موضوعات













اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

ذکر ایام هفته

سایت خاتون
زیارت امیرالمومنین
www.imamali.net/vtour
وارد حرم شدید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه.
ودر هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتوان کاملا زیارت کردهر جای حرم که دوست داريد زیارت کنید.
روی فلشها نگه دارید تا وارد مکانهای مورد نظر بشید.
این حقیر رو هم دعا کنید.
زیارتتان قبول باشد.
دعایی برای رفع غم و اندوه
در كتاب «بلد الأمین» از حضرت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله روایت كرده:
هر كه هر روز ده بار این دعا را بخواند، حق تعالى چهار هزار گناه كبیره او
را بیامرزد
و وى را از سكرات مرگ و فشار قبر، و صد هزار هراس قیامت نجات
دهد،
و از شرّ شیطان و سپاهیان او محفوظ گردد و قرضش ادا شود و اندوه و غمش برطرف گردد، دعا این است:
اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا
اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ماشاءَ اللَّهُ
وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ
وَ لِكُلِّ
اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ
وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ
وَ
لِكُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ
وَ لِكُلِّ
ضیقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ
وَ لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى
اللَّهِ
وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ
وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.
۷ پله اصلی رفتن به سمت خدا
ی انسان! هرچه میخواهی انجام بده امّا توجّه داشته باش که خداوند متعال، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّه طاهرین«سلاماللهعلیهم» حتماً تو را میبینند.
برای رسیدن به هر مقصدی راهی را باید در پیش گرفت ،و پا بر پله ای گذاشت، برای رسیدن به خداوند متعال راه و مشخص و روشن است ،بیراهه هم زیاد است اما مشخص نیست حرکت در آن ها رو به جلو باشد، باید در راه رسیدن به خدای خوبمان که اسلام نقشه راه را دقیق و روشن ترسیم کرده دقت کنیم که به بیراهه نرویم و در حرکتی رو به جلو حرکتی مداوم و سازنده داشته باشیم،البته راه میانبر هم داریم که اهمیت زیادی دارد ،اگر کسی بتواند به اخلاص در نیت و عمل برسد او از راه میانه خواهد رفت و هر عبادت و عملی تأثیر عمیقی در روح و کمالش خواهد داشت.
مراتب خلوص
علما و بزرگان، هدف و علّت غایی اعمال و به خصوص علّت غایی عبادات را در هفت مرتبه طبقه بندی کردهاند. به عبارت دیگر میتوان گفت: خلوص در انجام عمل یا میزان رعایت اخلاص در عبادت، هفت مرتبه دارد که عبارتند از:
مرتبه اوّل: سعادت دنیوی
مرتبه دوّم: ترس از عذاب
مرتبه سوّم: شوق بهشت
مرتبه چهارم: حیا از خداوند
مرتبه پنجم: مقام شکر و وفا
مرتبه ششم: عشق و محبّت
مرتبه هفتم: مقام عنداللّهی
این هفت مرتبه از منظر علمای علم اخلاق و عرفا، فوق العاده مهم است و انسان باید با تلاش و کوشش مداوم، میزان اخلاص خود را از درجات و مراتب پایین، به درجات و مراتب بالاتر برساند.
در ادامه بحث، به شرح مراتب اخلاص میپردازیم:
مرتبه اوّل: سعادت دنیوی
در این مرتبه، وقتی کسی عبادتی را انجام میدهد، در کنار نیّت الهی، هدفی دنیوی را دنبال میکند؛ مثلاً برای رفع گرفتاری یا ادای قرض یا پیداکردن همسر، نماز میخواند یا نذری میکند.
مرتبه اول خلوص خوب است و اگر با صدق نیّت و خالصانه انجام شود، میتواند انسان را به اهداف مادی خود برساند، چنانکه ادعیه، نمازها و اذکار زیادی برای رفع حوائج مادی از جانب ائمّه اطهار«سلاماللهعلیهم» وارد شده است.
اگر زنان جامعه، به واسطه حیا از خداوند، حجاب خود را حفظ کنند، در پیشگاه خداوند متعال و نزد ائمّه اطهار«سلاماللهعلیهم»، از جایگاه بالایی برخوردار خواهند بود
مرتبه دوّم: ترس از عذاب
بیشتر مردم در کارهای خود مخصوصاً عبادات، خداوند متعال را در نظر دارند، زیرا از عذاب الهی ترسان و گریزانند. ترس از عذاب الهی، عاملی بازدارنده از گناهان به شمار میرود و بسیاری از مسلمانان، برای دوری از آتش جهنّم، عبادات و کارهای نیک خود را بهجا میآورند. مثلاً به نماز اهمیّت میدهند، زیرا بیتوجّهی به نماز، فشار قبر و سختی عذاب جهنّم را در پی دارد.[۲] روزه میگیرند، زیرا در روایات فرمودهاند: روزه سپری در برابر آتش جهنّم است.[۳] کارهای خیر انجام میدهند، به بینوایان و نیازمندان کمکرسانی میکنند و بین مردم را اصلاح مینمایند تا در روز قیامت از حرارت جهنّم و شدّت سختی حساب در امان باشند. همه این نیّات برای دنیا و آخرت انسان مفید است و خداوند رحمان، به عاملان آنها اجر و پاداش عنایت میکند، امّا علما و عرفا، آن را مرتبه پایینی از درجات اخلاص میدانند و انسان مخلص برای نیل به قرب الهی، باید از این اهداف نازل گذر کند.
مرتبه سوّم: شوق بهشت
این مرتبه نیز مانند مرتبه قبل، در بسیاری از افراد وجود دارد. تمایل آنان به انجام کارهای نیک از شوق رسیدن به بهشت و کسب ثواب سرچشمه میگیرد و برای رسیدن به نعمتهای بهشتی، تلاش و کوشش میکنند. مثلاً میدانند که اگر کسی نماز اوّل وقت و با جماعت بخواند، بهشت مهیّای او خواهد بود. یا شنیدهاند که اگر کسی به نیازمندان و بینوایان کمک کند، در آخرت برای او قصرهای مجلّل و درختان سر به فلک کشیده، جویبارهای روان، حورالعین و … وجود دارد و از آنها لذّت خواهد برد. بیشتر مردم اینگونه عبادت میکنند و برای آنان نیز مفید است، همانطور که قرآن کریم میفرماید: «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ»[۴]
وقتی مردم برای رسیدن به چنین اهدافی تلاش میکنند، با عنایت پروردگار عالم، به آن نیز دست مییابند و هنگامی که وارد بهشت میشوند، اینگونه مورد خطاب قرار میگیرند: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ- بخورید و بنوشید، گوارایتان باد، به پاداش آنچه در روزهاى گذشته انجام دادید.»[۵]
ملائکه به آنان خطاب میکنند که از این نعمتها استفاده کنید، زیرا اینها چیزهایی است که خودتان به واسطه روزه گرفتن، به واسطه عبادات و … در دنیا به دست آوردهاید.
این مرتبه نیز گرچه در جایگاه خود با ارزش و بزرگ است، ولی نسبت به اهداف بالاتر، مرتبه نازلی به شمار میرود.
