لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
امروز برو، فردا بیا
این گونه کارمندان را انتخاب کنید!!
امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبهای كه در عهدنامهی مالك اشتر میفرماید که چه كسانی را برای كارمندان دولت انتخاب كن: «وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً» (نهجالبلاغه، نامه53) اگر خواستی از كارمندان كسی را بیاوری، كسی را بیاور كه تجربه داشته باشد و حیاء و ادب داشته باشد.
از نظر فامیلی «من اهل بیوتات صالحه» باشد.
«وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ» در اسلام صاحب قدمت باشد.
بعد میفرماید: «فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً» اینها از نظر اخلاق كرامت دارند، آبرودار هستند و خوب می توانند کار کنند و مفید واقع شوند.
گمراهان را انتخاب نکنید
قرآن میفرماید: «وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً» «وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً»(كهف/51) در جنگ احد عدهای از یهودیان آمدند، گفتند: یا رسول اللّه! ما میخواهیم كمكت كنیم، فرمود: من از یهودیان كمك نمیگیریم، از مضلین عضو نمیگیرم. گمراهان را به عنوان بازو انتخاب نمیكنم.
در جایی دیگر به همین مضامین داریم که فرموده اند :«فَلَنْ أَكُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ» (قصص/17) من پشتیبان مجرمین نیستم، به مجرمین كمك نمیدهم.
توجه توجه:
از مضلین بازو و عضو نمیگیرم. قصد مجرمین را پشتیبانی نمیكنم.
آدم های شل و کسل را رها کن
امیرالمۆمنین میفرماید: اینها را بیرون بریز «لا تتخذ امرك علی الكسلان» در كارهایت آدم های كسل و شل را كنار بزن.
معیارهایی برای انتخاب افراد
1- علم: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون»(زمر/9)
2- سابقه: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»(واقعه/11-10) «لا یَسْتَوی مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ»(حدید/10)
آنها كه قبل از پیروزی مكه كمك میكردند، ارزش آنها بیش از كسانی است كه بعد از پیروزی مكه كمك میكردند. زمانی كه پیغمبر را سنگ باران میكردند، زمانی كه توهین و جسارت میكردند، آن زمان اگر كسی كمك كرد، ارزش دارد.
كسانی كه عالم هستند، سابقهی انقلابی دارند، كسانی كه اهل هجرت هستند. سال هایی را در مناطق سخت میروند، مناطقی كه مشكلاتی دارند، آن جا خدمت میكنند، ارزش اینها بیشتر است.
قرآن میفرماید: كسانی كه ایمان دارند، ولی هجرت نمیكنند، اینها نباید سرپرست باشند. كسانی كه «آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا» (انفال/72) ایمان دارد ولی هجرت نمیكنند، میگوید: آقا اگر تهران باشد من حاضر هستم. میگوییم: فلان جا لازم است! میگوید: نه! من حال رفتن به فلان جا را ندارم. قرآن و اهل بیت می فرمایند: این افراد به درد کار نمی خورند.
دانا باشد
حضرت موسی آمد و گفت: مسئولیت اقتصاد مملكت را به من بدهید. بعد دلیل گزینش خودش را این طور گفت: «إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ»(یوسف/55) اگر من مسئول اقتصاد و بودجه باشم «حَفیظٌ عَلیمٌ» من هم حفاظت میكنم و هم میدانم چگونه حفاظت كنم.
قوی و امین باشد
دختر حضرت شعیب، به حضرت شعیب گفت: پدر برای استخدام موسی را بگیر، برای این كه موسی خوب جوانی است و هم قوی و هم امین است.
لب چاه كه رفته بودیم تا گوسفندها را آب بدهیم، موسی آمد و جوانها را كنار زد تا ما زودتر به گوسفندانمان آب بدهیم. حق ما را گرفت، گوسفندان را زودتر آب داد، چون ما دختر چوپان هستیم نگذاشت مردها حق ما را از بین ببرند. او بسیار قوی است و هم امین است چون وقتی در راه میآمدیم به ما نگاه نكرد.
به پدر او چه کار دارید؟!
عدهای از بنی اسرائیل گفتند: یك رهبری به ما بده كه با طاغوت بجنگیم. خدا گفت: خیلی خوب، طالوت رهبر شما باشد. گفتند: پدر طالوت گدا است. آیه نازل شد به پدر او چه كار دارید؟ «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» (بقره/247) ایشان علم دارد، جسم او هم خوب است یعنی توان رزمی و توان جسمیاش خوب است، اطلاعات نظامیاش هم خوب است.
در گزینش چه سۆالاتی بپرسیم؟
گاهی در گزینشها یک سری سۆالاتی وجود دارد که پرسیدن آنها هیچ تناسبی با آن کار ندارد.
مثلاً میخواهد صافكاری كند و صافكار ماشین است. از او میپرسیم: فرق بین وحی و الهام چیست؟ صاف كاری به وحی و الهام چه كار دارد؟!!!
