لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
4 گلوگاه فریب شیطان

1) گذرگاه مرگ
لحظه جان دادن لحظه بسیار بحرانی است از این رو دشمن در همان دم حاضر شده می کوشد آدمی را از حریم دین بیرون کند تا سرانجام دست خالی روانه عالم برزخ شود فلسفه تلقین بر مرده نیز می تواند همین باشد.
ابلیس به همه یاران و زیر دستان خود مأمورت می دهد تا در دین کسانی که در حال جان دادن هستند وسوسه کنند و آنها را به شک اندازند پس شما (اطرافیان محتضر) شهادتین را به او تلقین کنید.(شیخ عباس قمی/سفینةالبحار/ج1/ص99)
برای آنکه هنگام مرگ بر همان باورهای درست پیشین باشید دو راهکار پیشنهاد می شود:
الف)باورهای درست را در دل و جان ریشه دواند تا با جان گره بخورد و با تندباد حوادث مانند مرگ سقوط نکند. برای این کار کمر همت را باید بست و افزون بر رابطه ولایی بااهل بیت علیهم السلام تسلیم محض خدا و سرسپرده او شد.
ب)یادآوری مرگ از دیگر راههاست چنانچه در روایات آمده است پیامبر خدا (صلی الله علیه) فرمود: «زیاد یاد كنید درهم شكننده لذّتها را » معناى سخن پیامبر (صلوات الله علیه) آن است كه با یاد مرگ، لذّتها را تیره كنید تا اعتماد شما به لذّتهاى دنیا از بین برود. (مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر/ 486 ) مردم! شما را به یاد آورى مرگ، سفارش مىكنم، از مرگ كمتر غفلت كنید، چگونه مرگ را فراموش مىكنید در حالى كه او شما را فراموش نمىكند؟و چگونه طمع مىورزید در حالى كه به شما مهلت نمىدهد؟(نهج البلاغة / ترجمه دشتى/ 371 )
2) احساس ناامنی در آمیزش
در اسلام به ما سفارش شده است در حال آمیزش به یاد خدا باشیم تا وسوسه ای ما را نفریبد و همچنین حال و هوای دیگری جز همسر را در سر نداشته باشیم زیرا شیطان در حال آمیزش ممکن است از طریق نطفه سهمی از فرزند را نصیب خود کند.
امروزه علم روان شناسی ژنتیک هم اثبات کرده است که حال و هوای زن و شوهر در حین انتقال نطفه در فرزندان موثر است و اگر آنان در حین آمیزش دچار اضطراب و تشویش و یا حتی حس گناه و فریب باشند در سرنوشت فرزندانشان موثر خواهد بود. امامان معصوم برای پاک شدن اندیشه آدمی به هنگام آمیزش از ما خواسته اند نطفه از لقمه حرام بسته نشود،با وضو باشیم و قبل از آن دو رکعت نماز گزاریم و برای سعادتمندی خود و فرزندانمان دعا کنیم.
3) خانه های بی فروغ
هر خانه ای که در آن یاد خدا و تلاوت آیاتش نباشد بی فروغ و خاموش است و محلی برای شیطان. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خانهاى كه در او شخص مسلمانى قرآن میخواند اهل آسمان آن خانه را بنگرند چنانچه اهل دنیا ستاره درخشان را در آسمان بنگرند. و نیز فرمود علیه السّلام: كه امیر المۆمنین علیه السّلام فرمود: خانهاى كه در آن قرآن خوانده شود و ذكر خداى عز و جل (و یاد او) در آن بشود، بركتش بسیار گردد، و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند، و براى اهل آسمان مىدرخشد چنانچه ستارگان براى اهل زمین مىدرخشند، و خانهاى كه در آنقرآن خوانده نشود و ذكر خداى عز و جل در آن نشود بركتش كم شود، و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند. (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى/ ج4/413)
4) شکاف در صف های مومنین
دشمن در کمین تفرقه و جدایی است تا صف مومنین را بشکند و به تدریج بین آنان نزاع و دشمنی ایجاد کند از این رو قرآن توصیه می کند به گونه ای با هم صحبت نکنید که بهانه دست دشمن بیفتد امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: شیطان می خواهد به اجتماع شما تفرقه بخشد و با تفرقه فتنه بسازد پس از فسادها و وسوسه هایش روی بگردانید.( نهج البلاغه/خطبه 121) با برهم خوردن رابطه انسان با برادر ایمانی اش شیطان در گام بعدی با وسوسه نظر او را نسبت به برادرش بر می گرداند. در نگاه او نشست و برخاست، سکوت و همه رفتارهای برادر ایمانی اش معنا و مفهوم دیگری می یابد و بر اثر وسوسه دشمن چالش و ضعف هایی را می بیند که هیچ یک واقعیت ندارد و چیزی جز دسیسه شیطان نیست.
