.
راه درمان
رهایی از برخی عادت های زشت که مدت زمانی دراز به آن ها مبتلا بوده ایم، طوری که به بخشی از رفتار ثابت ما تبدیل شده اند، برای بسیاری از مردم کار ساده ای نیست؛ زیرا این کار به اراده ای قوی و تلاشی فراوان و تمرینی مداوم نیاز دارد. از این رو بهترین روشی که ما می توانیم برای رهایی از عادات زشت خود در پیش گیریم اقدام و عمل به طریق «تدریج» است.
قرآن برای درمان شرابخواری و رباخواری که در آن زمان بین مردم جاهلی، رایج بود، از روش ذکر شده استفاده کرد. در ابتدا، مردم به آسانی آماده ترک چنین عاداتی نبودند؛ اما پس از آنکه ایمان، به دل آن ها راه یافت، خود انگیزه ای قوی شد که از خداوند متعال و پیامبر (صلی الله و علیه وآله) اطاعت کنند و چیزهایی را که به انجام آن امر شده بودند، بپذیرند ضمن اینکه خداوند از ابتدا به تحریم کامل این عادات فرمان نداد؛ بلکه در بدو امر به ایجاد نفرت و انزجار از آنها پرداخت. آنگاه به تدریج مسلمانان را به سوی تحریم کامل سوق داد.
به هر حال مطالعه در مورد اثرات شرابخواری و پیامدهای ناگوار آن و تفکر در ابعاد هولناک این عمل، انسان را قادر میسازد تا برای حل این مرض به تکاپو افتاده و با مراجعه به متخصصین و مشاوره با ایشان قدم اساسی در این را بردارد.
پی نوشت ها:
[1]. اصفهانی، راغب؛ مفردات فی غریب القرآن، تفسیر لغوی و ادبی قرآن، ترجمه سید غلامرضا خسروی حسینی، انتشارات مرتضوی، 1375، ج 1، ص 154.
[2]. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1375، ج 1، ص 299
[3]. خرمشاهی، بهاء الدین؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، انتشارات ناهید، ج 1، ص 1003.
[4]. عاملی، شیخ حر؛ محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق شیخ عبدالرحیم الربانی، المکتبة الاسلامیة، طهران، 1401 هـ.ق، ابواب الاشربة المحرقه، باب 1، حدیث 1، ص 221.
[5]. ترجمة مکارم شیرازی، ذیل آیه 67/ نحل.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1381، ج 11، ص 291.
[7]. طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، کانون انتشارات محمدی، 1362، ج 24، ص 180.
[8]. ترجمة مکارم شیرازی، ذیل آیه 219/ بقره.
[9]. مکارم شیرازی؛ همان، ج 2، ص 116.
[10]. طباطبایی؛ المیزان، ج 3، ص 372.
[11]. ترجمه مکارم شیرازی؛ ذیل آیه 43/ نساء
[12]. ترجمه مکارم شیرازی؛ ذیل آیه 90/ مائده.
[13]. آیه 91/ مائده
[14]. ر.ک: گودرزی، فرامر؛ پزشکی قانونی، تهران، انتشارات انیشتین، 1377، ج 2، ص 1536.
[15]. دهقان، احمد؛ پرسشها و پاسخهای روز، قم، انتشارات لاهیجی، ص 163.
[16]. ر.ک: طالقانی، سید محمود؛ پرتویی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص 124
مقاله شراب خواری؛ نوشته زینب برجی نژاد
اسلام پزشک بی دارو، ص 44، نقل از علوم جنایی، ص 863، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص:346
- نظرات (0)
تفاوت "سرعت" و "سبقت" در کارها
سبقت و شتاب در كارهای نیک
در قرآن با دو واژه از مردم خواسته شده است تا در کارهای نیک و پسندیده مشارکت فعال و سازنده داشته باشند. این دو واژه عبارتند از "سبقت" و "سرعت". بازشناسی مفهوم این واژگان در تبیین صحیح مشارکت نقش ویژهای را ایفا خواهد نمود.