دوم این كه باید یك سری از چیزها را حساب كنیم كه افرادی هستند كه با آنها كار نشده است. ذاتشان خیلی خوب است، اگر 20 روز یا40 روز با آن كار بكنید قول میدهد خوب شود.
مثلا یك آقایی برای گزینش به اداره ای، جایی می رود که مثلاً اصلاح صورتش اسلامی نیست ولی شما میگویی: آقاجان ما تو را میپسندیم اما از تو میخواهیم اصلاح صورتت را اسلامی بكنی، میگوید باشد.
گاهی وقتها یك چیزی ملاك نیست، اما ما این را به عنوان یك ملاك حساب میكنیم.
مثلاً از كسی میپرسند، قبر زن فلان پیغمبر كجاست؟ حالا كسی نمیداند قبر زن فلان پیغمبر كجاست؟ آن چیزی كه امام در رساله نوشته است این است كه واجب است یك مسلمان مسائلی كه مربوط به اعمال روزمرهاش است را یاد بگیرد. آقا شك بین دو و سه و چهار چیست؟ خوب همین بس است. حالا میپرسند: آقا شك بین 2 و 6 چه طوری است؟ هیچ کسی تا حالا بین دو و شش شك نكرده است!!!
اینکه در داروخانه همه نوع دارویی باشد دلیل نمی شود که من همه ی آنها را خورده باشم یا در موردشان بدانم. بله باید در رساله باشد. در داروخانه باید همه دارویی باشد، اما معنایش این نیست كه همهی مریضها همه داروها را بخورند. در رساله همه مسألهای هست ولی لزومی ندارد من همه اش را بدانم!!
این گونه می شود که گاهی وقتها، جاذبهها و دافعه ها اشتباه می شود، برخوردها به جای این كه طرف را اصلاح كند بد میشود.
اگر اصلاً كسی نداند كه كدام عالم، كجا به دنیا آمده است، چند سال عمر كرد، كجا فوت كرد، اگر نداند به جهنم نمیرود! اگر كسی از اول قرآن تا آخر قرآن حتی نتواند بخواند باز به جهنم نمیرود، عقاید حق را باید داشته باشد، نمازش را هم باید بلد باشد. در رشتهی خودش باید یك كلیاتی را بلد باشد.
چگونه كار صالح میشود؟

مردم به كسانی كه برای دولت كار میكنند، كارمندان دولت میگویند. به غیر از كارمندان دولت كارگر میگویند.
ما، در زندگی اجتماعی خود با واژگان مواجه هستیم؛ واژه كارمند و كارگر. اما قرآن آن چیزی که به آن تكیه میكند میگوید: عمل صالح، عمل كه عمل است، كار فكری، عملی، بیانی، دست و پایی، بالاخره كار، كار است. اما چگونه كار صالح میشود؟
كار صالح آن است كه صلاحیت داشته باشد. صالح بودن، برای نیت و هدف است. وقتی انسان هدفش مقدس شد كارش میشود كار صالح.
یك كسی میگوید: آقا برای خرجی استخدام بشویم، یك كسی میگوید: برای كمك استخدام بشویم.
وظیفه ی من کارمند چیست؟
مسئولیتها امانت است. اگر امانت را خوب اداره كردید، پُست میشود پُست، وگرنه پُست میشود پَست. حساب این است كه این مسئولیت امانت است. اعضاء بدن شما امانت است، چشم شما امانت است. تمام دادهها و نعمت های خدا امانت است و اگر كسی خیانت كند مصداق آیهی قرآن است كه میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»(مومنون/8) مۆمن كسی است كه امانت را رعایت كند.
به نااهل مسئولیت ندهید
نباید به نااهل مسئولیت داد «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُۆَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» (نساء/58) پُست را به اهلش بدهید. خدا هر چیزی را كنار چیز دیگری قرار داده است، خیانت به مردم را در كنار خیانت به خدا قرار داده است.
كما این كه شكر به والدین را در كنار شكر به خدا قرار داده است. میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(انفال/27) به خدا و پیغمبر خیانت نكنید، به امانتهای خودتان هم خیانت نكنید.
اگر كسی مسئولیتی را به آدمی كه نمیتواند آن را انجام بدهد واگذار كند، خیانت كرده است. خیانت در قیامت از بین نمیرود. قرآن میفرماید: «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ» (آل عمران/161) در روز قیامت خیانت خائن همراه او است. خیانت گناهی نیست كه برود. روز قیامت خیانت بر دوش خیانتکار سنگینی خواهد کرد.
چگونه کارمند دوست داشتنی باشیم؟
اگر ایمان و عمل صالح بود، «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»(مریم/96) مهرش را در دل مردم قرار میدهد. پس من و شمای کارمند، اگر «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» بود «وُدًّا» مودت و محبت كه بود حمایت هم هست، حمایت مردم كه بود، دولت هم هست، دولت و آن شرکت كه بود، من و شما هم سر كار هستیم.