سخن آخر اینکه ما برای مبارزه و یا دفاع در برابر دشمنان
بیرونی خود سازمان ها و نهادهایی را با امکانات و تجهیزات گوناگون و گسترده
فراهم می آوریم نباید نسبت به این دشمن که اساس همه عداوت ها و خطرهاست بی
اطلاع باشیم. چرا که خداوند فرمود: در حقیقت شیطان دشمن شماست شما نیز او
را دشمن گیرید.(فاطر/6)
منابع:
1.کتاب اخلاق و تربیت اسلامی/دکتر نجارزادگان
2. أصول الكافی / ترجمه مصطفوى/ ج4
3. نهج البلاغة / ترجمه دشتى
4.مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر
- نظرات (0)
دوستان شیطان
دوستان شیطان كسانی هستند كه فتنه و فتنهانگیزی را دوست دارند، از خونریزی و كشتار خوششان میآید، دیگران را برای جنگ و دعوا با مسلمانان تحریك میكنند.
آنها تحت تأثیر وسوسههای شیاطین قرار میگیرند و به خاطر دوستی با آنان، با مۆمنان میجنگند: «وَإِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَى أَوْلِیآئِهِمْ لِیجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ»؛ «و در خفا شیطانها به دوستان خود وسوسه مىكنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان كنید قطعاً شما هم مشركید».(1) قرآن برای این افراد ویژگیهایی را ذکر کرده است:
ترسو بودن
«إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّیطَانُ یخَوِّفُ أَوْلِیاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّۆْمِنِینَ»؛ «در واقع این شیطان است كه دوستانش را مىترساند پس اگر مومنید از آنان مترسید و از من بترسید».(2)
نشانه دوستان شیطان، ترس و وحشت است؛ زیرا اولیاءالله اهل خوف و ترس نیستند: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ»؛ «آگاه باشید كه بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند.»(3)
بیایمانی و شرک
از دیگر نشانههای اولیای شیطان، بیایمانی است؛ زیرا شیطان فقط بر افراد بیایمان سلطه دارد: «یا بَنِی آدَمَ لاَ یفْتِنَنَّكُمُ الشَّیطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیكُم مِّنَ الْجَنَّةِ ینزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیرِیهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یرَاكُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاء لِلَّذِینَ لاَ یۆْمِنُونَ»؛ «اى فرزندان آدم! زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد؛ چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان بركند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان كند؛ در حقیقت او و قبیلهاش شما را از آنجا كه آنها را نمىبینید مىبینند، ما شیاطین را دوستان كسانى قرار دادیم كه ایمان نمىآورند».(4)
شیطان از خدا و یاد او خوف دارد؛ چرا که هر جا نام و یاد خداست، ملائک الهی حاضرند و با حضور ملائک، شیاطین جرأت حضور ندارند؛ بلکه شیطان فقط بر کسانی سلطه دارد که از او پیروی میکنند و او را سرپرست خود میگیرند و به خدا شرک میورزند.