"سبقت" در لغت به معنای پیشی گرفتن در راه، کار، فکر و علم است[1] و "سرعت" عبارت است از شتاب داشتن؛ این معنی هم در اجسام کاربرد دارد و هم در کارها.[2] نقطه مقابل آن، واژهی " بُطء" به معنای کندی است.
سبقت در کار خیر و سرعت داشتن در آن، از صفات پسندیده به حساب میآیند اما عجله در کارها چه کار خوب باشد و چه بد، از صفات نکوهیده و ناپسند است. دلیل آن هم نکتهی لطیفی است که در معنای عجله نهفته است. راغب میگوید: «مقصود از عجله، خواستن چیزی است که هنوز موعدش فرا نرسیده است.»[3]
تفاوت "سرعت" و "سبقت" در کارها
سرعت به معنای شتاب است. در این جا سخن از این است که بیتوجه به دیگران هر کسی خود میبایست در کارهای نیک و خیر شتاب ورزد و تأنّی و مکث و درنگ نکند. وقتی گفته میشود که در کاری باید شتاب داشت، توجه به خود فرد و عملکرد او نسبت به کاری است که باید انجام دهد و در حقیقت سرعت در کار، در حوزهی فردی مطرح میشود.
در مسابقه و پیشیگرفتن چنان که از خود واژه ظاهر است، نوعی نسبت در آن نهفته است. از این رو ارتباط نزدیکی با مسایل اجتماعی پیدا میکند. به این معنا که هر کسی میبایست خود را با دیگری مقایسه کرده و بسنجد و در کارهای نیک و پسندیده بکوشد تا از دیگری سبقت گیرد. به دیگر سخن اگر دو تن میتوانند کاری نیک و خیر انجام دهند، هریک میبایست تلاش کند که زودتر از دیگری به آن اقدام کند.[4]
آیات مربوط به سبقت در کارهای نیک
کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظه شماری میکنند؛ کسانی که ایمان به روز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه به سوی خداست و بلاخره کسانی که لحظههای غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمیشمارند و آن را عقب ماندن از غافلهی مشتاقان معبود میدانند، همواره خواهان پیشگام بودن در این مسیر هستند.[5]
به همین دلیل است که فرشتگان،[6] پیامبران[7] و بندگان صالح خدا[8] در قرآن به این ویژگی ستوده شدهاند که در کارهای نیک از پیشیگیرندگانند.
به جز گروه نخست که همواره جویای پیشگامی در این مسیر میباشند، خداوند دیگر بندگان و ایمانآورندگان را نیز تشویق به سبقت در کارهای خیر میکند:
«[...] اگر خدا مىخواست همهی شما را امت واحدى قرار مىداد ولى خدا مىخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوى خداست سپس از آنچه در آن اختلاف مىکردید به شما خبر خواهد داد.»[9]
سفارش قرآن به ایمانآورندگان این است که بهجای بحث و گفت و گو در مورد چیزهایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کارهای خوب کنند و سعی کنند که در آن کارها از یکدیگر سبقت گیرند:
«هر طایفهاى قبلهاى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد در بارهی قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکىها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همهی شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مىکند زیرا او، بر هر کارى تواناست.» [10]

روش و سیرهی پیامبر و پیشوایان دین(علیه السلام) اینگونه نبود که تنها دستورات و پیامهای الهی را به مردم برسانند؛ بلکه نخست خود به آنها عمل میکردند و سپس به دیگران میگفتند. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که حتی در عمل به این توصیهی قرآنی نیز ایشان پیشگام همگان بودند
امیرمومنان و پیشوای متقیان(علیه السلام) در بیان ویژگیهای خود اینچنین میگوید:
«آن گاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمایى نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهستهتر بود امّا در عمل برتر و پیشتاز بودم.»[11]
آنکه افکارش تنها دنبال یافتن کارهای خوب باشد، به مرور زمان دارای شخصیتی میشود که حتی آنجایی که دیگران متوجه کارهای خوب نیستند، او پیش از دیگران به انجام دادن آن اقدام مینماید و این همان خصوصیّاتی است که در شخصیّت حضرت علی(علیه السلام) میتوان یافت.
