لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
ظالم بودن خاص کافران جاهلیت نیست!

فاطمه زهرا درباره حوادث پس از رسول خدا میفرمایند:
کینهها و دوروییها آشکار و پرده دین دریده شد. هر گمراهی مدّعی و هر گمنامی سالار و هر یاوهگویی در پی گرمی بازار خویش، شیطان سر از کمینگاه خود به درآورد و شما را به سوی خود فراخواند و بسیاری از شما را آماده پذیرفتن دعوتش و منتظر فریبش یافت؛ شما هم سبکبار در پی او دویدید و به آسانی در دام فریبش خزیدید و او آتش انتقام را در دل هایتان برافروخت ...
کنار گذاشتن علی علیه السلام از صحنه حکومت آثار سوء فراوانی برجای گذاشت که عواقب آن در سالیان آینده از چشم پرنور فاطمه زهرا دور نبود. آن بانو با بیان اقدامات عجولانه مخالفین، بعد از رحلت پیامبر، اینگونه میفرمایند:
هنوز از مرگ پیامبرتان زمانی نگذشته بود و سوز سینه ما خاموش نشده، جراحت قلب ما التیام نیافته و هنوز پیامبر خدا در دل خاک جای نگرفته بود. بهانه شما این بود که از بروز فتنهها جلوگیری میکنید. راهی جز راه حق میپویید و گرنه کتاب خدا در میان شماست! مطالب و موضوعاتش معلوم و احکام و دلایل آن روشن و درخشان، نشانههایش نورانی و هویدا، نواهی اش آشکار و اوامرش گویاست. امّا شما آن را به پشت سرافکندید. آیا از کتاب خدا روی برتافته از آن اعراض میکنید؟ آیا داوری جز قرآن میگیرید؟ یا به غیر آن حکم میکنید؟ ستمکاران بد جانشینی را برای قرآن برگزیدهاند و هر کسی کیشی جز آیین اسلام را پذیرا گردد، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود.
آیات قرآنی در سخنان فاطمی
با دقت در این بیانات متوجه میشویم که کنار گذاشتن امیرالمۆمنین در نظر فاطمه زهرا معادل کنار گذاشتن قرآن است. بانوی بانوان جهان در اینجا چهار آیه از قرآن را تلاوت فرمودند:
أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِین(توبه، 9): آگاه باش که [آنان با این درخواست ناهنجارشان] به فتنه و گناه افتادهاند و یقیناً دوزخ بر کافران احاطه دارد.
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ (آل عمران، 85): و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.
بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (کهف، 50): برای ستمکاران، بد جایگزینی هستند.
أَنَّی تُۆْفَکُونَ (غافر، 62): چگونه [از حق] منصرفتان میکنند؟
انتخاب و کاربرد آیات قرآنی در این خطبه از شاهکارهایی است که جز از خاندان رسول از کس دیگری سراغ نداریم. در اینجا راه ما باز است که به قرآن مراجعه و به ساختار و شأن نزول و تفسیر این آیات توجه کنیم و از اینکه فاطمه زهرا علیها السلام چگونه از این آیات استفاده و آنرا به حوادث بعد از پیامبر تطبیق دادند درس آموزی کنیم.
قرآن زنده و جاری است
از سخنان آن بانو میآموزیم که آیات قرآن زنده هستند و هر روز مصادیق جدیدی پیدا میکنند. مثلاً آیه فتنه در شأن مردی نازل شده بود که به بهانه اینکه زنان فلان شهر فریبنده هستند، میگفت: "اجازه دهید به جنگ نیایم و به فتنه دچار نشوم."
سرور زنان جهان، این آیه را شامل افراد حاضر در جلسه نیز میداند که با رفتاری عجولانه، در حالیکه پیامبر هنوز خاکسپاری نشده بود، به بهانه جلوگیری از فتنه، خلیفهای غیر از علی علیه السلام که تعیین شده الهی بود، تعیین نمودند.
ضمناً میآموزیم که عبارات دینی ممکن است برای مقاصدی ضد خود هم سوء استفاده شود همانطور که "مبارزه با فتنه" دستمایهای برای وقوع در فتنه است.
از کاربرد آیه 85 آل عمران درباره مسلمانان داخل مسجد، میفهمیم که مراد از اسلام، ظواهر اسلام نیست و حرکت در مسیری که پیامبر برای جامعه تعیین کرده است، بخش بزرگی از اسلام خواهی را تشکیل نمیدهد.
از آیات دیگر ایشان نیز میفهمیم که "ظالم" بودن و "منصرف شدن از راه حق"، مخصوص مشرکان و کافران جاهلیت نیست و در بین مسلمانان حتی آنها که رسول خدا را دیدهاند هم ممکن است پیدا شود.
شمس و قمر فاطمی و ارتباط آن با زندگی ما
تاکنون فهمیدیم که قرآن زنده است و مرتباً شامل افراد جدیدی میشود و به فرمایش امام باقر علیه السلام به نقل از وسائل الشیعه، "قرآن مانند ماه و خورشید در جریان است." همچنین به تطبیق آیات قرآنی درباره عملکرد مردم بعد از پیامبر اشاره کردیم. اما اگر در همینجا توقف کنیم، باز قرآن را مرده حساب کردهایم و حق آن را ادا نکردهایم.