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود: «در خانهات اذان بگو که همانا اذان شیطان را فراری میدهد».(5)
در سخنی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز آمده است که فرمود: «آیا شما را خبر ندهم از چیزی که اگر آن را انجام دهید شیطان از شما دور میشود، همان طور که مشرق از مغرب دور است؟ اصحاب گفتند: بفرمایید. فرمود: روزه، صورت شیطان را سیاه میکند و صدقه کمرش را میشکند و دوستی به خاطر خدا و کمک به عمل صالح، دنباله او را قطع میكند و استغفار رگ قلب او را پاره میکند و هر چیزی زکاتی دارد و زکات ابدان، روزه است».(6)
سست بنیانی
ضعف و سستی و آسیبپذیری شاخصه مهم دیگر آنهاست: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیوتِ لَبَیتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ»؛ «داستان كسانى كه غیر از خدا دوستانى اختیار كردهاند، همچون عنكبوت است كه خانهاى براى خویش ساخته و در حقیقت اگر مىدانستند، سستترین خانهها همان خانه عنكبوت است».(7)
اولیای شیطان به عنوان تکیهگاههایی همچون لانه عنکبوت هستند؛ زیرا خانه باید دیوار، سقف، در و مواد مستحکمی داشته باشد؛ ولی خانه عنکبوت هیچ یک را ندارد. شیطان و اولیای او هم چنین هستند. قرآن به مسلمانان میآموزد که نه تنها از اولیای شیطان نباشند؛ بلکه با دوستان شیطان نیز مقابله کنند؛ چرا که آنان بسیار سست عنصر و ضعیف هستند: «الَّذِینَ آمَنُواْ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیاء الشَّیطَانِ إِنَّ كَیدَ الشَّیطَانِ كَانَ ضَعِیفًا»؛ «كسانى كه ایمان آوردهاند در راه خدا كارزار مىكنند و كسانى كه كافر شدهاند در راه طاغوت مىجنگند؛ پس با یاران شیطان بجنگید كه نیرنگ شیطان [در نهایت] ضعیف است».(8)
آنهایی که راه کفر را در پیش گرفتند، از ولایت خدای تعالی خارج شدهاند؛ در نتیجه دیگر مولایی ندارند و ولی آنان شیطان است و آنها، اولیای شیطان.(9)
برادران شیطان
هنگامی که ارتباط با شیطان از حد متعارف فراتر برود و آن قدر تنگاتنگ و صمیمی بشود که به مرحله برادری برسد، شیطان آنها را به عنوان برادران صمیمی خویش میپذیرد و این نهایت سقوط برای انسان است.
قرآن برادران شیطان را کسانی معرفی میکند که در خرج اموال و صرف دارایی خود حد و مرزی قائل نیستند و اهل اسراف و تبذیر هستند: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ وَكَانَ الشَّیطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا»؛ «و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگیرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن؛ چرا كه اسرافكاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است».(10)
تعبیر به برادران شیطان یا به خاطر این است که اعمالشان همردیف و هماهنگ اعمال شیطان است که همچون برادرانی که یکسان عمل میکنند و یا اینکه قرین و همنشین شیطان در دوزخاند.(11)
پینوشت:
1. انعام: 121.
2. آلعمران: 175.
3. یونس: 62.
4. اعراف: 27.
5. کافی، ج3، ص308.
6. همان، ج4، ص62.
7. عنکبوت: 41.
8. نساء: 76.
9. المیزان، ج4، ص 449.
10. اسراء: 27 ـ 26.
11. تفسیر نمونه، ج 12، ص 93.
- نظرات (0)
2 ثرشوم ترک 1وظیفه مهم
«امر به معروف و نهی از منکر» دو واجب از واجیات الهی در دین مبین اسلام هستند؛ این دو واجب جایگاه بسیار مهمی در این آیین و به خصوص مذهب تشیّع دارند و در لسان ائمه اطهار(علیهمالسلام) مورد تاکید بسیاری قرار دارند.
اگر به احادیث معصومین(علیهمالسلام) رجوع کنیم خواهیم دید آن بزرگواران به شدّت بر انجام این دو واجب در جامعه اسلامی تاکید میکردند و شیعیان خود را نسبت به انجام این دو واجب فرا میخواندند.
برای نمونه به چند مورد از این احادیث اشاره میکنیم:
1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر كس «امر به معروف و نهى از منكر» را انجام دهد، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست در میان امت».[ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 179]
2. امیرالمومنین (علیهالسلام) فرمودند: «تمام کارهای نیک، حتی جهاد در راه خدا در برابر «امر به معروف و نهی از منکر» چون قطرهی آبی است در برابر دریای پهناور».[ نهج البلاغه، حکمت374] همچنین در حدیث دیگری فرمودند: «قوام شریعت به «امر به معروف و نهى از منكر» و بر پاداشتن حدود [الهى] است».[ غرر الحكم، حدیث 6817]
حضرت در این دو روایت بیان میکنند که ارزش و جایگاه «امر به معروف و نهی از منکر» از تمام واجبات الهی بالاتر، بلکه مانند قطره در مقابل دریاست که به زیبایی گویای ارزش و اهمیت این فریضه الهی است.
3. امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر فریضهی بزرگ الهی است که همهی واجبات با آن، برپا میشود و به وسیلهی آن، امنیت برقرار میگردد، کسب و کار مردم حلال و حقوق افراد تأمین میشود و در سایهی آن آبادانی میآید و از دشمنان انتقام گرفته میشود و کارها سامان پیدا میکند».[ وسائل الشیعه ، ج 11، باب اول ، حدیث 6، ص 395]
در این روایت، حضرت به زیبایی میفرمایند تمام واجبات الهی به انجام این فریضه مهم بستگی دارد و اگر این مورد رعایت نشود، دیگر واجبات نیز انجام نخواهد شد.
4. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند (عزوجل) از مومن ضعیفى كه دین ندارد نفرت دارد.
عرض شد: مومنى كه دین ندارد كیست؟ فرمود: كسى كه نهى از منكر نمیكند».[ الكافی، ج5، ص59]
در این روایت، حضرت میفرماید «امر به معروف و نهی از منکر» این قدر مهم است که انجام ندادن آن، به معنای عدم دین و ایمان است؛ یعنی کسی که این فریضه را انجام ندهد، اصلاً دین و ایمان ندارد و لو اینکه سایر واجبات را به خوبی انجام داده باشد.
این فریضه مهم الهی آنقدر مهم و حیاتی است که ترک آن علاوه بر اینکه دین انسان را از بین میبرد، دارای آثار شومی برای جامعه است؛ امیرالمومنین (علیهالسلام) در وصیت خود به امام حسن (علیهالسلام) در این باره فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که افراد شرور و بدکار جامعه بر شما مسلط میشوند و آنگاه هر چه دعا کنید به اجابت نرسد».[ نهج البلاغه، نامهی 47]
در این حدیث حضرت میفرمایند اگر در جامعهای «امر به معروف» ترک شود، دو اثر شوم در پی خواهد داشت، یکی اینکه بَدان و اشرار جامعه بر مردم مسلط شده و زمام امور را به دست خواهند گرفت؛ دیگر اینکه خوبان جامعه نیز هر چه دعا کنند، دعایشان مستجاب نمیشود.
ویژگی های اهل ایمان
قرآن کریم عمل به دو اصل حیاتی امر به معروف و نهی از منکر را از ویژگی های اهل ایمان می داند : " وَ الْمُۆْمِنُونَ وَ الْمُۆْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ، مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند. آنان همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
زنان از این امر مستثی نیستند
از دیدگاه قرآن زنان نیز همچون مردان وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده دارند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز در تمامی زندگی به ویژه پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) با عمل به آن نقش مهمی در دفاع از حریم اسلام و شیعه داشتند، قسمتی از سبک زندگی اولین شهید امر به معروف و نهی از منکر را مرور می کنیم:
بر اساس پژوهش های انجام شده در سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ایشان برای نهی از منکر از شیوه های 5 گانه ای بهره برده اند که عبارتند از:
استدلال به آیات قرآنی، استدلالهای عقلانی، قهر و سکوت، تهدید و هشدار، افشاگری ( که عبدالکریم پاک نیا در مجله فرهنگ کوثر شماره 69 به خوبی آن را تشریح می کند)
در شیوه استدلال به قرآن برای نمونه ایشان فرموده اند :"وای بر دوستان دنیا! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود بماند و خلافت بر پایههای نبوت بچرخد؛ چرا که آنان خلافت را از خانهای که جبرئیل نازل میشد، به جای دیگر بردند و حق را از علی(علیه السلام) که به مسائل دین و سیاست آگاه بود، گرفتند". سپس حضرت آیاتی از سورههای اعراف، زمر، رعد، کهف و ... را قرائت فرمود.
مشکلات خانواده ریشه در این امر دارد
در زندگی امروز مردم و جامعه بسیاری از مشکلات خانوادهها در زندگی ریشه در عدم شناخت آنها نسبت به خوبی و نیکی در مقابل گناه و بدی دارد.
از آنجا که خانواده اولین محیطی است که منشِ فرزندان در آن شکل میگیرد، و والدین اولین مربیانی هستند که قادرند فرزندان خویش را با صفات نیکو آشنا سازند، و با رفتار خویش آنها را در ترک گناهان یاری دهند.
