لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
دلایل سختی دوستان خدا
را خداوند هر کسی را که دوست بدارد سختی میدهد؟

گاهی اوقات در اطرافمان انسان های بسیار مؤمن را می بینیم که اتفاقات سخت و گاه دردناک برایشان می افتد عزیزان خود را از دست می دهند، دچار بیماری های سخت میشوند و خلاصه به طرق مختلف در رنج هستند و با این حال شکرگزار و راضی به نظر می رسند وقتی به دلیل این امور می پردازیم فرضیات مختلفی ذهن ما را به خود مشغول میدارد مثلا اینکه ممکن است تاوان گناهی را می دهند،دارند امتحان می شوند و هزار و یک اما و اگر دیگر در مسیر مقایسه های خود ممکن است به این نتیجه برسیم که در طول تاریخ شاهد ابتلائات و سختی های زایدالوصف اولیاء خدا بوده ایم آیا آنها هم گناهی کرده بودند؟
رسیدن به حکمت آزمایش ها و ابتلائات افراد عادی چون ما که خوب و بدمان در هم پیچیده چندان سخت نیست اما دلیل ابتلائات بندگان خوب خدا چیست ؟
امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «إنّ عظیم الأجر لمع عظیم البلاء و ما أحبّ اللّه قوما إلا ابتلاهم.»؛ همانا اجر و پاداش بزرگ با امتحان و آزمایش بزرگ همراه است، خداوند قومى را دوست ندارد مگر آنکه او را مورد آزمایش قرار میدهد. (بحار الأنوار ، ج64، ص: 207 )
و یا در روایت دیگری فرموده اند :« إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ- تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِم »( الکافی، ج2، ص: 253 )
«بدرستى که براى خداوند در زمین، بندگان خالصى است که از آسمان تحفهاى نازل نمىشود مگر آنکه آن را از ایشان منصرف سازد، و به غیر ایشان متوجّه کند. و هیچ بلایى را نازل نمىکند مگر آنکه به آنها متوجّه گرداند.(همان مصدر، همان باب، ح 5)
ای کسانی که ایمان آوردید، اگر کسی از شما از دینش روی گرداند پس خداوند گروهی را می آورد که دوستشان دارد و آنان هم دوستدار او هستند ... در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش ملامت کنندگان نمی هراسند
انواع بلاء
«بلاء» به معنی اختبار و امتحان است، و در امور خوب و بد به کار برده می شود. به طور کلی می توان گفت بلاء آنیست که حق جلّ جلاله به وسیله آن بندگان خود را امتحان می نماید، چه از قبیل امراض و اسقام و فقر و ذلت و ادبار دنیا باشد، و یا در مقابل آنها، کثرت جاه و اقتدار و مال و منال و ریاست و عزت و عظمت باشد .(چهلحدیث ص : 236)
بررسی علت ابتلاء دوستان خدا
در متون دینی در خصوص علت اینکه چرا خداوند دوستان خود را دچار ابتلائات و آزمایش های گوناگون می نماید دلایل مختلفی مطرح گردیده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم
اول : دست یابی دوستان خدا به درجات و پاداش های عظیم الهی :

همانگونه که می دانیم « نابرده رنج گنج میسر نمی شود»؛ دوستان خدا نیز زمانی می توانند به پاداش های عظیم الهی دست یابند که در امتحانات الهی موفق گردند و هرچه این امتحان ها بیشتر باشد مراتب دوستان خدا بالاتر رفته و پاداش بیشتری دریافت می نمایند از همین رو در روایات آمده که برای مومنین درجاتى است که به آنها نایل نشوند مگر با بلیات و امراض و آلام به همین دلیل نیز خداوند دوستان خود را به امتحانات بیشتری دچار می نماید تا آنها به درجات عالیه نائل گردیده و اجر بیشتری دریافت نمایند از همین رو امام صادق علیه السلام فرموده اند: «إنّ عظیم الأجر لمع عظیم البلاء و ما أحبّ اللّه قوما إلا ابتلاهم؛ همانا اجر و پاداش بزرگ با امتحان و آزمایش بزرگ همراه است، خداوند قومى را دوست ندارد مگر آنکه او را مورد آزمایش قرار میدهد.( بحار الأنوار ، ج64، ص: 207 )
حضرت صادق علیه السلام، می فرماید: قالإنّه لیکون للعبد منزلة عند اللّه، فما ینالها إلا بإحدى الخصلتین: إمّا بذهاب ماله، أو ببلیّة فی جسده ؛ «همانا چنین است: هر آینه مىباشد از براى بنده درجهاى پیش خدا، پس نمىرسد به آن مگر به دو خصلت: یا به رفتن مالش، یا به بلیه در جسم او.» ( بحار الأنوار ، ج64، ص: 216)
و به همین دلیل است که در روایات ما از امام صادق علیه السلام نقل گردیده: «إنّ أشدّ النّاس بلاء الأنبیاء، ثمّ الّذین یلونهم، ثمّ الأمثل فالأمثل.»( بحار الأنوار ، ج64، ص: 200 ) «شدیدترین مردم از جهت امتحان و آزمایش، انبیاء هستند، سپس کسانى که به انبیاء نزدیک مىباشند، و بعد از ایشان هر که در رتبه بالاتر است.
