لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
عیسای قرآن یا عیسای انجیل
با تبریک کریسمس به هم وطنان مسیحی؛ کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، «مسیح» یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان (ع) نیز بکار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است؛ و داستان آن از این قرار است که...
این روزها مسیحیان جهان هم به دلیل آغاز سال نو میلادی و هم به دلیل سالروز میلاد حضرت مسیح (ع) در جشن و سرور به سر می برند.
آغاز سال جدید میلادی و تولد حضرت عیسی بن مریم (ع) فرصت مناسبی است تا نگاه متفاوت قرآن کریم و انجیل به شخصیت و جایگاه حضرت عیسی و مادر مقدسش حضرت مریم (س) را بررسی کنیم.
آنچه در پی می آید حاصل گفتوگوی مرکز خبر حوزه، با حجتالاسلام والمسلمین رضوی محقق و پژوهشگر حوزوی در عرصه ادیان و مذاهب پیرامون نگاه دو کتاب آسمانی به این پیامبر عظیم الشأن است.
* تولد عیسی از منظر انجیل و قرآن
مکان تولد تصویری که اناجیل به ما میدهند با تصویری که قرآن به ما میدهد متفاوت است، داستان انجیل اینگونه است که «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت اللحم میروند؛ در بیت اللحم1 بخاطر شلوغی جایی را پیدا نمیکنند و مجبور میشوند در یک آغولی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا میآید، یعنی محل تولد ایشان آغول گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه میداشتند و دو نفر هم حضور داشتهاند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم؛ در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی میکند «وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِیًّا» 2. کسی هم همراه مریم نبوده است و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است در حالی که در انجیل تحریف شده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.
* جشن کریسمس سابقه تاریخی ندارد
در مورد زمان تولد هم تاریخهای مختلفی گفته شده است؛ خود مسیحیان با محاسبهای که ما میکنیم معتقدند حضرت مسیح، چهار سال قبل از تاریخ میلادی که اکنون برای او معین کردهاند به دنیا آمده است و این تاریخ میلادی دقیق نیست، زیرا تاریخ میلادی را ششصد سال بعد از میلاد مسیح به عنوان تاریخ میلادی قرار دادند لذا در محاسبه اشتباه کردهاند و اگر بخواهیم تاریخ دقیق میلادی را محاسبه کنیم الان در سال 2014 باید باشیم و چهار سال با تاریخ کنونی اختلاف است؛ در مورد فصل هم اطلاع دقیقی در دست نیست و اینکه مسیحیان زمستان و کریسمس را به عنوان زمان تولد مسیح جشن میگیرند دقیق نیست و به احتمال زیاد این را از «میترا پرستان» گرفتهاند؛ گفتنی این امر ضروری است که جشنهای کریسمس از قرن چهاردهم به بعد متداول شده است و جشنهایی به نام جشن کریسمس 3 تا قبل از این قرن نداشته ایم.
چگونگی تولد:
در مورد چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل میگویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغول گوسفندان که عیسی به دنیا آمد، فرشتگان، چوپانهایی که در اطراف آن منطقه بودند را خبر کردند که بیائید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمد است و مجوسیهایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کرده بود به آن منطقه رفته بودند؛ و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان فکر میکردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و طبق گزارش اناجیل، هیچ کس اطلاع نداشت که حضرت عیسی پدر ندارد.
اما از منظر اسلام اینگونه نیست و اسلام، نامی از یوسف نجار نمیبرد و بیان میکند که در محل تولد حضرت عیسی فقط حضرت مریم (س) هست و وقتی که به واسطه روح القدس به این فرزند آبستن میشوند در ابتدا خیلی ناراحت میشوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم میفرماید که این امر الهی است.
همگان از تولد عیسی تعجب میکنند و به او تهمت میزنند و حضرت عیسی بخاطر رفع این تهمت در گهواره سخن میگوید و مسئله تولد عیسی به سرعت در بین بنی اسرائیل میپیچد:
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا (27)یا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِیًّا (28)فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا كَیْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (29)قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا (30)وَ جَعَلَنی مُبارَكاً أَیْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (31)وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا (32)» 4
حتی در انجیل «متی» اولین مطلبی که در این خصوص آورده است، نسب نامه عیسی (ع) است و در حقیقت نام اجداد یوسف نجار را میشمارد و در واقع ایشان را فرزند یوسف نجار معرفی میکند.
* جایگاه مادر حضرت عیسی(ع)
در این مورد بین قرآن و اناجیل اختلاف است؛ بطوری که حضرت مریم در قرآن، شخص پاک و پاکیزه و معصوم و دارای علو درجه یاد میشود؛ مثلا در قرآن آمده:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ» 5 یا در آیهای او را «صدیقه» معرفی میکند «وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ» 6
اما در اناجیل، مریم را یک زن عادی معرفی میکند و تنها امتیاز او این است که فرزندی به دنیا میآورد که بعدها «فرزند خدا» نامیده شد و مسیحیت بعد از قرنها متوجه این مطلب شدند که باید جایگاه مریم را بالا ببرند تا اینکه در قرن گذشته کلیسا اعلام کرد که بر ما الهام شده مریم هم مانند عیسی به آسمانها رفته است. این تفکرات دقیقاً بر عکس نظر قرآن کریم است، زیرا قرآن کریم چهرهای عالی از حضرت مریم (س) معرفی کرده است و او را بانویی عابده و دارای کرامات معنوی بسیار دانسته است.
* اسامی و القاب
برای حضرت عیسی؛ القاب متفاوتی؛ در مسیحیت گفته شده است؛ که خیلی از این اسمها ساختگی است و واقعیت ندارد؛ ولی اسامی معروف ایشان در بین مسیحیت عبارتند از: «عیسی» که در اصل «یشوع» بوده به معنی «نجات دهنده» و یهودیان آن را «یسوس» میخواندند و در عربی هم «عیسی» میگویند و اسامی دیگری هم برای ایشان گفتهاند مانند؛ بنده خدا؛ منجی؛ را ه؛ حقیقت، شبان؛ نیکو؛ کلمه خدا؛ زندگی و... اما در قرآن تنها دو نام برای ایشان آمده است یکی «عیسی» که 23 بار در قرآن آمده است و دیگری «مسیح» که 9 بار در قرآن ذکر شده است.
در قرآن آمده است:
«إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ» 7
که هم نام «مسیح» و هم نام «عیسی بن مریم» در آن آمده است و جالب است که همواره «عیسی بن مریم» گفته است.
* مسیح برای تشکیل حکومت آمده بود
کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، «مسیح» یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان (ع) نیز بکار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است؛ و داستان آن از این قرار است که: وقتی خواستند «طالوت» را به عنوان حاکم برای یهودیان انتخاب کنند؛ سموئیل نبی ایشان را با روغن مقدس تعمید داد و بعد از ایشان داود را و ..... غسل تعمید دادند، پس تعمید دادن با روغن مقدس برای بدست گرفتن قدرت است؛ حضرت عیسی هم اگر مسیح نامیده میشود چون ایشان برای ایجاد حکومت اقدام کرده است.
