لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
70 گناه زبان
خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»1
زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛2 شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید.
در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»3
خداوند در آیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.» 4
راه نجات در چیست ؟
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»5
شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.6 و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.7
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»8
پیامبر اکرم می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.9
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم»
گناهان زبان :
1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27.

اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.10
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعاده، احمد نراقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 527.
2. گناهان زبان، محمدعلی صفری، تهران، چاپ فرهنگ، 1361.
پی نوشت ها :
[1]. الرحمن/ 4-1.
[2]. نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت ـ علیه السلام ـ ، 1408 ق، ج9، ص 22.
[3] . حجرات/ 11.
[4]. همزه/1.
[5] . کنزل العمال، ج 15، ص 806، ح 43205.
[6] . جامع السعادات، ج 2، ص 341.
[7] . الغزالی، محمد، احیاء العلوم، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج 3، ص 94.
[8] . نهج البلاغه، ص 183، خطبه 176.
[9] . نراقی، احمد، معراج السعاده، ص 527.
- نظرات (0)
فضیلت آیةالکرسی
در دائرة المعارف تشییع 1 درباره«آیةالکرسی» آمده است: در قرآن مجید، دو آیه هست که احادیث بسیاری در بیان عظمت آنها از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار وارد شده است، این دو آیه عبارتند از: آیةنور و آیةالکرسی.
ابوالفتوح رازی مینویسد:

ابی بن کعب گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: کدام آیت در کتاب خدا عظیمتر است یا ابا المنذر؟ من گفتم: خدا و رسول او اعلماند، دوباره پرسید تا سه بار، من گفتم: خدا و پیغمبرش اعلماند، در آخرین مرتبه گفتم: آیةالکرسی؟ رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) دست بر سینه من نهاد و گفت: «هنیئاً لک یا ابا المنذر».
نیز مینویسد: امام علی(علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده است: قرآن والاترین کلامهاست و سوره بقره، سرور قرآن و آیةالکرسی سرور سوره بقره. در آیةالکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه پنجاه برکت.
ملاصدرا در مقدمه تفسیری که درباره آیةالکرسی نوشته خبری به این مضمون نقل میکند که اسم اعظم الهی در آیةالکرسی و اوّل سوره آل عمران است، ملاّ فتح اللّه کاشانی بیست حدیث در فضیلت آیةالکرسی نقل میکند از جمله مینویسد: امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) را دیدم که بر بالای منبر فرمود: هر که آیةالکرسی را در عقب هر نماز واجب بخواند هیچ چیز او را از بهشت منع نکند و بر این مواظبت نکند مگر صدّیقی یا عابدی.
«کرسی» به تعبیر قرآن مجید، کما بیش مانند عرش است به این معنا که هر دو، دو معنی دارند: یکی تخت و سریر و دیگری علم و عظمت و قدرت الهی و کرسی در آیةالکرسی به همین معنای اخیر است.
«آیةالکرسی» آیه 255 سوره بقره است که اوّل آن «اللّه لا اله الاّ هو…» و آخر آن«و هو العلی العظیم» میباشد، ولی در قرون اخیر دو آیه بعدی را که از «لا اکراه فی الدین …» شروع و به «هم فیها خالدون» ختم میشود را جزو آن گرفتهاند؛ امّا چون در احادیث اشاره به «پنجاه کلمه» و «یکصد و هفتاد حرف» شده، نیز با توجّه به اینکه «کرسی» در همان آیه 255 سوره بقره آمده و معنای این دو آیه موقوف بر هم نیست؛ لذا صحیح آن است که همان آیه را به تنهایی آیةالکرسی به حساب آوریم. در بحارالانوار هم در حدیثی که از آمالی شیخ طوسی نقل میکند، تصریح دارد که حضرت علی(علیه السلام) آیةالکرسی را از «الله لا اله …» آغاز و به «هو العلی العظیم» ختم کرد.
علامه طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان درباره آیةالکرسی میفرماید: آیةالکرسی، از صدر اسلام مشهور بوده، در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و حتی از زبان آن جناب به این نام بیان میشد، همچنان که این نامگذاری در روایات وارده از آن جناب و از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و از صحابه به چشم میخورد و این احترام، بدون جهت نبوده، بلکه به خاطر معارف دقیق و لطیفی است که در این آیه آمده و آن عبارت است از: توحید خالصی که جمله «اللّه لا اله الا هو…» بر آن دلالت دارد و همچنین «قیمومیت مطلقهای» که در آن آمده و ….