پس اگر خیانت كنی عمل صالح تو مشکل دارد، عمل صالح كه مشکل دار شد، مردم مودت ندارند. مردم علاقه كه نداشتند دولت را حمایت نمیكنند، حمایت كه نبود دولت تضعیف میشود، دولتی كه نبود، شما هم و من هم سر كار نیستیم.
پس حواسمان باشد اگر خراب کنیم، خودمان را خراب کرده ایم. این طرف دنیایی آن است، آخرتش هم باقی مانده است.
امروز برو فردا بیا!
یك
حدیث هم داریم كه در مورد امروز برو و فردا بیا، رسول خدا (صلی الله و
علیه و آله) فرمود: «وَیْلٌ لِصُنَّاعِ أُمَّتِی مِنَ الْیَوْمِ وَ
غَدٍ»(منلایحضرهالفقیه، ج3، ص160) وای به كارگرهای امت من، «مِنَ
الْیَوْمِ وَ غَدٍ» كه كارگر، کارمند میگوید: امروز برو فردا بیا. اگر شما
میتوانی كاری را راه بیندازی پس چرا طرف را معطل میكنی؟ یك امضا
میخواهد همین امروز امضا كند. میگوید: آقا نمیشود، فردا بیا، هفته ی بعد
بیا!! چرا نمیشود؟!!!
منبع :
بیانات حجت الاسلام قرائتی؛ درس هایی از قرآن
- نظرات (0)
چرا دعا می کنیم اما به اجابت نمی رسد؟!
دعا كردن، همراه و همرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آیات قرآن، تمام هستى در تسبیح و قنوت هستند «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره، 116) و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (الرحمن، 29) پس ما نیز از او درخواست كنیم تا وصلهى ناهمگون هستى نباشیم.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُۆْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره ـ 186)
و هر گاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیكم دعاى نیایشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
در مقاله قبل که آیه 186 سوره بقره را مطرح کردیم نکاتی از این آیه را تذکر دادیم .
در ادامه، نوشتار زیر را که تکمیل کننده مباحث گذشته است تقدیم می داریم:
نكتههای آیه 186 سوره مبارکه بقره
مفهوم واقعى دعا
پس از آنكه دانستیم كه دعا در مورد نارسایی هاى قدرت ما است، نه در مورد توانایى و قدرت، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعائى است كه به مضمون" أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ" (سوره نمل آیه 62) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاش ها و كوشش ها انجام گیرد، روشن مىشود كه مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دائره قدرت انسان بیرون باشد ، آن هم از كسى كه قدرتش بىپایان و هر امرى براى او آسان است. ولى این درخواست نباید تنها از زبان انسان صادر شود، بلكه از تمام وجود او برخیزد و زبان در این قسمت نماینده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
شرائط اجابت دعا
توجه به كیفیت این شرایط نیز روشنگر حقایق تازهاى در زمینه مسأله به ظاهر بغرنج دعا است، و اثر سازنده آن را آشكار مىسازد .
در روایات اسلامى شرایطى بر استجابت دعا مىخوانیم از جمله:
1- براى اجابت دعا باید قبل از هر چیز در پاكى قلب و روح كوشید و از گناه توبه كرد ، خودسازى نموده و از زندگى رهبران الهى الهام گرفت.
از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمود: " مبادا هیچ یك از شما از خدا تقاضایى كند مگر اینكه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) كند ، سپس دعا نماید. (سفینة البحار ، جلد اول ، صفحه 448 و 449)
2- در پاكى زندگى از اموال غصب و ظلم و ستم بكوشد، و تغذیه او از حرام نباشد. از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده: " كسى كه دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و كسب خود را پاك كند." (سفینة البحار جلد اول صفحه 448 و 449)
3- از مبارزه با فساد و دعوت بسوى حق خود دارى نكند، زیرا آنها كه امر بمعروف و نهى از منكر را ترك مىگویند دعاى مستجابى ندارند، چنان كه از پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله نقل شده: " باید امر به معروف و نهى از منكر كنید و الا خداوند بدان را بر نیكان شما مسلط مىكند و هرچه دعا كنند مستجاب نخواهد شد"! (سفینة البحار جلد اول صفحه 448 و 449)
4- عمل به پیمان هاى الهى- ایمان و عمل صالح و امانت و درستكارى یكى دیگر از شرائط استجابت دعا است. زیرا آن كس كه به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نكند نباید انتظار داشته باشد كه مشمول وعده اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد.

كسى نزد امیر مۆمنان على علیه السلام از عدم استجابت دعایش شكایت كرد و گفت : با اینكه خداوند فرموده : دعا كنید من اجابت مىكنم، چرا ما دعا مىكنیم و به اجابت نمىرسد؟! اما در پاسخ فرمود: " قلب و فكر شما در هشت چیز خیانت كرده (لذا دعایتان مستجاب نمىشود):
1- شما خدا را شناختهاید اما حق او را ادا نكردهاید، به همین دلیل شناخت شما سودى به حالتان نداشته!.
