لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
جعبه ابزارجای خدانیست
عوامل عدم استجابت دعا
بسیاری از مردم شكایت میكنند كه چرا ایـن همه دعا میكنیم، مستجاب نمیشود؟
شاید تو هم یكی از آنهایی باشی كه حسابی شاكی هستی. اما این را بدان كه خدا زیر حرفش نزده بلكه هر كاری یه آدابی داره و مسلما سر هر راهی سنكی هم هست. پس باید هم راه رو شناخت و چاه رو ، تا از دعایی كه میكنیم نتیجه بگیریم.
البته اینجا یك سوال خیلی خیلی مهم هم هست كه باید بهش فكر كرد. اون سوال اینه: آیا دعای مستجاب اونه كه ما به چشم ببنیم؟ آیا امكان نداره خدا دعای ما رو طوری مستجاب كنه كه مت اصلا نفهمیم؟
حتما در این باره فكر كنید و به خدا اعتماد داشته باشید.
حالا میتونید فوت و فنّهای دعا كردن رو بخونید و از این به بعد بیشتر و بهتر نتیجه بگیرید.
1. نشناختن جهت و راه دعا (فرمول دعا)
نـیـل بـه هـر هدفی، راهی دارد، برای استجابت دعا نیز باید راه هـایـی را پـیمود. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: باید كه پیش از دعا حـمـد و سـتـایش خدا كنی، نعمتهایی را كه به تو بخشیده به یاد آوری، سـپـس شـكـر و سپاس گویی، آن گاه درود بر پیغمبر و آل او فـرسـتی، سپس از گناهانت یاد كرده اقرار نمایی و از آسیب آن به خدا پناه بری؛ این است جهت و راه دعا.1
2. وقت نشناسی (نقش زمان)
مـثلی است كه میگویند: فلانی خروس بی محل است؛ هرچند كه خداوند از رگ گـردن بـه انسان نزدیكتر است اما باید وقت دعا را رعایت كرد. در حـالات امامان معصوم(علیهالسلام) میخوانیم كه آنها در اوقات و موقعیتهای خـاصی به دعا میكردند. مواردی چون دعا بین اذان و اقامه، هـنـگـام وزیدن باد، وقت ظهر، هنگام بارش باران، شب قدر، و غیر آن در روایات آمده است كه در استجابت دعا نقش موثری دارند.
فیض و رحمت خدا مثل شیر آب نیست كه یك بار بازش كنی و خیالت راحت باشد كه همینطور خواهد آمد. بلكه یك تلمبه دارد كه مدام باید آن را زد و هر لحظه كه از تلمبه زدن بایستی، جریان رحمت هم قطع میشود.
آن تلمبه، دعاست. وقتی با كلی دعا و التماس از خدا چیزی گرفتی، باید با دعا هم نگهَش داری.
3. وفا نكردن به عهد نسبت به خداوند (یكی بده صدتا بگیر)
شـایـد انسان خود را بسان ماشینی فرض كند كه سازنده یا مالك آن بـاید همواره نیازهای آن را برآورد؛ مثل آب، روغن، سوخت و... و تـصـور كـنـد چون آفریده خداوند است، خداوند باید همواره او را كـمـك كـند، بدون این كه عهدی بر گردن او باشد. ولی چنین نیست، بـلـكه خداوند عهدهایی بر گردن بندهاش دارد كه باید عملی شوند تا خداوند نیز پیمانش را وفا كند. امام صادق(علیهالسلام) در پاسخ عدهای كـه از عـلت عدم استجابت دعا پرسیده بودند، فرمود: به دلیل این كـه شما به عهدهای خود در پیشگاه خداوند وفا نمیكنید، در حالی كه خدای تعالی میفرماید: به عهد من وفا كنید تا من به عهد شما وفـا كنم. به خدا قسم اگر به عهد خدا وفا كنید، خدای متعال نیز به عهد شما وفا میكند.
از جـمـلـه عـهـدهـایی كه انسان بر گردن دارد، عمل صالح است كه مـصـادیـق فراوانی دارد؛ مانند: انجام واجبات، ترك محرمات، قرائت قرآن، صله رحم، كمك به نیازمندان و....
4. ایمان و یقین ناكافی (به خدا اعتماد كن)
كسی كه دست به دعا برمی دارد اگر ایمان قلبی به اجابت دعای خود نـداشـتـه بـاشد، نتیجه نمیگیرد و مانند آن است كه تشنهای در بـیـابـان بـی آب و عـلـف به دنبال دریا بگردد. نبی اكرم(صلیاللهعلیهوآله) میفـرماید: (ادعوا الله و انتم موقنون بالاجابه3؛ خدا را بخوانید و یـقـیـن بـه اجـابت داشته باشید). امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید: (اذا دعـوت فـظن ان حاجتك بالباب4؛ در وقت دعا یقین كن كه حاجت تو بر در خانه آمده است.)
5. شرك در دعا (از دست كسی كاری ساخته نیست)
شـرك بـسـیـار ظـریف است و در هر امری از امور دینی و عبادی میتـوانـد دخـیـل بـاشـد. در دعا نیز این موضوع یكی از عوامل عدم اسـتـجـابـت دعا است. هرگز نمیتوان خارج از محدوده توحید قرار گـرفت و انتظار استجابت دعا را داشت. خدای متعال میفرماید: او خـدای زنـده ابـدی اسـت و جز او هیچ خدایی نیست. پس تنها او را بـخـوانـیـد و بـه اخلاص بندگی كنید كه ستایش و سپاس مخصوص خدای یكتا و آفریدگار عالمیان است.5 باید دانست كه فقط و فقط خداست كه ریز و درشت نیازهای آدمی را برآورده میكند اما به دست بندگانش و انسان نباید اشتباه كند و این وسیله را همه كار بپندارد. وقتی دعا میكنی چشمت را از همه ببند و مدام به این فكر كن كه از دست كسی كاری ساخته نیست.
