لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
برای چی میخندی
حزن مطلوب
در مقابل، حزنى كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهاى شرعى و اجتماعى اش كند، حزنى مطلوب است؛ حزن از این كه چرا در انجام تكالیف كوتاهى كرده ایم. انسان عاقلى كه مرتكب گناهى شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده كه سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالى كه مىتوانست با انجام دادن كار دیگرى سعادت دنیا و آخرت را كسب كند، محزون مىشود. این گونه حزنها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است، اما اگر به حدى برسد كه انسان را از كار و زندگى باز دارد و باعث شود كه فرد تكالیف شرعى خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایدهاى ندارد. غم و غصهاى كه موجب شود انسان در زندگى نتواند درس بخواند، عبادت كند، جهاد برود، به اجتماع خدمت كند و سایر فعالیتهاى مطلوب دینى را انجام دهد، چه فایدهاى دارد؟ بنابراین مرتبهاى از حزن هم مىتواند مطلوب باشد؛ و آن زمانى است كه انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تكالیف و كارهاى خیرى كه باعث سعادت آخرت او مىشوند انجام دهد.
شادى در گرو تأمین خواست افراد
نكته ای كه باید در نظر داشت این است كه سرور و شادى براى هر كسى وقتى حاصل مىشود كه خواسته اش تأمین شود. اما خواستههاى افراد یكسان نیست و شادى افراد با یكدیگر تفاوت دارد؛ براى مثال، وقتى شما مىخواهید كودك خردسالتان را شاد كنید ممكن است زمانى این كار را با دادن خوراكى و یا اسباب بازى انجام دهید، و وقتى كودك مقدارى بزرگ تر شد، برایش قصه و داستان تعریف كنید. اینها انواع شادى كودكانه است كه با خوردن، بازى كردن، شنیدن داستانهاى خنده دار و نظایر آنها حاصل مىشود. اما در سنین جوانى، كسانى كه رشد طبیعى و معقولى دارند و ابعاد روانى آنان رشد پیدا كرده است، دیگر به این چیزها چندان شاد نمىشوند. انسان در جوانى خواستههاى دیگرى دارد؛ به جز خواستههایى كه مربوط به جهات بدنى مىشود، از نظر روانى هم خواستههایى دارد. جـوان دلش مىخواهد شخصیت و احترام داشته باشد. از دوره نوجوانى این خواست در فرد شكوفا مىشود و البته گاهى هم حالت بسیار افراطى پیدا مىكند؛ مثلا گاهى پرخاش گرى جوان براى این است كه مىخواهد شخصیت خودش را نشان دهد. انسان در هر سنى به طور طبیعى خواستههایى دارد كه اگر تأمین گردد شاد مىشود. البته برخى خواستههایى هم وجود دارد كه در طول زندگى ادامه دارد؛ مانند نیازهایى كه انسان به خوراك، مسكن و... دارد.
شادى مطلوب در نظر اسلام
اكنون با توجه به نكتههایى كه بیان گردید، باید ببینیم كه آیا شادى از نظر اسلام امرى مطلوب است یا نامطلوب؟ در پاسخ باید بگوییم هر نوع شادى كه در جهت كمال معنوى باشد مطلوب است. اگر شما بخواهید كسى را كه آن قدر روحش تعالى پیدا كرده كه جز با مناجات خدا و سرساییدن به آستان الهى شاد نمىشود شاد كنید، مسلّماً باید زمینهاى را فراهم كنید كه او بتواند به عبادتش بپردازد. امام سجاد(علیه السلام) در یكى از مناجات هایش عرض مىكند:
«وَ اسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ اُنْسِكَ؛(1) از هر لذتى كه از غیر اُنس با تو بردم استغفار مىكنم، هر سرورى كه جز از لقاى تو حاصل شود، براى من گناه است، از چنین شادمانى به تو پناه مىبرم.»
