لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
محبّت، زمینهى تبعیّت است
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (بقره ـ 166)
در آن هنگام كه عذاب را مشاهده كنند و پیوند میانشان بریده (و دستشان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (كفر)، از پیروان خود بیزارى جویند.
در تفسیر آیه 165 صحبت از كسانى بود كه از دلایل روشن و قاطع اثبات وجود خدا چشم پوشیده و در راه شرك و بتپرستى و تعدد خدایان گام نهاده بودند.
در واقع سخن از كسانى كه در مقابل معبودان پوشالى سر تعظیم فرود آورده و به آنها عشق مىورزیدند، عشقى كه تنها شایسته خداوند متعال بود.
در ادامه این بحث در آیه 166 می فرماید این ظالمان هنگامى كه عذاب الهى را مشاهده مىكنند و مىدانند كه تمام قدرتها به دست خدا است و او داراى مجازات شدید است ، در آن هنگام متوجه زشتى اعمال خود و بدى عاقبت كارشان مىشوند و اعتراف مىكنند كه انسانهاى منحرفى بودهاند.
آن موقع است که پردههاى جهل و غرور و غفلت از مقابل چشمانشان كنار می رود و به اشتباه خود پى مىبرند، ولى از آنجا كه هیچ تكیه گاه و پناهگاهى ندارند ، از شدت بیچارگى بى اختیار دست به دامن معبودان و رهبران خود مىزنند اما "رهبران گمراه آنها دست رد به سینه آنان مىكوبند و از پیروان خود تبرى مىجویند" (إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا).
" و آنگاه است که عذاب الهى را با چشم خود مىبینند و دستشان از همه جا كوتاه مىشود" (وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ).
بدیهى است منظور از معبودها در اینجا بتهاى سنگى و چوبى نیستند، بلكه انسان هاى جبار و خودكامه و شیاطینى هستند كه این مشركان، خود را دربست در اختیارشان گذاردند، و تسلیم بىقید و شرط در مقابل آنها شدند.
تذکر مهم این آیه:
به هوش باشیم كه رهبرمان كیست و محبّت و عشق چه كسى را در دل داریم؟ بدانیم طاغوتها و غیر خدا، ما را براى خودشان مىخواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوسها و آرزوهاى خود در دنیا برسند، ولى در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیامهای آیه:
1ـ هر عشق و علاقه، كه مایهاى از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردى گرائیده و یا به دشمنى كشیده مىشود. («یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» ، «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»)
2ـ محبّت، زمینهى تبعیّت است. («یُحِبُّونَهُمْ» ، «اتُّبِعُوا»)
3ـ آیندهنگرى لازمهى عقل است. به كسى عشق و محبّت بورزیم كه قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت كند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»
4ـ معیار اصالت یا بىاصل بودن علاقهها و محبّتها، دیدن عذاب در روزهاى خطرناك است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
و ادامه بحث در آیه بعد:
وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّۆُا مِنَّا كَذلِكَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ (بقره ـ 167)
و (در آن موقع) پیروان گویند: اى كاش بار دیگرى براى ما بود (كه به دنیا برمىگشتیم) تا از این پیشوایان بیزارى جوییم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بیزارى جستند. بدین سان خداوند اعمال آنها را كه مایه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون آمدنى نیستند.

به فرموده روایات، در قیامت صحنهها و مواقف متعدّدى است. در برخى از آنها مُهر سكوت بر لبها زده مىشود و تنها با نگاههاى پرحسرت به یكدیگر نگریسته و گریه مىكنند.
در بعضى موارد، از همدیگر استمداد كرده و در صحنهاى نسبت به هم ناله و نفرین مىكنند. در این آیه مىخوانیم كه پیروان كفر نیز از حمایتها و عشق ورزىهاى خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشیمان مىشوند، ولى دیگر كار از كار گذشته و تنها حسرتى است كه در دل دارند و با زبان مىگویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنبالهرو آنها نخواهیم بود. كسانى كه اینقدر بىوفا هستند كه از ما در این روز تبرّى مىجویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّى خواهیم جست. آنها حسرت مىخورند، ولى مگر از حسرت، كارى ساخته است.
