لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
شاه کلید حیله های شیطان
تسویف، آفت موفقیت

یکى از موضوعاتى که در کلمات اهلبیت(علیهم السلام) و همه بزرگان این خاندان مورد تأکید و ترغیب قرار گرفته، مسأله غنیمت شمردن فرصتهاست. آدمی مقاصدى دارد که در هر شرایطى نمیتواند در پى تحقق آنها اقدام نماید؛ یعنى براى هر کارى فرصت مناسب را باید جستجو نمود و شرایط خاصى باید فراهم گردد تا بتوان براى آن اقدام کرد.
همگى میدانیم که جوانى همیشه باقى نمیماند، اما به گونهاى رفتار میکنیم که گویا همیشه جوان خواهیم ماند. توجه نمیکنیم که روزى پیر میشویم و این قوا از دست میروند و نخواهیم توانست کار مورد نظر خود را انجام دهیم. گاه آنچنان غافلیم که دیگران هم هرچه میگویند چندان اثر نمیکند و فرصتها را یکى پس از دیگرى از دست میدهیم. واقعیت آن است که ما از وجود نعمتهاى بىپایانى که در اختیار داریم، غافلیم و توجه کافى به زمان، مکان و شرایط موجود نداریم تا بدانیم چه ذخیرهاى از امکانات و چه گنجینهاى از نعمتهاى الهى را در اختیار داریم تا از آنها استفاده کنیم. موقعى به وجود آنها پى میبریم که آنها را از کف دادهایم؛ مثلا تا زمانى که در حوزه یا دانشگاه هستیم و اساتید بزرگوار، مجرّب، دانشمندان، مربیان وارسته اخلاق و امکانات تحصیل و تهذیب فراهم است، به وجود ذىقیمت آنها پى نمیبریم و یا گمان میکنیم که این فرصت همیشه باقى است و آن را به وقتهاى آتى حواله میدهیم؛ ولى ناگهان متوجه میشویم که فرصت از کف رفته است. اهمیت فراوان این مطلب و شدّت اهتمام دین مقدس اسلام باعث شده است تا با تعابیر مختلف در روایات شریف روى این مسأله تأکید شود که فرصتها را غنیمت بشمارید که مثل ابر میگذرند: اَلْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ .(نهج البلاغه، قصارالحکم، ش 21).
امیرالمۆمنین على(علیه السلام) در یک جمله کوتاه و پرمعنا میفرماید: بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ اَنْ تَکوُنَ غُصَّةً؛ تا فرصت هست از شرایط براى تکامل خودت استفاده کن، اگر از آن استفاده نکنى فردا غصه خواهى خورد و این فرصت به غم و اندوه تبدیل میشود . قبل از این که این فرصت از دست برود و به خاطر سپرى شدن آن، مبتلا به غم و اندوه شوى آن را غنیمت بشمار!
اگر اصلیترین کار برای طلبه و دانشجو به بهانههای مختلف به تأخیر افتد؛ روزی به بهانه دلتنگی، روز دیگر به بهانهی وضعیت نابسامان اقتصادی و یک روز نیز به بهانه نامطلوب بودن شرایط مطالعه و ...، و بالاخره با امید به این که یک روز مشکلات و معضلات حل میشود و دلتنگیها برطرف میگردد و امور اقتصادی سامان مییابد؛ فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و عاقبت چارهای جز خارج شدن از حوزه و دانشگاه با دست خالی را ندارد
معمولا شیطان با القاى افکار باطل که در ظاهر حکمتآمیز است، انسان را فریب میدهد؛ چون علم شیطان نه تنها کمتر از علم ما نیست؛ بلکه اگر علم صدها نفر را روى هم بگذاریم به اندازه علم ابلیس ملعون نمیشود. شیطان شش هزار سال قبل از حضرت آدم در این دنیا زندگى میکرد و هماینک نیز زنده است و از همه تجربیات خود و دیگران استفاده میکند؛ لذا شیطان از همه ما عالمتر است و راههاى مختلف اغواى دیگران را خیلى خوب میداند. گمان مبرید که ما خیلى زرنگ هستیم و حتماً میتوانیم در مقابل شیطان مقاومت کنیم و فریب نخوریم. او از ما بسیار استادتر است و گاهى افراد را به وسیله کلمات به ظاهر حکمتآمیز فریب میدهد.
دوراندیشى اقتضا میکند که فرصت را غنیمت بشماریم و در همین لحظه تصمیم بگیریم و عمل مناسب این فرصت را انجام دهیم؛ چراکه که این فرصت دیگر تکرار نمیشود و به دست نمیآید. مبادا کار را پشت سر بیندازد و مسامحه کند که مِنْ سَبَبِ الحِرْمانِ التَّوانى؛ به تأخیر انداختن، موجب محرومیت انسان میشود. هرگز نمیتوان این را صبر و حوصله و دوراندیشى نامید؛ بلکه مصداق تام و کامل سهلانگارى، تسویف و فریبخوردن از شیطان است.