دلایل شتاب در کارهای نیک
به چه علت باید در کارهای خیر شتاب نمود و از دیگران پیش افتاد؟ برای پاسخ به این سوال، باید روشن نمود که اصولا چرا انسانها در کارها –چه خوب و چه بد- شتاب میکنند؟ از دست ندادن فرصتها برای به دست آوردن منافع دنیوی یا اخروی جواب مناسبی است که به این پرسش میتوان داد. امیرمومنان(علیه السلام) در این باره چنین میفرماید:
«خدا شما را رحمت کند! پس بشتابید به سوى آباد کردن خانههایى که شما را به آبادانى آن فرمان دادند و تشویقتان کرده، به سوى آن دعوت کردهاند،[...] وه! چگونه ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر آدمى شتابان مىگذرد؟!»[12]
چه چیزهایی میتواند موجب از دست رفتن فرصتها شود
أ) فقر
شخصی که دچار فقر گشته، به دلیل نداشتن بسیاری از امکانات، نمیتواند آنچنان که بایسته و شایسته است به وظایف خود عمل کند و در آرزوی انجام بسیاری از کارهای نیکی که میتوانست انجام دهد میماند، تاچه رسد به اینکه بخواهد در آنها پیشگام نیز باشد. کارهای خوبی از قبیل کمک به نیازمندان، از جهت مالی محتاج داشتن دارایی کافی است.
ب)ثروت
گاه پیش میآید که انسانی در اثر به دست آوردن مال و ثروت فراوان، روحیهی مالاندوزی و حرص و طمع در او به وجود میآید، که حاضر نیست به راحتی از سرمایهی فروانی که به دست آورده به دیگران ببخشد و در راه خیر و خوبی گامی بردارد.
«به حق به شما مىگویم: همچنان که مریض به غذا نگاه میکند، ولی از آن لذّتی نمیبرد، همچنین صاحب دنیا از عبادتش لذت نخواهد برد و تا وقتى که دنیا در ذایقهاش شیرینى مىکند، از شیرینى عبادت بهرهاى نصیبش نمىگردد.»[14]
ج) پیری
دوران پیری، دوران کاستیهای جسمی است. اگر انسان در زمانی که جوان است و از توانایی جسمی خوبی برخوردار است، از فرصتها به خوبی بهره نبرده و در انجام کارهای نیکی که نیاز به توانایی جسمی دارد، کوتاهی کند، دیگر پیری این اجازه را به او نخواهد داد تا به آن کارها مبادرت ورزد. شتاب در انجام کارهای نیک در جوانی این امکان را به انسان میدهد که بهترین بهره را از این دوران ببرد.
د) رخدادهای ناگوار
بعضی از حوادث اجتماعی و سیاسی نیز میتواند از عواملی باشد که فرصت های مناسب را از انسان بگیرد. انجام بسیاری از کارها نیازمند فضای مناسب اجتماعی و سیاسی است. اگر شخصی از فضای آرام اجتماعی، سیاسی و اعتقادی بهرهبرداری مناسب را نکند و با پیشتازی در امور خیر شخصیّت خوبی را برای خود ساخته و پرداخته نسازد، در معرض انحرافات اخلاقی و اعتقادی قرار دارد. رسول خدا(ص) فرمود:
«سوى کارهاى نیک، پیش از آنکه فتنههایى چون پارههاى شبهاى تاریک ظاهر شوند، پیشى گیرید؛ در آن هنگام انسان صبح مؤمن است و شب کافر مىشود؛ شب مومن است و روز کافر مىشود و دین خود را به کالای ناچیز دنیا معامله میکند.»[15]

ه) مرگ
از میان علل و عواملی که موجب از دست رفتن تمامی فرصتها میشود، مرگ را میتوان بزرگترین عامل دانست. پس از مرگ تنها کارهای خوبی که هرکس پیش از مرگ انجام داده باقی میماند و بس. بنابراین تا فرصت هست و تا این عمر کوتاه از دست نرفته، انسان باید در ذخیرهی اعمال برای روز واپسین بکوشد.