به عبارت دیگر اگر به زنده بودن قرآن ایمان داریم، باید بدانیم هم اکنون آیاتی از قرآن مستقیماً به ما مربوط است، ظاهرش مربوط به کفار یا مشرکین جاهلیت یا مۆمنین زمان رسول الله باشد. باطن کفر و شرکی که فاطمه زهراء در درون مسلمانان حاضر در مسجد تشخیص میدهد، درباره تک تک ما مسلمانان نیز ممکن است وجود داشته باشد؛ همانطور که خوبیها و برکتهایی که قرآن از آن خبر میدهد برای عدهای از ما وجود دارد.
پیروی از فاطمه زهرا اگر حقیقی باشد، ما را از اتلاف وقت ها و بهانه آزاد میکند، بجای تفکرات بیفایده و ایراد گرفتن به مردم، ما را به شناخت قرآن به عنوان موجودی زنده سوق میدهد تا ارتباط روزانه خود با آن را کشف کنیم و از خود مطابق آن مراقبت کنیم.
- نظرات (0)
خلوت شبانه با خدا؛ لازمه محبت به او
در آیات و روایات توجه خاصی به راز و نیاز و ارتباط شبانه با خدای متعال شده است و با مراجعه به احادیثی قدسی که بر انبیای گذشته وحی شده است، درمییابیم که این امر در ادیان گذشته نیز مطلوب بوده است.
خداوند در آیات ابتدایی سوره مزمل که در همان آغاز رسالت بر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است، میفرماید: «یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»[2]: شب را قیام کن و نصف شب، یا دو ثلث شب و یا حداقل ثلث شب را به عبادت بپرداز! سپس میفرماید: «إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَكَ»[3]: خدا میداند که تو هر شب، از دو تا یک ثلث شب را به عبادت میپردازی؛ وقتی فراغت بیشتری داری دو ثلث، برخی اوقات نصف، اما هیچگاه عبادت تو کمتر از ثلث شب نمیشود.
جالب این است که میفرماید: «وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَكَ» تنها تو نیستی که اینگونه عبادت میکنی؛ جمعی از کسانی که به تو ایمان آوردهاند نیز اینگونهاند.
در آیه دیگر میفرماید: «کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ* وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ[4] اندکی از شب را استراحت میکنند و بیشتر آن را به عبادت میپردازند. به هر حال شب موقعیت خاصی دارد. البته عبادت همیشه مطلوب است و بعضی از عبادتها همانند نماز ظهر، عصر و نافلهها و دعاهای آنها حتما باید در روز انجام بگیرد، ولی اینها در مقابل عبادتهای شب کمرنگ است و اهتمام به عبادت شب بیشتر است.
چرایی و چیستی مناجات شبانه
در اینجا این سۆال مطرح میشود که عبادت و مناجات شب چه خصوصیتی دارد؟ چه لزومی دارد که انسان با خدا خلوت کند و در هنگام شب به عبادت بپردازد؟ این همه تأکید درباره نماز شب برای چیست، و اینکه حتی اگر مثلا یازده رکعت نماز شب را نمیتوانید بخوانید، حداقل سه رکعت «شفع» و «وتر» را بخوانید؛ اگر همین سه رکعت را نیز نمیتوانید، یک رکعت وتر را بخوانید. باز اگر همه یک رکعت را نمیخوانید به یک حمد و سوره یا حداقل یک حمد تنها اکتفا کنید. سحرخیزی و استفاده از وقت فراغت شب چه خصوصیتی دارد؟
سنت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این بود که برای نماز شب سه مرتبه بلند میشدند؛ یک مرتبه بلند میشدند و چهار رکعت نماز میخواندند، سپس بعد از کمی استراحت، چهار رکعت دیگر را میخواندند. باز استراحت میکردند و بالاخره بار سوم سه رکعت شفع و وتر را میخواندند.
برخی از بزرگان و علما که مقید بودند به سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تأسی کنند، نیز به همین صورت رفتار میکردند.
در روایتی امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: الیس کل محب یحب خلوة حبیبه [5]؛ آیا هر عاشقی دوست ندارد که با معشوقش خلوت کند؟! چرا انسان خلوت را دوست دارد و آن را نسبت به جلوت ترجیح میدهد؟
این موضوع درباره انسانها ممکن است علتهای مختلفی داشته باشد، اما علت اصلی آن (علاوه بر جنبه روانشناختی) این حقیقت است که لازمه محبت آن است که محب میخواهد ارتباط خصوصی محبوب داشته باشد و با او درد دل، گفتوگو و اظهار محبت کند. نکته اصلی خواسته نیز آن است که انسان میخواهد محبوبش نیز او را دوست بدارد و برای تقویت این رابطه عاطفی میخواهد تمام توجهش به محبوب باشد، و محبوب نیز تمام توجهش به او باشد.