«المیزان» واژه «کرسی» را این گونه معنا میکند: کرسی از ماده(ک ـ ر ـ س) گرفته شده که به معنای وصل کردن اجزای ساختمان است و اگر تخت را کرسی خواندهاند به این جهت بوده که اجزای آن بدست نجّار ـ اگر چوبی باشد ـ و بسیاری از مواقع این کلمه را کنایه از مُلک و سلطنت میگیرند و میگویند: فلانی از کرسی نشینان است، یعنی او قدرت وسیع دارد و منطقه تحت نفوذ او گسترده است.2
در کتاب قاموس قرآن ـ که فرهنگ واژههای قرآنی است ـ درباره آیةالکرسی آمده است: آیه 255 سوره بقره مشهور به آیةالکرسی است و از صدر اسلام، حتی در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) چنان که از روایات شیعه و سنی برمی آید به این نام معروف شده است، این آیه، توحید خالص و قدرت و قیومیت خداوند را در جهان به بهترین وجهی روشن و بیان میکند، توجّه به الفاظ و معانی آن از توضیح بیشتر بی نیاز میکند و چون دارای این مقام و عظمت است؛ لذا درباره حفظ و خواندن و توجّه به معانی آن بیشتر توجّه شده و فضائلی درباره آن نقل گردیده است.3
فضیلت و عظمت
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیهالسلام فرمودند: "قرآن کلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن و آیةالکرسی سید بقره است. ". سپس فرمودند: "آیةالکرسی از گنجینهای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. "
شأن نزول آیه الکرسی

در قرآن کریم آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل میشد دارای علت و سببی بود که به اذن خداوند توسط فرشتگان برای رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرستاده میشد که در مجموع به آنها شأن نزول میگویند . و سبب نزول آیه الکرسی در سوره بقره احتمالاً این بوده که قوم یهود معتقد بودند که خداوند تبارک و تعالی پس از خلقت آفرینش آسمانها و زمین و... خسته شده و برای رفع خستگی روی کرسی نشست که آیه مبارک آیه الکرسی بر رد عقاید منحرف کننده قوم یهود نازل شد.
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در هنگام خواندن آیه الکرسی تبسم میکردند و میفرمودند : آیه الکرسی گنج بزرگ و رحمانی است که زیر عرش (همان کرسی) به من نازل شد و نیز در روایت آمده است که هنگام نزول آیه الکرسی هزار فرشته تا رسیدن به حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) این آیه مبارک وعظیم را همراهی میکرد.
آیه الکرسی منشأ خیر و برکتی است که خداوند تبارک و تعالی توسط رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در سوره مبارک بقره به انسان عطا فرموده است و خداوند میفرماید: این آیه عظیمالشأن و با برکت را به بندگانم هدیه میکنم و به همین دلیل است که پیغمبر عزیز ما به پیروانش توصیه میکند که آیه الکرسی را مورد توجه خاص قرار دهند و تلاوت کنند تا از منشأ خیر و برکت آن بهره گیرند.
عکسالعمل شیطان هنگام نزول آیه الکرسی
امام محمد باقر از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.
در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.
ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سؤال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"
مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنجهای عرش نازل شد که بتهای جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آنها خبر داد.
احادیثی درباره فضیلتآیة الکرسی
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
برای هر چیزی اوجی میباشد و اوج قرآن، آیةالکرسی است، هر که یک بار آن را بخواند خداوند هزار ناگواری، از ناگواریهای دنیا و هزار ناگواری از ناگواریهای آخرت را از او بگرداند که آسانترین ناگواری دنیا، فقر، و سهلترین ناگواری آخرت، عذاب قبر است و من به امید رسیدن به آن مقام آن را میخوانم.4
همچنین آمده است که شیخ طوسی در کتاب آمالی خود آورده که گفته است: راوی میگوید از حضرت علی (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: باور نمیکنم که کسی اسلام را فهمیده و یا در اسلام متولد شده باشد و سیاهی شب را به صبح پیوند زند و این آیه را نخواند، عرض کردم منظور از سیاهی شب چیست؟ فرمود: یعنی نیمه شب، آن گاه فرمود: اگر بدانید این آیه چیست و یا در این آیه چیست، در هیچ حالی آن را ترک نخواهید کرد.
برترین آیه
اباذر در جلسهای از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پرسید: برترین و فاضلترین آیهای که بر شما نازل شده است کدام است؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: آیةالکرسی! زیرا در آن آیه کریمه، کلمه شریفه:«حی، قیوم» ذکر شده است.5
اگر چه سوره «فاتحة الکتاب» افضل سورهها و «عصاره قرآن» است؛ولی این منافات ندارد که «آیةالکرسی» افضل آیهها باشد، زیرا یکی مربوط به سوره است و دیگری مربوط به آیه.
فضیلت آیةالکرسی بعد از هر نماز
به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام روات شده:هر که بعد از نماز واجب ایة الکرسی را بخواند،گزندهای به او ضرر نرساند. و در حدیث معتبر دیگر فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند: یا علی بر تو باد به تلاوت نمودن آیة الکرسی پس از هر نماز واجب، به درستی که بر خواندن آن محافظت نکند،مگر پیغمبر،یا صدّیق،یا شهید.و از حضرت رسالت پناه روایت شده:هر که ایة الکرسی را پس از هر نماز بخواند او را از وارد شدن به بهشت جز مرگ مانعی نباشد. و طبق روایت دیگر: هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش پذیرفته شود، و در امان خدا باشد، و خدا او را از بلاها و گناهان حفظ کند.