در آیات متعدّد، كلمه «خلود» در مورد عذاب بكار رفته است. بعضى «خلود» را مدّت طولانى معنا مىكنند، ولى از جملهى «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده مىشود كه «خلود» به معناى ابدیّت است، نه مدّت طولانى.
در روایات، نمونههایى از حسرت گنهكاران در قیامت به چشم مىخورد كه از جمله: كسانى هستند كه اموال زیادى را براى وارثان خود مىگذارند و خود در زمان حیات، كار خیرى نمىكنند. آنان در آن روز مشاهده مىكنند كه اگر وارث از ارث او كار خوبى انجام داده، در نامه وارث ثبت شده و اگر كار بدى كرده، شریكِ جرم وارث قرار گرفته است. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 151)
نمونه دیگر اهل حسرت، آنان كه عبادات بسیار دارند، ولى رهبرى و ولایت علىّ بن ابىطالب علیه السلام را نپذیرفتهاند. (بحار الانوار، ج 27، ص 184)
انسان، داراى اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانى و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانى و حسرت، نشانهى آن است كه مىتوانستیم كار دیگرى انجام دهیم و تصمیم مجدّد، رمز آن است كه انسان مىتواند با اراده و اختیار، هر راهى را كه صلاح بداند، انتخاب كند.
پیامهای این آیه:
1ـ طاغوتها را رها كنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نكردهاند، آنها را در دنیا رها كنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»
2ـ در قیامت، چشم انسان حقیقت بین شده و بر كارهاى خود، حسرت مىخورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»
3ـ آرزوى برگشت هست، ولى برگشتى نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً» ، «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1
تفسیر نور الثقلین، ج 1،
- نظرات (0)
تلاوت سوره ای برای حاجات!
براساس وعده الهی هرگاه از بنده ای دعا به وقوع بپیوندد اصل اجابت هم از طرف خداوند اجتناب ناپذیر است.
موضوعی که برخی نسبت به آن دچار اشتباه شده اند، قیاس اجابت انسانها با اجابت خداست زیرا معمولاً هرگاه انسانی از انسان دیگری خواسته ای داشته باشد - اگر در توانش باشد - همان چیزی را که او درخواست کرده است بدون تأخیر و فوت وقت - بدون اینکه در این زمینه به مصالح مختلف احاطه داشته یا آن را در نظر بگیرد - عملی می کند.
همین محدودیت اندیشه بشری ذهن او را عادت داده است که اجابت الهی را نیز در همین دایره ارزیابی کند و خارج از آن را بی توجهی خداوند نسبت به خود دانسته و اجابت نداند و گاهی نیز تا آنجا در این اشتباه پیش می رود که در وعده الهی به تردید افتاده و در فهم آن دچار اشکال می شود.
در صورتی که موضوع اجابت در مورد خدا با آنچه بین بندگان او مطرح است، تفاوت بسیار دارد.
او برای استجابت دعای بنده خود، با احاطه ای که به تمامی مصالح و مفاسد امور دارد با توجه به رحمت عام و نیز لطف ویژه اش نسبت به سائلان، آنچه به صلاح آنان بداند عملی می کند.
به عنوان مثال مریضی را در نظر بگیرید که به شدت تشنه است و پی در پی به آه و ناله و اصرار تقاضای آب می کند، در همین حال اگر یکی از بستگان او که از وضع او بی خبر است با او ملاقات کند بدیهی است اولین کاری که برای او انجام خواهد داد سیراب کردن اوست در حالی که ممکن است با همین آب دادن، حیات او را نیز در معرض خطر قرار دهد. در صورتی که اگر دکتر معالج او در این وضع او را ببیند با احاطه ای که به مرض و نوع آن دارد و آب را برای چنین مریضی خطرناک می داند، تن به این خواسته نخواهد داد و یا حداقل آن را برای مدت معینی به تأخیر خواهد انداخت و اگر ممکن باشد از راه دیگری برای تخفیف تشنگی او اقدام خواهد کرد.
این بی توجهی به تقاضای مریض نیست بلکه خود عین اجابت با در نظر گرفتن مصلحت اوست. خداوند متعال نیز، هرگاه دعایی - با توجه به ارکان آن - از بنده اش ابراز شود، قطعاً بدان پاسخ خواهد داد، ولی اینکه شخص «دعاکننده » اجابت دعای خود را در به اجرا درآوردن مو به موی خواسته خود از سوی خدا بداند اندیشه ای غلط، انتظاری بیجا و از باب قیاس خالق به خلق است.