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن

گاهی زن و مرد فکر میکنند نیازهای اعضای خانواده منحصر در خوراک، پوشاک، یا جایی برای زندگی است، و از نیازهای دیگرشان غافل هستند. بعضی وقتها تشخیص خوبیها از بدیها مشکل است و شناساندن این دو مفهوم، برای فرزندان برعهدهی والدین است. تغذیهی روح و به کار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح، مهمتر از سلامتی بدن است.
در سورهی تحریم، آیه 6 چنین میخوانیم:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَه علیها مَلائِکَه غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یۆْمَرُونَ».
در این آیه شریفه خداوند توجه انسان را به خود و خانوادهاش جلب مینماید و تأکید میکند که نه تنها مسئول نگهداری خویشتن از گناه است، بلکه سزاوار است خانوادهاش را نیز از ارتکاب گناه نجات دهد، چرا که اگر آنها را به حال خود رها کند خواه ناخواه به سوی آتش دوزخ پیش می روند وظیفه والدین است که آنها را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنند.
فردی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چگونه زن و فرزند را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ ایشان فرمود: آنها را امر کن به آنچه که خدا امر کرده، و نهی کن از آنچه خدا نهی کرده، اگر اطاعتت کردند که تو ایشان را حفظ کردهای، و به وظیفهات عمل نمودهای، و اگر نافرمانی کردند خودشان گنهکارند، تو آنچه را بر عهده داشتهای ادا کردهای. (کافی، ج 5، ص 62 )
به عنوان نمونه یکی از راههای نجات اعضای خانواده سفارش عملی به نمازی است که خود باعث جلوگیری از ارتکاب گناه است. در بخشی از سوره طه آیه 132 چنین میخوانیم:
«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه وَ اصْطَبِرْ علیها...».
و خانواده خود را به نماز دستور ده و خود نیز بر انجام آن شکیبا و پر استقامت باش. چرا که این نماز برای تو و خاندانت مایه پاکی و صفای قلب و تقویت روح و دوام یاد خداست.
شایسته است در این سفارش والدین در خواندن نماز بر فرزندان خویش سبقت بگیرند، تا فرزندان لذت یاد الهی را در زندگی پدر و مادر تجربه کنند.
سخت گیری ممنوع!
بعضی از والدین در امر به معروف و نهی از منکر چنان سختگیری میکنند به قولی به مرگ میگیرند که به تب راضی شود. بدون این که طرف مقابل را از نظر فکری آماده سازند میگویند: این کار را انجام بده چون من میگویم، یا فلان عمل را ترک کن و انجام نده چون ما آن را انجام نمیدهیم. این راه درست امر به نیکی و جلوگیری از کار ناشایست نیست، که دلیل انجام نیکی یا ترک گناهی منحصر در فرمان والدین باشد.
سنت الهی تبیین شده در قرآن به گونه دیگری است: این که برای امر به کاری فقط به فرماندادن اکتفا نمیکند بلکه به بیان فایده آن برای انسان نیز میپردازد.
در سوره احزاب، آیه 59 چنین میخوانیم:
«یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُۆْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یۆْذَینَ».
بگو: جلباب ها [روسریهای بلند] خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند.
در این توصیه هدف شارع مقدس این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار و بیاعتنا نباشند، و در عین داشتن حجاب آن چنان بیپروا نباشند که غالباً قسمتهایی از بدنهای آنان نمایان شود و این کار، توجه افراد هرزه را به آنها جلب میکند.
جالب اینکه خداوند در این آیه شریفه برای جلوگیری از ارتکاب گناه تنها به نهی اکتفا نمیکند، بلکه به بیان ضررهای آن گناه برای فرد نیز میپردازد.
در بسیاری از آیات قرآن برای تشویق انسانها به انجام کاری نیک و ترک گناه، به پاداش برخی از کارهای نیک و جزای گناهان اشاره شده است. خوب است والدین نیز از این کتاب گرانسنگ الهی الگو گرفته و برای کارهای نیک فرزندان پاداشی متناسب با عمل او در نظر بگیرند.
البته این اِعمال پاداش هم نباید به افراط کشیده شود که در این صورت فرزند شرطی شده و با قطع جایزه حتی عمل واجبی چون نماز را نیز ترک میکند.
