لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
بياييد همه باهم خوب شويم
آثار و نتايج امر به معروف و نهي از منكر در قرآن و حديث
حـضـرت عـلي(عليهالسلام) به فرزندش فرمود: امر به معروف كن تا اهل معروف باشي.1
همان گونه كه هركس لباس ميشويد، دست خودش نيز پاك ميشود; كسي كـه مـردم را بـه خير دعوت ميكند، به طور طبيعي سعي ميكند تا خودش نيز به آن كاري عمل كند كه به ديگران سفارش ميكند.
امـيـرالـمومنين علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «لعن الله الامرين بالمعروف، الـتـاركـيـن لـه، و الـنـاهين عن المنكر، العاملين به 2؛ لعنت خـداوند بر كساني كه مردم را به كار نيك دعوت ميكنند و خود آن را انـجـام نميدهند، و نفرين خدا بر افرادي كه ديگران را از كارهاي ناپسند دور ميدارند و خود آن را به جاي ميآورند.
آثار اجتماعي امر به معروف و نهي از منكر
1- اجـرايي شدن احـكـام اسـلام: امـر بـه معروف و نهي از منكر راه پـيـامـبـران و روش صالحان است، فريضه بزرگي است كه به سبب آن، واجبات اسلامي برپا ميشود.3
2- عـدالـت اجـتماعي: امر به معروف و نهي از منكر با برگرداندن حقوق بـه صاحبان اصليش و مخالفت با ستمگر همراه است. هم چـنـيـن تقسيم عادلانه بيت المال و غنايم را در پي دارد و صدقات (مـالياتهاي شرعي) از جاهاي لازم گرفته شده، در جاي حق و مناسب مصرف ميشود.4
3- سازندگي: به وسيله امر به معروف و نهي از منكر زمين آباد ميشود.5
4- اسـتـواري نظام اسلامي: «بها يستقيم الامر» 6؛ به وسيله امر به معروف و نهي از منكر، امر «حكومت» مستقيم و استوار ميگردد.
5- امنيت: به وسيله امر به معروف و نهي از منكر... راهها امن ميگردد... و از دشمنان انتقام گرفته ميشود.7
6- خير و سلامتي: پيامبر(صلياللهعليهوآله) فرمودند: امت من تا زماني كه امر به معروف و نهي از منكر كنند، در خير و سلامتياند.8
7- قـدرتمـندي مومنان: هركس امر به معروف كند، مومنان را قدرتمند ميكند.9
8- تـضـعـيـف جبهه نفاق: در قرآن آمده مردان و زنان منافق برخي مـانـنـد برخي ديگرند كه امر به منكر و نهي از معروف ميكنند و مشتهاي خويش را عليه شما گره ميزنند.10
9- پاكيزگي كسب و كار: امام باقر(عليهالسلام) فرمودند به وسيله امر به معروف و نهي از منكر كسبها حلال ميشود11
10- مـصـلحت عمومي جامعه: حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد: خداوند امر به مـعـروف را بـراي مـصـلحت عامه مردم و نهي از منكر را براي طرد سفيهان واجب كرده است.12
آثار دنيوي امر به معروف و نهي از منكر
1ـ سـلامتي دين و دنيا: حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد: هركس سه خصلت در او باشد، دنيا و آخرتش سالم ميشود: 1ـ امر به معروف كند و خود نـيـز بدان عمل نمايد; 2ـ نهي از منكر كند و خود گرد آن نگردد; 3ـ نگهبان حدود خداوند بزرگ باشد.13
2ـ نصرت الهي: حضرت باقر(عليهالسلام) فرمودند: اين دو آفريده الهي هستند كـه هـركـس آنها را ياري كند، خدا ياريش كند و هركس آن دو را تنها گذارد، خدا تنهايش ميگذارد.14
3ـ كم نشدن عمر و روزي: حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد: امر به معروف و نهي از منكر، مرگ را نزديك نميكند و از روزي نميكاهد.15
4ـ نـجـات از بـلاهـا: در قرآن كريم آمده پس چون آن چه را كه به آنـان تـذكر داده شده بود فراموش كردند، ما نهي كنندگان از بدي را نجات داديم و كساني را كه فسق ميورزيدند، به عذاب زيان بار گرفتار كرديم.16
آثار اخروي امر به معروف و نهي از منكر
1. خـشـنودي خدا: در قرآن مجيد آمده است: او بستگان خويش را به نـمـاز و (دادن) زكات وامي داشت و پروردگارش از او راضي بود.17
2. فـلاح و رسـتگاري: مومناني كه امر به معروف و نهي از منكر ميكنند رستگارانند.18
3. ثواب فراوان: امام علي(عليهالسلام) ميفرمايد امر به معروف و نهي از منكر ثواب را دو چندان و اجر را بزرگ ميكند19
4. رهـايي از دروغ: رسول اكرم(صلياللهعليهوآله) فرمودند: شبي در خواب ديدم كه شعلههاي آتش (دوزخ) مردي را در بر گرفتهاند ولي امر به معروف و نـهـي از مـنـكـر آمدند و او را از آتش نجات داده با فرشتگان قرار دادند.20
5. بهشت برين: امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: بهشت را دري است به نام (معروف) كه جز اهل معروف از آن وارد نميشوند.21
lمنابع :
1- اصول كافى, ج1, باب13, حديث3.