تسویف؛ کلید کید شیطان
تسویف کلید کیدهای شیطان برای بازداشتن از رشد و تکامل انسان است. کلیدی که شیطان با وعدههای بیاساس کار خیر را به تأخیر میاندازد. در کلمات نورانی امام علی(علیه السلام) آمده است که فریب خدعهها و نیرنگهای شیطان را نخورید که او درصدد است تا شما را به تسویف بکشاند، چرا که او در کمین هلاکت و نابودی شماست.
لاتغتروا بالمنی و خدع الشیطان و تسویفه فإن الشیطان عدوکم، حریص علی أهلاکم (1)

امیرالمۆمنین با سرزنش کسانی که کار خیر را به موقع انجام نمیدهند، میفرماید: کل معالج یسأل الانظار و کل مۆجل یتحلل بالتسویف؛ کسانی که فرصت ندارند، به دنبال فرصتند و از خدا مهلت میطلبند تا بندگی و عبادت کنند و کسانی که فرصت دارند، با بهانه جویی کار را به تأخیر میاندازند.(2)
امام علی(علیه السلام) یکی از معضلات جامعه اسلامی را مبتلا شدن علما و دانایان به این بیماری میداند و میفرماید: جاهلان شما به مرض زیاده روی و عالمان شما به بیماری تسویف گرفتارند؛ جاهلکم مزداد و عالمکم مسوف(3)
این بیماری جامعه را از مرز اعتدال و توازن دور و به ورطه افراط و تفریط سوق میدهد.
کار را به وقت مناسب مۆکول کردن و به دنبال فرصت استثنایی و طلایی گشتن و بهانه تراشی در انجام عمل؛ بیماری است که در صورت شیوع آن جامعه به تعطیلی و تنبلی کشیده شده و در نتیجه به عقبماندگی تمدن اسلامی منجر میشود. به عنوان نمونه اگر اصلیترین کار برای طلبه و دانشجو به بهانههای مختلف به تأخیر افتد؛ روزی به بهانه دلتنگی، روز دیگر به بهانهی وضعیت نابسامان اقتصادی و یک روز نیز به بهانه نامطلوب بودن شرایط مطالعه و ...، و بالاخره با امید به این که یک روز مشکلات و معضلات حل میشود و دلتنگیها برطرف میگردد و امور اقتصادی سامان مییابد؛ فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهد و عاقبت چارهای جز خارج شدن از حوزه و دانشگاه با دست خالی را ندارد. اما به راستی آیا روزی فرا خواهد رسید که از مشکلات و نابسامانیها و دغدغههای ذهنی و فکری خبری نباشد؟! هرگز!!
امیرالمۆمنین على(علیه السلام) در یک جمله کوتاه و پرمعنا میفرماید: بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ اَنْ تَکوُنَ غُصَّةً؛ تا فرصت هست از شرایط براى تکامل خودت استفاده کن، اگر از آن استفاده نکنى فردا غصه خواهى خورد و این فرصت به غم و اندوه تبدیل میشود
عمر من شد فدیه ی فردای من وای از این فردای ناپیدای من
بیان حکایتی از حالات امیرمۆمنان پیشوای حق بین ما بیانگر اهتمام آن امام همام به راه نداشتن تسویف در سیره و زندگی اوست. در یکی از شبها مال فراوانی را به محضرش آوردند، حضرت در همان لحظه فرمان تقسیم آنها را داد. بعضی از کسانی که در دام تسویف گرفتار بودند، عرض کردند: یا امیرالمۆمنین! الان شب است، این کار را به فردا مۆکول کن. امیرالمۆمنین علیه السلام که شتاب در امر خیر را نیکو میدانست، فرمود: آیا ضمانت میکنید که تا فردا زنده بمانم؟! در پاسخ گفتند: این امر به دست ما نیست. پس آن حضرت شمعی طلبید و شبانه خود اموال را تقسیم کرد و به صاحبانش که فقرا و ایتام بودند، رسانید.
پی نوشت ها :
[1] . بحارالانوار، ج 81 ، ص 100.
[2] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1224، حكمت 227.
[3]. همان، ص 1223، حكمت 275.
[4]. بحارالانوار، ج 41، ص 43.
منابع : کتاب پند جاوید : شرح وصیت امیرالمۆمنین(علیه السلام) به امام حسن مجتبى(علیه السلام) / آیت الله محمدتقى مصباح یزدى .
- نظرات (0)
این 2سوال برایت تا حالا پیش آمده

سخنان امام علی (علیه السلام) حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق است و دربارهاش گفتهاند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» یعنی از نظر فصاحت، بلاغت و چند بعدی بودن آن فراتر از تمامی گفته های اندیشمندان و صاحب نظران است اما نسبت به قرآن که کلام خداوند متعال می باشد، پایین تر است.
در این مقاله به دو شبهه پاسخ خواهیم گفت:
شبهه اول: قرآن چه جنبه ای دارد که معجزه است و چرا نهج البلاغه معجزه نیست؟
قرآن دارای ویژگی هایی است که کتاب های دیگر از آن ویژگی ها برخوردار نیستند و اگر نهج البلاغه هم آنها را دارا بود معجزه بود، اما نهج البلاغه این ویژگی ها را ندارد و همچون قرآن نیست. درباره وجوه و جنبه های اعجاز قرآن کتابها و مقالات متعدد نگاشته شده که در این مجال نمی گنجد.