موانع شتاب در کار خیر
بعضی از عواملی که به قهر و اجبار جلوی شتاب و سبقت در کارهای خیر را میگیرد، به اختصار بیان گردید. اما علل و عوامل دیگری نیز در شخصیّت برخی از افراد وجود دارد که میتواند موجب سستی انسان در انجام سریع و به موقع کارهای خوب گردد. از این عوامل میتوان به:
خودکمبینی، توقع بیش از حد از خود، کمالطلبی وسواسگونه، اشتیاق به لذتجویی کوتاه مدت، عدم اعتماد به نفس، عدم تسلط بر کار، نگرش منفی به کار، نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر خود و دیگران، لجبازی با دیگران و ... اشاره نمود.[16]
هرگاه کسی این نقصان شخصیّتی را در خود درمان کند و متوجه باشد که فرصتها همیشه باقی نیستند؛ بلکه بسیاری از علل و عوامل اختیاری و قهری موجب از دست رفتن آنها میشوند، سعی و تلاشش در انجام کارها دو صد چندان خواهد شد. این تلاش با توجه به آثاری که شتاب و سبقت در کارهای نیک دربر دارد، سرعت بیشتری نیز به خود خواهد گرفت و چنین شخصی، با گذشت زمان جزء پیشگامان در کارهای خیر شناخته خواهد شد.
نتایج و ثمرات سبقت در خیرات
شتاب داشتن در کارهای خوب و پیشیگرفتن از دیگران در انجام آن دو نوع ثمره و نتیجه را دربر دارد:
الف) ثمرهی دنیوی
1) پیشرفت جامعه
از جمله نتایج دنیایی و مادی این کار میتوان به این موارد اشاره داشت: نخست آن که جامعه رو به پیشرفت مینهد؛ چراکه پیشرفت جامعه در گرو انجام گرفتن به موقع کارهای خوب است. اگر روحیهی مسابقه در انجام کارهای نیک در جامعه نهادینه شود، کارها با شتاب بیشتری پیش میرود.
نتیجه دیگر مسابقه، آن است که جامعه به انجام کارهای خیر تشویق میشود و هر کسی میکوشد تا نخستین کسی باشد که کار خوبی را انجام میدهد و در حقیقت جامعه با حالت عاطفی خاصی رو به رو میشود که هرکسی در جست و جوی یافتن کارهای خوب است.
3) ظهور و بروز کارهای خیر در جامعه
فایده دیگر مسابقه این خواهد بود که کارهای خیر علنی و آشکارا انجام و در چشم دیگران مطرح شود؛ زیرا در مسابقه، دست کم دو نفر مشارکت خواهند داشت و این گونه است که به صورت آشکار کارهای خیر مطرح و در جامعه منتشر و رقابت برای پیش تازی میان مردمان پدید میآید.
ب) نتایج معنوی و اخروی
در مورد نتایج معنوی و اخروی سبقت و شتاب در کارهای نیک نیز میتوان گفت: بسیاری از موارد تأخیر در انجام دادن کاری، موجب از دست رفتن فرصتها شده و ممکن است انسان دیگر آن میل اولیّه را برای انجام آن نداشته باشد. به همین سبب توصیه شده که هرگاه انسان خواهان انجام کار خوبی است، شتاب نموده و برعکس هرگاه قصد انجام کار ناپسندی را داشت، کمی درنگ کند.[17] بسیاری از موارد است که انجام یک کار خوب در زمانی مناسب، باعث عاقبت به خیری انسان میشود.[18]
از دیگرسو، خداوند از کارهای نیک، آنی را دوست دارد که در انجام آن شتاب شود.[19]البته باید یادآور شد که، تنها کسانی به این توفیق دست مییابند که به فرمودهی خداوند متعال اینگونه باشند:
«و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج مىدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام به سوى پروردگارشان بازمىگردند، (آرى) چنین کسانى در خیرات سرعت مىکنند و از دیگران پیشى مىگیرند»[20]
پی نوشت ها :
[1]. فراهیدی، خلیل؛ کتابالعین، قم، انتشارات هجرت، 1410ق، چ دوم، ج5، ص85 و مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج5، ص41.