در اینجا تذکّر این نکته لازم است که وقتی بیان میشود نباید هدف، مراتب پایین اخلاص مثل رسیدن به مادیات و امور دنیوی یا ترس از عذاب یا شوق بهشت باشد، به این معنا نیست که مخلصین از دنیا محروماند، بلکه وقتی نیّت خالصانه در همه کارها متجلّی شد و تنها برای رضای الهی کارها انجام گرفت، همه بلاهای دنیا و آخرت از میان میرود و همه نعمتها در اختیار مخلصین قرار میگیرد. به عبارت دیگر، مخلصین، مراتب والای اخلاص را در نظر میگیرند و به نعمتهای ناشی از مراتب اولیّه اخلاص توجه نمیکنند، امّا آن نعمتها در ازای اخلاصی که داشتهاند، به سوی آنها سرازیر میشود.
مرتبه چهارم: حیا از خداوند
مرتبه چهارم، نسبت به مراتب قبل، بسیار بهتر و با اهمیّتتر است؛ زیرا اوّلین مرتبه برای خواص بهشمار میرود. برخی از افراد، انسانهای باحیا و مۆدّبی هستند و برای کسب نعمتهای دنیوی یا شوق بهشت و ترس از جهنّم عبادت یا اعمال صالح انجام نمیدهند، بلکه پایه و نیّت اصلی کارهای آنان، حیای درونی آنان از خداوند متعال است. در این مرتبه، ترک گناه و اهمیّت به واجبات، از حیای درونی نسبت به خداوند سرچشمه میگیرد. کسانی که به این درجه نائل میشوند، در مقابل پروردگار عالم باحیا هستند و در همه حالات، ادب و حیاء در مقابل او را رعایت میکنند.
قرآن کریم، به طور غیرمستقیم بر این مسأله پافشاری دارد و میفرماید:
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُۆْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۶]
ای انسان! هرچه میخواهی انجام بده امّا توجّه داشته باش که خداوند متعال، پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّه طاهرین«سلاماللهعلیهم» حتماً تو را میبینند. حرف «س» در «فَسَیَرَى اللَّهُ»، تحقیقی است؛ یعنی شک نکن که خداوند میبیند. پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین میبینند. آنگاه در آخرت، آنچه به جا آوردهاید، به شما نشان داده خواهد شد.
ترجمان این آیه، همان سخن استاد بزرگوار ما، حضرت امام خمینی«قدّسسرّه» است که مکرّراً میفرمودند: «ما در محضر خدا هستیم. عالَم محضر خداست، در محضر خدا معصیت خدا نکنید.»
بیشتر مردم در کارهای خود مخصوصاً عبادات، خداوند متعال را در نظر دارند، زیرا از عذاب الهی ترسان و گریزانند. ترس از عذاب الهی، عاملی بازدارنده از گناهان به شمار میرود و بسیاری از مسلمانان، برای دوری از تش جهنّم، عبادات و کارهای نیک خود را بهجا میورند. مثلاً به نماز اهمیّت میدهند، زیرا بیتوجّهی به نماز، فشار قبر و سختی عذاب جهنّم را در پی دارد
نیل به مقامات معنوی در پرتو خلوص
اگر زنان جامعه، به واسطه حیا از خداوند، حجاب خود را حفظ کنند، در پیشگاه خداوند متعال و نزد ائمّه اطهار«سلاماللهعلیهم»، از جایگاه بالایی برخوردار خواهند بود. یکی از بزرگان گفته بود: من نذر کردم که چهل شب، در چهل مسجد، نماز امام زمان«ارواحنافداه» بخوانم تا بتوانم خدمت حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» برسم و ایشان را ملاقات کنم. وقتی نماز چهلم در مسجد چهلم به اتمام رسید، کسی نزد من آمد و گفت: امام زمان در فلان خانه هستند، به آنجا بیایید. وقتی به آن خانه رفتم، متوجّه شدم که خانم آن خانه از دنیا رفته است و حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» برای خواندن نماز او تشریف آوردهاند. حضرت به من فرمودند: این زن، در زمان پهلوی، هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چادر و عفّتش را حفظ کند!
بنابراین کسب عصمت و عفّت یا ترک گناه به خاطر رعایت حیا و ادب در برابر خداوند متعال و ائمّه اطهار«سلاماللهعلیهم» مرتبه بلندی در درجات و مراتب اخلاص است که التزام به آن، باعث رشد معنوی انسانها میشود.
روش بازداری از گناه، از نظر امام سجاد«علیه السلام»
شخصى خدمت امام سجّاد«سلاماللهعلیه» آمد و گفت: یابن رسولالله! من به گناه عادت کردهام و نمىدانم چه کنم؟! امام فرمودند: پنج کار را انجام بده و پس از آن هرچه خواستی گناه کن. اوّل: روزى خدا را نخور و گناه کن؛ دوّم از ملک خدا بیرون برو و گناه کن؛ سوّم وقتى مىخواهى گناه کنى، جایى برو که خدا تو را نبیند؛ چهارم وقتى که عزرائیل مىخواهد جانت را بگیرد، او را دفع کن؛ پنجم هرگاه مالک جهنّم خواست تو را به دوزخ بیندازد، وارد جهنّم نشو. سائل گفت: هیچکدام نمىشود. حضرت فرمودند: پس اى ذلیل! در محضر خدا، در ملک خدا، روزى خدا مىخورى و این قدر هم ذلیل هستى که اگر بخواهند تو را به جهنم ببرند، نمىتوانى کارى کنى، پس چرا گناه مىکنى؟![۷]
متن بخش دوّم این گفتار اخلاقی که به شرح سایر مراتب اخلاص اختصاص دارد، متعاقباً منتشر میگردد.
پینوشتها :
۱٫ بقره / ۱۳۸٫
۲٫ فلاح السائل، ص ۲۲٫ همچنین ر.ک: نماز نجوای مۆمنان، صص ۷۲-۶۲٫
۳٫ الکافی، ج ۲، ص ۱۹: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ».
۴٫ صافات / ۶۱٫
۵٫ حاقه / ۲۴٫
۶٫ توبه / ۱۰۵٫
۷٫ بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۶؛ جامع الأخبار، ص ۱۳۱٫
فرآوری: محمدی
- نظرات (0)
چرا از خواندن قرآن لذت نمی برم؟!
چرا از خواندن قرآن لذت نمی برم؟!
اصلا از خوندن قرآن لذت نمی برم راهی هست که درک و شعورم زیاد شه راهی غیر از تفکر لطفا راهکار عملی بهم بگید.
برای لذت بردن از عبادت و نماز و قرائت قرآن و دعا و درک شیرینی آنها ، مانند هر پدیده دیگری، فراهم شدن زمینهها و شرایط و نیز از بین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.
برای تبیین بهتر این موضوع توجه شما را به نکاتی پیرامون برخی عوامل تعیینکننده در افزایش بهرهمندی از عبادت جلب میکنیم:
1.شناخت و معرفت:
این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادتکننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزونتر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزونتر خواهد بود.
۲٫نشاط:
نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «آفت عبادت سستی است». (تحف العقول، ص ۶).
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد. پس برای درک شیرینی عبادتها به این کلام امیرالمۆمنین باید گوش جان سپرد که: «با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر» (نهج البلاغه، نامه ۶۹). پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید». (نهج البلاغه، حکمت۳۱۲)
۳٫ پرهیز از دنیادوستی:
دنیا دوستی پدیده نکوهش شدهای است که انسان را از دوستی خدا باز میدارد و امور ناچیز و کم ارج را در چشمش بزرگ جلوه داده و امور معنوی و آخرتی را در دیده آدمی کوچک میدارد. متأسفانه این ویژگی یکی از بزرگترین موانع بهرهمندی و لذّت بردن از عبادت به شمار میرود.