بهرحال نهج البلاغه بخشی از کلمات نامه ها و خطبه های امیر المۆمنین (علیه السلام) است که توسط سید رضی (ره) جمع آوری شده است و دارای امتیازات و برتری های فراوانی از جمله فصاحت و بلاغت، و همه جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدى بودن و.....است.
هر یک از این امتیازات به تنهایى کافى است تا کلمات امام على (علیه السلام) را در مقام والایی قرار دهد، ولى توأم شدن همه این ویژگی های با یکدیگر، و ایراد سخن در زمینه ها و میدان هاى مختلف و گاه با حفظ کمال فصاحت و بلاغت سخن على (علیه السلام) را در حد اعجاز قرار داده است اما با این حال به هیچ وجه به کلام خالق (قرآن) نمی رسد بلکه سخنان امام علی (علیه السلام) حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق است و دربارهاش گفتهاند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» (مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 14، سیرى در نهج البلاغه، ص 358). یعنی از نظر فصاحت، بلاغت و چند بعدی بودن آن فراتر از تمامی گفته های اندیشمندان و صاحب نظران است اما نسبت به قرآن که کلام خداوند متعال می باشد، پایین تر است.
بنابر این از این جهت که دارای این ویژگی هاست معجزه امام علی (علیه السلام) است اما معجزه نبوت نیست و هیچ کس چنین ادعایی در باره آن نکرده است زیرا معجزه آن است که اولاً دیگران از آوردن آن عاجز باشند ، ثانیاً صاحب آن بخواهد با آن ادعای نبوت کند.
بنابراین نهج البلاغه گرچه وجوه اعجاز زیادی دارد اما کلام مخلوق است و هرگز به پای قرآن نمی رسد و معجزه اصطلاحی نیست. و نمی تواند همانند قرآن معجزه الی الله باشد.
شبهه دوم: چرا امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه از امامت خودشان حرفی نزده است و فقط از این که خلافتش را غصب کرده اند شکایت می کنند و هیچ وقت تصریح نمی کنند که من امام شما هستم؟
دفاع امام علی (علیه السلام) از خود و معرفی توانایی ها و شایستگی ها و امتیازات خود، در حقیقت دفاع و معرفی مقام امامت است؛ زیرا اگر مردم از آن آگاه نباشند به شدت دچار خسران خواهند شد. (کما این که متأسفانه این اتفاق در تاریخ اسلام به وقوع پیوست). براین اساس امام علی (علیه السلام) درمواردی که شرایط اقتضا می کرد به صراحت مقام و شأن رهبری و امامت خود را بیان می فرمودند. بعضی از این موارد در نهج البلاغه آمده است که ما فقط به ذکر آدرس بخشی از آنها اکتفا می کنیم: خطبه های 3،4، 5 ،6 ،10، 15، 16 ،26 ، 34، 37 ،74 ، 75، 84 ، 87 ،92 ، 93 ، 108 ،126 ، 127 ،131، 136 ،137 ، 139 ،156و...،[1] در این جا فقط یک نمونه از تصریحات آن حضرت را از خطبه معروف شقشقیه[2] نقل می کنیم که در آن به صراحت بر غصب مقام خلافت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) توسط برخی از صحابه اعتراض کرده و خود را به عنوان بهترین شخص برای هدایت و امامت امت، معرفی می کند.
در این خطبه نورانی حضرت می فرماید: "آگاه باشید! به خدا سوگند ابابکر،[3] جامه خلافت را بر تن کرد، در حالى که مىدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت مىکند. او مىدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشهها، به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رداى خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیرى کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم؟! یا در این محیط خفقان زا و تاریکى که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مىدارد. پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانهتر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با دیدگان خود مىنگریستم که میراث مرا به غارت مىبرند".(4)
سپس این شکوائیه را ادامه می دهد و می فرماید: "شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم مىخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند".(5)
پی نوشتها:
[1] نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتی.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3، ص 48.
[3] در نهج البلاغه صبحی صالح به جای لفظ "ابوبکر"،لفظ " فلانُ" آمده است. اما در نهج البلاغه ابن ابی الحدید که یکی از قدیمی ترین شرح های نهج البلاغه است، "ابن ابی قحافة" (ابوبکر) آمده است.
[4] نهج البلاغه، خطبه سوم، ترجمه دشتی، ص 45.
[5] همان، ص 46.
نهج البلاغه، خطبه سوم، ترجمه دشتی
نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3
- نظرات (0)
جامع ترین و کامل ترین حکومت
کار ویژههای دولت و حکومت از منظر نهجالبلاغه

این که هر حکومت و ساختار سیاسی، بر اساس اهدافی مشخص شکل میگیرد و بر پایه همان اهداف بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت، با تدوین برنامههای دقیق به تبیین وظایف خود در بخشهای مختلف میپردازد، امری بدیهی و مسلم است. همچنین در این که دولت و حکومت در بخشهای فرهگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چه در بعد داخلی و چه در بعد بینالمللی، باید بر اساس وظایف خود نقشهایی را ایفا کند، جای شک و شبههای نیست. آنچه مورد بحث نظریهپردازان عالم سیاست است تعیین محدوده وظایف و مصادیق آن در بخشهای گوناگون است.