6. همراه نبودن یاد خدا و صلوات در دعا (استفاده از پارتی)
در دعـا تـوجه به خدا و رسولش اهمیت بسیار دارد. كسی كه دعا میكـنـد نـبـاید از یاد خدا و رسولش غافل شود، كه اگر غافل گردد، مـانـنـد آن است كه غذای بی چاشنی بخورد. مزه و لطف دعا در این اسـت كـه بـا یـاد خـدا و رسـول هـمـراه گردد. امام كاظم(علیهالسلام) میفـرمـایـد: هركس پیش از ستایش خداوند و درود و صلوات بر پیامبر دعا كند مانند كسی است كه بدون زه تیراندازی كند.6
اشتباه نكن، خدا جادوگر نیست. اصلا جادوگری وجود ندارد. خدایی كه این جهان را بر اساس قانون منطق آفریده، مطابق قانون نیز عمل میكند البته با مهربانی. پس از خدا نخواه كه دنیا را در درون تخم مرغی قرار دهد.
7. نیت آلوده (با خدا رو راست باش)
در دعـا بـایـد نـیـت، پاك و اخلاص، كامل باشد. امام صادق(علیهالسلام) میفـرماید: به راستی بنده وقتی كه با نیت پاك و قلب با اخلاص خدای را بـخـوانـد اگـر به عهد خدای عزوجل وفا كرد، دعایش مستجاب میشـود و اگـر خدا را بدون نیت پاك و اخلاص بخواند، دعای او اجابت نمیشود.7
8. سنگ دلی (با خلق خدا مهربان باش تا خدا...)
دلـی كه سخت باشد، به اعمال زشت فرمان میدهد و ستم و جنایت را پیش نهاد میكند و هرگز نخواهد توانست رضایت خدا را جلب كند. امـام صادق(علیهالسلام) میفرماید: همانا خدای تعالی دعایی كه از دل سخت و سنگ دل برخاسته باشد، مستجاب نمیكند.8
9. ناممكن و نامشروع بودن(دنیا درون تخم مرغ جا نمیگیرد، متوجه خواستهات باش)
خـواسـتن چیزی كه ممكن نیست و یا چیزی كه خلاف شرع مقدس است، آن هـم از خدایی كه ما را آفرید و بر همه امور مسلط است، كاری عبث و بـیـهوده است. كسی كه به درگاه خدا دعا میكند باید بداند كه چـه میخـواهـد، آیا چیزی كه میخواهد ممكن است و آیا در حیطه كـارهـای مـشـروع قرار دارد یا خیر؟ امام علی(علیهالسلام) میفرماید: ای كـسـی كـه دعـا میكنی آن چه را كه حلال نیست و آن چه را كه نمیشود، (مانند نبوت، امامت و چیزهای دیگر) از خدا مخواه.9 خداوند استاد نظم و منطق و قانون و علت است. هیچ كار او بی حساب و كتاب نیست. اشتباه نكن، خدا جادوگر نیست. اصلا جادوگری وجود ندارد. خدایی كه این جهان را بر اساس قانون منطق آفریده، مطابق قانون نیز عمل میكند البته با مهربانی. پس از خدا نخواه كه دنیا را در درون تخم مرغی قرار دهد.
10. سرگرم محرمات و لهو و لعب بودن(خواستهات را از كسی بخواه كه با او دهخوری)
انـسانی كه مشغول انجام محرمات و غرق در لهو و لعب است، یا كسی كـه از راه حرام كسب و كار و درآمد دارد و خوراك خود و اهلش را تامین میكند، چه انتظاری دارد كه خداوند دعای او را قبول كند. حـضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: خدای تعالی دعای قلبی را كه سرگرم لهو و لعب باشد نمیپذیرد.10
11. خودخواهی(هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند)
خـداونـد دوست دارد بنده او قبل از دعا و آرزو برای خود به فكر دیـگـران بـاشد. حضرت زهرا(س) برای مردان و زنان اهل ایمان دعا میكـرد و بـرای خـویشتن دعا نمیكرد، سبب را پرسیدند، فرمود: نخست هم سایه سپس خانه.11
دیدهاید بعضها وقتی چیزی میخواهند میگویند به فلانی هم آن چیز دا بدهید. از این روش استفاده كنید اما نه الكی بلكه واقعا اول برای او بخواهید. چون خدا را نمی شود كلك زد.
12. ناامیدی (ترفند دشمن)
امـیـد در هـر كاری باعث ادامه كار و حركت به سوی هدف است. دعا نـیـز ایـن چنین است. از این رو میخوانیم: خدایا آرزویم را در امیدواری به رحمتت برآور.12 نـاامیدی از درگاه خداوند باعث عدم استجابت دعا است، كه خود میفـرمـایـد: از رحـمـت خدا ناامید نشوید، زیرا ناامیدی مخصوص گمراهان است.13 آیا میدانستی كه یكی از راهكارهای شیطان این است كه تو را نا امید كرده و از اطمینان تو به خداوند بكاهد و تو را وادار كند كه سراغ دیگران هم بروی؟ حتما این را هم میدانی كه شیطان دوست تو نیست!