متاسفانه مسیحیان برای رسیدن به اهداف شوم خود از ایشان چهرهای معرفی میشود که گویا ایشان با حکومت و کارهای اجتماعی کاری نداشت و فردی گوشه گیر و منزوی بود ! در حالیکه حضرت مسیح هم مثل سایر انبیاء الهی میخواستند احکام الهی را اجرا کنند و لفظ «مسیح» اشاره به این دارد که آن حضرت هم میخواسته حکومتی بر قرار کند و اتفاقا این مبارزه را هم شروع کردند و اولین درگیری ایشان با کاهنان معبد حضرت سلیمان بود، حکومت داخلی یهودیها را بزرگان بنی اسرائیل به عهده داشتند و آن حضرت با کاهنان درگیر میشوند که چرا احکام شریعت را خوب اجرا نمیکنند.
* مسیح پیش از بعثت
در قرآن درباره دوره قبل از بعثت ایشان مطلب خاصی نداریم؛ و مهمترین مطلبی که درباره این دوره گفته شده است، مسئله سخن گفتن در گهواره است که ایشان در گهواره سخن میگوید و خودش را بنده خدا معرفی میکند بیش از این درباره دوره کودکی ایشان به طور صریح مطلبی نداریم و از اناجیل هم گزارش دقیق و واضحی درباره کودکی ایشان به ما نرسیده است.
* دوران بعثت
اما وقتی ایشان به بعثت میرسند قرآن چهر های از اعمال و تکالیف ایشان معرفی میکند که ایشان چه کارهایی را انجام میدادند و چه تعالیمی داشتهاند؛ اولین کارهایی که قرآن از ایشان خبر میدهد، معجزاتی است که از ایشان سر زده است مانند شفای بیماران،؛ شفای کور مادر زاد؛ شفای کسی که مبتلا به پیسی شده است؛ زنده کردن مردگان؛ ساختن پرنده از گل و دمیدن روح در او به اذن الهی و تاکید هم میشود که همه اینها به اذن الهی است در سوره مائده آیه 110 میفرماید:
«إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْكُرْ نِعْمَتی عَلَیْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَیَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَكُونُ طَیْراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنی وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ 8
که اکثر معجزات مسیح در این آیه آمده است و در اناجیل هم به این معجزات اشاره شده است بجز سخن گفتن در گهواره و ساختن پرنده که این دو را در اناجیل نداریم؛ اما تعجب اینجاست که در انجیل یوحنا اولین معجزه ایشان را ساختن شراب میداند. 9
* نماز و عبادت
در اوصاف ایشان نماز و عبادت ذکر شده است که «وَ جَعَلَنی مُبارَكاً أَیْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا» 10 تصریحا به نماز و زکات اشاره میکند که ایشان از عابدان و زاهدان بودهاند و هیچ گاه شریعت را کنار نگذاشتهاند.
تناقض گویی که مسیحیت دچار آن میباشد این است که چرا مسیحیان به شریعت عمل نمیکنند و باید به این سئوال جواب دهند که چطور بود که حضرت عیسی (ع) اعمال عبادی اش را انجام میداد، ولی مسیحیان از عیسی تبعیت نمیکنند؛ از منظر قرآن، ایشان شریعت داشته و خودش هم به شریعت عمل میکرده است و دیگران را هم دعوت به آن شریعت کرده است و از نظر اخلاقی هم ایشان بسیار انسان نیکوکاری بودهاند «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا» 11 خدا به من وصیت کرده است که به مادرم نیکی کنم و جبار و شقی نباشم، برخلاف انجیل یوحنا که چهرهای پرخاشگر نسبت به مادر از ایشان نشان میدهد در همان انجیل یوحنا در «داستان شراب» وقتی مادرش به او میگوید، شراب ندارم، عیسی میگوید: «ای زن مرا با تو چکار است»12 و یک حالت پرخاشگری دارد بر خلاف قرآن که او را نسبت به مادر بسیار نیکو کار میشمارد و همچنین چهره عیسی در قرآن به عنوان شخصی مبارک مطرح میشود که «وَ جَعَلَنی مُبارَكا» 13 و انسانی صالح معرفی میگردد «وَ زَكَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ»14 و اینها همه نشان میدهد که اسلام چه چهره عالی از مسیح معرفی میکند و اناجیل سعی میکنند که عیسی را از آن مقام بلند بکاهند .
* مناظره حضرت رضا(ع) با دانشمند مسیحی
مسیحیت، حضرت عیسی را به عنوان پسر یکی از اقانیم سه گانه 15 معرفی میکنند و در مناظرهای که امام رضا(ع) با یکی از مسیحیان داشتند، حضرت خطاب به ایشان میگویند که حضرت عیسی اشکال بزرگی داشت و آن هم این بود که اصلا عبادت نمیکرد. آن عالم مسیحی ناراحت میشود و میگوید: «خیر ایشان شب و روز نماز میخواند» و بر صحبت خود نیز خیلی تاکید میکند در این وقت حضرت میفرمایند این مطلب که ایشان اهل عبادت بودهاند دلیل بر این مطلب است که ایشان خدا نیست و بنده خدا بودهاند.16 و این همه تاکید در اناجیل بر عبادت کردن ایشان دلیل بر همین مطلب است و قرآن هم او را به عنوان یک پیامبر معرفی میکند. 17
* تعالیم مسیح
قرآن بر دو نکته تاکید میکند یکی اینکه حضرت عیسی تایید کننده تورات بوده است «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ»؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامده ام که تورات را نسخ کنم بلکه آمده ا م آن را کامل کنم». حضرت عیسی(ع) خود شریعت داشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح میکند که بشارت دهنده به رسالت حضرت محمد(ص) است «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»18 در اناجیل، نکته دوم را نگفتهاند مگر انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده است و مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.
* سرنوشت مسیح:
در مورد سرنوشت مسیح همه اناجیل، گزارش تقریبا واحدی دارند که بر اساس آن؛ بزرگان معبد سلیمان جمع شدند و توطئهای چیدند و حضرت را دستگیر کردند و تحویل حاکم رومی دادند و حاکم رومی هم ابتدا نمیخواست ایشان را اعدام کند و در آخر تحت فشار یهودیان ایشان را به مکان اعدام مجرمین بردند و در کنار دو نفر دیگر ایشان را به صلیب کشیدند، حضرت هم در آنجا جان داد و ایشان را در قبری گذاشتند و بعد از مدتی دیدند در قبر نیست و از میان مردگان بر خواسته است و به آسمان رفته است؛ ولی قرآن این مطلب را قبول ندارد19 و تصریح میکند که حضرت مسیح زنده است و او را به صلیب نکشیدهاند، بلکه فردی را اشتباهی که مجرم هم بود به صلیب کشیدند. در برخی متون دیگر اسلامی آمده است که آن حضرت هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) به زمین بازخواهند گشت.