دوم : کاستن محبت دنیا در دل دوستان خدا :
همانگونه که پیامبر خدا فرموده اند: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ کُلِّ حَسَنَة؛ محبت دنیا سررشته تمام گناهان است و کلید تمام بدیهاست و سبب تباه شدن هر خوبى باشد» چرا که اگر ناز و نعمت ، غنى و ثروت و صحت و سلامت و امنیت و رفاهیّت، در انسان جمع شد، کم دلى است که به دنیا محبت و علاقه پیدا نکند و بتواند خود را از فسادها و امراض نفسانیه حفظ کند. خداوند - تبارک و تعالى - به واسطه محبت و عنایتى که به اولیاء و مؤمنین دارد آنها را مبتلا فرماید تا محبت و وابستگی آنها را به دنیا کاهش داده و آنها را از گرفتار شدن به خطاها و مفاسد در امان بدارد. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 174 )
حضرت باقر علیه السلام فرماید: «همانا خداى تعالى هر آینه تفقد کند مؤمن را به بلا چنانچه تفقد کند مردى عیال خود را به هدیه از سفر. و هر آینه پرهیز دهد او را از دنیا، چنانچه پرهیز دهد طبیب مریض را». (اصول کافى ج 2، ص 259،)
بدرستى که براى خداوند در زمین، بندگان خالصى است که از آسمان تحفهاى نازل نمىشود مگر آنکه آن را از ایشان منصرف سازد، و به غیر ایشان متوجّه کند. و هیچ بلایى را نازل نمىکند مگر آنکه به آنها متوجّه گرداند
سوم : دنیا دار ثواب و عقاب حق تعالى نیست :
یکی دیگر از علت هایی که در روایات به آن اشاره گردیده آن است که :« و ذلک أنّ اللّه لم یجعل الدّنیا ثوابا لمؤمن و لا عقوبة لکافر.» از همین رو جهت اینکه مؤمن در این عالم مبتلا به بلیّات شود آن است که خداى تعالى قرار نداده این دنیا را ثواب براى مؤمنى و نه سزا براى کافرى. (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج64، ص: 222 )
عالم دنیا به جهت نقص و ظرفیت های پایینی که دارد نه محلی است که ثواب حق تعالی به طور کامل شامل افراد شود و نه محل عذاب و عقاب الهی است لذا خداوند متعال این دنیا را بهشت کافران قرار داده است در روایتی آمده: «کافر نزد خدا خوار و پست است بدان حد که اگر دنیا را با هر چه در آن است از خداوند بخواهد به او مىدهد».( اصول کافى، ج 2،

«کتاب ایمان و کفر»، «باب شدة ابتلا المؤمن»، حدیث28)
بلاها، گرفتاریها، نعمتها و نقمتها برای عقل و شعور انسانها این حقیقت را معلوم میکند که اختیار همه چیز به دست دیگری است و مالک و صاحب اختیار واقعی، اوست، که همه چیز را به اراده خود تغییر داده و مردم را در شرایط گوناگون و دگرگون قرار میدهد. کسی که ثابت و تغییر ناپذیر است اما همه تحولات به اراده اوست. پس خداوند، خلق را به نیکیها و نعمتها و ناخوشیها و نقمتها مبتلا میکند تا به سوی او بازگردند و گوهر عبودیت را در خود کشف کنند و مورد بهرهبرداری قرار دهند: « و بَلوناهُم باِلحَسَنات وَ السَیئِاتِ لَعَلَّهُم یرجِعون» ؛ آنان را با نیکیها و تلخیها مبتلا میکنیم تا به سوی ما باز گردند.( سوره اعراف آیه861 )
البته دگرگونی اوضاع و احوال و خوشیها و ناخوشیها نیمی از دایره ابتلا و آزمون الهی است و نیم دیگر، تکالیفی است که در شریعت مشخص شده و فرد موظف است در این تحولات به آن تکالیف عمل کند و تنها در این صورت، از آزمون الهی، دست در دست توفیق، بیرون خواهد آمد.
شرایط ابتلاء :
خداوند حکیم برای ابتلاء و آزمودن مردم معیارهایی دارد و با ملاحظه شرایط هر کس او را مبتلا میسازد و میآزماید اکنون با توجه به آموزههای کلام الله برخی از این شرایط را برمیشماریم
1- درجه ایمان : خداوند مؤمنان را به حسب ایمانشان میآزماید و به ابتلائات دچار میسازد . امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:«اِنَّماالمُومِنُ بِمَنزِلَةِ کَفَّةِ المیزانِ کُلَّما زِیدَ فِی ایمانِه زِیدَ فی بَلائهِ» ؛ مؤمن مانند کفه ترازوست که هر چه ایمانش افزایش یابد [برای حفظ تعادل] بلا و گرفتاریش بیشتر می شود.( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 67)
2- محبت بندگان به خدا: یکی دیگر از شاخصهای ایمان محبت الهی است: « وَالَّذینَ آمَنوا اَشد حُباً للهِ.» (کسانی که ایمان آوردند محبت بسیاری به خدا دارند.) (سوره بقره آیه 561 ) پس خداوند آنان را به آزمونهای دشواری میآزماید و عرصههایی را که دیگران تاب ایستادگی و یارای مقاومت ندارند، به آنها می سپارد: «یا ایها الَذینَ آمَنوا مَن یرتَدَّ مِنکُم عَن دینِه فَسَوفَ یأتی اللهَ بِقَومٍ یحِبُّهم وَ یحِبَُّونَه ... یجاهِدونَ فِی سَبیل اللهِ وَ لا یخافونَ لومةُ لائمٍ»؛ ای کسانی که ایمان آوردید، اگر کسی از شما از دینش روی گرداند پس خداوند گروهی را می آورد که دوستشان دارد و آنان هم دوستدار او هستند ... در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش ملامت کنندگان نمی هراسند.(سوره مائده آیه 15)