13. اعراض از امر به معروف و نهی از منكر (فوت كوزه گری)
فـرامـوش كردن یا ترك امر به معروف و نهی از منكر، این مسئولیت مـهـم اجـتماعی، عامل عدم استجابت دعا است. رسول گرامی اسلام میفرماید: امـر بـه مـعـروف و نهی از منكر كنید وگرنه خدا بَدان شما را بر نـیـكان شما مسلط میكند و دعای نیكان شما در آن موقع به اجابت نمیرسد.14
14. دعا نكردن در زمان راحتی(خدا آچار نیست)
انـسـان بـه هـنگام راحتی و نداشتن مشكل نیز باید با دعا انس و الـفـت داشته باشد و آن را مانند واكسنی بداند كه در زمان سختی و مـشـكـل به كمك او میآید و او را نجات دهد. امام صادق(علیهالسلام) میفـرمـایـد: هركس خوش دارد كه در حال سختی دعایش به اجابت برسد، باید در حال راحتی دعا كند.15
خداوند آچار نیست كه در جعبه ابزار گذاشت و هر وقت كار گیر كرد رفت سراغ آن. خداوند اصل و اساس همه چیز است حتی بودن من و تو در همین لحظه. اشتباه نكن.
فیض و رحمت خدا مثل شیر آب نیست كه یك بار بازش كنی و خیالت راحت باشد كه همینطور خواهد آمد. بلكه یك تلمبه دارد كه مدام باید آن را زد و هر لحظه كه از تلمبه زدن بایستی، جریان رحمت هم قطع میشود.
آن تلمبه، دعاست. وقتی با كلی دعا و التماس از خدا چیزی گرفتی، باید با دعا هم نگهَش داری.
15. ندانستن سود و زیان از جانب خداوند (همه كاره خداست)
انسان همواره در معرض سود و زیان است، گاهی غرق در نعمت و گاهی فـارغ از آن و ایـن هـمه از جانب خداوند است و بشر باید همواره شـكـرگـزار بـاشـد. آن گاه كه به سختی و زیان افتد، قبل از دعا بـاید بداند كه زیان و سختی وارده از جانب خداوند است و فقط از او بـخـواهـد كـه رفـع زیان كند و او را به سوی راحتی سوق دهد. رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: خدای عزوجل این چنین فرمود: هركه از من چیزی بخواهد و بداند كه زیان و سود از سوی من است، اجابتش میكنم.16
وقتی دعا میكنی چشمت را از همه ببند و مدام به این فكر كن كه از دست كسی كاری ساخته نیست.
17. دعا نكردن به صورت جمعی (با بندههای خدا همراه شو)
هـرچـنـد كـه از دعای انفرادی نیز میتوان نتیجه گرفت، اما اگر تـعـدادی جـمـع شـونـد و مانند دعای كمیل، ندبه و توسل، یك صدا خـداوند را بخوانند، پروردگار نظر خاصی به آن محفل خواهد كرد و نـتـیـجـه بـهتری حاصل خواهد شد. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: هرگز چـهـار نـفر در كاری گرد هم نیامدند و دعا نكردند مگر آن كه با حاجت روا شده متفرق گشتند.17
18. تضرع و زاری و اصرار نكردن(عنصر سماجت)
مـداومـت در دعا و تضرع كردن به درگاه الهی، رمز موفقیت در دعا اسـت. كـسی كه بدون تضرع و اصرار انتظار فرج و گشایش مشكلات خود را دارد، توفیق چندانی نخواهد یافت. خدای بزرگ میفرماید: خدای خـود را بـه تضرع و زاری و با صدای آهسته بخوانید.18 رسول اكرم میفـرماید: به راستی خداوند افرادی را كه اصرار در دعا دارند دوست میدارد.19
19. قطع ارتباط با خدا (یكی هست كه صدای تو را دوست دارد)
در روایـت اسـت كه خداوند دوست دارد سخن و دعای بنده محبوبش را بـسـیـار بـشـنود و اگر در اجابت دعای بنده خویش عجله نمیكند، عـلـتـش آن اسـت كه میخواهد همواره صوت بندهاش را بشنود، لذا كـسـی كـه دعـایـش مـستجاب نمیشود باید به خودش بیندیشد و اگر عـوامـل عـدم اسـتـجابت دعا را در وجودش نیافت امیدوار باشد كه بـنـده خـاص خدا است و خداوند به او نظر خاص دارد. امام رضا(علیهالسلام) میفـرماید: امام باقر(علیهالسلام) فرمود: مومن حاجتی از خدای عزوجل میخـواهـد، امـا اجابتش به تاخیر میافتد، به خاطر دوستی صدایش و شنیدن نالهاش.20
1 ـ فیض كاشانی، تفسیر صافی (چاپ قدیم، تهران) ص54.
2 ـ همان.
3 ـ تفسیر المیزان، ج2، ص35.
4 ـ اصول كافی، ج2، ص238.
5 ـ غافر(40) آیه 65.
6 ـ بحارالانوار، ج4، ص253.
7 ـ سفینه البحار، ج1، ص449.
8 ـ همان، ص446.
9 ـ وسائل الشیعه، ج4، ص1129.
10 ـ تفسیر المیزان، ج4، ص37.
11 ـ سفینه البحار، همان.
12 ـ دعای مكارم الاخلاق.
13 ـ زمر(39) آیه 53.
14 ـ سفینه البحار، همان.
15 ـ اصول كافی، ج4، ص237.
16 ـ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص341.
17 ـ همان، ص357.
18 ـ اعراف(7) آیه 55.
19 ـ نهج الفصاحه، ص76.
20 ـ وسائل الشیعه، ص1111.
- نظرات (0)
مضطرشدی
هنگامی که انسان درمانده میشود، تمام درهای عالم اسباب به روی او بسته می شود، چه کسی می تواند قفل های بسته را بگشاید و بن بست ها را برطرف نماید و درهای رحمت را به روی انسان بگشاید.