انواع اجابت
اجابت الهی با توجه به مجموعه مصالح و مفاسد تحقق می پذیرد و بدیهی است چنین کاری صورت های مختلف دارد که در هر خواسته ای با توجه به اوضاع و مناسبات خاص آن، به صورت ویژه ای جلوه می کند که به برخی از آنها می پردازیم.
البته آنچه اینجا بدان می پردازیم به غیر از نوع روشن و رایج آن است که برآمدن حاجت دائمی به همان صورت مطلوب اوست.
1- جلب رحمت
از نتایج بسیار مهم دعا جلب توجه و عنایت ویژه الهی است که سراسر زندگی و لحظه لحظه عمر دعاکننده را فرا می گیرد.
بر طبق آیات قرآن کریم، خداوند بزرگ رساندن رحمت را به بندگان، بر خود مقرر فرموده و مقصود از آفرینش آنان را نیز همین امر، اعلام کرده است ولی بهره مندی از آن را به تقاضا و درخواست آنها از خود منوط دانسته است.
شخص «دعاکننده» نباید در کار دعا تنها به برآمدن حاجت خود قناعت ورزد تا اگر محقق نشد دست از طلب بردارد ، بلکه باید با نظری بلند و در افقی بسیار وسیعتر و فراتر از برخی خواسته های محدود بدین عمل دست یازد.
البته خواسته های کوچک را هم باید از خدا خواست. بلکه بنا به روایتی از امام صادق(علیه السلام) تمامی امور از کوچک و بزرگ را باید از او طلب کرد زیرا همان کسی که صاحب اختیار کارهای بزرگ است، سررشته کارهای کوچک را نیز در دست خود دارد.
ولی سخن این است که همواره باید امور محدود و جزیی را در پرتو عنایت کلی الهی خواست و به وسیله دعا ، عنایت و توجه عام و رضایت خداوند را به سوی خود جلب کرد.
قرآن مجید از قول حضرت ابراهیم(علیه السلام) خطاب به مشرکان عصر خود این چنین می فرماید: «واعتز لکم و ما تدعون من دون الله و ادعو ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیا» من از شما و آنچه می پرستید کناره می گیرم و پروردگار خود را می خوانم بدین امید که به وسیله این کار - رحمت خدا را در همه حال به سوی خود جلب کنم و در پیشگاه او - محروم و مطرود نباشم.

امام صادق(علیه السلام) از نبی اکرم(صلی الله و علیه وآله) نقل می کند که آن حضرت فرمودند:
«رحم الله عبدا طلب من الله عز و جل حاجة فالح فی الدعاء استجیب له ام لم یستجیب [له]، و تلا هذه الآیة ...»
سایه رحمت الهی بر سر آن بنده ای باد که حاجت خویش را از خدا بخواهد و در آن اصرار بورزد خواه آن خواسته اش محقق شود و خواه عملی نگردد. آنگاه حضرت همین آیه را به عنوان شاهد کلام خود ذکر فرمود.
باز در حدیث دیگری حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند: ان الله عز و جل یقول: من شغل بذکری عن مسالتی اعطیته افضل ما اعطی من سالنی.
خدای متعال می فرماید: کسی که به یاد من مشغول شود و از عرض حاجت خود باز ماند - با جلب رحمت خود به سوی او - بهترین عطایای خویش را که به سائلان می دهم بدو نیزخواهم بخشید.
و نیز همان حضرت فرمودند: «هیچ بنده ای دست خود را به سوی خدا نگشود مگر اینکه خداوند بزرگ از این که آن دست را خالی برگرداند حیا می کند و از رحمت خود آنچه بخواهد بدو عنایت می کند. پس هرگاه کسی از شما دست به دعا برداشت آن را بر سر و صورت خود بکشاند.»
بنابراین بهترین و سودمندترین پاسخ الهی به بنده نیایشگر خود سرازیر کردن رحمت بی پایان خویش به سوی اوست و از باب اینکه: «چون که صد آمد نود هم پیش ماست » در پرتو آن تمامی مشکلات مادی و معنوی رو به سامان خواهد گذاشت و هیچ دعایی از مۆمن، خالی از این بهره گرانسنگ نخواهد بود، چه دعاگر حاجت مورد نظر خود را نیز بگیرد یا به مصالحی بدان دست نیابد.