3- محبت الهی به بندگان: از آیه 54 سوره مائده دو معیار برای ابتلائات و گرفتاریهای مؤمنان بر میآید؛ یکی حب الهی مؤمنان «یحِبّونَه» و دیگر محبت خداوند نسبت به آنها «یحِبُّهُم». یعنی هر چه خداوند بندهای را بیشتر دوست داشته باشد، او را بیشتر به رنجهای دنیا مبتلا میسازد تا گنج و گوهر عبودیتش نابتر و گرانبهاتر شود. زیرا امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «اِنَّ عَظیمَ الاَجرِ لَمَع عظیمِ البَلاء و ما اَحَبََّ اللهُ قَوماً اِلاّ إبتلاهُم.» (همانا پاداش بزرگ و ارجمند با رنج و زحمت بیشتر است و خداوند گروهی را دوست ندارد، مگر اینکه آنان را به بلا گرفتار سازد.) آن امام عزیز به سدیر فرمود: به راستی هنگامی که خداوند بندهای را دوست بدارد او را غرق بلا می کند و همانا ما و شما شیعیان، ای سدیر، با بلا شب را به صبح و روز را به شب می رسانیم.)( کافی، ج 2، ص 253، حدیث)
با نگاهی به ایات بالا معلوم میشود که احسان، توبه، طهارت، تقوا، قسط، توکل، جهاد و صبر که همگی شاخصهای عملی ایماناند ، معیار محبت خداوند به بندگان شمرده شده است. بنابراین میتوان گفت که چهارمین معیار یا شرط در شدت ابتلا مؤمن به همان معیار دوم که اعمال نیکو بود، باز میگردد.
4- اخلاص: آخرین معیاری که میتوان در اینجا برشمرد اخلاص است. به ویژه در ابتلای مؤمنان به جهل و دشمنی کافران، قرآن کریم میفرماید : « فَادعوه مُخلِصینَ لَه الدّینَ الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمینَ قُل اِنّی نُهیتُ اَن اَعبُدَ الذّینَ تَدعونَ مِن دونِ اللهِ ... » ؛ پس او را خالصانه بخوانید. همه ستایشها برای او است. بگو با تاکید که من از بندگی هر کس غیر خداوند یکتا که میخوانید، باز داشته شدهام. (سوره غافر آیه 56 و 66)
فرآوری: محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع : پایگاه حوزه ،وبلاگ آموزه
- نظرات (0)
چراخدا مردم راآزارمی دهد

صابر کیست؟
خداوند سبحان در آیه 155 سوره بقره در مورد آزمایش انسان سخن به میان آورده و سپس صفات صابران را برمیشمرد که:
"وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ *
البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول میآزماییم و شکیبایان را بشارت ده .
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ * کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز میگردیم .
أُولَـئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ * صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند. (بقره 155- 156- 157)
صبر از بزرگترین ملكات و احوالی است كه قرآن آن را ستوده و مكرر امر بدان نموده است، تا به جایی كه قریب به هفتاد مورد شده، حتی دربارهاش فرموده: "ان ذلك من عزم الامور"؛ این صبر از كارهای بس مهم است. (لقمان/ آیه 17) و نیز فرموده: "و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم"؛ این اندرز را نمیپذیرد مگر كسانی كه صبر كنند و نمیپذیرد، مگر صاحب بهرهای عظیم. (فصلت/ آیه 35) و نیز فرموده: "انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب"؛ تنها صابرانند كه بدون حساب اجرشان کامل داده میشود.( زمر/ آیه 10)
امیرمؤمنان على علیه السلام در تفسیر این جمله مىفرماید: این كه ما مىگوئیم "انا لله" اعتراف به این حقیقت است كه ما مملوك اوئیم و این كه مىگوئیم و "انا الیه راجعون" اقرار به این است كه ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جاى دگر است .
جهان صحنه آزمایش الهى است
بعد از ذكر مسأله شهادت در راه خدا، و زندگى جاوید شهیدان، و همچنین مسأله صبر و شكر كه هر كدام یكى از چهرههاى آزمایشهاى الهى است، خداوند در این آیه به مسأله آزمایش به طور كلى و چهرههاى گوناگون آن اشاره مىكند و به عنوان یك امر قطعى و تخلف ناپذیر مىفرماید: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و كمبود میوهها آزمایش مىكنیم (و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات.)
و از آنجا كه پیروزى در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایدارى ممكن نیست در پایان آیه مىفرماید: و بشارت ده صابران و پایداران را. (و بشر الصابرین)
آنها هستند كه از عهده این آزمایشهاى سخت به خوبى بر مىآیند و بشارت پیروزى متعلق به آنها است، اما سست عهدان بى استقامت از بوته این آزمایشها سیه روى در مىآیند.
آیه بعد صابران را معرفى كرده مىگوید: آنها كسانى هستند كه هر گاه مصیبتى به آنها رسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم. (الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون)
توجه به این واقعیت كه همه از او هستیم این درس را به ما مىدهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا كه همه این مواهب بلكه خود ما تعلق به او داریم، یك روز مىبخشد و روز دیگر مصلحت مىبیند و از ما باز مىگیرد و هر دو صلاح ما است .
صفات درونى انسان به تنهائى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى كه در لابلاى اعمال انسان خودنمائى كند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند.