2- نـهج البلاغه, ترجمه فيض الاسلام, ج2, ص;391
3- وسائل الشيعه, ج11, ص395.
4- همان, ص403.
5- همان, ص395.
6- همان.
7- همان, ص395.
8- همان, ص398.
9- نهج البلاغه, فيض الاسلام, ص1100.
10- توبه(9) آيه 67.
11- وسائل الشيعه, ج11, ص395.
12- نهج البلاغه, حكمت 244.
13- شرح غررالحكم, ج5, ص440.
14- وسائل الشيعه, همان, ص398.
15- نهج البلاغه, حكمت 366.
16- اعراف(7) آيه 165.
17- مريم(19) آيه 55.
18- آل عمران(3) آيه 104.
19- شرح غرر الحكم, ج2, ص611.
20- مستدرك الوسائل, ج12, ص181.
21- وسائل الشيعه, همان, ص529.
- نظرات (0)
معاد همه جهان از نظر قرآن کریم
اما البته این مطلب هم مشکل را حل نکرده است، یعنی ما این را با مجموع آیات قرآن کریم نمیتوانیم تطبیق کنیم. با اینکه حرف خیلی خوبی است و آن را با دلایل علمی هم میشود تأیید کرد ولی معاد قرآن را با این مطلب نمیشود توجیه کرد، چون معاد قرآن تنها روی انسان نیست، روی همه عالم است. قرآن اساسا راجع به عالم ماده بحث میکند نه تنها انسان:
«اذا الشمس کورت* و اذا النجوم انکدرت* و اذا الجبال سیرت؛ آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود، و آنگاه که ستارگان تیره شوند، و آنگاه که کوه ها به راه افتند» (تکویر/3-1).
«یوم تبدل الارض غیر الارض و و السموات و برزوا لله الواحد القهار؛ روزی که زمین به زمین دیگر و آسمان ها (به آسمان های دیگر) مبدل شوند و (مردم) در برابر خدای یگانه قهار ظاهر شوند» (سوره ابراهیم، آیه 48) یعنی فقط روح ما را نمیگوید، بلکه قرآن ارض؛ یعنی همین زمین را دارد میگوید و همچنین سایر آیاتی که در قرآن هست.
اینجا چیزهایی بوده است که علم قدیم قاصر بوده و نمیتوانسته از اینجا یک قدم جلوتر برود، یعنی نه اینکه امثال ملاصدرا اینجا که رسیدهاند کمیت شخصشان لنگ بوده، نه، اینجا که رسیدهاند علم قدیم به شکلی بوده که اجازه نمیداده است یک قدم جلوتر بروند، ولی علم امروز در اینجا جلوی ما را باز کرده است. در میان قدمای ما فقط مرحوم آقا علی مدرس با اینکه در عصر قدیم هم هست (متعلق به زمان ناصرالدین شاه است) و ظاهر هم این است که توجه به علم جدید نداشته ولی در عین حال در این زمینه حرف هایی زده که بوی این مطلب میآید.
چرا علم قدیم اجازه نمیداده است؟
در علم قدیم این حرف ها نمیتوانسته مفهوم داشته باشد که خورشید یک روزی پیر شود و از بین برود، ماه پیر شود و از بین برود، زمین ما ساقط شود. چون بر اساس فلکیات قدیم بوده و افلاک یک حقایق ازلی و تا ابد بودهاند و زمین هم یک موجودی بوده که برای همیشه باید در مرکز عالم باقی بماند. خراب شدن عالم به طور کلی، برای آنها نمیتوانسته از نظر علمی مفهوم داشته باشد، هر وقت میگفتند تعبدا میگفتند ولی از نظر علمی نمی توانستند توجیه کنند. حالا که قرآن میگوید: «و الارض جمیعا قبضته یوم القیامة و السموات مطویات بیمینه؛ زمین در آن روز در قبضه خداست و آسمان ها به دست قدرت الهی در هم پیچیده میشود» (زمر/67).
تمام عالم به سوی قیامت میرود و نظامات عوض میشود و تغییر میکند و عالم میرود به سویی که در آنجا انسان ها دیگر پیری، فرسودگی و مردن ندارند، تکلیف، اجل و مهلت مقرر و از این حرفها، وسوسه نمیتواند وجود داشته باشد و در آنجا حیات بر موت غلبه میکند یا به تعبیر ما در آنجا روح بر جسم غلبه میکند، نظام جنبههای حکومت روح بر جسم است نه جسم بر روح.
