لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
ذکر صلوات را دست کم نگیریم

صلوات محبوب ترین عمل است.
صلوات آتش جهنم را خاموش مى كند.
صلوات زینت نماز است.
صلوات گناهان را از بین مى برد.
صلوات فقر و نفاق را از بین مى برد.
صلوات بهترین داروى معنوى است.
چه خوب است كه انسان دائم الصلوات باشد؛ چرا كه پیامبر نیز دائم الصوات است.
چه خوب است همیشه زبان انسان مشغول ذكر صلوات باشد.
چه خوب است كه فضاى جامعه و محیط كار خود را معطر به صلوات كنیم.
چه قدر از عمر مى گذرد و حرف هاى بیهوده از زبان ما خارج مى شود كه دل انسان را سیاه مى كند، صلوات فرستادن بهتر از سكوت و خیال بافى هاى بیهوده و سخنان بى ارزش است.
پس اگر زبان مشغول صلوات باشد هم به عمر خود ارزش داده ایم و هم روح خود را جلا و فضاى محیط خود را نورانى كرده ایم. بیاییم دنیا و عالم برزخ و قیامت خود را با صلوات بیمه كنیم. و با این صلوات خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) را خوشحال كنیم.
اعلایِ دین
«اِنَّ اللّه و مَلائِکتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیِّ یا اَیُّها الّذینَ امَنُوا صَلّوا عَلیهِ و سَلِّمُوا تَسلیما؛ به درستی که خدای تعالی و فرشتگانِ او، درود می فرستند بر پیغمبرِ عالی مقدار. ای کسانی که گرویده اید به خدا و رسول! صلوات دهید بر او و سلام گویید بر وی، سلام گفتی (سلامی شایسته)» (احزاب/ 56)
صلوات از حق تعالی، رحمتِ او است و از غیر او، طلب رحمت، و نزد جمعی، از جانب او رحمت و از ملائکه استغفار و از مومنان دعا.
و مراد اینجا اعتنا است به اظهار شرف و ترفیعِ شأن حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم و گفته اند که معنی «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد» این است که بار خدایا! تعظیم کن محمد را در دنیا به اِعلای دین و اظهار دعوت به طریق یقین و عظمت ذکر و ابقای شریعت او در آخرت به قبول شفاعت او در شأن امت و تضعیف (چند برابر کردن) ثواب و اظهار فضل او بر اولین و تقدیم او به کافه (همه) انبیا و مرسلین علیه السلام.
کیفیت صلوات
روایت است که پس از نزول این آیه، یاران از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: یا رسول اللّه ! ما نمی دانیم که سلام را چگونه به تو کنیم. کیفیت صلوات را بیان فرمایید.
فرمود: بگویید: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ علی ابراهیمَ و آلِ ابراهیم، اِنَّک حَمیدٌ مَجید و بارِک عَلی مَحمَّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ کما بارَکتَ علی ابراهیمَ و آلِ ابراهیم، انَّکَ حَمیدٌ مَجید؛ (بار خدایا! بر محمد و آل او صلوات فرست، همانند آن صلوات که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی؛ به راستی که تو مجید و حمیدی. برکت را بر محمد و آل او ارزانی دار همان گونه که بر ابراهیم و آل او ارزانی داشتی؛ به راستی که تو حمید و مجیدی).
پس از آن فرمود: حق تعالی بر من دو فرشته را موکّل گردانید تا هر جا که نامِ من بَرَند و مُستَمِع بر من صلوات فرستد، آن فرشته ها گویند: خدا تو را بیامرزد، [پس] خدا و فرشتگان آمین گویند و اگر بر من صلوات نفرستد، آن هر دو فرشته گویند: خدا تو را نیامرزد و خدا و فرشتگان آمین گویند. و از ابن مسعود روایت شده که هرگاه صلوات بر پیغمبر و آلِ او فرستید، باید که آن، بر وجهِ اَحسن باشد؛ چه شاید که آن بر شما پاسخ داده شود. یکی از یاران امام صادق علیه السلام از آن حضرت پرسید: صلوات فرستادنِ حق تعالی بر محمد که در این آیه ذکر کرده، به چه کیفیت است؟ فرمود: صلوات حق تعالی بر او، اعلایِ مرتبه اوست در آسمان های رفیع و برتر نمودن درجه او بر جمیع درجات انبیاء. سپس سوال شد: تسلیم به چه کیفیت می باشد؟ فرمود: تسلیم، انقیاد نمودن است او را در جمیع امور و اطاعتِ اوامر او کردن و جهد نمودن در طاعت.
