لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
پیش بینی حضرت زهرا(علیهاالسلام) درباره اوضاع کنونی مسلمانان

«یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ: خدا هرکه را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن [کتاب] به راه های سلامت رهنمون می شود، و به توفیق خویش، آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می برد و به راهی راست هدایتشان می کند.» [المائدة: 16]
مسئولیت رهایی از این ظلمت ها به پاک ترین انسان های عالم داده شده است تا با پیروی از دستورات آنان، بتوان به خوبی هرچه تمام تر، این راه پرفراز و نشیب را پیمود و به قله سعادت نائل شد چنانچه حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه به این حقیقت اشاره و می فرماید:
«فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبیمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ: پس خداى بزرگ به وسیله پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریکى هاى آن را روشن، و مشکلات قلب ها را برطرف، و موانع رویت دیده ها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم قیام کرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان کرده و ایشان را به دین استوار و محکم رهنمون شده و به راه راست دعوت نمود.»
«خطبه فدکیه» از جمله خطبه های گرانقدر و ارزشمند حضرت زهرا سلام الله علیها است که با استناد به آیات متعددی از قرآن کریم بخشی از اسرار این کتاب آسمانی را برای جویندگان راه سعادت معرفی کرده است و در طول تاریخ انسان های بسیاری با مطالعه این خطبه نورانی راه هدایت را پیموده و از ظلمت گمراهی نجات پیدا کرده اند.
خطبه ای که در آن به خوبی هر چه تمام تر به نقش مهم و بی نظیر قرآن مجید برای سعادت فرد و جامعه اشاره شده است و به حق می توان از آن به عنوان یک دوره جامع قرآن شناسی نام برد که در آن به مهم ترین اسرار خوشبختی و شقاوت و بدبختی انسان ها، در زندگی فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی اشاره شده است که در این نوشتار قصد داریم به اسرار خوشبختی و شقاوت را از دیدگاه بانوی یگانه اسلام پیرامون این نسخه رستگاری تبیین کنیم.
بانوی گرامی اسلام در فرازهای پایانی سخنرانی خود به برخی از دلائل شکست مسلمانان در طول تاریخ اشاره می کند، دلائلی که تا زمان پیروی از آنان، نسیم موفقیت و پیروزی بر جوامع مسلمان وزیده نخواهد شد که از جمله مهم ترین آن دلائل می توان به بی توجهی و مهجور بودن قرآن مجید در جوامع مسلمان نام برد که حضرت از آن به عنوان یکی از دلائل شکست و عدم پیشرفت یاد می کند
مهم ترین راز موفقیت
حضرت در فرازهای ابتدایی این سخنرانی باشکوه، به یکی از امتیازات جوامعی که قرآن مجید را سرلوحه امور خود قرار می دهند می پردازند و پیشرفت در علوم مادی و معنوی را از نتایج مهم پیروی از دستورات طلایی قرآن مجید معرفی می کنند تا مرحله ای که تمام جهانیان به جامعه ای که متمسک به توصیه های طلایی قرآن می شود، غبطه می خوردند:
«و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ: و آن کتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و شعاع درخشان است، که بیان و حجّت هاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشکار، ظواهر آن جلوهگر مى باشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده.»
همچنین از دیگر نتایج منحصر به فرد عمل به فرامین الهی، نائل شدن به مقام رضوان الهی است که در آیات الهی از آن به نعمتی بزرگ و بی نظیر یاد شده است:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُوْمِنینَ وَ الْمُوْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ
خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ هایی وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز] سراهایی پاکیزه در بهشت های جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودی خدا بزرگتر است. این است همان کامیابی بزرگ.» [التوبة: 72]
و در سخنرانی بانوی گرامی اسلام نیز رمز بدست آوردن این خشنودی، تبعیت و گوش فرا دادن به دستورات و توصیه های خداوند در قرآن مجید بیان شده است:
«قائِدٌ إِلَى الرِّضْوانِ اتِّباعُهُ، مُوَدٍّ إِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ، بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَعَزائِمُهُ المُفَسَّرَةُ، وَمَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَبَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَبَراهِینُهُ الْكافِیَةُ، وَفَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، ورُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَشَرائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ.
همان قرآن كه پیروى از آن انسان را به خشنودى [پروردگار] رهبرى مى نماید، و گوش فرا دادن به آن سبب نجات مى گردد، و به واسطه آن مى توان به حجّت هاى نورانى خدا، و احكام واجب تفسیر شده و محرّمات منع شده خدا، و دلیل هاى روشن، و برهان هاى كافى او، و فضیلت هاى مستحبّ و رُخصت هایى كه خداوند براى شما جایز دانسته است [مباحات]، و احكام مكتوب و واجب خدا، دست یافت.»