اهمیت معرفت معاد از دیدگاه قرآن کریم
اندک آشنایی با قرآن کریم کافی است تا انسان به اهمیتی ژرف و ابدی که این کتاب آسمانی برای شناخت «زندگی جاودان» ابراز داشته است پی ببرد. برخی از پژوهشگران گفته اند، چهارهزار آیه از آیات قرآن درباره ی معاد است، یعنی نزدیک به دو سوم کتاب خدا. و برخی به طور قطع، هزار و چهارصد آیه را درباره ی معاد دانسته اند.
گذشته از شماره ی آیات، لحن آنهاست. بلاغت شگفت انگیز قرآن کریم در «آیات معادی» نیز به گونه ای خیره کننده تجلی کرده است. چه کسی است که این آیات را بخواند و تکرار کند و معانی آنها را دریابد، و خود را در آفاق و اعماق آنها رها سازد، و غوغای دمیدن صور و شور بر شوریدن گورها و سرازیر شدن توده های انسانی به عرصات رستاخیز (کأنهم إلی نصب یوفضون؛ در آن روز به سوی بتها و پرستش غیرخدا می شتابند. معارج/ 43) را درنیاید؟ این آیات - به گونه ای ژرف- قدرت خداوند متعال را در آفرینش آسمان های بی مرز و کهکشان های بهت آور به یادها می آورد، همچنین آفرینش بس شگفت انسان را، در نخستین بار، تا شدنی بودن آن را برای باری دیگر نیز – با همان قدرت - نشان دهد.
در جاهایی بسیار از کتاب خدا، هنگامه رستاخیز تصویرگری شده است، از جمله در آیات عجیب «سوره ی ق» و شور نشور در «سوره ی واقعه».
«إذا وقعت الواقعة*لیس لوقعتها کاذبة* خافضة رافعة (واقعه-آیات 3-1)؛ هنگامی که هنگامه ی رستاخیز برپا گردد*دیگر کجا می توان گفت: دروغ است* در آن روز گروهی فرو می افتند و گروهی به مقامات بالا می رسند.»
و حقایق معادی چندی در «سوره ی قیامت» آمده است، و در پایان سوره ی مبارکه ی «یس»:
«وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ * قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (یس-78-79)؛ برای ما مثالی زد و آفرینش خویش را فراموش کرد؛ گفت: این استخوان های پوسیده را چه کسی (و چه قدرت) زنده خواهد کرد؟ بگو (ای محمد): همان کس (و همان قدرت بیکرانی) که نخستین بار آنها را (از عدم) بیافرید؛ او، که چگونگی هرگونه آفرینشی (نخستین بار و دومین بار و ..) را می داند.
فیض کاشانی، در تفسیر این آیه ی شریفه میگوید:... ریز همه ی مخلوقات را، چگونگی آفریدن آنها را، اجزای گوناگون و پراکنده ی آنها را اصل و فصل و جایگاه های آنها را و چگونگی بازشناختن و به هم پیوستن آنها همه را می داند.
- نظرات (0)
چرادرجامعه مابهترین هابه قتل میرسند
مهمترین، دقیقترین، به روزترین، جامعترین، تخصصیترین و در عین حال سادهترین منبع مطالعاتی برای پیبردن به رازهای خوشبختی چیست؟
اگر پاسخ "قرآن" است، که هست، این گنجینهی اسرار سعادت، به ما میگوید برای این که بهترین باشید، باید همیشه و پیوسته امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ به عنوان بخشی جدانشدنی از زندگی؛ مثلِ یک عادت خوب. "كنتم خیر أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تۆمنون بالله"[1] "شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید".
دو نکتهی ظریف و حکیمانه در شیوهی بیان این آیهی نورانی وجود دارد که دقت در آنها تأمل برانگیز است:
اول- آیه شریفه با فعل ماضی میفرماید "شما بهترین امت بودید"؛ این یکی از اسلوبهای ادبیات قرآن است که برای بیان موضوعات مسلم و قطعی از فعل ماضی استفاده میکند تا واقعیتی انجام یافته را حکایت کرده و بر آن تأکید نماید.
بنابراین اگر سه شرط امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا محقق شود، بیتردید امت اسلام در میان دیگر امتها ممتاز و برجسته و بهترین خواهد بود.
دوم- در این آیه، امر و نهی و ایمان با فعل مضارع – که مفهوم استمرار و پیوستگی را میرساند- بیان شده است.
این نشان میدهد دعوت و امر به نیکیها و مبارزه و نهی از بدیها، در زندگی مردمانِ پیرو قرآن همیشه ساری و جاری است و حالت مقطعی و گذرا ندارد.
در ضمن شمولِ آیه حکایت از آن دارد که این امر و نهی، بر دوش هیچ فرد و سازمان به خصوصی نیست بلکه وظیفهی همیشگی تک تکِ افراد و مجموعههاست.
مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و پرسید: من خیر الناس؟ از همهی مردم بهتر کیست؟ پیامبر فرموند: "آمرهم بالمعروف و أنهاهم عن المنکرو أتقاهم لله و أرضاهم" "آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزکارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد."[2]
امر به معروف و نهی از منکر وظیفهی کیست؟
آیهای که به صراحت واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر را اعلام میکند، آیه 104 سوره آل عمران است: "وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ "[3] "باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند."