2- شما به فرستاده او ایمان آوردهاید سپس با سنتش به مخالفت برخاستهاید . پس ثمره ایمان شما كجا است؟
3- كتاب او را خواندهاید ولى به آن عمل نكردهاید، گفتید شنیدیم و اطاعت كردیم سپس به مخالفت برخاستید!
4- شما مىگوئید از مجازات و كیفر خدا مىترسید، اما همواره كارهایى مىكنید كه شما را به آن نزدیك مىسازد ...
5- مىگوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره كارى انجام مىدهید كه شما را از آن دور مىسازد ...
6- نعمت خدا را مىخورید و حق شكر او را ادا نمىكنید.
7- به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مىریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملاً با او مخالفت نمىكنید.
8- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افكندهاید ... با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى كه خودتان درهاى آن را بستهاید؟
تقوا پیشه كنید، اعمال خویش را اصلاح نموده ، امر به معروف و نهى از منكر كنید تا دعاى شما به اجابت برسد". (سفینة البحار ج 1- صفحه 448 و 449)
این حدیث پر معنى با صراحت مىگوید: وعده خداوند به اجابت دعا یك وعده مشروط است نه مطلق، مشروط به آنكه شما به وعدهها و پیمان هاى خود عمل كنید در حالى كه شما از 8 راه ، پیمان شكنى كردهاید و اگر به این پیمان شكنى پایان دهید دعاى شما مستجاب مىشود.
5- دیگر از شرائط استجابت دعا توأم گشتن آن با عمل و تلاش و كوشش است.
در كلمات قصار امیر مۆمنان على علیه السلام مىخوانیم:" دعا كننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون "زه" است"!(نهج البلاغه- حكمت 337)
بنابراین معناى دعا، ترك كسب و كار نیست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است.
تذکر یک نکته مهم:
عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك یا جهل ماست. در تفسیر المیزان مىخوانیم كه خداوند در این آیه مىفرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر كند.
پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است كه ما از خداوند خیر نخواستهایم و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهایم و همراه با استمداد از غیر بوده است و یا اینكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مىشود و یا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مىشود و یا در آخرت جبران مىگردد.
خلاصه سخن آنکه:
مجموع شرایط پنجگانه فوق روشنگر این واقعیت است كه دعا ، نه تنها نباید جانشین اسباب طبیعى و وسائل عادى براى وصول به هدف گردد، بلكه براى اجابت آن باید در برنامههاى زندگى دعا كننده دگرگونى كلى به عمل آمده ، روحیات شخص، نوسازى شود و در اعمال پیشین تجدید نظر گردد.
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1
نهج البلاغه- حكمت 337
سفینة البحار ج 1
- نظرات (0)
ویژه نامه میلاد امام رضا
چکيده زندگاني و حالات امام هشتم عليه السلام
آن حضرت روز پنج شنبه يا جمعه ، 11 ذى القعدة ، سال 148 هجرى قمرى (1)،
يك سال پس از شهادت امام جعفر صادق عليه السلام در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود؛
و با ظهور نور طلعتش جهانى را روشنائى بخشيد.
نام : علىّ، صلوات اللّه و سلامه عليه .(2)
كنيه : ابوالحسن ثانى ، ابوعلىّ و... .
اءلقاب : رضا، صابر، زكىّ، وفىّ، ولىّ، رضىّ، ضامن ، غريب ، نورالهدى ، سراج اللّه ، غيظ المحدّثين ، غياث المستغيثين و... .
پدر: امام موسى كاظم ، باب الحوائج إ لى اللّه عليه السلام .
مادر: شقراء، معروف به خيزران ، امّ البنين ، و بعضى گفته اند: نجمه بوده است .
نقش انگشتر: حضرت داراى سه انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از:
((حَسْبىَ اللّهُ)) ، ((ما شاءَ اللّهُ وَ لا قُوَّةَ إ لاّ بِاللّهِ)) ، ((وَلييّ اللّهُ)) .
دربان : مورّخين ، دو نفر را به نام محمّد بن فرات و محمّد بن راشد به عنوان دربان حضرت گفته اند.
مدّت امامت : بنابر مشهور، روز جمعه ، 25 رجب ، سال 183 هجرى قمرى ،
پس از شهادت پدر مظلومش بلافاصله مسئوليّت رهبرى و امامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت ، كه تا سال 203 يا 206 به طول انجاميد.
و در سال 200 هجرى قمرى حضرت توسّط ماءمون به خراسان احضار گرديد.
مدّت عمر: در طول عمر آن حضرت بين 49 تا 57 سال بين مورّخين اختلاف است .