صد آیه از قرآن، هر جای قران که باشد بخواند
رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیة الکرسی را بخوان که حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.
امام علی(علیه السلام) فرمودند: هرگاه یکی از شما اراده حاجتی کند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْل عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الکرسی و سوره قدر و حمد را بخواند، زیرا که در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.
در روایت آمده است هر کس آیة الکرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.
در روایات نیز آمده که هر کس از امری خوفناک است، صد آیه از قرآن، هر جای قران که باشد بخواند و بعد از آن سه بار بگوید: اللهم اکشف عنی البلاء.
در روایتی نیز نقل شده که هرکس صد آیه از قران بخواند بعد از آن هفت بار بگوید: یا الله، سنگ یا کوه را هم جابه جا می کند انشاء الله.
منابع:
بحار الانوار ج92 ؛ صفحات 272، 349 ، 202
- نظرات (0)
غلبه بردشمن
مثلاً میگوید: اگر به تو خوبی کردند ، تو هم با آنها خوب باش و خوبی کن[1] و در مقابل وصف تواضع که برای مۆمنان است ، کبر و تکبر را از اوصاف رهروان ابلیس میداند.[2]
خداوند با توجه به شناخت کاملی که به انسانها دارد و همچنین محبتی که به مۆمنین دارد ، در قرآن کریم اهل ایمان را راهنمایی میکند تا مۆمنان در مصاف با کافران با اقتدار به پیروزی برسند.
کافران اهل سواری گرفتن هستند فقط دنبال یک کمر دولا شده میگردند تا سوارش شوند و یا در پی سری هستند که از روی تواضع در برابرشان خم شده تا یک پس کلهای نثارش کنند و قلاده بردگی بر گردنش بیندازند.[3]
لذا خداوند میفرماید: در مقابل کافران تا میتوانید خود را قوی نمایید « وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ »[انفال/ 60] نتیجه قدرتمند شدن مۆمنان این است که دیگر کافران نمیتوانند از مسلمانان برای پیش برد اهدافشان سوء استفاده کنند ، دیگر آنها را به بردگی نمیگیرند بلکه با احترام با آنها سخن میگویند ؛ چرا که از مۆمنان حساب می برند.
قدرتمند بودن قویترین عامل بازدارنده است و این قدرت نمایی در مقابل کفار است که به پاسپورت یک مسلمان عزت و اقتدار میبخشد نه تواضع کورکورانه.
جالب است بگویم در روایتی آمده است که از مصادیق مهیا کردن قوای نظامی رنگ کردن موهای سفید است . این به آن معنی است که قوت بازدارندگی فقط منحصر در تسلیحات نظامی نیست بلکه هرچه که موجب اقتدار یک کشور است باید تقویت شود.[4] و هر امتیازی که یک کشور را منحصر به فرد میکند مثل انرژی هستهای، سلولهای بنیادی، نانوتکنولوژی و سایر علوم درجه یک نیز در زمره دستور خداوند قرار میگیرند.
مهمترین دشمنان ما
بهترین راه دریافتن دسیسه های دشمنان و شیطان و آگاه ساختن دیگران از كیود آنان، رجوع به آیات قرآن كریم و احادیث معصومین (علیهم السلام) می باشد ؛ چرا كه بهترین كسانی كه می توانند آنان را بشناسند، خود خداوند و معصومین(علیهم السلام) می باشند.
از آنچا كه جمهوری اسلامی ایران، حكومتی است الهی و مستقل كه مردمان آگاه و مستعد آن، این حكومت را پذیرفته اند و تا پای جان در حراست از آن می كوشند، دشمنان آن نیز دشمنان الله و طواغیت زمانه خواهند بود.
قرآن كریم چهار گروه از دشمنان را نام برده است:«شیطان و همراهان او»، «كفار»، «برخی از اهل كتاب خصوصاً یهودیان» و «منافقین».
با استفاده از این آیات كریم، از دشمنان خارجی ملت ایران میتوان از یهودیان، مشركین و كافران نام برد. برخی یهودیان به نام های عبرانیان و اسرائیلی ها هم خوانده شده اند، در قرآن بیش از همه اقوام دیگر از بنی اسرائیل سخن گفته شده است و آن به علت شدت عناد و جهودشان نسبت به حق است.