خداوند در قرآن مثل زیبایی می زند: «... جَاءَتهْا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كلُ مَكاَنٍ وَ ظَنُّواْ أَنهَّمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُلِصِینَ لَهُ الدِّین.....» (سوره یونس، آیه 22) هنگامی که در میان امواج خروشان دریا گرفتار شویم تنها خدا را می خوانیم «اگر تندبادی بر کشتی ها بوزد و از هر سو موجی به سویشان روی آورد و دریابند که از هر طرف در محاصره قرار گرفته و در معرض هلاکتند ، آنگاه خدا در حالی که اطاعت و پرستش ویژه او می کنند می خوانند.»
این وصف، حال یک انسان مضطر است، انسانی که می داند تنها ذات پاک خداوند نجات دهنده اوست نه کسی دیگر. زمانی که انسان درمانده می شود نجات دهنده او جز خداوند نیست زمانی که به شرایط اضطرار می رسد دادرس او خداست .
او نه تنها مشکل را برطرف می کند بلکه مقام خلافت الهی را هم به او می دهد ؛ مقام جانشین او بودن و این خود نشان دادن حرکت کردن در مسیر او و گام زدن در مسیر دینی است . پس سبک و روش ما باید الهی باشد آنچه روش اوست چون ما جانشین وی هستیم. پس خدا نکند از کشتی که به ساحل رسیدیم خدا را فراموش کرده و مشغول امور دنیوی گردیم و در غیر مسیر او قدم بزنیم.
معنای مضطر
خداوند در آیه 62 سوره نمل از کلمه مضطر استفاده نموده است به این سبب که در حال اضطرار، دعاى داعى از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمى بیچاره و درمانده نشود، دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را ندارد و خداوند زمانی هم دعا را استجابت می کند که داعی به راستی او را بخواند، نه اینكه در دعا رو به خدا كند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد .
این وقتى صورت مىگیرد كه امید داعى از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد، یعنى بداند كه دیگر هیچ كس و هیچ چیز نمىتواند گره از كارش بگشاید، آن وقت است كه دست و دلش با هم متوجه خدا مىشود.(علامه طباطبایی، المیزان، ، ج15، ص: 544)
درست است كه عالم، عالم اسباب است و مۆمن نهایت تلاش و كوشش خود را در این زمینه به كار مىگیرد ولى هرگز در جهان اسباب گم نمىشود، همه را از بركت ذات پاك او مىبیند" دیدهاى نافذ و سبب سوراخ كن دارد كه اسباب را از بیخ و بن بر مىكند" و در پشت حجاب اسباب ،ف ذات" مسبب الاسباب" را مىبیند و همه چیز را از او مىخواهد. آرى اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.
بابا طاهردر دو بیتی خود می گوید:
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای تو بینم
حال اگر همه چیز را از خدا بدانم ، برای او کارکردن و در جهت او حرکت کردن برایمان آسان خواهد گردید ؛ زیرا ما که از خود چیزی نداریم همه ما متعلق به او هستیم.
یکی از مصداق های آیه 62 سوره نمل

جالب اینكه در بعضى از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدى- صلوات اللَّه و سلامه علیه- شده.
در روایتى از امام باقر مىخوانیم كه فرمود: «و اللَّه لكأنی انظر الى القائم و قد اسند ظهره الى الحجر ثم ینشد اللَّه حقه ... قال هو و اللَّه المضطر فى كتاب اللَّه فى قوله: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ»
«به خدا سوگند گویا من مهدى علیه السلام را مىبینم كه پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود مىخواند ... سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در كتاب اللَّه در آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ ... او است.» (تفسیر نمونه، ج15، ص519)
در فرازی از دعای شریف ندبه می خوانیم: «این المضطر الذی یجاب اذا دعی»کجاست آن مضطری که اگر دعا کند دعایش به هدف اجابت میرسد؟
مضطر برای امام زمان معنایی وسیع و عمیق دارد ؛ یعنی کسی که هیچ اسباب و عللی را چاره ساز نمیداند مگر خداوند متعال (لا موثر فی الموجود الا الله) و این یک مقام و جایگاه ویژهای است که هر کس نمیتواند به آن دست پیدا کند.
وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام را درون آتش انداختند بسیاری از ملائک الهی برای یاری او نازل شدند ولی حضرت ابراهیم علیه السلام خود را تسلیم محض در برابر خدا میداند ؛ یعنی به مقام «اضطرار» رسید و تنها خدای منان را چاره ساز میدانست و بس و کار به دست او می سپارد، لذا آتش خاموش نمیشود بلکه سرد و گلستان میشود.
اگر حضرت ابراهیم علیه السلام درجاتی از مقام اضطرار را داشت، آقا امام زمان عج این مقام را به تمام معنا و به نحو اتم و اکمل دارا است و لذا اگر در امر فرج دعا کند بلافاصله دعایش مستجاب و ظهور آن حضرت واقع خواهد شد. «این المضطر الذی یجاب اذا دعی»
پس چرا حضرت مهدی عج دعا نمیکند؟
آن حضرت در برابر امر خدا تسلیم محض است و گلستان نمودن آتش غیبت را به دست حق سپرده است.
امام صادق علیه السلام میفرماید: مضطر واقعی حضرت قائم است که در کنار خانه خدا دو رکعت نمازمیخواند و سر به سجده گذاشته و میخواند «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ» (نمل62) و خداوند متعال او را مستجاب و فرج حضرات را امضا میکند.( بحار،ج 51، ص 48)
به راستی ما در زندگی خود چقدر به امام زمان توجه داریم، آیا سبک زندگی ما به سوی ایشان است، چقدر از امام خود یاد می کنیم؟ چه موقع ما هم به شرایط اضطرار می رسیم و این آیه را با اعماق وجودمان میخوانیم؟
منابع:
تفسیر المیزان
تفسیر نمونه
بحارالانوار
- نظرات (0)
علت بیماریهای عصر جدید
وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»[1]
*علّت آگاهی ملائکه از فساد و خونریزی موجودی که هنوز نیامده!