كسانى آن چنان اوج پیدا مىكنند كه جز در اثر اُنس با خدا و مناجات با او و نهایتاً لقاى الهى به چیزى شاد نمىشوند، اگر انسان بخواهد چنین كسانى را شاد نماید، باید كارى كند كه مزاحمتها و موانع راهشان برداشته شود و آنها در این مسیر پیشرفت كنند. چنین شادیى است كه ارزش مطلق دارد؛ زیرا شاد كردن چنین مؤمنى براى رسیدن به مقصد خود، هیچ قید و شرطى ندارد. چون اینها جز از راه مشروع شاد نمىشوند، شادیشان هم به عبادت خدا و انس با خدا است و همیشه این شادى مطلوب است. اما شادىهاى دیگر، ممكن است شادى دنیوى باشد، اما كمك كند به این كه انسان در جهت تكامل معنوى پیشرفت كند یا لااقل مبتلا به گناه نشود، مثل شادى دنیوى كه دو همسر در محیط خانواده با یكدیگر دارند. این نوع شادى مستقیماً ارتباط با خدا و قیامت ندارد، التذاذى است كه دو همسر در محیط خانواده از یكدیگر مىبرند، اما اگر با قصد قربت انجام شود، مىتواند عبادت باشد. اگر هم قصد قربت در كار نباشد، دست كم مانع از ابتلاى به معصیت است. البته این هم مرتبهاى از عبادت است؛ زیرا براى جلوگیرى از ابتلاى به معصیت صورت گرفته است.
شادىهاى دنیوى كه مؤمنان در زندگى خودشان دارند به این منظور است كه براى انجام عبادات و وظایفشان نشاطى داشته باشند. مزاح مخصوصاً در سفر در حدى كه افراط نشود و موجب لغو و اتلاف وقت نگردد و هم چنین تمسخر، توهین و اذیت دیگران را به دنبال نداشته باشد مطلوب است، تا جایى كه از مستحبات بوده و در اسلام بر آن تأكید شده است. این یك شادى دنیوى است كه موجب جلوگیرى از ملال، افسردگى و خستگى است و به علاوه، از چیزهایى است كه مانع از انجام وظایف بعدى نمىشود. فراهم كردن وسایل چنین شادى براى دیگران و نیز شاد شدن خود انسان هم در این حد عیبى ندارد و مطلوب است.
به هر حال، ملاكْ شاد كردن مؤمن است و مؤمن از آن جهتى كه مؤمن است هیچ گاه به گناه شاد نمىشود؛ شادى او یامستقیماً در ارتباط با خدا است و یا براى تكامل معنوى و انجام وظایف و یا دست كم براى جلوگیرى از گناه مىباشد. البتهبا توجه به نكته آخر، كه گفتیم مراتب ایمان افراد با یكدیگر فرق مىكند، طبیعتاً شاد كردن افراد هم فرق مىكند و این مسأله منحصر به افراد بالغ نمىباشد بلكه شامل بچهها هم مىشود. شاد كردن مؤمنى هم كه هنوز در سن طفولیت است و تازه به تكلیف رسیده ثواب دارد. شادكردن او در همان حدى است كه او مىفهمد. اگر شما بخواهید وسایل شادى را در حد كسانى كه در اوج معرفت هستند براى یك كودك فراهم كنید، او اصلا درك نمىكند و هیچ وقت با آنها شاد نمىشود. در هر حال، بیرون آوردن این مؤمن از افسردگى مطلوب است؛ زیرا افسردگى برایش ضرر دارد. البته از بین بردن حزنى كه براى خدا است و باعث این مىشود كه فرد در جهت انجام وظایفش موفق تر باشد، مطلوب نیست؛ مثلا ما نباید كسى را كه در مجلس عزاى سیدالشهدا(علیه السلام) مشغول گریه است، براى این كه شاد بشود به خنده بیندازیم؛ زیرا این مجلس اصلا براى گریه كردن و براى غمگین بودن است. این جا جاى شاد كردن نیست، این جا جایى است كه گریه كردن و غمگین بودن مطلوب است. یا اگر كسى را كه در نیمه شب با خدا راز و نیاز مىكند و اشكش جارى شده و در حالت حزن قرار دارد، بخندانیم، آیا كار خوبى انجام داده ایم؟! قطعاً این شادىها مطلوب نیست و متقابلا آن حزنهایى هم كه انسان را از حركت طبیعى به سوى سعادت دنیوى و اخروى باز دارد نامطلوب است.
