لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
احترام به پدر و مادر یعنی چه

«لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَـهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولاً وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًا» (اسراء 22-25) با خداى یكتا، خداى دیگرى به خدایی مگیر كه نكوهیده و خوار خواهى ماند. پروردگارت مقرر داشت كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكى كنید. هرگاه تا تو زنده هستى هر دو یا یكى از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتى خطاب مكن و با آنان به اكرام سخن بگو. در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنان كه مرا در خردى پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر كس دیگر به آنچه در دل هایتان مىگذرد داناتر است. و اگر از صالحان باشید او توبه كنندگان را مىآمرزد.
در این آیه شریفه بعد از اصل توحید، به یكى از اساسىترین تعلیمات انسانى انبیاء- با تأكید مجدد بر توحید- اشاره شده است؛ كه همانا نیكى به پدر و مادر است.
«قضا»، مفهوم محكم ترى از امر دارد و فرمان قطعى و محكم را مىرساند.
این مطلب، نخستین تاكید در این باره است، قرار دادن توحید در كنار نیكى به پدر و مادر، تأكید دیگرى بر اهمیت این دستور اسلامى است.
مطلق بودن «احسان» كه هرگونه نیكى را در بر مىگیرد، و همچنین «والدین» كه مسلمان و كافر را شامل مىشود، سومین و چهارمین تأكید در این جمله است.
نكره بودن «احساناً» كه در این گونه موارد براى بیان عظمت مىآید، پنجمین تأكید محسوب مىشود.
نكته مهمى كه از این آیه استفاده مىشود این است كه اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند كه به تنهایى قادر بر حركت و دفع آلودگی ها از خود نباشند، فراموش نكن كه تو هم در كودكى چنین بودى و آنان را باید جبران كرد.
از آنجا كه گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام و تواضع به آنان، ممكن است لغزش هایى پیش بیاید كه انسان آگاهانه یا ناآگاهانه به سوى آن كشیده شود، در آخرین آیه مورد بحث مىفرماید: «پروردگار شما به آنچه در دل هاى شماست، آگاه تر است؛ زیرا علم خدا در همه زمینهها ضرورى، ثابت، ازلى و خالى از هرگونه اشتباه است؛ در حالى كه علوم انسانى واجد این صفات نیست.
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سركشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه احترام و نیكى به پدر و مادر از انسان سر زد ولى بلافاصله پشیمان شد و در مقام جبران بر آمد، مسلّماً مشمول عفو خدا خواهد شد.
در آیه ی دیگر قرآن کریم می فرماید:
وَلَقَدْ
آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْكُرْ
فَإِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ
حَمِیدٌ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا
تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَوَصَّیْنَا
الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ
وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیْكَ إِلَیَّ
الْمَصِیرُ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِی مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ
عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا
وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُكُمْ
فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (لقمان 15-12)
در این آیه، بحث از وجود، زحمات، خدمات و حقوق پدر و مادر، و قرار دادن شكر آنان در كنار شكر خداوند است. به علاوه، تاكیدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان، به فرزندش نیز شمرده مى شود، زیرا پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت، ممكن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو كنند.
جالب اینكه در آغاز توحید، پدر و مادر را ذكر مىكند، ولى به هنگام بیان زحمت و خدمات، تكیه روى زحمات مادر است تا انسان متوجه ایثارگری ها و حق عظیم او شود. سپس، به شكر خداوند و شكر پدر و مادر سفارش شده است.
شكر خدا را باید كرد، زیرا خالق و منعم اصلى انسان، خداست كه چنین پدر و مادر مهربانى را به ما داده است. و هم شكرگزار پدر و مادر باید بود، كه به واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمت هاى خداوند به انسان مىباشند.
و در پایان، آیه با لحنى كه خالى از تهدید و عتاب نیست، مى فرماید: «بازگشت همه شما، به سوى من است». اگر در اینجا كوتاهى كنید، در بارگاه الهى تمام این حقوق، زحمات و خدمات مو به مو بررسى و محاسبه مىشود.