و بر همين مبنا در مقدار و مدّت هم زيستى با پدر بزرگوارش ؛ و نيز در مدّت حيات پس از پدرش اختلاف مى باشد،
گرچه برخى گفته اند كه آن حضرت 29 سال و دو ماه در زمان حيات پدر بزرگوارش زندگى نموده است .
در علّت آمدن امام رضا عليه السلام به خراسان ، نيز بين مورّخين اختلاف است ؛ ولى مى توان از مجموع گفته ها، اين گونه استفاده نمود:
چون هارون الرّشيد به هلاكت رسيد، بغداد و حوالى آن در اختيار فرزندش امين
، و خراسان با حوالى آن تحت حكومت ديگر فرزندش ماءمون قرار گرفت .
پس از گذشت مدّتى كوتاه ، بين دو اين برادر اختلاف و جنگ ، رونق گرفت و امين كشته شد.
در اين بين ، ماءمون نيز جهت استحكام قدرت خود چنان ابراز داشت كه از
علاقه مندان خاندان علىّ بن ابى طالب و سادات بنى الزّهراء مى باشد.
بنابر اين ، در سال 200 هجرى نامه اى به استاندار خود در شهر مدينه منوّره فرستاد،
تا حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را از راه بصره اهواز، (به گونه اى كه از غير مسير شهر قم باشد) به خراسان منتقل گردانند.
هنگامى كه امام رضا عليه السلام به شهر مَرْوْ رسيد، ماءمون عبّاسى به حضرتش پيشنهاد بيعت و خلافت را داد.
ولى حضرت چون كاملاً نسبت به افكار و دسيسه هاى ماءمون و ديگر خلفاء بنى
العبّاس آگاه و آشنا بود، پيشنهاد خلافت را از طرف ماءمون نپذيرفت .
و ماءمون دو ماه به طور مرتّب ، با نيرنگ ها و شيوه هاى گوناگونى اصرار مى ورزيد كه شايد امام عليه السلام بپذيرد؛
ولى چون از طريقى در رسيدن به هدف خويش موفّق نگرديد، در نهايت ، حضرت را تهديد به قتل كرد.
بر همين اساس امام عليه السلام مجبور گرديد كه ولايتعهدى را تحت شرائطى بپذيرد،
كه
روز پنج شنبه ، پنجم ماه مبارك رمضان ، در سال 201 بيعت انجام گرفت ،
مشروط بر آن كه حضرت در هيچ كارى از امور حكومت دخالت ننمايد.
پس از آن كه ماءمون به هدف خود رسيد و از هر جهت حكومت خود را ثابت و استوار يافت ، شخصا تصميم قتل حضرت رضاعليه السلام را گرفت
و به وسيله انگور زهرآلود، آن امام مظلوم و غريب را مسموم و شهيد كرد.
شهادت : بنابر مشهور بين تاريخ نويسان ، حضرت روز جمعه يا دوشنبه ، آخر ماه صفر، در سال 203 يا 206 هجرى قمرى
(3) به وسيله زهر مسموم شده و در سناباد خراسان شهيد گرديد؛ و به عالم بقاء رحلت نمود.
و جسد مطهّر و مقدّس آن حضرت در منزل حميد بن قحطبه ، كنار قبر هارون الرّشيد دفن گرديد.
خلفاء هم عصر آن حضرت : امامت حضرت ، هم زمان با حكومت هارون الرّشيد، فرزندش امين ، عمويش ابراهيم ،
دوّمين فرزندش محمّد، سوّمين فرزندش عبداللّه ملقّب به ماءمون عبّاسى مصاددف گرديد.
تعداد فرزندان : عدّه اى گفته اند حضرت داراى پنج پسر و يك دختر به نام فاطمه بوده است ؛
ولى اكثر مورّخين بر اين عقيده اند كه حضرت بيش از يك پسر به نام ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام نداشته است .
نماز آن حضرت : شش
ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، ده مرتبه ((هل اءتى عَلَى
الا نْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئا مَذْكُورا)) خوانده مى
شود.(4)
و بعد از آخرين سلام نماز، تسبيحات حضرت فاطمه زهراءعليها السلام گفته مى شود؛
و سپس حوائج و خواسته هاى مشروعه خويش را از درگاه خداوند متعال مسئلت مى نمايد كه انشاء اللّه تعالى برآورده خواهد شد.
1- در سال ولادت آن حضرت بين محدّثين اختلاف است ، كه از 148 تا 153 گفته اند.
و برحسب 11 / ذى القعدة / 148 قمرى ، طبق سال شمسى 11 / آذرماه / 144 مى باشد.
2- نام و لقب مبارك حضرت به عنوان امام ((علىّ، رضا)) عليه السلام ، طبق حروف اءبجد كبير، عدد 110، 1001 مى باشد.
3- تاريخ شهادت آن حضرت طبق سال شمسى : 19 / شهريور / 197، يا 17 / مرداد / 200 خواهد بود.