پی نوشت ها:
1.دائرة المعارف تشیع، ج 1،ص 250 و 251.
2. ترجمه المیزان،ج1،ص 513.
3.قاموس قرآن، ج 6، ص 101 ـ 103.
4.همان.
5. تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج 9، ص 370.
مجله بشارت ، شماره 47
منبع :+
- نظرات (0)
توصیه امام زمان(عج) به یادگیری زبانهای خارجی

خداوند متعال یكی از آیات و نشانه های خود در عالم هستی را همین اختلاف زبان های انسان ها با یكدیگر بیان می كند و می فرماید:
(وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ : و از نشانههاى [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قطعاً در این [امر نیز] براى دانشوران نشانههایى است.)( الروم : 22)
اهمیت زبان به قدری است كه خداوند متعال آن را نشان ای مهم در راستای خلقت آسمان ها و زمین بیان می كند و در نهایت اختلاف زبان در میان انسان ها را نشانه ای محسوب می كند كه دانشوران می توانند از آن آگاه شوند و به عظمت آن پی ببرند.
مسئله اختلاف زبان ها در جامعه بشری امری است كه خداوند متعال برای تبلیغ ادیان الهی به آن توجه ویژه داشته و همواره پیام آوران خود را با زبان آن جامعه خاص مبعوث به رسالت می كرده است، چرا كه آشنایی و تسلط به لغت و زبان یك جامعه در كنار سائر عوامل می تواند نقش بسیار مهمی در تاثیر پذیری آنان ایفا كند و به همین جهت این مسئله به عنوان یك سنت الهی در قرآن مجید به تصویر كشیده شده است كه همواره پیامبران به زبان جامعه خود به بهترین شكل تسط داشتند :
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَكیمُ :و ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] براى آنان بیان كند. پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدایت مىكند، و اوست ارجمند حكیم.)( إبراهیم : 4)
مسئله اختلاف زبان ها در جامعه بشری امری است كه خداوند متعال برای تبلیغ ادیان الهی به آن توجه ویژه داشته و همواره پیام آوران خود را با زبان آن جامعه خاص مبعوث به رسالت می كرده است، چرا كه آشنایی و تسلط به لغت و زبان یك جامعه در كنار سائر عوامل می تواند نقش بسیار مهمی در تاثیر پذیری آنان ایفا كند و به همین جهت این مسئله به عنوان یك سنت الهی در قرآن مجید به تصویر كشیده شده است كه همواره پیامبران به زبان جامعه خود به بهترین شكل تسط داشتند
تسلط به زبان جامعه هدف و فصاحت و توانایی در گفتگو توسط آن زبان چنان از اهمیت خاصی برخودار است كه حضرت موسی علیه السلام عدم فصاحت خود را به عنوان یكی از مشكلات خود در راستای ارتباط با فرعونیان بیان می كند و از خداوند متعال درخواست می كند كه برادرش هارون كه با فصاحت تمام قادر به گفتگو است را به او همراه كند :
(وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءاً یُصَدِّقُنی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُكَذِّبُونِ : و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق كند، زیرا مىترسم مرا تكذیب كنند.( القصص : 34)
پیشرفت تكنولوژی و صنعت در قرن بیست و یكم دنیا را تبدیل به یك دهكده بسیار حقیر و كوچك كرده است كه انسان ها به راحتی و در هر ساعتی از شبانه روز می توانند با یكدیگر در ارتباط باشند و افكار و عقاید و علوم خود را با یكدیگر به اشتراك بگذراند و مسلما این فضا بستر مناسبی برای استفاده بهینه در تبلیغ معارف شیعی و قرآنی است ،چرا كه می توان با یادگیری یك زبان خاص انسان های متعددی را با حقائق و معارف ناب قرآن و اهل بیت آشنا و آنها را از زلال چشمه وحی سیراب كرد .