پروردگار عالم بعد از متوجّه ساختن انسان به حالات خودش و خلقتش و خلقت آسمانها و زمین تبیین فرمود که ای انسان ما چه مقامی به تو دادیم و تو را خلیفة الله کردیم. بعد هم به بهترین و طاهرترین مخلوقات – البته از باب طهارت مطلقه، خطاب کردیم که ما چه کسی را میخواهیم به عنوان خلیفة الله قرار بدهیم.
«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ» پروردگار و پرورش دهنده تو به ملائکه بیان فرمود: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً».
ارض هم در مقابل عرش است. «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا» [2] این کسی که اینگونه، با این سبک و سیاق، همه اینها را خلق کرده، شما را خلیفه این زمین قرار داده و به طاهرترین افراد هم خطاب میکند: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً».
بعد در ادامه بیان میفرماید: «قالُوا أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قال إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون ».
دلیل اینکه ملائکه الله فهمیدند انسان خونریزی و فساد میکند – چون هنوز که نیامده تا خونی بریزد- این است که در طهارت مطلقند. کسی که در طهارت مطلق باشد، چشمش باز میشود و وقتی هم میداند خلقت بشر به صورت «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» [3] است و اینها با هم درون انسان وجود دارد، میفهمد که معالأسف، او به فسق و فجور مطالب فساد پاسخ مثبت میدهد. لذا همانگونه که پروردگار عالم تبیین میفرماید ملائکه الله عرضه میدارند: حالا برای چه این کسی که خون میریزد، خلیفه شود؟!
بعضی بیان میکنند: قبل از انسان هم نوعی انسان بوده و ملائکه با توجّه به آن متوجّه شدند.
انسان بما هو انسان با این قالب، با این فیزیک، با این کیفیّت، با این تفکّر و با این عنایت فقط همین ما هستیم و این که بگوییم ملائکه الله قبلاً چون یک نمونهای دیده بودند، بر اساس آن نمونه حالا متوجّه شدند، اشتباه است.
ملائکه الله چون در طهارت مطلقند، متوجّه میشوند کسی که درونش فسق و فجور است، گرچه حالا یک طوری هم با تقوا باهم آمیخته شده باشد، بالاخره یک روزی این فجور کار دستش میدهد و فساد میکند و خون میریزد.
از طرفی ملائکه الله هم نمیگویند که قبلاً فساد انجام داده، میگویند: «مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» خون میریزد و فساد میکند و حضرتش بیان فرموده «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً»، حالا چطور میخواهی او را خلیفه الله قرار بدهی، در حالی که «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ » البته این به این معنا نیست که باید ما خلیفه شویم، بلکه میگویند: ما که تسبیحت میکردیم و تقدیست را هم داشتیم امّا اینجا ذوالجلال و الاکرام جملهای را فرمود که اینها دستبسته شدند : «قال إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید، طبیعی است، چون من خدا هستم.
نادان همیشگی
گاهی معالأسف ما دو مطلب که میدانیم، تصوّر میکنیم همه چیز را میدانیم و خدای ناکرده در مقابل بزرگان و انبیاء و حتّی در مقابل خود خدا هم مدّعی میشویم که همه چیز را میدانیم.
اینجا هم خدا فرمود: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون». بله، شما در مقام طهارتتان یک چیزی متوجّه شدید که بالأخره کسی که در او فجور باشد، این فجور کار دستش میدهد امّا اینطور نیست که فقط همه چیز، این باشد که شما میدانید. بالأخره من خدا هستم و یک چیزی میدانم که شما نمیدانید.
لذا اینجا یک پیام دیگر هم دارد که آن را به عنوان یک پیام و کد مهم به ذهنتان بسپارید. ملائکه با این که آنقدر در حال عبادت و طهارت بودند، باز مطالبی را نمیدانستند؛ یعنی بشر هم هر چقدر جلو برود، باز ندانستنهای زیادی برای او هست؛ یعنی دانشهایی هست که او نمیداند و به تعبیر عامیانه خیلی چیزها هم هست که او متوجّه نیست.
لذا عرّوجلّ بیان میفرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون». گرچه هزاران هزار سال عبادت کردید و در عرش برین، ملک هستید و مقرّب هستید و اصلاً در طهارت مطلقهاید امّا یک چیزهایی را نمیدانید.
علّت این ندانستن مخلوق بودن است. بالأخره هر کس، چه انسان، چه هر کس دیگر مخلوق خداست و این فرق بین مخلوق و خالق است.
علم حضرات معصومین هم نازله است

لذا حتّی علم انبیاء و اولیاء و حضرات معصومین هم نازله است، منتها نه اینکه مثل ما باشد. ما هرقدر هم بدانیم و اصلاً آن قدر در علم جلو برویم که به تعبیری بگویند: او عالم برّ و بحر و بحرالعلوم است، همه علوم را می داند و دریای علمهاست - که این هم خیلی کم است و چنین چیزی نمیشود- باز علممان در مقابل علم معصومین مثل یک قطره است در مقابل دریا و اقیانوس بیکران.
امّا علمی که معصومین، که در مقام عصمت هستند، هم دارند، بالاخره هرچه باشد، چون در مقابل پروردگار عالم مخلوقند، باز همین حالت را دارد؛ چون اوّلاً این علم نازله است و ثانیاً این که خود خدا آن را تا آن حدّ داده است.