[2]. قرشى، سید علىاكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371ش، چ ششم، ج3، ص255 و راغباصفهانی، حسین؛ الفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان، دمشق-بیروت، انتشارات دارالعلم، 1412ق، چ اول، ص407.
[3]. راغب اصفهانی، همان، ص548.
[4]. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقرموسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374، چ پنجم، ج19، ص290.
[5]. مومنون/57-61.
[6]. نازعات/4.
[7]. انبیاء/90
[8]. آلعمران/114 و توبه/100.
[9]. مائده/48.
[10]. بقره/148.
[11]. سیدرضی، محمد؛ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مشهور، 1379، چ اول، ص91.
[12]. سیدرضی، همان، ص371.
[13]. ر.ک: مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1389ش، ج27، ص804- 805.
[14]. ابنفهدحلّی، احمد؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، قم، دارالکتاب اسلامی، 1407ق، چ اول، ص106.
[15]. پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص) ، تهران، دنیای دانش، 1382ش، چ چهارم، ص370-371.
[16]. آقاتهرانی، مرتضی؛ اهمال کاری (تعلل ورزیدن)؛ بررسی علل، راه کارها و درمان، مجله معرفت، شماره64، فروردین 82، ص40.
[17]. کلینی، محمد؛ الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1362، چ دوم، ج2، ص142-143.
[18]. همان.
[19]. همان.
[20]. مومنون/60-61.
- نظرات (0)
«وِزر» در لغت به معنای گناه نیست
مراد از «وزر»
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ * وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ * الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ * وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (1).
«ای رسول گرامی آیا تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟ و بار سنگین تو را (با عطای مقام نبوّت) از تو برنداشتیم؟ در صورتی که آن بار سنگین ممکن بود بر پشت تو سنگینی کند! و نام نیکوی ترا در عالم بلند کردیم! پس با هر سختی البتّه آسانی است».
شبهه ای که در این آیه شده این است که: گفته اند «وِزر» به معنای گناه است و خداوند فرموده: ای رسول آیا ما نبودیم که گناه ترا آمرزیدیم؟ و این دلیل بر این است که پیغمبران و انبیا از گناه مصون نیستند.
جواب:
«وِزر» در لغت به معنای گناه نیست، بلکه اساساً به معنای بار سنگین است و بار سنگین و طاقت فرسا را «وِزر» می گویند. گناه را نیز از این جهت «وِزر» می گویند، چون سنگینی ویژه ای را بر دوش گنهکار ایجاد می کند، و آن احساس شرم و دلمردگی و عذاب رستاخیز است؛ نه این که اساساً «وِزر» به معنای گناه باشد.
برای روشن شدن معنی درست این کلمه، به آیاتی استناد می کنیم که به معنی «بار سنگین» به کار رفته است. خداوند در سوره طه می فرماید:
«وَ لکِنَّا حُمِّلْنَا اَوْزَاراً مِن زِینَةِ الْقَوْمِ» (2).
قوم موسی به موسی گفت: «ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم ولیکن اسباب تجمّل و زینت بسیاری که (از فرعونیان) بار دوش ما بود آنها را در آتش افکندیم».
می خواهد بگوید، بار زیادی از جواهر و طلاآلات را به دست آوردیم و از آن بت ساختیم. «اَوزار» یعنی بار سنگین و برای بیان مقدار و وزن به کار آمده است.
همچون خداوند به رسولش دلگرمی می دهد و می فرماید:
«وَ لاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (3).
«هر کس آنچه کسب کرده است خود بر دوش می کشد. هیچ کس بار دیگری را بر دوش نمی گیرد».