البته باید توجه داشته باشیم كه برخى ممكن است به اتكاى اطلاق این گونه روایات، خواستههاى نفسانى خود را ارضا كنند. انسانهایى كه مىخواهند خوش گذرانى و بذله گویى كنند، بخندند و بخندانند و...، استدلال مىكنند به این كه ادخال سرور به مؤمن ثواب دارد! حال آن كه هر ادخال سرورى ثواب ندارد. اگر ادخال سرور در جهت تكامل باشد و لااقل موجب شود كه موانع عبادت و تكامل شخص برطرف گردد و در راه انجام وظایفش نشاطى پیدا كند، مىتواند مطلوب باشد، چه خود انسان وسایل آن را فراهم كند، چه دیگران به این شادى كمك كنند.
به هر حال، واقع نگرى و واقع بینى انسان را متوجه این امر مىكند كه در این دنیا گرفتارىهاى زیادى براى همه انسانها پیش مىآید و فقط نوع، شكل و زمان آن با یكدیگر فرق مىكند؛ گاهى بیمارى، فقر و گرفتارى است، گاهى از دست دادن عزیزى است، گاهى هم بلاهاى اجتماعى مانند زلزله، سیل و طوفان است. مسلّماً كمك كردن به چنین كسانى كه مبتلا به چنین غم و اندوههایى شدهاند و از انجام وظایف خود بازماندهاند و در نهایت، شاد كردن آنها از بهترین عبادات است. البته باید توجه داشته باشیم كه شرط هر عبادتى قصد قربت است.
________________________________________
1. مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشرة، مناجات الذاكرین.
منبع:
مصباح یزدی، محمد تقی، کتاب پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق
- نظرات (0)
اسلام با شادی مخالف نیست!
نوع تفریحات ما به عنوان یک رفتار فرهنگی برگرفته از فرهنگ ماست.لذا با توجه به اینکه فرهنگ دینی ما بر تفریحات سالم به لحاظ روحی و جسمی تاکید فراوان دارد باید مجموعه ای از تفریحات سالم را طراحی و به جامعه معرفی نماییم.
اسلام دین نشاط و شادابی است و همه انسانها را به بهره مندی از لذایذ حلال دنیایی توصیه می کند.
اسلام با شادی انسانها هیچ مشکلی ندارد اما برای حفظ سلامت و کرامت انسانها و جامعه قیودی را برای آن در نظر گرفته است که هرگز به معنای مخالفت با شادی نیست.
لزوم داشتن تفریحات سالم در روایات بسیاری آمده است از جمله حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: مۆمن را سه وقت است؛ وقتی که در آن با پروردگار خود راز و نیاز میکند، وقتی که به حساب نفس خود میسد و وقتی که به لذت حلال و خوش میگذراند.
و نیز دربارهی اهمیت شور و نشاط و سرور و جایگاه آن در تعالیم دینی همین بس كه یكی از فصول كتابهای روایی به باب «ادخالالسرور»[ اصول كافی، ج 1، ص 204] اختصاص داده شده است و از كسانی كه موجبات دلخوشی و شادكامی بندگان خدا را فراهم میآورند، ستایش شده است. از جمله حدیث زیبایی كه از رسول اكرم(صلی الله و علیه وآله) نقل است كه فرمود: «ان فیالجنه داراً بقال له دارالفرح، لایدخلها الا من فرحالصبیان» در بهشت جایی است كه به آن خانهی شادی گفته میشود، هیچكس به آن خانه وارد نمیشود مگر آنكه موجب شادی كودكان شده باشد.