یهودیان آن قدر نیرنگ و توطئه از خود نشان داده كه از حد و حصر خارج است. در همان روزهای پیدایش، آن قدر با پیامبر عظیم الشان خود كج روی و بدرفتاری كردند كه چندین مرتبه برایشان عذاب نازل شد. در سوره مائده یهودیان به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده اند.
بهترین راه دریافتن دسیسه های دشمنان و شیطان و آگاه ساختن دیگران از كیود آنان، رجوع به آیات قران كریم و احادیث معصومین (علیهم السلام) می باشد. چرا كه بهترین كسانی كه می توانند آنان را بشناسند، خود خداوند و معصومین(علیهم السلام) می باشند
از مشركان نیز در آیه 82 سوره مائده به عنوان دشمن ترین دشمنان سخن به میان آمده است; چنانكه كفار هم طبق آیات صریح قرآن كریم هرگز خیرخواه اهل حق نیستند (بقره/ 105)، در راه خدا موانعی را برای باز ماندن مسلمانان از این راه ایجاد می كنند (انفال/ 36)، سعی و تلاش می كنند كه اهل حق را به كفر برگردانند (نساء/ 89)، خیلی علاقمند به غفلت مسلمانان می باشند (نساء/ 102) و نهایت سعی و تلاش خود را برای نابودی حق دارند.
طبق آیه 56 از سوره كهف، به طور كلی در سه آیه از قرآن كریم كافران به عنوان دشمن نام برده شده اند: نساء/ 101، ممتحنه/1 و صف. /14.
مهمترین و خطرناكترین دشمن ، همان دشمن داخلی و یا منافقین هستند. منافق، كسی است كه ظاهر و باطن او یكی نباشد و به اصطلاح «دورو» باشد.
خطرناک ترین دشمن چه در مجموعه اعتقادات دینی و مذهبی و چه در ناحیه معاشرت های اجتماعی دشمن ناشناخته است، دشمن شناخته شده هر چند هم قوی و نیرومند باشد، ضررش كمتر و خیانت او قابل دفاع و جبران است زیرا هویت او معلوم و سوء قصد او روشن است، اما دشمن ناشناخته هر چه هم كوچك و ناتوان باشد چون نقابی از دوستی و محبت بر چهره دارد و شعار او شعار توده مردم است؛ ولی زیر آن نقاب و لباس ظاهری، دلی مملو از كین و عداوت و خنجری زهرآلود و كشنده پنهان دارد و همواره منتظر فرصتی است تا به اغراض پلیدش جامه عمل بپوشاند.
پی نوشت ها:
[1] «هل جزاء الاحسان الا الاحسان » سوره الرحمن آیه 60
[2] «ان الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان أتاهم إن فی صدورهم إلا کبر...»سوره غافر آیه56
[3] اشاره به آیه 47 سوره توبه
[4] «ومنه الخضاب السواد»تفسیر شریف نورالثقلین جلد2 صفحه167
- نظرات (0)
ترازوی اعمال درقیامت
قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً[انبیاء-47]؛ ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت نصب میكنیم، لذا به هیچكس كمترین ستمى نمیشود».
همچنین در آیات دیگری فرمود: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ، فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ، وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ، فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ، وَ ما أَدْراكَ ما هِیَهْ، نارٌ حامِیَةٌ [قارعه-6-11]؛ (در آن روز) كسى كه ترازوهاى اعمالش سنگین است، در یك زندگى خشنود خواهد بود و امّا كسى كه ترازوهایش سبك است، جایگاهش «هاویه» (دوزخ) است و تو چه میدانى هاویه چیست؟ آتشى است سوزان».
اما به راستی منظور از این ترازو چیست؟
ترازو در این دنیا و در بین مردم به وسیله سنجش اشیاء گفته میشود؛ همان وسیلهای که دو کفه دارد و با آن مقدار اشیاء را اندازهگیری میکنند؛ امّا آیا در روز قیامت نیز چنین وسیلهای وجود دارد یا نه ، منظور چیز دیگری است؟
درباره چگونگى وزن اعمال در روز رستاخیز، بحث فراوانى در میان مفسران و متكلمان شده است و از آنجا كه بعضى چنین تصور كردهاند كه وزن و ترازو، در آن جهان، همانند وزن و ترازو در این جهان است و از طرفى اعمال انسان سنگینى و وزنى ندارد كه بتوان آن را با ترازو سنجید، ناچار شدهاند از طریق تجسم اعمال و یا اینكه خود اشخاص را به جاى اعمالشان در آن روز وزن میكنند، مشكل را حل کنند.