4. دوری از هواپرستی:
امام علی(علیه السلام) در این باره فرموده است: «چگونه لذّت عبادت را بچشد کسی که از هوا و هوس باز نمیایستد؟» (غرر الحکم ودررالکلم، ح ۶۹۸۵).
آیت الله جوادی ملی در پاسخ این سوال میفرمایند: «گرایش به خدا فطری است؛ ولی شهوت و غضب هم، به عنوان ابزار کار در نهاد ما وجود دارد. انسان عاقل این دو را تعدیل میکند؛ نه تعطیل؛ ولی انسان جاهل شهوت و غضب را امیر فطرت خویش میسازد و به این ترتیب، فطرت در میان غرایز دفن میشود و از فطرت مدفون نیز کاری ساخته نیست…اگر کسی نفس ملهمه را که به توحید گرایش دارد، دفن کند، دیگر اثر آن را نمیبیند و از عبادت خود لذت نمیبرد».
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیانهایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد
۵٫ پرهیز از لقمه حرام:
باید در نظر داشت که عبادت با مال حرام نه تنها از نظر خداوند ارزش و اعتباری نداشته و مورد قبول و پذیرش او قرار نمیگیرد بلکه پیامدهای بد دیگری را نیز به همراه دارد. از جمله اینکه غذای حرام موجب دوری بنده از پروردگارش شده و شخص، مورد لعنت مقرّبان درگاه الهی قرار میگیرد. در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آمده است: «هرگاه لقمه حرام به اندرون بنده وارد شود، تمام فرشتگان آسمانها و زمین او را نفرین میکنند».
6. دوری از گناه و نافرمانی خداوند:
عبادت میلی فطری است و هر انسانی بر فطرت خود آفریده شده است که به مرور زمان و بر اثر انجام گناهان، امیال فطری خود را در زنگار فرو میبرد و دیگر نمیتواند آن امیال را آنگونه که باید دیده و از آن استفاده نماید. تنها فطرت شفاف و شکوفا، از عبادت لذت میبرد. اگر بخواهیم این مسأله را در قالب مثالی بیاوریم میتوان به پدر و پسری مثال زد که پسری ادعا دوست داشتن پدر را دارد اما به اوامر و نواهی او گوش فرا نمیدهد. قطعا پدر اگر محبت پدری را در نظر نگیریم چنین ادعایی را از چنین فرزندی قبول نخواهد کرد. و هیچ عاقلی نیز چنین ادعایی را نمیپذیرد.
راهکارهایی برای انس با قرآن
برای بهرهمندی و اُنس با قرآن باید مراحلی را طی کرد از جمله:
۱٫ یادگیری قرآن؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و له ـ میفرماید: «خیارکم من تعلم القرن وعلّمه؛[علامه مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفا بیروت، ج ۸۹، ص ۱۸۶٫ ] بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آن را به دیگران نیز یاد دهد».
۲٫ قرائت قرآن؛ حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «من قرأ القرآن و هو شاب مۆمن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله مع السفرة الکرام البررة…؛[محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ج ۲، ص ۶۰۳ ]
کسی که قرآن بخواند، درحالی که جوان مۆمن است، قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده و با فرشتگان بزرگوار و نیکو صفت همنشین میشود».
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن…»؛[همان، ص ۶۱۰٫ ] خانههای خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید».
تلاوت قرآن نیز خود دارای دابی است از جمله: الف. مسواک زدن، پیامبر گرامی میفرماید: «نظفوا طریق القرن قیل یا رسول الله و ما طریق القرن قال افواهکم قیل بماذا قال بالسواک؛ راه قرآن را پاکیزه نگه دارید. عرض شد یا رسول الله! راه قرآن چیست؟ فرمود: دهانهایتان. عرض شد: چگونه؟! فرمود: بوسیله مسواک کردن».
۳٫عمل به قرآن؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «ربّ تال للقرآن و القرآن یلعنه؛[محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ج ۸، ص ۹۰ ] چه بسیار کسانی که قرآن را تلاوت میکنند، در حالی که قرآن بر آنها لعن و نفرین میفرستد»
۴٫حفظ قرآن؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: «لا یعذب الله قلبا وعی القرآن؛[بحار الانوار، همان، ص ۱۷۸ ] خداوند قلبی را که ظرف قرآن باشد، عذاب نمیکند».
بنابراین، برای مأنوس شدن با قرآن، داشتن برنامهای منظم و روزانه برای قرائت و عمل به موارد و عوامل مذکور لازم است.
فرآوری: محمدی
- نظرات (0)
الان چه شکلی هستی؟
شکل و صورت انسان، فقط این شکل و صورت مادی که پیر و خسته و زشت شده و سپس در خاک به بد شکلترین صورتها مبدل میگردد نیست. چه بسا در دنیا صورتهای بسیاری در ظاهر زیبا باشند، در حالی که صورت ذاتی صاحب آنها بسیار کریه است و چه بسا صورتهایی بسیار زشت باشند، در حالی که صورتهای باطنی صاحب آنها بسیار نورانی و زیبا باشد. پس آن چه مهم است، صورت اصلی و صورت باطن انسان است.
آدمی به شکل اهداف، علایق و عملکردهایش است
این صورت ظاهری و مادی فقط یک پردهای است که خداوند حکیم و پوشانندهی بدیها «ستارالعیوب» آن را برای ضرورتهای زندگی مادی بر روی صورت واقعی انسان کشیده است، وگرنه انسان به شکل ایمان و اعمالش میشود و این شکل را خودش برای خودش ترسیم مینماید. لذا برخورداری از شکل ظاهر آدمی، دلیل بر آدم بودن نیست. بلکه آدمی به شکل اهداف، علایق و عملکردهایش است.
از این رو شاهدیم که خداوند همهی مخلوقاتی که به شکل آدم هستند را آدم نمیخواند؛ چرا که او صورت باطنی افراد را میبیند. لذا چه بسا اشخاصی از نظر دیگران بسیار انسان زیبا و حتی فهیمی باشند، اما از نظر خداوند متعال، به خاطر شرک و کفر و دنیاگرایی شان، حیوانی بیش نیستند. چنان چه میفرماید: أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا (الفرقان، ۴۴) : آیا مىپندارى بیشتر آنان مىشنوند یا مىاندیشند؟ (نه) آنها جز همانند چارپایان نیستند بلکه گمراهترند (زیرا حیوانات راه هدف خلقت را طبق غریزه درست مىپیمایند و اینان نه)
مواظب باشیم تا شبیه بوزینه و خوک نشویم
خداوند صورت باطن همگان را نیک آفریده و سپس به آنها اختیار و اراده داده و به سوی کمال دعوت و هدایت نموده است. از این پس صورتگری هر کس بر عهدهی خودش است؛ میتواند آن را زیباتر یا زشتتر کند و در قیامت نیز با آن صورتی که برای خود ساخته است محشور میگردد. پس اگر فرمود: در قیامت برخی به شکل سگ، برخی میمون، برخی خوک، برخی مورچه و … محشور میشوند، این صورت واقعی آنهاست که در دنیا خود را این گونه صورتگری کردند.