روش های احسان و تكریم والدین
احسان و احترام به پدر و مادر با توجه به سنت ها و فرهنگ ها متفاوت است ولی اصولی انسانی است كه می توان در همه جا آن را یافت و بدان پای بند بود.
برخورد پسندیده براساس عرف هر جامعه و به كارگیری واژگان زیبا و شیوا، تواضع و فروتنی در برابر آنان، مهربانی و محبت، دعای خیر كردن برای ایشان، دوری از درشت گویی و یا حتی به كار نبردن واژه اف و خسته شدم و آخ و دیگر اصوات نابهنجاری كه ایشان را ناخوش آید از جمله روش های احسان و اكرام و احترام به پدر و مادر است.
فریاد زدن و درشتی كردن و اف و اخ كردن و اعتراض نمودن و دشنام و ناسزا دادن و پیشی گرفتن از ایشان در نشستن و دراز كشیدن و امور دیگر می تواند از مصادیق بی احترامی به آنها باشد كه می بایست از آنها پرهیز كرد.
در روایت اهل بیت(علیهم السلام) احترام به پدر و مادر و احسان به ایشان به معنای برخورد نیكو و رسیدگی به نیازهای آنان پیش از درخواست، و ابراز قول كریم به معنای طلب مغفرت آمده است.
تعبیر جناح الذل نیز نگاه با رأفت و رحمت و دوری از نگاه های تیز و تند و بلند نكردن صدا و بالا نبردن دست و پیش نیفتادن از آنان معنا شده است. (كافی ج2 ص715 تا 316)
بر جای بلند و برتر نشاندن از دیگر روش های تكریم و احسان به پدر و مادر و احترام نهادن به آنان است كه از آیه 100سوره یوسف می توان آن را به دست آورد.
حواسمان باشد نادیده گرفتن و بی احترامی به ایشان در این دنیا موجب می شود تا شخص گرفتار مصیبت ها و بلایا گردد و خیر و بركت از زندگی او برود و در آخرت نیز خوار و ذلیل شود.
- نظرات (0)
به مال و فرزندغره نشو
تكیه بر قدرت مادّى، مال و اولاد، شیوهى فرعون است. فرعون و آل فرعون كه قهرمان قدرت و زور بودند، در برابر قهر خداوند نتوانستند لحظهاى مقاومت كنند، شما به این مال و قدرت اندك خود ننازید. به مال و فرزند مغرور نشوید. دلبستگى به غیر خدا هرچه باشد، محكوم است.
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ (آل عمران ـ 10)
همانا كسانى كه كفر ورزیدند، نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر (عذاب) خدا (در قیامت) هیچ به كارشان نمىآید و آنان خود هیزم و سوخت آتشند.
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ (آل عمران ـ 11)
(شیوه كفّار) مانند روش فرعونیان و كسانى است كه پیش از آنها بودند، آیات ما را تكذیب كردند، پس خداوند آنها را به (كیفر) گناهانشان بگرفت. و خدا سخت كیفر است.
در آیات گذشته وضع مومنان و غیر مومنان در برابر آیات محكم و متشابه بیان شده بود، در ادامه این بحث از وضع دردناك كافران در روز قیامت پرده بر مىدارد و عواقب شوم اعمالشان را براى آنها مجسم مىسازد، مىفرماید: "كسانى كه كافر شدند اموال و ثروت ها و فرزندانشان آنها را از خداوند بىنیاز نمىكند (و در برابر عذاب الهى به آنان كمك نمىنماید) و آنها آتشگیره دوزخند"
اگر تصور مىكنند فزونى ثروت و نفرات و فرزندان مىتواند آنها را از عذاب الهى در این جهان یا در آخرت حفظ كند سخت در اشتباهند.