- نظرات (0)
خودفریبی انسان به کرم خدا

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَریمِ * الَّذی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * فی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ * کَلّا ... (انفطار/6-9)
اى انسان! چه چیزى تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور كرده است؟ همان كسى كه تو را آفرید و اندامت را درست و نیكو ساخت و متعادل و متناسب قرار داد، و تو را در هر نقش و صورتى كه خواست تركیب كرد. این چنین نیست [كه سبب ارتكاب گناهانتان مغرور بودنتان به بزرگوارى پروردگار باشد]
پیام آیات
در یک کلام آیات 6 تا 9 سوره انفطار سرپیچی از خداوند و فرو رفتن در معصیت پروردگاری كه تدبیر کننده امور انسان است و نعمتهاى ظاهرى و باطنیش سراسر وجود او را فرا گرفته را كفرانى میخواند كه هیچ فطرت سالمى در زشتى آن شك ندارد و بیتردید مرتكب آن را مستحق عذاب مىداند؛ به ویژه اگر آن پروردگارِ نعمت دهنده، كریم هم باشد.
شرح آیه
1ـ منظور از این «انسان»ی که در آیهی شریفه مورد عتاب و سرزنش قرارگرفته است، افرادى هستند كه منكر روز جزایند؛ زیرا در ادامه میفرماید: «كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ» یعنی این چنین نیست [كه دلیل گناهانتان مغرور بودن شما به بزرگوارى پروردگار باشد]؛ بلكه روز جزا را تكذیب مىكنید [و با این تكذیب، راه گناه را به روى خود باز مىنمایید.]
تکذیب قیامت، یعنی انکار دین و شریعت الهی و این نشان میدهد چنین کسی از اساس، منکر ربوبیت خداوند متعال است.
2ـ در این آیه، غرور انسان را به دو ویژگی رب بودن و کَرَم خداوند متعال پیوند زده تا بفهماند علت عتاب و توبیخ چه بوده است. که چرا انسان، خداوندی که غرق نعمتش ساخته و کریمانه با او رفتار میکند را عصیان کرده و از فرمان او سرپیچی میکند؟
3ـ کریم بودن خدا یعنی اگر نعمتى مىدهد و عطایى مىكند هیچ سودى را براى خود در نظر نمیگیرد. علاوه بر این در احسانى كه مىكند بدیها و نافرمانیهاى طرف مقابل را در نظر نگرفته و از همه چشمپوشی مىكند. برای همین است كه كفران چنین ربى باز هم زشتتر و مذمت آن شدیدتر خواهد بود.
4ـ استفهامى که در آیه به کار رفته است از نوع توبیخى است؛ یعنی انسان را در قالب پرسش، نسبت به كفران نعمتهاى پروردگار کریمش ، سرزنش مىكند.
5ـ انسان در برابر این سۆال جوابى ندارد و نمىتواند بگوید: پروردگارا! كرم تو مرا مغرور كرد؛ چرا که پروردگارش پیش از این به او گفته بود:
«تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَإنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَإنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ» : پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاسگزارى كنید، بیتردید [نعمتِ] خود را بر شما مىافزایم و اگر ناسپاسى كنید، بىتردید عذابم سخت است.[1]
اینگونه آیات تصریح مىكند منکران و مخالفان عقیده و راه حق، گریزى از عذاب ندارند و كرم خدا در قیامت شامل آنان نمىشود؛ هم چنان كه در جاى دیگر فرمود:

«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ» : و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودى آن را براى كسانى كه [از شرك، كفر و معصیت] مىپرهیزند مقرّر و لازم مىدارم.
با این بیان، دیگر عذرى برای گنهکار نمىماند و او نمیتواند بگوید: خدایا! كرم تو مرا مغرور كرد.چرا که بعد از بیان، دیگر عذرى باقی نمیماند.
6ـ اینکه برخی گفتهاند: آوردن كلمه «كریم» در آیه از باب تلقین عذر و دلیل است [2]، كه آن نیز مظهرى از كرم خداست؛ درست نیست؛ زیرا چگونه ممكن است خداوند چنین قصدی داشته باشد و حال آن که سیاق آیه، سیاق تهدید است و در پایان فرموده است: «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ یَصْلَوْنَها» : و مسلماً گناهكاران در دوزخاند. [3]
7ـ آیه «الَّذِی خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ» ربوبیت توأم با كرم خدا را بیان مىكند و مىفرماید: یكى از موارد تدبیر او این است كه انسان را با همهی اجزاى وجودیاش خلق كرد و سپس به تسویهاش پرداخت؛ یعنی هر عضو او را در جاى مناسبش كه حكمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدلبندى او پرداخت؛ یعنی بین اعضا و قوای او توازن و تعادل برقرار كرد و همه اینها مظاهرى از تدبیر خداى تعالى است؛ او است كه این نعمتها را افاضه مىکند، بی آنكه منفعتى براى خود خواسته باشد و یا اینكه ناسپاسى انسانها مانع افاضه او شود؛ این نیز نمایی از كرم کریمانهی اوست.