و توجه به این واقعیت كه ما همه به سوى او باز مىگردیم به ما اعلام مىكند كه اینجا سراى جاویدان نیست، و زوال نعمتها و كمبود مواهب و یا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اینها وسیلهاى است براى پیمودن مراحل تكامل توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
بدیهى است منظور از گفتن جمله انا لله و انا الیه راجعون تنها ذكر زبانى آن نیست، بلكه توجه به حقیقت و روح آن است كه یك دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است .
و در آخرین آیه مورد بحث الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت كوشان كه از عهده این امتحانات بزرگ بر آمدهاند بازگو مىكند و مىگوید: اینها كسانى هستند كه لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها است . (اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة)
این الطاف و رحمتها آنها را نیرو مىبخشد كه در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشوند، لذا در پایان آیه مىفرماید: و آنها هستند هدایت یافتگان. (و اولئك هم المهتدون)
و به این ترتیب فشردهاى از مساله بزرگ امتحان و هدف نهائى و چهرههاى مختلف، و عوامل پیروزى و همچنین نتائج آن را در این چند جمله كوتاه روشن مىسازد.
در واقع امتحان خدا به كار باغبانى پر تجربه شبیه است كه دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىكنند، تدریجا با مشكلات مىجنگند و با حوادث پیكار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
چرا خدا مردم را آزمایش مىكند؟
در زمینه مسأله آزمایش الهى بحث فراوان است، نخستین سؤالى كه به ذهن مىرسد این است كه مگر آزمایش براى این نیست كه اشخاص یا چیزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانى خود بكاهیم؟ اگر چنین است خداوندى كه علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه كس و همه چیز آگاه است، غیب آسمان و زمین را با علم بى پایانش مىداند، چرا امتحان مىكند؟ مگر چیزى بر او مخفى است كه با امتحان آشكار شود؟!
پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو كرد كه مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است .
آزمایشهاى ما همان است كه در بالا گفته شد یعنى براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع همان پرورش و تربیت است .
توضیح این كه در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است، این یك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید، یعنى همانگونه كه فولاد را براى استحكام بیشتر در كوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در كوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
این یك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید، یعنى همانگونه كه فولاد را براى استحكام بیشتر در كوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در كوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به كار باغبانى پر تجربه شبیه است كه دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىكنند، تدریجا با مشكلات مىجنگند و با حوادث پیكار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت و سرماى كشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براى این كه از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگهاى مصنوعى مىبرند و در برابر انواع مشكلات تشنگى، گرسنگى، گرما و سرما، حوادث دشوار، موانع سخت، قرار مىدهند تا ورزیده و آبدیده شوند.
امیر مؤمنان على علیه السلام تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مىفرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مىكند تا كارهاى خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است از آنها ظاهر گردد.
یعنى صفات درونى انسان به تنهائى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد مگر آن زمانى كه در لابلاى اعمال انسان خودنمائى كند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند.
اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شكوفا نمىشد و درخت وجود انسان، میوههاى اعمال بر شاخسارش نمایان نمىگشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام .
توجه به این واقعیت كه ما همه به سوى او باز مىگردیم به ما اعلام مىكند كه اینجا سراى جاویدان نیست، و زوال نعمتها و كمبود مواهب و یا كثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اینها وسیلهاى است براى پیمودن مراحل تكامل توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
آزمایش خدا همگانى است
از آنجا كه نظام حیات در جهان هستى نظام تكامل و پرورش است و تمامى موجودات زنده مسیر تكامل را مىپیمایند، حتى درختان، استعدادهاى نهفته خود را با میوه بروز مىدهند همه مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومى مىبایست آزمایش شوند و استعدادهای خود را شكوفا سازند.
گرچه امتحانات الهى متفاوت است، بعضى مشكل، بعضى آسان و قهراً نتایج آنها نیز با هم فرق دارد، اما به هر حال آزمایش براى همه هست، قرآن مجید به امتحان عمومى انسانها اشاره كرده مىفرماید: " أحسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون"؛ آیا مردم گمان مىكنند بدون امتحان رها مىشوند، نه هرگز بلكه همگى باید امتحان دهند. (عنكبوت/ آیه1) قرآن نمونههائى از امتحانهای پیامبران را نیز بازگو كرده است آنجا كه مىفرماید: "و اذ ابتلى ابراهیم ربه"؛ خداوند ابراهیم را امتحان كرد. (بقره/ 124)
در جاى دیگر آمده است: هنگامى كه یكى از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در كمتر از یك چشم به هم زدن از راه دور براى او حاضر كرد، سلیمان گفت این لطف خدا است براى این كه مرا امتحان كند آیا شكرگزارى مىكنم یا كفران؟ (نمل/ 40 )
طرق آزمایش
در آیه مورد بحث نمونههائى از امورى كه انسان با آنها امتحان مىشود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگى، زیانهاى مالى، و مرگ ... ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست بلكه امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند: فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتى بعضى از خوابها ممكن است از وسائل آزمایش باشد شرها و خیرها نیز از آزمایشهاى الهى محسوب مىشوند. "و نبلوكم بالشر و الخیر." (انبیاء/ 35)
بنابراین مواردى كه در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد، هر چند از نمونههاى روشن و زنده آزمایشهاى الهى است . و مىدانیم كه مردم در برابر آزمایشهاى خداوند به دو گروه تقسیم مىشوند: گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى که مردود مىشوند.
