لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
دین ندارد کسی که حیا ندارد!

کسانی که حیا ندارند، عقل و دین هم ندارند. «لا دین لمن لا حیاء له»؛ کسی که حیا ندارد شرم ندارد.
گویا روایت لا دین لمن لا حیاء له را جدی نگرفته ایم ... چه شده این حرف
ها دیگر خواهانی ندارد که هیچ ، بابی شده است برای مسخره کردن دیگران ...
اخیراً درباره کسی که فحاشی می کند می گویند ادبیاتش خوب نیست.
فحاشی
می کند ولی جامعه با این ضد هنجار برخورد مسالمت آمیز دارد یا بهتر
بگوییم آن را توجیه میکند که چیز مهمی نیست، فقط ادبیاتش خوب نیست. یا
وقتی به کسی تذکر می دهی که غیبت نکن، خیلی راحت از کنار آن با این توجیه که مشغول درد و دل کردن هستم، می گذرد.
غیبت ها، بد حجابی ها، بی غیرتی ها
و بسیاری از نا بهنجاری ها این قدر در جامعه دیده شده است و چشم به آن
عادت کرده و توجیه شده است که دیگر حتی تیتر ناهنجار بودن آن را نیز پاک
کرده ایم و آن را بد عادتی یا حتی تأسف بارتر به یک نوع مد تبدیل
کردهایم.
حال آنکه واضح و مبرهن است در همه ی این موارد آنچه که وجود ندارد شرم و حیا از انجام این معاصی است. این گونه رفتارها نه تنها از نظر شرع مورد قبول نیست، حتی عقل نیز آن را به عنوان یک رفتار نابهنجار رد می کند.
پس چگونه ممکن است چیزی که عقل آن را مردود می داند آن قدر رواج پیدا کند که به یک مد تبدیل شود؟
شاید
در دید اول که این حدیث گهربار امام حسین (علیه السلام) را می شنویم که می
فرماید: «لا حیاء لمن لا دین له [میزان الحکمة، ج ۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۹]
کسی که حیا ندارد ایمان ندارد؛ ذهن معطوف می شود به حیای بین آقایان و خانم
ها (حیای چشم و حیای زبان ) در حین معاشرت های متعارف مثلاً در اداره، در
صف نانوایی، در هنگام خرید از مغازه و ... بله اصل حیا در اینجا، ظهور و
بروز دارد ولی با تامل بیشتر انسان به این نکته می رسد که حیا سطوح مختلفی
دارد ... به عبارت بهتر، حیا سبک زندگی است، حیا حریم نگه داشتن است، حیا
از نحوه ی تعامل انسان با خودش شروع می شود تا تعامل با دوست و خانواده و
جامعه، هیچ انسان عاقلی به خودش حرفهای ناروا نسبت نمی دهد (از خودش، از
شخصیتش، از مرامش حیا می کند) همینطور ازدوستان، از جامعه، حریم پدر و مادر
را حفظ می کند و ....
متأسفانه این روزها
عدم حیا را در سطح جامعه کم و بیش شاهدیم. کسانی که چشم و زبانشان بی قید و
بند است ، حیا ندارند؛ نه احترام پدر و مادر برایشان اهمیت دارد نه بزرگ و
کوچکی سرشان می شود،
غیبت و تهمت و حرف های هنجارشکنانه که برایمان از آب خوردن هم آسانتر شده است.
امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند: «علی قدر الحیا یکون العفة»: عفت به میزان حیا بالا می رود: هرچه حیای آدم بیشتر باشد این آدم عفیف تر است
چادری بودن و تسبیح در دست داشتن نشانه ی با حیا بودن نیست!
گاهی
با دیدن بعضی از آدم ها خجالت می کشم و با خودم می گویم: چرا آنقدر بعضی
از ما آدم ها بی حیا شده ایم؟ حتی بعضی از چادری هایمان؛ حتی کسانی که اهل
مسجد و ذکر و تسبیح و آب کشیدن جانماز هستند.
خانم
چادری ... با دست باز ... دست بی آستین ... لباس باز ... مانتوی چسبان ...
چسباندن چادر به بدن ... دست بی آستینش را از لای چادر می آورد، با
آرایش آنچنانی و خودنمایی های آنچنانی تر و با هزار ناز و کرشمه، از مغازه
خرید می کند ...
آقایی که ظاهر الصلاح است ... تسبیح و ریش و ذکر و نماز
اول وقت و جماعت.... اما در مغازه ، اداره و بازار با خانم ها و خریدارها
بگو و بخندی دارد بیا و ببین ...
خانمی با یک لباس زننده ...
آرایش آنچنانی و پوششی که با برهنگی تفاوتی ندارد (شاید بدتر هم باشد)
حیایی را برای خود باقی نگذاشته است.

آقایی که با پوشیدن لباس کوتاه ... شلوار پاره و کوتاه ...آرایش مو و صورت زن نما و زننده ...
صحبت بر سر این واقعیت در کلام معصوم علیه السلام است که حواسمان باشد نداشتن حیا یعنی نداشتن دین و حتی شخصیت ....
ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مومنان بگو: «قُل لِّلْمُوْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِم» [نور/۳۰] بگو به مردان مومن که چشمهای خود را (از نامحرم) بپوشانند» و درآیه بعدش می فرماید: «وَ
قُل لِّلْمُوْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یحَفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ
لْیَضْرِبْنَ بخِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ
زِینَتَهُنَّ [نور/۳۱] و زنان مومن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا)
بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود
جز آنچه قهرا ظاهر مىشود (بر بیگانه) آشكار نسازند، و باید سینه و دوش
خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشكار نسازند».
غض بصر یعنی حیا داشتن ... یعنی خیره نشدن ... می گوید خیره نشو، حیا کن ...
«من لم یستحیی من الناس لم یستحیی من الله»: کسی که از مردم حیا نکند از خدا هم حیا نمی کند.
یک
جا یک جوان ۲۰ ساله به یک پیرمرد ۷۰ ساله فحش می دهد، جسارت می کند، جای
دیگر فرزندی که در مقابل پدر و مادر، چشم در چشم آنان فحاشی و گستاخی می
کند ...
این ها همه بی حیایی است دیگر ... قدیم ها می خواستند به هم
فحش بدهند می گفتند: ای بی حیا، بی حیا فحش بود. ای بی درد، فحش های
رکیک نمی دادند. لات و لوت ها فحش های رکیک و بد می دادند، ولی متدینین
فحش های رکیک نمی دادند.
خداوند از افراد فحّاش بدش می آید ... کمی به خودمان بیاییم ...
امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند: «علی قدر الحیا یکون العفة»: عفت به میزان حیا بالا می رود: هرچه حیای آدم بیشتر باشد این آدم عفیف تر است.
دین نمی گوید عزلت نشین باش
این شرم و حیا که دین آن قدر بر آن تاکید داشته و حتی آدم بی حیا را بی دین می داند چیزی نیست که قرار باشد تو بروی گوشهی خانقاهی بنشینی و ریاضت بکشی و آن را طلب کنی... نه، کاملا فطری است.
انسان به حکم انسان بودنش آن را دارد. وقتی آدم و حوا از بهشت هبوط می کنند، تلاش آدم و حوا برای حفظ حیای خود، با استفاده از برگ درختان به وضوح دیده می شود. ... «فَدَلّهُما بِغرورٍ فلمّا ذاقا الشّجره بَدَت لَهُما سَوءاتُهُما...» و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشکار شد. (سوره اعراف ـ آیه ۲۲) (سوره طه ـ آیه ۱۲۱)
آری، حیا این گونه ارزش فطری است برای بشر که از سرآغاز تاریخ همراه انسان بوده است.
این
گوهر فطری وقتی بهتر درک میشود که بدانیم افراط و تفریط منشا گناه هستند و
تنها نیرویی که انسان را از همین افراط و تفریط ها باز می دارد همین شرم
و حیاست.
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مجتبی تهرانی
- نظرات (0)
بدهکار را تحت فشار نگذاریم!

وَ ان کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ الی مَیْسَرَة». (280 بقره)
پشتوانهء این طرح، تنها اخلاق و اعتقاد نیست، که ضرورتها، اکل میته و سرقت را هم تجویز کرده اند. و این قرآن است که می گوید: در قرض و وام اگر طرف به سختی می افتد، بر او سخت نگیرند و به او مهلت بدهند، نه یک ماه و دو ماه، که تا هنگام آسانی و گشاد دستی.
یکی از اموری که اسلام بدان تأکید بسیاری نموده، موضوع قرض دادن به نیازمندان است تا جایی که در روایات ما آن را از صدقه برتر دانستند. [مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 71، ص 104]
امّا باید توجه داشت در برخی از موارد ما به وظایفمان و آداب و شرایطی که وجود دارد عمل نمی کنیم و از این جهت زیان هایی بر ما وارد می شود، ولی آگاهانه و یا ناآگاهانه گناه آن را بر گردن دیگران می گذاریم.
برای قرض الحسنه، این سنت پسندیده، شرایطی بیان شده است که در طولانی ترین آیه از قرآن بدان اشاره شده است:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که بدهى مدّتدارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یک دیگر پیدا می کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهاى از روى عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن خوددارى کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار او است بپرهیزد، و چیزى را فروگذار ننماید!...». [بقره، 282] در روایات نیز به این مهمّ تأکید شده است.[حر عاملی، وسائلالشیعة، ج 17، ص 11]
بنابر این با توجه به تأکیداتی که از جانب اسلام برای استحکام امر قرض بیان شده، اگر ما کوتاهی نموده و خسارتی دامان ما را گرفته نباید آن را به حساب دین یا رهبران آن بگذاریم.
آداب و شرایط قرض الحسنه
در آموزه های دینی ما قرض دادن به برادران مۆمن، آداب و شرایطی دارد که برخی از آنها چنین است.
1. قرض همراه با اخلاص باشد.
2. با دل خوش و رضایت کامل باشد.