حضرت در فرازهای ابتدایی این سخنرانی باشکوه، به یکی از امتیازات جوامعی که قرآن مجید را سرلوحه امور خود قرار می دهند می پردازند و پیشرفت در علوم مادی و معنوی را از نتایج مهم پیروی از دستورات طلایی قرآن مجید معرفی می کنند تا مرحله ای که تمام جهانیان به جامعه ای که متمسک به توصیه های طلایی قرآن می شود، غبطه می خوردند
مهم ترین اسرار شقاوت و شکست
بانوی گرامی اسلام در فرازهای پایانی سخنرانی خود به برخی از دلائل شکست مسلمانان در طول تاریخ اشاره می کند، دلائلی که تا زمان پیروی از آنان، نسیم موفقیت و پیروزی بر جوامع مسلمان وزیده نخواهد شد که از جمله مهم ترین آن دلائل می توان به بی توجهی و مهجور بودن قرآن مجید در جوامع مسلمان نام برد که حضرت از آن به عنوان یکی از دلائل شکست و عدم پیشرفت یاد می کند و می فرماید:
«و قالت: مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْعَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ:
آن گاه حضرت فاطمه علیها السلام رو به مردم کرده و فرمود: اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می گیرید، آیا در قرآن نمى اندیشید، یا بر دل ها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دل هایتان تیرگى آورده، و گوش ها و چشمانتان را فرا گرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده، و بد راهى را به او نشان داده، و با بد چیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده ها کنار رود و زیان هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند».
- نظرات (0)
بیایید بهترینها را انفاق كنیم

رسیدن به مقام نیكوكاران واقعى، شرایط زیادى دارد كه یكى از آنها انفاق كردن از اموالى است كه مورد علاقه انسان است، زیرا عشق و علاقه واقعى به خدا، و احترام به اصول انسانیت و اخلاق، آن گاه روشن مى شود كه انسان بر سر دو راهى قرار گیرد، در یك طرف مال و ثروت یا مقام و منصبى قرار داشته باشد كه مورد علاقه شدید او است، و در طرف مقابل خدا و حقیقت و عواطف انسانیت و نیكو كارى، اگر از اولى بخاطر دومى صرف نظر كرد معلوم مى شود كه در عشق و علاقه خود صادق است، و اگر تنها در این راه از موضوعات جزئى حاضر بود صرف نظر كند، معلوم مى شود عشق و علاقه معنوى او نیز به همان پایه است و این مقیاسى است براى سنجش ایمان و شخصیت.
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ (آل عمران ـ 92)
هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید و از هر چه انفاق كنید قطعاً خدا بدان داناست.
نمونه هایى از انفاق مومنان
1ـ ابو طلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ترین اموالش بود. این باغ كه روبروى مسجد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله گاه و بىگاه وارد آن باغ مى شد و از چشمهى آن مى نوشید.
این باغِ زیبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى گفتند. وقتى آیه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى ...» او خدمت پیامبر رسید و عرض كرد: محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است، مى خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است كه این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول كرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود. (تفسیر كبیر، ج 2، ص 81)
2ـ مهمانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یكى از شتران مرا نحر و غذا تهیه كنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من، روز قبر من است. (مجمع البیان، ج 2، ص 474)
3ـ وقتى فاطمه زهرا علیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى بردند، فقیرى از حضرت پیراهن كهنهاى خواست. فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» همان پیراهن نوى عروسیش را انفاق كرد.
كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى كند، مگر آنكه او را ببخشد. اى مفضل! این تكلیفى است كه خداوند آن را بر شیعیان لازم كرده آن گاه كه در كتاب خود مىفرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم
4ـ عبد اللّه بن جعفر، غلام سیاهى را دید كه در باغى كارگرى مى كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمهاى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این كار را كردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبد اللّه از فتوّت این غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشید. (تفسیر المنار، ج 3، ص 376 به نقل از احیاء العلوم)
5ـ زبیده همسر هارون الرشید قرآنى بسیار گران قیمت داشت كه آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یك روز هنگامى كه از همان قرآن تلاوت مىكرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فكر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق كنم، كسى را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را فروخت و بهاى آن را در بیابان هاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه نشینان مصرف كرد كه مى گویند: امروز هم بقایاى آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده مى شود.