* حواریون:
حوارییون، استمرار دهندگان نهضت مسیح هستند و در اناجیل اربعة در بخش «اعمال رسولان» به حوارییون پرداخته است.
قرآن حواریون را انسانهایی پاکیزه، مومن و خوش قلب معرفی میکند20 و چهره وجیهی از ایشان بیان میکند و وصی حضرت عیسی هم از بین آنها بودهاند، اما در اناجیل اینگونه نیست بلکه چهرههای نامناسب و زشتی از آنان معرفی میکند که ایشان افرادی کم فهم و سست دل و بی ایمان بودهاند و خیلی در اجتماع تاثیر گذار نبودهاند 21؛ بر خلاف اسلام که ایشان را مومن و وارسته میداند.
اناجیل اربعة چهرهای از مسیح معرفی میکند که هرچند گزارش کاملی هم نمیدهد ولی با وجود همه اینها آن چهرهای که اناجیل از ایشان ترسیم میکنند غیر از آن چهرهای است که مسیحیان به آن توجه دارند.
حضرت عیسی آمده بود تا قوانین شریعت و الهی را اجرا بکند و نیامده بود تنها خودش و چند نفر را نجات بدهد، آن حضرت اهل کوشش و جهاد بودند؛ در «لوقا» باب 12 آیه 49 تا 53 آمده است «من آمده ام تا آتشی در زمین بپا افروزم پس آن چه میخواهم الان در گرفته است» پس معلوم میشود که حضرت عیسی(ع) برای مبارزه آمده است و حتی یارانش را دعوت میکند تا شمشیر و ادوات جنگی تهیه کند تا بتواند مبارزه کنند و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته و آن را بخرد» – لوقا باب 32 آیه 7 –
این که نسبت به مسیح میگویند: به سیاست کاری نداشته است اینگونه نبوده است بلکه مستقیما به پادشاه حمله میکند، مسیحیان میگویند که آن حضرت سکولار بود اصلاً اینگونه نیست، ایشان فردی سیاسی و مبارز و قوی بوده است و سیاست او عین دیانت او و دیانت او عین سیاست او بوده است
پینوشتها:
[1] - بیت اللحم یکی از شهرهای ایالت ناصره در فلسطین امروزی میباشد .
[2] - مریم: 16
و در این كتاب از مریم یاد كن، آنگاه كه از كسان خود، در مكانى شرقى به كنارى شتافت.
[3] - کریسمَس (به انگلیسی: Christmas) (به فرانسوی: Noël) روزی است که برپایه گاهشماری مسیحیان زادروز عیسی دانسته میشود و بزرگترین جشن مسیحیان جهان میباشد. مسیحیان این روز را با آیینهای ویژه برگزار میکنند. برای نمونه درخت کریسمس را میآرایند و شخصیتی به نام بابانوئل در این روز پیشکشهایی به مردم میدهد. بیشتر مسیحیان این جشن را در ?? دسامبر برگزار میکنند.
سرچشمه این جشن را در مهرپرستی -که کیش رومیان پیش از گرویدن به مسیحیت بود- میدانند.
منبع: محمد بهشتی؛فرهنگ صبا / ویکیپدیای انگلیسی،نسخه ?? دسامبر ????
[4] - مریم آیات 27-32
(مریم) در حالی كه او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند:) «ای مریم! كار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! (27)ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد كارها (28)(مریم) به او اشاره كرد; گفتند:) «?گونه با كودكی كه در گاهواره است سخن،) بگوییم؟!» (29)(ناگهان عیسی زبان به سخن،) گشود و) گفت: «من بنده خدایم; او كتاب (آسمانی) به من داده; و مرا پیامبر!) قرار داده است! (30)و مرا - هر جا كه باشم- وجودی پربركت قرار داده; و تا زمانی كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصیه كرده است! (31)و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده; و جبار و شقی قرار نداده است! (32)
[5] - (3) آلعمران: 42
و [یاد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم، خداوند تو را برگزیده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.»
[6] - المائدة: 75
مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ كانا یَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَكُونَ
مسیح، پسر مریم جز پیامبرى نبود كه پیش از او [نیز] پیامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا مىخوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را براى آنان توضیح مىدهیم؛ سپس ببین چگونه [از حقیقت] دور مىافتند
[7] - آلعمران: 45
[یاد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: «اى مریم، خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود، كه نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده مىدهد، در حالى كه [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.»
[8] - المائدة: 110
[یاد كن] هنگامى را كه خدا فرمود: «اى عیسى پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آنگاه كه تو را به روحالقدس تأیید كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى؛ و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آنگاه كه به اذن من، از گِل، [چیزى] به شكل پرنده مىساختى، پس در آن مىدمیدى، و به اذن من پرندهاى مىشد، و كور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا مىدادى؛ و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون مىآوردى؛ و آنگاه كه [آسیب] بنىاسرائیل را -هنگامى كه براى آنان حجّتهاى آشكار آورده بودى- از تو باز داشتم. پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند: این[ها چیزى] جز افسونى آشكار نیست.
[9] - انجیل یوحنا باب دوم
و در روز سیّم در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت كردند و چون شراب تمام شد مادر عیسی بدو گفت شراب ندارندعیسی به وی گفت ای زن مرا با تو چه كار است ساعت من هنوز نرسیده است مادرش به نوكران گفت هر چه به شما گوید بكنید و در آنجا شش قدح سنگی بر حسب تطهیر یهود نهاده بودند كه هر یك گنجایش دو یا سه كیل داشت عیسی بدیشان گفت قدحها را از آب پر كنید و آنها را لبریز كردندپس بدیشان گفت الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید پس بردندو چون رئیس مجلس آن آب را كه شراب گردیده بود بچشید و ندانست كه از كجا است لیكن نوكرانی كه آب را كشیده بودند میدانستند رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته بدو گفت هر كسی شراب خوب را اوّل میآورد و چون مست شدند بدتر از آن لیكن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی و این ابتدای معجزاتیست كه از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر كرد و شاگردانش به او ایمان آوردند
[10] - مریم: 31
و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است،
[11] - مریم: 32
[12] - انجیل یوحنا باب دوم
[13] - مریم: 31
[14] - (6) الأنعام: 85
وَ زَكَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ (85)
[15] - آشنایی با ادیان بزرگ حسین توفیقی؛ ص 150
از آنجا كه مسیحیان معتقدند روح القدس پیوسته كلیسا را ارشاد میكند،آنان از رویایمان خود میگویند كه فهمیدن راز تثلیث پیوسته به كمك پاپها،شوراها،اندیشمندانو عارفان،به رشد و پیشرفت خود ادامه خواهد داد.نخستین شوراهای كلیسایی اعلامكردند كه خدا یكتا،ولی دارای سه اقنوم است.كلمه اقنوم از ریشه یونانی و به معنای راهوجود است.بر این اساس،اقانیم سه گانه سه راه یا سه حالت برای وجود خدا و عمل اوست.نویسندگان مسیحی عرب زبان برای رساندن مفهوم تثلیث،از واژه یونانی الاصل«اقنوم»و از كلمه«صفت»(به معنای مظهر)استفاده كردهاند. معادل لاتینی كلمه «اقنوم»(به معنای نقاب)است.