اهمیت یادگیری یك زبان خارجی در راستای اهداف الهی و پسندیده را می توان از این حكایت شنیدنی كه حضرت آیت الله خرازی در كتاب روزنه هایی از عالم غیب نقل می كند به خوبی دریافت :
(ایشان از قول یكی از علمای معاصر به نام حجة الاسلام حاج شیخ محمد حسین فاضلی ابرقویی نقل می كند كه فرمودند:(در منا بودم، دیدم شوق دارم از خیمه بیرون بروم، بیرون رفتم گویا به طرف مسجد خیف رفتم، به چادری رسیدم دیدم حضرت در آنجا تشرف دارند و ملل مختلف خدمتشان مشرف می شوند و با هر کدام به زبان خودشان صحبت می فرمایند و با من به زبان فارسی صحبت فرمودند، و فرمودند: این ها تشنه معارف دین هستند، چرا زبان های مختلف را فرا نمی گیرید تا معارف دینی را به آنان برسانید.)( کتاب روزنه هایی از عالم غیب، حضرت آیت الله سید محسن خرازی، ص 39)
این حكایت زیبا كه داستان تشرف یكی از علما را به محضر امام زمان عج اله تعالی فرجه الشریف به تصویر كشیده است، مسئولیت فعالان در عرصه فرهنگی را دو چندان و اهتمام آنان را به فعالیت های برون مرزی می طلبد ، چرا كه دشمنان قسم خورده دین و به خصوص دشمنان شیعه ،امروزه با به كارگیری این ابزار و تسط به زبان های مختلف و مطرح دنیا شبانه روز در حال فعالیت بر علیه اسلام و قرآن و مذهب تشیع هستند .
تسلط به زبان جامعه هدف و فصاحت و توانایی در گفتگو توسط آن زبان چنان از اهمیت خاصی برخودار است كه حضرت موسی علیه السلام عدم فصاحت خود را به عنوان یكی از مشكلات خود در راستای ارتباط با فرعونیان بیان می كند و از خداوند متعال درخواست می كند كه برادرش هارون كه با فصاحت تمام قادر به گفتگو است را به او همراه كند
جالب است بدانید كه در راستای این فعالیت های تخریبی و اهمیت مسئله زبان،سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی برای بر طرف كردن مشكلاتی كه با كشور های فارسی زبان و به خصوص ایران دارد تصمیم گرفته است تا آموزش زبان فارسی از همان پایه اول در كلیه مدارس این رژیم تدریس كند و از فارغ التحصیلان در این رشته برای رسیدن به اهداف خود استفاده كنند .(مشرق نیوز)
سخن در اهمیت فراگیری زبان های زنده دنیا خصوصا برای فعالان در عرصه فرهنگ ،فراوان است و هرچقدر در پیرامون آن صحبت شود، به نظر می رسد باز هم كم باشد و به همیج جهت این مقاله را با سخنان امام راحل در مورد یادگیری زبان های رایج دنیا ، توسط دانشجویان و طلاب خاتمه می دهیم :
(پیشتر احتیاج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتیاج است به این، یعنى جزو برنامه تبلیغات مدارس باید زبان باشد، زبانهاى زنده دنیا، آنهایى که در همه دنیا شایعتر است. این باید یکى از چیزهایى باشد که در مدارس دینى ما که مىخواهند تبلیغ بکنند، این امروز محل احتیاج است، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمىرفت. امروز ما مىتوانیم در ایران باشیم و به زبان دیگرى همه جاى دنیا را تبلیغ کنیم، در همه جا مبلغ باشیم، و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنیا یک امر آسان و عادى است که مبلغین ان شاء اللَّه باید تربیت بشوند، و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد براى همه دنیا، تبلیغ براى همه دنیا، براى همه کشورهاى عالم. )(صحیفه نور ،ج 18 ،ص 99)
- نظرات (0)
سفر به خطرناک ترین شهر دنیا
شهر کوچکی است, اما خیلی عجیب و غریب است, هم زیبا و هم خطرناک , زیبا, چون منظره های زیبایی در آن به چشم می خورد و خطرناک, چون علاوه بر منظره های زیبا دره ها و مرداب های خطرناکی دارد که هر آن ممکن است در مرداب این شهر غرق شوی و در دره های عمیق آن سقوط کنی .
هر کسی جرات نمی کند وارد این شهر شود, چون واقعا خطرناک است و هر ثانیه ممکن است برای آدمی حادثه ای جبران ناپذیر رخ دهد و یک عمر پشیمانی به وجود بیاورد .
عده زیادی از خیر منظره های زیبای این شهر می گذرند و از ترس دره های وحشتناک این شهر حتی نزدیک این شهر هم نمی شوند و نه تنها نزدیک نمی شوند بلکه از صدها کیلومتری این شهر فرار می کنند .
اما در این میان عده ای بدون هیچ هراس و ترس و دلهره ای با راحتی خیال و آرامش وصف ناشدنی بارها به این شهر سر می زنند و از منظره های آن دیدن می کنند. این افراد فقط منظره های این شهر را می بینند اما از خطر دره ها و مرداب های آن غافل هستند .
شاید بتوان گفت, عجیب ترین شهری است, که تا به حال وصف آن را می شنیدم, شهری که بر خلاف شهرهای دیگر نقشه جغرافیای آن هم عجیب و غریب است چرا که این شهر مانند مثلثی است که از سه ضلع تشکیل شده و بیشتر دره ها و مرداب های این شهر در اطراف آن یعنی بر سه ضلع آن قرار داشت .
