لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
پیری داری، کوری داری، آینده نگر باش!
وقتی انسان بخواهد یك كار خیری كند، شیطان میآید وسوسهاش میكند. میخواهی وقف كنی؟ پیری داری، كوری داری، اولاد کوچک داری. آینده نگر باید باشی. قرآن این مانع تراشی را در این آیه بیان كرده است. «الشَّیْطَانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره/268)
شناخت وسوسه شیطان از الهام الهی
در این آیه دو تا «یَعِدُكُم» داریم: «الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ»، «وَ اللَّهُ یَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً» خدا وعده میدهد، شیطان هم وعده میدهد. ما چگونه بفهمیم این الهامها خدایی هستند یا شیطانی ؟
اگر در شما وحشت و قفل ایجاد كرد پیداست الهام، الهامِ شیطانی است. اگر توكل و سعه صدر در شما ایجاد كرد، پیداست خدایی است. «الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ... وَ اللَّهُ یَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً»
ترس از فقر، عامل بخل و ترك انفاق
شیطان میگوید: پیری داری، كوری داری.
در جواب به شیطان بگوییم: ممكن است من فردا بمیرم و به آنجاهایی که تو می گویی نرسم؛ چرا که قرآن چهارده بار کلمه «بَغْتَة»: ناگهان است (انعام/31) را بیان کرده است.
مرگ ناگهان به سراغ انسان می آید و ما اصلاً نمی دانیم وقتش چه زمانی است.
ارتباط فقر و گسترش گناه و فساد
«الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» فقر انسان را به فحشا میكشاند. بین فقر و فحشا رابطه است. خیلی از گناهان بخاطر فقر است. بیپول است، خود فروشی میكند. بیپول است، دلقك میشود. بیپول است، آلت دست میشود، متملق میشود. بله قربان گوی طاغوت میشود. به یك جنایتكار بله قربان میگوید. بیپول است خیلی حرفها را نمیزند، میگوید: اگر بزنم، نان من قطع خواهد شد. بین فقر و گناه رابطه بسیار است.
حواسمان باشد اگر می خواهیم جلوی گناه را بگیریم، باید فقر برطرف شود.
البته این نکته هم قابل توجه است که تنهای تنها نمی توان قسم خورد که فقر دلیل منحصری برای گناه است، ولی می توان گفت که یکی از شاهراه ها می تواند باشد چرا که خیلی ها بودند و هستند که پولدارند و متمول اما گناهی نیست که نکرده باشند.
آدمهایی داریم سرمایه دار درجه یك، اما باز هم كم فروشی میكنند. كلاهبرداری میكنند. بخشی از گناهان بخاطر فقر است. بخشی از گناهان هم بخاطر حرص است. مشكل مالی ندارد، پولش خیلی است ولی باز هم حرص میزند.
از آیه «الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ... وَ اللَّهُ یَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً» که هم وعده ی خدا را مطرح می کند و هم وعده ی شیطان را، مشخص می شود که انسان آزاد است. هم میتواند به وعده خدا گوش بدهد، و هم به وعده شیطان.
شناخت شیاطین انسان نما
به عبارتی این آدمهایی كه وعده های شیطان را برای ما بازگو می کنند و ما را از کاری نیک نهی می کنند، در حقیقت شیاطین انسی هستند. درست است قرآن فرموده: «الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» اما حواسمان باشد اگر انسانی هم از این الهامها داد، آن انسان هم شیطان است.
در جایی دیگر قرآن می فرماید: بعضی از شیطانها خود انسان هستند. «شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ » (انعام/112) یعنی پیداست انسان هم شیطان است.
برتری علم و حكمت بر مال و ثروت

آیه بعد میگوید: «یُوتِی الْحِكْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُوْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا كَثِیرًا» (بقره/269)
با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، كه به هنگام انفاق، وسوسههاى شیطانى دائر به فقر و جذبههاى رحمانى درباره مغفرت و فضل الهى آدمى را به این سو و آن سو مىكشد، در آیه مورد بحث سخن از حكمت و معرفت و دانش مىگوید، چرا كه تنها حكمت است كه مىتواند بین این دو كشش الهى و شیطانى فرق بگذارد و انسان را به وادى مغفرت و فضل بكشاند و از وسوسههاى گمراه كننده ترس از فقر برهاند.
به تعبیر دیگر خداوند به بعضى از افراد بر اثر پاكى و جهاد با نفس، نوعى علم و بینش مىدهد كه آثار و فوائد اطاعت الهى و از جمله انفاق و نقش حیاتى آن در اجتماع را درك كند و میان آن و وساوس شیطانى فرق بگذارد.