[16] - مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج5 119
در مجلس مباحثهاى كه مأمون براى علماى مذاهب و ادیان تشكیل داده بود و حضرت رضا (ع) نماینده مسلمانان بود، بین حضرت رضا و عالم مسیحى درباره الوهیّت یا عبودیّت عیسى (ع) بحث درگرفت. عالم مسیحى براى عیسى مقام الوهیت و فوق بشرى قائل بود. حضرت رضا (ع) فرمود: «عیسى مسیح همه چیزش خوب بود جز یك چیز و آن این كه بر خلاف سایر پیامبران به عبادت علاقهاى نداشت!» عالم مسیحى گفت: «از تو اینچنین سخن عجیب است، او از همه مردم عابدتر بود».همینكه حضرت رضا اعتراف عبادت عیسى را از عالم مسیحى گرفت، فرمود: «عیسى چه كسى را عبادت مىكرد؟» آیا عبادت دلیل عبودیّت نیست؟ آیا عبودیّت دلیل عدم الوهیّت نیست؟
[17] - مائدة: 75
مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُل
[18] - صف: 6
وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ (6)
(61) الصف: 6
و هنگامى را كه عیسى پسر مریم گفت: «اى فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را كه پیش از من بوده تصدیق مىكنم و به فرستادهاى كه پس از من مىآید و نام او «احمد» است بشارتگرم.» پس وقتى براى آنان دلایل روشن آورد، گفتند: «این سحرى آشكار است.»
[19] - نساء: 157
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً (157)
و گفته ایشان كه: «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را كشتیم»، و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، لیكن امر بر آنان مشتبه شد؛ و كسانى كه در باره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شكّ شدهاند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پیروى مىكنند، و یقیناً او را نكشتند.
[20] - آلعمران: 52-53
فَلَمَّا أَحَسَّ عیسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (52) رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ (53)
چون عیسى از آنان احساس كفر كرد، گفت: «یاران من در راه خدا چه كسانند؟» حواریون گفتند: «ما یاران [دین] خداییم، به خدا ایمان آوردهایم؛ و گواه باش كه ما تسلیم [او] هستیم. پروردگارا، به آنچه نازل كردى گرویدیم و فرستاده[ات] را پیروى كردیم؛ پس ما را در زمره گواهان بنویس.
[21] - انجیل متی باب 20 آیه 17؛ لوقا باب 25 آیه
- نظرات (0)
عواملی که زندگی را شیرین می کند
1. عدم اعتماد به نفس اعتماد به نفس یعنی توجه و تکیه به توانمندی ها و موهبت های فردی که از جانب خداوند به انسان عطا شده و آن، یکی از ویژگی های شخصیتی است که با وجودش، فرد به خود اجازه می دهد، به خویشتن و موقعیت های اطراف نگرش مثبت داشته باشد. انسان مۆمن با یقین به قدرت و عظمت پروردگار احساس قوت می کند و با اعتماد کامل، کار خود را به خدا واگذار می کند، چون می داند خداوند ناظر بر بندگان خویش است و آنان را یاری می نماید: «... و كارم را به خدا مى سپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بیناست.» (غافر/44) در مقابل افرادی که نسبت به خود مطمئن نیستند، همیشه نیاز به تأیید دیگران دارند و چون به توانایی های خود اعتماد ندارند، از خطر کردن پرهیز میکنند. در واقع عدم اعتماد به نفس ناشی از ضعف ایمان انسان هاست، با تقویت ایمان می توان بر ضعف اعتماد به نفس چیره گشت. 2. خشم خشم احساسی است که بسیاری از مردم در اوقات مختلف آن را تجربه می کنند و در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده است ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد، تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می شود. خداوند از بندگان متقی خود که جانشینان او در روی زمین هستند، انتظار دارد در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو برند و از خطا و اشتباه دیگران بگذرند: «همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نیكوكاران را دوست دارد.»(آل عمران/134) انسان خشمگین، قدرت تصمیمگیری صحیح خود را از دست می دهد و شاید هر لحظه مرتکب عمل ناخوشایندی شود که عواقب سخت و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. 3. ترس و غم ریشه ترس معمولاً در دانسته های انسان نهفته است. گاهی نیز ترس به دلیل از دست دادن امکانات مادی یا معنوی ای است که فرد دارد. با قدرت ایمان و اراده میتوان ذهن را از افکار منفی آزاد کرد و تفکرات مثبت را جایگزین آن نمود. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که ترس و غم در دل مۆمن راه ندارد: «آگاه باشید، كه بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى شوند.» (یونس/62) 4.بخل بخل و خساست نقطه مقابل بخشش و سخاوت است. برای دستیابی به خواستهها در زندگی، ابتدا لازم است دست بخشش داشت. خداوند در ملامت و مذمت بخیلانی که اموال خود را انفاق نمیکنند میفرماید: «و كسانى كه به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا كرده، بخل مى ورزند، هرگز تصور نكنند كه آن [بخل] براى آنان خوب است، بلكه برایشان بد است. به زودى آنچه كه به آن بخل ورزیده اند، روز قیامت طوق گردنشان مى شود. میراث آسمان ها و زمین از آنِ خداست، و خدا به آنچه مى كنید آگاه است.» (آل عمران/180) 5. بزرگ شمردن مصیبت ها برخی عادت کردهاند مشکلات را بزرگ جلوه دهند و به این ترتیب همیشه موضوعی برای ناله و شکایت دارند. رفتار انسان در مقابل رخدادهای زندگی تحت تأثیر نگرشی است که نسبت به آن حوادث دارد. قرآن بر این نکته تأکید می کند که همواره در کنار سختی ها و مشکلات آسایش و آرامش وجود دارد: «پس [بدان كه] با دشوارى، آسانى است. آرى، با