شهرداری این شهر آن را به سه منطقه تقسیم کرده بود و برای هر منطقه نیز اسمی گذاشته بود :
منطقه 1: منطقه نگاه
منطقه یک این شهر همان منطقه ای است که پر از منظره های به ظاهر زیبا و دل انگیز است که انسان های زیادی را به طرف خود می کشاند و به عبارتی دیگر یک منطقه توریستی به همراه کلی جاذبه برای جذب کردن افراد است .
به عبارتی می توان گفت که این منطقه همان سرزمینی است که گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه» [روضه المتقین، ج 9،ص 434]؛ چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ...» [بحارالانوار، ج 104، ص 38.]
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است....
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ» [همان، ج 77، ص 294] چشم ها، کیمنگاه های شیطان است.
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
منطقه 2: منطقه گناه
توریست های زیادی از این منطقه دیدن می کنند و در حقیقت اکثر آنها به خاطر دیدن منطقه یک که همان منطقه نگاه است خواه ناخواه به این منطقه کشانده میشوند و این قانونی بود که شهرداری این شهر تصویب کرده بود که هر کسی که از منطقه یک دیدن کند به ناچار باید از منطقه دو نیز دیدن کند و همه توریست ها و افراد نیز به ناچار این قانون را پذیرفته اند .
منطقه 3: منطقه زنا و ویرانی
این منطقه, خطرناک ترین منطقه این شهر است که هر کسی وارد این شهر شود نابود می شود و راه برگشتی از منطقه نیست, چرا که در طول تاریخ این شهر عده زیادی به خاطر مسافرت به منطقه های یک و دو این شهر وارد این منطقه شدند و بلافاصله بعد از ورود به این منطقه نامه هلاکت و شکست و بدبختی و ذلت خود را امضا کردند و یک عمر پشیمان از اینکه ای کاش هیچ گاه وارد این شهر شوم نمیشدند .

در حقیقت منطقه زنا سرزمینی است که بزرگترین گناهان را در آغوش خود می گیرد و چنان که در روایات فرمودهاند و برای كبیره بودنش به آیه 68 سوره فرقان تمسك شده كه میفرماید: «از جمله صفات بندگان خدا آن است كه نپرستند و نخوانند با خدای به حق، خدای دیگری را (یعنی مشرك نباشند) و آن نفسی كه خدا كشتنش را حرام فرموده نكشند و زنا نكنند، و كسی كه اینها را به جا آورد (شرك، قتل، زنا)، برسد و ببیند جزای خود را كه شكنجهاش در روز قیامت دو چندان است و همیشه به خواری در آتش است».[و الذین لایدعون مع الله الها آخر ولا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق ولا یزنون و من یفعل ذلك یلق اثاماً یضاعف له العذاب یوم القیمه و یخلد فیه مهاناً (سوره فرقان، آیه 68)]
بوی گند زناكار در صحرای محشر
و چون از قبرش بیرون شود از بوی گندش مردم اذیت میشوند پس به این بوی زننده شناخته میشود و دانسته میگردد كه زناكار است تا اینكه امر كرده میشود او را به آتش برند. زینهار، به درستی كه خداوند محرمات را حرام فرموده و حدودی را تعیین فرموده. پس هیچ كس از خداوند غیرتمندتر نیست و از غیرت الهیه است كه فواحش را حرام فرموده.[ وسائل الشیعه، كتاب نكاح، باب 9، ص243]
همه، زناكاران را در محشر لعنت میكنند
حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمود: در روز قیامت به امر خدا، بوی گندی وزیده میشود كه تمام اهل محشر ناراحت میشوند، تا اینكه نفس كشیدن بر آنها مشكل میگردد، پس منادی ندا میكند آیا میدانید این بوی گند چیست؟ گویند نمیدانیم و سخت ناراحتمان كرده، پس گفته میشود: این بوی عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنیا رفتهاند پس آنها را لعنت كنید كه خدا آنها را لعنت كرده پس نمیماند در محشر كسی مگر اینكه آنها را نفرین میكند و میگوید خدایا زناكاران را لعنت فرما.[ وسائل الشیعه، كتاب نكاح، باب 10، ص243]
شهردار این شهر کیست:
این شهر سه ضلعی شهری است که قرآن کریم به زیبایی هرچه تمام تر آن را به تصویر کشیده است شهری که شهردار آن کسی نیست جز شیطان,که برای کسانی که وارد این شهر میشوند برنامه های زیادی را تدارک دیده است ازجمله:
1) شراب و قمار و گناه برای مسافران تدارک دیده شده:
(إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ : شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند)( المائدة: 90)
2) فحشا و منکر در این شهر به کثرت دیده میشود:
(وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر:، و هر كس پاى بر جاى گام هاى شیطان نهد [بداند كه] او به زشتكارى و ناپسند وامىدارد)( النور : 21)
3) گمراهی و حسرت در انتظار کسانی است که وارد این شهر میشوند :
(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ : و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد.)( النساء : 119)
اما خداوند متعال در آیات فروانی افراد را از مسافرت به این شهر که شاید بتوان خطرناک ترین شهر در دنیا است نهی کرده است و بارها فرموده است که فریب تبلیغات این شهر را نخورید چرا که اگر وارد این شهر شوید به ناچار باید از سه منطقه آن دیدن کنید و بعد از آن دیگر راهی برای برگشت باقی نمی ماند و شما محکوم خواهید شد .