بعضى از مفسران، این آیه را اشاره به یهود بنى نضیر و بنى قریظه دانستهاند كه به اموال و فرزندان خود افتخار مىكردند، ولى مسلماً آنها یكى از مصادیق این آیه بودهاند، و مفهوم آن چنان گسترده است كه كفار دیروز و امروز را شامل مىشود.
"وقود" به معنى "آتشگیره" و چیزى كه آتش را با آن مىافروزند (مانند هیزم) مىباشد، نه آتش زنه (مانند كبریت) و تعبیر "وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ" (و آنها هیزم آتش دوزخند)، مىرساند كه آتش دوزخ از درون وجود خود آنها زبانه مىكشد، و وجود آنها است كه آنها را آتش مىزند.
البته در بعضى از آیات داریم كه آتشگیره دوزخ، علاوه بر گنهكاران، سنگ ها نیز مىباشند كه ظاهراً منظور از آن بت هایى است كه از سنگ مىساختند، بنابراین آتش دوزخ از درون وجود خودشان و اعمال و معبودهاى خودشان شعلهور مىگردد.
سپس به یك نمونه روشن از اقوامى كه داراى ثروت و نفرات فراوان بودند ولى به هنگام نزول عذاب، این امور نتوانست مانع نابودى آنان گردد اشاره كرده، مىفرماید: "وضع اینها همچون وضع آل فرعون و كسانى است كه قبل از آنها بودند، آیات ما را تكذیب كردند (و به فزونى اموال و نفرات و فرزندان مغرور شدند) خداوند آنها را به كیفر گناهانشان گرفت و خداوند كیفرش شدید است" (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ).
"دأب" در اصل به معنى ادامه سیر و حركت است و به معنى "هر كار و عادت مستمر" نیز مىآید.
در آیه فوق حال كافران معاصر پیامبر صلی الله علیه و آله تشبیه به عادت مستمر و سیره نادرست آل فرعون و اقوام پیش از آنها شده است كه آیات خدا را تكذیب كردند و خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در همین جهان به مجازات سختى گرفتار شدند.
این در حقیقت هشدارى است به همه كافران لجوج كه سرنوشت فرعونیان و اقوام پیشین را به خاطر بیاورند و مراقب اعمال خود باشند.
درست است كه خداوند ارحم الراحمین است، ولى به موقع خود، براى تربیت بندگان شدید العقاب نیز مىباشد و هرگز نباید رحمت واسعه پروردگار باعث غرور كسى شود.
ضمناً از كلمه "دأب" استفاده مىشود كه این برنامه غلط یعنى لجاجت در برابر حقیقت و تكذیب آیات پروردگار، خوى و عادت آنها شده و به همین جهت به مجازات شدید تهدید شدهاند زیرا تا زمانى كه "گناه و خلاف" به صورت عادت و سنت و راه و رسم در نیامده بازگشت از آن آسان، و مجازاتش نسبتا خفیف است ولى هنگامى كه در وجود انسان نفوذ كرد هم بازگشت از آن مشكل است و هم مجازات آن سنگین، پس چه بهتر كه كافران و گناهكاران تا دیر نشده از راه نادرست باز گردند.
پیامهای آیه 10:
1ـ به مال و فرزند مغرور نشوید. دلبستگى به غیر خدا هر چه باشد، محكوم است. «لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»
2ـ كفر، انسان را از مدار انسانیّت خارج و در حدّ اشیاى مادّى و طبیعى پایین مىآورد. «أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»
پیامهای آیه 11:
1ـ بعد از بیان كلّیات، بیان نمونهها لازم است. «كَفَرُوا»، «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
2ـ تكیه بر قدرت مادّى، مال و اولاد، شیوهى فرعون است. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
3ـ تاریخ و تجربهى گذشتگان، بهترین درس است. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ ...»
فرعون و آل فرعون كه قهرمان قدرت و زور بودند، در برابر قهر خداوند نتوانستند لحظهاى مقاومت كنند، شما به این مال و قدرت اندك خود ننازید.