همه انسانها این را میفهمند که وقتی با دوست خود سخن میگویند، میخواهند او به آنها توجه کند و اگر او روی برگرداند و با دیگری سخن بگوید، ناراحت میشوند. علت اینکه انسان میخواهد با دوستش خلوت کند نیز همین است که در خلوت، کس دیگری مزاحم انسان نیست و چیزی طرف مقابل را از توجه به او باز نمیدارد، و حتی گاهی از نور و سر و صدا نیز پرهیز میشود. شاید دیدهاید در برخی از رستورانها چراغهای کمنور و حتی شمع روشن میکنند و دوستانی که با هم به آنجا میروند، مقیدند که فرد دیگری به آنها توجه نداشته باشد.
محب میخواهد همه توجه محبوب به او باشد و وقتی میبیند دل محبوب با فرد دیگری است و او را نیز دوست دارد و یا فرد دیگری مزاحم گفتوگویشان است، ناراحت میشود.
تفاوت خلوت با خدا و خلوت با انسان

از آنجا که انسانها تعلقات متعددی دارند، در رابطه با آنها راه فراری از این مشکل نیست. شاید نتوان در عالم، عاشق و معشوقی پیدا کرد که همه توجهشان فقط به یکدیگر باشد، اما محبت خدا اینگونه نیست. با اینکه خدا میلیاردها مخلوق دارد، اگر همه عاشق او باشند، میتواند با هر یک، آنچنان رفتار کند که گویی جز او بندهای ندارد. «لایشغله شأن عن شأن»[6]؛ توجه خداوند تجزیه نمیشود که مقداری از آن به کسی و مقداری دیگر، به دیگری تعلق بگیرد.
از آنجا که ما انسانها این مطالب را با خودمان قیاس میکنیم، تصور آن مشکل است. ما انسانها اگر دو نفر را دوست داشته باشیم، نصف دلمان برای این است و نصف دیگرش برای دیگری. خیال میکنیم خدا نیز همین طور است و العیاذ بالله وقتی همه بندگانش را دوست میدارد، دلش به تعداد بندگان تقسیم میشود. ولی نه تنها خدا اینگونه نیست، بلکه بندههای خاص خدا نیز این طور نیستند.
وقتی شما به حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) میروید، میبینید افراد با زبانها و حاجات مختلف ایشان را صدا میزنند، فکر میکنید که ایشان اینها را نمیشنوند؟! فهم این مطلب در قیاس با ما انسانهای عادی مشکل است. اولیای خدا حتی میدانند حاجت هر فرد چگونه باید برآورده شود و همان را از خدا میخواهند و خدا نیز تفضل میکند. این درباره حضرت معصومه است که نه پیغمبر است و نه امام، بلکه دختری والامقام از این خاندان است. حساب امام معصوم که دیگر جداست و اگر تمام عالم یکجا وجود مقدس حضرت ولیعصر اروحنافداه را صدا بزنند همه را می شنود.
مناجات شبانه؛ ادای حق دوستی
اینگونه نیست که کسانی که شب تا به صبح میخوابند و مثلاً برای نماز شب بلند نمیشوند، خدا را دوست نمیدارند، ولی حداقل حق دوستی را ادا نمیکنند و اشتغالات دیگر، قلبشان را گرفته و محبت به قدری نیست که بر آنها غالب شود.
باید بدانیم که حد نصاب محبت این است که انسان حداقل از مجموع ساعات شب، نیم ساعت را برای گفتوگوی با خدا در نظر بگیرد. بهخصوص که او خود دعوت و اصرار میکند و پیغمبر میفرستد و چند آیه قرآن درباره اهمیت این امر نازل میکند. بی توجهی به این امر جفاست و انسان باید بکوشد مقداری از وادی محبت بهرهای ببرد و بداند همه نعمتهای خدا، خوردنیها آشامیدنیها نیست.
خدا انشاءالله به همه ما توفیق بدهد که به آنچه مورد رضایت او و موجب سعادت عمل کنیم.
پی نوشت ها:
[1]. به احتمال قوی منظور این است که پیش از ظهر منتظر تمام شدن سایه هستند تا نمازشان را اول وقت بخوانند و پس از آن نیز منتظرند سایه به حدی برسد که وقت فضلیت نماز عصر را درک کنند.
[2]. سوره مبارکه مزمل، آیات 1 تا 4.
[3]. همان، آیه 20.
[4]. ذاریات، 17-18
[5]. الأمالی (للصدوق)، ص 356.
[6]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 201.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیه الله مصباح یزدی.
- نظرات (0)
حجم عمل ما را گول نزند!
در مکتب اسلام سعی مطرح است نه عمل. سعی عملی است که با توان و قدرت انسان سنجیده شده. عمل با توانایی تو مقایسه میشود، نه با دارایی و مکنت تو. ممکن است من ده هزار تن بار را بردارم، در حالی که ظرفیت بیست هزار تن را دارم. این مقدار عمل نباید در چشم من بزرگ شود، و حجم عمل نباید من را گول بزند، که تکلیف به اندازه ی وسعت انسان است نه مکنت و دارایی او؛ «لایكلف اللَّه نفساً الّا وسعها». [انسان در دو فصل ص 79]

در اسلام هم کمیت مهم است و هم کیفیت و جای تردید نیست که به عنوان مثال تعداد گفتن اذکاری که در روایات مأثور آمده، نقش مهمی در ذکر و دعا و هر عمل عبادی دارد.