دشوارى، آسانى است.» (انشراح/ 5 و 6) هرگز نباید از فضل خدا ناامید شد. کسی که مشکلات را می پذیرد و در برابر سختی ها ایستادگی به خرج می دهد، خواهد دید که سختی ها به آسایش مبدل خواهند شد. اگر انسان ایمان داشته باشد که می تواند از پس مشکلات خود برآید، بیش از نیمی از راه را برای رسیدن به موفقیت پیموده است. 6. ترس از شکست های گذشته یکی دیگر از نکاتی که مانع تفکر مثبت میشود ترس از شکست های گذشته است. اگر در زندگی انسانهای موفق دقت شود به دست خواهد آمد که بارها شکست را تجربه کردهاند. اخراعات بزرگ پس از تجربه از شکست های فراوان به وجود آمده و جاودان شدهاند. این نکته تفاوت بین انسان های مۆمن و مثبت اندیش و بی ایمان و منفیباف است. خداوند در بیان این تفاوت چنین میفرماید: «و حال آنكه شما چیزهایى از خدا امید دارید كه آنها امید ندارند، و خدا همواره داناى سنجیدهكار است.»(بقره/104) مهم آن است که انسان آگاه باشد که شکست های گذشته او را به سوی درماندگی نکشاند، بلکه شکست ها را به منزله تجربههایی جهت رسیدن به موفقیت تلقی شوند. 7. حسد حسادت یکی از صفات مذموم و ناپسند از منظر دین و روانشناسی است. حسد آن است که شخص از نعمتی که به دیگری اضافه شده، کراهت پیدا کند و مایل باشد که آن نعمت از وی گرفته شود و زوال یابد. خداوند در قرآن میفرماید: «و از شرّ [هر] حسود، آن گاه كه حَسَد ورزد.» (فلق/5) انسان حسود در درون خود احساس آرامش و امنیت نمی کند. درون ناآرام نمیتواند نگرش صحیح به دنیا و رویدادها داشته باشد. انسان حسود به علت تفکر منفی درباره خود از دیدن پیشرفت و موفقیت دیگران، احساس ناراحتی می کند و به جای اینکه به تلاش کردن جهت موفقیت خود بیندیشد، دائم در حال حسادت به موفقیت انسان های دیگر است و در نتیجه، خود را نیز از رسیدن به موفقیت محروم می سازد. 8. سوء ظن سوء ظن و گمان بد در مورد دیگران یکی از آفات مثبت اندیشی است. چه بسا سوء ظنهایی که باعث بر هم زدن دوستی ها و حتی اختلاف در روابط خانوادگی شده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از بسیارى از گمان ها بپرهیزید كه پارهاى از گمان ها گناه است ...». (حجرات/12)
سوء ظن یکی از علل ناراحتی های روحی و روانی است و موجب ایجاد اضطراب و نگرانی در انسان میشود. خداوند رحمان با اینکه به گناهان آشکار و پنهان انسانها عالم است، باز به آن ها وعده بخشش می دهد، پس چگونه بنده هایش تنها با گمان و احتمال در مورد دیگران حکم صادر می کنند؟! برای آنکه آدمی بتواند خود را به داشتن تفکر مثبت عادت دهد و بر آن پایدار بماند، بایستی برخی موانع را از راه خویش دور ساخته و روح خویش را از رذائل اخلاقی مبرا سازد. مهم ترین موانع در این زمینه عبارتند از: عدم اعتماد به نفس، خشم، ترس و غم، بخل، بزرگ شمردن مصیبتها، ترس از شکست های گذشته، حسد و سوء ظن. فرد مۆمن میتواند با تهذیب نفس جان خویش را از این امور دور ساخته و زندگی شیرین را برای خود و دیگران به ارمغان آورد منبع: مقاله «بررسی تأثیر مثبت اندیشی از دیدگاه قرآن و حدیث»؛ محمدحسین توانایی، الهه سلیم زاده.بسیار اتفاق می افتد که بلافاصله پس از تصمیم مثبت، موانع و مشکلاتی به وجود میآیند. اصولاً مسائل و مشکلات زندگی، واقعیت هایی غیر قابل اجتناب هستند که در بعضی موارد گریزی از آن ها نیست. مهم روش برخورد با این گونه رخداد هاست. در این بخش به بررسی کوتاه برخی از موانع تفکر مثبت پرداخته می شود.
موانع مثبت اندیشی
نتیجه
-
نظرات (0)
غذای دوزخیان به روایت قرآن
خداوند متعال سرنوشت انسان را به گونهای رقم زده است كه در دامن طبیعت رشد كند و به طور كامل بدان وابسته و نیازمند باشد. در مقابل طبیعت را نیز طوری آفرید كه در خدمت انسان قرار گیرد و نیازهای وی را برآورد و زمینهساز حیات و بقای او باشد
گیاهان در قرآن
قرآن به مناسبت های گوناگون از گیاهان و فرآورده های گیاهی نام برده است.
خداوند به انجیر و زیتون سوگند یاد کرده است، بر بنی اسرائیل ترنجبین فرستاده، از موز و سدر در بهشت سخن به میان آورده، انگور و انار را ازمیوه های بهشتی معرفی کرده، بر فراز سر حضرت یونس (علیه السلام) کدو رویانده و بیان می کند که چگونه بنی اسرائیل به یک نوع غذا قناعت نورزیدند و از حضرت موسی خیار، سبزی، سیر، عدس و پیاز خواستند. همچنین از گیاهان، درختان و میوه های خاصی نیز سخن گفته شده است.
انار (رمّان)
از این میوه سه بار در قرآن یاد شده است: یک بار در کنار خرما، انگور و زیتون، (انعام: 99) بار دیگر در کنار خرما و زیتون (انعام: 141) و بار سوم از وجود این میوه در بهشت سخن به میان آمده است. (الرحمن: 68)
انجیر (تین)
قرآن یک بار از آن نام برده است و اختصاصاً سورهای را به نام خود دارد. (تین: 1)
انگور (عنب)
به صورت «عنب» و «اعناب» بیش از ده بار در قرآن از آن نام برده شده است: برای تأمل در چگونگی پدید آمدن و رسیدن آن، (انعام: 99) برای تأمل در یکسان نبودن انگورها از نظر کیفیت (رعد: 4) و دیگر بار پدید آمدن آن که از نشانههای خداوندی است. (نحل: 11؛ یس: 34) شربت پدید آمده از انگور که «رزق نیکو» معرفی شده، (نحل: 67) شرط کفار برای ایمان آوردن به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) مبنی بر اینکه باغ انگور داشته باشد، (اسراء: 91) یاد کردی از شخص مغروری که باغ انگورش به خاطر غرورش از بین رفت (کهف: 32 ـ 42) یادکردی از آن به عنوان نعمت الهی، (مومنون: 19) وجود داشتن آن در بهشت (نبأ: 32) و بیان ارتباط بین باران و سرسبزی تاکستان های انگور (عبس: 28) از جمله مواردی است که قرآن از انگور نام برده است.