3. قرض از مال حلال باشد. [کلینی، اصول کافی، کمرهای، محمد باقر، ج، ص 843]
4. قرض مکتوب شود. [بقره، 282]
5. کسی که به مۆمنی قرض داد، منتظر بماند تا پرداخت قرض برای او امکانپذیر شود؛ یعنی همان طور که جایز نیست بدهکار با فرض توانایی، پرداخت مال را به تأخیر بیندازد، همین طور نیز اگر طلبکار میداند بدهکار توانایی ندارد، جایز نیست او را تحت فشار قرار دهد. [شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 138]
آیه 280 بقره دربردارنده یک دستور مالی و حقوقی است که در آن به طلبکار توصیه شده در صورت سررسید زمان دریافت طلب، در صورتی که امکان پرداخت برای بدهکار وجود نداشته باشد؛ طلبکار نباید او را تحت فشار قرار دهد؛ بلکه باید به او مهلت دهد. (إِن کاَنَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلیَ مَیْسَرَةٍ)

حتی در قوانین اسلام که در واقع تفسیری است برای آیه فوق، تصریح شده که هیچگاه نمی توان خانه و وسایل ضروری زندگی افراد را برای بدهی آنها توقیف کرد یا از آنها گرفت؛ بلکه طلبکاران تنها میتوانند از اضافه بر آن، حق خود را بگیرند و این حمایت روشنی از حقوق قشرهای ضعیف جامعه است. [تفسیر نمونه 2/377 ]
در ادامه با توصیه ای اخلاقی، بحث حقوقی سابق را تکمیل می کند. قرآن کریم به طلبکاران میگوید: در این گونه موارد که بدهکاران سخت در تنگنا قرار دارند اگر بدهی آنان بخشوده شود، از هر نظر برای شما بهتر است. (أَن تَصَدَّقُواْ خَیرٌْ لَّکُم) احساس کینه توزی و انتقام را به محبت و صمیمیت مبدل می سازد و افراد ضعیف جامعه را به فعالیت مجددی که نتیجه اش نصیب همگان می شود، وا می دارد و اضافه بر اینها، صدقه و انفاقی در راه خدا محسوب میشود که ذخیره روز پسین خواهد بود. [همان 2/378]
پاداش های مادی و معنوی قرض الحسنه
در آیات و روایات، پاداش ها بسیاری برای قرض الحسنه برشمرده شده است. این پاداش ها مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی است. مهم ترین پاداش قرض الحسنه در همان اصل قرض دادن نهفته، زیرا شخص وام دهنده با خداوند معامله می کند و کسی که قرض می گیرد در حقیقت خداوند است.[ بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12]
دیگر آن که خداوند خود ضمانت بازپس دادن وام را کرده و بی گمان خداوند شاکر و سپاسگزار است[ تغابن، آیه 17] و با برکت قرار دادن در مال شخص او را بی نیاز خواهد کرد و به فضل خود بر مال او می افزاید. از این رو در بیان سود و پاداش حاصل از قرض دادن به نیازمندان و محتاجان می فرماید که خداوند پاداش نامحدود و بی شماری را در نظر گرفته است.[ بقره، آیه 245، حدید، آیات 11 و 18]
خداوند در این آیات از پاداش و اجرت کریمانه خود سخن می گوید؛ بنابراین می بایست پاداشی عظیم و نیکو و بزرگوارانه ای باشد که خداوند برای وام دهنده در نظر گرفته است. این پاداش ها تنها اختصاص به دنیا ندارد بلکه در دنیا و آخرت و نیز مادی و معنوی خواهد بود.[ همان ]
از آثار و برکات اجتماعی و کارکردهای دنیوی قرض الحسنه می توان به ایجاد محبت بین مردم و تحقق انسجام و وحدت اسلامی اشاره کرد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ؛ سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـی و بخشـش.[ تحف العقول، ص 316]
از جمله آثار قرض الحسنه می توان به محو سیئات و تبدیل آن به حسنات اشاره کرد.[ مائده، آیه 12] بنابراین، وام دهنده با این کار خویش، گویی تازه از مادر متولد شده و نقش کار او همانند توبه، تاثیرگذار است و مشکلاتی که به سبب گناه گرفتار آن است برطرف می شود. پس می توان گفت که وام دادن، موجب جلب منفعت و دفع و رفع بلا و گرفتاری نیز است.
خداوند در آیه 12 سوره مائده از جمله پاداش های بزرگ قرض الحسنه را دستیابی به فوز عظیم و کامیابی در بهشت جاودان دانسته است. پس می بایست این عمل را از اعمال صالح و نیکی دانست که تضمین کننده بهشت برای آدمی است.
مۆلف: حجت الاسلام سید عبدالمجید فلسفیان
- نظرات (0)
تناسب اعمال با ثواب و عقاب

طبیعی است که وقتی نوشیدن جرعهای زهر علت مرگ انسانی میشود،جای این اشکال نیست که علت با معلول تناسب ندارد و کسی نخواهد گفت یک لحظه اشتباه و نوشیدن اندکی زهر چرا با نتیجه عمل، که مرگ است، تناسب ندارد. مثل«عمل» و «جزا»ی آن مثل نوشیدن زهر و «مرگ» است. البته، بحث تجسم اعمال از علت و معلول بالاتر است زیرا، بحث از«عینیت» است. یعنی،«عمل» و «جزا» عین یکدیگرند.
«...وان کان خیرا فخیرا وان کان شرا فشرا.» [1]
پس، هر چه در عالم آخرت مهیاست، به وسیله خود انسان از پیش فرستاده شده است.
عمل و جزا نظیر وجود ذهنی و وجود خارجی است. یعنی، این دنیا همچون وجود ذهنی است و جهان آخرت نظیر وجود خارجی است. این دو وجود یک حقیقت واحدی هستند و تفاوتشان در این است که وجود ذهنی مقداری ضعیفتر از وجود خارجی است.با این بیان معلوم شد که اصل اشکال وارد نیست.