8ـ آیهی «فِی أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ» جملهی «عَدَلَكَ» آیه قبل را شرح مىدهد به همین جهت در اول آن واو عاطفه نیامده است.
و معنایش این است كه: اى انسان! چه چیز سبب شد به پروردگار كریمت كه تو را آفرید و اعضاء و قوایت را هماهنگ با هم آفرید مغرور شوى؟
9ـ در آیهی «كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ» كلمهی «كَلّا» که معنای انكار را مىرساند، مغرور بودن انسان به كرم خداوند متعال را كه انسانهاى ناسپاس آن را وسیله و بهانهی كفر و معصیت خود قراردادهاند را رد کرده، مىفرماید: مغرور نشوید كه این غرور سودى به حال شما نخواهد داشت.
این آیه، ناظر به آیهی «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِیمِ» است. از آن جمله استفاده مىشود كه علت كفر و عصیان آنها مغرور شدن آنان به كرم الهى است و گر نه ایشان به قیامت و جزای آن روز معترفند و آن را قبول دارند؛ چرا که فطرت سلیم بر آن حكم مىكند. در این جمله دست روی علت واقعی گذاشته و مىفرماید: نه، علت این نیست؛ بلكه علت واقعى این جرأت و جسارت بر كفران و نافرمانى، آن هم بدون كمترین ترسى از سزای آن، این است كه روز جزا را منكرید.
10ـ آخر اینکه در آغاز با آیه «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ» خطاب را متوجه انسان نموده، شش مرتبه ضمیر كاف خطاب مفرد به آن برگردانید؛ اما ناگهان در آیه نهم «بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّینِ»؛ ضمیر مفرد مخاطب را تبدیل به جمع مخاطب كرد، تا بفهماند تنها علت كفر و نافرمان انسانها نداشتن ایمان به روز جزا است.
نکته
برخی گفتهاند و میگویند: وقتی که خدا ما را با چنین خطابی توبیخ کرد ما نیز در جوابش همین چیزی را که خودش به ما یاد داد و به اصطلاح در دهانمان گذاشت خواهیم گفت: که کرم تو یا کریم! یعنی طمع به دریای کرمت باعث شد ما آلودهی گناه شویم به این گمان که کرم تو ما را در برخواهد گرفت و ما آمرزیده خواهیم شد.
اما همان گونه که گذشت این سخن برخاستهی از توهم است؛ زیرا هیچ حکیم و عاقلی در مقام توبیخ و محاکمهی مجرم، در باغ آزادی و راه فرار را به او نشان نمیدهد تا چه رسد به اینکه این قاضی حکیم و عادل خداوند متعال باشد.
و اگر در آیه فرمود: «برَبِّكَ الْكَرِیمِ» براى تكمیل استدلال و رسا بودن توبیخ است به این معنا که: ای انسان! چرا با كسى كه تو را تربیت كرده و بزرگوار است و از نیكى به تو قصد بهرهبردن ندارد مخالفت مىكنى؟!
پی نوشت:
1. ابراهیم(ع) / 7
2. نظیر كلام یعقوب كه گفت مىترسم یوسفم را گرگ پاره كند، كه با این سخن به دهان بچهها گذاشت كه در مراجعت اگر از شما پرسیدم پسرم را چه كردید؟ بگویید گرگ او را پاره كرد.
3. انفطار / 14
- نظرات (0)
اساسی ترین پایه گواهی قران

وَ مَثَلُ الَّذِینَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ (بقره ـ 171)
و مَثل كافران، چنان است كه كسى به حیوانى كه جز صدایى (از نزدیك) و یا ندایى (از دور) نمىشنود بانگ زند، اینان كران، لالان و كورانند و از اینروست كه نمىاندیشند.