4- تاريخ ولادت و ديگر حالات حضرت برگرفته شده است از:
، اصول كافى : ج 1، كشف الغمّة : ج 2، فصول المهمّه ابن صبّاغ مالكى ، إ علام الورى طبرسى : ج 2،
مجموعه نفيسه ، تاريخ اهل بيت عليهم السلام ، ينابيع المودّه ، تهذيب الا حكام : ج 6،
جمال الا سبوع سيّد ابن طاووس ، دعوات راوندى ، دلائل الا مامه طبرى ، عيون المعجزات و... .
منبع:
چهل داستان از امام رضا عليه السلام، صالحي، عبدالله
قطعه شعری زیبا دروصف امام رضا
شب است و منــادى نـــدا مى كند
مــریدان حــق را صدا مى كند
كه امشب در رحـــمت خویـــش را
خــدا بر رخ خــلق وا مـى كند
ز خمخانه شــــب شرابــــاً طهــورا
بــه پیمــانه انّــما مـى كند
ز رحمت به موسى بن جعفر خدا
گران هدیه اى را عطا مى كند
بــه نجمـــه عطا كرده حق آیتــــى
كه حق را ز باطل جدا مى كند
قدم زد على بن موسى به عالــم
كه عالم بر او اقتـــدا مـى كند
به شمس الضحى داده شمس الشموسى
كز او شمس كسب ضیا مى كند
درخشید رخشنده مهرى كه مهرش
مس قلب مــا را طلا مـى كند
چو جدّش ز رفعت برد گوى سبـقت
كه صبــر بــلا در قضــا مــى كند
ز نام على نام او گشتـــه مشتـــق
كه توصیف او هل اتى مى كند
بــــود عصمت فاطمـى را دُر نـــــاب
كه شــرم از رخ او حیـا مى كند
بـــود او حَسَن را علمــــدار صلحـى
كه پــاینده دیــن خــدا مـى كند
بـــود وارث نهضـــت ســـرخ عاشور
كه كـاخ ستـــم را فنــا مى كند
بـــود در عبــادت چو زیـــن العبـــاد
كه بر شیعیانـــش دعا مى كند
چو بحرالعلوم است دریایى از علم
كه فكـــر بـــشر كیمیا مــى كند
ز فقه الرضا زنده شد فقـه صــادق
كه تضمیــن آن بـــا ولا مى كند
اگر اژدهــــا كرد موســى عصــا را
رضا این عمل بى عصا مى كند
كند زنــده در پرده تصویـر شیـــران
ببین پور موسى چه ها مى كند
اگر آهــــویى را به دامــى ببینـــد
ز دام بلایـــش رهـــــا مــى كند
بود او طبیبى كه بى نسخه درمان
ز مـــا دردهـــا را دوا مــى كند
چو بابش بود مظهر جود و بخشش
كه حــاجــات مــا را روا مـى كند
ز بس كه رئوف است از ما خـدا را
ز فـــرط رضایــش رضــــا مى كند
رســـول خــــدا را بــــود پاره تــــن
كه وصفش رســول خـدا مى كند
خــــدا را زیـــــارت كند هر كه او را
زیــارت به صــدق و صفــا مى كند
به دیدار قبــرش رود هر كه یك بار
به «ژولیده» او داده قولى كه فردا
به قـــولى كه داده وفــا مى كند
ویژه های دگر مناسب با میلاد
دانلود کتب ارزشمند از امام رضا
- نظرات (0)
اثرات لقمه حرام در روایات
خوردن مال حرام، دینفروشی میآورد. پس حرام نخورید! حرام نپوشید!
در خانۀ حرام زندگی نکنید! شغل حرام قبول نکنید! کار حرام نکنید!
رشوه ی حرام نگیرید! به دنبال قصر نروید! مال یک مملکت را اختلاس نکنید!
چرا كه به طور قطع به دینفروشی دچار میشوید.
نماز بی ارزش و دعایی که شنیده نمی شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیستوَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.(1)
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آكِلِ الْحَرَامِ؛ بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد.(2)
شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ؛ لقمهات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.(3)
سنگدلی، اثر حرام خوری
روایتی وجود دارد که اگر آن را در کنار این روایت قرار دهیم نتیجه ای حاصل می شود که آن را اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا و در تحلیل جنایت کوفیان بیان فرمود. آن روایت این است که امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ؛ خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد اجابت نمی کند.(4)

از این دو روایت این معنا استنباط می شود که حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود. آن حضرت وقتی دید که کلام حقش در دل سخت تر از سنگ کوفیان اثر نمی کند علت را این سخت دلی و عدم کرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد که شکمهای کوفیان از آن پر شده بود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ؛ شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.(5) حداقلش این است؛ غذای آن چند روزی را که اینها در کربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با کیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می کرد و در شکم اینها می ریخت لذا شکم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می کردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به کلام آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام علیه السلام خطاب به آنها فرمود: وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی؛ چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ.