ممکن است از ظاهر عبارت "منكم أُمّة" این چنین استنباط شود که امر الهی برای این فریضه، فقط شامل گروه خاصی از جامعهی اسلامی میشود نه همهی آنها.
به این ترتیب، وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر جنبهی عمومی نخواهد داشت و واجب کفایی است نه عینی. اما جمله "أُولئِك هُمُ المُفلِحون" در پایان آیه نشان میدهد كه همه باید این تكلیف مهمّ الهی را امتثال كنند.[4]
به علاوه دقت در مجموع آیات مربوط، روشن میکند که امر به معروف و نهی از منکر دو مرحله دارد:
یکی مرحلهی فردی که هرکس موظف است به تنهایی ناظر اعمال دیگران باشد، و دیگری مرحلهی دسته جمعی که امتی موظفاند برای پایان دادن به نابسامانیهای اجتماع دست به دست هم دهند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند.
قسمت اول وظیفهی عموم مردم است و چون جنبهی فردی دارد، طبعاً شعاع آن محدود به توانایی فرد است اما قسمت دوم شکل واجب کفایی به خود میگیرد و چون جنبهی دسته جمعی دارد و شعاع قدرت آن وسیع، طبعاً از شئون حکومت اسلامی محسوب میشود.
این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوی حق، از شاهکارهای قوانین اسلامی است و مسئلهی تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامی و لزوم تشکیل یک گروه نظارت را بر وضع اجتماعی مشخص میسازد.[5]
امربه معروف، صفت خدا و رسول و صالحان

حضرت امیرمۆمنان(علیهالسلام) میفرماید: "امر به معروف و نهی از منكر دو صفت از صفات خدای سبحاناند" "إنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنكر لخُلُقان من خُلُق الله سبحانه"[6]
نمونههایی از این صفات الهی در قرآن کریم جلوه نموده است: "إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والإحسانِ وإیتاءِ ذِی القُربی ویَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ والبَغی یَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرون"[7]
" اِنَّ اللهَ یَأمُرُكُم اَن تُۆَدُّوا الاَمنتِ اِلی اَهلِها واِذَا حَكَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحكُموا بِالعَدلِ"[8]
خداوند امر به معروف و نهی از منكر را از ویژگیهای بارز رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برشمرده است: "ألَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِی الاُمِّیّ الَّذی یَجِدونَهُ مَكتوباً عِندَهُم فِی التَّوراة والإنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ ویَنهاهُم عَنِ المُنكَر"[9]
همچنین قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را در زمرهی اولین صفات صالحان میداند ، صفتی که بلافاصله پس از ایمان به خدا و معاد قرار گرفته است :
"یُۆْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِینَ "[10]
پس برای خدایی شدن، به رنگ پیامبر رحمت درآمدن و در ردیف صالحان بودن، نمیتوان به راحتی از کنار امر به معروف و نهی از منکر گذشت.
در اهمیت برپایی امر به معروف و نهی از منکر که حکم صریح الهی و در زمرهی فروع دین است، شکی نیست اما این فریضه چه امتیازی بر واجبات دیگر دارد که شایسته است برای اقامهی آن جان فدا شود؟ آن هم جانی به عزیزیِ سید جوانان بهشت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) که حضرت در بخشی از بیان هدف قیام خود فرمود: "میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم".
راز این مسئله را میتوان در فرمایش امام باقر(علیه السلام) جستجو کرد که میفرمایند: "امر به معروف و نهی از منکر دو فریضهی بزرگ است که بقیهی فرائض با آنها برپا میشوند و به وسیلهی این دو، راهها امن میگردد؛ و کسب و کار مردم حلال میشود؛ حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهی آن، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و در پرتو آن همهی کارها رو به راه میگردد."[11]
بر اساس این فرمایش امام باقر(علیه السلام)، مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر در همهی شئون فردی و اجتماعیِ جامعه نقشی تعیین کننده دارد؛ در برپایی احکام و واجبات الهی، در تأمین امنیت، در امور اقتصادی و کسب و کار، در مسائل حقوقی و قضایی، در عمران و آبادانی و در رویایی با دشمن داخلی و خارجی.
هیچ حوزهای از زندگی دنیوی و اخروی نیست که با این فریضهی بزرگ بیگانه و بیربط باشد. نکتهی اساسی اینجاست که بیتفاوتی نسبت به خوبیها و بدیهای پیرامون، عامل مهمی در آشفتگی مادی و معنوی جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر دارویی نیست که به بدن جامعهی بیمار تزریق شود ، بلکه بخشی از سیستم ایمنی و محافظتی پیکر امت است.
اگر تذکر سادهی لسانی با زبانی نرم اما قاطع، شیوه و منش همیشگی همهی ما باشد، و البته تذکر شنیدن و انتقاد پذیرفتن برایمان سخت و گران نیاید، دیگر امر به معروف کردن مساوی نمیشود با دست از جان و جوانی شستن و به استقبال مرگ شتافتن!