از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: هر که را به خدا حاجتی باشد، باید که ابتدا کند به صلوات بر محمد و آل محمد و بعد از آن، حاجت خود را از او بخواهد و ختمِ آن دعا کند به صلوات بر محمد و آل محمد. پس به درستی که حق تعالی از آن، بزرگوارتر و کریم تر است که هر دو طرف دعا را اجابت کند و میان را واگذارد. چه صلوات بر محمد و آل محمد، در حجاب نمی ماند و در معرض قبول می افتد.
نتیجه ذکر خدا و تداوم آن
آغاز عرفان حقیقی تنها در ذکر خدا و تداومش در وصل است. در قرآن وصل از سوی عبد و صلوات از سوی خدا ذکر شده و عنوان میشود کسانی که از ولایت پیروی میکنند به خط الهی وصل میشوند. این وصل شدن در صلواتی که ما قرائت میکنیم، اتفاق میافتد. نیرویی که بنده را به سوی بالا برده و به سلام الهی میرساند، مرحله حضور بیحجاب میان عبد و رب حاصل میشود جز نوادری از بندگان نمیتوانند این مرحله را درک کنند.
صلوات بر رسول و آل او به سوی کسانی توسعه مییابد که به خط ولایت متصل شدهاند و خود را به مرکز مرتبط میکنند. جامعه بشری جامعه همیشه پیوسته است افراد یا به هوای نفس و یا به خداوند متعال پیوستگی دارند.
پیوستگی به خدا جز از راه محمد(صلی الله و علیه و آله) معقول نیست. وصل، سیر صعود الی الله است و صلوات نزول رحمت الهی است و این خلاصه عرفان و فقه ناب دین است.
آنها که عارف ناب بودند، با این حقیقت آشنا شدند و به نیستی حاصل از معرفت دست یافتند. وقتی انسان با وصل به معرفت برسد، نتیجه را میتواند با تمام خود ادراک کند. انسان با ذکر کثیر در بیوت انبیاء به مرحله نور میرسد که نور خدا نیز از آنجا جلوه میکند.
- نظرات (0)
وقتی نمی توان ازدواج کرد…
از موضوعات بسیار مورد توجه انسان مسأله ازدواج و ارتباط با جنس مخالف است. این بحث از منظرهای مختلفی قابل توجه است اما آنچه که قصد پرداختن به آن را داریم وظیفه فرد در قبال موانع ازدواج است.
اسلام عزیز از آنجا که با توجه به فطرت انسانی قوانین را وضع نموده است، بین قوانین الهی و نیازهای انسانی نیز اختلافی دیده نمی شود.

ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه ی خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) فرمود: هیچ كانونی در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانونازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.(محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 222، باب 1، ح 40)
ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به كمال و سعادت است.
چنانچه حضرت علی(علیه السلام) در این باب می فرمایند: هیچ یك از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ازدواج نكرد، مگر اینكه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش كامل شد.(حسین نورى طبرسى، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 150، باب 1، ح 8)
ازدواج در منطق قرآن كریم، به وجود آورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است.
از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است كه برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در كنار آنان، به آرامش و سكون نایل آیند و بین آنان دوستی و رحمت قرار داد. (روم: 21)
شهید مطهّری درباره نقش ارزنده ازدواج می گوید: «... یك پختگی و پویایی وجود دارد كه جز در پرتو ازدواج و تشكیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد با نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود; این كمالات را فقط باید در ازدواج و تشكیل خانواده به دست آورد.
لذا، هیچ وقت نمی شود كه یك كشیش، یك كاردینال به صورت یك انسان كامل در بیاید، اگر واقعاً دركاردینالی خودش صادق باشد.» (مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 398)
اما نگاه اسلام به جنس مخالف همیشه ایجابی نیست و همیشه تاکید بر برقراری ارتباط نیست بلکه در جایی که مانعی بر سر ازدواج است دستور به عفاف می دهد (وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه)

«عفت» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه می شود.