انسان مسخره کننده به شکل میمون و بوزینه است. انسانی که شهوات را هدف خود قرارداده است، به شکل خوک است. انسانی که تکبر میورزد، خوار و کوچک و مانند مورچه است، انسانی که نمیفهمد چه باری را بر دوش خود حمل میکند، مانند الاغ است و …
در قرآن کریم آمده است: خداوند عدهای را به شکل بوزینه و خوک در می آورد : قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَـئِکَ شَرٌّ مَّکَاناً وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ (المائده -۶۰) : بگو: آیا به شما خبر دهم از کسانى که کیفرشان در نزد خداوند بدتر است (از این مۆمنانى که شما بر آنها عیب مىگیرید)؟ آنها کسانى هستند (از اسلافتان) که خدا آنان را لعنت کرده و بر آنها غضب نموده و برخى از آنان را به صورت بوزینگان و خوکها درآورده و کسانى که طاغوت را پرستیدند. آنهایند که جایگاهشان بدتر و از راه راست گمراهترند.
بگو چه می کنی تا بگویم چه شکلی هستی
شکل انسان بودن، به دارایی صورت، چشم، گوش و قلب ظاهری نیست،چرا که حیوان هم این ابزار را دارد ؛ بلکه باطن و روح او باید بینا، شنوا و فهم کننده باشد، وگرنه حیوانی است که صورت ظاهری او به انسان شبیه است: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (الأعراف، ۱۷۹): و حقّا که ما بسیارى از جن و انس را (گویى) براى دوزخ آفریدهایم، زیرا که دلها دارند ولى (حقایق را) بدان نمىفهمند، و چشمها دارند ولى بدان (به عبرت) نمىنگرند و گوشها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمىشنوند آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراهترند (زیرا با داشتن استعداد رشد و تکامل، به راه باطل مىروند) و آنها همان غافلانند.
خداوند همهی مخلوقاتی که به شکل آدم هستند را آدم نمیخواند. چرا که او صورت باطنی افراد را میبیند. لذا چه بسا اشخاصی از نظر دیگران بسیار انسان زیبا و حتی فهیمی باشند، اما از نظر خداوند متعال، به خاطر شرک و کفرشان و دنیاگراییشان، حیوانی بیش نیستند. چنان چه میفرماید : أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً: آیا مىپندارى بیشترشان مىشنوند یا مىفهمند؟ [چنین نیست] بلکه آنها جز به مانند حیوانات نیستند بلکه روش آنان گمراهانهتر است
بدیهی است که انسان مسخره کننده به شکل میمون و بوزینه است. انسانی که شهوات را هدف خود قرارداده است، به شکل خوک است. انسانی که تکبر میورزد، خوار و کوچک و مانند مورچه است، انسانی که نمیفهمد چه باری را بر دوش خود حمل میکند، مانند الاغ است و … .
چنانچه دربارهی یهودیانی که کتاب خدا را حمل میکنند، ولی هیچ از آن نمیفهمند و ایمان نمیآورند و فقط به دنبال آمال و اهداف خودشان هستند، میفرماید : مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (الجمعه ، ۵) : مثل کسانى (از علماء یهود) که (دانش علم و عمل و ابلاغ) تورات بر دوش آنها نهاده شد سپس آن را بر دوش نکشیدند، مثل درازگوشى است که کتابهایى چند بار مىکشد (اما بهرهاى از آنها ندارد). بد مثلى است مثل گروهى که آیات خدا را (دستورات تورات را با مخالفت خویش) تکذیب و انکار کردند، و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمىکند.
پس، این انسان است که صورت زیبای خداداد خود را به شکل بوزینه و الاغ و خوک در میآورد و در آخرت که روز «تبلی السرائر – بیرون ریختن سرّها و آشکار شدن پنهانیها است» به شکلی که خود ترسیم کرده، محشور میگردد.
فرآوری: فاطمه سرفرازی
- نظرات (0)
چگونه در گناه دیگران شریک میشویم؟
ترک معصیت در اعتقادات و اعمال و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد. |
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه میفرمایند: «خدا نکند انسان معصیت کند و
اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند و اگر کرد خدا رحم بکند که اضلال
مردم در آن باشد.»
و نیز فرمودند: «در قیامت که نامه عمل را به دست انسان میدهند، در نامه بعضیها نوشته شده که فلان فرد را تو کشتهای. میگوید: خدایا، من کی او را کشتم؟ من کجا قاتل بودم؟ من اصلاً خبر ندارم که قاتلش چه کسی است.
در جواب میگویند: در فلان مجلس فلان کلمه را گفتی، این کلمه نقل شد به مجلس دیگری و از آنجا دوباره به مجلس دیگر که قاتل در آن مجلس بود، رسید و او این را شنید و رفت او را کشت و تو سبب این قتل شدی. این جور سببیت است که انسان باید احتیاط کند و حواسش را جمع کند. آیا کسی میتواند متوجه باشد که این کلمهاش به ده واسطه خرابکاری نکند؟ قهرا باید هر کاری که بالفعل برای خودش جایز میداند با طلب توفیق از خدا و طلب نجات از خدا آن را انجام دهد تا عواقبش چیزی نشود که برایش مسئولیت بیاورد.»
باری تقوای در رفتار و گفتار، تقوای در خانواده و جامعه، تقوای علمی و
عملی، اخلاقی و معنوی حد و مرز ندارد و رعایت تقوا و ترک گناه در هیچ
مرحلهای از انسان ساقط نیست بلکه برای هر کسی در شأن و مرتبه خودش لازم
است و چنین است که آیت الله بهجت میفرمایند: «ترک معصیت در اعتقادات و
اعمال و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه
هزار سال باشد.»
گناهان اجتماعی را میشناسید؟
در ادامه به بخشی از مصادیق گناهان اجتماعی را که قرآن به آن توجه ویژه ای داشته توجه میدهیم.
گناهان اجتماعی که در قرآن بیان شده شامل گناهان زبانی و غیر زبانی میشود. از مصادیق گناهان زبانی در عمل اجتماعی میتوان به استهزا و تمسخر و بذله گویی (مطففین، آیات ۲۹ تا ۳۱ و نیز حجرات، آیه ۱۱)، افترا به دیگران (نور، آیات ۱۵ و ۱۶)، بدگویی و سخنان زشت (نساء، آیه ۱۴۸)، دروغ، بهتان، دشنام، افترا و قذف (نور، آیات ۱۱، ۱۵ و ۱۶ و ۲۳ و احزاب، آیه ۵۸)، افشای راز و سخنان محرمانه دیگران (تحریم، آیات ۳ و ۴)، به کار بردن القاب و نامهای ناپسند برای دیگران (حجرات، آیه ۱۱) و انتساب فرزندان نامشروع به شوهر از سوی زن (ممتحنه، آیه ۱۲) اشاره کرد.
از دیگر گناهان اجتماعی میتوان به ظلم شوهران در حق همسران خویش اشاره کرد. از جمله این گناهان، پس گیری مهریه از سوی شوهر است که در آیه ۲۰ سوره نساء به عنوان کاری باطل و گناهی آشکار معرفی شده است
از گناهان اجتماعی میتوان به آواره سازی مردم از خانه و کاشانه خود اشاره کرد که در آیه ۸۵ سوره بقره خداوند این گناه را معادل قتل و آدم کشی معرفی میکند.