رمز پیروزى در امتحان
در اینجا سؤال دیگرى پیش مىآید و آن این كه: حال كه همه انسانها در یك امتحان گسترده الهى شركت دارند، راه موفقیت در این آزمایشها چیست؟ پاسخ این سؤال را قسمت آخر آیه مورد بحث و آیات دیگر قرآن مىدهد:
* نخستین و مهمترین گام براى پیروزى همان است كه در جمله كوتاه و پر معنى "و بشر الصابرین" در آیه فوق آمده است، این جمله با صراحت مىگوید: رمز پیروزى در این راه، صبر و پایدارى است و به همین دلیل بشارت پیروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت مىدهد.
* توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختیها و مشكلاتش و این كه این جهان گذرگاهى بیش نیست عامل دیگرى براى پیروزى محسوب میشود كه در جمله "انا لله و انا الیه راجعون" ؛ ما از آن خدا هستیم و به سوى خدا باز مىگردیم" آمده است .
اصولا این جمله كه از آن به عنوان كلمه استرجاع یاد مىشود، عصارهاى است از عالیترین درسهاى توحید و انقطاع الى الله و تكیه بر ذات پاك او در همه چیز و در هر زمان، و اگر مىبینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصائب سخت این جمله را با الهام گرفتن از قرآن مجید تكرار مىكردند براى این بوده است كه شدت مصیبت آنها را تكان ندهد و در پرتو ایمان به مالكیت خداوند و بازگشت همه موجودات به سوى او، این حوادث را در خود هضم كنند.
امیرمؤمنان على علیه السلام در تفسیر این جمله مىفرماید: این كه ما مىگوئیم "انا لله" اعتراف به این حقیقت است كه ما مملوك اوئیم و این كه مىگوئیم و "انا الیه راجعون" اقرار به این است كه ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جاى دگر است .
توجه به این واقعیت كه همه از خدا هستیم این درس را به ما مىدهد كه از زوال نعمتها هرگز ناراحت نشویم، چرا كه همه این مواهب بلكه خود ما تعلق به او داریم، یك روز مىبخشد و روز دیگر مصلحت مىبیند و از ما باز مىگیرد و هر دو صلاح ما است .
* استمداد از نیروى ایمان و الطاف الهى عامل مهم دیگرى است، كسانى هستند كه هر وقت دستخوش حوادث مىگردند، اعتدال خود را از دست داده گرفتار اضطراب مىشوند، اما دوستان خدا چون برنامه و هدف روشنى دارند بدون حیرت و سرگردانى، مطمئن و آرام به راه خود ادامه مىدهند، خدا نیز روشنبینى بیشترى به آنها مىدهد كه در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشوند، چنانكه قرآن مىگوید: "و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"؛ كسانى كه در راه ما به جهاد برخیزند ما آنها را به راههاى خود هدایت مىكنیم. (عنكبوت/ 69)
آزمایش به وسیله نعمت و بلا
امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، بلكه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و كامیابیها آزمایش مىكند، چنانكه قرآن مىگوید "و نبلوكم بالشر و الخیر فتنة"؛ ما شما را به وسیله بدیها و خوبیها امتحان مىكنیم. (انبیاء/ 35)
و در جاى دیگر از قول سلیمان علیه السلام مىخوانیم: "هذا من فضل ربى لیبلونى اء اشكر ام اكفر"؛ این از فضل پروردگار من است او مىخواهد مرا آزمایش كند كه من در برابر این نعمت شكرگزارى یا كفران مىكنم؟ (سوره نمل/ آیه 40)
توجه به چند نكته دیگر نیز در اینجا ضرورى است یكى این كه لازم نیست همه مردم با همه وسائل آزمایش شوند، بلكه ممكن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد، چرا كه تناسب با روحیهها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است .
دیگر این كه ممكن است یك انسان از عهده پارهاى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى كه در برابر امتحانات دیگر سخت مردود شود.
و نیز ممكن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلا خداوند كسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مىدهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مىكشد كه آیا آنها در مقام همدردى بر مىآیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مىكوشند یا نه؟
خداوند مىفرماید: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و كمبود میوهها آزمایش مىكنیم.
داستانی از صبر یک زن
در میان پیروان مكتب انبیاء نمونههاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مىشود كه هر كدام الگو و اسوهاى مىتواند باشد.
زن مسلمان بادیه نشینى بود به نام ام عقیل كه دو میهمان بر او وارد شد، فرزندش همراه شتران در بادیه بود، در همان لحظه به او خبر دادند كه شتر خشمگین فرزندش را در چاه انداخته و بدرود حیات گفته، زن با ایمان به كسى كه خبر مرگ فرزند را براى او آورده بود گفت از مركب پیاده شو، و به پذیرائى از مهمانها كمك كن، گوسفندى که حاضر داشت به او داد تا آن را ذبح كند و سرانجام غذا آماده شد و به نزد میهمانان گذاشت آنها مىخوردند و از صبر و استقامت این زن در شگفت بودند، یكى از حاضران مىگوید: هنگامى كه از غذا خوردن فارغ شدیم، زن با ایمان نزد ما آمد و گفت: آیا در میان شما كسى هست كه از قرآن به خوبى آگاه باشد، یكى از حاضران گفت: بله من آگاهم، گفت آیاتى از قرآن بخوان تا در برابر مرگ فرزند مایه تسلى خاطر من گردد، او مىگوید: من این آیات را براى او خواندم "و بشر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون. اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون ."