خداوند متعال در آیات سوره مبارکه نور به زیبایی هر چه تمام تر انسان ها را از سفر کردن به این منطقه یک این شهر که همان منطقه نگاه است منع کرده است و فرموده :
(قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ : به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه این براى آنان پاكیزهتر است، زیرا خدا به آنچه مىكنند آگاه است)( النور : 30)
خداوند متعال در این آیه رابطه تنگاتنگی بین منطقه یک این شهر که همان منطقه نگاه است و منطقه دو و سه که منطقه گناه و زنا است بر قرار کرده است و این رابطه دلالت بر این مطلب دارد که اگر می خواهید در منطقه دو وسه این شهر وارد نشوید باید از ورود به این شهر خود داری کنید و امکان ندارد که بگویید من وارد می شوم و فقط این منطقه را مشاهده می کنم و بعد به سرعت ازآن خارج می شوم .
آری شهری سه ضلعی را به تصویر کشیدیم که عده زیادی هر ساله برای سفرهای خود آن را انتخاب می کنن غافل از اینکه این شهر شهری است پر از اندوه و افسردگی و گمراهی و برای افادی که به آن سفر می کنند جز پشیمانی به دنبال نخواهد داشت .
آیت الله شهید دستغیب ، گناهان کبیره، ج1
- نظرات (0)
ویژگیهای حضرت یحیی(علیهالسلام)

حضرت یحیی از سلسلهی انبیای ابراهیمی(علیهمالسلام) بشمار میآید و گذشته از اتّصاف به اوصاف نبوّت عامّ از ویژگیهای نبوّت خاص برخوردار بود، كه قرآن كریم به هر دو بخش آن اشاره میكند. حضرت یحیی(علیهالسلام) جزو سالكان بوده است، به عنوان رسمیترین صراط معرّفی شد و پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) مأموریت یافت كه همان راه را ادامه دهد و به همان هدایت پیشگامانِ رهبری اقتدا كند، نه به خود آنان. البته فرق وافر است بین آن كه هدایت الهی كه نصیب پیامبران پیشین شده است، اُسُوه خاتم انبیاء(صلی الله علیه و آله) قرار گیرد، یا خود آنان مقتدای وی شوند، كه اوّلی صواب است نه دومی.
اوصاف نبوّت خاص، كه یا در خصوص حضرت یحیی(علیهالسلام) وارد شده و یا درباره یحیی و عیسی (علیهماالسلام) كه در برخی از كمالهای معنوی شریك همند، چنین است:
1ـ نامگذاری وی از طرف خدا بود و نام او هم بیسابقه بود. یعنی خداوند شخصاً سِمَت تسمیهی وی را بر عهده گرفت و بر او نامی غیر مسبوق نهاد، زیرا تا آن زمان كسی یحیی نامیده نشده بود. پس هر كس بعد از آن به این نام موسوم گردد، به وی كرده اقتدا است: "یا زكریا انّا نبشّرك بغلامٍ اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیاً.(1)
2ـ تصدیق نبوّت مسیح(علیهالسلام) كه مایهی انكار و نقد یهودیان و بدخواهان بود. یعنی حضرت یحیی در شرایطی كه پذیرش پیامبری حضرت عیسی(علیهالسلام) نیاز مُبْرم به تصدیق، حمایت، دعوت تودهی مردم و نظایر آن داشت، به جانبداری از نبوّت مسح(علیهالسلام) برخاست و دعوی و دعوت وی را تصدیق كرد. گویا حضرت عیسی(علیهالسلام) كه كلمهی خدا بود، به سمع قلبی یحیی كه خود نیز از كلمات الهی محسوب میشود، مسموع افتاد و او سخن خداوند را صادق دانست و به تصدیق وی همّت گمارد.
3ـ سیادت و بزرگواری كه رهبری اجتماعی و اخلاقی جامعه را به همراه دارد. یعنی حضرت یحیی (علیهالسلام) به مقام والای سیادت امّت و ولایت امر آنان راه یافت كه در پرتو آن، جامعهای را به جلوهگاه كمال مطلوب برساند. گرچه این كمال مانند كمال وجودی قبلی، یعنی تصدیق پیامبری كه از اولواالعزم است، اختصاص به حضرت یحیی ندارد، ولی قرآن كریم، به تصریح آن اهتمام دارد و حضرت یحیی(علیهالسلام) را با این ویژگیها نام میبرد.