توبه
نکته دیگری که در این مقام باید یادآوری شود،مسئله توبه و بخشش گناهان است. زیرا، با مطالبی که در مورد اعمال و جزا گفته شد، این شبهه در ذهن شکل میگیرد که اگر عمل و جزا دو وجود از حقیقت واحدی هستند، پس، چگونه جزای گناهان با توبه آمرزیده میشود و انسان به نتیجه اعمالش گرفتار شد؟
آنچه از روایات استفاده میشود این است که توبه از گناه موجب خلاصی از آتش جهنم و رهایی یافتن از مار و مورهای قبر و عذاب در برزخ و گرزهای آتشین جهنم و غل و زنجیرها و زقوم و حمیمها است.
و قرآن نیز در این باره میفرماید:
« قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا .» [2]
ای بندگان من که بسیار گنه کردهاید، از رحمت خدا مأیوس نشوید، همانا خداوند همه گناهان را میآمرزد.
گناه هر چه سنگین باشد ، نباید از رحمت الهی ناامید شد. زیرا:
«... وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ.» [3]
از رحمت بی منتهای خدا ناامید نباشید، چه از رحمت خداوند مأیوس نمیشوند مگر کافرین.
بنابراین،کسی که توبه کند و به سوی خدا باز گردد، خداوند گناهان او را میآمرزد و میفرماید:
«کسی که از گناه توبه کرده باشد همچون کسی است که گناهی نکرده است.» [4]
از این بحث نتیجه میشود که بر اثر توبه خداوند گناهان انسان را میآمرزد. اما،در بحث تجسم اعمال گفتیم که گناهان انسان تجسم مییابد و در عالم آخرت با گنهکار خواهد بود. حال ممکن است این سؤال پیش آید که«پس از توبه اعمال تجسم یافته انسان چه خواهد شد؟!»
در این باره به دو نظر اشاره میکنیم.

نظر مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی(کمپانی)
مرحوم کمپانی، که مردی عارف بود، میفرماید: بین توبه کننده و گناهانش جدائی افکنده میشود و اعمال زشت تجسم یافته از او دور میشوند. این همان درخواست گنهکاران، در روز قیامت است،که هرگز اجابت نمیشود.
«یوم تجد کل نفس ما عملت من خیرا محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا.» [5]
یعنی عمل زشت و نیک هر دو، در روز قیامت، حاضر میشوند و گنهکار آرزو میکند که بین او و اعمالش فاصله یادی افتد.
مرحوم محقق کمپانی میفرماید:«توبه» بین اعمال زشت انسان و خود وی چنان فاصلهای میاندازد که آن اعمال دست و پا پیچ او و باعث عذابش نخواهند شد. ایشان غفران را نیز به همین معنا میگیرد.
کلام امام خمینی در توبه و اثر آن روی اعمال
استاد بزرگوار ما، رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی، در این باره میفرماید: توبه اعمال زشت و گناهان گنهکار را معدوم میکند و پرونده سیاه انسان با آب توبه شسته میشود. به سخنی دیگر اعمال ناپسند انسان که در روز قیامت به صورت سگ و مار و مور و عقرب و زقوم و حمیم و زنجیرهای آتشین تجسم مییابد، در اثر توبه از بین میرود و شعلههای فروزان جهنم خاموش میشود.
نظر تحقیق
ظاهراً حق با استاد بزرگوار ما است. زیرا، قرآن میفرماید: ای گنهکار پیشآی که اگر آمدی گناهت را نابود میکنم. یعنی، گناهکاران به جهنم میروند و در آنجا مدتی بسیار طولانی در خواری و ذلت خواهند بود، مگر آنان که توبه کنند. نامه سیاه توبه کنندگان نابود میشود، و جای آن را نامه درخشان میگیرد و خداوند تعالی اعمال زشت آنان را به اعمال نیکو بدل میکند. این نامه درخشان ثواب توبه آنان است.
«... إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا.» [6] ؛...مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و به خدا ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند. پس، خداوند گناهان ایشان را بدل به ثواب گرداند که خداوند در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.
مؤمن به جهنم نمیرود
در روایات میخوانیم: حتیالمقدور مؤمن به جهنم نمیرود. او را در دنیا با فقر و مصیبت و رنج، که کفاره گناهان است، پاک میکنند در صورتی گناهانش بیش از اینها باشد، هنگام مرگ بدو سخت میگیرند تا آمرزیده شود. اگر همچنان گناه آلوده باشد، با فشار قبر و عذابهای برزخ آلودگیهایش زدوده میشود، اگر همچنان باقی بود با دشواری روز قیامت پاک میشود و اگر با همه این مقدمات آمرزیده نشد، به جهنم میرود و آنقدر در آتش آن میسوزد و عذاب میکشد تا کدورتهایش زدوده پاک شود. سپس او را از دوزخ بیرون آورند و در حوض کوثر تطهیرش کرده و روانه بهشتش میکنند.
جهنم یکی از الطاف بزرگ الهی
گفتار حکیمانه امام خمینی، که جهنم«جهنم یکی از الطاف بزرگ الهی، است»، آشکار میشود. زیرا، جهنم به مثابه زدودن کدورتها و تطهیر انسان است و هویت انسانی را که در اثر گناه به خوک تبدیل شده است، دوباره به هویت انسانی بدل خواهد کرد.