مىفرماید: خداوند دانش را به هر كس بخواهد (و شایسته بداند) مىدهد (یُوْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یَشاءُ).
در تفسیر حكمت، معانى زیادى ذكر شده از جمله معرفت و شناخت اسرار جهان هستى و آگاهى از حقایق قرآن و رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل و معرفت و شناسایى خدا و آن نور الهى كه وسوسههاى شیطانى را از الهامات الهى جدا مى سازد.
ظاهر این است حكمت یك معنى وسیعى دارد كه تمام این امور، حتى نبوت را كه بعضى، از معانى آن شمردهاند شامل مىشود كه آن نوعى از علم و آگاهى است، و در اصل از ماده حكم (بر وزن حرف) به معنى منع گرفته شده و از آنجا كه علم و دانش و تدبیر، انسان را از كارهاى خلاف باز مىدارد به آن حكمت گفتهاند.
بدیهى است منظور از جمله مَنْ یَشاءُ (هر كس را كه بخواهد) این نیست كه خداوند بدون هیچ علتى، حكمت و دانش را به این و آن مىدهد، بلكه اراده و مشیت خداوند همه جا آمیخته است با شایستگىهاى افراد، یعنى هر كس را شایسته ببیند از این سرچشمه زلال حیات بخش سیراب مىنماید.
سپس مىفرماید: و هر كس كه به او دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است (وَمَن یُوْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا كَثِیرًا)
و به گفته آن حكیم: هر كس را كه عقل دادى چه ندادى و هر كس را كه عقل ندادى چه دادى!
قابل توجه اینكه بخشنده حكمت خداوند است در عین حال در این جمله نامى از او به میان نیامده تنها مىفرماید: به هر كس حكمت داده شود خیر فراوانى داده شده است.
این تعبیر گویا اشاره به این است كه دانش و حكمت ذاتاً خوب است از هر جا و از ناحیه هر كه باشد، تفاوتى در نیكى آن نیست.
قابل توجه این كه در این جمله مىفرماید: به هر كس دانش و حكمت داده شد، خیر و بركت فراوان داده شده است نه خیر مطلق زیرا خیر و سعادت مطلق تنها در دانش نیست بلكه دانش تنها یكى از عوامل مهم آن است.
به عبارتی حكمت به معنی بصیرت است. حكمت به معنی شناخت اسرار و آگاهی از حقایق است.
منابع:
بیانات حجت الاسلام قرائتی
مجله راه قرآن، ش 33
تفسیر نمونه، ج2، ص: 341
- نظرات (0)
رازی در مورد موبایلتان که قطعا نمی دانید
من
گوشی موبایل شما هستم که هر روز از من استفاده میکنید و با این حال هیچ
گاه به خود من توجه نمیکنید و فقط به دنبال کارهای خودتان هستید. انگار نه انگار که من هم موجودی هستم و مخلوقی از مخلوقات خدا ( زمر، 62 ). من هم مثل همه چیزهای دیگر ملکوت دارم و ملکوتم نزد خداست (یس، 83) و مال خدا هستم (نساء، 126) و خدا بر من احاطه دارد و مراقب من است. ( احزاب، 52)
خزانههای اصلی من نزد خداست و آنچه در دست شماست، شکل نازل شدهای از من است.(حجر، 21)
از شنیدن این حرف ها تعجب می کنید؟ مگر نمی دانید که هر چه در آسمان ها و زمین است خدا را تسبیح میگوید. (جمعه، 1)
مگر نمی دانید که حتی بعضی سنگ ها و صخره ها از حالت خشیت خداست که فرو می ریزند. (بقره، 74) نکند فکر کردهاید که فقط خودتان شعور دارید؟
من هم مثل همه چیز دیگر هدایتی مخصوص به خود دارم (طه، 50) و خدا عهده دار هدایتم است.