بنابراین کسی که شرایط ازدواج ساده را ندارد حق ارتکاب گناه را ندارد برای پرهیز از گناه باید از زمینه های گناه نیز دوری گزیند.
به عبارت ساده تر همیشه مسیر مقابل انسان ارضای شهوت نیست بلکه عفت نیز گزینه ای است که نباید فراموشش کرد.
نکته دیگر اینکه تعفف و عفت پیشه کردن زمانی محقق می شود که پای عقل به هوی و هوس و شهوت بسته نباشد و الا کسی که شرایط گناه را برای خودش فراهم کرده چگونه عقل او دستور به عفاف دهد (طاعة الهوی تفسد العقل) چنانچه هوی پرستی عقل انسان را فاسد می کند.
(عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره) برده شهوت اسیری است که آزادی را نمی بیند، پس برای آزادی عقل باید چشم را محدود کرد. (اذا ابصرت العین الشهوة عمی القلب عن العاقبة)
و این گونه است که قرآن مجید مومنین را از نگاه شهوت آلود نهی می کند (قُلْ لِلْمُۆْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ )
چند راهکار برای دوستان مجرد
1- دعا کردن را فراموش نکنید، مخصوصاً دعا در اوقات اجابت مانند سجود، قبل از نماز مغرب در روز جمعه، بین اذان و اقامه در مسجد، ثلث اخیر شب و سحرگاه قبل از طلوع صبح و غیره، چنانچه خداوند متعال وعده داده است که کسی که از او چیزی را طلب کند خواسته او را بر آورده می کند، خداوند می فرماید: "و گفتار چه کسی از گفتار خداوند صادق تر است؟" و در سوره بقره می فرماید: " و (ای پیامبر) اگر بندگانم از تو در مورد من سۆال کنند پس من نزدیک هستم، دعای دعاکنندگان را اجابت می کنم”".
2- روزه گرفتن، زیرا؛
اولاً توصیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم می باشد برای مهار شهوت.
ثانیاً هنگام پرخوری، شهوت تحریک می شود ولی کمتر خوردن و یا روزه گرفتن از شدت شهوت می کاهد.
3- چشم پوشیدن از نظر به مناظر شهوت انگیز
4 - از دوست بد دوری کند زیرا بیشتر گناه ها و مصائب سببش دوست های بد هستند.
چنانچه شاعر در این زمینه می گوید:
تا توانی می گریز از یار بد *** یار بد بدتر بُوَد از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند *** یار بد بر جان و مال و بر ایمان زند
5- تنهایی و بیکار ماندن از هر بلایی بدتر است، پس بهتر است که بیکار نماند و وقت فراغ خود را صرف اذکار و عبادت کند، زیرا اوقات فراغت، مخصوصاً اگر قدرت مالی همراه آن باشد اساس مفسدات جوانان می باشد.
در این باب ضرب المثل عربی می گوید: "الوقت کالسیف، ان لم تقطعه قطعک" یعنی: " وقت مانند شمشیر می باشد، اگر با آن قطع نکنی آن تو را قطع می کند."
6 - خواندن هر چه بیشتر اذکار، قرآن مشارکت در کارهای خیر دسته جمعی و غیره. قرآن مىفرماید: «نماز، از گناه و بدى باز مىدارد» [ عنکبوت، 54] به ویژه اگر آن را با حضور قلب بخوانید.
- نظرات (0)
اسبابی که در قیامت کاربرد ندارند

دنیای فانی آکنده از ظلمها و تجاوزهاست. بسیاری از صاحبان قدرت و منصب برای رسیدن به خواستههای خود از روشها و عواملی بهره میگیرند که درست و اخلاقی نیست. لکن باید توجه داشت که در روز قیامت و به هنگامزنده شدن مردگان، آن چیزهایى كه در دنیا، زورمندان براى پیشبرد اهداف خود به آنها متوسل مىشدند، هیچ تأثیرى نخواهد داشت و شگردهایى كه در دنیا به كار برده مىشد در آنجا بىفایده است.
این امری است که خداوند متعال به طور صریح در بسیاری آیات قرآن بدان اشاره نموده و آدمیان را توجه داده است که تنها ایمان و اعمال صالح است که میتواند یاری رسان در روز واپسین باشد. در این مجال به برخی از این عوامل بی اثر در رستاخیز که مدنظر خداوند در قرآن قرار دارد اشاره میگردد.