یک شهید برای بیدار شدن جامعهای از غفلتِ کوتاهی و کمکاری بس است؛ برای یادآوری واجب فراموش شده کافی است! چرا عکس شهید امر به معروف دیگری را قاب کنیم؟
پی نوشت ها:
[1] - سوره آل عمران- آیه 110
[2] - تفسیرنمونه، ج3، ص 52
[3] - سوره آل عمران، آیه 104
[4] - آیت الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج 15، ص 265
[5] - تفسیرنمونه، ج3، ص48- 49
[6] - نهج البلاغه، خطبه 156
[7] - سوره نحل، آیه 90
[8] - سوره نساء، آیه 58
[9] - سوره اعراف، آیه 157
[10] - سوره آل عمران، آیه 114
[11] - وسائل الشیعه، ج 11، ص 395، کتاب امربهمعروف و نهیازمنکر، باب 1، حدیث6.
- نظرات (0)
یک سوم از آیات قران
وجود حدود 1200 آیه درباره معاد در مجموع قرآن مجید که قریب به یک سوّم آیات قرآن را تشکیل مى دهد، و این که تقریباً در تمام صفحات قرآن بدون استثناء ذکرى از معاد به میان آمده; و این که بسیارى از سوره هاى اواخر قرآن به طور کامل، یا به طور عمده، درباره معاد و مقدّمات و علائم و نتایج آن سخن مى گوید; شاهد گویایى بر این مدّعى است.
در این مقاله در مورد مسئله معاد در قرآن ابتدا به طرح یک شبهه می پردازیم و به آن پاسخ می دهیم و در ادامه حوادث مهم قیامت را به طور خلاصه بررسی می کنیم:
طرح یک شبهه:
قرآن کریم در آیه 38 سوره نحل در مورد معاد می فرماید: ولی بیشتر مردم نمی دانند. چرا بیشتر مردم نمی دانند؟ خیلی ها می دانند که قیامت و معادی وجود دارد، ولی گاهی اوقات یادشان می رود.
آیه شریفه 38 سوره نحل که می فرماید: «به خدا قسم خوردند، قسم هاى مۆکد که هر که بمیرد خدایش زنده نمىکند، چنین نیست بلکه خدا وعدهاى کرده که بر عهده او است، ولى بیشتر مردم نمىدانند». (نحل، 38) وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون ).
مفسّران در شأن نزول آیه، چنین نقل کردهاند که مردى از مسلمانان، از یکى از مشرکان طلبى داشت، هنگامى که از او مطالبه کرد او در پرداخت دین خود تعلّل ورزید، مرد مسلمان ناراحت شد و ضمن سخنانش چنین سوگند یاد کرد: قسم به چیزى که بعد از مرگ در انتظار او هستم ... (و هدفش قیامت و حساب خدا بود) مرد مشرک گفت: گمان مىبرى ما بعد از مرگ زنده می شویم؟! سوگند به خدا که او هیچ مردهاى را زنده نخواهد کرد (این سخن را به این جهت گفت که آنها بازگشت مردگان را به حیات و زندگى مجدد، محال، یا بیهوده مىپنداشتند) آیه فوق نازل شد و به او و مانند او پاسخ گفت، و مسئله معاد را با دلیل روشنى بیان کرد، در حقیقت گفت و گوى این دو نفر سببى بود براى طرح مجدد مسئله معاد. (تفسیر نمونه، ج11، ص 229-230)
پس، با توجه به شأن نزول آیه، خداوند متعال به سبب نزول این آیه، نوعى از کج روی ها و کجاندیشىهاى مشرکان را مطرح کرده که آنها با سرسختى و مبالغه و پافشارى سوگند یاد کردند که:
خداوند در روز قیامت کسى را زنده نمىکند و اصولاً هیچ کس پس از مرگ زنده نمىشود؛ اما خداوند به تکذیب گفتار آنان پرداخته و آنها را محشور مىکند.
این وعده حتمى است که خداوند به آنها داده و از باب حکمت، وعده خود را عملى می سازد؛ زیرا وعده او حق است و خلاف پذیر نیست. ولى بیشتر مردم، به واسطه کفر و انکار انبیاء به صحت این مطلب پى نمىبرند. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج 13، 259 – 260)
سیاق دو آیه در این سوره، درباره علم با ما سخن مىگوید و علاوه بر آن، از ایمان به برانگیخته شدن و رستاخیز، و از هجرت کردن در راه خدا، و از رسالت، بلکه علم عنوان خط ارتباطى میان موضوع هاى مختلف این دو آیه و آیات بعدی در این سوره، مىشود، بدان جهت که علم مسئولیتى عظیم دارد که مقرون با عمل باشد، و به آن بانگ بردارد که مردمان به ایمان روى آورند و اگر علمى مقرون به عمل نباشد، قرآن آن را علم نمىخواند، بدان سبب که علم- در اسلام- روى هم انباشته شدن معلومات در حافظه نیست بدان گونه که، مثلاً، حسابگر (کامپیوتر) آنها را انبار مىکند، بلکه کشف کردن دانستنی ها با وضوح به نور عقل است و در آن هنگام که حقایق کشف مىشود، عمل کردن به آنها نتیجه فطرى علم است.