4ـ حَصُور و بی همسر بودن كه نشانهی نزاهت و برائت وی از هوا و هوس است. گرچه نكاح سنّت است، ولی آنچه در ستایش یحیی(علیهالسلام) به عنوانِ حَصور، یاد میشود، علامت شدّت اشتیاق وی به خداوند و كنارهگیری او از هرگونه لذّتهای جسمی، غریزی و حیوانی است. قرآن كریم ضمن یادآوری نبوّت حضرت یحیی و صالح بودن وی، به سه وصف خاص اخیر اشاره میكند: "فنادته الملائكة و هو قائم یصلّی فی المحراب انّ الله یبشّرك بیحیی مصدِّقاً بكلمةٍ من الله و سیداً و حصوراً و نبیاً من الصالحین."(2)
5ـ مأموریت دریافت، پذیرش، ادراك و استواری در عمل نسبت به كتاب آسمانی كه حجت آن روزگار بود، مانند انجیل مسیح(علیهالسلام) یا همهی كتابهای انبیای آسمانی، اعمّ از انجیل و غیر آن: "یا یحیی خذ الكتاب بقوّةٍ."(3) البته منظور از قوّت خصوص نیروی بدنی نیست، بلكه مقصود گرفتن قدرتمندانهی كتاب الهی است با نیروی فكر و دل و عقل و شهود از یك سو، و قوّت استقامت در اجرای احكام و حِكَمِ آن از سوی دیگر، بدین جهت حضرت یحیی(علیهالسلام) كه هم میلاد وی خارق عادت بود و هم خود، مولودی خارق عادت بود ـ زیرا وی در كودكی چون حضرت مسیح مشمول لطف خارقالعادهی الهی شد ـ برای اجرای قوانین خداوند، تا مرز ایثار و نثار و جهاد و شهادت، سِبْقَت یافت و در این راه سربازی نموده، سرفراز برآمد.
6ـ بهرهبرداری از حكمت خاص الهی در دوران كودكی، كه به نوبهی خود از خصایص آن حضرت است: "و اتیناه الحكم صبیاً."(4) گروهی حُكم در این آیه را به نبوت تفسیر كردهاند، ولی چون در غالب موارد، كلمهی حُكم در قبال نبوّت و همچنین در مقابل كتاب الهی قرار گرفت، معلوم میشود كه منظور از حُكم، نه نبوت است و نه كتاب آسمانی، بلكه مقصود معرفت مُتْقَنِ عقلی و قلبی و عمل مستحكم صالح است كه از خصوصیتهای رجال آسمانی است. اگرچه همه انبیای الهی از معارف متقن الهی برخوردار بودهاند، لیكن همگان در كودكی به این كمال وجودی نایل نیامده بودند.
7ـ جذبه و كشش خاصّی كه میان یحیی و خداوند بود. قرآن كریم از این وصف ممتاز به "حَنان" یاد كرده است: "و حَناناً من لدنا."(5) گرچه هرگونه كشش مردمی به طوری كه انسان وارسته محبوب دلهای دیگران باشد، كمال محسوب میشود، از این رو حضرت ابراهیم(علیهالسلام) آن را از خداوند دربارهی ذریه خود طلب كرد: "فاجعل افئدةً من الناس تهوی الیهم"(6) و از طرف دیگر خداوند همین نعمت را به حضرت موسی(علیهالسلام) افاضه فرمود: "و القیت علیك محبّةً منّی."(7) همچنین خداوند دوستی جامعه و مودّت مردمی را، نعمت الهی قرار داد و آن را در پرتو ایمان به اصول و معارف دین و انجام كارهای خیر و صالح میسّر میداند: "انّ الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّاً."(8)
لیكن آنچه بهره حضرت یحیی(علیهالسلام) قرار گرفت، جاذبهی خاص خدایی بود، كه آن را میتوان از قید "لدنّا" استنباط كرد، زیرا كلمهی "لدن" نشانهی اختصاصی بودن این تَحَنّن و انعطاف و گرایش میباشد. البته خداوند حَنّان است، ولی حنین وی همواره یكسان نیست، چنانكه رحمت، علم و سایر اوصاف الهی در همه موارد، یكسان نیست، از این رو میتوان حدس زد كه تحنّن و گرایش عبد به مولا و لطف مولا به عبد در حضرت یحیی به طور ویژه جلوه كرده است.