تفاوت اصول حاکم بر مجازات در دنیا و آخرت
در این دنیا چنین معمول است كه براى نجات مجرمان از مجازات از طرق مختلفى وارد مىشوند:
ـ گاه یك نفر جریمه دیگرى را پذیرا مىشود و آن را اداء مىكند.
ـ اگر این ممكن نشد متوسل به شفاعت مىگردد و اشخاصى را بر مىانگیزد كه از او شفاعت كنند.
ـ باز اگر این هم نشد سعى مىكنند كه با پرداختن غرامت خود را آزاد سازند.
ـ و اگر دسترسى به این كار را نیز نداشتند از دوستان و یاران كمك مىگیرند تا از او دفاع كنند و گرفتار چنگال مجازات نشود. اینها طرق مختلف فرار ازمجازات در دنیا است.
ولى قرآن بیان میدارد که اصول حاكم بر مجازاتها در قیامت به كلى از این امور جدا است، و هیچ یك از این امور در آنجا به كار نمى آید، تنها راه نجات پناه بردن به سایه ایمان و تقوا است و استمداد از لطف پروردگار.
بررسى عقاید بت پرستان یا منحرفین اهل كتاب نشان مىدهد كه این گونه افكار خرافى در میان آنها كم نبوده است. مثلا نویسنده تفسیر المنار نقل مىكند كه در بعضى از مناطق مصر بعضى از مردم خرافى وجه نقدى به غسل دهنده میت مى دادند و آن را اجرت نقل و انتقال به بهشت مىنامیدند.
و نیز در حالات یهود مىخوانیم كه آنها براى كفاره گناهانشان قربانى مىكردند، اگر دسترسى به قربانى بزرگ نداشتند یك جفت كبوتر قربانى مىكردند!
در حالات اقوام پیشین كه احتمالاً قبل از تاریخ زندگى مىكردند مىخوانیم كه آن ها زیور آلات و اسلحه مرده را با او دفن مىكردند تا در زندگى آیندهاش از آن بهره گیرد!
حال به برخی از مواردی که قرآن ناکارآمدی آنها را در قیامت متذکر شده است اشاره میگردد.
پرداخت رشوه
در قیامت هیچ كس نمىتواند از طرف كس دیگرى چیزى بپردازد كه او را مجازات نكنند و این همان رشوه است كه در دنیا معمول است: "لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً"؛ "هیچ كس چیزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمىكند". (بقره/48)
پارتی بازی
در قیامت شفاعت به معناى پارتى بازى پذیرفته نیست و كسى نمىتواند درباره كس دیگرى واسطگى كند و او را از مجازات رها سازد: "وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ"؛ "و نه از او شفاعتى پذیرفته میشود".(بقره/48)
البته توجه كنیم كه این شفاعت با شفاعتى كه پیامبران و ائمه و صلحا، با شرایط مخصوص و براى اشخاص مخصوصى مىكنند، تفاوت بسیار دارد و طبق آیات دیگرى از قرآن، شفاعت شفیعانى كه از طرف خدا مأذون باشند درباره افرادى كه مورد رضایت خداست، پذیرفته خواهد شد.
پرداخت فدیه
در قیامت فدیه قبول نمىشود. یعنى كسى نمىتواند مجازات خود را با پولى یا چیز دیگرى بخرد و این با نوع اول فرق مىكند.