خدا من را تحت فرمان شما قرار داده است (حج، 65) همچنان که رودخانه ها و شب و روز و خورشید و ماه و هر آنچه در زمین است را تحت فرمان شما در آورده است. (نحل، 12)
نکند خیال کردهاید که دنیای تکنولوژی خارج از قدرت خداست؟ (آل عمران، 189) هر چه داناتر شوید، میتوانید بهتر و بیشتر بهره ببرید. (رحمن، 33)
خدا همیشه چیزهای تازهای دارد که بتواند رو کند و برای مردم زمانه قبلی شناخته نشده باشد. (نحل، 8)
خیال کردهاید که ساخت موبایل به خدا ارتباطی ندارد؟ یا اینکه خدا خالق موبایل نیست؟
تا همین چند سال پیش باورتان نمی شد که دو نفر آدم دور از همدیگر بتوانند قدم زنان با یکدیگر حرف بزنند و به سرعت چند ثانیه به همدیگر نامه بنویسند. این هم از نشانههای خداست که متأسفانه از کنار آن میگذرید اما دریغ از کمی توجه! (یوسف، 105)
راستش را بخواهید اکثر شما انسان ها در کل تاریخ همین گونه ظاهر بین بودهاید و به باطن عالم کاری نداشتید. (روم، 7)
این همه پیامبر در میان شما مبعوث شد که همگیشان را به راستگویی قبول داشتید؛ اما حرفهایشان را خیلی دیر باور میکردید و میگفتید مگر ممکن است بعد از مرگ هم عالمی باشد (اسراء، 49) یا مگر ممکن است یک نفر انسان مثل خود ما پیامبر شده باشد؟ (شعراء، 186)
همین الان هم همین گونهاید. مثلاً شما مسلمان های عزیز، عملکردتان نشان نمیدهد که آن طور که شایسته است به دین باور داشته باشید چون آنان که یقین دارند میتوانند حقایق جهان مثل جهنم را در همین دنیا مشاهده کنید (تکاثر، 5)، اما شما را غافل تر از این حرف ها میبینم.
بگذرم، که با کمک قرآن، آنقدر مطلب برای گفتن دارم که به خودم و شما مربوط است که الان فرصت آن نیست. در اینجا میخواهم چند توصیه کنم که یادآوریشان به کارتان میآید. توصیههایم را کوچک نشمرید. کلاً دارایی های مردم را کوچک نشمرید.(شعراء، 183)
اکثر حرفهای پنهانی مردم با همدیگر هیچ فایده و خیری ندارد مگر اینکه درباره کار خیری باشد یا کاری باشد که خوبیاش را همه می فهمند یا اینکه روابط خراب بین مردم را اصلاح کند
اگر در دست کسی یکی از برادرها یا خواهرهایتان مدل بالای من را دیدید به آنان حسادت نکنید و دقیقاً همانی که در دستشان است را تمنّا نکنید، در عوض به جای آن به خدا بگویید که از بزرگواری اش شما را بهرهمند سازد. (نساء، 32)
این یک قانون است که رزق بعضی از بعضی بیشتر باشد. (نحل، 71)
البته بخشی از این تفاوت رزق به دست خودتان است (نوح، 10) و به طور کلی رزق دادن به شما را خدا بر خودش حتمی کرده است (هود، 6) بعضی وقت ها هم بهتر است توجهتان را از مدل های بالای خواهرها و برادرهای من پرت کنید و چشمان خود را به دنبال آن نکشید. (حجر، 88)
خدا را هم بخاطر من شکر کنید. (نحل، 121) هر قدر که می توانید از من استفاده کنید تا سود مادی و معنوی به دست آورید. اگر این کار را کردید شکرگزار واقعی من به درگاه خدا بودهاید زیرا شکر فقط به زبان نیست بلکه به رفتار است. (سبأ، 13)
از من استفاده کنید اما این چند مطلب را از یاد نبرید:
1- خدا دوست ندارد که از طریق من حرف های بد را بلند بلند بزنید مگر اینکه ظلمی به شما رسیده باشد. (نساء، 148)
2- اکثر حرف های پنهانی مردم با همدیگر هیچ فایده و خیری ندارد مگر اینکه درباره کار خیری باشد یا کاری باشد که خوبی اش را همه می فهمند یا اینکه روابط خراب بین مردم را اصلاح کند. (نساء، 114)
3- خدا من را تحت اختیار شما قرار داده (حج، 65) تا هر وقت خواستید به کمک من با دیگران حرف بزنید. من هم آماده به خدمتم؛ اما فراموش نکنید که بررسی اعمال شبانه روز (حشر، 18) به سکوت نیاز دارد. بررسی نیت هایتان از حرفهایی که میزنید نیز به سکوت احتیاج دارد.