پیاز (بصل)
قرآن در ماجرای بنیاسرائیل که به یک نوع غذا قناعت نکردند، از پیاز نام می برد؛ چیزی که بنی اسرائیل از حضرت موسی (علیه السلام) درخواست کردند. (بقره: 61)

ترنجبین(منّ)
قرآن سه بار از عطای «منّ و سلوی» برای بنی اسرائیل یاد کرده است. (بقره: 57؛ اعراف: 160؛ طه: 80) اما اینکه مقصود از «منّ» چیست، در میان مفسران اختلاف نظر است.
برخی آن را شیره درخت دانسته و بعضی نان مخصوصی که شب ها بر آن ها فرود می آمده است.
عدهای نیز قارچ را نوعی از آن دانستهاند؛ ولی به نظر میرسد ممکن است بر اثر باران های نافعی که می باریده، درختان آن محیط، صمغ و شیره مخصوصی بیرون می دادهاند و بنی اسرائیل در ضمن گردش خویش به این درختان رسیده و از شیره آن ها استفاده کردهاند.
در قرآن «منّ» سه بار مطرح شده و در هر سه آیه همراه با سلوی آمده است. سلوی همان بلدرچین است. (فاروقی، گیاهان در قرآن، ترجمه احمد نمایی، ص 17)
حنا(کافور)
واژه کافور یک بار در قرآن به کار رفته و در آن از شربتی سخن به میان آمده که با طعم کافور است و اهل بهشت از آن مینوشند. (انسان: 5) اما اینکه کافوری که در قرآن به کار رفته، کافور امروزی است یا نه؟
فاروقی در کتاب «گیاهان در قرآن» پس از بررسی ترکیبات شیمیایی کافور امروزی می نویسد: «کافور دارویی است بسیار سودمند در پزشکی؛ هم برای کاربرد خارجی و هم برای مصرف داخلی، اما برای تهیه غذا و ماده افزودنی به شربت ها مناسب نیست.» (گیاهان در قرآن، ص 17)
وی به این مسئله اشاره می کند که در زمان حمله عرب ها به عراق و ایران، آنان با ماده سفیدی رو به رو می شوند که فکر می کنند نمک است، اما به آن ها گفته می شود این ماده دارویی است که در فارسی به آن کافور می گویند. بر این اساس كافوری كه در قرآن مطرح شده و در عهدین و موارد دیگر نیز به كار رفته، همان «حنا» ست.
طبرسی معتقد است: «کافور اسم چشمهای است در بهشت، ولی گفته شده رایحه دلانگیز شربت بهشتیان همانند کافور است.» (مجمعالبیان، ج10، ص 407)
خارسم (ضریع)
ضریع یک بار در قرآن نام برده شده و آن، غذای دوزخیان است؛ غذایی که نه سیر می کند و نه نیرو ایجاد میکند. خارسم گیاهی است پلید و تلخ که چارپایان آن را نچرند و به دلیل بدمزگی و وجود سمّ در آن حتی به آن نزدیک نیز نشوند. (فرهنگ معین، ذیل واژه خارسم)
خردل
این واژه دو بار در قرآن مطرح شده و در هر دو آیه ضرب المثل خردی و کوچکی به حساب آمده است. (انبیاء: 47؛ لقمان: 16) دکتر معین می نویسد: «گیاهی است ... که دو نوع سفید و سیاه دارد، برگ هایش شبیه برگ ترب ولی کوچک تر از آن است، دارای گل های زرد و دانه های ریز و قهوهای و طعم تند است، دانه های آن را پس از کوبیدن در آب یا سرکه خمیر سازند و با غذا جهت تحریک اشتها تناول کنند.» (فرهنگ معین، ذیل واژه خردل)
- نظرات (0)
تفسیری از قوّامیّت مردان در بیان قرآن

در طی رشد اندیشه اسلامی و دگرگونی در دانش مسلمانان، ما مواجه با تحول در تفسیر و نو به نو شدن فهم مفسران از آیات قرآن هستیم.
هر چند پیدایش تفسیر در آغاز با کاوش در واژگان قرآن شکل گرفت، اما هر چه می گذشت، نگاه مسلمانان به قرآن به لحاظ کمی و کیفی گسترش می یافت و فهم مسلمانان با نقادی بیشتر انجام می گرفت
یکی از آیاتی که در دوره های مختلف مورد توجه مسلمانان بوده و دگرگونی و حتی نزاع هایِ تفسیریِ فراوانی درباره آن انجام گرفته و با نگاه های متفاوت اجتماعی همراه بوده، تفسیر آیه 34 نساء مخصوصاً قسمت قوّامیت این آیه است.
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیًّا كَبِیرًا
مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنكه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنكه از اموالشان خرج مىكنند. پس، زنانِ درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه ها از ایشان دورى كنید و [اگر تأثیر نكرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش] مجویید، كه خدا والاى بزرگ است.
در این آیة سه فراز مستقل دارد، به گونه ای با هم مرتبط هستند و ما در این مقاله به بررسی فراز اول این آیه می پردازیم:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ
فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ
وَ اللاَّتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیًّا كَبِیراً
بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ، به معنای تصویر برتری عده ای از افراد جامعه بر افراد دیگر آمده و نه الزاماً زنان. و شاهد بر مسئله این است که نگفته است، بما فَضَّلَ اللَّهُ الرجال علی النسا، و نیز پاسخ قرآن به عده ای است که خواهان مساوات بودند
نكات فراز نخست آیه:
1- کلمه قَوَّامُونَ، از ماده قَوَمَ، و قیام گرفته شده و قواّم، در لغت به كسی گفته می شود که به پا ایستاده و کارها را به خوبی و مصلحت انجام می دهد. [1]
قیّم، و قَیّام و قوّام، برای صیغه مبالغه و از باب تکثیر آمده، و به کسی گفته می شود که بسیار تدبیر می کند.
در مفردات راغب به دو شیوه معنا شده، یا قیام با تسخیر، یا قیام با اختیار.
منظور از قیام با تسخیر، احاطه، و بکارگیری است. اما قیام با اختیار، بهره گیری با پذیرش مسئولیت نگهداری و رعایت مصالح است. (المراعاة للشئ و الحفظ له) و نمونه های اختیاری قیام در قرآن فراوان است.
یکی از نمونه های آن همین آیه است و نمونه دیگر، قیام به لیل (زمر/9)، شب زنده داری، ذکر برخاسته و نشسته «قیامی و قعودی» (آل عمران/191) است. [2]
لذا گفته شده، به معنای، نظارت و پیگیری و مراقبت زیاد است. برخی به معنای اعمال قدرت گرفته اند. بعضی ها گفتهاند: مجموع اینها یعنی مدیریت – بعضی دیگر به معنای نگهبانی و مواظبت گرفته اند و بعضی هم به معنای مجری و اجرا كننده قانون، مانند قوامون به قسط. (مائده/8)
2- نکته دیگر جمله: بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ، است که به معنای تصویر برتری عده ای از افراد جامعه بر افراد دیگر آمده و نه الزاماً زنان. و شاهد بر مسئله این است که نگفته است، بما فَضَّلَ اللَّهُ الرجال علی النسا، و نیز پاسخ قرآن به عده ای است که خواهان مساوات بودند.