ایجاد اختلاف در میان مۆمنان (آل عمران، آیه ۱۵۲) یا میان زن و شوهر که در حد کفر دانسته شده (بقره، آیه ۱۰۲) از دیگر مصادیق گناهان اجتماعی است.
خداوند در آیات ۱۷ تا ۳۱ سوره قلم و همچنین ۲۹ و ۳۸ سوره اسراء، هرگونه ترک انفاق مال به مستمندان و مساکین و بخل-ورزی در این باره را از مصادیق گناهان اجتماعی بیان میکند. (الکشاف، زمخشری، ج ۲، ص ۶۶۸) چنان در آیات ۳۹ تا ۴۴ سوره مدثر ترک اطعام بینوایان و مساکین را به عنوان گناهی بزرگ معرفی کرده و آن را عاملی برای سقوط در دوزخ و عذاب اخروی میداند.
برهنگی در انظار عمومی از دیگر گناهان و بزه های اجتماعی است که در آیه ۲۸ سوره اعراف به آن اشاره شده است. در این آیه از برهنگی به عنوان فحشاء یاد شده که خود بیانگر زشتی این رفتار در نگاه خدا و قرآن است. (مجمعالبیان، ج ۳ و ۴، ص ۶۳۳)
خداوند همچنین تزیین و زینت نمایی و آراستن زنان برای نامحرمان را به عنوان گناه و امری زشت و بزه اجتماعی معرفی میکند و از آن بر حذر میدارد. (نور، آیه ۶۰)
هرگونه بغی و خروج بر ضد حکومت اسلامی و امام مسلمین، گناه و جرمی بزرگ است که خداوند در آیاتی از جمله ۱۷۳ سوره بقره، ۳ سوره مائده، ۱۴۵ سوره انعام و ۱۱۵ سوره نحل به آن توجه داده است. از امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) روایت شده که منظور از «باغ» در این آیات همان قیام ضد امام است. (مجمعالبیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۶۷ و نیز تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۵۴)
بنابراین، هرگونه حرکت علیه حکومت اسلامی و فتنه جویی و خروج علیه امام و دولت اسلامی به معنای بغی تلقی میشود و مجازات دنیوی و اخروی به همراه خواهد داشت.
خداوند در آیه ۶۳ سوره مائده تارکان نهی از منکر در جامعه را شریک جرم گناهکاران و دارای سرنوشتی همسان و مشترک با آنان معرفی میکند تا روشن سازد که نظارت در عمل اجتماعی تا چه پایه از جایگاه و ارزش و اهمیت قرار دارد و هرگونه کوتاهی در این زمینه گناهی بزرگ میباشد
همچنین عدم مشارکت در عمل سیاسی و اجتماعی و عدم همراهی با دولت و امام المسلمین در جهاد و تخلف از آن را نیز به عنوان گناه برشمرده و متخلفان را تهدید میکند. (آل عمران، آیه ۱۵۲ و توبه، آیات ۲۵ و ۲۷ و ۹۴ و ۱۰۲ و ۱۱۸)
از دیگر گناهان اجتماعی میتوان به ظلم شوهران در حق همسران خویش اشاره کرد. از جمله این گناهان، پس گیری مهریه از سوی شوهر است که در آیه ۲۰ سوره نساء به عنوان کاری باطل و گناهی آشکار معرفی شده است. (اعراب القرآن، درویش، ج ۲، ص ۱۸۹)
تجارت از راه باطل و بهره گیری از اسباب نامشروع در حوزه عمل اجتماعی و اقتصادی، بر اساس آیه ۱۸۸ سوره بقره گناه و حرام میباشد و بر اساس همین آیه و نیز آیاتی چون ۲ و ۲۹ سوره نساء، هرگونه تصرف ناروا در اموال دیگران از جمله یتیمان، گناه و حرام بوده و شخص باید از آن اجتناب نماید.
عیب جویی و تجسس از عیوب مۆمنان و کاستیها و نواقص آنان کاری گناه آلود است (حجرات، آیه ۱۲) چنان که سوء الظن به مۆمنان (حجرات، آیه ۱۱) و شایعه افکنی در میان ایشان (نور، آیه ۱۹) از گناهان اجتماعی است که باید از آن اجتناب ورزید.
از نظر قرآن، همگان در برابر اجتماع مسئول هستند و وظیفه دارند تا امنیت روانی و اخلاقی جامعه را حفظ کنند. از این رو از مهمترین وظایف انسان پس از وظیفه ایمان به خدا، وظیفه اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر معرفی شده و از همگان خواسته شده تا نسبت به رفتارهای دیگران حساسیت به خرج دهند و نظارت کامل و دقیقی بر اعمال خود و دیگران داشته باشند.
وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان سامان دهنده روابط میان انسانی از سوی خداوند بارها تاکید شده به طوری که هرگونه تخلف از این وظیفه را گناهی بزرگ و جرمی نابخشودنی میداند. (آل عمران، آیات ۱۰۴ و ۱۰۵)
خداوند در آیه ۶۳ سوره مائده تارکان نهی از منکر در جامعه را شریک جرم گناهکاران و دارای سرنوشتی همسان و مشترک با آنان معرفی میکند تا روشن سازد که نظارت در عمل اجتماعی تا چه پایه از جایگاه و ارزش و اهمیت قرار دارد و هرگونه کوتاهی در این زمینه گناهی بزرگ میباشد.
در این ارتباط خداوند به مورد یهودیان شهر ایله اشاره میکند که آنان در
برابر گناه و بزه اجتماعی به سه گروه تقسیم شدند. گروه نخست بزهکاران و
متمردان یوم السبت (روز شنبه) بودند، گروه دوم مصلحانی بودند که ایشان را
به ترک بزه و عمل به قانون دعوت میکردند؛ اما گروه سوم تارکان نهی از منکر
بودند که در برابر بزه آنان سکوت میکردند. خداوند در این آیه نجات
یافتگان از عذاب را تنها مصلحان معرفی میکند که بیانگر این معناست که
گروههای متمرد و تارک نهی از منکر مجازات شدند؛ چرا که از نظر قرآن، گروه
بی تفاوت و تارک امر به معروف و نهی از منکر، در شمار متمردان خواهد بود.
(مجمعالبیان، ج ۳ و ۴، ص ۷۵۸)
عیب جویی و تجسس از عیوب مۆمنان و کاستیها و نواقص آنان کاری گناه آلود
است (حجرات، آیه ۱۲) چنان که سوء الظن به مۆمنان (حجرات، آیه ۱۱) و شایعه
افکنی در میان ایشان (نور، آیه ۱۹) از گناهان اجتماعی است که باید از آن
اجتناب ورزید
تفاخر و فخرفروشی به دیگران (قصص، آیات ۷۶ تا ۷۹) تکبر و سرمستی در رفتار
اجتماعی (بقره آیه ۲۰۶ و اسراء آیات ۳۷ و ۳۸) و خودستایی (نساء آیات ۴۹ و
۵۰ و نجم، آیه ۳۲) از دیگر گناهان اجتماعی است که در این آیات بیان شده
است.