4- شاید من را وقتی قدیمی شده باشم دیگر نخواهید. در این صورت میتوانید من را در راه خدا به شخص نیازمندی انفاق کنید. البته یادتان نرود که چیزی را به دیگران انفاق کنید که اگر به خودتان داده شود، رغبت بکنید که بگیرید. (بقره، 267)
این یک قانون است که رزق بعضی از بعضی بیشتر باشد. البته بخشی از این تفاوت رزق به دست خودتان است و به طور کلی رزق دادن به شما را خدا بر خودش حتمی کرده است بعضی وقت ها هم بهتر است توجهتان را از مدلهای بالای خواهرها و برادرهای من پرت کنید و چشمان خود را به دنبال آن نکشید
5- در این دنیا کسانی هستند که بر شما حق های ویژه دارند، مثل والدین و کسی که راه زندگی را به شما آموخته باشد. بلد هستید چگونه به آنها حرف های گرانمایه بزنید؟(اسراء، 23)
6- هرچه از طریق من به دیگران بگویید را خدا میشنود و میداند (انبیاء، 4)؛ بنابراین همیشه مراقب گفتههای خود باشید.
7- هر حرفی را باور نکنید و ندانسته های خود را مبنای کارهایتان نکنید.(اسراء، 36)
8- اگر مراقب افکار و اعمال خود باشید و حرف هایی که از طریق من میزنید درست و استوار باشد، خدا کارهایتان را درست میکند و گناهانتان را میآمرزد.(احزاب، 70)
9- چه خوب که با من گفته های خوب و مقبول بگویید(اعراف، 199)؛ بنابراین اگر در حین صحبت کردن رابطه تلفنی قطع شد، حتماً تماس مجدد بگیرید و سلام مجدد کنید و در آخر با شخص خداحافظی کنید.
10- من را که به دست میگیرید، هر قدر که بتوانید مراقب عواطف مخاطبتان باشید؛ زیرا آنکه شما نمیبینید، به دنبال یافتن فرصت برای ایجاد دشمنی است. (اسراء، 53)
11- اگر به وسیله من واسطه کاری شایسته شوید، خودتان هم بهرهمند خواهید شد و همینطور است واسطهگری در مورد امور شر و منفی.(نساء، 85)
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که به نوعی به من هم مربوط میشود و در اینجا نشانی بعضی از آنها را برای شما آوردم که وقتی قرآن میخوانید یاد من هم بیفتید.
خدا نگهدار شما در خوبی ها باد و دور کننده تان از بدی ها.
- نظرات (0)
دودمان نبوّت از نسل پاكان

انسانها همه در یك سطح نیستند و خداى حكیم، بعضى را برگزیده است تا مسئولیّت سنگین رسالت را بر دوش آنان بگذارد.
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ (آل عمران ـ 33)
به راستى كه خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.
ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (آل عمران ـ 34)
فرزندانى كه بعضى از آنان از (نسل) بعضى دیگرند (از پدران برگزیده زاده شده و در پاكى همانند یكدیگرند) و خداوند شنواى داناست.
این آیات، سرآغازى است براى بیان سرگذشت مریم و اشارهاى به مقامات اجداد او و نمونه بارزى است از محبت واقعى به پروردگار و ظهور آثار این محبت در عمل، كه در آیات گذشته به آن اشاره شده بود.
در آیهی 32، دستور اطاعت از رسول صادر شد، آیه 33 دلیل آن را گزینشِ خداوند حكیم مىداند كه بر اساس برترى آنان بر دیگر مردم در كمالات است.
آیه مىگوید: "ما آدم و نوح و خاندان ابراهیم و عمران را برگزیدیم" ممكن است این گزینش، تكوینى باشد و یا تشریعى، به این معنى كه خداوند آفرینش آنها را از آغاز، آفرینش ممتازى قرار داد، هر چند با داشتن آفرینش ممتاز، هرگز مجبور به انتخاب راه حق نبودند، بلكه با اراده و اختیار خود این راه را پیمودند، سپس به خاطر اطاعت فرمان خدا و تقوا و پرهیزكارى و كوشش در راه هدایت انسان ها، امتیازهاى جدیدى كسب كردند كه با امتیاز ذاتى آنها آمیخته شد و به صورت انسان هایى برگزیده درآمدند.
در آیه فوق علاوه بر آدم، به تمام پیامبران اولو العزم اشاره شده است، نام نوح، صریحاً آمده، و آل ابراهیم هم خود او و هم موسى و عیسى و پیامبر اسلام صلی الله و علیه وآله را شامل مىشود، و ذكر آل عمران اشاره مجددى به مریم و حضرت مسیح علیه السلام است و تكرار آن براى این است كه مقدمهاى براى شرح حال آنان در آیات آینده باشد.
معنای واژه ها:
اصطفى: صفو به معنى خالص شدن. اصطفاء به معنى اختیار و انتخاب است.
نوح: اولین پیامبر از پیامبران اولو العزم، شرح حال او در بسیارى از آیات آمده است.