در مورد کمیت در بسیاری از مواقع میزان تعیین شده موضوعیت دارد و نمی توان به بهانه کیفیت از کمیت چشم پوشی کرد مانند تعداد رکعات نماز و یا عباداتی که کمیت در آن موضوعیت دارد.
بنابر این عدد نیز نقش مهمی دارد، اما باید تلاش شود که عدد و کمیت با کیفیت همراه شود وگرنه عدد خاص به تنهایی آثار مطلوب را در پی نخواهد داشت. در روایات آمده است:
«طوبی لمن شغل قلبه بالفكر و لسانه بالذكر»[1]
خوشا به حال کسی که دلش را با فکر و زبانش را با ذکر مشغول کند.
از طرفی ارزش هر عملی به کیفیت بیشتر و بهتر آن است، مثلاً در همین نماز که رکعات آن مشخص شده است حضور قلب و کیفیت آن نیز مورد تأکید است.
هرگاه ذکر با فکر و کیفیت با کمیت همراه شد، آثار و برکات خاصی را در پی خواهد داشت. اخلاص روح عبودیّت و بندگی است و عبادت جز با اخلاص مفهومی ندارد. به فرمایش امام صادق (علیه السلام):
«نیّت برتر از عمل است و آگاه باشید که نیّت، حقیقت عمل است».[2]
در صورت تعارض بین کیفیت و کمیت کدام مقدم است؟ مثلا آیا یک نماز مستحبی با کیفیت بالا و خلوص نیت بهتر است یا اینکه 10 نماز مستحبی بدون کیفیت و خلوص؟
پاسخ این است که در صورت تعارض میان کیفیت و کمیت، انسان باید کیفیت عمل را مورد توجه قرار دهد، یعنی کمتر دعا کند ولی با تفکر و حضور قلب. اسلام به کیفیت عمل بیشتر اهمیّت می دهد تا به کمیّت آن. زیاد بودن عمل موجب تقرّب نمی شود، بلکه خلوص نیّت مهم است.
دین اسلام از مسلمانان، اعمال زیاد نخواسته است، بلکه اعمال خالص خواسته، عمل به اندازه توان خواسته است؛ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها.(286 سوره بقره) بدین جهت در روز قیامت، گاهی کوهی از اعمال را در ترازوی سنجش اعمال می نهند، ولی هیچ وزنی ندارد.
از طرفی اگر چه کمّیت، در تأثیر بخشی اذکار و ادعیه و به طور مطلق در ملکه شدن روح عمل صالح در نهاد آدمی مهم است اما مهمتر از آن، اهتمام ورزیدن به احسنیّت و کیفیّت نفس عمل صالح است که خداوند در قرآن کریم از آن با کلمه «احسن عملا» یاد کرده است. بنابراین، آنچه دین مقدّس اسلام به آن اهمّیّت میدهد، عمق عمل است؛ به همین لحاظ اسلام هیچ گاه توصیه به کثرت و کمّیّت عمل نمیکند، بلکه پیوسته توصیه به کیفیّت و چگونگی آن مینماید؛ قرآن مجید در این رابطه میفرماید:
«لِیَبْلُوَكُمْ ایُّكُمْ احْسَنُ عَمَلًا»[3][4]
مثل آنجا که فرموده است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»[1]
لذا، در این که منظور از «أَحْسَنُ عَمَلًا» چیست؟ در بعضی از روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده: أَتَمُّکُمْ عَقْلًا، وَ أَشَدُّکُمْ لِلَّهِ خَوْفاً، وَ أَحْسَنُکُمْ فِیْما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهی عَنْهُ نَظَراً، وَ إِنْ کانَ أَقَلُّکُمْ تَطَوُّعاً!: [5]
«منظور این است: كدام یك از شما عقل و خرد كاملتر، و خداترسى بیشتر، و آگاهى فزونتر بر اوامر و نواهى الهى دارید، هر چند اعمال مستحبتان كمتر بوده باشد».
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلًا، وَ لکِنْ أَصْوَبُکُمْ عَمَلًا، وَ إِنَّمَا الْاصابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ، ثُمَّ قالَ الْابْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ، أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ، وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الصَّالِحُ الَّذِی لاتُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَاّ اللَّه عَزَّوَجَلَّ:
«منظور این نیست كدام یك بیشتر عمل مىكنید، بلكه منظور این است كدامیك صحیحتر عمل مىكنید، و عمل صحیح آن است كه، توأم با خداپرستى و نیت پاك باشد، سپس فرمود: نگهدارى عمل از آلودگى، سختتر است از خود عمل، و عمل خالص صالح، عملى است كه نمىخواهى احدى جز خدا تو را به خاطر آن بستاید». [6] [7]
از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده که حضرت می فرمود:
لا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقَوی وَ کَیْفَ یَقِلِّ ما یُتقَبَّلُ [8]
کاری که با اخلاص و پرهیزگاری توأم باشد، هر قدر به ظاهر کم باشد، کم نیست، چگونه ممکن است عملی که مقبول درگاه خداست، کم باشد؟!