از سوی دیگر، عده ای این آیه را دلیل بر فضلیت ذاتی مردان بر زنان گرفته اند. در حالی که این آیه، مسئله فضیلت برخی بر برخی دیگر را مطرح می کند، نه فضیلت مردان بر زنان.
آیه دلالت دارد که به دلایلی مردها در خانه حق اعمال مدیریت دارند. زیرا هر گروه و جامعه و جمعیت و نهاد و كانونی باید مدیری داشته باشد كه كارها را نظم دهد و هماهنگ كند و در صورت بروز اختلاف نظر تصمیم بگیرد.
خانواده از همین نهادهای اجتماعی است كه اصل آن با صفا و صمیمیت و توافق كارها را اداره میكند. اما اگر در جایی اختلاف نظر و سلیقه پدید آمد، که نمی توان برای هر مسئله ای به دادگاه و محام مراجعه کرد.

اگر خانواده، هماهنگ كنندهای نداشته باشد، یا زن و مرد در ادارة امور آن برابر باشند، ناچار باید برای حل اختلاف خود در هر موقع به دیگری و یا دادگاه رجوع كنند و این برخلاف اصل سهولت، آرامش، تحفظ و رازداری است.
قرآن فصل خصومت كرده و برای تثبیت خانواده و رعایت مصلحت این نهاد، مسئولیت را به مرد داده است و این مسئولیت، امتیاز و حق فردی برای شوهر محسوب نمی شود.
3- مفهوم واگذاری مدیریت به مردان به این معنا نیست كه زنان از شرایط انجام مدیریت برخوردار نیستند، چون در قرآن با تعبیر«بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» آمده است، در میان زنان گاه، زنانی با توانایی های بیشتر از مردان یافت میشود، لذا با واژه بعض آمده است. [3]
قوامیت رجال، یعنی نوع رجال، نه همه مردان (یعنی همسر آن زن) و از این رو می تواند در مواردی برعکس باشد، و زنی برمردی قوامیت داشته باشد، به گونه ای که او اداره خانه را به عهده می گیرد، مرد بیمار است، کار نمی کند، معیشت به عهده زن یا طرفین است
نتیجه گیری از این فراز از آیه:
1- قوامون به معنای حق مدیریت است و این حق به دلیل برتری های نوعی افرادی بر افراد دیگر و از آن جمله توانایی های انجام کارهای سنگین در مردان و پذیرش معیشت خانواده است. و به معنای تدبیر و مدیریت و پا خواستن و ایستادگی كردن و تلاش و كوشش داشتن مرد است، چون لازمة قیام اهتمام است.
2- قوامیت رجال، یعنی نوع رجال، نه همه مردان (یعنی همسر آن زن) و از این رو می تواند در مواردی برعکس باشد، و زنی برمردی قوامیت داشته باشد، به گونه ای که او اداره خانه را به عهده می گیرد، مرد بیمار است، کار نمی کند، معیشت به عهده زن یا طرفین است.
3- این آیه در پاسخ به خواستهای از زنان نازل شده كه میگفتهاند: «لَقینا إستوینا مَعَ الرجال فِی المِیراثِ و شَرَكناهُم فِی الغَزوَة» [4] ما را با مردان همسان از مسئولیت و مدیریت و ارث بگیرید و ما هم بتوانیم در جنگ ها مانند مردان شرکت کنیم.
قرآن پاسخ می دهد: مردان مسئولیت در کارهای سنگین و خانواده را دارند، و اگر در ارث دو برابر زنان ارث می برند، چون مهریه و مخارج زندگی به عهده آنان است؛ و لذا نمی خواهد بگوید همه مردان برتری بر همه زنان داده شده، گویی میخواهد حكم اغلبیت را بیان كند. این برتری هم جنبه عقلی و علمی و مرتبه كمالات ندارد، بلكه به لحاظ ساختار بدنی و موقعیت اجتماعی است.
4- واژه «بِما أَنْفَقُوا» به صیغة ماضی آمده تا اشاره به یکی از علل قوامیت یعنی لزوم تأمین نفقه زن كند؛ چون از پیش چنین روشی بوده كه مردها اداره زندگی و نفقه خانه و همسر را به عهده میگرفتند و لذا تعبیر «بِما أَنْفَقُواِ من اموالهم» با لفظ ماضی آمده و استفاده میشود كه قوامیت و انفاق، ناظر به واقعیت اجتماعی و اغلبیت روشی جامعه و از باب حجت خطابی، یعنی ناظر به ذهنیت غالب بشر بیان شده است.
پی نوشت ها:
[1]- ابن عاشور، ج 5/38.
[2]. مفردات الفاظ القرآن، ص690، تحقیق داودی .
[3]- مغنیه، تفسیر الكاشف، ج 2/315الی 316.
[4]. ف
منابع:
مجله عصر ما؛ مقاله حقوق زن و سرپرستى مرد در نگاه مفسران قرآن
پایگاه قرآنی حجت الاسلام ایازی
ی الدر المنثور 2: 153- همچنین: ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج 5/38.
- نظرات (0)
همسر خوب می خواهی، بسم الله
در حدیثی آمده است که «من اکثر الاستغفار»، کسی که زیاد استغفار کند، 4 چیز به دست میآورد: «جعل الله له من کل همٍ و غمٍ فرجا» اگر غم و غصه دارد، غم و غصه اش بیرون می آید.
آدم گاهی اوقات بی خودی غم و غصهاش میشود، در آن لحظه تسبیح را بردارید ، استغفار کنید. قطعاً حالتان خوب می شود.
بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی:
نقش استغفار در دور شدن بلا از انسان
دوم: «من کل خوفٍ امنا» گاهی اخبار ناخوشایند را میدهند. اگر استغفار کنی، هیچ خبری نمیشود، یه نفر دشمن داری، تهدید کرده که امشب ترورت میکنم، استغفار کنی، او را یکی دیگر ترور میکند و راحت میشوی، اگر استغفار کردهای از کسی نترس و فقط از خدا بترس.
سوم: «من کل ضیقٍ مخرجا» صاحبخانه تو را جواب کرده؟ سفته هایت عقب افتاده؟ گرفتاری؟ اگر استغفار کنی همه اینها درست می شود.