لعنت فرشتگان
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ؛ هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند(6)؛ یعنی دوری رحمت الهی را از او درخواست می کنند. شاید علتش این باشد که دست به دعا بر می دارند و به خداوند متعال عرضه می دارند که خدایا این شخصی که غرق در نعمتهای حلال توست اما دست به حرام دراز کرده را از آن حلالهای بی شمارت محروم کن!
ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ؛ عبادت کسی که حرام خواری می کند مانند ساختمانی است که بر روی شنزاری روان بنا شده باشد.(7) بی شک چنین ساختمانی آن چنان سست است و لرزان که با اندک حرکتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقینا فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت.
با توجه به این روایت شریف و آیه صد و نُه سوره توبه که می فرماید «مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ؛ كسى كه بنیاد[امورش] را بر لب پرتگاهى سست و فرو ریختنى نهاده! آن بنا با بناكنندهاش در جهنم سقوط مىكند.» به دست می آید که در فرهنگ قرآن کریم چنین کسی که هم عابد است و هم حرام خوار؛ عبادتش سودی به حال او نخواهدکرد و بزودی خودش به همراه ساختمان عبادتش به قعر جهنم سقوط خواهند کرد.
عبادتهایی که برای آن عذاب می نویسند
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً؛ کسی که کسبش حرام استلَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً؛ خداوند هیچ كار خیرى را از او نمىپذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده؛ حج باشد یا عمرهوَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً؛ و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت مىكند وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ؛ و آنچه پس از مرگش باقى مىماند توشه دوزخ او خواهد بود.(8)
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل(9) او خواهد بود.(10)
امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتد وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد
حرام خور، دوست ما نیست
امیرالمومنین علیه السلام می فرمود: لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً؛ کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.(11)
ورود به بهشت ممنوع

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ؛ همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است.(12)
محروم از دیدار و کوثر و شفاعت
امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمود:وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالًا حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ؛ به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتدوَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ؛ و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.(13)
پی نوشت ها:
(1) بحارالأنوار، 63/314
(2) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139
(3) همان
(4) الكافی، 2/474
(5) بحارالأنوار، ج45، ص8
(6) الدعوات، ص25
(7) عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153
(8) ثوابالأعمال، ص282
(9) قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می کند.
(10) الكافی، 5/124
(11) مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، 1/16
(12) همان، ص61
(13) دعائمالإسلام، 2/35
گناه حرامخواری، گناهی است که به شکم چنگ میاندازد. فضل بن ربیع
میگوید: شریک بن عبدالله بن سنان نخعیدر روزی كه او را به دربار مهدی
عباسی، قبل از هارون، آوردند، مهدی عباسی به او گفت: شریک! نمیگذاریم از
این دربار بروی، مگر بعد از این که یکی از این سه کار را قبول کنی: یا رئیس
قوۀ قضائیه مملکت بشوی (که به تعبیر عربی آن روز، قاضیالقضات میشود)، و
اگر هم این شغل را قبول نمیکنی، به جای آن، شغل معلمی بچههایم را بپذیر.
این جا ما به تو اتاقی میدهیم و تو هر روز باید بیایی و به بچههایم درس
بدهی. اگر این كار را هم نمیپذیری، امروز ناهار پیش ما بمان. شریک بن
عبدالله بن سنان نخعی به فکر رفت كه اگر در نهایت به هر سه پیشنهاد خلیفه
نه بگوید، آخرش این خواهد بود که خلیفه دستور میدهد كه جلاد گردنش را بزند
و او در این صورت، جزو شهدای اصیل عالم میشود، و سخن گفتن با خود را
ادامه داد كه: اگر منصب قاضیالقضاتی مهدی را بپذیرد، با این كار خود را در
لبة ی جهنم قرار میدهد، و از طرفی، در صورت پذیرفتن پیشنهاد معلمی
بچههای خلیفه، ممكن است آنها پیش او درس بخوانند و فردا رئیس مملكت بشوند
و مثل پدرشان بر تمام اهل مملکت ظلم بکنند، او با این كار خود، شریك ظلم
شان میشود؛ چون ظالمپروری كرده و علمش را به دست نااهل داده است، و او
نمیخواهد ظالمپروری بكند، امّا پذیرش پیشنهاد خوردن یك ناهار با خلیفه،
عیبی ندارد. پس به رئیس آشپزخانه گفت، فقط از مغز استخوان و شکر، چند نوع
غذا درست کند و برای ناهار بیاورد. رئیس آشپزخانه که شاهد جریان بود، رفت و
بعد از دو ساعت آمد و گفت: غذا آماده است؛ سفره را چیدهایم بفرمایید!