4ـ گاهى نقش اطرافیان طاغوت از خود طاغوت كمتر نیست. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
5ـ گناه بد است، ولى بدتر از آن عادت به گناه و روحیّهى گناه است. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ ...»
6ـ خصلتها، شیوهها و اعمال و گناهان مشابه، جزا و پاداش مشابه دارد. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
7ـ عامل هلاكت امّتها، گناهان آنان بوده است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ»
8ـ آنجا كه گناه جزو روحیّه و عادت شد، عقوبت پروردگار سخت است. «كَدَأْبِ»، «شَدِیدُ الْعِقابِ»
منابع:
تفسیر نور ج 2
تفسیر نمونه ج 2
- نظرات (0)
چرا برخی آیات قرآن متشابهند؟
قرآن به کتاب «مبین»(1) و آشکار کننده حقایق برای فهم و هدایت عموم مردم آمده است امّا چرا آیات متشابه وجود دارد و چرا محتوای برخی آیات پیچیده است که موجب تأویل و توجیههای گوناگون و مورد سوء استفاده افراد مغرض میگردد؟ دانشمندان علوم قرآن برای پاسخ چند دلیل آوردهاند که در ذیل به آن اشاره میشود:

1ـ الفاظ و عباراتی که در گفتگوهای انسانها به کار میرود، تنها برای نیازمندیهای روزمره به وجود آمده، به همین دلیل، به محض اینکه از دائره زندگی محدود مادی بشر خارج شویم و مثلاً سخن درباره آفریدگار (که نامحدود از هر جهت است) به میان آید، به روشنی میبینیم الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار ببریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد؛ همین نارساییهای کلمات، سرچشمه قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است. آیات «ید الله فوق أیدهم» یا «الرحمن علی العرش استوی» یا «إلی ربّها ناظره» از این نمونه است؛ نیز تعبیراتی همچون «سمیع» و«بصیر» که با مراجعه به آیات محکم، تفسیر به خوبی روشن میشود.
2ـ بسیاری از حقایق مربوط به جهان دیگر، یا جهان ماورای طبیعت است که از افق فکر ما دور است و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم. نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است، مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت.
این پدیده درست به این مینامند که کسی بخواهد برای کودکی که در عالم جنین زندگی میکند، مسائل این جهان را تشریح کند. اگر سخنی نگوید، کوتاهی کرده و اگر هم بگوید، ناچار است مطالب را به صورت سربسته ادا کند، زیرا شنونده در آن اوضاع، توانایی و استعداد بیشتر از این را ندارد.
سخن درباره آفریدگار (که نامحدود از هر جهت است) به میان آید، به روشنی میبینیم الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار ببریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد؛ همین نارساییهای کلمات، سرچشمه قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است
3ـ یکی دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن به کار انداختن افکار و اندیشهها و به جود آوردن جنبش و نهضت فکری در مردم است، و این فرایند درست به مسائل فکری پیچیدهای میماند که برای تقویت افکار اندیشمندان، طرح میشود تا بیشتر به تفکر و اندیشه و دقت و بررسی در مسائل بپردازند.
4ـ نکته دیگری که در ذکر متشابه در قرآن وجود دارد و روایات امامان معصوم آن را تأیید میکند این است که وجود این آیات نیاز شدید مردم را به پیامبران و اوصیای آنها روشن میسازد که در روایات از آنان به «راسخون فی العلم» تفسیر شده، سبب میشود مردم به حکم نیاز علمی به سراغ آنها بروند و رهبری آنها را به رسمیت بشناسند و از علوم مختلف آنان استفاده کنند.