البته، اینها همه برای کسانی است که زمینه داشته باشند. اما، کسانی که فاقد زمینهاند، به آتش جهنم پاک نخواهند شد، و تا ابد در آتش جهنم خواهند ماند که:
« إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء »[7] ؛ هر آینه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد ، و گناهان ، دیگر را برای هر که بخواهد می آمرزد .
اثر توبه روی نفس
همانگونه که پیشتر اشاره رفت، اعمال انسان دارای آثاری است:
اول- تجسم اعمال در آخرت به یکی از دو معنائی که گذشت.
دوم- اثری که روی نفس باقی میگذارد و آن عبارتست از این که کردار و گفتار و نیات ما یا جنبه انسانیت ما را شکوفا میکند و یا انسانیت ما را به حیوانیت مبدل میسازد.
اثر دیگری که در این مقام قابل تذکر است این است که اعمال و نیات بر دل ما اثر میگذارد و دل ما را نورانی یا تیره میکند.
قرآن در این باره چنین میفرماید:
«... فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» [8] ؛ وای بر آنان که دلشان از عدم ذکر خدا تیره است، اینان در ضلالت و گمراهی روشنی هستند.
سخن حق در دل سنگ اینان بی اثر است، چون به احکام شرعی و نماز و روزه اهمیت نمیدهند. اما، آنان که به احکام الهی متعبدند و در حفظ بیتالمال، خدمت به مردم و شاد کردن دل مسلمانان کوشا هستند، دلشان نورانی و با صفاست و دلی که نورانی باشد محل نزول رحمت الهی است.

اثر علت و معلولی اعمال
اثر چهارم اعمال و نیات ما اثر علت و معلولی است. یعنی گناه انسان و خانوادهی او را گرفتار میکند و عاقبت گنهکار و خانوادهاش به خیر نمی انجامد. نه تنها عاقبت گنهکاران ختم به خیر نمیشوند، بلکه عاقبت فرزندانشان نیز به خیر نمی انجامد. قرآن تقوا و سخن راست والدین را عاملی برای نیکفرجامی فرزندان معرفی میفرماید:
« وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیدًا.» [9]
کسانی که بیم آن دارند که کودکان ناتوان و زیردست از آنها به جای بماند، باید از خدا بترسند، و سخن به اصلاح و درستی بگویند.
تقوا و شهادت به حق علت نیکبختی فرزندان است. با این بیان، نمیتوان گفت که چرا گناه والدین دامن فرزندان را میگیرد. زیرا، این دو از سنخ علت و معلول است و این آتشی است که والدین به درون خانوادهی خویش میزنند و تر و خشک را با هم میسوزانند. و قرآن اینگونه فتنهها را چنین هشدار میدهد:
«وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً .» [10] ؛بترسید از بلائی که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد.
همچنین، یک نزاع جزئی و بی اساس در جبهه یا شهر تحقیر یک مسلمان و... ممکن است تنها به خود ستمکار برنگردد، بلکه همه را در آتش خود بسوزاند. کار نیکوکردن نیز علت نیک فرجامی نیکوکار و فرزندانش میشود، مثلاً کار خیر پدر و مادر نه تنها بدانها برمیگردد، بلکه باعث سعادت فرزندانشان نیز میشود.
پاسخ به یک پرسش
گاهی در برخی روایات ثواب برخی اعمال برابر است با ثواب مثلاً هزار حج این گونه روایات را توضیح دهید.
در این باره باید به چند نکته توجه داشت:
1. باید توجه داشت که ثواب دو گونه است؛ 1. ثواب حقیقی، 2. ثواب حکمی توضیح مطلب آن که برخی اعمال آثار تکوینی برای فرد دارد و قابلیتی در فرد ایجاد میکند که منشأ آثار در دنیا و آخرت میباشد. مانند آثار شهادت و خون شهید. اما گاهی برخی از اعمال به تفضل الهی اعتبار ثواب شهید به او داده میشود و هم طراز میشود مانند اینکه روایت شده: «من مات علی حب محمد و ال محمد مات شهیداً» ؛ «هر کس بر محبت محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) بمیرد، شهید از دنیا رفته است»،(بحار، ج 27، ص 233، ب 13)
البته اعتبار ثواب حکمی نیز گزاف نیست بلکه بیانگر همسانی با آن عمل حقیقی باشد و چه آثار معنوی و اجتماعی آن را دارا باشد.
2. تأثیرگذاری اعمال در روحیه معنوی انسان و آثار اجتماعی آن متفاوت است. لذا طبقه بندی ثواب اعمال غیر قابل انکار است. گاهی اهمیت یک عمل را میتوان از مقایسه پاداش آن عمل با اعمال دیگر مشخص کرد. به طور مثال، از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: «قضاء حاجأ المؤمن افضل من طواف و طواف و طواف حتی عد عشراً» ؛ «برآوردن نیاز مؤمن از طواف [خانه خدا] برتر است. و همین گونه شمرد تا ده طواف»، (حر عاملی، محمد، وسایل الشیعه، ج 9، نامه 42، ح 1)
این گونه روایات اهمیت کارهای اجتماعی و رفع نیاز مردم را برجسته میکنند.