البته برخی از آیات قرآن کریم، ناظر به دانستن و شناخت و معرفت اجمالی نسبت به خدای متعال بوده، اما ناظر به عمل نمی باشد؛ مانند: «آن خداوندى که زمین را چون فراشى بگسترد، و آسمان را چون بنایى بیافراشت، و از آسمان آبى فرستاد، و بدان آب براى روزى شما از زمین هرگونه ثمرهاى برویانید، و خود مىدانید که نباید براى خدا همتایانى قرار دهید.»(بقره، 22) همان طور که در جای دیگر ناظر به عمل هم بوده؛ مانند: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خدا و پیامبرش و این کتاب که بر پیامبرش نازل کرده و آن کتاب که پیش از آن نازل کرده، به حقیقت ایمان بیاورید...». (نساء، 136)
مراد از ایمان اول، ایمان به طور اجمال و سر بسته و در بسته است و مراد از ایمان دوم، ایمان به تفاصیلى است که در آیه بیان نموده و حاصل مضمون آیه این است که مۆمنین باید ایمان سربسته و اجمالى خود را بر تک تک این جزئیات بگسترند، براى اینکه این جزئیات معارفى هستند که به یکدیگر مرتبط و وابستهاند و هر یک مستلزم بقیه است. (تفسیر المیزان ج 5، ص 182)
ولى آیا عمل کردن به علم آسان است؟ هرگز ... مگر در حدیث شریف نیامده است که:
«سخن ما دشوار است (و دشوار به نظر مىرسد) و کسی به آن ایمان نمی آورد، مگر فرشته مقرّب یا پیامبر فرستاده شده یا بنده ای که خدا قلب او را برای ایمان امتحان می کند.»(الکافی، ج1، ص 401)
پس در برابر عمل ، سدها و گردنههای نفسانى و واقعى ای وجود دارد که مىباید از آنها بگذریم و بر آنها پیروز شویم. و بعضى از مردمان براى آن که از مسئولیت علم بگریزند، خود را به نادانى مىزنند و سوگندهاى غلیظ یاد مىکنند که جاهل اند.
از سوى دیگر، فهم و شناخت دنیا و آنچه در آن از مسئولیت ها و ارزش ها و حقایق وجود دارد، جز از طریق معترف بودن به آخرت به دست نمىآید و اگر جز این باشد همه چیز در دنیا ، صورت معمّا و رازى بزرگ پیدا مىکند. به همین سبب منکر شدن آخرت همچون جهلى کلى به زندگى دنیا است که در یک لحظه پایان مىپذیرد.
از جهت دیگر، علم به آخرت ما را به آن مۆمن مىسازد که حقى ثابت در این جهان وجود دارد، و ما به زودى آن را خواهیم شناخت و بر اساس آن در روزى به حسابمان رسیدگى خواهد شد، پس ناگزیر باید که به جست و جوى آن برخیزیم و آن را محور اندیشیدن و به اندیشیده عمل کردن خویش قرار دهیم.
اگر محور، حق نباشد، بدان مىماند که اساس و شالوده ساختمان فروریخته باشد، که بر اثر آن همه چیز منهدم مىشود، پس اگر حق و باطلى واقعى وجود نداشته باشد، و حسن و قبح عقلى- بنا به تعبیر فیلسوفان- در کار نیاید، پس چه نیازى به آن داریم که به جست و جوى علم بپردازیم؟ و مقیاس در مبارزهها و گفت و گوها چه خواهد بود؟ و به خاطر همین دو آیه (38 و 39) سوره نحل، به توضیح این حقیقت مىپردازد.
خلاصه سخن اینکه:
به نظر می رسد قرآن علم بیشتر مردم را علم نمىشمارد تا اکثریت مقیاسى در نظر گرفته نشود، بلکه مقیاس حقى است که در آخرت آشکار مىشود، و آیه با بیان حقیقت علم و مقیاس هاى آن پایان مىپذیرد، و خدا دانا است. (تفسیر هدایت، ج6، ص 56-58)
حوادث مهم قبل از واقع شدن قیامت
حوادث مهمى قبل از واقع شدن رستاخیز اتفاق مىافتد و قرآن كریم به تعدادى از آنها اشاره كرده است. حتى در سوره محمد (صلی الله علیه و آله) (محمد، 18) سخن از اشراط الساعه (نشانههاى رستاخیز) آمده است.
مفسران در مورد علامت هاى رستاخیز نكاتى را بیان كردهاند، مانند:
1. بعثت پیامبر: (تفسیر رهنما، ج 4، ص 116)
طبق برخى روایات یكى از نشانههاى رستاخیز بعثت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) است و این نشان مىدهد رستاخیز نزدیك شده است، چون پیامبر اسلام پیامبر خاتم و آخر الزمان مىباشد.