خیانت به دیگران (نساء آیات ۱۰۷ و ۱۱۱ و نیز یوسف، آیات ۵۱ و ۵۲) خیانت
به همسر با افشای راز او به دیگران (تحریم، آیات ۳ و ۴)، خیانت به همسر از
طریق زنا (نساء آیات ۱۵ و ۲۲ و ۲۵ یوسف، آیه ۲۴ و آیات دیگر)، خیانت در
وثیقه مالی و رهنی (بقره، آیه ۲۸۳)، رشوه خواری و همچنین رشوه دهی به
حاکمان و دولت مردان برای تغییر در قانون و حکم و مانند آن (همان و نیز روح
المعانی، ج ۲، جزء ۲، ص ۱۰۶) سرقت و دزدی (مائده آیات ۳۸ و ۳۹)، شرکت در
مجالس گناه (نساء آیه ۱۴۰) شکنجه و آزار مۆمنان (بروج، آیه ۱۰)، عهدشکنی
(اسراء آیات ۳۴ و ۳۸)، فتنه انگیزی (بقره، آیه ۲۱۷)، قتل و فساد در زمین
(یونس، آیات ۸۱ و ۸۲ و بقره آیات ۸۵ و آیات دیگر)، زنده به گور کردن دختران
(تکویر، آیات ۸ و ۹) کتمان گواهی و عدم حضور برای شهادت و گواهی در محاکم
(بقره، آیه ۲۸۳ و مائده، آیه ۱۰۶)، کم فروشی (اسراء، آیه ۳۵ و ۳۸)، قمار و
کسب مال از طریق آن (بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۱۹)، لواط و مساحقه و ارضای شهوات
جنسی از این طریق (نساء، آیه ۱۵ و طلاق آیه ۱ و نیز مجمعالبیان، ج ۳ و ۴، ص
۳۴ و نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۵۱ و همچنین اعراف آیات ۸۰ تا ۸۴ و آیات دیگر)،
مجازات بی گناهان (یوسف، آیات ۷۸ و ۷۹ و مجمعالبیان، ج ۵ و ۶، ص ۳۹۰) و
نیز هم نشینی با اهل باطل (مدثر، آیات ۴۰ تا ۴۵) از جمله گناهان اجتماعی
است که در قرآن بیان شده است.
مشارکت در بار گناهان دیگران
وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی (۱۵ اسراء)
هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.
در سوره نحل آیه ۲۵ یک تکمله برای این عبارت بیان شده است. یعنی ترک معصیت در اعتقادات و اعمال و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد.
اینها کسانی اند که بدون داشتن آگاهی و دانش کافی به یک موضوع، صحبت کرده یا مینویسند و موجبات انحراف و گمراهی دیگران را فراهم میکنند:
لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ (۲۵)
ترجمه فولادوند: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند و [نیز] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه میکنند آگاه باشید چه بد باری را میکشند.
آنها باید روز قیامت بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش کشند، و هم سهمی از گناهان کسانی را که به خاطر جهل گمراهشان ساختند، بدانید آنها بار سنگین بدی بر دوش میکشند.
- نظرات (0)
ترتیب چینش سوره ها
پاسخ، بیان دو نظریه:
۱٫ عدهای از محققین و بزرگان مانند سید مرتضی علمالهدی، و از جمله معاصرین آیتالله خوئی (ره) بر آن هستند که قرآن کریم به همین ترتیب که الآن موجود است، در زمان حیات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ شکل گرفته و مرتب شده است و به دستور و عنایت خود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ بوده است، البتّه این عده برای ادعای خود دلیل میآورند بر اینکه، چون عدهای قرآن را از زبان مبارک خود رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدهاند و در محضر ایشان حاضر بودهاند، که درصد تعداد این عده نسبت به مسلمانان خیلی کم است. لذا بسیار بعید به نظر میرسد که مسألهای با این اهمیت و آن هم کتابی با این ویژگی که میخواهد تا روز قیامت برای همهی انسانها، روشنکننده و تعلیمدهنده راه سعادت و خوشبختی باشد، را پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ رها کرده باشد تا پس از ایشان توسط دیگران نظم و ترتیب داده شود.[۱]
۲٫ بیشتر محققین بر این نظر هستند که قرآن کریم بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ جمعآوری و به این صورت مرتب شده است، و دلیل میآورند تا زمانی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در حال حیات بودهاند هر لحظه احتمال نزول سورهها و آیهها، داده میشد؛ زیرا قطع شدن وحی از زمان رحلت حضرت بوده است. پس تا قبل از آن وحی هنوز قطع نشده است لذا هر لحظه احتمال دارد که از جانب خداوند متعال آیه یا سورههایی بر حضرت وحی شود.
بنابراین؛ طبیعی است پس از یأس و ناامید شدن از نزول قرآن، که به پایان یافتن حیات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ وابسته بود، سورههای قرآن قابل نظم و ترتیب خواهد بود.
این گروه دوم میگویند نظریه اول قابل قبول نیست زیرا وجود حافظ یا جامع قرآن در دوران حیات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دلیل نمیشود که میان سورهها ترتیبی وجود داشته باشد، زیرا اگر کسی هر آنچه از قرآن که تا آن روز نازل شده را حفظ و ضبط کرده باشد ؛ حافظ و جامع قرآن خواهد بود و ممکن است آنها حافظ بودند ولی به همان صورت نازل شده، نه به ترتیب موجود الآن.[۲]
بر این اساس بیشتر محققین و تاریخنویسان برآنند که جمع و ترتیب سورهها پس از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ برای نخستین بار بر دست امیر مۆمنان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سپس «زید بن ثابت» و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت. و در مجموع شاید بتوان گفت که عمل جمعآوری قرآن، یک مسئله عقلی نیست تا قابل بحث و جدل باشد بلکه یک مسأله تاریخی است و با مراجعه به تاریخ ثابت میشود که جمعآوری قرآن پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ صورت گرفته است.[۳]
بیشتر محققین و تاریخنویسان برآنند که جمع و ترتیب سورهها پس از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ برای نخستین بار بر دست امیر مۆمنان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سپس «زید بن ثابت» و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت. و در مجموع شاید بتوان گفت که عمل جمعآوری قرآن، یک مسئله عقلی نیست تا قابل بحث و جدل باشد بلکه یک مسأله تاریخی است و با مراجعه به تاریخ ثابت میشود که جمعآوری قرآن پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ صورت گرفته است
البتّه قابل ذکر است که این مسأله مهم است ولی اهمیّت آن به اندازة تکمیل سورهها و مستقل بودن هر سوره از سورة دیگر نیست که موجب شد تا آیههای هر سوره با آیههای سورههای دیگر اشتباه نشود، این مهم در عهد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ صورت گرفت یعنی تعیین حجم و مقدار سوره و تعداد و جایگاه آیات، توسط خود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و به اذن الهی میباشد.
ترتیب سورهها در قرآن
ترتیب سورهها نمیتواند به ترتیب نزول آنها باشد زیرا:
اولاً: سورههای مَدَنی که یقیناً پس از هجرت نازل شدهاند در اول قرآن و سورههای مکی که قبل از هجرت نازل شدهاند در آخر قرآن قرار گرفتهاند، درحالی که اگر بخواهد به ترتیب نزول آنها باشد باید سورههای مکّی که تعداد آنها ۸۲ سوره است در ابتداء و سورههای مدنی که تعداد آنها ۲۸سوره است در آخر قرار میگیرند.