پس «وِزر» در قرآن کریم اساساً به معنای گناه نیامده است.
در نتیجه مراد از بار گران در آیه چیست که در قرآن پیامبرش را از عقاب آن انذار می دهد؟
این بار وزین همان تبلیغ رسالت بود، یعنی ما تو را به پیامبری برگزیدیم و این بار گران (تبلیغ رسالت) را بر دوشت نهادیم. تو نیز با کمک ما به گونه ای نیکو از تحمّل و عهده این مسۆولیت طاقت فرسا برآمدی و این باری که بر دوش تو بود توانستی به سرمنزل مقصود برسانی. لذا بعد از طی طریق و انجام رسالت ندا می رسد:
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً» (4).
«امروز (روز عید غدیرخم) دین شما را به حدّ کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم».
این همان پایان طریق رسالت است. پس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توانست این بار را به دوش بگیرد و به خوبی از عهده اش برآید و آن را به سلامت به هدف برساند.
برداشت بالا به خاطر این نکته است که مقصود از «وزر» در این آیه، کفر و ناسپاسی است; زیرا آیه شریفه درباره همین موضوع است.
نتیجه این قسمت از کلام ما این می شود که این آیه ربطی به مسأله گناه ندارد.
پی نوشت ها:
1. انشراح (94)، آیه 6-1.
2. طه (20)، آیه 87.
3. انعام (6)، آیه 164.
4. مائده (5)، آیه 3.
منبع: معرفت، محمد هادی؛ (1389)، تنزیه انبیاء (از آدم تا خاتم)، قم: انتشارات ائمه (علیهم السلام)، چاپ دوم
- نظرات (0)
اگر ازدواج كنیم پولدار میشویم
این حرف ها سخن بسیاری از پسران مجردی است که کم و بیش شنیده می شود. در این مقاله برآن شدیم پیرامون این موضوع کمی بیشتر بدانیم ، با ما همراه باشید .
یک عذر تقریباً عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده، مسئله فقر و نداشتن امکانات مالی است و از بزرگ ترین موانع روانی در برابر زناشویی ، بیم از تأمین نشدن مخارج عائله مندی می باشد؛ در حالی که اسلام اهمیت بسیار زیادی برای ازدواج و تشکیل خانواده قائل شده است.
از نظر اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده، اهمیت خاصى داشته و بهترین وسیله براى پاکدامنى و مهار غرایز جنسى و آرامش و حرکت به سوى کمال دینى است که به دنبال آن سعادت دنیایی و آخرتی انسان است.
ازدواج دارای فوائد فراوانی است که در معارف نورانی اسلام به آنها اشاره شده است: بقاء نسل، آرامش و تعادل روحی، تأمین نیازهای طبیعی و غریزی انسان و ازدیاد رزق.
برخلاف بیشتر تصورات ابتدایی از ازدواج، که عده ای آن را موجب زیاد شدن نان خور و تقسیم سرمایه می دانند ، دین اسلام ازدواج را موجب برکت و ازدیاد رزق و روزی می داند.
خداوند می فرماید: «اشخاص مجرد و بردگان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید که اگر فقیر باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می کند».[1]
روایات متعددی هم ازدواج را موجب ازدیاد رزق و روزی شمرده است:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «ازدواج کنید زیرا رزق شما بیشتر می شود».[2]
تقریباً همه کسانی که ازدواج کرده اند ، علی رغم اذعان به بعضی از مشکلات، اعتراف دارند که وضعیت مادی و معیشتی آنان، از قبل ازدواج بهتر شده است. گرچه معمولاً دراین گونه از مسائل اجتماعی استثنائاتی نیز وجود داشته است.
همه این تأکیدات، اهمیت فراوان این بنیاد مقدس را در دین اسلام می رساند، به گونه ای که فقهاء ازدواج را یکی از مستحبات شمرده اند. لکن اگر کسی نیاز به ازدواج داشته باشد، اسلام آن را بر او واجب می داند و نمی توان به خاطر ادامه تحصیل و ترس از کم شدن حقوق و درآمد و …، از ازدواج واجب خودداری کرد.