گفتنی است اگر از پیامبران به خصوص پیامبر اسلام(ص) و جانشینان وی به «راسخون فی العلم» تعبیر شده، به خاطر آن است که برخی آیات سخت و پیچیده را (که از آنها به آیات متشابه تعبیر شده) برای مردم تفسیر و تبیین کنند، تا حداقل ظواهر قرآن برای مردم معلوم باشد و آن را بفهمند، این وضع درست به آن میماند که در پارهای از کتب درسی، شرح بعضی از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده میشود تا شاگردان رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز در همه چیز از افکار او الهام بگیرند که در واقع به وصیّت معروف پیامبر(ص) عمل کرده باشند که فرمود: «من دو چیز گرانمایه را میان شما به یادگار میگذارم: کتاب خدا و خاندانم و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند»(2).
از مجموع آنچه گفته شد، چنین استفاده میشود که آیات بر دو دسته هستند: مفهوم قسمتی از آیات روشن است که جای هیچ گونه ابهامی نیست که آنها را «محکمات» میگویند. قسمتی از آیات به خاطر عمق مطلب مانند بحث از قیامت و صفات خدا، نیاز به سرمایه علمی دارد، آنها را «متشابهات» گویند این قبیل آیات به وسیله «راسخون فی العلم» تفسیر و تبیین میشود(3). بنابر این اگر به قرآن «کتاب مبین» گفته شده، حرف درستی است و هیچ گونه منافاتی بین کلمات مطرح شده در سؤال نیست.
برای اطلاع بیشتر به تفاسیر، ذیل آیه 7 سوره آل عمران مراجعه کنید.
پینوشتها:
1ـ تفسیر نمونه، ج 15، ص 395.
2ـ تفسیر نمونه، ج 2، ص 324.
3ـ همان، ص 328.
- نظرات (0)
نامزدان دوزخ

اصولاً افرادی که گوش دارند و نمیشنوند، چشم دارند و نمیبینند و عقل دارند و اندیشه نمیکنند، برای جهنم نامزد شدهاند: "وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ"؛ "و در حقیقت، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریدهایم. [چرا كه] دلهایى دارند كه با آن [حقایق را] دریافت نمىكنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمىبینند، و گوش هایى دارند كه با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپایان بلكه گمراهترند. [آرى،] آنها همان غافلماندگانند". (اعراف/179)
این آیات بحثى را كه در آیات گذشته در زمینه دانشمندان دنیاپرست و همچنین عوامل هدایت و ضلالت گذشت تكمیل مىكند، در این آیات مردم به دو گروه تقسیم شدهاند و صفات هر كدام توضیح داده شده: "گروه دوزخیان و گروه بهشتیان".
در این مجال به بررسی صفات دوزخیان و برخی نکات مهمی که از آیه به دست میآید پرداخته میشود.
بررسی مفردات آیه
"ذرأنا" از ماده "ذرء" (بر وزن زرع) در اینجا به معنى خلقت و آفرینش است ولى در اصل به معنى پراكنده ساختن و منتشر نمودن آمده، چنان كه در قرآن مىخوانیم "تذروه الریاح": "بادها آن را پراكنده مىكنند" (كهف/45) و از آنجا كه آفرینش موجودات موجب انتشار و پراكندگى آنها در روى زمین مىگردد، این كلمه به معنى خلقت آفرینش نیز آمده است.
پاسخ به یک سۆال
قرآن، در این آیه، آفرینش بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ مىداند و در آیهاى دیگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مىشمارد، "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ" (ذاریات/56)، كدام یك صحیح است؟
پاسخ:
هدف اصلى آفرینش، خداپرستى و عبودیّت است، ولى نتیجه كار بسیارى از انسانها در اثر عصیان، طغیان و پایدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گویا كه در اصل براى جهنّم خلق شدهاند.
حرف «لام» در «لِجَهَنَّمَ»، براى بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار كه هدف اصلىاش در فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجرههاى زیبا از آن چوبها مىباشد، ولى كار به سوزاندن چوبهاى بىفایده در بخارى مىانجامد كه آن هدف تبعى است.