ولى اگر زندگى آن جهان را با زندگى دنیا مقایسه نكنیم و توجه داشته باشیم كه همه چیز در آن جا با این جا متفاوت است، (درست همانند تفاوتى كه میان زندگى جنین در عالم رحم، با زندگى انسان در این دنیا وجود دارد) و نیز توجه داشته باشیم كه در فهم معانى الفاظ نباید همیشه به دنبال مصداقهاى موجود و معین رفت، بلكه مفاهیم را از نظر نتیجه بررسى كنیم، مسأله «وزن در روز رستاخیز» كاملاً حل خواهد شد؛ آنچه مسلم است این است كه در روز رستاخیز، اعمال انسان با وسیله خاصى سنجیده میشود، نه با ترازوهایى همانند ترازوهاى دنیا.[1]
امّا در رابطه با اینکه به راستی منظور از این وسیله سنجش و ترازو چیست؛ بین مفسرین و علمای شیعه دو نظر وجود دارد؛ برخی منظور از آن را، نهایت و کمال خود اعمال میدانند، مثلاً نماز کامل و عالی ملاک و میزان تمام نمازهاست؛ در تمام اعمال نیز چنین است و ملاک عالیترین عمل از نوع خود همان عمل است.[2]
برخی دیگر معتقدند ملاک و میزان در روز قیامت، اولیای الهی و عمل آنهاست، به این معنا که عمل و رفتار آنها میزان است و هر اندازه عمل سایر مردم از حیث اجزاء و شرایط و اخلاص و معنویت به عمل آنان نزدیکتر باشد، عمل آن شخص سنگینتر و هر اندازه دورتر باشد، عمل آن شخص سبکتر خواهد بود.[3]
اگر به روایات معصومین(علیهمالسلام) رجوع کنیم، خواهیم دید آن بزرگواران نظر دوم را تأیید کرده و بیان کردهاند، این ترازو اولیای خاص الهی هستند.
به طور مثال از امام صادق(علیهالسلام) راجع به آیه «و نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ» سوال شد، حضرت در پاسخ فرمودند: «موازین انبیاء الهی و اوصیای آنان هستند و کسانی که بدون هیچ درنگی وارد بهشت میشوند».[4]
همچنین در روایات بسیاری بیان شده است امیر مۆمنان و امامان از فرزندان او(علیهمالسلام) ترازوهاى سنجشاند؛ به طور مثال ابن دراج میگوید از امام صادق(علیهالسلام) راجع به آیه پرسیدم حضرت فرمودند: «اَلرُّسُلُ وَ الأئِمَّةٌ مِنْ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد(صلیاللهعلیهوآله)».[5]
شیخ مفید(رحمهاللهعلیه) در شرح این روایات مینویسد: منظور از این روایات این است که آنان ملاک و میزان سنجش اعمال هستند، درست مانند کسی که میگوید سخن فلانی در نزد من، سند و ملاک است؛ لذا در روز قیامت نیز ملاک اعمال اهل بیت است و هر کسی باید بکوشد عمل خود را شبیه آنان قرار دهد.[6]
البته این دو روایت حضرت، قابل جمع است، یعنی میتوان گفت میزان در روز قیامت هم پیامبران الهی هستند و هم ائمه اطهار(علیهمالسلام)؛ در امتهای پیشین یا مستضعفان فکری که اسلام و تشیّع به آنان نرسیده است، همان پیامبر خود آنها ملاک باشد و در اسلام و کسانی که اسلام را دیده و شنیدهاند، نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) ملاک و میزان باشند.
پینوشت ها:
[1]. تفسیر نمونه، ج6، ص 92.
[2]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 11.
[3]. تفسیر نمونه، همان.
[4]. الكافی، ج1، ص 419.
[5]. المناقب ج : 2 ص 151.
[6]. تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص 115.