در جایی دیگر باز از رسول اكرم(صلی الله و علیه وآله) نقل شده است كه: «ان فیالجنه داراً یقال له دارالفرح، لایدخلها الا من فرح یتامیالمۆمنین» آنچه از این احادیث برداشت میشود این است كه بین شاد كردن مۆمن و پاداش بهشت رابطهی معنیداری وجود دارد و خداوند برای كسانی كه موجبات فرح و شادی بندگانش را فراهم میآورند امتیاز ویژهای قائل است.[ تربیت طربناك، ص 54]
امامعلی(علیه السلام) نیز در این مورد میفرماید« خوشحالی و شادمانی یک مۆمن موجب می شود مودتها و دوستیهایش برقرار شود و استمرار پیدا کند»
اسلام دین نشاط و تفریح متعادل است
اسلام مخالف تفریح نیست، مگر این که مبانی اخلاق در آن زیر سۆال رود.تعادل در شادی و تفریح و دوری از هرگونه افراط در این زمینه، برای سلامت معنوی فرد و اجتماع ضروری است.
در فرهنگ غنی اسلام تفریحات سالم برای بازپروری و نشاط در کار، رغبت و رشد در تمام جهات زندگی یک ضرورت عنوان شده و مورد تأکید و تأیید ائمه معصومین (علیه السلام) قرار گرفته است.
تفریح سالم، نشاطی است که انسان پس از تلاش و فعالیتهای سنگین جسمی و روحی بر میگزیند تا رنج، اندوه و همّ و غم را از خود دور کند و از این جهت مورد تأکید اسلام قرار گرفته است.
متأسفانه، برخی از مردم در برداشت از شادی، مثل بسیاری از پدیده های دیگر، دچار افراط و تفریط شده اند؛ عده ای برای تفریح و شادی، هیچ محدودیت قانونی و شرعی را برنمی تابند و عده ای دیگر هر گونه شادی و تفریح سالم را بر خود ممنوع کرده، و خود را از استفاده صحیح از مواهب الهی محروم می کنند که هردو بر خلاف موازین اسلام عمل می کنند.
اسلام مخالف تفریح نیست مگر اینکه امر خلاف شرع و اخلاق در آن رخ دهد و باید تعادل در شادی و تفریح رعایت شود و از هرگونه افراط که برای خود فرد و دیگران مضر باشد، پرهیز شود.
تفریحات سالم
تفریحی مناسب است که با اصول تربیت و تعالیم اسلامی مغایر نباشد، به دیگران و خود فرد زیان مالی، آبرویی و جانی نرساند و باعث آزار و اذیت دیگران نشده و انسان را از دایره بندگی خدا خارج نکند.
دائره تفریح و شادمانی اسلامی وسیع می باشد؛ ورزش های از قبیل فوتبال، کشتی، شمشیربازی، دو، اسب سواری، کوهنوردی، شنا، گردش در دشت و صحرا، پیاده روی، و همچنین شنیدن موسیقیهای غیر حرام، دیدن فیلمهای سینمایی مفید، خواندن مطالب طنز، شعر، حل جدول، مشاعره، لطیفهگویی، مسابقه علمی، مهمانی رفتن، پذیرفتن مهمان، لباس نو خریدن، عطر زدن و... از تفریحات سالم به شمار می رود البته تا آنجایی که از افراط و تفریط پرهیز شده و خلاف رشد وکمال و مسائل شرعی نباشد.
در دین مقدس اسلام شادی ها و تفریحات سالم برای تقویت روح آدمی، از ضروریات زندگی است چراکه بدون استراحت و نشاط، انسان به اضطراب و عصبانیت، بداخلاقی، کاهش شوق نسبت به زندگی و همچنین افسردگی دچار می شود.
در جامعه غم زده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی ماند،در جامعه خوشحال و شاداب، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد، سالم تر خواهد بود و بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید.