این مطلب، شبیه این جمله حضرت على (علیه السلام) است كه مىفرماید: "خداوند فرشتهاى دارد كه هر روز با صداى بلند مىگوید: بزایید براى مرگ و بسازید براى خرابى، یعنى پایان تولّد، مرگ، پایان ثروتاندوزى، فنا و پایان ساختمان، خرابى است". (نهج البلاغه، کلامت قصار 132)
آرى، انسانهایى كه هویّت انسانى خود را از دست دادهاند، جایگاهى جز آتش براى آنان نمىباشد چنان كه خود آنان نیز اعتراف مىكنند كه اگر دستورات الهى را شنیده بودند و تعقّل مىكردند، دیگر در جهنّم جاى نداشتند: "قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیر". (ملک/10)
انسان باید علاوه بر ظاهر، ملكوت را ببیند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمههاى باطنى و معنوى را بشنود.
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطیع و موحّد نیافرید؟
حضرت فرمودند: اگر چنین مىشد، دیگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زیرا آنان مجبور بودند و اختیارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفرید و علاوه بر عقل و فطرت، با تعالیم پیامبران و كتب آسمانى مسیر هدایت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى كرد، تا فرمانبرداران از عاصیان مشخّص شوند.
گرچه تمام اسباب طاعت و عصیان را خداوند آفریده، امّا به چیزى امر یا نهى نكرده مگر آنكه انسان مىتواند ضد آن را نیز انجام دهد و مجبور نباشد.
آرى، تكلیفپذیرى تنها ارزش و وجه امتیاز انسان از دیگر موجودات است.
صفات گروه دوزخی
صفات گروه دوزخى در سه جمله خلاصه مىشود:
نخست اینكه "آنها قلب هایى دارند كه با آن درك و اندیشه نمىكنند": (لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها).
قلب در اصطلاح قرآن به معنى روح و فكر و نیروى عقل است. یعنى با اینكه استعداد تفكر دارند، از این وسیله سعادت بهره نمىگیرند و فكر نمىكنند.
در عوامل و نتایج حوادث اندیشه نمى نمایند و این وسیله بزرگ رهایى از چنگال هرگونه بدبختى را بلا استفاده در گوشهاى از وجودشان رها مىسازند.
دیگر اینكه "چشم هاى روشن و حقیقت بین دارند اما با آنها چهره حقایق را نمىنگرند و همچون نابینایان از كنار آنها مىگذرند": (وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها).
سوم اینكه "با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمىشنوند" و همچون كران خود را از شنیدن حرف حق محروم مىسازند: (وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها).
چشمه آب حیات كنار دستشان است، ولى از تشنگى فریاد مىكشند، درهاى سعادت در برابر رویشان باز است، اما حتى به آن نگاه نمىكنند. آنها با دست خود اسباب بدبختى خویش را فراهم مىسازند و نعمت هاى گرانبهاى "عقل" و "چشم" و "گوش" را به هدر مىدهند، نه اینكه خداوند اجباراً آنها را در صف دوزخیان قرار داده باشد.
چرا همچون چهار پایان؟!
بارها در قرآن مجید غافلان بیخبر به چهار پایان و حیوانات بىشعور دیگر تشبیه شدهاند ولى نكته تشبیه آنها به انعام (چهارپایان) شاید این باشد كه آنها تنها به خواب و خور و شهوت جنسى مىپردازند، درست همانند ملتهایى كه تحت شعارهاى فریبنده انسانى، آخرین هدف عدالت اجتماعى و قوانین بشرى را رسیدن به آب و نان و یك زندگى مرفه مادى مىپندارند. آنچنان كه على (علیه السلام) در نهج البلاغه مىفرماید:
"كالبهیمة المربوطه همها علفها او المرسلة شغلها تقممها"؛ "همانند حیوانات پروارى كه تنها به علف مىاندیشند و یا حیوانات دیگرى كه در چراگاه ها رها شدهاند و از این طرف و آن طرف خرده علفى بر مىگیرند". (نهج البلاغه نامه 45)
نتیجه
فرجام بسیارى از انسانها و جنّیان، دوزخ است. جنّ هم مثل انسان، تكلیف و اختیار، كیفر و پاداش دارد.