عمران: پدر مریم، وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ ... (تحریم/12)
ذریه: فرزند. نسل. ذرء در اصل به معنى ظهور و اظهار است و به معنى آفریدن به کار مىرود، به این جهت فرزند را ذریه گفتهاند و آن در مفرد و جمع استعمال مىشود.
آن انسانى كه خدا بندگان خود را به پیروى از او فرمان مىدهد، همچون انسان هاى دیگر نیست، بلكه او برگزیده خدا در زمین است كه پس از آزمودن، او را برگزیده و براى رسالت خود شایستهاش دانسته است. پیروى كردن و فرمان بردن از این فرستادگان خدا تضمینى براى بشریت است كه از خط رسالت منحرف نشود، و میان افراد آن در مزاحمت هاى زندگى و در زیر فشار هواهاى نفسانى شدید اختلافى پدید نیاید
نکات آیات:
1ـ به گفته "راغب" در كتاب مفردات كلمه "آل" از "اهل" گرفته شده و تنها تفاوتى كه با اهل دارد این است كه "آل" معمولاً به نزدیكان افراد بزرگ و شریف گفته مىشود ولى "اهل" معنى وسیعى دارد و بر همه اطلاق مىگردد.
همچنین "آل" به افراد انسان اضافه مىشود ولى كلمه اهل به زمان و مكان و هر چیز دیگر اضافه مىشود، مثلاً مىگویند: اهل فلان شهر اما نمىگویند آل فلان شهر.
2ـ ناگفته پیداست كه منظور از برگزیدگان آل ابراهیم و آل عمران این نیست كه تمام فرزندان ابراهیم و عمران از برگزیدگان هستند، زیرا ممكن است در میان آنها حتى افراد كافرى وجود داشته باشند بلكه منظور این است كه جمعى از "دودمان" آنها برگزیده شدهاند.
3ـ "عمران" در آیه فوق همان پدر "مریم" است نه پدر "موسى" زیرا هر كجا در قرآن نام عمران برده شده، اشاره به پدر مریم مىباشد و آیات بعد كه شرح حال مریم را بیان مىكند نیز گواه این مطلب است.
4ـ در روایات متعددى كه از طرق اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است به این آیه براى معصوم بودن انبیاء و امامان استدلال شده است، زیرا خداوند هرگز افراد گنهكار و آلوده به شرك و كفر و فسق را انتخاب نمىكند بلكه آنهایى را بر مىگزیند كه از آلودگی ها بركنار و معصوم باشند. (البته مراحلى از عصمت را مىتوان از آیه استفاده كرد.)
برگزیدگى انبیاء از طریق وحى، علم، ایمان و عصمت است. (كافى، ج 8، ص 117)

امام باقر علیه السلام در بارهى «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى»، «ذُرِّیَّةً ...» فرمودند: ما از آن برگزیدگان و باقیماندهى آن عترت هستیم. (تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 168)
5ـ بعضى از نویسندگان اخیر به این آیه براى مسأله تكامل، انواع استدلال كردهاند و معتقدند كه آیه دلالت بر این دارد كه "آدم" نخستین انسان نبود بلكه در زمان آدم انسان هاى بسیارى وجود داشتند كه خداوند آدم را از میان آنها برگزید و نسلى ممتاز از فرزندان او به وجود آورد.
تعبیر به "عَلَى الْعالَمِینَ" در آیه فوق را گواه بر این معنى مىدانند و مىگویند: در عصر آدم عالمیان یعنى "جامعه انسانى" وجود داشته است. بنابراین مانعى ندارد كه انسان نخستین كه میلیون ها سال قبل به وجود آمده، از حیوانات دیگر تكامل یافته و "آدم" تنها یك انسان برگزیده بوده باشد! ولى در برابر این سخن باید گفت كه هیچگونه دلیلى در دست نیست كه منظور از "عالمین" در اینجا انسانهاى معاصر آدم بوده باشند، بلكه ممكن است مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد.
بنابراین معنى آیه چنین مىشود: "خداوند از میان تمام جامعه بشریت در طول تاریخ، انسان هایى را برگزید كه نخستین آنها آدم و سپس نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران بود" و از آنجا كه این برگزیدگان هر كدام در عصر و زمانى مىزیستهاند مىفهمیم كه منظور از عالمین تمام جامعه انسانى در همه اعصار و قرون بوده است.
به این ترتیب لزومى ندارد كه معتقد باشیم در عصر آدم انسان هاى زیادى وجود داشتهاند كه آدم از میان آنها برگزیده شده باشد.