- نظرات (0)
عاملی برای ماندگار شدن اعمال

أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَنَهُ عَلىَ تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَیرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانهارَ بِهِ فىِ نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لَا یَهدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ
آیا كسى كه بنیاد [امورش] را بر پایهی تقواى الهى و رضاى او نهاده بهتر است یا كسى كه بنیاد [امورش] را بر لب پرتگاهى سست و فروریختنى نهاده؟! و آن بنا با بناكنندهاش در جهنم سقوط مىكند و خدا گروه ستمكاران را هدایت نمىكند.
پیام آیه
آیه 109 سورهی مبارکهی توبه، بیانگر حال دو گروه منافقان و مۆمنان است که یکی بنایی ساخته بر لبهی زمینی که آب زیر آن را شسته و در حال فرو ریختن است و هیچ اطمینانى به دوام و استوارى آن نیست و در آخر خودش و بنایش به آن پرتگاه سقوط میکنند. این گروه، منافقان اند که خود و هر آنچه ساخته و بافتهاند با هم به قعر جهنم سقوط خواهند کرد.
دیگری مۆمنان هستند كه زندگی خود را بر خداترسی و امید به بخشش او؛ یعنى بر روى دو پایهی ترس از عذاب خدا و امید به خشنودی او بنا كردهاند.
قرآن کریم با بیان حال این دو گروه و قراردادن مخاطب در مقام سنجش، قضاوت را بر عهدهی او قرار میدهد تا خود با کمک عقل سلیم و به دور از هوا و هوس، بر راستی و درستی روش یکی از این دو گروه، حکم کند.
مثالی برای دو گروه مۆمن و منافق
این آیه مثلى است كه پایه و اساس زندگى مۆمنین و منافقین را به تصویر میکشد و آن، روش و آیینی است كه هر یک در زندگی دنبال مىكنند؛ دین مۆمن، تقوا و پرهیز از محرمات الهی و طلب خشنودى او است که بر ایمان و باور به خدا استوار است؛ اما دین منافق که کفر است و بی دینی بر شك و تزلزل بنا نهاده شده است.[1]
برای همین در آیه بعد میفرماید:
«لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا رِیبَةً» یعنى منافقین همواره آن بنائى را كه بنا نهادهاند در بیثباتی و تزلزل است.
و برای آنکه نشان دهد این مثالی است مادی و بیرونی، برای آنچه که در درون دل های منافقان میگذرد، فرمود:
«فِى قُلُوبِهم» یعنی این لرزش و تردید و بیثباتی مخرب، وضعیتی است که بر دل های ایشان حاکم است.
و بعد اضافه میکند که این وضعیت نابهنجار، زاییدهی فکر و فرهنگ خود اینهاست که اگر تغییر کرد و از کفر و نفاق به ایمان تبدیل شد؛ اینها نیز به مانند مۆمنان بر زمین و زمینهای محکم و استوار، زندگی خواهند کرد و عاقبتی نیکو خواهند داشت؛ اما اگر بر کفر و نفاق خود اصرار داشته باشند ، هیچگاه روی یقین و آرامش را نخواهند دید : «إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُم» مگر آنکه دل هایشان که سبب این تردید است متلاشی شود و با از بین رفتن آن، این تردید نیز برطرف شود.
شرح آیه
«بنیان» یعنى بنا و ساختمان؛ «شَفا» به معنى لبهی چیزى است و «جُرُف» به معنى حاشیهی نهر و یا چاه است كه آب زیر آن را شسته و خالى كرده به گونه ای كه بالاى آن هر لحظه در شرف ریختن است و «هار» به معنى شخص یا ساختمان سستى است كه در حال سقوط است.[2]
برای آشنایی با معنای این آیه که در ادامه و در نقش نتیجه گیری از داستان مسجد ضرار بیان شده ، نخست لازم است مروری گذرا بر داستان مسجد ضرار داشته باشیم:
داستان مسجد ضرار

خلاصهی داستان آنگونه كه از تفاسیر و احادیث مختلف استفاده مىشود چنین است:
گروهى از منافقان نزد پیامبر صلی الله و علیه وآله آمدند و عرض كردند به ما اجازه دهید مسجدى در میان قبیلهی بنى سالم (نزدیك مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار در آن نماز گزارند؛ همچنین در شب هاى بارانى كه گروهى از مردم توانایى آمدن به مسجد شما را ندارند فریضه اسلامى خود را در آن انجام دهند، و این در موقعى بود كه پیامبر صلی الله و علیه وآله عازم جنگ تبوك بود.