در اولى كس دیگرى از طرف شخص، پول مى داد تا حكم به مجازات داده نشود كه همان رشوه است ولى در اینجا خود شخص با پذیرش حكم، مى خواهد آن را بخرد و به جاى رفتن در آتش جهنم، معادل آن را بپردازد! "وَ لا یُۆْخَذُ مِنْها عَدْلٌ"؛ "و نه به جاى وى بدلى گرفته مىشود".(بقره/48)
استفاده از قدرت قدرتمندان
در قیامت هیچ قدرتى نیست كه به مجرم كمك كند و مثلاً با اعمال زور و فشار و یا با قهر و غلبه مجرم را از چنگال عدل الهى برباید: "وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ"؛ "و نه یارى خواهند شد".(بقره/48)
خویشان و فرزندان
در روز رستاخیز هر کس مسئول کارهای خویش بوده و به دنبال آن است که راه نجاتی برای خود بیابد. مۆمنان به دلیل نیکی اعمال به سوی بهشت رفته و کافران به دلیل اعمال ناشایست در جهنم سرازیر میگردند و هیچ کس نمیتواند مسئولیت کارهای دیگری را بر عهده گرفته و یاری رسانش باشد. خانواده و خویشان نزدیک در آن روز برای یکدیگر فایدهای نخواهند داشت: "لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ"؛ "در روز قیامت خویشاوندان و فرزندانتان شما را سودى نخواهند داشت". (ممتحنه/ 3)
مال و فرزند
این دو سرمایه مهم زندگى دنیا، اموال و نیروهاى انسانى، در قیامت كم ترین نتیجهاى براى صاحبانش نخواهد داشت: "یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ"؛ (شعراء/ 88) "روزى كه مال و فرزندان فایده نمىدهند".
بدیهى است اگر سرمایه هاى مادى در طریق اطاعت فرمان پروردگار قرار گیرند، رنگ الهى و صبغه اللَّه به خود مىگیرند و "الباقیات الصالحات" محسوب مىشوند.
معذرت خواهى
آن روز، روز رسوایى و بدبختى كافران و ظالمان است، همان روزى كه عذرخواهى ظالمان سودى نمىبخشد، و لعنت خدا مخصوص آنها است، و خانه و جایگاه بد نیز به آنها تعلق دارد: "یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ". (غافر/52)
نمونههای دیگری نیز چون دوستى[1]، داد و ستد[2]، قدرت بر نفع و ضرر[3]، نیرنگ و حیله[4]، بتها و معبودهاى باطل[5]، یار و یاور[6]، بازخرید[7] و برداشتن بار دیگرى[8] در قرآن آمده است.
این بود نمونههایى از عوامل و اسبابى كه در دنیا انسان ها به آن چنگ مىزنند تا از زیر بار مسئولیت و محكومیت شانه خالى كنند ولى در روز قیامت هیچ یك از اینها مۆثر نیست و هر انسانی در گرو اعمالى است كه در دنیا انجام داده است.
پی نوشت ها:
[1]. "یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ"؛ "روزى كه در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستى". (بقره/ 254)
[2]. "یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خِلالٌ"؛ "روزى كه در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستى". (ابراهیم/ 31)
[3]. "فَالْیَوْمَ لا یَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا"؛ "پس در این روز بعضى از شما بر بعضى دیگر توانایى رساندن سود و زیانى ندارد". (سباء/ 42)
[4]. "یَوْمَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ كَیْدُهُمْ شَیْئاً"؛ "روزى كه نیرنگ آنها، آنها را سودى ندهد". (طور/ 46)
[5]. "فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ"؛ "پس به آنان سودى نداد معبودهایشان كه جز خدا آنها را مىپرستیدند". (هود/ 101)
[6]."ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ"؛ "براى ظالمان (در روز قیامت) یار و یاورى نیست". (غافر/ 18)
[7]. "فَالْیَوْمَ لا یُۆْخَذُ مِنْكُمْ فِدْیَةٌ"؛ "امروز از شما باز خریدى گرفته نخواهد شد". (حدید/ 15)
[8]. "وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى"؛ "هیچ كس بار گناه دیگرى را بر نمى دارد". (فاطر/ 35)
منابع:
تفسیر كوثر، ج1، ص: 168
تفسیر نمونه، ج1، ص: 223 و ج15، ص: 268
- نظرات (0)
نعمتی که هم عسل است و هم زهر!!
میگفت: چرا موهای سرت کم پشت شده؟ با اینکه سن و سالی نداری چرا ریزش مو داری؟ غم و غصه چه را میخوری؟ استرس داری یا زیاد عصبانی میشوی

گفتم: امان از بچه! امان از بچه که امانم را بریده. به حرفم توجه نمیکند. هرچه میگویم، خلاف آن رفتار میکند. بعضی اوقات کلافه میشوم و از اینکه نمیتوانم کنترلش کنم عصبانی میشوم!
گفت: بچه است دیگر. هنوز تا آنچه میخواهی خیلی فاصله دارد. خودت را برای این مسائل پیش پا افتاده از بین نبر.