یک سوال:
براى چه باید از رسول پیروى و اطاعت كنیم؟ آیا بهتر نیست كه هر یك از ما از عقل خود پیروى كند و در قضایا فرمانبردار آن باشد و از تعلیمات دینى ارشاد بخواهد؟
منظور از برگزیدگان آل ابراهیم و آل عمران این نیست كه تمام فرزندان ابراهیم و عمران از برگزیدگان هستند، زیرا ممكن است در میان آنها حتى افراد كافرى وجود داشته باشند بلكه منظور این است كه جمعى از "دودمان" آنها برگزیده شدهاند
چرا شخص باید میان خود و خدا انسان دیگرى را كه فرستاده خدا است قرار دهد، یا از رهبرى كه رسالت دین را مجسم مىسازد پیروى كند؟
پاسخ: آن انسانى كه خدا بندگان خود را به پیروى از او فرمان مىدهد، همچون انسان هاى دیگر نیست، بلكه او برگزیده خدا در زمین است كه پس از آزمودن، او را برگزیده و براى رسالت خود شایستهاش دانسته است.
پیروى كردن و فرمان بردن از این فرستادگان خدا تضمینى براى بشریت است كه از خط رسالت منحرف نشود، و میان افراد آن در مزاحمت هاى زندگى و در زیر فشار هواهاى نفسانى شدید اختلافى پدید نیاید.
پیامهایی از آیه 33:
1ـ انسانها همه در یك سطح نیستند و خداى حكیم، بعضى را برگزیده است تا مسئولیّت سنگین رسالت را بر دوش آنان بگذارد. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى»
2ـ اوّلین انسان، پیامبر خدا بوده تا بشر هیچ گاه بدون هدایت نماند. «اصْطَفى آدَمَ»
3ـ جریان بعثت، در طول تاریخ بشر استمرار داشته است. «اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ ...»
4ـ رسالت بعضى از انبیاء، جهانى بوده است. «عَلَى الْعالَمِینَ»
پیامهایی از آیه 34:
1ـ در طول تاریخ، دودمان نبوّت از نسل پاكان بوده است. «اصْطَفى»، «عَلَى الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً ...»
2ـ بعضى از ویژگىها و كمالات از طریق وراثت منتقل مىشود. «بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»
3ـ خداوند حتّى بر گفتار و رفتار برگزیدگان خود نظارت دارد. «اصْطَفى»، «سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
منابع:
تفسیر هدایت ج 1
تفسیرنور ج 2
تفسیر نمونه ج 2
تفسیر احسن الحدیث ج 2
تفسیر عیّاشى، ج 1
كافى، ج 8
- نظرات (0)
نمادی از انسان مثبت اندیش درسوره یوسف
انسان در طول زندگی خود همواره به دنبال پیشرفت و کسب موفقیت است. موفقیت
در زندگی متأثر از نوع نگرش انسان به خود و جهان پیرامون است. قرآن کریم
که کتاب جامع برنامه زندگی انسان است، در آیات خود انسانها را به توجه به
فضل و هدایت الهی تشویق و دعوت میکند. در این مجال به بررسی نقش مثبت اندیشی در موفقیت انسان از دیدگاه قرآن پرداخته میشود.
معنای مثبت اندیشی
مثبت اندیشی شکلی از فکر کردن است که بر حسب عادت در پی به دست آوردن بهترین نتیجه از بدترین شرایط میباشد.
شخص مثبت اندیش هیچ گاه مسائل منفی را به رسمیت نمیشناسد، بلکه به مقابله با آن میپردازد.
به عبارت دقیق تر مثبت نگری فرآیندی است تعمّدی و انتخابی.
جایگاه مثبت اندیشی در آیات قرآن
شخص مثبت اندیش هیچ اتفاقی را در عالم شر و بد نمیداند، بلکه از نظر او، همه رخدادهای دنیا حساب شده و هشیارانه و تحت کنترل کارگردان بزرگ عالم است.
در قرآن کریم آمده است:
«الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»؛ «همان كسى كه هر چیزى را كه آفریده است نیكو آفریده». (سجده/7)
بر این اساس جهان خیر محض است. شرور و آفات موجود در جهان قابل تفسیر و توضیح هستند.
در واقع احساس ما نسبت به زندگی و جهان اطراف، ناشی از حوادثی نیست که برای ما رخ میدهد، بلکه نتیجه تفسیر ما از حوادث است. فرد خوش بین بهترین تفسیر را برای موارد یاد شده برمیگزیند. این خود افراد هستند که تصمیم میگیرند زندگی را چگونه ببینند و در برابر اتفاقات روزانه زندگی چه عکس العملی نشان دهند.