امام علی (علیه السلام) علیرغم این که مدت حکومتشان از لحاظ زمانی کوتاه بود ولی در عمل و گفتار همه وظایف حکومت و مردم را در ابعاد مختلف تبیین کرده است که این وظایف را میتوان در پنج محور دستهبندی کرد.
محورهای پنجگانه فرهنگسازی، مشروعیتسازی، توزیع قدرت، نظم و امنیت و توزیع کالا و خدمات از این نظر که جامع وظایف حکومت دیده میشود به عنوان چارچوبه بحث درباره خط مشیهای عمومی حکومت انتخاب شده است.
1) فرهنگ سازی
از جمله کارویژههای مهم یک نظام سیاسی، فرهنگسازی یعنی شیوه آشنا کردن آحاد مختلف جامعه با ارزشها و ایستارهای فرهنگی است. این فرهنگسازی، از دیدگاه نظریهپردازان مکتب ساختاری – کارکردی، تحت عنوان جامعهپذیری سیاسی در بخش کارویژههای سیستمی مورد بحث قرار گرفته است. این گروه از نظریهپردازان قائلند که هر نظام سیاسی، سه دسته کارویژه اساسی دارد: کارویژههای سیستمی، فرآیندی و سیاستگذاری.
2) مشروعیتسازی
در هر نظام سیاسی، نوعی اجبار مشروع، پشتیبان تصمیمات آن حکومت است و از همین رهگذر، اطاعت از آن تصمیمات بر افراد جامعه امری لازم خواهد بود. مشروعیت در نظامهای مختلف از شدت و ضعف برخوردار است. قوت مشروعیت، موجب ثبات و پایداری نظام است و ضعف مشروعیت میتواند زمینه فروپاشی سازمان سیاسی و حکومت را فراهم سازد.
امام علی (علیه السلام) به پیروی از انبیای عظام الهی، حکومت را بهترین ابزار برای رسیدن به تعالی بشر میداند، لذا روح همه وظایف حکومت به انسانسازی برمیگردد
3) توزیع قدرت
«حکومتدارای» قدرت سیاسی در جامعه است که از این قدرت برای ایفای نقشهای اساسی حکومت و انجام وظایف خود استفاده میکند. با توجه به این که قدرت، منابع مختلفی دارد و اگر به صورت متمرکز باشد زمینههای استبداد و دیکتاتوری را به وجود خواهد آورد، بحث توزیع قانونی آن مطرح میشود. تفکیک قوا، دخالت دادن جامعه از طریق انتخابات و جایگاه قانونی دادن به احزاب و گروهها از نمودهای این توزیع قانونی است.

4) نظم و امنیت
کلمه نظام، اشاره به سازمان و تشکیلاتی دارد که با محیط، در کنش و واکنش متقابل است؛ یعنی هم برآن اثر گذاشته و هم از آن تاثیر می پذیرد، ضمن این که در درون خود، اجزای متعددی دارد که با هم در تعاملند. آنچه این مجموعه را به صورت یک واحد درآورده است، نظم است. پس هر نظامی برای حفظ و بقای خود نیازمند ثبات این نظم درونی و بیرونی است که از عوامل مهم این ثبات، وجود امنیت در ابعاد مختلف آن جامعه است و به تبع، فقدان امنیت بیشترین مشکل را برای حفظ و بقای این نظم و در نتیجه برای نظام سیاسی به وجود میآورد.
5) توزیع کالا و خدمات
نظام سیاسی در تعامل با دو محیط داخلی و خارجی خود، دروندادهایی را از این دو محیط دریافت میکند و بروندادهایی را نیز به این دو محیط تحویل میدهد. تأمین رفاه و آسایش در جامعه، نتیجه تحویل درست بخشی از بروندادها است؛ چون منبع این تأمین پول، کالا و خدماتی است که در جامعه به گردش درمیآید و اگر این منابع، به درستی، عادلانه و بدون هیچگونه تبعیضی در جامعه توزیع شود و همه افراد جامعه، از آن بهرهمندی درستی داشته باشند، رفاه و آسایش عمومی و مطلوب، محصول آن خواهد بود.
فرمان حکومتی امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر به عنوان یکی از کارگزاران حکومت امام آنقدر جامع است که هنوز بدیلی برای آن یافت نشده است
بهره کلام
مجموعه وظایف برگفته شده در پنج محور فرهنگسازی، مشروعیتسازی، توزیع قدرت، نظم و امنیت و توزیع کالا و خدمات بیشتر برگرفته از نظریات مکتب ساختاری- کارکردی است که «گابریل آلموند» از بزرگترین نظریه پردازان این مکتب میباشد.
اما آنچه از نهجالبلاغه حضرت امیر (علیه السلام) مستفاد میشود فراتر از این محدوده وظایف است؛ زیرا امام علی (علیه السلام) به پیروی از انبیای عظام الهی، حکومت را بهترین ابزار برای رسیدن به تعالی بشر میداند، لذا روح همه وظایف حکومت به انسانسازی برمیگردد.