مرا میبینی که شکسته شدهام؟ اگر به جای من بودی چه میکردی؟ چند سال پیش بود. با یک پژو پارس عازم مسافرت بودیم. هفت سال بود که بچه نداشتیم. به پزشک های زیادی مراجعه کرده بودیم و بعد از معالجات طولانی و خسته کننده، خدا نظر لطفی به من و همسرم انداخت و یک دختر شیرین به ما داد.
بعد از هشت ماه، تصمیم گرفتیم که به اتفاق برادرم، ما نیز به سفر برویم. در آن مسافرت بود که خودرو ما به دلیل انحراف به چپ، دچار سانحه شد و این شیرین هشت ماههام از خودرو به بیرون پرتاب شد.
نیروهای امدادی به موقع رسیدند اما هنوز آمبولانس کودکم به بیمارستان نرسیده بود که حسرت دیدن دوباره چشمان معصوم و خندههای زیبایش تا ابد برایم باقی ماند.
گفت: غم از دست دادن این نوزاد شیرین برای من و همسرم خیلی سخت تمام شد. تا چند ماه کابوس آن تصادف مرا رها نمیکرد. نمی دانم حکمتش چه بود. اما این امتحان خدا، خیلی سخت بود، خیلی سخت. چون این کودک برای من خیلی عزیز بود، خیلی.
گفتم: خدا به تو و همسرت صبر و اجر دهد. خیلی سخت است. مشابه همین ماجرا برای یکی از اقوام من هم اتفاق افتاد؛ دختر شیرین خردسالش را خیلی زود از دست داد. تلخی از دست دادن آن را نچشیدهام، اما دیدهام. بچه موجود عجیبی است؛ نداشتنش یک دردسر است و داشتنش دردسر دیگر ... .
گفت: اما دردسر داشتنش خیلی کمتر از نداشتنش است. بماند که داشتن بچه، بدون شیرینی هم نیست.
گفتم: درست است. خدا هم بچه را زینت[1] معرفی کرده هم دشمن[2].
بچه هم مایه آرامش است و هم مایه سلب آسایش! برای همان خوبی هایش نعمت شمرده میشود و به خاطر همان سختی هایش دارای اجر است.
اصلاً شاید برای همین است که برای مادر، که بیشترین سختی از جانب فرزندان را متحمل میشود، بهشت را پیشکش میکنند.[3] هم شیرین است و هم تلخ؛ اگر پدر و مادر مربی خوبی باشند، شیرینی آن را میچشند و اگر از بار مسئولیت، شانه خالی کنند، بی نصیب از تلخی آن نخواهند بود.
فرزند، امتحانی برای انسان است.[4] گاهی آن قدر در دل جای میگیرد که خدا برای آزمودن، دستور ذبح آن را میدهد. [5] گاه آن قدر عزیز میشود که خدا سالیان سال آن را از پدر دور میکند و گاه با همه تلخیها و آزارها، مدت ها محک صبر پدر و مادر میشود.
فرزند مانند پول و سرمایه است؛ گاه والدین در تربیتش میکوشند و او را در صراط حق نگه میدارند و در مسیر الهی رشدش میدهند. این فرزند حتماً باقیات الصالحاتی برای پدر و مادر خود خواهد بود که از وجودش حتی پس از مرگ هم بهره خواهند برد. همچنان که انسان، پولی را در مسیر حقی به کار می اندازد و خیری برای دنیا و آخرت خود ذخیره میکند و خداوند هم چندین برابر به او پاداش میدهد.
گاه والدین از امتحان الهی سربلند بیرون نمیآیند و در تربیت فرزندشان کوتاهی میکنند و نتیجهای که باید، حاصل نمیکنند و سرانجام خَسِرا الدنیا و الآخره. درست مثل کسی که اموالش را در آن چه که باید مصرف ننموده و آن را تباه کرده است.
گفتم: همین پول هم مانند فرزند، اسباب امتحان است. ببین؛ برخی افراد برای پول داشتن چهها که نمیکنند. نه اینکه برای خانواده شان آسایش بیشتری فراهم کنند. نه. آنها خانواده شان را فراموش کردهاند و در حق آنها هم کوتاهی میکنند. تنها برای پول بیشتر.