وقتی انسان خردمند در مییابد جهان خلقت بر نظام احسن و لطف و محبت خداوند خلق شده، در وجود خود از همه لطف و رحمت خداوند احساس شادمانی میکند. قرآن این شادمانی را تأیید کرده و میفرماید:
«قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ»؛ «بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مومنان] باید شاد شوند.» و این از هر چه گرد مىآورند بهتر است.» (یونس/58)
برای اینکه انسان بتواند از خود چهرهای شاد ساخته و نگرش مثبت را در خود تقویت نماید، لازم است به استعدادها و تواناییهای خود توجه نماید.
فضل و رحمت خدا همه نعمات مادی و معنوی است که خداوند به آدمی عطا کرده است. به کار آوردن این فضایل و مرحمت ها شادی آفرین است و به این ترتیب برای یک انسان خوش بین شادی یک قاعده است و ناراحت بودن یک استثناء. چرا که فضل و رحمت الهی دائمی است و نه موقت.
در آیات فراوانی از قرآن به این فضایل و الطاف اشاره شده است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره میگردد:
«هُوَ الغَفورُ الرَّحیمُ»؛ «او آمرزنده مهربان است».
«یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ»؛ «روزی هر که را بخواهد گشایش میدهد».
«یَهدِی إلَیهِ مَن یُنیبُ»؛ «هر که به خدا روی آورد، او را به سوی خود هدایت میکند».
«وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ «دعای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، اجابت میکند و از فضل خویش به آنها زیاده میدهد».
نمونه زیبای مثبت اندیشی در قرآن
داستان حضرت یوسف(علیه السلام) در قرآن نمایانگر نمونه بسیار زیبای نگرش مثبت در بندگان مۆمن خداست.
حضرت یوسف(علیه السلام) در اثر جفای برادرانش سالها از خانواده دور شد، رنج زندان کشید، غم غربت تحمل کرد، اما وقتی بعد از بیست و پنج سال پدر را ملاقات کرد، ذرهای از غم و اندوه و جفایی که بر وی رفته بود، سخن نگفت. بلکه چنین بیان نمود:
«وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِیلُ رُوْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ»؛ «و پدر و مادرش را به تخت برنشانید، و [همه آنان] پیش او به سجده در افتادند، و [یوسف] گفت: اى پدر، این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان كرد آن گاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [كنعان به مصر] باز آورد- پس از آنكه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد- بىگمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زیرا كه او داناى حكیم است». (یوسف/ 100)
این اوج فرهنگ مثبت اندیشی است که حضرت یوسف(علیه السلام) فقط به موهبتهای الهی اشاره میکند، از چاه و سختی زندان سخنی به میان نمیآورد و عامل جفای برادران را شیطان میداند.
ایمان به خداست که حضرت یوسف(علیه السلام) را چنان استوار میکند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «من از بزرگی روح و کرامت نفس و طبع بلند یوسف(علیه السلام) در شگفتم».
نتیجه
اندیشیدن و نحوه فکر کردن نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد. انسانها همواره با نوع تفکر خود و نگرشی که به جهان دارند از یکدیگر متمایز میشوند.
انسانی که مثبت میاندیشد، هیچ اتفاقی را در عالم شر و بد نمیداند، بلکه لحظه به لحظه آن را حساب شده و تحت کنترل خالق بزرگ عالم میداند.
این نوع از تفکر مورد تأیید قرآن قرار دارد و از حضرت یوسف (علیه السلام) به عنوان بهترین الگو در این زمینه یاد شده است.
- نظرات (0)
نماز می خونم ولی ...

من نماز می خوانم ولی مشروبم می خورم!! (یا جمله ها یا کارایی مشابهش!)
تو مراسم احیا شرکت می کنیم و فردا در محل کار و یا جایی که می بینیم کارمان خیلی گیر است، از رشوه دادن و گرفتن ابایی نداریم!!
روزه می گیریم ولی حجابمونو حفظ نمی کنیم.
تو کاسبی ها دروغ می گوییم، احتکار می کنیم، با چک ها بازی می کنیم و ربا می دهیم و می گیریم و بعضاً هم تا اذان می شود صف اول مسجد حضور داریم و خدا می داند این آمدن به مسجد برای خداست یا اینکه در چشم مردم "حاجی" مورد اعتماد بازار و صنف خودمان باقی بمانیم و از این راه بتوانیم صفر حساب هایمان را بالاتر ببریم!!