البته حساب فقرایی که با سیلی، صورت خود را سرخ نگهداشته و به تعبیر قرآن، چنان زندگی مینمایند که از شدت عفاف و خویشتنداری، همانند ثروتمندان به چشم میآیند، از آنها جدا است و آنان از پاداش خاص و ویژهای در آخرت برخوردار خواهند بود
باید بدانیم که گسترش و توسعه رزق و روزی همه انسان ها به اراده خداوند متعال است و اگر کسی برای رهایی از نافرمانی او ازدواج کند ، خداوند متعال از راه هایی رزق و روزی او را (همراه با کار و تلاش) توسعه و مشکلات زندگی او را بر طرف خواهد کرد.
در احادیث زیادی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است که اگر فردی تنگ دست باشد و ازدواج کند ، خداوند او را از فضل و رحمت خود بی نیاز کرده و مشکلات مالی و مادی او را حل خواهد کرد.[3]
پس جوانانی که نیاز به ازدواج دارند، باید اقدام به ازدواج کنند، اما توجه داشته باشند که از مسائل غیر ضروری و تشریفات و گناه بپرهیزند که اگر چنین کنند یقیناً رحمت و برکات خداوند نصیب آنان خواهد شد.
فقر و ازدواج
نکته مهمی که باید به آن دقت نماییم، این است که رزق و روزی تضمین شده انسان ها در زمان فعلی، همانند زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بوده و از این نظر نمیتوان تفاوتی را در نظر گرفت، اما عوامل دیگری که در آن زمان نیز تا حدودی وجود داشته، اکنون به مقیاسی وسیع تر در جامعه امروزی وجود دارد که موجب آن میشود تا روزی خداوند را نادیده بگیریم! به عنوان نمونه:
1-5: توقعات یک زوج برای شروع زندگی در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) بسیار محدود بوده و اشخاص میتوانستند با درآمد اندکی، یک خانواده را؛ هر چند با مشکلاتی؛ اداره نمایند. نمیتوان معتقد بود که در عصر کنونی نیز باید به همان شیوه عمل نمود، اما واقعیت این است که میتوان از آداب و رسوم و توقعات بسیاری که اکنون در ابتدای زندگی مطرح شده و موجب صرف هزینههای بیمورد میشود، چشمپوشی نموده و آن را در امور مهمتر مصرف نمود.
2-5: چون فقر امری نسبی میباشد، همه افراد، خود را در مقایسه با افراد ثروتمندتر از خودشان، فقیر میپندارند و این موجب عدم رضایتمندی از زندگی شده و ناسپاسی از خداوند را به دنبال دارد که به فرموده امام سجاد(علیه السلام)، نتیجه آن نیز کاهش رزق و روزی انسان ها است.[4]

3-5: اگر ما؛ به هر نحوی؛ به حقوق دیگران احترام نگذاریم، خداوند نیز برکت را از روزی ما برخواهد داشت.[5]
در زندگی ماشینی و به همپیوسته جهان امروز، رعایت این نکته اهمیت بیشتری خواهد داشت، چون ممکن است، امور به ظاهر کوچکی که در گذشته کمتر به چشم میآمد، همانند رعایت ننمودن صف و در نظر نداشتن حقوق همسایگان خصوصاً در آپارتمانها و نقض مقررات راهنمایی و رانندگی و …، موجب محروم شدنمان از برکت روزی باشد.
به عبارتی ممکن است ثروتمند هم باشیم، اما نتوانیم از ثروت خود استفاده بهینه را به عمل آوریم!
4-5: اسراف و بخل هر دو میتوانند برهم زننده تعادل زندگی انسان ها باشند.