ثانیاً: در روایات آمده است که اولین سوره نازل شده سوره «علق» و سپس «ن و القلم» «مزّمل» «مدثر» و… بوده است در حالی که در قرآنهای فعلی و موجود، اول سوره «حمد» و سپس سورة «بقره» و… آمده است، پس معلوم میشود که ترتیب موجود در قرآنها به ترتیب نزول سورهها نیست.[۴]
البتّه به دلیل اینکه جمعآوری و ترتیب سورهها برخلاف ترتیب نزول آنها، اشکال و ایرادی را به دنبال نداشته، لذا مردم هم اعتراضی نکردند و الاّ اگر این ترتیب و جمعآوری آنها به اصل آن ضربه وارد میکرد قطعاً مسلمانها و به خصوص امام علی ـ علیه السّلام ـ اجازه چنین کاری را نمیداد، بنابراین، ترتیب سورهها به اجتهاد و رأی صحابه بوده است نه ترتیب نزول آنها.
پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و پذیرفته نشدن مصحف امام علی ـ علیه السّلام ـ علاوه بر زید بن ثابت، عده دیگری از بزرگان صحابه به جمعآوری قرآن پرداختند از جمله: عبدالله بن مسعود، اُبّی بن کعب، مقداد بن اسود، سالم مولی ابی حذیفه، معاذ بن جبل و ابوموسی اشعری.
البتّه عده ای می گویند نخستین کسی که سورههای قرآن را مرتب کرد، سالم مولی ابی حذیفه بود.[۵] ولی به هر حال ویژگی قرآن جمعآوری شده، که قرآنهای موجود نیز از همان ترتیب سورهها پیروی کرده است بدین بیان است:
۱٫ اول سورة حمد که به عنوان فاتحة الکتاب و اُمّ الکتاب معروف است.
۲٫ «السَّبْع الطِّوال» یعنی هفت سوره طولانی (البقره، آلعمران، النّساء، المائدة، الانعام، الأعراف، یونس)
۳٫ المئین، یعنی: سورههایی که حدود صد آیه دارند که ۱۲ سوره هستند (الأنفال، براءة، النَّحل، هود، یوسف، الکهف، الإسراء، الأنبیاء، طه، المۆمنون، الشّعراء، الصّافات)
بیشتر محققین بر این نظر هستند که قرآن کریم بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ جمعآوری و به این صورت مرتب شده است، و دلیل میآورند تا زمانی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در حال حیات بودهاند هر لحظه احتمال نزول سورهها و آیهها، داده میشد زیرا قطع شدن وحی از زمان رحلت حضرت بوده است پس تا قبل از آن وحی هنوز قطع نشده است لذا هر لحظه احتمال دارد که از جانب خداوند متعال آیه یا سورههایی بر حضرت وحی شود
۴٫ المثانی، یعنی سورههایی که تعداد آنها به صد آیه نمیرسد ولی نسبت به سورههای دیگر قرآن (به خصوص سورههایی طوال و المئین)، بسیار تلاوت میشوند، که تعداد آنها نزدیک ۲۰ سوره است.
۵٫ اَلْحَوامیم، سورههایی که با لفظ «حم» شروع میشوند و تعداد آنها ۷ سوره است.
۶٫ الممتحنات، که تعدا آنها قریب به ۲۰ سوره است.
۷٫ المفَصّلات، که از سوره «الرحمن» شروع میشود تا آخر قرآن، یعنی سورههایی که آیههای آنها کوتاه است و خود سوره و تعداد آیات او کم است و «بسم الله الرحمن الرحیم» زود به زود تکرار میشود.
از اینرو ترتیب در مصحف عثمانی، همان ترتیبی است که در مصحف کنونی وجود دارد، و با ترتیبی که در مصحفهای صحابه در آن وقت به کار برده شده بود، به خصوص با مصحف اُبَی بن کعب تطبیق میکرد.[۶]
پس از آنکه معلوم گشت متن سورههای قرآن توقیفی و توسط رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ سامان یافته و مرتب شده است، اینکه سورهها به سبک و شیوه کنونی را کار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته، و یا سلیقه و اجتهاد صحابه بدانیم، ذرهای از اهمیت و ارزش والای قرآن کریم نمیکاهد، چرا که احتمال دارد کسانی هم که ترتیب سورهها را به اجتهاد و سلیقه اصحاب میدانند، آن ترتیب را برگرفته از این کلام حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته که فرمودند: «به جای تورات هفت سوره بزرگ قرآن، «سبع طوال» و به جای انجیل «مثانی» (سورههایی که بسیار خوانده میشود یعنی از هود تا نحل) و به جای زبور «مئین» (سورههای حدود صد آیه) را به من دادهاند و سورههای مفصلات را هم علاوه (سورههای کوتاه که مکرر با بسمالله از هم جدا میشود)، و قرآن مهیمن است بر سایر کتب آسمانی.[۷]
پی نوشت ها:
[۱] . خوئی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسایل کلی قرآن، ترجمة محمدصادق، نجفی و هاشمزاده هریسی، واحد خوی دانشگاه آزاد، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۹۶٫
[۲] . معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مۆسسه انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۱۲۰٫
[۳] . معرفت، محمدهادی، تلخیص التمهید، قم، مۆسسة النشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ هـ ق، ج۱، ص۸۱۸٫
[۴] . طاهری، حبیبالله، درسهایی از علوم قرآنی، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۲۹۵، (اقتباس).
[۵] . معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، مۆسسه انتشاراتی تمهید، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۱۲۵٫
[۶] . معرفت، محمدهادی، تلخیص التمهید، قم، مۆسسه النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ هـ ق، ج۱، ص۱۱۵ و ۱۴۳ و ۱۷۸٫
[۷] . سعیدی روشن، محمدباقر، علوم قرآن، قم، مۆسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۵۴٫
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ محمدهادی معرفت؛ تلخیص التمهید (قم: مۆسسه النشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ هـ ق) ج ۱٫
۲٫ محمدهادی معرفت؛ علوم قرآنی (قم: مۆسسة انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ۱۳۷۸).
۳٫ سید محمدباقر حکیم؛ علوم قرآنی، (ترجمة محمدعلی لسانی فشارکی (تهران: انتشاراتی تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۸).
۴٫ محمدباقر سعیدی روشن؛ علوم قرآن (قم: مۆسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۷).
۵٫ سید ابوالقاسم خوئی؛ بیان در علوم وسائل کلی قرآن، ترجمة محمد صادق نجفی و هاشمزاده هریسی (خوئی: دانشاگاه آزاد، چاپ پنجم، ۱۳۷۵).
۶٫ حبیبالله طاهری؛ درسهایی از علوم قرآنی (انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۷).
- نظرات (0)
انتخاب دوست از نظر قرآن
آموزه های اخلاقی و آموزه های اسلامی بر این نکته تاکید دارند که انسان می
بایست در انتخاب دوست بیش ترین دقت را داشته باشد. دوست هر چند اگر دیر به
دست آید ولی اگر خوب به دست آید می تواند در سرنوشت انسان تاثیر شگرفی به
جا گذارد. بسیاری از مردم در انتخاب دوست دچار مشکل هستند و این گونه است
که خود را به هلاکت می افکنند؛ زیرا گفته اند که اگر بخواهی شخصیت کسی را
بشناسی به دوستانش نگاه کن. در حقیقت دوست معیاری برای داوری در باره اشخاص
می باشد.