در احادیث ذیل این آیه مىخوانیم كه راه رسیدن به برّ، كمك به والدین است قبل از درخواست آنان، گرچه بىنیاز باشند. (كافى، ج 2، ص 157)

امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنیدم كه مى فرمود: كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى كند، مگر آنكه او را ببخشد. اى مفضل! این تكلیفى است كه خداوند آن را بر شیعیان لازم كرده آن گاه كه در كتاب خود مىفرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم. (تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 182)
بحث لغوی:
كلمهى «الْبِرَّ» به خیر و بركت گسترده، و زمینى كه براى كشت و زراعت و یا سكونت مهیّاست، گفته مى شود. همچنین به گندم كه غذاى عموم انسان ها و انواع حیوانات است، «بر» گفته مى شود.
با توجّه به اشتقاق لغوى «بر» كه به معناى توسعه در خیر است در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونههاى بِرّ معرفى شدهاند. («لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ » بقره، 177) همگان توصیه شدهاند كه در انجام «برّ» همدیگر را یارى كنند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» (مائده، 2) و در این آیه نیز مى فرماید كه شما هرگز به این گوهر گرانبها نمى رسید، مگر آنكه از آنچه دلپسند شماست و آن را دوست مى دارید، انفاق كنید.
پیام های آیه:
1ـ یگانه راه رسیدن به مقام نیكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذكر و دعا. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...»
بهترین چیز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا كه جان خود را در راه خدا مى دهند، به بالاترین مقام بِرّ مى رسند. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
2ـ در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقر زدایى نیست، بلكه رشد انفاق كننده نیز مطرح است. دل كندن از محبوب هاى خیالى و شكوفا شدن روح سخاوت، از مهمترین آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
3ـ دلبستگى به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
4ـ سعادتِ فرد در سایه نگاه اجتماعى و كریمانه اوست. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»
5ـ بهترین چیز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا كه جان خود را در راه خدا مى دهند، به بالاترین مقام بِرّ مى رسند. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
6ـ آنچه را كه خود دوست مى دارى انفاق كن، نه آنچه را كه بینوایان دوست مى دارند. زیرا ممكن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشیاى ناچیز نیز راضى باشند. «مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «مما یحبون»
7ـ انسانى كه تربیت الهى یافته، اسیر مال و ثروت نیست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
8ـ در انفاق، اصل كیفیّت است، نه كمیّت. «مِمَّا تُحِبُّونَ»
9ـ اسلام، مكتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
10ـ در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن. «مِمَّا تُحِبُّونَ»
11ـ محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «مِمَّا تُحِبُّونَ» آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» (عادیات، 8)
12ـ مهم انفاق است حتّى اگر اندك باشد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ» آرى یك برگ زرد روى آب، مى تواند كشتى صدها مورچه شود.
13ـ حال كه خداوند انفاق ما را مى بیند، چرا در كمّ و كیف آن كوتاهى كنیم؟ بیایید بهترین ها را انفاق كنیم. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 3
تفسیر عیّاشى، ج 1
كافى، ج 2
تفسیر كبیر
مجمع البیان، ج 2
- نظرات (0)
خانه ای که مایه ی هدایت مردم شد

كعبه، اوّلین خانهاى است كه براى عبادت و نیایش مردم بنا نهاده شده است، خیر و بركت آن، تنها براى مومنان یا نژاد خاصّى نیست، بلكه براى همگان است و قطعاً كعبه، مایهىهدایت مردم است.
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ (آل عمران ـ 96)
در حقیقت نخستین خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براى جهانیان [مایه] هدایت است.
نکات آیه:
یكى از ایرادهاى بنى اسرائیل این بود كه چرا مسلمانان با توجّه به قدمت بیت المقدس كه هزار سال قبل از میلاد توسط حضرت سلیمان ساخته شده است، آن را كنار گذاشته و كعبه را قبلهى خود قرار دادهاند.
این آیه در پاسخ آنان مى فرماید: كعبه از روز نخستین، اوّلین خانه عبادت بوده و قدمت آن بیشتر از هر جاى دیگر است.
امام صادق علیه السلام با توجّه به جملهى «أَوَّلَ بَیْتٍ» فرمودند: چون مردم مكّه بعد از كعبه گرد آن جمع شدهاند، پس حقّ اولویّت با كعبه است و لذا براى توسعهى مسجد الحرام مى توان خانههاى اطراف كعبه را به نفع حرم خراب كرد. «1»
تفسیر المیزان مىگوید: روایات «دحو الارض» («دَحوُ الارض» به معنى گسترش زمین از زیر خانه كعبه است) «2» بسیار است و هیچ دلیل علمى كه مغایر آن باشد، پیدا نشده و با قرآن نیز مخالفتى ندارد.
حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 192 مى فرماید: خداوند تمام مردم را از آدم علیه السلام تا آخرین نفر با همین سنگ هاى كعبه آزمایش مى كند.
امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت آدم و سلیمان و نوح علیهم السلام نیز دور همین كعبه، حج انجام دادهاند. «3»
در قرآن، از كعبه تعابیر متعدّدى شده است كه برخى از آنها را بازگو مى كنیم:
1: كعبه، اوّلین خانه است. «أَوَّلَ بَیْتٍ»
2: مركز پایدارى و قیام مردم است. «قِیاماً لِلنَّاسِ» «4»
3: خانه آزاد بدون مالك است. «بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «5»
4: محل تجمّع و خانه امن مردم است. «مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» «6»
منظور از بكه چیست؟
"بكه" در اصل از ماده "بك" (بر وزن فك) به معنى ازدحام و اجتماع است، و این كه به خانه كعبه، یا زمینى كه خانه كعبه در آن ساخته شده است "بكه" گفتهاند به خاطر ازدحام و اجتماع مردم در آنجا است و بعید نیست كه این اسم از آغاز روى آن نبوده و پس از رسمیت یافتن براى عبادت روى آن گذاشته شده باشد.
تنها همین قطعه سنگ است كه با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در این معبد پر سابقه پا بر جا مانده است، بنابراین اهمیت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسیر خدا و خدمت به مردم است
در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده كه" مكه" نام مجموع شهر است و "بكه" نام محلى است كه خانه كعبه در آنجا بنا شده است.
بعضى از مفسران نیز احتمال دادهاند كه بكه همان مكه بوده باشد كه "م" در آن تبدیل به "ب" شده است نظیر "لازم" و "لازب" كه هر دو در لغت عرب به- یك معنى است.
براى نامگذارى خانه كعبه و محل آن به "بكه" وجه دیگرى نیز گفتهاند و آن این كه ماده مزبور به معنى از بین بردن نخوت و غرور آمده است و چون در این مركز بزرگ، همه تبعیضات برچیده مى شود و گردنكشان و مغروران همانند مردم عادى باید به نیایش برخیزند و غرور آنها به این وسیله درهم شكسته می شود، به آن بكه گفته شده است.
نخستین خانه مردم
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبارَكاً همانطور كه در ذیل آیات سابق گفتیم یهود به پیامبر اسلام دو ایراد داشتند كه پاسخ نخستین ایرادشان در آیات سابق آمد، و پاسخ دومین ایراد كه درباره فضیلت بیت المقدس و برترى آن بر كعبه بود در این آیات آمده است.
در آیه فوق قرآن مى گوید: اگر كعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جاى تعجب نیست، زیرا این نخستین خانه توحید است و باسابقه ترین معبدى است كه در روى زمین وجود دارد، هیچ مركزى پیش از آن مركز نیایش و پرستش پروردگار نبوده، خانهاى است كه براى مردم و به سود جامعه بشریت در نقطهاى كه مركز اجتماع و محلى پربركت است ساخته شده است.

تاریخ و منابع اسلامى هم به ما مىگوید كه خانه كعبه به دست آدم ساخته شد و سپس در طوفان نوح آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل تجدید بنا شد. (براى توضیح بیشتر درباره مدارك این موضوع از آیات و روایات به جلد اول تفسیر نمونه، صفحه 330 مراجعه شود.)
بنابراین انتخاب پرسابقه ترین خانه توحید براى قبله از هر نقطه دیگرى شایستهتر است.
جالب توجه اینكه در این آیه خانه كعبه كه نام دیگرش "بیت اللَّه" هست، به عنوان خانه مردم معرفى شده و این تعبیر، بیان كننده این حقیقت است كه آنچه به نام خدا و براى خدا است باید در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آنچه در خدمت مردم و بندگان خدا است براى خدا محسوب مى شود.
ضمنا از این آیه اهمیت سابقه داشتن در مسیرهاى الهى و سازنده روشن مى شود، و لذا در آیه فوق نخستین فضیلتى كه براى خانه كعبه ذكر شده همان سابقه ممتد و طولانى آن است و از اینجا پاسخ ایرادى كه در مورد احترام "حجر الاسود" مى شود نیز روشن مى گردد، زیرا عدهاى مى گویند یك قطعه سنگ چه ارزش و اهمیتى دارد كه همه سال میلیونها مردم براى استلام آن (دست گذاشتن بر آن) بر یكدیگر پیشى گیرند و به عنوان یك مستحبّ موكد در برنامه زائران خانه خدا گنجانیده شود؟
ولى توجه به تاریخچه این سنگ مخصوص نشان مى دهد كه امتیازى در آن است كه در هیچ سنگ دیگرى در جهان نمی توان پیدا كرد و آن این كه پرسابقه ترین چیزى است كه به عنوان مصالح ساختمان، در یك مركز عبادت و پرستش خداوند، بكار رفته، زیرا مى دانیم تمام معابد روى زمین و حتى كعبه كه نخستین پرستشگاه است بارها تجدید بنا شده و مصالحى كه در ساختمان آنها بكار رفته، تغییر یافته است تنها همین قطعه سنگ است كه با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در این معبد پر سابقه پا بر جا مانده است، بنابراین اهمیت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسیر خدا و خدمت به مردم است.