زن خداحافظى كرد سپس رو به قبله ایستاد و چند ركعت نماز گزارد، سپس عرض كرد: اللهم انى فعلت ما امرتنى، فانجز لى ما وعدتنى؛ خداوندا! من آنچه را تو دستور داده بودى انجام دادم، و رشته شكیبائى را رها نساختم، تو هم آنچه را از رحمت و صلوات به من وعده دادهاى بر من ارزانى دار.
سپس اضافه كرد: اگر بنا بود در این جهان كسى براى كسى بماند ... یكى از حاضران مىگوید من فكر كردم مىخواهد بگوید فرزندم براى من باقى مىماند، اما دیدم چنین ادامه داد: پیامبر اسلام محمد صلى الله علیه و آله و سلم براى امتش باقى مىماند!
منبع : برگرفته از المیزان نمونه
- نظرات (0)
امتحانات سخت با ذکر لا اله الا الله !!

متأسفانه جلسات مذهبی بانوان که در قالب هیئتهای خانگی برگزار میگردد، از کنترل کمتری برخوردار است و به همین دلیل سنگر مانور دشمنان اسلام از یک سو و دنیاطلبان سوداگر که از طریق انحراف و فریب اذهان عمومی ارتزاق میکنند از سوی دیگر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که سادهلوحی، بیبصیرتی و زودباوری برخی از عوام نیز زمینه را برای جولان، تکتازی و چپاول آنان فراهمتر نموده است. تا جایی که بسیار مشاهده شده برخی از این بانوان سادهلوح، به شکل مرید به گرد مبلغین و مبلغات دروغگو جمع شده و با اهدای تراول، جواهرات، پول نقد و حتی گاهی خانه و ویلا، او را مساعدت، اطاعت و تبعیت می کنند!
اخیراً باب شده که برخی از این مبلغان منافق و دروغگو، در محافل «ذکر» میدهند و برخی از آنان نیز مردم را از زیارت عاشورا و اذکار دیگر، به بهانهها و اراجیف «من درآوردی» پرهیز میدهند! که پرهیز دادن از ذکر «لا إله الا الله»، به بهانهی این که ذکر بزرگی است و شما را درگیر امتحانات سخت و مشکلات عدیده مینماید نیز یکی از همین ترفندهای شیطانی آنان است. چرا که فرمان پرهیز از این ذکر، فرمان شیطان است و نه اسلام.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از همان آغاز بعثت به مردمان هر عصر و نسلی فرمودند: «یا ایها الناس قولوا لا اله الا الله تفلحوا» - بگویید: لا اله الا الله [تا] رستگار شوید. حال عدهای (آن هم به نام اسلام و ذکر) مدعی شوند که نگویید «لا اله الا الله» تا به امتحانات سخت دچار نشوید؟!
اساساً همهی دعوت انبیای الهی و امتحانهای الهی برای این است که مردمان به «لا اله الا الله» پی ببرند و در گفتار و عمل به صورت مکرر و پیوسته متذکر این معنا باشند تا رستگار شوند. لذا این ذکر حلال مشکلات و معضلات در دنیا و آخرت است و نه سبب بروز آنها.
در روایت امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) آمده است:
«لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» بسیار بگویید، زیرا چیزی نزد خدای عزوجل محبوبتر از گفتن «لا إله الاّ الله» و «الله اکبر» نیست. (اصول کافی، ج4، ص 268)
در احادیث و روایات نیز مکرر تأکید شده است که هیچ ذکری بالاتر، گرانقدرتر و حتی هم طراز با ذکر «لا إله الاّ الله» نیست. دقت شود که فرمودهاند: هیچ ذکری. و اتفاقاً این ذکر عظیم است که راهنما، مشکلگشا، نشاطآور و سبب اطمینان قلب از هر «حزن و خوفی» است
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
هر کس در روز صدبار بگوید: «لا إله الاّ الله» در آن روز از نظر عمل بهترین مردم است، مگر (از) کسی که زیادتر گفته باشد. (اصول کافی، ج4، ص 267).
امام صادق (علیه السلام) به ابان بن تغلب میفرمایند:
ای ابان! چون به کوفه رفتی این حدیث را [برای مردم] بازگو کن: «من شهد أن لا اله الا الله مخلصاً و جبت له الجنه ...» هر کس از روی اخلاص شهادت دهد به «لا إله الاّ الله» بهشت بر او واجب میشود.
ابان گوید: عرض کردم: از هر دسته گروهی نزد من [به دیدنم] میآیند، آیا برای همهی آنان این حدیث را روایت کنم؟ فرمود:
آری ای ابان؛ چون روز قیامت شود و خداوند همهی اولین و آخرین را گرد آورد، «لا إله الاّ الله» را از آنها بگیرد، جز آن کس که بر این امر (استوار) باشد. (یعنی کسی که به صورت پیوسته و مستمر، در قول و عمل به صورت خالصانه به ذکر «لا إله الاّ الله» مشغول است.)
پس، کسانی که به نام تبلیغ دین مردم را از ذکر «لا إله الاّ الله» پرهیز میدهند، رمالهای بیدین و بلندگوهای شیطان هستند و کسانی که مسلمان و مۆمن هستند، باید از صمیم قلب و باور عقلی و نیز از روی اخلاص با صدای بلند در گفتار و عمل صالح و مخلصانه و به صورت مستمر بگویند: «لا إله الاّ الله»
همراهی زبان و قلب برای ذکر لااله الا الله
ذکر «لا إله الاّ الله» ذکری است که اول باید به زبان و بیان گفته شود و بعد به قلب ایمان آورده شود و سپس در عمل و در هر آنی و هر کاری نصب العین قرار گرفته و لحاظ شود تا مبادا انسان در گفتار، گرایش قلبی و اعتقاد و نیز در عمل، لحظهای دچار «إله»ها و شرک گردد. حالا آن را از ریشه میزنند و میگویند: حتی به زبان نگویید(؟!)