گفت: حتماً خداوند گاهی هم برای امتحان، پول را از انسان میگیرد؟!
گفتم: درست است. همیشه امتحان در داشتن نیست. گاهی افراد در داشتن ها موفقاند، اما وقتی پای نداری و قناعت و دل کندن به میان میآید، دست و پایشان میلرزد. درست مثل کسانی که بی فرزندی عامل بگو مگو های خانوادگیشان شده.
چقدر در اطرافت و حتی در بین مشتریانت افرادی را دیدهای که حرص سود کمِ مالشان را خوردهاند؟ از این ناراحتاند که چرا سرمایهشان سودی فوق انتظارشان را نداشته. این هم خود امتحانی است که بعضی در آن شکست میخورند.
الان تو و همسرت به قول خودت امتحان دشواری را پشت سر گذاشتهاید؛ امتحانی که شاید برای همه اتفاق نیفتد، اما حتماً مشابهش برای هر کسی خواهد بود. [6] ما هم نمیتوانیم از امتحان فرار کنیم. آنچه مربوط به ماست، این است که بکوشیم تا از هر امتحانی پیروز و سربلند بیرون بیاییم.
بعد از همه این گفتگوها، کارش تقریباً تمام شد. از جایم بلند شدم و لباسم را مرتب کردم و در آینه نگاهی انداختم تا ببینم پیرایشگر من هم از امتحانش سربلند ببیرون آمده یا نه.
بعد از آن همه گفت و گو و فعالیتی که استاد پیرایشگر داشت، به او خسته نباشید و خدا قوت گفتم و باز هم برای آزمایش الهی که در زندگیاش اتفاق افتاده بود، از خداوند طلب اجر و صبر کردم.
پی نوشت ها:
[1] کهف؛آیه 46.
[2] تغابن؛ آیه 10.5
[3] نهج الفصاحه؛ حدیث 1328.
[4] انفال؛ آیه 28. تغابن؛ آیه 15.
[5] صافات؛ آیه 102.
[6] نهج البلاغه؛ کلمات قصار 93؛ امام علی علیه السلام می فرماید: کسی نگوید: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَه، چرا که فتنه، هر کسی را در بر خواهد گرفت. اگر کسی قصد استعاذه داشت، از گمراهی های فتنه به خدا پناه برد.
- نظرات (0)
تقسيمبندي مردم در روز قيامت

با استناد به آيات قرآن کريم و روايات اهل بيت(عليهمالسلام) در مييابيم که مردم در روز محشر چند دسته هستند که در اين مقاله با استفاده از مقالات و روايتي از امام صادق(عليهالسلام) اين دستهبندي را توضيح ميدهيم .
1- پس از حاضر شدن همه بندگان در صحنه قيامت، مردم به دو گروه مشخص تقسيم مىشوند:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ»(1)؛ برخي صورتها، شاداب و مسرورند و به پروردگارش مىنگرد و صورتهايى عبوس و در هم كشيده است، زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مىشكند.
2- در كنار اين تقسيمبندى كلى، مردم در قيامت به دستههاى جزييترى تقسيم مىشوند و آن دو دسته، اصحاب شمال و اصحاب يمين و سابقون هستند:
«وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»(2)؛ و شما سه گروه خواهيد بود[اول] سعادتمندان و خجستگانند، چه سعادتمندان و خجستگانى و گروه ديگر شقاوتمندان و بدبختها هستند. چه شقاوتمندانى و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند آنها مقربانند.
در اين نگاه «مخلَصين»، همان «سابقون» هستند و اصحاب شمال، همان گروهىاند كه با گناهان خود، خود را از محضر خدا دور كردهاند. اما اصحاب يمين، مؤمنان اهل نجاتاند.
3- بهشتيان، جهنميان، مخلَّطون، مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ الله، مستضعفان فكرى و اصحاب اعراف.
امام صادق(عليهالسلام) با استناد به آيات قرآن، اين شش گروه را چنين معرفى مىفرمايند:
«النَّاسُ عَلَى سِتَّةِ أَصْنَافٍ.
قَالَ قُلْتُ أَ تَأْذَنُ لِى أَنْ أَكْتُبَهَا؟ قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ مَا أَكْتُبُ؟ قَالَ اكْتُبْ أَهْلَ الْوَعِيدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ.