اگر كعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جاى تعجب نیست، زیرا این نخستین خانه توحید است و باسابقه ترین معبدى است كه در روى زمین وجود دارد، هیچ مركزى پیش از آن مركز نیایش و پرستش پروردگار نبوده، خانهاى است كه براى مردم و به سود جامعه بشریت در نقطهاى كه مركز اجتماع و محلى پربركت است ساخته شده است
به علاوه این سنگ تاریخ خاموشى از نسل هاى فراوان مومنان در قرون و اعصار مختلف است، این سنگ زنده كننده خاطره استلام انبیاى بزرگ وبندگان خاص خدا است كه در كنار آن به نیایش پروردگار برخاستند.
موضوع دیگرى كه توجه به آن در اینجا لازم است این است كه آیه فوق مى گوید:
این نخستین خانهاى بوده است كه براى مردم ساخته شده است، روشن است كه منظور "نخستین خانه عبادت و پرستش" است، بنابراین هیچ مانعى ندارد كه قبل از آن خانه هاى مسكونى دیگر در روى زمین وجود داشته است و این تعبیر پاسخ روشنى است به آنها (مانند نویسنده تفسیر المنار) كه مى گویند خانه كعبه نخستین بار بدست ابراهیم ساخته شد و ساخته شدن آن را بدست آدم در ردیف افسانهها قلمداد مى كنند.
در حالى كه به طور مسلم قبل از ابراهیم، معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته و انبیاى پیشین همچون نوح از آن استفاده مى كردند بنابراین چگونه ممكن است خانه كعبه كه نخستین معبد جهان است به دست ابراهیم ساخته شده باشد.
پیام های آیه:
1ـ كعبه، اوّلین خانهاى است كه براى عبادت و نیایش مردم بنا نهاده شده است. «أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ»
2ـ سابقه تاریخى معابد، یكى از ملاك هاى ارزشى آن است. «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ ...»
3ـ خیر و بركت كعبه، تنها براى مومنان یا نژاد خاصّى نیست، بلكه براى همگان است. «وُضِعَ لِلنَّاسِ»
4ـ مردمى بودن براى كعبه، یك ارزش است. «وُضِعَ لِلنَّاسِ»
5ـ كعبه، مایهى هدایت مردم است. «هُدىً لِلْعالَمِینَ»
پی نوشت ها:
(1). وسائل، ج 13، ص 217.
(2). كافى، ج 4، ص 189.
(3). تفسیر برهان، ج 1، ص 300.
(4). مائده، 97.
(5). حج، 29.
(6). بقره 125.
منابع:
نهج البلاغه، خطبه 192
تفسیر نور، ج 2
تفسیر برهان، ج 1
وسائل الشیعه، ج 13
تفسیر نمونه، ج 3
- نظرات (0)
خنده بر هر دردی درمان نیست
اسلام به عنوان دین خاتم و برتر، بر آن است تا ضمن تبیین حقایق هستی و فلسفه آن، اصولی را به عنوان جهان بینی در اختیار انسان قرار دهد که سبک زندگی درست و راستین نامیده میشود.
سبک زندگی اسلامی، مبتنی بر این هستی شناسی و جهانبینی، هرگز بر آن نیست تا اراده انسانی را از او سلب کند و یا بر خلاف فطرت و طبیعت انسانی او را به امری وادار سازد که می تواند در روند تکاملی او خدشه و خللی ایجاد کند. از این رو مبتنی بر فطرت و طبیعت آدمی، سبک زندگی اسلامی را شکل داده است. (روم، آیه 30)
مدیریت و مهار عواطف در چارچوب فلسفه زندگی

خداوند به صراحت در این آیه می فرماید: وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى؛ و هم اوست که می خنداند و می گریاند.
هر امر طبیعی و فطری می بایست در چارچوب اهداف و فلسفه اصلی و غایی آفرینش از جمله آفرینش انسان به کار گرفته شود؛ چراکه غایت و فلسفه آفرینش انسان، به عهده گرفتن مسئولیتخلافت الهی پس از تحقق صفات خداوندی است.
دستیابی به این مقام تنها با شناخت حقایق و اجرای برنامه هایی از سوی انسان امکان پذیر است که از آن به سبک زندگی اسلامی و صراط مستقیم یاد می شود.
اینکه در عرف از خنده و گریه، امر و نهی میشود و مثلاً میگویند: مخند! یا گریه کن! خود بیانگر این معناست که مهار خنده و مدیریت آن در دست انسان است.