پیامبر صلی الله و علیه وآله به آنها اجازه داد، ولى آنها اضافه كردند آیا ممكن است شخصاً بیایید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر صلی الله و علیه وآله فرمود : در حال حاضر من عازم سفرم، هنگام بازگشت به خواست خدا به آن مسجد مىآیم و نماز در آن مىگزارم.
هنگامى كه پیامبر صلی الله و علیه وآله از تبوك بازگشت نزد او آمدند و گفتند : اكنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایى و در آنجا نماز بگزارى و از خدا بخواهى ما را بركت دهد، و این در حالى بود كه هنوز پیامبر صلی الله و علیه وآله وارد دروازه مدینه نشده بود.
در این هنگام پیك وحى خدا نازل شد و آیات 107 و 108 سورهی توبه را آورد:
و [از منافقان] كسانى هستند كه بر پایه دورویى و نفاق، مسجدى ساختند براى آسیب رساندن و ترویج كفر و تفرقهافكنى میان مۆمنان و كمینگاهى براى [گردآمدن] كسانى كه پیش از این با خدا و پیامبرش جنگیده بودند، سوگند سخت مىخورند كه ما با ساختن این مسجد جز خوبى [و خدمت] قصدى نداشتیم؛ ولى خدا گواهى مىدهد كه بىتردید آنان دروغگویند.
هرگز [براى عبادت و نماز] در آن مسجد نایست، قطعاً مسجدى كه از نخستین روز بر پایه تقوا بنا شده ، شایسته تر است كه در آن [به نماز و عبادت] بایستى، در آن مردانى هستند كه خواهان پاكیزگى [و طهارت جسم و جان] هستند و خدا پاكیزگان را دوست دارد.
خداوند متعال با این آیات از اسرار كار آنها که قصد داشتند به نام مسجد و دین، پایگاهی برای تجمع و سازماندهی کفر و نفاق بر علیه اسلام و مسلمانان برپا کنند پرده برداشت.
به دنبال این خبر وحیانی، پیامبر صلی الله و علیه وآله دستور داد آن مسجد را آتش زنند؛ بقایاى آن را ویران كنند و جاى آن را محل ریختن زبالههاى شهر سازند.[3]
آیه 109 نتیجه گیری از داستان مسجد ضرار و پیام کلی آن داستان
دو آیهی قبل به مقایسه دو مسجد میپردازد که یکی بر پایه تقوا و با هدف جلب رضایت الهی ساخته شد و دیگری بر پایه کفر و نفاق و با هدف ضربه به دین الهی بناگردید و در این آیه (109)، بانیان این دو مسجد را با هم مقایسه میکند و در نهایت، به روشنى، بىثباتى و سستى كار منافقان و استحكام و بقاى كار اهل ایمان و برنامههاى آنها را بیان میدارد.
بر اساس این آیه، مۆمنان به كسى مىمانند كه براى بناى یك ساختمان، زمین بسیار محكمى را انتخاب كرده و آن را با مصالحى پردوام و مطمئن بنا مىكند؛ اما منافقان به كسى مىمانند كه ساختمان خود را بر لبهی رودخانهاى مىسازد كه سیلاب زیر آن را به كلى خالى كرده و هر آن، آماده سقوط است؛ همانگونه كه نفاق ظاهر دینى دارد؛ اما از درون کفر است و تهی از ایمان؛ چنین ساختمانى نیز ظاهرى دارد زیبا اما بدون پایه و زیرساختی محکم.
همانگونه که این ساختمان در شرف تخریب و ویرانی است؛ مكتب اهل نفاق نیز در معرض زوال و نابودی است.
علامه طباطبایی (ره) این سقوط را سقوط منافق با تمام ساخته و بافتههایش به قعر جهنم تفسیر میکند.[4]
پی نوشت ها:
[1] ترجمه المیزان، ج9، ص: 532
[2] ر.ک به تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه
[3] مجمع البیان، تفسیر ابو الفتوح رازى، تفسیر المنار، تفسیر المیزان، تفسیر نور الثقلین و كتب دیگر.
[4] ترجمه المیزان، ج9، ص: 532
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926»»