آشپز به آرامی با خودش گفت: اگر شریک بن عبدالله بن سنان امروز این غذا را
بخورد، تا ابد رستگار نخواهد شد؛ یعنی آشپز هم فهمید شریك با خوردن این
ناهار، به چه عاقبت شومی دچار خواهد شد. سرانجام شریک بن عبدالله كه غذای
حرام را خورد، هم منصب قاضیالقضاتی را پذیرفت و هم معلمی بچههای خلیفه
را؛ چون گناه، آدم را زمینگیر میکند، و لقمه ی حرام، تمام نور خدا را از
باطن میبرد.
- نظرات (0)
آیة الکرسی چند آیه است؟!
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)
در چند مقاله قبل که بحث در مورد آیة الکرسی را آغاز کردیم قسمت های مختلف آیه را بررسی کردیم. در این نوشتار به ادامه بحث می پردازیم:
خلاصه مقالات قبلی که آیة الکرسی را بررسی کردیم نشان می دهد که:
خدایى سزاوار پرستش است كه زنده و پابرجا و نستوه باشد، گرفتار ضعف و خستگى و دچار خواب و چرت نگردد، احدى بدون اراده او قدرت انجام كارى را نداشته باشد.
همه چیز را بداند و بر همه چیز احاطه و تسلّط داشته باشد. این چنین خدایى مىتواند معبود و محبوب باشد و به چنین خدایى مىتوان توكّل كرد و عشق ورزید و به او امیدوار بود.
خدایى كه قرآن این گونه معرفى مىكند، با خداى انجیل و تورات تحریف شده قابل مقایسه نیست. آن كسانى كه در بنبستهاى تنگ و تاریك نظام مادّى جهان گرفتار شدهاند، چگونه مىاندیشند؟ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»
دلیل اهمیت آیة الكرسى
اهمیت فوق العاده آیة الكرسى از این نظر است كه مجموعهاى از معارف اسلامى و صفات خداوند اعم از صفات ذات و فعل، مخصوصاً مسأله توحید در ابعاد مختلف را در بر گرفته است.
این اوصاف كه به دوازده بخش بالغ مىشود و هر كدام مىتواند ناظر به یكى از مسائل تربیتى انسان باشد، قابل دقت است و به گفته ابوالفتوح رازى هر یك از این صفات، یكى از مذاهب باطله را نفى مىكند (و به این ترتیب، دوازده تفكر باطل و نادرست به وسیله آن اصلاح مىشود) (تفسیر ابو الفتوح رازى، جلد 2 صفحه 327)
آیا آیة الكرسى همین یك آیه است؟
آیا آیة الكرسى فقط همین یك آیه است كه در چند مقاله قبل بحث شد كه از اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ شروع مىشود، و به وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ختم مىگردد، یا اینكه دو آیه بعد نیز جزء آن است؟ بنابراین اگر در جایى مثل نماز لیلة الدفن دستور داده شده آیة الكرسى بخوانند، باید هر سه آیه خوانده شود؟
قرائنى در دست است كه نشان مىدهد، همان یك آیه است از جمله:
1- تمام روایاتى كه در فضیلت آن وارد شده و از آن تعبیر به آیة الكرسى كرده همه نشان مىدهد كه یك آیه بیش نیست.
2- تعبیر به كرسى فقط در همان آیه اول است و نامگذارى به آیة الكرسى نیز مربوط به همین آیه است.
3- در بعضى از احادیث به همین معنى تصریح شده مانند حدیثى كه در امالى شیخ از امیر مۆمنان على علیه السلام نقل شده است كه ضمن بیان فضیلت آیة الكرسى از اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ شروع فرمود تا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.
4- در مستدرك سفینة البحار، از مجمع نقل مىكند: " و آیة الكرسى معروفة و هى الى قوله وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
"" آیة الكرسى معروف است و آن تا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ است." (مستدرك سفینة البحار، جلد 9 صفحه 97)
5- در حدیثى از امام على بن الحسین علیه السلام مىخوانیم كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: كسى كه چهار آیه از اول سوره بقره و آیة الكرسى و دو آیه بعد از آن و سه آیه از آخر بقره را بخواند، هرگز ناخوشایندى در خودش و مالش نمىبیند و شیطان به او نزدیك نمىشود و قرآن را فراموش نمىكند. (بحار الانوار، جلد 89 صفحه 265) از این تعبیر نیز استفاده مىشود كه آیة الكرسى یك آیه است.
6- در بعضى از روایات وارد شده كه آیة الكرسى پنجاه كلمه است و در هر كلمهاى پنجاه بركت است. (مجمع البیان، جلد 1 و 2 صفحه 361)
شمارش كلمات آیه نیز نشان مىدهد كه تا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ پنجاه كلمه است.
آرى در بعضى از روایات دستور داده شده است كه تا " هُمْ فِیها خالِدُونَ" بخواند، بى آنكه عنوان آیة الكرسى، مطرح باشد.
به هر حال آنچه از قرائن بالا استفاده مىشود این است كه آیة الكرسى یك آیه بیشتر نیست.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»