پس با آنکه خنده و گریه به شکل امر غیر اختیاری و متأثر از عوامل درونی و بیرونی ایجاد هیجانات است، اما اینگونه نیست که به طور کامل خنده و گریه و دیگر هیجانات عاطفی و احساسی قابلیت مدیریت و مهار نباشد، وگرنه امر و نهی به آن تعلق نمی گرفت.
خداوند نیز در آیه 82 سوره توبه به منافقان فرمان می دهد:
فَلْیَضْحَكُواْ قَلِیلاً وَلْیَبْكُواْ كَثِیرًا؛ کم بخندید و بسیار بگریید. این امر و نهی نیز خود بهترین گواه بر امکان مدیریت و مهار هیجانات عاطفی و احساسی است.
عامل طبیعی خنده مانند تعجب کم اتفاق می افتد و این گونه نیست که انسان خردمند هر دم با امری شگفت آور مواجه شود که انتظار آن را نداشته است. البته انسان سفیه و بی خرد، این گونه است و موجبات تعجب در او بسیار است، پس می توان گفت که خنده زیاد نشانه سفاهت شخص است و از طرفی موجب غفلت او از خداوند و آخرت می شود و لذا به شدت مذموم است
خنده، سرّ الهی
در تفسیر فی ظلال القرآن آمده که خنده اسراری از اسرار تکوینی خداوند است که ما چگونگی آنها را نمی دانیم.
همچنین عواملی که ایجاد خنده و گریه در انسان می کند در شعور او ثبت نمی شود، زیرا عواملی که امروز باعث خنده ما می شود، شاید فردا باعث گریه ما شود. و این دو حالت در ذات انسان می باشند و کاملاً غیر قابل شناخت هستند. (سید قطب، فیظلال القرآن)
تعجب، عامل خنده های طبیعی
پیامبر(صلی الله و علیه وآه) می فرماید: از خندیدن بی تعجب و بی جا یا راه رفتن و سخن گفتن بی ادبانه بپرهیزید. (بحارالأنوار؛ ج75، ص8، ح63)
از این حدیث به دست می آید که تعجب، از مهمترین عوامل طبیعی خنده در انسان است؛ به این معنا که انسان وقتی در برابر امری قرار می گیرد که انتظار آن را نداشته باشد، حالت تعجب در او شکل میگیرد و همین عاملی است که انسان را به خنده وا می دارد.
از این رو پیامبر(صلی الله و علیه وآله) می فرماید که تنها در شرایط تعجب، خنده، امری طبیعی است و بیرون از این حالت، خنده، رفتاری نادرست است. ازنظر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) خنده جدا از حالت تعجب همانند سخن گفتن، دور از ادب است.
امام حسن عسکری(علیه السلام) نیز براساس همین طبیعت و عامل اصلی خنده می فرماید: خندهای که از روی تعجب نباشد نشانه نادانیاست. (تحفالعقول، ح487- منتخب میزان الحکمه، ص120)

خنده عاقلانه و خنده سفیهانه
از سخنان معصومان(علیهم السلام) این معنا به دست آمده که خنده باتوجه به عوامل ایجادی آن می تواند دو گونه باشد:
1- خنده با تعجب که خردمندانه و طبیعی و فطری است؛ 2- خنده بی تعجب که سفیهانه است.
در قرآن بارها از خندههایی که مبتنی بر تعجب بوده گزارشهایی آمده است. از جمله این خندهها میتوان به خنده حضرت سلیمان (علیه السلام) پس از شنیدن سخن شگفت آور ملکه مورچگان و نیز خنده ساره (سلام الله علیها) پس از شنیدن خبر بچه دار شدن اشاره کرد.
خنده مودبانه
اما نوعی از خنده است که می توان آن را خنده با ادبانه تعبیر کرد. این خنده همان لبخند و به تعبیر قرآنی تبسم است.
در روایات آمده که پیامبر (صلی الله و علیه وآله) همواره لبخند و تبسم بر لب داشت و هرگز با صدا نمی خندید که همان ضحک باشد.