هرچند سالها گذشته تا نظریهپردازان قرون جدید، با کاوشهای بسیار به اهداف و وظایفی برای دولت و حکومت رسیدهاند، اما امام (علیه السلام) در دوران حکومت خود که نهجالبلاغه تصویری از آنچه در آن حکومت گذشته را نشان میدهد، جامعترین و کاملترین حکومت را ارائه فرمود و در هیچ بعدی نمیتوان نظریات امروز را از آنچه در حکومت آن حضرت مطرح بوده واتفاق افتاده، جامعتر دانست. تنها ذکر یک نمونه کافی است و آن این که فرمان حکومتی امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر به عنوان یکی از کارگزاران حکومت امام آنقدر جامع است که هنوز بدیلی برای آن یافت نشده است.
منبع: مقاله دولت - محمدجواد رنجکش؛ سایت حوزه
- نظرات (0)
به نظرت اوضاع جامعه مثبته یا منفی

امروزه زندگی بشر در بستر جامعه معنا مییابد. رشد روزافزون جمعیت، افزایش جوامع را به همراه داشته است و این افزایش مستلزم توجه بیشتر تمام مردم به ملزوماتی است که در جامعه برای رفاه حال خود و دیگران باید رعایت کنند. اصولی که بیتردید در دین اسلام، به عنوان آخرین دین، مورد توجه قرار داده شده و پیشوایان دینی ما، آنها را مدنظر قرار دادهاند. در این میان حضرت علی (علیه السلام) به دلیل آنکه برای مدتی هر چند کوتاه زمام حکومت را در دست داشتند بیش از سایر معصومین (علیهم السلام) به این مهم در سخنان خویش اشاره کردهاند. شاخصههای جوامع مدنی و ویژگیهای جوامع نکوهیده از جمله موضوعاتی است که در سخنان ایشان میتوان یافت.
جوامع نکوهیده در نهج البلاغه
چهار گروه از جوامع در نهج البلاغه مورد نکوهش واقع شدهاند که هر یک از این جوامع ویژگیهایی دارند که سبب نکوهش امام (علیه السلام) شدهاند. شناخت این ویژگیها و تلاش برای دوری از آنها و یا اصلاحشان، میتواند ما را برای داشتن جامعهای زیبا یاری رساند:
1ـ ویژگیهای منفی جامعههای گذشته:
امام علی (علیه السلام) عوامل تیرهروزی اقوام گذشته را برشمردهاند. خلاصهای از آن چنین است:
ندادن حق مردم، کینه، نفاق، جدایی افتادن، دست از یاری یکدیگر کشیدن، تبدیل الفت به پراکندگی، گراییدن به حزبها، بریدن از پیوندهای خانوادگی.
به عنوان نمونه فرمودهاند: "بپرهیزید از آنچه فرود آمد بر امتهای پیشین ... و بپرهیزید از هر کار که پشت آنان را شکست ... چون، کینه هم در دل داشتن و تخم نفاق در سینه کاشتن و از هم بریدن، و دست از یاری یکدیگر کشیدن ... پس بنگرید که پایان کارشان به کجا کشید، چون میانشان جدایی افتاد، و الفت به پراکندگی انجامید و سخنها و دلهایشان گونهگون گردید. از هم جدا شدند، و به حزبها گراییدند، و خدا لباس کرامت را از تنشان بیرون آورد ... آنان واگذاشتند مستمند درویش، چراننده اشتران پشت ریش. پستترین جایهایشان خانه، و خشکترین بیابانشان جای قرار و کاشانه ... ". (خطبه 192)
2ـ ویژگیهای منفی جامعه عرب جاهلی:
بررسی سخنان امام علی (علیه السلام) برخی ویژگیهای منفی عرب جاهلیت را روشن میسازد که عبارت بودند از:
تفاوت خواستهها، گونهگون شدن سخنها، تعدد کیشها، بتپرستی، گمراهی، نادانی، بیعدالتی، نفاق، جدایی و پراکندگی، گراییدن به حزبها، نبودن دوستی و مودت، یاری نکردن مردم، بریدن پیوندهای خویشاوندی، کینه و دشمنی بین خویشاوندان، فقر، ندادن حق مردم، غارت کردن یکدیگر، نزاع و خونریزی، زنده به گور کردن دختران، تحت سلطه بودن، نداشتن حکومتی قوی برای دفع ستم.
این موارد برگرفته از خطبه 1، 213، 231 و 96 میباشد که به دلیل جلوگیری از تفصیل در کلام تنها به یک مورد اشاره میگردد: " ... دلهای نیکوکاران به سوی او [محمد (صلی الله علیه و آله)] گردیده، دیدهها در پی او دویده، کینهها را بدو نهفت و خونها به برکت او بخفت. مۆمنان را بدو برادر همکیش ساخت، و جمع کافران را پریش، خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار و عزیزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشکلی است و خاموشی او زبانی گویا برای اهل دل".