وَ اكْتُبْ "وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً"(3)؛ قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِيٌّ مِنْهُمْ.
قَالَ وَ اكْتُبْ "وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ"(4) قَالَ وَاكْتُبْ "إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً"(5) لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْكُفْرِ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً إِلَى الْإِيمَانِ "فَأُولئِكَ عَسَى اللهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ"(6) قَالَ وَاكْتُبْ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِ(7) ... قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ؟ قَالَ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ.»(8)
امام صادق (عليهالسلام) در روايت فوق، دستهبندي مردم در قيامت را اينگونه متذکر ميشوند:
«مردم به شش گروهاند؛ راوى مىگويد: عرض كردم: اجازه مىفرماييد تا آن را يادداشت كنم؟ فرمود: آرى. عرض كردم: چه بنويسم؟
فرمود: بنويس، [دو گروه] اهل نويدند: از اهل بهشت و اهل آتش.
بنويس. «گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردهاند و كار خوب و بد را با هم آميختهاند. عرض كردم: آنها چه كسانىاند؟ فرمود: وحشى، غلام حبشى كه با دستور هند همسر ابوسفيان، حضرت حمزه را به شهادت رساند و سينهاش را شكافت و جگر حمزه را تحويل هند داد. اما بعدها توبه كرد و به اسلام گرويد. ايشان در اين گروه جا ميگيرند.
فرمود: بنويس، گروهى ديگر به فرمان خداوند واگذار شدهاند [و كارشان با خدا است] يا آنان را مجازات مىكند يا توبه آنان را مىپذيرد.
فرمود: بنويس، گروه ديگر مستضعفان فكرىاند كه قرآن به آنها اشاره دارد؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى مستضعف باشند و نه چارهاى دارند و نه راهى مىيابند(يعنى، نه چارهاى به كفر دارند و نه راهى به ايمان دارند)؛ ممكن است خداوند آنها را عفو فرمايد.
فرمود: بنويس، گروه ديگر، اصحاب اعرافاند. عرض كردم: اصحاب اعراف به چه معنا است؟ امام فرمودند: گروهى كه خوبىها و بدىهاىشان يكسان است؛ اگر آنها را به آتش وارد كند، به دليل گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد، به دليل رحمت [بى پايانش ] است.»
با توجه به اين دستهبندىها - به ويژه دستهبندى سوم - به نظر مىرسد كه مواقف ميزان و حساب براى «متوسطين» مردم است؛ زيرا به جز مؤمنان متوسط - كه پس از سير خود در نهايت به بهشت مىروند - مؤمنان اديان ديگر - كه حق به آنها نرسيده و در دين خود پا برجا بودهاند - يا اهل كتاب و كافران و مشركان كه روحيه استكبار نداشتند و جز سران كفر و نفاق نبودهاند و در جهنم - به فضل الهى - تا ابد نيستند؛ بايد اين مواقف را طى كنند تا در نهايت به جايگاه اصلى خود - بهشت يا جهنم - برسند.
بهشتيان در بهشت جاودان مىمانند؛ اما جهنميان به دو گروه تقسيم مىشوند: برخى تا ابد در جهنم مىمانند و آنها سران كفر و شرك و نفاق و داراى روحيه استكبارىاند كه هيچ اميد اصلاحى بر آنان نمىرود. اما ديگران، پس از طى مراحل اصلاح و پيدا كردن لياقت حضور در محضر الهى، به بهشت جاودان وارد مىشوند.
آرى روايات اهل بيت عصمت و طهارت(عليهمالسلام) را بايد با خود روايات سنجيد و تفسير كرد و ظاهراً تفسير روايت امام به اين است كه سران شرك و مشركان مستكبر، مستقيماً و بدون طى كردن مواقف محشر در آتش دوزخ گرفتار مىشوند.
پينوشتها:
1- قيامة، آيات 22 - 26.
2- واقعة، آيات 7 - 13.
3- اشاره به سوره توبه، آيه 102.
4- اشاره به سوره توبه، آيه 106.
5- اشاره به سوره نساء، آيه 98.
6- اشاره به سوره نساء، آيه 99.
7- اشاره به سوره اعراف، آيه 48 .
8- اصول كافى، ج 2، ص 381.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»