در این آیه به بیان این مطلب مىپردازد كه چرا کافران در برابر این دلایل روشن انعطافى نشان نمىدهند؟ و همچنان بر گمراهى و كفر اصرار مىورزند؟
مىگوید: مثال تو در دعوت این قوم بىایمان به سوى ایمان و شكستن سد تقلیدهاى كوركورانه (که در آیه قبل توضیح داد) همچون كسى است كه گوسفندان و حیوانات را (براى نجات از خطر) صدا مىزند ولى آنها جز سر و صدا چیزى را درك نمىكنند" (وَ مَثَلُ الَّذِینَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً).
آرى آنها به گوسفندان و حیواناتى مىمانند كه از فریادهاى چوپان خیرخواه و دلسوز چیزى جز سر و صدایى كه فقط تحریك آنى در آنها دارد نمىفهمند.
و در پایان آیه براى تاكید و توضیح بیشتر اضافه مىكند" آنها كر و لال و نابینا هستند و لذا چیزى درك نمىكنند"! (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ).
و به همین دلیل آنها تنها به سنت هاى غلط و خرافى پدران خود چسبیدهاند و از هر دعوت سازندهاى روی گردانند.
بعضى از مفسران تفسیر دیگرى براى آیه ذكر كردهاند، و آن اینكه مثل كسانى كه بت ها و خدایان ساختگى را صدا مىزنند همچون كسى است كه حیوانات بىشعور را صدا مىزند، نه آن حیوانات از سخنان او چیزى درك مىكنند و نه این معبودهاى ساختگى از سخنان عابدان خود، چرا كه این بت ها كرند و كورند و لال (دقت كنید).
ولى بیشتر مفسران تفسیر اول را انتخاب كردهاند و در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده است، و ما نیز آن را انتخاب كردیم.
نكتههای آیه:
1ـ «دُعاءً» به معناى خواندن از نزدیك و «نِداءً» براى خواندن از راه دور است. در این آیه دو تشبیه است: یكى تشبیه دعوت كنندهى حقّ، به چوپان. و دیگرى تشبیه كافران، به حیواناتى كه از كلام چوپان چیزى جز فریاد نمىفهمند.
2ـ اهمیت ابزار شناخت
بدون شك براى ارتباط انسان با جهان خارج ابزارى لازم است كه آنها را ابزار شناخت مىخوانند، و مهم تر از همه چشم و گوش براى دیدن و شنیدن، و زبان براى سۆال كردن است، و لذا در آیه فوق بعد از آن كه این افراد را به خاطر عدم استفاده از ابزار شناخت به افراد كر و لال و نابینا تشبیه مىكند با ذكر" فاء تفریع" كه براى نتیجه گیرى است بلافاصله مىگوید: " بنابراین آنها چیزى نمىفهمند".
به این ترتیب قرآن گواهى مىدهد كه اساسىترین پایه علوم و دانش ها چشم و گوش و زبان است، چشم و گوش براى درك كردن مستقیم و زبان براى ایجاد رابطه با دیگران و كسب علوم آنها.
در فلسفه نیز این حقیقت ثابت شده كه حتى علوم غیر حسى، در آغاز، از علوم حسى سرچشمه مىگیرد، و این بحث دامنهدارى است كه اینجا جاى شرح آن نیست.
3ـ " ینعق" از ماده" نعق" در اصل به معنى صداى كلاغ است در حالى كه فریاد نكشد ولى" نغق" (با" غین") به معنى صداى كلاغ است كه به صورت فریاد و توام با كشیدن گردن است. (مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث)
ولى بعدا این معنى توسعه یافته و به صداهایى كه در برابر حیوانات مىدهند گفته شده، بدیهى است آنها از مفهوم كلمات و جملهها با خبر نمىشوند و اگر گاهى عكس العمل هایى نشان مىدهند بیشتر به خاطر تن صدا، و طرز اداى كلمات است.
پیامهای آیه:
1ـ ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمهى تعقّل باشد، و گرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
2ـ راه شناخت، پرسیدن، گوش كردن و دیدن همراه با تفكّر است. «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
3ـ اشخاص بىتفاوت در برابر دعوت حقّ، پنج صفت تحقیرآمیز دارند: مثل حیوانند، كورند، كرند، لالند و بىعقلند. «مَثَلُ الَّذِینَ كَفَرُوا»، «فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
منابع:
تفسیر نور ج1
تفسیر نمونه ج 1
تفسیر مجمع البیان ج 1
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925»»