8 ـ طهارت روح و نزاهت از عیب نفسانی و برائت از نقص هوس مَداری و هواپرستی كه در پرتو عطای مخصوص الهی نصیب حضرت یحیی شده است، راز اساسی آن در این نهفته است كه اگر پیامبری بخواهد مسئولیت تطهیر جامعه از هواجس نفسانی و تزكیه امّت اسلامی از خواطر شیطانی را، بر عهده داشته باشد، باید قبل از تطهیر اَغیار، خود طاهر بوده، پیش از تزكیه دیگران، خود زاكی باشد. و اگر منظور از كلمهی "زكات" كه در وصف یحیی(علیهالسلام) آمد: "و زكوةً"(9)، معنای لغوی آن، یعنی نموّ صالح و رشد متعادل و بارور باشد، باز از خصایص معنوی آن حضرت محسوب خواهد شد.
9ـ تقوا كه تنها رهتوشه سالكان كوی وصال محبوب است، به طور اختصاص در سلسله اوصاف حضرت یحیی(علیهالسلام) یاد شد: "و كان تقیّاً"(10)؛ یعنی وصف ممتاز پرهیزكاری از دیر زمان، ملازم یحیی (علیهالسلام) بود و او از گذشتهی طولانی به چنان برجستگی، موصوف بود. قرآن كریم مسافران معاد را به تحصیل چنین زاد راه فراخواند و فرمود: "تزوّدوا فان خیر الزاد التقوی."(11) پروای از خدا در حالات گوناگون، آثار متنوّع دارد. گاهی دستور صبر میدهد، مانند آنچه برای مسلمانان صدر اسلام، قبل از هجرت مطرح بود و زمانی اذن دفاع و نبرد صادر میكند، مانند آنچه برای مسلمانان بعد از هجرت طرح میشد. ظریفترین جلوهی تقوا آن است كه بندهی سالك همواره مراقب باشد تا خود را در سیئات، وقایهی خدای سبحان قرار دهد كه مبادا نقص یا عیب و فساد، به ذات اقدس الهی استناد پیدا كند، و خداوند را در حسنات، وقایهی خود قرار دهد تا مبادا حسنات را به خود مستند كند. آری این گونه سپر به دست گرفتن و در صحنه جهاد اوسط و اكبر پیروز شدن، خاص اتقیای الهی چون یحیی(علیهالسلام) است.
10ـ نیكی به پدر و مادر و اجتناب از عقوق و رعایت كامل حقوق آنان، از دیگر ویژگیهای حضرت یحیی (علیهالسلام) بشمار آمد: "و برّاً بوالدیه"(12)، اسلام اصول خانوادگی را حفظ و از هر كاری كه مایهی متلاشی شدن اركان آن باشد جلوگیری میكند، و احترام به مقام منیع پدر و شخصیت والای مادر را در محدودهی خانواده، اساس غیر متزلزل میداند، از این رو رهبران الهی را اسوهی چنین فضیلت قرار میدهد.
11ـ پرهیز از ظلم اجتماعی و رعایت كامل حقوق تودهی مردم و دوری از هرگونه تعدّی به حریم جامعه، فضیلت دیگر حضرت یحیی بشمار آمد: "و لم یكن جبّاراً عصیّاً."(13) اسلام عدالت اجتماعی را پایه سعادت ملتها میداند و پیروان خود را از هرگونه جور و ستم برحذر میدارد و افراد جامعه را همانند اعضای پیكر واحد تلقّی میكند. از این رو سلامت امّت را در قسط و عدل آحاد آن جستجو میكند و رهبران الهی را به جامعیت بین حفظ حقوق فرد و رعایت قوانین و مقررات جامعه میستاید. بنابر این حضرت یحیی گذشته از نیكی به پدر و مادر و رعایت اصول خانوادگی، افراد جامعه را نیز از گزند جور خویش مصون نگه میداشت و هرگز از قوانین عمومی جامعه عصیان و تعدّی نمیكرد. چنین انسان وارستهای كه در طول زندگی خویش سنّت حسنه داشت و اصلاً خلاف شرع و شرف در قلمرو زندگی او راه نیافت، همان خواسته زكریای سالمند است كه در نیایش خویش از او به عنوان فرزند مَرْضی و طیب یاد كرد.
12ـ برخورداری از سلامِ ویژه الهی در مقاطع سهگانه حسّاس، یعنی روز میلاد و ورود به دنیا و روز هجرت از دنیا و ورود به برزخ و روز رستاخیز و ظهور قیامت كبرا، از دیگر فضیلتهای برجسته آن زاهد دوران بوده است: "و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً."(14)
پینوشتها:
1- سوره مریم، آیه 7.
2- سوره آل عمران، آیه 39.
3- سوره مریم، آیه 12.
4- سوره مریم، آیه 12.
5-سوره مریم، آیه 13.
6-سوره ابراهیم، آیه 37.
7-سوره طه، آیه 39.
8- سوره مریم، آیه 96.
9- سوره مریم، آیه 13.
10- همان.
11- سوره بقره، آیه 197.
12- سوره مریم، آیه 14.
13- همان.
14- سوره مریم، آیه 15.
برگرفته از کتاب سیره پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»