پی نوشت ها:
[1] غرر الحکم و درر الکلم، ص: 820، نویسنده: تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، ناشر: دار الکتاب الإسلامی، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1410 ق، نوبت چاپ: دوم
[2] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 16،، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، مکان چاپ: تهران، سال چاپ: 1407 ق، نوبت چاپ: چهارم
[3] سوره ملک آیه 2
[4] مثالهای زیبای قرآن، ج 2، ص: 137، نویسنده: آیت الله مکارم شیرازی
[5] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 67، ص: 233، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، مکان چاپ: بیروت، سال چاپ: 1403 ق، نوبت چاپ: دوم
[6] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 16
[7] تفسیر نمونه، ج 24 ص 328
[8] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 75
منابع:
مقاله حجت الاسلام سید عبدالمجید فلسفیان؛ سایت لیلة القدر
- نظرات (0)
هرچه قرآن دارد، زهرای مرضیه سلام الله علیها نیز دارا است

بنابر حدیث ثقلین که نشان از همتایی قرآن و اهل بیت وحی علیهم السلام (کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی) می دهد قرآن و اهل بیت علیهم السلام هیچ نقطه انفکاکی ندارند که سبب جدایی این دو از هم شود (إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض)[1].
بر این اساس هر چه قرآن دارد زهرای مرضیه سلام الله علیها نیز آن را داراست و اگر تصور شود حتی یک گزاره معرفتی از قرآن را آن حضرت نداند و یا در عمل بر خلاف آن رفتار کند، همان نقطه اختلاف و افتراق خواهد شد و با حدیث ثقلین منافات خواهد داشت. گذشته از آن که این تصور با آیه تطهیر که دلیل بر طهارت و عصمت آن بانوست ناسازگار است.
بنابراین قرآن و فاطمه سلام الله علیها دو جلوه از یک حقیقت اند.
گذشته از حدیث ثقلین که سندی محکم بر این مدعاست ، سیره آن بانوی فضیلت نیز بر این همتایی گواهی می دهد.
ولادت در خانه وحی و پرورش در دامان نبوت سبب شد تا آن بانو همواره با قرآن و تعالیم آن مأنوس باشد، روح و جانش با آن درآمیزد و خو بگیرد. برای همین است وقتی به سخن در می آید پیوسته از قرآن می گوید و مستند به آن حرف می زند.
آن حضرت در جریان وقایع ناگوار پس از رحلت رسول خدا صلی الله و علیه وآله در مقام دفاع از حقوق غصب شده، آنگاه که لب به سخن گشود ابتدا قرآن را کتابی معرفی می کند که در عین راستی دلایلش روشن و اسرار آیاتش روشن است (کِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْآنُ الصَّادِقُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیَاءُ اللَّامِع)[2] و آن را دربردانده پندهای مکرر الهی در کنار بیان واجبات و محرمات و کلمات شفابخش و فضایل انسانی می داند.
آن حضرت پس از بیان نمایی از قرآن با آیه (102/آل عمران) مخاطبان خود را دعوت به رعایت تقوا می کند(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون: ای اهل ایمان! از خدا آن گونه که شایسته پروای از اوست پروا کنید، و در تمام زندگی تسلیم فرمانها و احکام الهی باشید.)
پس از آن آیه (28/فاطر) را می خواند (إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: از بندگان خدا فقط دانشمندان از او میترسند) تا معلوم شود آنان که از خدا پروا ندارند مشکلشان کجاست.
آنگاه با آیه (128/توبه) به زحمات پدرش اشاره می کند که چگونه برای هدایت این امت تلاش کرد و چقدر نسبت به مۆمنان رحیم است (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُۆْمِنِینَ رَۆُفٌ رَحِیمٌ: بی تردید پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به [هدایتِ] شما دارد و نسبت به مۆمنان رئوف و مهربان است.)
از دلیل روایی (حدیث ثقلین) و سیره عملی (نمونه ای که بیان شد) به خوبی ثابت می شود که زهرای مرضیه سلام الله علیها همانند پدر بزرگوارشان و دیگر امامان معصوم علیهم السلام جلوه ای تام از قرآن کریم است که قرآن در کلام و عمل او هویدا شد.
برای یاد آوری وضعیت اسفناکی که در آن گرفتار بودند و به لطف الهی و تعالیم اسلامی توانستند از آن نجات پیدا کرده و به ساحل امن امنیت و اتحاد دست پیدا کنند، آیه (103/آل عمران) را تلاوت کرد (وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّار: [شما پیش از بعثت پیامبر صلی الله و علیه وآله و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید؛ پس میان دل های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید و بر لب گودالی از آتش بودید، ولی شما را از آن نجات داد.)