3ـ ویژگیهای منفی جامعه معاصر امام (علیه السلام):
علی (علیه السلام) در موارد متعددی ویژگیهایی منفی مردم عصر خویش را بیان داشتهاند. بررسی کلمات کلام 9، 62، حکمت 317، خطبه 217، 192، 180، 166، 162، 156، 150، 144، 131، 130، 119، 116، 106، 105، 97، 88، 71، 69، 43، 3، 30، 29، 25 موارد زیر را نشان داد:
بدعت در دین، فراموشی سنت، بیگانگی با اسلام، فراموش کردن احکام صحیح، دفاع نکردن از حق، پیروی نکردن از دستورات رهبر الهی، گوشهنشینی مۆمنان، حکمفرمایی به ظاهر مۆمنان، آشکاری فساد، عامل نبودن امر به معروف و نهی از منکرکنندگان، آشکار نمودن گناهان، گوش نکردن به مواع1 بیرغبتی به عمل نیک، فراگیر شدن بدی، پایمال کردن حق، انجام امور باطل، سستی و بیارادگی، بیتوجهی به جهاد، کندکرداری، تندخویی و بدزبانی، شیوع کینه، تفرقه، یاری نکردن یکدیگر، بیتوجهی به فقرا، ازدیاد فقر، بازگشت به ارزشهای جاهلی.
"ما در روزگاری به سر میبریم ستیزنده و ستمکار، و زمانهای سپاسندارکه نیکوکار در آن بدکار به شمار آید، و جفاپیشه در آن سرکشی افزاید. از آنچه دانستیم سود نمیبریم، و آنچه را نمیدانیم نمیپرسیم، و از بلایی، تا سرمان نیامده، نمیترسیم". (خطبه 32)
4ـ ویژگیهای منفی آیندگان:
آنچه شاید بیش از موارد فوق برای ما اهمیت داشته باشد ویژگیهایی است امام (علیه السلام) برای جوامع آینده پیشبینی کردهاند. بررسی خطبه 98، 147، 151، 187، حکمت 102، 369، 468 موارد زیر را آشکار میسازد:
بدعت در دین، مغرور کردن مردم به نام اسلام، حلال از حرام شناخته نشود، سخت شدن کسب درآمد حلال، آسان به دست آوردن درآمد حرام، آمیخته شدن رأی درست و نادرست، دشواری تشخیص رأی درست، چیره شدن تردید در دلها، انفاق کردن از درآمد حرام، سوگند خوردن نابه جا، دروغ گفتن، گمنامی مۆمنان واقعی، خوار شدن افراد نیک، کیفر دادن نیکوکاران، ارج نهادن سخنچینان، منت گذاشتن در روابط خویشاوندی، بریده شدن پیوندها، خودپسندی و تعصب و غرور، شیوع قتل و خونریزی، رواج پیمانشکنی، گسترش ستم، جدا شدن مردم از اسلام، تفسیر به رأی در قرآن، فراموشی کتاب خدا از سوی حافظانش، واگذاشتن کتاب خدا از سوی حاملانش، مهجور شدن قرآن و قرآنیان، زیانبار شمردن قرآن، عبادت وسیله بزرگی فروختن بر مردم است، پنهانی حق، آشکاری باطل، ناشناختگی معروف، گمراهی مردم، رواج منکر و ... .

به عنوان نمونه ایشان در حکمت 369 میفرمایند: "مردم را روزگاری رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بنای مسجدهای آنان از بنیان آبادان است و از رستگاری ویران. ساکنان و سازندگان مساجد بدترین مردم زمینند، فتنه از آنان خیزد و خطابه آنان درآویزد. آنکه از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آنکه از آن پس افتاد به سویش برانند".
شاخصههای مدنیت
در کنار موارد فوق امام (علیه السلام) ویژگیهایی را برای جوامع مدنی و پیشرفته بیان میدارند:
1ـ گرانقدری و برپایی ارزشهای انسانی: پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند تا مناسبات غلط جاهلی را بر هم زده و گرانقدری انسان را معنا بخشند و پایبندی به اخلاق و ارزشهای انسانی را حاکم گردانند، و اینگونه مدنیت را جلوهگر نمایند. امیر المۆمنان درباره بعثت ایشان چنین تعبیری دارند: "خداوند او را رسانندهای برای پیام خود، و مایه کرامت امتش، و بهار خرمی مردم زمانش، و مایه سربلندی یارانش و موجب شرافت یاورانش گردانید". (خطبه 198)
امام علی (علیه السلام) در امتداد مسیری که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشخص کرده بودند، تلاش نمودند تا با بازگرداند گرانقدری انسان و برپایی ارزشهای انسانی، مدنیت آسیبدیده را به سامان آورند.