در احادیث و روایات نیز مکرر تأکید شده است که هیچ ذکری بالاتر، گرانقدرتر و حتی هم طراز با ذکر «لا إله الاّ الله» نیست. دقت شود که فرمودهاند: هیچ ذکری. و اتفاقاً این ذکر عظیم است که راهنما، مشکلگشا، نشاطآور و سبب اطمینان قلب از هر «حزن و خوفی» است.
کسانی که به نام تبلیغ دین مردم را از ذکر «لا إله الاّ الله» پرهیز میدهند، رمالهای بیدین و بلندگوهای شیطان هستند و کسانی که مسلمان و مۆمن هستند، باید از صمیم قلب و باور عقلی و نیز از روی اخلاص با صدای بلند در گفتار و عمل صالح و مخلصانه و به صورت مستمر بگویند: «لا إله الاّ الله»
لا اله الا الله، علاج وسوسه
امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل نقل می کند که خداوند می فرماید: «کلمه ی لا اله الا الله » دژ محکم من است. کسی که آن را بگوید، داخل قلعه ی من می شود و کسی که داخل قلعه ی من شد، از عذاب من ایمن خواهد بود.»( بحار الانوار، ج 49، ص 126) آن حضرت شرط اساسی آن را قبول ولایت ائمه علیهم السلام دانسته است.
لا اله الا الله کلام بسیار شریفی است که به واسطه ی آن، در مرحله ی اول، تمام معبودهای ساختگی و دروغین نفی میشود (لا اله) و در مرحله ی دوم، مقام و منزلت معبود حقیقی را در خداوند منحصر می کند (الا الله).
حروف این کلمه ی توحیدی به گونه ای چینش شده است که در گفتن آن به حرکت لب ها نیازی نیست و این از امتیازات مهم این ذکر است و عنایتی است از طرف خداوند به بندگانش، به سبب تحقق اخلاص در این ذکر توحیدی. امام صادق علیهالسلام مرتبه ی بالاتر اخلاص در این کلمه را چنین بیان می کند: «کسی که" لا اله الا الله" بگوید، داخل بهشت میشود و اخلاص در آن، این است که" لا اله الا الله" مانع او از ارتکاب محرمات الهی شود.»( بحار الانوار، ج 8، ص 359)
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که صد مرتبه" لا اله الا الله" بگوید، در آن روز [که این ذکر را می گوید] از نظر عمل، افضل از همه ی مردم است، مگر از کسی که زیادتر گفته باشد.»( وسائل الشیعه ی، ج 7، ص 183)
خواندن هزار مرتبه "لا اله الا الله" سبب نجات از گرفتاری ها و رهایی از قید و بندها است(هزار و یک ختم، ص 33) و مداومت بر آن، علاج وسوسه است. مرحوم آیت الله کشمیری برای نفی خواطر و درمان حدیث نفس ذکر" لا اله الا الله" را سفارش می کرد.(صداقت، روح و ریحان، ص 89؛ صداقت، صحبت جانان، ص 121)
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع :
سایت ایکس شبهه
سایت فارس
سایت شیعه نیوز
- نظرات (0)
منظور ازسخت شدن امتحانات اللهی
راز خلقت انسان در این عالم، فراهم کردن زمینه انتخاب برای امور مختلف است؛ چیزی که در فرهنگ دینی امتحان نامیده میشود: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاه لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[1]: (آن که مرگ و زندگی را بیافرید، تا بیازمایدتان که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده.)
خداوند میتوانست همه انسانها را در بهشت بیافریند و این مسئله برای او مقدور بود و هیچکس هم نمیگفت چرا چنین کرده است. اینکه انسان و این عالم را با این هزینه سنگین آفرید، برای این بود که مخلوقاتی به وجود آورد که با انتخاب خود مسیرشان را مشخص کنند؛ آمدن انبیاء و اولیای الهی، تحمل رنج و سختی دوری از وطن و تحمل زندانها و در نهایت شهادت، بهجود آمدن حادثه کربلا و از دست دادن شهیدانی که ارزش یک تار مویشان از همه عالم بیشتر است، همه و همه برای تحقق این هدف بود.
خداوند ملائکه را در مسیر خیر آفرید؛ حیوانات را خلق کرد که هیچ تکلیفی ندارند و تابع شرایط طبیعی هستند؛ اما در این میان، جای موجودی که مسئولیت داشته باشد و بتواند با انتخاب خود نتیجه خوب یا بد کار خود را تعیین کند، خالی بود : «فَمَنْ شاءَ فَلْیُۆمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَكْفُرْ»[2]: (هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمی خواهد راه کفر پیش گیرد.)
آنگونه که از قرآن استفاده میشود، چنین موجودی میتواند با اراده و اختیار خود جانشین یا نماینده خدا روی زمین باشد. شاید رازی که خداوند در جواب پرسش ملائکه بیان کرد، همین مسئله باشد؛ وقتی ملائکه به خداوند گفتند: «أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَیَسْفِكُ الدِّماءَ»[3]: (آیا کسی را می آفرینی که در آنجا فساد کند و خون ها بریزد.)