و نیز برای ترسیم و یادآوری اوضاعی که پیش از اسلام با آن دست و پنجه نرم می کردند اشاره ای به آیه (26/انفال) می کند که می فرماید: (وَ اذْکُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فیِ الْأَرْضِ تخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآوَاکُمْ وَ أَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ: و یاد کنید هنگامی را که شما در زمین گروهی اندک بودید، و ناتوان و زبون شمرده می شدید و همواره می ترسیدید که مردم [مشرک و کافر] شما را بربایند [تا شکنجه و آزار دهند ونابود کنند] پس خدا شما را [در شهر مدینه] جای داد و با یاریش نیرومندتان ساخت.)
آنگاه وضعیتی را که جامعه اسلامی در واقع با آن روبرو شده بود را با آیه (49/توبه) به آنها گوشزد می کند(أَلَا فیِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةُ بِالْکَفِرِین: آگاه باش که [آنان (منافقان) با این درخواست ناهنجارشان] به فتنه و گناه افتاده اند و بی تردید دوزخ بر کافران احاطه دارد.)
آن حضرت، خطر دور افتادن از اسلام با فاصله گرفتن از تعالیم و احکام آن را با آیات (50/کهف و 85/آل عمران) یادآور می شود (بِئْسَ لِلظَّلِمِینَ بَدَلاً: [ابلیس ونسلش] برای ستمکاران، بد جایگزینی [به جای خدا] هستند.) و (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ: و هر که جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.)

در بخش حق خواهی از فدکِ به تاراج رفته، پیوسته آیه می خواند و به کلمات الهی استناد و استشهاد می جوید و حکم خلیفه مبنی بر ارث نبردن فاطمه (سلام الله علیها) از پدرش رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) را حکم جاهلی و ضد اسلامی معرفی می کند: (أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (50/مائده): پس آیا [با وجودِ مشعل نبوّت و آیات روشن قرآن در میانشان] داوری جاهلیت را میطلبند؟! و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در داوری بهتر از خدا است؟)
و آیات فراوان دیگری که تنها در یک مجلس سخن فاطمه سلام الله علیها به چشم می خورد ، نشان از ارتباط عمیق و ناگسستنی آن بانو با قرآن کریم دارد.
برای همین، چندان تعجب آور نیست خادم او فضه، در پرتو تربیت این بانو، چنان با قرآن مأنوس شود که در سال های آخر عمر جز به قرآن سخن نگوید.[3]
از مجموع آنچه بیان شد از دلیل روایی (حدیث ثقلین) و سیره عملی (نمونه ای که بیان شد) به خوبی ثابت می شود که زهرای مرضیه سلام الله علیها همانند پدر بزرگوارشان و دیگر امامان معصوم علیهم السلام جلوه ای تام از قرآن کریم است که قرآن در کلام و عمل او هویدا شد.
این معنا که نشان از روح بلند و کمال یافته آن بانو دارد ، جریان مشهور دیگری را هم برای ما معنا می کند و آن نزول جبرئیل به پیشگاه آن بانوست که تنها با درک این علو درجه و مقام معنوی قابل حل و قبول است.
امام خمینی ره در باره این روایت که گویای مقام والا و روح قرآنی و وحیانی فاطمه سلام الله علیها است می فرماید:
ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد .
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ فَاطِمَةَ علیهاالسلام مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ یَأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَکْتُبُ ذَلِکَ [4]
فاطمه علیهاالسلام بعد از پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله 75 روز زنده بود و از مرگ پدرش اندوه سختی او را گرفته بود. جبرئیل نزدش میآمد و او را در مرگ پدرش نیکو تعزیت می گفت و خوش دلش می ساخت و از حال پدرش و مقام او و آنچه بعد از وی برای ذریه اش پیش می آید گزارش می داد و علی علیه السلام آنها را می نوشت. [5]
امام خمینی ره در باره این روایت که گویای مقام والا و روح قرآنی و وحیانی فاطمه سلام الله علیها است می فرماید:
ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراودهای بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است ... تا تناسب ما بین روح این کسی که جبرئیل میآید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است. حتی درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد اینطور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، ... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا سلام الله علیها ذکر کردهاند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است- این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم ... و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- است.[6]
پی نوشت ها:
1. کافی 2/415
2. احتجاج 1/99
3. بحارالانوار 43/86. در جریانی که مرحوم مجلسی از کتاب ابوالقاسم قشیری نقل می کند در پایانش آمده است: فَسَأَلْتُهُمْ عَنْهَا فَقَالُوا هَذِهِ أُمُّنَا فِضَّةُ جَارِیَةُ الزَّهْرَاءِ علیها السلام مَا تَکَلَّمَتْ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَةً إِلَّا بِالْقُرْآنِ: پرسیدم این زن کیست (که اینگونه هر سوالی را با قرآن پاسخ می گوید)؟ گفتند: این مادر ما فضه خادم زهرا سلام الله علیها است که از بیست سال پیش تا کنون جز به قرآن سخن نگفته است.