2ـ ملایمت و رفق: امام علی (علیه السلام) در آموزههای خود مردم را به سوی ملایمت و رفقورزی هدایت میکردند تا در بستر آن، جامعه از عصبیت و خشونت دور شود و پایههای مدنیت استوار گردد. حضرت با بر پا کردن دولتِ رفق و مدارا، در این جهت کوشیدند و در حکومتی که بدان در پی نفی کامل جاهلیت با همه شاخصهها و ویژگیهایش بودند، اجازه عصبیت و خشونتورزی ندادند و در برابر چنین رفتارهایی، بدان سو هم کشیده نشدند. به همین منظور در مواجهه با پیمانشکنان بصره فرمودند:
"همانا اینان به سبب ناخرسندی از حکومت من به یکدیگر پیوسته و همداستان شدهاند و من تا از گسیختن جمعیت شما [و نابودی جامعه] بیمناک نگردم، مدارا و شکیبایی خواهم ورزید". (خطبه 169)
3ـ حرمتبانی و حقوق مداری: حریمبانی، پیمانداری و حقوقمداری در مناسبات جاهلی هیچ وزنی نداشت. در مقابل چنین جاهلیتی، مدنیتی است که حفظ حرمت و حقوق، بر همه روابط و مناسبات آن حاکم است و کسی نمیتواند حریم مردم را بشکند و در حوزهای پا از حقوق و حدود فراتر گذارد. امام علی (علیه السلام) در جهت برپایی مدنیت و زدودن جلوههای جاهلیت، چنان بر پاسداشت حرمت انسانها جدیت میورزیدند که اجازه کمترین حریمشکنی را در هیچ حوزهای به هیچ کس نمیدادند. ایشان در خطبه 167 میفرمایند:
"بیگمان خداوند چیزهایی را که ناشناخته نیست، بر شما حرام کرد و چیزهایی را که از عیب و کاستی عاری است، بر شما حلال نمود؛ و حرمت مسلمانان را از هر حرمتی برتر نهاد و بالاتر قرار داد؛ و حقوق مسلمانان را در بنیاد اخلاص و یکتاپرستی پیوند داد".
4ـ مردمسالاری: لازمه تحقق مدنیت، زدودن خودکامگی است. آنجا که مدنیت بروز میکند، هیچ کس مالک و ارباب دیگری نیست و حق خودکامگی ندارد. امام میفرمایند: "جز این نیست که من و شما بنده و مملوک پروردگاری هستیم که پروردگاری جز او نیست".
حضرت در میدان عمل هم نشان دادند که حکومت برای مردم و به خواست آنان است و رضایت مردم اصل است. (نامه 53)
5ـ صلحگرایی و مسالمتجویی: امیر المۆمنان (علیه السلام) جنگطلبی و خونریزی را نشانه دوری از هدایت پیامآوران الهی و مدنیت، و فرو رفتن در گنداب جاهلیت معرفی میکنند. در نظر امام (علیه السلام) زشتترین جلوههای نابخردی جاهلی گرایش به جنگ و خونریزی است. امام (علیه السلام) تا آنجا جنگ را محکوم و تقبیح مینمودند که حتی محدودترین راههای آن که دعوت به مبارزه و نبرد بود، نهی کرده و میفرمودند: "هرگز به مبارزه دعوت مکن". ایشان در فرمایش خود به مالک اشتر میگویند: "قدرت حکومت خود را با ریختن خون حرام، استوار مساز که این کار موجب ضعف و سستی بنیان حکومت میگردد، و بلکه آن را از بین میبرد و به دست دیگری میسپارد؛ و البته در قتل عمد، عذر تو نه در خدا و نه نزد من پذیرفته نخواهد شد".
نتیجه
چهار گروه از جوامع در نهج البلاغه مورد نکوهش واقع شدهاند که هر یک از این جوامع ویژگیهایی دارند که سبب نکوهش امام (علیه السلام) شدهاند: جامعههای گذشته، جامعه عرب جاهلی، جامعه معاصر امام (علیه السلام) و آیندگان. در کنار این امام (علیه السلام) ویژگیهایی را برای جوامع مدنی و پیشرفته بیان میدارند از آن جمله میتوان به گرانقدری و برپایی ارزشهای انسانی، ملایمت و رفق، حرمتبانی و حقوق مداری، مردمسالاری، صلحگرایی و مسالمتجویی اشاره نمود.
منابع:
مقاله "جاهلیت و مدنیت در نهج البلاغه"، مصطفی دلشاد تهرانی.
مقاله "جوامع نکوهیده در نهج البلاغه"، غلامحسین صدیق اورعی.
- نظرات (0)
چقدر مطمئنیم حالا حالاها زنده ایم

خداوند انسان را آفرید تا بندگیش کند اما گاهی بندگان خدا این هدف عظیم را فراموش میکنند، لذا لازم است راهی وجود داشته باشد تا انسان نادم به راه اصلی خویش باز گردد، برای همین خداوند درِ توبه را به سوی او باز کرد و برای آن شرایطی معین نمود که بنده در این مجموعه به توبه از دیدگاه امام علی علیه السلام در نهج البلاغه پرداخته ام.
تعریف توبه
علمای علم لغت توبه را به" ألإعتِرافُ وَ النَدم و الإقلاع" معنی میکنند.