2. نزول قرآن
3. شق القمر؛
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» (قمر، 1)
در این مورد دو احتمال هست؛ اینكه مقصود شق القمر زمان پیامبر یا شكافته شدن ماه در آستانه رستاخیز باشد.
4. قیام حضرت مهدى (عج):
و همچنین برخى از كارهاى دیگر كه طبق روایات پیش از ظهور روى خواهد داد، مانند شیوع شرب خمر و ....
5. دود آشكار:
«یَوْمَ تَأْتِى السَّماءُ بِدُخَانٍ مُبِینٍ؛ (دخان، 10)
(و منتظر) روزى باش، كه آسمان دودى آشكار آورد.» منظور از آن دود ، بارى است كه بر سر مجرمان مىریزد یا قحطى یا چیز دیگرى مورد نظر است.
منبع:کتاب شبنم مهر ـ محمد علی رضایی اصفهانی
- نظرات (0)
برای طلب فرزند این دعا را بخوانید!
پروردگار متعال در بیان چگونگی فرزنددار شدن زکریا در کهنسالی و طلب فرزند از سوی وی میفرماید: «وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ»؛[89 سوره مبارکه انبیاء] و زکریا را [به یاد آور] در آن هنگام که پروردگارش را خواند [و عرض کرد]: «پروردگار من! مرا تنها مگذار [و فرزند برومندى به من عطا کن] و تو بهترین وارثانى».
در روایات وارد شده است، اگر کسی خواهان فرزند باشد، بعد از نماز جمعه دو رکعت نماز با رکوع و سجود طولانی بخواند،[یعنی در رکوع و سجود ذکر رکوع و سجود را تکرار نماید تا رکوع و سجودش طولانی شود] آنگاه پس از تمام شدن نماز بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَا سَأَلَکَ بِهِ زَکَرِیَّا إِذْ قَالَ رَبِ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ اللَّهُمَّ هَبْ لِی ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ اسْتَحْلَلْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا فَإِنْ قَضَیْتَ فِی رَحِمِهَا وَلَداً فَاجْعَلْهُ غُلَاماً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً وَ لَا شِرْکاً». خداوند به او فرزند عطا میکند. [ کلینى، محمد، کافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 3، ص 482]
قطعاً غیر از عوامل طبیعی و مادی، عوامل دیگری در هستی وجود دارند که می تواند اثر آفرینی کند که دعا یکی از مهم ترین آنهاست. اما در دعا باید آداب و شرایطی را نیز رعایت کرد تا به استجابت نزدیک شود.
به عنوان نمونه کسی که در درگاه الهی آبرویی ندارد و تنها در مواقع مشکلات به سمت خدا روی می آورد، احتمال دارد که هرگز دعایش پذیرفته نشود.
همچنین رسیدن به اضطرار و خالصانه خواندن خدا، نقش به سزایی در مستجاب شدن دعا دارد.
به هر حال انسان باید با امید به استجابت دعا، به آن اقدام نماید و همیشه به آنچه خدای تعالی مقدر کرده است، راضی باشد.
با این مقدمه، مطالبی در احادیث برای طلب فرزند توصیه شده است که سه نمونه آن تقدیم می شود:
1- برای طلب فرزند این دعا را هفتاد مرتبه بخوانید:
«رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْكَ وَلِیّاً یَبَرُّ بِی فِی حَیَاتِی وَ یَسْتَغْفِرُ لِی بَعْدَ وَفَاتِی وَ اجْعَلْهُ خَلْقاً سَوِیّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْكاً وَ لَا نَصِیباً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَیْكَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛[ من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 474]
پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برنده هستى، از نزد خودت یاورى براى من قرار ده كه در زندگیم از من سود برد و پس از مرگم بر من استغفار كند، و او را فرزندى سالم بر من قرار ده، و شیطان را در او سهم و نقشى نباشد. خداوندا، من بسوى تو توبه نموده و بخشش تو را مىطلبم، تو بخشنده و مهربانى».