4. کافی 1/458/ح 1
5. لازم به توضیح است آنچه جبرئیل برای فاطمه س بیان می کرده است غیر از آن وحی تشریعی بود که بر رسول خدا س نازل می کرد چرا که آن وحی با رحلت رسول خدا صلی الله و علیه وآله به کلی قطع گردید. امام (ره) در این باره می فرماید: والبته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم. صحیفه نور 20/5
6. صحیفه نور 20/4-6
- نظرات (0)
معروف ترین آیه در شأن حضرت زهرا

مفسران شیعه ، آیات فراوانی از قرآن را در شأن حضرت زهرا (سلام الله علیها) میدانند ولی شاید معروفترین آیه، آیه ی "تطهیر" است که منزلت والای دخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را میرساند. این آیه از همان آغازین روزهای نزول مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و سخن پیرامون آن بسیار است.
مهمترین نکته در این آیه ، بررسی مصادیق "اهل بیت" است. فریقین در این زمینه اقوالی مختلف داشته و رویکردی یکسان ندارند. در این مجال به بررسی این آیه پرداخته میشود تا مخاطبان حقیقی آیه از لا به لای منابع روایی فریقین به دست آیند.
معناشناسی اصطلاح اهل بیت
واژه ی "اهل" در لغت به شایسته، سزاوار و مستوجب معنا شده و در عرف نیز در همین معنا ظهور دارد. ولی وقتی به شی یا شخصی اضافه شود، به مناسبت مضاف الیه معنای دیگری از آن فهمیده میشود.
"اهل بیت" در لغت به هر شخصی که ساکن خانه است، یعنی زن و فرزندان، اطلاق میشود و به معنای خویشاوندان او نیز به کار میرود.
اما در مورد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) چون بیت آن حضرت محل نزول وحی و بیت نبوت نیز بوده، کلمه ی اهل بیت در مورد ایشان دو کاربرد پیدا میکند ؛
گاهی "بیت" محل سکونت آن حضرت اراده میشود؛ در این صورت اهل بیت در مورد آن حضرت همان معنایی را دارد که در مورد دیگران به کار میرود؛ یعنی به معنای خانواده یا مطلق خویشاوندان آن حضرت است. ولی گاهی اهل بیت با لحاظ ویژگی محل نزول وحی و بیت نبوت است. در این صورت به معنای ساکنان خانه، خانواده یا مطلق خویشاوندان آن حضرت نیست، بلکه منظور افرادی است که از نظر علمی، عملی و صفات انسانی، شایسته ی بیت آن حضرت هستند.
در اینجا توجه به چند نکته ضروری است:
1 ـ چون اهل بیت در معنای دوم قابلیت تطبیق بر افراد مختلف را دارد، باید از ناحیه ی شارع حد و حدود آن تعیین شود. ممکن است در تعیین شارع برخی افراد از اهل بیت به معنای اول نیز در این معنا داخل شوند یا بیرون روند.
2 ـ شایستگی انتساب به بیت نبوت مراتبی گوناگون دارد که بر اساس معیارهای خاص ذاتی یا اکتسابی افراد احراز میشود. به همین دلیل سلمان فارسی با عبارت "سلمان منا اهل البیت" معرفی شده است.
3 ـ اهل بیت در لسان مبارک پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، در عالیترین نمونه شایستگیِ انتساب به بیت نبوت، تنها بر افرادی خاص تطبیق شده و به صورت اصطلاح درآمده است. به گونهای که هرگاه کلمه ی "اهل بیت" به کار میرود، همین افراد به ذهن متبادر میشوند. مانند "کتاب الله و عترتی اهل بیتی" در حدیث "ثقلین"، "مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح" در حدیث "سفینه"، "اللهم هۆلاء أهل بیتی" در داستان "مباهله" و "کساء" و ... .
بررسی روایات اهل سنت درباره ی آیه ی "تطهیر"
روایات در مورد آیه ی 33 سوره ی احزاب "إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا" بسیار فراوان است. نکته ی قابل توجه در این زمینه آن است که منابع روایی شیعه بالاتفاق مخاطبان آیه را محصور در پنج تن میدانند: پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام). لکن در میان اهل سنت در باب مخاطبشناسی آیات اختلاف نظر وجود دارد. در ذیل به برخی از روایات این فرقه اشاره میگردد:
1 ـ أخرج ابن أبی حاتم و ابن عساکر من طریق عکرمة رضی الله عنه عن ابن عباس رضی الله عنهما فی قوله "إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ" قال: نزلت فی نساء النبی (صلی الله علیه و سلم) خاصة.
2 ـ و أخرج ابن مردویه من طریق سعید بن جبیر رضی الله عنه عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: نزلت فی نساء النبی (صلی الله علیه و سلم).
3 ـ و أخرج ابن سعد عن عروة رضی الله عنه "إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ" قال: یعنی أزواج النبی (صلی الله علیه و سلم) نزلت فی بیت عائشة رضی الله عنها.
همانگونه که مشاهده میشود در برخی روایات ـ که تعدادشان اندک است ـ نزول آیه را در شأن همسران رسول الله (صلی الله علیه و آله) دانستهاند. این رویکرد به دلیل توجه به سیاق آیات که در مورد همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بوده ، ایجاد شده است.