امام علی (علیه السلام) نیز تبسم و لبخند را بهترین نوع خنده دانسته و می فرماید: بهترین خنده، تبسم است. (غررالحکم و درر الکلم، ح4964)
پیامبر(صلی الله و علیه وآله) می فرماید که تنها در شرایط تعجب، خنده، امری طبیعی است و بیرون از این حالت، خنده، رفتاری نادرست است. ازنظر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) خنده جدا از حالت تعجب همانند سخن گفتن، دور از ادب است
دل مردگی ناشی از خنده
باید گفت که از نظر اسلام، خندهای که برخاسته از تعجب نباشد، عامل دلمردگی است. پس اینکه برخی میگویند که خنده بر هر دردی درمان است،سخنی ناروا و بی پایه است؛ زیرا اگر خنده دارای عامل طبیعی چون تعجب نباشد و شخص بیهوده و بی عامل تعجب بخندد، نه تنها این خندهها درمانگر نخواهد بود، بلکه موجب دل مردگی و افسردگی شخص خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) زیادی خنده را موجب دل مردگی دانسته و میفرماید: خنده بسیار، دل را میمیراند. (کافی، ج2، ص664) چرا که عامل طبیعی خنده مانند تعجب کم اتفاق می افتد و این گونه نیست که انسان خردمند هر دم با امری شگفت آور مواجه شود که انتظار آن را نداشته است. البته انسان سفیه و بی خرد، این گونه است و موجبات تعجب در او بسیار است، پس می توان گفت که خنده زیاد نشانه سفاهت شخص است و از طرفی موجب غفلت او از خداوند و آخرت می شود و لذا به شدت مذموم است.
پیامبر (صلی الله و علیه وآله) ضمن دسته بندی خنده ها به خنده خدا پسندانه و غیر خدا پسندانه می فرماید: خنده دو قسم است؛ خندهای که خدا آن را دوست دارد؛ و خندهای که خدا آن را دشمن دارد؛ اما خندهای که خدا آن را دوست دارد، آن است که مرد به روی برادر خویش از شوق دیدار وی لبخند زند؛ اما خندهای که خدای والا آن را دشمن دارد آن است که مرد، سخن خشن و ناروا گوید که بخندد یا بخنداند پس به سبب آن در جهنم سرنگون شود. (نهجالفصاحه، ح1892)
نکته آخر:
خندههای استهزایی و بیهوده و مانند آن ریشه در غفلت آدمی دارد. از این رو در آیات قرآنی از اینگونه رفتار به دور از عقلانیت پرهیز داده شده و آن را رفتاری سفیهانه می داند. (نجم، آیات 59 تا 61)
- نظرات (0)
فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله در ارزش اشک چشم!

شاید برایتان جالب باشد که بدانید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چندین بار فرمودهاند کهاشک چشم مومن که برای استغفار جاری شود، مثل آبی است که آتش دوزخ را خاموش میکند.
واژه بکاء و مشتقاتش حدود 7 بار در قرآن آمده است، اما همه این موارد درباره گریه توبه در برابر خداوند نیست، مثلا یه 16 سوره یوسف به گریه دروغین برادران این پیامبر الهی اشاره میکند که برای فریب یعقوب نبی انجام دادند.
با این حال چند آیه قرآن به گریههای ممدوح اشاره دارد، که اصلیترینش در آیه 58 سوره مریم آمده است، وقتی خداوند ویژگیهای تعدادی از پیامبرانش را بیان میکند، گریه کردن آنها را نیز مورد اشاره قرار میدهد: «اینان كسانى از پیامبران بودند كه خدا به آنان نعمت داد، از نسل آدم و از نسل كسانى كه با نوح در كشتى سوار كردیم و از نسل ابراهیم و اسرائیل و از كسانى كه آنان را هدایت كردیم و برگزیدیم. هنگامى كه آیات خداىِ رحمان بر آنان خوانده مىشد، با گریه به سجده میروند.»
این آیه میتواند مهر تاییدی باشد برای اشکهایی که شیعیان در مناجات با خداوند میریزند.
مرحوم آیت الله طباطبائی در تفسیر المیزان درباره این یه مینویسد: «این یه كنایه است تا كمال خضوع و خشوع در برابر خداوند را نشان دهد. اینکه اشک ریختن در این آیه به پیامبران الهی نسبت داده شده، نشان میدهد که این عمل از نشانههای بندههای مخلص خداوند است.»
در کتاب ارشاد القلوب آمده است که خداوند دوست دارد بندگانش پس از خواندن آیات قرآن اشک بریزند و حدیثی در این باره از امام صادق(علیه السلام) آورده است که فرمود: «رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) نزد عدهاى از جوانان انصار آمد و فرمود: مىخواهم براى شما قرآن بخوانم و هر كسى كه با شنیدن این آیات گریه كند، بهشت از آن اوست. نگاه از سوره زمر یه «وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً»را تا پایان سوره خواندند. همه گریه كردند، مگر جوانى كه گفت: اى رسول خدا! من خود را شبیه گریهكنندگان در آوردم، ولى قطره اشكى از چشمانم بیرون نیامد. در این هنگام پیامبر (صلی الله و علیه و آله) فرمود: دوباره مىخوانم هر كسى كه خود را شبیه گریهكنندگان سازد، بهشت از آن اوست.»