نمونه اش همین «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هۆُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین» [4] است. پروردگار عالم به آدم یاد داد.
معلوم است علم آن را که پروردگار عالم است، نمیشود با مخلوق قیاس کرد.
ما نمی توانیم مخلوق را با خالق مقایسه کنیم، مخلوق را باید با مخلوق مقایسه کرد. مثل همان که علم ما در مقابل علم معصومین، ولو کسی باشد که بگویند: او بحرالعلوم است، غوغایی از علوم و معارف است، باز مثل یک قطره است در مقابل اقیانوس بیکران. امّا نمی شود گفت حتّی علم انبیاء و معصومین هم در مقابل علم پروردگار عالم، مثلاً همین حالت قطره و اقیانوس را دارد. این هم باز یک قیاس معالفارق است و از باب ناچاری می گوییم.
چون علم پروردگار عالم هم برای بشر، ولو انبیاء هم در حدّ نازله است و علم بما هو علم نیست. کما این که صفات ذوالجلال و الاکرام، صفات بما هی صفات نیستند و نازله اند؛ اسماء هم بما هو اسماء نیستند و نازله اند.
البته آن علم یک نازله است به اندازه معصومین و بعد تازه آن ها هم نازلش میکنند که یک عدّه ذویالعقول بفهمند. آن ذویالعقول هم باز میآیند نازلش میکنند تا یک عدّه دیگر بفهمند و آن عدّه دیگر هم باز نازلش میکنند که ما بفهمیم؛ یعنی مدام سطحش را پایینتر میآورند که ما درکش کنیم. به تعبیر عامیانه فتیلهاش را پایین میآورند که ما بفهمیم.
حالا آیا می شود گفت که این علم همان علم است؟! البته از یک جهت که از همان علم نشأت گرفته میشود اینطور گفت امّا این که این علم بما هو علم همان علم باشد؛ ابداً اینطور نیست.
لذا ملائکه الله هم این را یادشان رفت که هرچه باشد، پروردگار عالم چیزی را می داند که آنها نمیدانند. «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» من یک چیزهایی می دانم که شما نمی دانید و او را خلیفه خود قرار میدهم.
علّت دچار شدن به بیماریهای که در قبل سابقه نداشته است
حتّی بعضی از بیماریها به خاطر اعمال ماست و نباید تصوّر کنید که مثلاً به خاطر عذاب است. مثلاً همین قضیه قوم لوط به صراحت امروز معلوم شده است که این عمل شنیع عامل میشود انسان مریضیهایی بگیرد. پس اینطور نیست که خدا بخواهد عذاب کند؛ خودمان عامل میشویم.
پیغمبر اکرم، خاتم رسل محمّد مصطفی (صلی الله و علیه وآله) میفرمایند: «لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِی قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى یُعْلِنُوهَا إِلَّا ظَهَرَ فِیهِمُ الطَّاعُونُ وَ الْأَوْجَاعُ الَّتِی لَمْ تَکُنْ فِی أَسْلَافِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا» [5] که این هشدار هم هست. حضرت میفرمایند فحشاء و فساد در قومی ظاهر نشد مگر این که این فحشاء و فساد عامل برای طاعون شد. خود این فساد و فحشاء بیماریها و دردهایی را در میان مردم میآورد که قبل از آنها اصلاً شیوع و سابقه نداشته است «وَ الْأَوْجَاعُ الَّتِی لَمْ تَکُنْ فِی أَسْلَافِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا». مثلاً تا قبل مگر چیزی به نام سرطان یا بیماری ایدز بود؟ !
پینوشتها:
[1] . بقره / 30
[2] . بقره / 29
[3] . شمس/ 8
[4] . بقره / 31
[5] . الکافی، ج: 2، ص: 373
- نظرات (0)
قیامت درچندقدمی ما

نفرموده است که قیامت نزدیک شد [اگر چه این مفهوم را نیز میرساند]، و به فرض که مفهوم همین باشد، زمان نداده است و یا مدتی برای تعیین نزدیکی یا دوری بیان نداشته است که بگوییم: چند قرن گذشت، پس چرا نرسید؟
«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ»، یعنی: حساب به مردم نزدیک شد، نه این که مردم به آن نزدیک شدند. چرا که مردم طالب و خواهان نیستند و همچنان از آن غافل هستند (فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ)، اما «حساب» طالب مردم است و به آنان نزدیک میشود. مثل مرگ که در سوره جمعه میفرماید: «این مرگی که شما از آن فرار میکنید، او شما را ملاقات خواهد کرد».
دقت شود که اگر فرموده بود: «یوم الحساب» نزدیک شد و یا فرموده بود: «یقترب الساعة – قیامت نزدیک شد یا میشود»، منظور همان قیامت بود و خبر از نزدیک شدن آن میداد، اما در این آیه، مقصود متذکر نمودن مردم، به یادآوری اصل موضوع «حساب» است، لذا حق تعالی آنان را متذکر شد تا در زمان حیات، از حساب غافل نشوند. انسان با مردنش وارد عرصه حساب میشود، هر چند که قیامت هنوز برپا نشده است.
الف – مردم (جنس انسان)، گاهی نمیدانند؛ و انبیاء و اولیاء و دانشمندان به آنان تعلیم میدهند تا بدانند، اما گاهی میدانند، ولی به خاطر اشتغال و علاقه فراوان به امور دیگری، از آنچه میدانند غفلت میکنند و این اشتغال به یک امر و غفلت از امر دیگر، به حدی میشود که حتی اگر ذکر و یاد آن نیز به میان آید، از آن اعراض میکنند.