هم چنین گاهی اثر معنوی یک رفتار بسیار عمیق است مانند شرکت در مجالس امام حسین(علیه السلام) و گریه برای مظلومیت آن حضرت، که موجب تلطیف روحیه بسیاری و توبه بسیاری شده است و اصلاح فرد و اصلاحات در جامعه را به ارمغان آورده است. لذا در روایات از ثواب آن معادل با هزار حج یاد شده است و اهمیت آن برجسته شده است، (بحار، ج 27، ص 233، ب 13)
3. گاهی برخی روایات ثواب اعمال، جهت نهادینه کردن یک هنجار و رفتار دینی در جامعه میباشد و منظور از عدد هزار و غیره کنایه از زیادی ثواب میباشد.
4. باید دانست انجام هر کار نیکی از جهت کمیت و کیفیت دارای مراتب و شرایط است. و ثوابی که ذکر شده برای کسانی است که با اخلاص و شرایط کامل اعمال را انجام داده باشند و به تناسب دیگران نیز بهرهمند میشوند.
5. البته باید دانست ثواب هیچ عمل مستحبی نمیتواند جانشین عمل واجب شود. لذا اگر روایت شده باشد که ثواب روزه عید غدیر ثواب شصت سال روزه را دارد، (حر عاملی، وسائل شیعه، ج 10، ص 442) نشانه فراوانی ثواب است نه جایگزینی یک روزه مستحبی به جای شصت سال روزه واجب باشد.
پی نوشت ها :
1 علمالیقین، فیض کاشانی(ره)، صفحه884، جلد2.
2. سوره زمر، آیه53.
3. سوره یوسف، آیه87.
4. وسائل الشعیه، ج11، ص358.
5. سوره آل عمران، آیه30.
6. سوره فرقان، آیه70.
7. سوره نساء، آیه116.
8. سوره زمر، آیه22.
9. سوره نساء، آیه9.
10. سوره انفال، آیه25.
منابع :
کتاب معاد در قرآن
آیت الله مظاهری
- نظرات (0)
استفاده از چادر برای لایک بیشتر!!

یاد چادرهای ساده قدیمی و حجاب هایی که با این چادر نمایان بود بخیر ... ساده ، بدون آلایش، بدون زینت و خودنمایی.
راستی بر سر چادرهای ساده و اصیل چه آمد؟
آن اهالی که چادر را برای پوشش واقعی سر می کردند چه شدند؟
چند وقت پیش از یکی از خیابان های تهران در حال عبور بودم که نگاهم به یک نوع چادری که بر سر یک خانم بود جلب شد ... چادری که شاید بتوان گفت از مانتوهای ساده عده ای از اهالی که چادر سر نمی کنند هم ، جلب توجه بیشتری داشت ...
****
شبکه های اجتماعی ... عکس های سلفی ... پدیده نوظهور محجبه های خودنما ...
چادری های امروزی که فقط چادر بر سر دارند اما هیچ کدام از مولفه های حجاب و پوشش در آنها نمایان نیست.
*****
یکی از مسائلی که اخیراً شبکه های اجتماعی بستر مناسبی برای ترویج آن قرارگرفته است پدیده نو ظهور محجبه های خودنما است. پدیدهای که البته قبل از ورود شبکه های رنگارنگ اجتماعی به کشور عملا در برخی از خانواده ها وارد شده بود.
بعد از رواج تفکر مادر چادری و دختر مانتویی، آن هم به بهانه تغییر تفکرات نسل جدید نسبت به گذشته، بعضاً شاهد هستیم برخی از فرزندان خانواده ها به علل مختلف در کنار چادر از خود ظاهری ترسیم می کنند که عملاً همه معیارهای یک حجاب برتر را زیر سوال می برند طوری که آن چادر می تواند به جای تأثیر مثبت از تأثیرات کاملاً منفی برخوردار باشد.
علل اصلی افزایش خود نمایی محجبه ها چیست؟
به نظر می رسد در مرحله اول که آفت چنین ظاهرهایی ملموس تر می شود، رواج عکس های سلفی در شبکه های اجتماعی آن هم توسط افرادی است که ادعای محجبه بودن دارند اما عملاً با انتشار عکس های خود دست به نوعی قبح شکنی می زنند. چرا که حداقل رعایت دستورات اسلام در بحث حجاب باید دوری بانوان از نگاه نامحرم صورت گیرد اما آیا انتشار عکس های سلفی از نمای نزدیک که مورد استقبال پسران جوان هم قرار میگیرد، می تواند رعایت این نکته مهم باشد؟
برخی از دختران سعی می کنند پوشش های زننده خود را در پشت چادر پنهان کنند و به این بهانه که چادر بر سر دارند هر چه که دلشان می خواهد بپوشند و ملامتی هم از طرف کسی متوجه آن ها نباشد.
این ها همه در حالی هستند که اسلام حدود حجاب را بیان کرده اند؛ ... مهم رعایت مولفه های پوشش است نه خود کلمه ...
حجاب حداقلی و حجاب کامل

در سورهی نور آیه ۳۱ حجاب حداقلی بیان شده است: “و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه [طبعاً] از آن پیداست و باید روسرى خود را بر گردنِ خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنیازند یا كودكانى كه بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نكردهاند، آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونهاى به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. ..."