آب و آتش
شاید برایتان جالب باشد که بدانید پیامبر اکرم چندین بار فرمودهاند که اشک چشم مومن که برای استغفار جاری شود، مثل آبی است که آتش دوزخ را خاموش میکند. چند نمونه از این روایات را بخوانید: «هر مۆمنى به اندازه بال پشهاى اشك بر گونهاش جارى سازد، خداوند آتش دوزخ را بر او حرام مىكند.»، «چشمى كه از خوف خدا گریسته و چشمى كه بیدارى كشیده باشد و چشمى كه از حرام خدا پوشانیده شده باشد، آتش دوزخ را نمىبیند.»
به عبارتی می توان گفت که یکی از مهمترین اقسام گریه، گریه ترس از قدرت و عظمت خداوند است. منشا این نوع از گریه، در واقعترس از اعمال خود انسان است و یکی از بهترین انواع گریه می باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «طوبی لصورة نظر الله الیها تبکی علی ذنب من خشیة الله لم یطلع علی ذلک الذنب غیره; خوشا به حال صورتی که خداوند به آن نظر کند. از خشیت خداوند بر گناهی گریه می کند که غیر از خداوند کسی از آن اطلاع ندارد.»
در حالات امام کاظم علیه السلام آمده است که: «کان یبکی من خشیة الله حتی تخضل لحیته بدموعه; همیشه از خشیت خداوند گریه می کرد تا ریش آن حضرت از اشکش تر شود.»
آثار اشک ریختن
برای گریه کردن هم میتوان فواید جسمی عنوان کرد به تایید پزشکان و هم میتوان فواید روحی آورد به تایید روایات دینی. محققان عقیده دارند گریه و خنده هر دو ریشه در یک بخش از مغز دارند و همانطور که خنده فواید زیادی برای بدن دارد و باعث پایین آوردن فشار خون، افزایش قدرت ایمنی بدن و بهبود حالت روحی میشود، اشک ریختن نیز باعث همین ایجاد همین شرایط میشود. پزشکان همچنین معتقدند که اشک حاوی «کورتیزول» است که دفع آن به وسیله اشک، نوعی سم زدایی محسوب میشود. درباره آثار معنوی گریه هم میتوان به روشنایی چشم و قوت قلب اشاره کرد.
امام علی(علیه السلام) درباره آثار معنوی اشک ریخت فرمودند: «گریه از ترس خداوند، قلب را روشن میگرداند و انسان را از بازگشتن به گناه باز میدارد.»
در روایت بسیار جالبى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) چنین رسیده است: «ما مِنْ قَطرة اَحَبّ الى اللّه تعالى مِنْ قطرةِ دمع من خَشْیَةِ اللّه او قطرة دم اُریقَتْ فى سبیل اللّه» «هیچ قطره اى محبوب تر در نزد خدا از قطره اشک از خوف خدا یا قطره خون ریخته شده در راه خدا نیست».(شرح ابى الحدید، جلد 10، صفحه 147.)
گریه اى که پیامبر به آن سفارش کرده اند گریه از خوف خداوند و یا گریه از شوق وصول به لقاى الهى است. گر چه این دو قسم گریه مطلوب و در توجه به خداوند و بیدارى انسان نقش حیاتى دارند اما گریه از شوق وصول به لقاى خداوند، برتر و مستلزم معرفت عمیقى است که همگان بدان دست نمى یابند و تنها گروه اندکى، از جمله معصومان(علیهم السلام)، به آن معرفت رسیده اند.
گریه ارزشى در روایات
منزلت گریه ارزشى - که همان گریه رشد و تقواى روحانى است - از پارهاى روایات، از جمله احادیث ذیل روشن مىشود:
1. امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «نزدیکترین حالت بنده نسبت به پروردگار عزّوجل، حالتى است که او در سجده با گریه است».(أصول الکافی/ ترجمه کمرهاى، ج4، ص246 )
2.امام باقر(علیه السلام) مىفرماید: «هیچ قطرهاى نیست که نزد خداى عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظورى نباشد».(همان)
3. «و اعوذ بک من قلب لایخشع و من عین لاتدمع»؛ «پناه مىبرم به تو از قلبى که خاشع و چشمى که اشکبار نباشد».(مفاتیحالجنان، دعاى بعد از زیارت امیرالمۆمنین)
4. «واعنى بالبکاء على نفسى»؛ «و مرا به گریه به حال خود یارى کن». دعاى ابوحمزه ثمالى.
5. امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: «اگر اشک چشمى نداشتى براى گریستن، حالت تباکى و حزن و اندوه داشته باش».(مرةالعقول، ج 12، ص56 )
چو نالان یدت آب روان پیش مدد بخشش ز آب دیده خویش
منابع:
سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی
کتاب ره توشه، آیت الله مصباح یزدی
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»