2- کسی به حضرت امام على النقى(علیه السلام) عرض كرد كه داراى فرزند نمی شود، حضرت تبسم نمود و فرمود: انگشترى بگیر (خریدارى نما) كه نگین آن فیروزه باشد و بر آن نقش كن: «رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ»[انبیاء/89] راوى گفت پس چنین كردم و یك سال بر من نگذشت تا اینكه به من فرزند پسرى عنایت گردید.[ مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج2، ص366]
3- روایت شده است که بعد از نماز جمعه دو رکعت نماز بگذارد و رکوع و سجود را طولانی کند. سپس بگوید:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِمَا سَأَلَكَ بِهِ زَكَرِیَّا إِذْ قَالَ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ اللَّهُمَّ هَبْ لِی ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ اسْتَحْلَلْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِكَ أَخَذْتُهَا فَإِنْ قَضَیْتَ فِی رَحِمِهَا وَلَداً فَاجْعَلْهُ غُلَاماً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً وَ لَا شِرْكا ولا نصیباً»[ الكافی، ج3، ص 482]
4- زن و شوهر هر صبح و شب «70 بار سبحان اللَّه، سپس ده مرتبه استغفرالله ربی و اتوب الیه بعد از آن نُه مرتبه سبحان اللَّه و در آخر یک مرتبه استغفرالله ربی و اتوب الیه» بگویند. (این هم بنا به دستور امام باقر علیه السلام برای بچه دار شدن می باشد که در مکارم الأخلاق- ترجمه میر باقرى، ج1، ص: 430 نوشته شده)
5- در سجده این دعای قرآنی را بخوانید: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِین (شفارش امام صادق علیه السلام در این زمینه است آدرس اون کتاب مکارم الأخلاق-ترجمه میر باقرى، ج1، ص: 430 )
6- در وقتى که اراده آمیزش دارید این آیه را سه بار بخوان: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ» (انبیاء- 87) (پیشنهاد دیگری از امام صادق علیه السلام براى طلب فرزند می باشد مراجعه کنید به کتاب مکارم الأخلاق- ترجمه میر باقرى، ج1، ص: 431 )

7- یکی از چیزهایی که می شنوم و خودش از علت هایی است که باعث می شود بعضی ها بچه دار نشوند، این است که این افراد در واقع بچه دار می شوند یعنی خانم حامله می شود اما به دلیل عدم رعایت دستورات پزشک بچه را و سقط می کند.
این مساله را با بررسی هایی که انجام شده، به دست آمده که به خصوص درباره خانم های شاغل است که عده ای از آنها که به خاطر شغلشون حاضرند جان بچه شان را فدا کنند و یا بعضی ها روی موتور سوار می شوند و بعضی هم هوس می کنند به مسافرت بروند و ...
به همین خاطر پیشنهاد می کنیم اگه واقعا دوست دارید بچه دار بشوید به دستورات پزشک خودتان بخصوص در این گونه مسائل توجه ویژه داشته باشید مخصوصا در حاملگی اول که خیلی مهم است.
8- جالب است که بدانیم از احادیث استفاده می شود که یکی از عوامل مهم مستجاب شدن افراد جهت فرزند دار شدن بی تفاوتی نسبت به گناه و نداشتن زبان فحاش و نیت ناپاک است.
از امام صادق علیه السلام آمده: مردى از بنى اسرائیل براى این که خدا به او پسرى دهد سه سال دعا مىکرد وقتى دید خداى تعالى او را اجابت نمىکند عرضه داشت: خدایا آیا من از تو دورم که سخن مرا نمىشنوى یا این که من به تو نزدیکم و تو مىشنوى ولى اجابت نمىکنى؟
کسى در خوابش آمد و به او گفت: تو از سه سال تاکنون خداى را با زبانى فحّاش و دلى گناهکار و قلبى سرکش و نیّتى آلوده مىخوانى. از فحشت دست بردار و دل خویش را پاک نما و نیت خویش را درست کن (آنگاه دعا کن) مرد یک سال چنان کرد خداى تعالى به او پسرى داد. (بحار الأنوار، ج58، ص: 172)
بنابر این طبق این حدیث برای استجابت دعا جهت فرزند دار شدن پیشنهاد می کنیم چهار شرط قرار داده شده در این حدیث را رعایت کنید:
اول: دورى از فحش.
دوم: نبودن دل سختى.
سوم: حسن نیت و منظور از حسن نیت در اینجا گمان نیکو به پروردگار است.
چهارم: توبه از معصیت که فرمود: از فحش دورى کن و براى خدا دلت را پاک نما.
9- یک پیشنهاد جالب از سوی امام رضا (علیه السلام)
هشام بن ابراهیم به امام رضا (علیه السلام) عرضه داشت: سرورم از دو مشکل سخت رنج میبرم: یکی بیماری و دومی نداشتن فرزند.
امام رضا (علیه السلام) به او دستور داد که در منزل خود در اوقات نماز با صدای بلند اذان بگوید.
هشام بعد از عمل به این دستور از هر دو مشکل خود راحت شد هم بیماریش برطرف گردید و هم اینکه دارای فرزندان متعدد گردید.
مرحوم کلینی میفرماید: محمد بن راشد وقتی این سخن را از هشام بن ابراهیم شنید او نیز عمل کرده و به آرزویش رسید. (من لا یحضره الفقیه، ج، ص 292 حدیث 903)
پیشنهاد و حرف آخر :
در آخر هم اگر خدای نکرده بچه دار نشدید داستان موسی و خضر را که در قرآن آمده با دقت بخوانید.
در این داستان که بخشی از آن هم مربوط به فرزند یک بنده ی خدایی است که توسط حضرت حضر کشته می شود، به خوبی آدم متوجه می شود که هر چند ممکن است بعضی چیزها در ظاهر به ضرر انسان پیش برود ولی در واقع به نفع انسان است.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925»»