با توجه به این آیه، و تفسیر آن، پوشاندن زینت ها به وسیلهای مانند روسری یا مقنعه و مانتو و یا معادل آن حداقلی است که قرآن بیان فرموده است.
در اینجا ”خمر” جمع خمار و به معنای روسری و سرپوش است. و “جیوب” از واژه “جیب” به معنای قلب و سینه و گریبان است که لازم است پوشانده شود.
در تفسیر “مجمع البیان” هم آمده است: “زنان مدینه اطراف روسری های خود را به پشت سر می انداختند و سینه و گردن و گوش های آنان آشکار می شد. (متأسفانه امروز هم شاهد این صحنه ها هستیم) بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسری های خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد”.
بیان و توصیه به حجاب کامل (چادر) :
در این بخش حجاب توسعه داده شده . در سوره ی احزاب آیه ی 59 می فرماید :
“اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو: «پوشش هاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیك تر است، و خدا آمرزنده مهربان است."
اقوال مفسرین و اهل لغت پیرامون لفظ "جلباب"
صحاح: جلباب، عبارت است از چادر.
نهایه: جلباب، عبارت است از چادر و عبا.
لسان العرب: جلباب، جامهای است از چارقد وسیع تر از عبا و بلندتر.
صاحب تفسیر اطیب البیان: جلابیب جمع جلباب و آن چادر و خمار و روبند است.
صاحب تفسیر المیزان: جلابیب جمع جلباب است و آن ثوب و پوششی است سراسری که جمیع بدن را می پوشاند و یا خمار است که از روی سر شروع شده [همه بدن از جمله] سر و چهره زن را می پوشاند.
بنابراین چنانچه ملاحظه می کنیم از نظر علم تفسیر و آراء مفسرین، معنی جلباب در آیه شریف "... یدنین علیهن من جلابیبهن..." پوشش سراسری است که از آن به چادر، عبا، رداء و کساء تعبیر آورده می شود. لذا جلباب یک پوشش سراسری است که از روی سر شروع شده و تا قدمگاه زن را می پوشاند پس جلباب مانتو نیست.
نزدیک کردن آن یعنی چه؟
نکتهی بعدی که معلوم می شود “جلباب” دقیقاً اشاره به چیزی شبیه به چادر امروزی است دستور قرآن به نزدیک ساختن جلباب ، می باشد.
معلوم
است جلوی جلباب باز بوده مانند همان قسمت جلویی چادر که باز است. دستور
داده می شود که آن جلو را به هم نزدیک کنند و حجاب خود را آزاد و رها
نگذارند.
توضیح آخر ؛ همان طور که مفسّران بزرگ مانند “شیخ طوسی” و “طبرسی” فرموده اند، در گذشته ۲ نوع روسری برای زنان معمول بوده است:
ـ روسری های کوچک که آن را “خمار” یا مقنعه می نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده می کردند؛
- روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با روسری بزرگ که “جلباب” خوانده می شد و از مقنعه بزرگ تر و از ردا کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.
سخن پایانی
در پایان بد نیست نگاهی به بخشی از اقرارات جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی «مستر همفر» بیاندازیم. وی که سال های زیادی از طرف انگلیس برای برای محو اسلام در کشورهای مسلمان جاسوسی کرده است، می گوید: باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید، با این بیان که حجاب یک عادت است از خلفای بنی عباس و یک برنامه اسلامی نیست و لذا مردم، زنان پیامبر صلی الله و علیه وآله را می دیدند و زنان صدر اسلام در هر کاری با مردان شرکت می کردند.
مستر همفر می افزاید: پس از آن که زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.
انشالله که خواسته و ناخواسته خود را در بند تفکرات دشمن قرار ندهیم ...
- نظرات (0)
ماجرای پسر و کوتاه کردن چمن

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید: خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد !
پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد!
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملاً راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.
مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.
پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند!
آیا ما هم می توانیم چنین ارزیابی از کار خود داشته باشیم؟
تا به حال شما به این موضوع فکر کرده اید؟
هر یک از ما در جایگاه های مختلفی در جامعه هستیم ... نقش مادری... همسری ... پدر خانواده ... فرزند خانواده ... عروس و داماد خانواده ... مدیر شرکت ... آبدارچی ... مسئول خدمات ... کارمند و... آیا انقدر از کارکرد خود راضی و مطمئن هستیم که این گونه عمل کنیم؟
از منظورم سوء برداشت نشود ... منظور خودخواهی و از خود راضی بودن به معنای منفی آن نیست ... اینکه هر کاری را آن گونه که باید در حد توان به بهترین شکل سر و سامان می دهیم؟ تکمیل می کنیم؟
دختر جوان در برنامه تلویزیون
در یکی از برنامه های ایام ماه رمضان که از تلویزیون لحظه ی افطار پخش می شد مهمانی را آورده بودند که دختر، فرزند خوانده خانواده بود.
مجری از او سوال کرد که اگر پدر و مادرت که تو را سر راه گذاشتند بیایند، تو به آنها ملحق می شوی؟
دختر جوان با تمام اقتدار و صلابتی که داشت گفت: نه... آنها وظیفه ی خودشان را به خوبی از عهده اش بر نیامدند ... و من این پدر و مادر فعلی ام را با هیچ کس دیگری حاضر نیستم لحظه ای عوض کنم ...