4 ـ ثعلبی در تفسیرش نیز روایت کرده ، به اسنادش از ام سلمه که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در منزلش بود که فاطمه با قدحی آمد که در آن حریره بود، پس فرمود شوهر و پسرانت را بطلب، پس حدیث را مثل حدیث ابو حمزه یاد کرده، سپس گفت پس خدا نازل کرد، انما یرید اللَّه، آیه تطهیر را گوید پس گرفت اطراف کساء را و بر آنها افکند، آن گاه دست خود را بیرون آورد و به سوی آسمان بلند نمود، سپس گفت: اللهمّ هۆلاء اهل بیتی و حامّتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا، بار خدایا اینها اهل خانه من و رحم من هستند ، پس ببر از ایشان پلیدی را و پاکیزه کن آنها را پاکیزه کردنی. ام سلمه گوید: پس من سرم را داخل اطاق کرده و گفتم من با شما هستم ای رسول خدا (صلفی الله علیه و آله) فرمود، تو عاقبت بخیری، تو عاقبت بخیری.
5 ـ ابن مردویه، از ام سلمه روایت کرده که گفت: آیه" إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً" در خانه من نازل شد، و در خانه هفت نفر بودند، جبرئیل، میکائیل، علی، فاطمه، حسن، و حسین، و من که دم در ایستاده بودم، عرضه داشتم: یا رسول اللَّه (صلی الله علیه و سلم) آیا من از اهل بیت نیستم؟ فرمود تو عاقبت بخیری، تو از همسران پیغمبری.
6 ـ ابن جریر، و ابن ابی حاتم، و طبرانی، از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) فرمود: آیه "إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً" در باره پنج نفر نازل شد، من، علی، فاطمه، حسن و حسین.
این گونه از روایات که تعدادشان در منابع روایی اهل سنت بسیار است، همانند شیعه، تنها پنج تن را مصداق آیه میدانند.
7 ـ صحیح مسلم، به سند خود از یزید بن حیان از زید بن ارقم روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود:" من در بین شما دو چیز گرانبها و سنگین میگذارم، یکی کتاب خدا است، که حبل اللَّه است و هر کس آن را پیروی کند بر طریق هدایت، و هر کس ترکش گوید بر ضلالت است، و دومی اهل بیتم"
پرسیدیم: اهل بیت او کیست؟ همسران اویند؟ گفت: نه، به خدا قسم، همسر آدمی چند صباحی با آدمی است، و چون طلاقش دهند به خانه پدرش برمیگردد، و دوباره بیگانه میشود، اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) اهل او، و عصبه و خویشاوندان اویند، که بعد از او صدقه برایشان حرام است.
8 ـ ما از زید بن ارقم پرسیدیم: اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه کسانی بودند؟ آیا همسرانش بودند؟ گفت: نه، اهل بیت او، دودمان اویند، که بعد از آن جناب صدقه خوردن بر آنان حرام است، یعنی آل علی، آل عباس، آل جعفر، و آل عقیل.
در این روایات کلمه بیت به نسب تفسیر شده، همچنان که عرفا هم بر این معنا اطلاق میشود، لیکن روایات سابق که از ام سلمه و غیر او نقل شد و به حد تواتر میرسید ، با این معنا سازگار نیست.
از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه میگیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن میکند به قدری زیاد است که جای تردید در آن باقی نمیگذارد تا آنجا که در شرح "احقاق الحق" بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده، و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم میگذرد.
نویسنده کتاب "شواهد التنزیل" که از علمای معروف اهل سنت است بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است.
از همه ی اینها گذشته پارهای از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در طول زندگی خود به کارهایی دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن سازگار نیست، مانند ماجرای جنگ جمل که قیامی بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزی فراوانی گردید و به گفته بعضی از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ میشد. بدون شک این ماجرا به هیچ وجه قابل توجیه نیست و حتی خود عایشه بعد از این حادثه، اظهار ندامت میکند.
در آیاتی از قرآن نیز ـ 5 سوره ی تحریم ـ همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مورد مذمت خدا و آن جناب قرار گرفتهاند که دوری آنان از مقام عصمت را به وضوح روشن میسازد. در نتیجه مخاطبان این آیه همسران رسول الله (صلی الله علیه و آله) نیستند.
نتیجه
با در نظر گرفتن تغییر سیاق آیه، روایات فراوانی که در این زمینه نازل شده است، بررسی معنای "اهل بیت"، بررسی تاریخی سیره ی زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و در نظر گرفتن آیاتی که در توبیخ برخی زنان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده است به روشنی به دست میآید که مخاطبان آیه ی تطهیر تنها همان پنج تنی هستند که شیعه ادعا میکند و با در نظر گرفتن حصر آیه ، شخص دیگری را نمیتواند شامل گردد. البته بنا بر روایات شیعه و با در نظر گرفتن برخی نکات که اکنون مجال بیان آنها نیست ، سایر امامان شیعه نیز در دایره ی اهل بیت قرار داشته و معصوم خواهند بود.
منابع:
مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، ج 1، ص 67 و 68.
بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت اهل بیت در دیدگاه فریقین، فتح الله نجارزادگان، ص 3 و 4.
ترجمهء تفسیر المیزان، ج 16، ص 462.
ترجمهء تفسیر مجمع البیان، ج 20، ص 112.
تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 198.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»