تا حالا چقدر با این موارد برخورد داشته ایم؟ یا حتی برای خودمان اتفاق افتاده که
داشتم قرآن می خواندم که به سوره ی حجر رسیدم. عجب سوره ای، عجب مضامینی و چه زیبا می توان رفتارهای روزمره مان را با این آیات کلام الله مجید رصد کرده، ارزیابی کنیم و بسنجیم.
این سوره که به ظاهر آیات کم و کوتاهی دارد، از مفاهیم بسیار مهمی آکنده است.
مثلا آیه های 88 تا 91 که خواندن آن دو دقیقه هم وقتمان را نمی گیرد!!
لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُوْمِنِینَ
وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ
و به آنچه ما دسته هایى از آنان [كافران] را بدان برخوردار ساختهایم چشم مدوز، و بر ایشان اندوه مخور، و بال خویش براى مومنان فرو گستر.(88)
و بگو: «من همان هشدار دهنده آشكارم.» همان گونه كه [عذاب را] بر تقسیمكنندگان نازل كردیم.(89)
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند].(90)
پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهیم پرسید.(91)
روی صحبت اصلی ما بر همین انسان هایی است که الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ؛ همانان كه قرآن را بخش بخش كردند.
آن را به اجزای گوناگون و پراكندهای تقسیم كرده بعضی از آن را شعر، بعضی از آن را سحر، بعضی را کهنه و مانند این شمردند.
به قولی: معنای «عضین» ایمان آوردنشان به بعضی از قرآن و كفرشان به بعضی دیگر از آن است.
با تأسف كه این آفت هم اكنون ـ اگر نه در عقیده ـ اما در عمل، دامن گیر خیلی از ما بچه هایی که به ظاهر ادعای دین و مذهب هم می کنیم را گرفته است.
از یک طرف نماز اول وقت و شرکت در کلاس های بحث و وعظ و موعظه مان ترک نمی شود، تسبیح دستمان می گیریم و خود را دائم الذکر می دانیم اما چه فایده که دل شکستن دیگران، بازی کردن با آبروی مردم، دروغ گفتن شده جزء جدایی ناپذیر از زندگی روزمره مان!
در ظاهر خود را نماز خوان و روزه گیر، عامل به قرآن و دستورات اهل بیت نشان می دهیم اما در عمل کردن پایمان می لنگد.
بعضاً همان طور که گفتم نماز را در اول وقت می خوانیم اما آنجایی که باید صداقت را چراغ راه زندگی و کسب و کار خود قرار دهیم، به سخن می آییم و می گوییم: مگر در این جامعه می شود با صداقت کار کرد؟!!
نمازمان را در صف اول به جماعت می خوانیم اما در داد و ستد هایمان ردپای پررنگی از ربا و رشوه وجود دارد!!
در هیئت های عزاداری حضور پررنگ و دو آتیشه ای داریم ولی حواسمان به حق الناس نیست، به رضایت پدر و مادر که یک امر واجبی است توجهی نداریم و خودمان را دلخوش به این اعمال خوب اما مستحبی کرده ایم!!
می گوییم قرآن برایمان عزیزترین کتاب است، آن را احترام می کنیم، برکتی برای خانه ها و مجالسمان می دانیم اما به تعبیر خود قرآن آن را مهجور قرار داده ایم؛ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا و خبری از عمل کردن به آیاتش نیست
خود را متدین نشان می دهیم اما آنجایی که حرف از مراسم عروسی و جهیزیه دادن و ... به میان می آید انگار نه انگار که دین و اهل بیت در این زمینه چه سخنانی داشته اند؛ آنها را که نمی بینیم و نمی شنویم هیچ، تازه برای خود از لسان اهل بیت شأن و شئونات می سازیم که شأن من این است و ....
حواسمان به اسراف کردن نیست و این در حالی است که با هر اسراف اخوت خود را با شیطان محکم تر می کنیم؛ إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا (اسراء/ 27)
خود را پیرو اهل بیت و امام حسین علیهم السلام می دانیم، در ظاهر عاشق ابالفضل العباس هستیم، اما حتی هاله هایی از صبر و گذشت و فداکاری این عزیزان در زندگیمان دیده نمی شود.
می گوییم قرآن برایمان عزیزترین کتاب است، آن را احترام می کنیم، برکتی برای خانه ها و مجالسمان می دانیم اما به تعبیر خود قرآن آن را مهجور قرار داده ایم؛ إنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (فرقان/ 30) و خبری از عمل کردن به آیاتش نیست.
به راستی چرا ما این گونه عمل می کنیم؟!! و این در حالی است که در قرآن و روایات از این عمل نهی شده ایم!!
پس دینداری و نمازها در کجای زندگی باید خودشان را نشان دهند؟!!
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»