زندگی مورچه
به زندگی و کارهای مورچه ها تا به حال دقت کرده اید؟ دانه ای را یا بلند نمی کنند، یا وقتی بلند کردند اگر صد بار هم زمین بیافتد، باز دست از تلاش بر نمی دارند و تا کار را کامل نکنند و به مقصد نهایی نرسانند، از پای نمی ایستند ...

به واقع اگر همگی در زندگی هایمان این نکته را سرلوحه خود قرار دهیم که هر کاری که بر عهده مان است به خوبی، کامل و شایسته انجام دهیم، بسیاری از مشکلات خانواده ها و جوامع از بین می رود.
تلاش کنیم این نکته را در زندگیمان عملی کنیم؛ چرا که با انجام این کار خواهیم دید که قطعاً دیگر خانواده ها به راحتی از هم پاشیده نمی شوند؛ چرا که به طور مثال مرد خانواده حاضر نیست کسی دیگر را لحظه ای به عنوان همسری غیر از همسر خودش داشته باشد، اصلاً این چنین فکرها به ذهنش نخواهد رسید چرا که تمام نیرو و وقتش در حال سپری شدن در زمینه بهتر و کامل انجام دادن کارهایش است .
مادر خانواده و تک تک اعضای خانواده همین حال را دارند و خانه و خانواده فرصتی برای بحث و دعوا و فروپاشی نخواهد بود و آن وقت است که محیط خانواده به آن رسالت نهایی اش خواهد رسید: وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّن بُیُوتِكُمْ سَكَنًا: خداوند از خانه های شما محل سکونت و آرامش برایتان قرار داد.[نحل، 80]
با انجام این تکنیک مدیر شرکت، موسسه، کارخانه از کارمندانش راضی است و یک شرکتی که به سوی هدفی در حرکت هستند به زیبایی و هرچه بهتر به مقصد خواهند رسید.
از قول پیغمبر اکرم صلی الله و علیه وآله که قرآن مجسّم بوده اند: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛ (ابوالفضل قاضی عیاض، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، 19/96) نقل شده که فرمودند: رَحِمَ اللَّهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(مسائل علی بن جعفر و مستدركات ها، علی بن جعفر (علیه السلام) ص ۹۳) رحمت خدا بر آن آدمی که کاری را که انجام می دهد، محکم کاری می کند؛ کار را درست و کامل انجام می دهد.
وقتی کار محکم و به خوبی انجام داده شود نتیجه کار تمیز خواهد بود و آنجا است که اسلام، این چنین کاری را عبادت به حساب آورده است.
به قول شاعر :
من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده ای، جانانه باش
قرآن کریم نیز در این زمینه می فرماید: الّذی خَلَقَ المَوتَ و الحیاةَ لِیبلُوَکُم أحسَنُ عَمَلاً: خداوند، مرگ و زندگی را بیافرید تا شما را بیازماید که کدام یک کاری بهتر می کنید. (سوره مُلک، ایه 2)از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه مزبور، روایت شده است: مقصود، عمل بیشتر نیست، بلکه عمل بهتر است. (الکافی، کلینی، ج2،ص13)
همچنین پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) فرموده است: خداوند، دوست دارد که هر کارگزاری که کار می کند، نیکو کار کند. (الجامع الصغیر، سیوطی، تحقیق: عبد الله محمّد درویش، ج1، ص221)
و نیز آن حضرت در حدیثی دیگر فرموده است: خداوند، در هر کاری، نیک انجام دادنِ آن را فرمان داد. (همان، ج1، ص210)
در سیره پیامبر (صلی الله و علیه وآله) آمده است که چون سعد بن معاذ درگذشت و پیکرش را به لب قبر آوردند، آن حضرت به درون قبر رفت و پیوسته می گفت: «سنگ بدهید، گِل بدهید» تا این که درز خشت ها را پر کرد و قبر را هموار ساخت.
چنین می نماید که پیامبر، آن قدر قبر را خوب درست کرد که اصحاب در شگفت شدند که چرا این همه محکم کاری در ساختن یک قبر!
پس آن حضرت فرمود: إنّی لَأعلم أنّه سیبلی و یصلُ إلیه البَلی و لکنّ الله یحبُّ عبداً إذا عَملَ عملاً أحکمَه.(وسائل الشّیعة، شیخ حُرّ عاملی، ج3، ص230) می دانم که به زودی فرسوده می شود و می پوسد؛ امّا خداوند، بنده ای را دوست دارد که چون کاری انجام می دهد، آن را درست (استوار) انجام دهد.
همچنین امیر المومنین علیه السلام فرموده است: قیمةُ کُلَّ امریء ما یحسِنُه.(نهج البلاغة، حکمت81) ارزش هر کس به چیزی (کاری و هنری) است که آن را نیکو می داند. (انجام می دهد)
پس چه خوب است که تا زمان نگذشته و وقت داریم، کارهایمان را خودمان به تمام و کمال انجام دهیم؛ چرا که به قول امیر مومنان علی علیه السلام: فرصت مانند ابر از افق زندگی می گذرد پس مواقعی که فرصت های خیری برایتان پیش می آید غنیمت بشمارید و از آنها استفاده کنید. (غررالحکم ، صفحه 340)
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926»»