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: به سرگرمی و بازی بپردازید، زیرا دوست ندارم سختگیری و خشونت در دینتان مشاهده شود.( الجامع الصغیر، ج1، ص 239)
امیر مۆمنان سلام الله علیه در تفسیر آیه «لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا» (سوره قصص، آیه 7) می فرمایند:
سلامتی، توانایی، فراغت، جوانی، نشاط، بی نیازی و ثروت خود را فراموش نکن و با بهره گیری [سالم] از آنها در پی آخرت باش.( الدعوات، ص 122)
امام صادق سلام الله علیه می فرمایند: در حکمت داود آمده که برای مسلمان خردمند سزاوار است که جز میان سه کار نگردد: ترمیم زندگی، توشه یابی برای آخرت و لذتی در غیر حرام.( الکافی، ج5، ص 87)
امام کاظم سلام الله علیه می فرمایند: بکوشید شبانه روز خود را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای مناجات با خدا، بخشی برای تأمین هزینه زندگی، بخشی برای همنشینی با برادران و دوستان مورد اعتمادی که با صفای باطن در عیب زداییِ شما سهم دارند و بخشی نیز برای لذت جویی از حلال.( تحف العقول، ص 409)
همان حضرت می فرمایند: برای خویش از لذایذ حلال دنیا بهره ای در نظر بگیرید، تا حدی که به بی مبالاتی [دوری از مروّت] و اسراف نرسد و بدین وسیله به کارهای دینی بپردازید، زیرا روایت شده است: کسی که دنیایش را برای دینش رها کند از ما نیست.( تحف العقول، ص 410)
نزدیکترین اوقات انسان به خدا
نزدیکترین اوقات انسان به خدا وقتی است که مۆمنی را شاد کند البته فرق است بین ادخال سرور و دلقک گری.
ادخال سرور به این معنا است که بهطور مثال کسی بدهکاری یا مشکلی دارد و شما مشکلش را حل می کنید و او خوشحال می شود و اگر تا حالا اخمهایش در هم بوده حالا اخمهایش باز میشود تبسمی بر لب میگیرد، یا این که شما یک مطلب شیرین میگویی و او میخندد، خوب اینها خوب است؛ اسلام نمیگوید انسان باید همهاش عبوس باشد.
صله رحم نیز را به خاطر این توصیه می کنند که در آن نشاط، سرور ، رفاقت، و خوشی است، صله رحم یعنی این که بروید با هم بگویید، خوشی کنید، بخندید و خوشحال باشید، ولی این نباید با دلقک گری همراه باشد .
دلقک ها ضرر می کنند
برخی از فیلمهایی که در تلویزیون و سینماها پخش میشود و در آن دلقکگری در میآورند مذموم و ناپسند است همانگونه که امام سجاد(علیه السلام) به دلقکی پیغام داد و فرمود« ان لله یوم یخسر فیه المبطلون، دلقک جماعت روز قیامت ضرر خواهد دید».
در جایی نیز داریم که قرآن در سوره توبه می فرماید : بشر نباید سرمست باشد میفرماید«فلیضحکو قلیلا و لیبکو کثیرا، زیاد بگرید و کم بخندید» این ربطی به مسائل مصیبت ندارد این مربوط به سرنوشت خود انسان استکه انسان باید به حال خودش توجه داشته باشد و در خزان زندگی انسان و پایان عمر، پاسخگوی تمام دوران زندگیش باشد.
مۆمنان شاد هستند و شادی را برای دیگران به ارمغان میآورند
شادی مۆمن
انسان مۆمن در صورت، سراسر نشاط و شادی است و حزن و اندوهش در قلب و درون خود است. انسان نباید در برخورد اجتماعی و ارتباطی با دیگران غمگین باشد بلکه تبسم در چهره انسان موجب میشود تا خداوند حسنه و پاداش خود را برای او جاری کند.
امامعلی(علیه السلام) نیز در این مورد میفرماید« خوشحالی و شادمانی یک مۆمن موجب می شود مودتها و دوستیهایش برقرار شود و استمرار پیدا کند».
- نظرات (0)