ملاك انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تكالیف دینى است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. كسى كه با وجود توانایى از نعمتهاى الهى بهره صحیح نبرد، بدتر از موجودى است كه اساساً فاقد آنهاست.
انسانهاى غافل و بىبصیرت؛ در بىتفاوتى، شكمپرستى، شهوتپرستى، استثمار شدن و محرومیّت از لذّت معرفت مانند چهارپایان مىباشند. غافلان، از حیوانات هم بدترند.
انسانهاى بىبصیرت، از هدف، خدا، خود، امكانات، آخرت، ذریّه، آیات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خویش غافلند.
دوزخى شدن بسیارى از انسانها، به خاطر بهرهنبردن از نعمتهاى الهى در مسیر هدایت و كمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زدهاند.
منابع:
تفسیر نمونه، ج 7، ص 21.
تفسیر نور، ج 4، ص 229.
یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، ناصر مکارم شیرازی، ص 21.
- نظرات (0)
آیه ای که گره فکریتان را باز می کند

افراد زیادی هستند که با اینکه مسلمانند اما خدا در زندگی آنها فقط علت بدیها و بد بختیهاست.
هر وقت اشتباهی میکنند و مرتکب خطائی میگردند یاد خدا میافتند که مگر دیواری کوتاه تر از دیوار ما پیدا نکردی؟!
در مقابل هنگامی که موفق به هر کار درست و خوبی میشوند، خویشتن را منشأ و علت آن میدانند و دچار عجب و غرور فزونتر میگردند.
قرآن کریم از قارون به عنوان ثروتمندی که باور داشت که خودش سبب آن مال و ثروت هنگفت است به بدی یاد میکند که «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی»:[1] [قارون] گفت: «من اینها را در نتیجه دانش خود یافتهام.»
تفکر قارونی ممکن است حتی در بین بسیاری از قاریان قرآن کریم هم وجود داشته باشد و بپندارند که علم، مال، مقام، زیبایی و دیگر خوبیها را خودشان به دست آوردهاند.
خوشبختانه در فرهنگ و معارف پربار دینی ما درباره این موضوع هشدارهای لازم داده شده است.
«خود پرستی» نقطه مقابل «خداپرستی» است. هر چه توجه و علاقه به خدا خوب است، توجه و علاقه به نفس مذموم میباشد.
در روایت معروف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نفس انسان به عنوان دشمنترین دشمنان او معرفی شده است که: «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک.»[2]
آیه بسیار مهمی درباره این موضوع در قرآن کریم است که توجه به آن میتواند گره فکری ما را در این باب بگشاید:
«مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً»[3]
هر چه از خوبی ها به تو مىرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست و تو را به پیامبرى، براى مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است.
درباره نکات این آیه مباحث زیادی مطرح است که نیازی به پرداختن به همه آنها نیست و فقط به چند نکته اشاره می کنیم:
اول اینکه «حسنه» شامل هر کار نیکی می شود. هر کاری که برای فرد و اجتماع مفید است، هر کاری که برای جسم و روح انسان مفید و سازنده باشد، هر کاری که به درد دنیا و آخرت بخورد مصداق «حسنة» است.
در برابر هر کار زشتی که برای فرد و جامعه مضر و مفسد است، هر کار خطایی که سبب ناراحتی ما میشود «سیئة» میباشد.
لغت شناس معروف عرب، راغب اصفهانی مینویسد: «الحسنةُ یعبّر عنها عن كلّ ما یسرّ من نعمة تنال الإنسان فی نفسه و بدنه و أحواله، و السیئة تضادّها.»[4] حسنه هر نعمتی است که سبب شادمانی انسان میگردد چه در مورد جان او باشد و چه در مورد بدن و حالات او و در برابر این کلمه سیئه میباشد.
بنابراین نباید این دو واژه را تنها به ثواب و گناه تفسیر نمود.