مهمترین عامل نجات از مشكلات و سختى ها و بهترین سبب زدودن غم و اندوه در كلمات نورانى پیامبر و اهل بیت پاكش (علیهم السلام) استغفار و عذرخواهى از خداى مهربان، معرفى شده است.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن زیبایى مى فرمایند:
هر كس غم و غصه اش زیاد است، باید زیاد استغفار كند. (كافى، ج 5، ص 316)
و نیز در عبارت دیگرى میدان تأثیر استغفار را گسترده تر معرفى كرده و فرموده اند:
بر تو باد به استغفار و عذر خواهى از خداوند كه استغفار نجات دهنده (انسان از مشكلات و سختى ها) است. (همان)
امام هادى (علیه السلام)، براى رهایى از مشكلات وناروایى ها، به استغفار به عنوان دعایى خاصّ كه مورد تأكید پدران گرامیشان (علیهم السلام) نیز بوده است، سفارش مى كنند. (بحار الانوار، ج 90)
زیاد استغفار كن و زبانت را به تلاوت سوره «اِنا اَنْزلناهُ » تر و تازه گردان (سوره قدر را مرتّب تلاوت كن)
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در كلام دلنشینى، براى نجات از غم و اندوه و تنگناهاى زندگى، به زیاد گفتن استغفار سفارش كرده اند:
هر كس زیاد استغفار كند خداوند، نسبت به هر غصّه و اندوهى گشایشى برایش قرار دهد و از هر تنگنایى راه خروجى پیش پایش گذارد ، و از جایى كه گمان ندارد او را روزى دهد. (همان)
*حل مشکل ازدواج با ذکر استغفار!
اگر در گرفتاری هستید، اگر مشکل ازدواج دارید، اگر منزل میخواهید، استغفار کنید، خدا گره از کارهاتان باز می کند، اما باید شرایط استغفار را هم مراعات کرد.
چهارم اینکه «و رزقه من حیث لا یحتسب» از جایی که گمان نداری استغفار کنی، می آید، همسفر خوب پیدا می کنی. (وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَیُوْتِ كُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْمٍ كَبِیرٍ) (سوره هود، آیه 3)
و اینكه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه كنید، [تا اینكه] شما را با بهرهمندى نیكویى تا زمانى معیّن بهرهمند سازد، و به هر شایسته نعمتى از كَرَم خود عطا كند، و اگر رویگردان شوید من از عذاب روزى بزرگ بر شما بیمناكم.
(اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْكُم مِّدْرَارًا * وَیُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا) (سوره نوح، آیه 10 ـ 12)
از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است.
[تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.
و شما را به اموال و پسران، یارى كند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد.
امام رضا (علیه السلام) حدیث زیبایى را از پدران خویش، از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى كنند كه فرمودند:
كسى كه روزیش به كندى به دست مى آید، باید استغفار كند و از خدا آمرزش طلبد. (بحارالأنوار، ج 90، ص 277)

امیرالمومنین (علیه السلام) نیز، در سخن پربارى استغفار را سبب افزایش روزى شمرده، مى فرمایند:
استغفار و طلب آمرزش از خداوند روزى انسان را زیاد مى كند. (همان، ج 90، ص 277)
امیرالمومنین (علیه السلام)، براى دست یافتن به روزى بیشتر و افزایش مال و ثروت، استغفار خاصّى را با مضامین عالى، به مرد عربى ـ كه سخت گرفتار بود ـ آموختند. بعد از یك سال كه آن را هر شب قبل از خواب تلاوت كرده بود، خدمت مولا آمد و عرض كرد:
یا امیرالمومنین! خداوند نعمتش را بر من تمام كرد و آن قدر به من مال و ثروت عطا فرمود كه از زیادیش، نگهدارى آن اموال برایم سخت شده است و جایى براى محافظت گوسفندان و شتران فراوانى كه خداوند روزیم كرده است ندارم. (صحیفة العلویة الجامعة، ص 659)
رزق همهاش پول نیست
در احادیث که آمده اگر این کار را بکنی رزقت زیاد میشود، رزق معنوی رزق است، رفیق خوب رزق است، همسفر خوب هم رزق است، هر وقت میخواهید مسافرت بروید، چند بار استغفار کنید تا یک همسفر خوب داشته باشید.
در سایه استغفار، انسان از غم و غصه رهایی پیدا میکند و بلا از او دور میشود. ازدواج با استغفار رابطه دارد ، هرچه استغفار بیشتر، همسر مناسب تر خواهی داشت.
استغفار کن، بچه دار می شوی!
در روایتی امام باقر (علیه السلام) دستور استغفار براى فرزند دار شدن را به این گونه بیان مى كنند.
سلیمان بن جعفر گوید: مردى خدمت امام باقر (علیه السلام) آمد و از كمى فرزند به محضر آن حضرت گلایه كرد و گفت از كنیزان و زن هاى آزاد، فرزند مى خواهد ولى با این كه شصت سال از عمرش مى گذرد هنوز روزیش نشده است. امام (علیه السلام) فرمودند:
مهمترین عامل نجات از مشكلات و سختى ها و بهترین سبب زدودن غم و اندوه در كلمات نورانى پیامبر و اهل بیت پاكش (علیهم السلام)استغفار و عذرخواهى از خداى مهربان، معرفى شده است
مدت سه روز بعد از نماز عشا و نماز صبح، هفتاد مرتبه بگو: « سبحان الله » و هفتاد مرتبه استغفار كن و در انتهاى ختم استغفار ، فرمایش خداوند در قرآن را بخوان كه فرموده است:
(اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا، یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْكُم مِّدْرَارًا، وَیُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا) (سوره نوح، آیه 10 ـ 12)
سپس در شب سوم با همسرت همبستر شو. البتّه كه با اجازه خداوند، فرزندى پسر، سالم و كامل روزیت مى گردد.
سلیمان گوید: آن مرد به دستور امام (علیه السلام) عمل كرد و هنوز سال بر او نگذشته بود، فرزندى روزیش شد كه نور چشم او گشت. (بحارالأنوار، ج 101، ص 84)
بدهی داری؟ این ذکر و بگو
در كلمات نورانى اهل بیت (علیهم السلام) براى رهایى از این مشكل و سهولت در پرداخت بدهى راه هایى ارائه شده است.
یكى از مهمترین آن ها، زیاد استغفار نمودن و عذرخواهى كردن از خدا در ساعات شب و روز است.
اسماعیل بن سهیل گوید: براى امام باقر (علیه السلام) نامه اى نوشتم، (مشكل خود را عنوان كردم ) كه گرفتار قرض سنگینى شده ام (به گونه اى كه فكرم را مشغول كرده و آبرویم را به خطر انداخته است.)
حضرت در جواب نامه ام نوشتند:
أَكْثِرْ مِنَ الإِسْتِغْفارِ وَ رَطِّبْ لِسانكَ بِقَراءَةِ « إِنّا أَنْزَلْناهُ » (كافى، ج 5، ص 316، ح 51)
زیاد استغفار كن و زبانت را به تلاوت سوره « اِنا اَنْزلناهُ » تر و تازه گردان ( سوره قدر را مرتّب تلاوت كن)
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»