شخصی میگوید که از امام رضا(علیه السلام) در ارتباط با چگونگی هزینه نمودن اموال خود پرسیدم، ایشان در پاسخ، با استناد به آیه 67 سوره فرقان بیان فرمودند که باید چیزی مابین دو امر ناپسند باشد! پرسیدم که آن دو امر ناپسند چیست؟ فرمود: اسراف و بخل.[6]
با نگاهی به زندگی بسیاری از افراد که همیشه داد فقر و ناداری سر میدهند، مشاهده مینماییم که بسیاری از لوازم زندگی و هزینههای دیگر انجامشده توسط آنان، قابل چشمپوشی بوده و با صرف نظر نمودن از آنها هیچ لطمهای به زندگیشان وارد نمیشده است، اما خود آنان به دلیل چشم و همچشمی و … اقدام به صرف چنین هزینههای اضافی نمودهاند که در نتیجه فشار فقر را بر آنان مضاعف نموده است؛به ویژه که چنین نیازهای کاذبی، امروزه به سرعت در حال افزایش است؛ اما با این وجود، خداوند را موجب پدیدار شدن چنین وضعیتی میپندارند و فقر ناشی از اسراف خود را به حساب خدا مینویسند!
البته حساب فقرایی که با سیلی، صورت خود را سرخ نگهداشته و به تعبیر قرآن، چنان زندگی مینمایند که از شدت عفاف و خویشتنداری، همانند ثروتمندان به چشم میآیند،[7] از آنها جدا است و آنان از پاداش خاص و ویژهای در آخرت برخوردار خواهند بود.[8]
هر چند ازدواج، همیشه ثروتمندتر شدن را به دنبال ندارد، اما به هر حال، توصیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)، همچنان مفید بوده و وضعیت مناسب تری را برای اشخاص به وجود خواهد آورد و این را نیز میتوان نوعی توسعه در رزق به شمار آورد
با توجه به تمام نکات فوق، این مطلب قابل پذیرش نیست که در حال حاضر، با توجه به این که هم اکنون متأهلان فقیر بسیارند! ازدواج نمیتواند راهی برای افزایش رزق بوده و سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) امروزه کاربردی نخواهد داشت؛ زیرا باید گفت که ؛
اولا چنین موضوعی منحصر به عصر حاضر نبوده و در زمانهای قبل و حتی در زمان خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز متأهلان فقیر بسیاری وجود داشتهاند و این روایت با در نظر گرفتن تمام جوانب صادر شده است و ثانیاً اگر وضعیت عمومی افرادی با سطح زندگی برابر را با هم مقایسه نماییم که گروهی از آنان بدون وحشت از فقر و با توکل به خداوند، از ازدواج نهراسیده و با تلاش مستمر خود توانستهاند یک زندگی مختصر را به پیش ببرند، اما گروهی دیگر از آنان به دلیل ترس از نداری، ازدواج ننموده و به سنین بالا رسیدهاند، درخواهیم یافت که در بیشتر موارد، گروه اول از وضعیت بهتری؛ چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روحی؛ برخوردار میباشند و افرادی از گروه دوم که دچار مشکلات روحی، روانی و انحرافات اخلاقی و اعتیاد و … شدهاند که بالتبع باید هزینههای آن را نیز پرداخت نمایند، بسیار بیشتر از گروه اول خواهد بود.
بنابراین، هر چند ازدواج، همیشه ثروتمندتر شدن را به دنبال ندارد، اما به هر حال، توصیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)، همچنان مفید بوده و وضعیت مناسب تری را برای اشخاص به وجود خواهد آورد و این را نیز میتوان نوعی توسعه در رزق به شمار آورد.
پی نوشت ها:
[1]. نور، 32
[2]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 6، ص 145، ح 6656، مۆسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 87، ص 374، مۆسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه ق و …
[3]. شیخ کلینى، کافی، ج 5، ص 331، اسلامیه، چاپ دوم، تهران،1362 ش،التَّمِیمِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
[4]. وسائل الشیعة، ج 16، ص 313، ح 21636
[5]. همان، ج 27، ص 325
[6]. وسائل الشیعه، ج 21، ص 556، ح 27863
[7]. بقره، 273
[8]. وسائل الشیعة، ج 9، ص 446، ح 12460-12461
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»