لذا در آیه هم به این غفلت از «حساب» اشاره نموده و هم به اعراض از آن؛ و در آیه بعد نیز تکمیل مینماید که هیچ حرف تازهای که برای آنان علم باشد و یا هیچ تذکری که برای آنان یادآوری باشد، از جانب خدا برای آنان نیامد، مگر آن که آن را شنیدند، اما چون مشغول بازی بودند، غفلت و اعراض کردند. لذا میفرماید: هر عملی میکنند، حساب و نتیجه حساب، یعنی بازده عملشان به آنان نزدیک میشود، اما باز غافلند و اعراض میکنند.
ب – اتفاقات بسیاری رخ داد که نشان دهنده نزدیک شدن قیامت نیز بود؛ از جمله ختم نبوت. ختم نبوت یعنی اکمال و اتمام دین، یعنی شریعت نهایی برای همه مردم، یعنی کامل شدن ملزومات هدایت تا آخرالزمان، یعنی نزدیک شدن تحقق تمامی وعدههای الهی و ...؛ پس قیامت نیز نزدیک میشود. لذا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، دو انگشت خود را به هم چسبانده و فرمودند: «بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَة کهَاتَیْن» یعنی: من و قیامت مانند این دو انگشت با هم مبعوث شدیم – ولی آیه مذکور به زمان قیامت یا نزدیکی و دوری آن اشاره ندارد، بلکه به شرح حال مردم و تذکر به آنان تصریح مینماید که حساب و نتیجه اعمال به آنان نزدیک میشود، اما در بازی و غفلت و اعراض به سر میبرند.
وَ هُمْ فى غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛ و آنان از نزدیک شدن آن بىخبر و از آن رویگردانند.
آرى، این مردم نه در اندیشه نزدیک شدن هنگامه حسابرسى هستند و نه براى فرارسیدن آن مىاندیشند و آماده مىگردند، بلکه همچنان از اندیشه در مورد آن و آمادگى براى رویارویى با آن رویگردانند و سرباز مىزنند.
آیه شریفه نشانگر این واقعیت است و انسان را به این سو تشویق و ترغیب مىکند که خویشتن را براى رستاخیز و فرا رسیدن آن و حساب و حسابرسى آماده سازد.
فراموش کردن دادگاه عدل قیامت سر چشمه اصلى بدبختی هاى آدمى است، و در این صورت است که آدمی خود را در برابر قانون شکنى ها و مظالم آزاد مى بیند، و این گونه گرفتار مجازات ابدى می شود:
"فَذُوقُوا بِمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِینَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ "؛ سوره ی سجده، آیه ی 14، امروز شما عذاب را، به کیفر فراموشی ملاقات روز قیامت، بچشید؛ زیرا ما هم شما را از یاد بردیم تا عذاب همیشگی را به کیفر کردار زشتی که انجام دادید بچشید.
قرآن تأکید مى کند که حقیقت آخرت در حافظه انسان به طور فطرى منعکس است. آن سان که مى تواند با به کار بردن عقل و تصدیق رسالت پروردگارش از آن نتیجه گیرد ، ولى پرده هاى شهوات که بر روى قلبش افتاده است و افکار باطل او را به فراموشى مى اندازد.
از این رو امروز براى آخرت مهیا نمى شود بلکه همچنان در انحراف و عصیان مى ماند تا مستحق عذاب خدا شود.
- نظرات (0)
شاهدانی بر رحمت خداوند
أُولئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (بقره ـ 157)
آنانند كه برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمتهایى است و همان ها هدایت یافتگانند.
این آیه الطاف بزرگ الهى را براى صابران و سخت كوشان كه از عهده این امتحانات بزرگ بر آمدهاند، بازگو مىكند.
و می فرماید: " اینها كسانى هستند كه لطف و رحمت خدا و درود الهى بر آنها است" (أُولئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ) (نویسنده المنار مىگوید: منظور از" صلوات" در اینجا انواع تكریم و پیروزی ها و ترفیع مقام نزد خدا و بندگان است و از ابن عباس نقل مىكند كه منظور از آن آمرزش گناهان مىباشد (المنار جلد 2 صفحه 40)
روشن است كه صلوات مفهوم وسیعى دارد كه هم این امور و هم سایر رحمت ها و نعمتهاى الهى را شامل مىشود.) این الطاف و رحمت ها ، آنها را نیرو مىبخشد كه در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشوند، لذا در پایان آیه مىفرماید:" و آنها هستند هدایت یافتگان" (وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ).
پیامهای آیه:
1ـ خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود مىكند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»
2ـ تشویق صابران از طرف خداوند، به ما مىآموزد كه باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از كرامت و احترام خاصّى برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
3ـ تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمه تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
4ـ هدایت صابران، قطعى و مسلّم است. با آنكه در قرآن، هدایت یافتن بسیارى از انسانها، تنها یك آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولى در مورد صابران، هدایت آنان قطعى تلقّى شده است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
5ـ هدایت، مراحلى دارد. با اینكه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (آیه قبل) مۆمنان و هدایتشدگان هستند، ولى مرحله بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهى كسب مىكنند. «أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
شاهد مثال دوم از رحمت بی منتهای الهی:
وَ اكْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْكَ قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُۆْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُۆْمِنُونَ (اعراف ـ 156)
(خداوندا!) براى ما در این دنیا و در آخرت، خیر و نیكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كردهایم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مىرسانم، و (لى) رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس بهزودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوى دارند و زكات مىدهند و آنان كه به آیات ما ایمان مىآورند، مقرّر مىدارم.
در این آیه دنباله تقاضاى موسى علیه السلام از پروردگار و تكمیل مسأله توبه كه در آیات قبل به آن اشاره شد آمده است و در واقع این آیه، بیان دعاى دیگر حضرت موسى علیه السلام در پى خواستهى قبلى است.