و خداوند در جواب فرمود: «قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»[4]: (گفت: آنچه من می دانم شما نمی دانید.)
راز همین بود که در میان انبوه مشکلات، عدهای راه صحیح را میشناسند و به خدا نزدیک میشوند؛ آنگاه ملائکه خادم این افراد میشوند. چون ملائکه از مسئله انتخاب، آگاهی نداشتند و نمیدانستند نتیجه آن چه میشود و این چه فضیلتی است، خدا فرمود: «قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»
سختتر بودن انتخابهای اجتماعی در برابر انتخابهای فردی
ما نیز باید به طور دائم به مسائل فردی خود توجه داشته باشیم و بدانیم که بر سر چند راهیها، کدام مسیر را انتخاب کنیم .
یعنی در زندگی خود با امتحانهای فردی مواجهایم؛ شاید هر یک از ما در هر لحظه دهها امتحان داشته باشیم؛ ما بهطور دائم در نگاه کردن، شنیدن، سخن گفتن و دیگر امور زندگیمان بر سر چندراهیها قرار داریم که باید از میان آنها مسیر درست را انتخاب کنیم؛ «لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[5]: (تا بیازمایدتان که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده.)
اینها مربوط به مسائل فردی است؛ اما اگر این مسائل در کنار مسائل اجتماعی قرار گیرد، در برابر آنها رنگ میبازد؛ زیرا هر انتخابی در فعالیتهای اجتماعی، چهبسا هزاران یا میلیونها انسان را به سمت جهنم یا بهشت سوق دهد.
برای مثال، به وسیله یک نفر، با یک بمب اتمی صدها هزار نفر کشته میشوند؛ یا اینکه چهبسا با اقدام یک نفر، عده زیادی نجات پیدا کنند. گاهی انسان برای انتخاب یک چیز از قرعهکشی و روش شیر و خط استفاده میکند؛ این انتخاب کور است؛ برای این که انتخاب آگاهانه باشد، فرد باید بداند تصمیمهای او چه آثاری دارد و نتایج آن چیست؛ یعنی با محاسبه و دقت انتخاب کند؛ این ویژگی انسان است. انتخاب کور فایدهای ندارد.
سختشدن امتحانهای الهی همزمان با رشد انسانها و جامعه
از ابتدا که ما به تکلیف میرسیم و باید انتخاب کنیم، همه چیز برایمان روشن نیست. کودک وقتی بزرگ میشود، به تدریج شعور، تجربه و آگاهی از دین و مسائل اجتماعی پیدا میکند و میفهمد باید چه کاری انجام دهد یا ندهد؛ کجا اشتباه داشته و کجا درست عمل کرده است.

ما در دهه اول انقلاب امتحان خود را دادیم؛ برای رفتن به مراحل بالاتر، باید امتحانهای سختتری بدهیم. البته در این میان چهبسا گاهی دچار تنزل شویم یا در همان مرحله بمانیم.
امتحانهای الهی اینگونه است که وقتی انسان مردود شد، در همان مرحله باقی نمیماند، بلکه تنزل و سقوط می کند؛ یعنی انسان نمره منفی و زیر صفر میگیرد. بنابراین، نباید امید داشته باشیم که هر روز، اوضاع آرامتر، شرایط روشنتر و مشکلات کمتر باشد.
عمر سعد در شب عاشورا، از شب تا صبح خواب نمیرفت و با خود فکر میکرد که چه کند! آیا جنگ با امام حسین علیهالسلام را قبول کند یا نکند ؟! اینکه کسی که چندین سال در دارالاسلام زندگی کرده و پای منبر امیرالمۆمنین علیهالسلام بزرگ شده، اینگونه متحیر بماند که چه کند، نشاندهنده سختی امتحان است.
سختی شناخت تکلیف در امتحانها
از اینجا باید حدس بزنیم که از این به بعد نیز هر روز امتحانها سختتر خواهد بود. سختی بدان معنا نیست که تعداد کشتههای بیشتری بدهیم یا پول بیشتری خرج کنیم؛ بلکه تشخیص تکلیف مشکلتر است. بنابراین، باید بصیرت، فهم، شعور و تجربه خود را زیاد کنیم. امتیاز کسانی که در دورههای بعد پذیرفته میشوند این است که درکشان بالاتر میرود.
مرحله بعد از درک هم ایمان است و به آنچه درک میکنند عمل میکنند. اما اولین قدم برای ترقی، بالاتر رفتن فهم است. بر این اساس، باید منتظر باشیم که هر روز با دشواریهای جدید و بیشتری مواجه شویم.
بارالها چشمان ما را به نور ایمان منور کن تا حقایق را آن چنان که هست ببینیم. بحق محمد و آله الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و عجل فرجهم.
منبع: سخنان آیتالله مصباح یزدی در جمع شورای اصناف (13/10/1392)
پی نوشت ها:
[1]. سوره ملک / 2.
[2]. سوره اسراء / 29.
[3]. سوره بقره/ 30.
[4]. همان.
[5]. سوره ملک / 2- نظرات (0)
اللهی
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهی، «یا مَن یَعفو عن الکثیر و یُعطی الکثیرَ بالقَلیل»،
از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!
الهی، سالیانی میپنداشتم که ما حافظ دین توایم،
و اينک فهميدم که اين دين توست که حافظ ماست
« اللهم استغفرک » « اللهم أحمدک »!
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925»»