حضرت امیرمومنان علی (ع) می فرماید: مجالسة الاشرار تورث سوءالظن بالاخیار و مجالسة الاخیار تلحق الاشرار بالاخیار و مجالسة الابرار للفجار تلحق الابرار بالفجار. من اشتبه علیکم امره و لم تعرفوا دینه فانظروا الی خلطائه فان کانوا اهل دین الله فهو علی دین الله و ان کانوا علی غیر دین الله فلا حظ له من دین الله ان رسول الله (ص)کان یقول: من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلایواخین کافرا و لایخالطن فاجرا و من آخی کافرا او خالط فاجرا کان کافرا فاجرا؛
هم نشینی با بدان باعث بدگمانی به خوبان می شود و هم نشینی با خوبان
بدان را به خوبان ملحق می کند و هم نشینی خوبان با بدان خوبان را به بدان
محلق می کند. پس هرکسی را که کارش و دینش را نمی شناسید به دوستانش نگاه
کنید. اگر از اهل دین خدا هستند او هم بر دین خداست و اگر دوستانش بر دین
خدا نیستند او هم بهره ای از دین خدا ندارد. به درستی که رسول اکرم (ص)
همواره می فرمود: هر کس به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد نباید کافررا دوست
گیرد و نباید با بدکاران ارتباط داشته باشد و هر کسی با کافر دوستی ورزید و
با بدکاران نشست و برخاست داشت و هم نشین آنان شد خود او نیز کافر و فاجر
است.(بحارالانوار، ج ۷۴ ، ۱۹۷)
قرآن بیان می دارد که در روز رستاخیز که دادرسی انجام می شود کسانی دوستان
خویش را سرزنش می کنند و می گویند که این دوست ناباب بود که مرا نیست و
نابود کرد و این که ای کاش چنین شخصی را دوست نمی گرفتم تا این گونه در رنج
جانکاه و آتش دوزخ گرفتار آیم.
تاکیدات اخلاقی و شرعی بر انتخاب دوست از آن روست که انسان به علل وجود عواطف و احساسات نمی تواند بی دوست به سر برد و بخشی از نیازهای عاطفی و روحی شخص را دوست پاسخ می دهد. از این رو، چون گریزی از دوست نیست می بایست در انتخاب آن دقت و تدبر بسیار شود. اگر کسی یک دوست خوب داشته باشد بهتر از آن است که دوستانی داشته باشد که به معنای واقعی کلمه دوست نیستند.
می گویند شخصی به فرزند خویش گفت که چرا در انتخاب دوست دقت نمی کنی. این دوستان تو در حقیقت همان مگسان دور شیرینی هستند و تنها در هنگامه خوشی با تو به سر می برند و هرگاه به رنج افتی و نیاز به دوستی داشته باشی تو را رها می سازند.
پسرکه در سخنان پدرش تردید داشت به شکل اعتراضی خواست بیان کند که چنین دوستانی که در غم و شادی آدم باشند وجود ندارند؛ بنابراین می بایست به همین دوستان معمولی ساخت. پدر دست فرزندش را گرفته و به منزل یکی از دوستانش برد. نیمه های شب بود. هنگامی که در زد، دوستش به سر در آمد و تا او را با فرزندش دید سخن نگفته در را بست و رفت. فرزند خندید که این دوست تو حتی حاضر نشده تو را ببیند و سلام و احوال پرسی کند چه رسد که تو را به خانه دعوت کند و نیازت را بشنود و برطرف سازد؟ دمی نگذشت که مرد بازگشت. در یک دستش شمشیری و در دست دیگرش درهم و دیناری بود. گفت : این نیمه شبی به سراغم آمدی یا از دشمنی می هراسد که اینک من با شمشیر آخته در حفاظت تو جان می دهم و اگر بدهکاری این هم درهم و دینار که نیازت را برآورده سازی.
دوست این گونه باید باشد که در همه حال با آدم باشد و پول جیب او در حکم
پول جیب توباشد. در روایتی از معصوم آمده است که اگربرادر دینی ات به گونه
ای بود که بتوانی بی آگاهی او از پولش برداری و پس از رفع نیاز و حاجت به
وی بازگردانی چنین کسی سزاوار نام برادری و دوستی است.
یگانگی خوی و خلق دوستان
انسان ها از یک دیگر تاثیر و تاثر می پذیرند. ازاین روست که گفته اند که خلق وخوی دوستان همانند و مشابه است هرچند که ممکن است که تفاوت هایی جزیی داشته باشند. البته هر کسی دنبال جنس خود می رود و کسی را به دوستی بر می گزیند که هم اندیشه و هم منش و هم خوی اوست. ازاین روگفته اند که الجنس الی الجنس یمیل؛ یعنی کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند هم جنس با هم جنس پرواز.
بنابراین اگر بخواهیم دوستی را برگزینم به طور طبیعی به کسانی متمایل و گرایش داریم که شباهت های اخلاقی و رفتاری با ما دارند. ولی بهتر آن است که هماره کسی را دوست بگیریم که از نظر اخلاقی یک گام برتر از ما باشد تا این گونه در یک فرآیند به سوی کمال گام برداریم.
از آن جایی که هماره دوستان ما نیز دوستان اختصاصی دارند اگر آنان نیز کسانی را که یک گام برتر از ایشان است و در مرتبه ای اخلاقی بهتری هستند برگزیند در یک فرآیندی مجموعه ای فراهم که می توان گفت که هر کدام دست دیگری را به سوی کمال گرفته است. پس هر کسی باید تلاش کند تا کسی را که بهتر و برتر از خودش است برگزیند. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: اصحب من تتزین به و لا تصحب من یتزین بک ؛ با کسی دوست شو که به وسیله اش آراسته شوی و با کسی دوستی مکن که او به تو آراسته شود.(بحار الانوار، ج ۷۶ ،ص ۲۶۷)
البته به حکم وظیفه ولایت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر و دستگیری کردن از دیگران خوب است که انسان هماره به کسانی که در مرتبه پایین هستند توجه کرده و آنان را دستگیر باشد ولی نمی بایست کسی که در مرتبه پایین است و به خود اجازه نمی دهد تا تغییر کمالی کند دوست گرفت و خود را بدبخت او کرد.
هم نشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید
در روز رستاخیز برخی از نداشتن دوستان دلسوز می نالند و می گویند: فما لنا من شافعین و لاصدیق حمیم؛ ما امروز هیچ یار و دوست دلسوزی نداریم که دستگیر ما شوند. (شعراء آیه ۱) بنابراین دوستانی را بگیرد که دلسوز شما باشند و بتوانند در دنیا باری از دوش شما بردارند نه آن که باری بر دوش شما بگذارند و در روز رستاخیز نیز در مقام شفاعت نباشند.
کسی که دوستی را بر می گزیند در یک فرآیندی نه تنها در بینش و نگرش همانند می شوند و شباهت ها و همانندی هایی نیز در گفتار و اصطلاحات پیدا می کنند بلکه درباورها و ایمان نیز همانند می شوند. ازاین روست که در روایت آمده که پیامبر (ص) فرموده است: المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل؛ هر کسی بر دین دوستش است ، پس باید نگاه کند آدمی که با چه کسی دوست می شود.(بحارالانوار، ج ۷۴ ، ص ۱۹۲)
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655»»