نکات آیه:
1ـ " حسنة" به معنى هرگونه نیكى و زیبایى و خوبى است، بنابراین همه نعمت ها و همچنین توفیق عمل صالح و آمرزش و بهشت و هر گونه سعادت را شامل مىشود، و دلیلى ندارد- همانند بعضى از مفسران- آن را مخصوص به یك قسمت از این مواهب بدانیم.
2ـ " هدنا" از ماده هود (بر وزن صوت) به معنى بازگشت توأم با نرمى و آرامش است و به طورى كه بعضى از لغویین گفتهاند، هم بازگشت از خیر به شر را شامل مىشود و هم از شر به خیر را (تفسیر المنار جلد 9 صفحه 221- او این سخن را از ابن الاعرابى نقل مىكند) ولى در بسیارى از موارد به معنى توبه و بازگشت به اطاعت فرمان خدا آمده است.
3ـ (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ): این رحمت واسعه پروردگار ممكن است اشاره به نعمت ها و بركات دنیوى باشد كه همگان را در برگرفته و نیك و بد از آن بهره مىبرند.
و نیز مىتواند اشاره به همه رحمت هاى مادى و معنوى باشد : زیرا نعمتهاى معنوى اختصاص به قوم و جمعیتى ندارد، هر چند شرائطى دارد كه بدون آن، شامل كسى نمىشود، و به تعبیر دیگر درهاى رحمت الهى به روى همگان گشوده است و این ، خود مردمند كه باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند و اگر كسانى شرایط ورود در آن را فراهم نسازند دلیل بر تقصیر خود آنها است، نه محدود بودن رحمت خدا.
ولى براى اینكه كسانى خیال نكنند، پذیرش توبه و یا وسعت رحمت پروردگار و عمومیت آن، بىقید و شرط و بدون حساب و كتاب است، در پایان آیه اضافه مىكند" من بزودى رحمتم را براى كسانى كه سه كار را انجام مى دهند مىنویسم، آنها كه تقوا پیشه مىكنند، و آنها كه زكات مىپردازند، و آنها كه به آیات ما ایمان مىآورند" (فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُۆْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُۆْمِنُونَ)" تقوا" اشاره به پرهیز از هرگونه گناه و آلودگى است.
به نقل ابن عبّاس، هنگامى كه آیهى «وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ» نازل شد، شیطان نیز در رحمت الهى طمع كرد و گفت: عبارت «كُلَّ شَیْءٍ»، شامل من هم مىشود. خداوند براى رفع این توهّم فرمود: «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ ...»
آرى، سفرهى رحمت الهى گسترده است و به همه كس مىرسد، امّا شمول رحمت براى غیر مۆمنان، به تفضّل الهى و به بركات مۆمنان و به طفیل آنان است. (تفسیر اثنىعشرى)
در روایت آمده است كه شخصى در نماز مىگفت: «اللهم ارحمنى و محمدا و لا ترحم معنا احدا»، خدایا! تنها من و محمّد صلى اللَّه علیه و آله را مشمول رحمت خود قرار بده، نه هیچ كس دیگرى را.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پس از نماز در انتقاد به او فرمود: رحمت نامنتهاى الهى و موضع وسیع و نامحدود را محدود ساختى! (تفاسیر مجمع البیان و نمونه)
پیامهای آیه:
1ـ بهترین گامها و كارها، با ثباتترین آنهاست. «وَ اكْتُبْ لَنا»
2ـ انبیاء در فكر تأمین سعادت دنیا و آخرت مردمند. «وَ اكْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ»
3ـ از بهترین دعاها، جامعترین آنهاست. «فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ»
4ـ بازگشت خالصانه به سوى خدا، راه دریافت الطاف الهى است. «هُدْنا»
5ـ رحمت الهى نامحدود است، اگر كسى به آن نرسید، تقصیر از خود اوست. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ» نقصى در فاعلیّت رحمت الهى نیست، بلكه نقص در قابلیّت و استقبال ماست.
6 ـ رحمت خداوند فراگیر است، ولى عذاب الهى چنین نیست. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ» ... «عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ»
7ـ اصل، رحمت الهى است و عذاب او عارضى است. (براى رحمت، فعل ماضى «وَسِعَتْ»، ولى براى عذاب فعل مضارع «أُصِیبُ» آمده است)
8ـ دعاى انبیاء نیز در چهارچوب حكمت و قانون الهى مستجاب مىشود. «اكْتُبْ لَنا» ... «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ ...»
9ـ با وجود تقوا و عمل به تكالیف، شمول رحمت الهى حتمى است، «فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ ...» ولى با وجود گناه و معصیت، عذاب حتمى نیست، زیرا با توبه و استغفار، امكان مغفرت وجود دارد. «عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ»
10ـ رحمت الهى بىنهایت است، امّا شرط بهرهورى از آن، تقوا، پرداخت زكات و ایمان است. «یَتَّقُونَ» ... «الزَّكاةَ» ... «یُۆْمِنُونَ»
بنابراین كسى كه زكات نمىدهد و یا بىتقوا مىباشد، از رحمت الهى محروم و در معرض عذاب الهى است.
11ـ زكات، در شریعت یهود نیز بوده است. «یُۆْتُونَ الزَّكاةَ»
12ـ آنچه سبب دریافت الطاف الهى است، ایمان به تمام آیات است، نه بعض آنها. «بِآیاتِنا یُۆْمِنُونَ»
منابع:
تفسیر نور ج4
تفسیر نمونه ج6
تفسیر اثنىعشرى
تفسیر المنار ج2، ج9
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»