دوم: اینکه این آیه کلیدی مربوط به خوبیها و بدیهای اختیاری است. کارهایی که افراد به اختیار خود انجام میدهند اگر به خوبی منتهی شود، علت اصلی اش خداست چرا که با فراهم کردن زمینه خیر و خوبی در وجود فرد و نیز فراهم کردن شرایط خارجی در محیط اطراف او، اصلی ترین علت تحقق آن خوبی- حسنه- بوده است.
اما در مورد بدی چون خداوند هرگز به بدی و زشتی فرمان نداده بلکه از آن نهی نیز کرده است که «وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْیِ»[5]: و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد، بنابراین چون انسان با داشتن عنصر گرانبهای اختیار خود، به اراده خویشتن آن کار بد را انتخاب کرده است حق ندارد خدا را متهم کند و او را علت گناه و اشتباهی که کرده قلمداد کند.
سوم: ذاتی که همه وجودش خیر و خوبی است جز خیر و خوبی را اراده نخواهد کرد. توجه به آیات پایانی سوره مبارکه حشر در این زمینه موثر است:
«اوست خدایى كه غیر از او معبودى نیست، داننده غیب و آشكار است، اوست رحمتگر مهربان. اوست خدایى كه جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاك سلامت [بخش، و] مومن [به حقیقت حقّه خود كه] نگهبان، عزیز، جبّار [و] متكبّر [است].
پاك است خدا از آنچه [با او] شریك مىگردانند. اوست خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترین نام ها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمان ها و زمین است [جمله] تسبیح او مىگویند و او عزیز حكیم است.»[6]
چنین خدای بزرگ و مهربانی نمیتواند علت بدی قلمداد شود. اما نفس غیر مهذّب که تعلقات دنیوی و مادی از یکسو و تبعیت از شیطان رجیم از سوی دیگر شعار و همت او گردیده است.
با نهایت فریبکاری تلاش میکند تا مسئولیت خود را در زمینه بدی به فراموشی سپارد. «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا* وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»[7]: كه هر كس آن را پاك گردانید، قطعاً رستگار شد. و هركه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.
چهارم: نکته آخر هم اینکه مقصود این آیه کریمه این نیست که در نظام هستی کاری بدون اراده تکوینی خدا واقع میشود؛ چرا که در نظام توحیدی اسلام همه افعال و حرکات به نحوی به خداوند متصل میگردد و نظام علیت هرگز از علت اولی و اصلی خود جدا نمیگردد. لذا در آیه قبل صریحاً همه خوبیها و بدیها را از خدا دانست «قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ»[8] بگو: «همه از جانب خداست.»
مفسران در زمینه تفاوتی که در این دو آیه که پشت سر هم آمدهاند زیاد گفتگو کردهاند.
اگر همه خوبیها و بدیها را از خدا دانستیم به معنای نقش و تأثیری است که خدا در خلقت و اداره جهان دارد و این منافاتی ندارد که در مورد انجام بدیها، هر انسانی مسئولیت اصلی را به عهده داشته باشد چرا که اختیار او سبب میشود که کار بد به خودش مرتبط گردد. توضیح بیشتر بحث را در تفاسیر مطالعه نمایید.
امید است که این مختصر بحث قرآنی برای تربیت ما موثر باشد و اگر تاکنون خدا را مقصر بدیهای خود میدانستیم، به خود آییم و خویشتن را متهم کنیم.
پی نوشت ها:
[1] - سوره مبارکه قصص 78. ترجمه تمام آیات در این نوشتار از مرحوم دکتر فولادوند است.
[2] - میزان الحکمة 6/2439 حدیث شماره12057.
[3] - سوره مبارکه نساء 79.
[4] - مفردات راغب 225.
[5] - سوره مبارکه نحل 90.
[6] - سوره مبارکه حشر 22-24.
[7] - سوره مبارکه شمس 9-10.
[8] - سوره مبارکه نساء 78.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»