علمای علم اخلاق اصطلاحاً توبه را به بازگشت و پشیمانی از گناه و معصیت البته با لسان و عمل تعریف میکنند، یعنی این بازگشت اگر فاقد این مولفه(اقرار به لسان و عمل به اعضاء) نباشد جزو توبه به حساب نمی آید و در برخی روایات کسی که این چین توبه کند خداوند را مسخره کرده است. امام علی علیه السلام در نامه ای خطاب به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام به این امر مهم ایشان را فراخوانده و می فرمایند: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَكَ وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ یُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَكَ إِلَیْهِ وَ لَمْ یَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ یُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ یُعَیِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ یَفْضَحْكَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْكَ فِی قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ یُنَاقِشْكَ بِالْجَرِیمَةِ وَ لَمْ یُۆْیِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَیِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ الْمَتَابِ وَ بَابَ الِاسْتِعْتَابِ»
آگاه باش آن كه خزائن آسمانها و زمین در اختیار اوست به تو اجازه دعا داده، و اجابت آن را ضمانت نموده، و دستور داده از او بخواهى تا ببخشد، و رحمتش را بطلبى تا رحمت آرد، و بین خودش و تو كسى را حاجب قرار نداده و تو را مجبور به توسل به واسطه ننموده، و اگر گناه كردى از توبه مانعت نشده، و در عقوبتت عجله نكرده، و به باز گشتت سرزنشت ننموده، و آنجا كه سزاوار رسوا شدنى رسوایت نكرده، در پذیرش توبه بر تو سخت گیرى روا نداشته، و به حسابرسى گناهانت اقدام نكرده، و از رحمتش ناامیدت ننموده، بلكه خوددارى از معصیت را برایت حسنه قرار داده، و یك گناهت را یك گناه، و یك خوبیت را ده برابر به شمار آورده، باب توبه و باب خشنودیش را به رویت گشوده است. گناهان انسان یا مربوط به حق الله است که گناهکار فقط با دستورات خدا سرپیچی کرده برای جبران گناه باید به روش توبه روی آورد.
از جمله سرپیچی ها ندادن خمس و زکات و نگرفتن روزه های واجب است که در صورت پشیمانی باید خمس و زکات را پرداخته و قضای روزه را به جا آورد و یا کفاره آن را بپردازد. یا مربوط به حق الناس است یعنی حقوقی از مردمان را ضایع کرده، و باید رضایت کسی که حقش را ضایع کرده بدست آورد. بازشدن در توبه، در واقع باز شدن در رحمت به روی بندگان است که گذشته بد او نادیده گرفته می شود البته نباید به امید فردا توبه را به تاخیر انداخت چرا که کسی نمی داند مرگش کی فرا می رسد اینجاست که امام علی (علیه السلام) فرزندش را به تعجیل در توبه توصیه می کنند: «أَنَّكَ طَرِیدُ الْمَوْتِ الَّذِی لَا یَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا یَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ یُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَیِّئَةٍ قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ فَیَحُولَ بَیْنَكَ وَ بَیْنَ ذَلِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَكَ ».
و صید مرگى كه گریزنده از آن را نجات نیست، و از دست خواهندهاش بیرون نرود، و ناگزیر او را بیابد. از اینكه مرگ تو را به هنگام گناه دریابد- گناهى كه با خود مىگفتى از آن توبه مىكنم- بر حذر باش، مرگى كه بین تو و توبهات مانع گردد، و بدین صورت خود را به هلاكت انداخته باشى. تاخیر در توبه ، تاخیر در فرمان الهی است در قران مجید نیز تاخیر توبه مذمت شده و به تعجیل توبه توصیه شده است: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِكَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِیماً حَكِیماً» سوره نساء آیه 17
توبه نزد خداوند، تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه می شوند، سپس به زودی توبه می کنند اینانند که خدا توبه شان را می پذیرد و خداوند دانای حکیم است. انسان قبل از اینکه آثار مرگ بر او ظاهر شود باید تصمیم به توبه بگیرد.
اگر در حال احتضار توبه کند چنین بازگشتی واقعی نبوده و مقبول باریتعالی نخواهد بود. هنگامی که انگیزه بخشش و امید به آمرزش پروردگار در فرد ایجاد شود به روش توبه روی می آورد. امام در این مورد مهم فرمودند: «وَ لَمْ یُۆْیِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَیِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ الْمَتَابِ وَ بَابَ الِاسْتِعْتَابِ» و از رحمتش ناامیدت ننموده، بلكه خوددارى از معصیت را برایت حسنه قرار داده، و یك گناهت را یك گناه، و یك خوبیت را ده برابر به شمار آورده، باب توبه و باب خشنودیش را به رویت گشوده است. این کلام حضرت نشان می دهد که باید به درگاه خدایی توبه کنیم که گناهان ما را به حسنات تبدیل می سازد. هم چنان که در قرآن مجید آمده است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما» سوره فرقان آیه 70مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. توبه موجب تقرب بوده و عبادت محسوب میشود اما توبه تنها عبادتی است که بصورت نیابتی قابل انجام نیست. نهجالبلاغه با اصرار زیادی تذکر میدهد که توبه فقط در این دنیا امکانپذیر است و الا همه در آخرت با دیدن حقایق توبه میکنند اما توبه آخرت سودی نمیبخشد. با مرگ در توبه بسته میشود کسی هم نمیتواند به جای میت گناهکار توبه کند. و یرهقهم الاجل و یسد عنهم باب التوبه؛ مرگ آنها را در کام خود میکشد و درهای توبه بسته میشود. امید که خداوند به ما توفیق توبهی واقعی را عطا نماید.
منابع:
نهج البلاغه روش های تربیتی کاربردی براساس نامه سی و یکم نهج البلاغه، سیده خاتون حسین زاده توبه در نهج البلاغه
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925»»