لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
سوره حمد از نگاه مقدس اردبيلي رحمه الله

معمول در اينگونه کتابها چنين است که بر اساس مباحثي که علما در کتابهاي فقهي مطرح کردهاند، به ذکر آيات فقهي از کتاب طهارت تا ديات ميپردازند . روش مقدس اردبيلي نيز در زبدةالبيان چنين است، ولي وقتي سر فصل کتاب الطهارة را گشوده، به تفسير و توضيح سوره حمد و برداشتهايي که از آن در جهت احکام مربوط به آن ميتوان نمود، پرداخته است . برداشتهايي که به تعبير وي کسي متوجه آنها نشده است .
صراط المستقيم، ديني است که خداوند متعال به آن امر کرده و شامل توحيد و عدل و ولايت کساني که خدا فرمانبريشان را واجب فرموده، ميشود
البته مقدس اردبيلي متذکر اين نکته شده که علما و مفسران در تفسير آن، مطالبي گفتهاند که امکان استنباط يافتههاي مورد نظر وي از آنها وجود دارد . به هر حال چون نکات ارزشمندي در اين تفسير کوتاه وجود دارد به انعکاس آن در اين نوشتار ميپردازيم . (1)
بسم الله الرحمان الرحيم
خداوند متعال اين سوره را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز فرموده است . و از همينجا ميتوان به رجحان چنين کاري به هنگام شروع به طهارت، بلکه آغاز هر کاري استدلال کرد; مگر اموري که دليل وجود دارد که در آغاز آنها گفتن بسم الله لزومي ندارد . طريق استدلال بدين صورت است که بگوييم مقصود از طرح بسم الله در آغاز اين سوره، آموزش اين مهم است که بندگان خدا، کارهايشان را با آن شروع کنند . چون مفهوم بسم الله الرحمان الرحيم آنگونه که طبرسي در تفسير خويش گفته اين است:ياري بجوييد در کارها به نام خداوند تعالي; يعني امور خويش را با بسم الله الرحمان الرحيم آغاز کنيد، به همان صورتي که خداوند متعال در قرآن بيان نموده است .
بنابراين، تقدير بسم الله الرحمان الرحيم، «استعينوا باسمائه الحسني» است . يعني از نامهاي نيکوي خداوند استعانتبجوييد . گويا مقصود آن است که در اول و ابتداي امورتان از آن اسامي نيکو ياري بجوييد به اين نحوه که بگوييد: بسم الله . بنابراين شايسته است که در ابتداي خوردن و نوشيدن و لباس پوشيدن و سربريدن حيوانات و مانند آن، بسم الله گفته شود . آن چه اين مطلب را تاييد ميکند، روايتي است که ميفرمايد:
«کل امر ذي بال لم يبدا فيه باسمالله فهو ابتر»
هر کار اهميت داري که با نام خدا آغاز نگردد، نافرجام است (يا خواهد شد .) شواهد ديگري هم بر اين مطلب وجود دارد . حتي ميتوان با توجه به آيه بسم الله الرحمان الرحيم به وجوب و لزوم گفتن بسم الله در آغاز هر کاري مثل: ذبح حيوانات استدلال کرد، مگر کارهايي که اتفاق و اجماع علما (يا دليلي ديگر غير از اجماع) بر واجب نبودن بسم الله در آغاز آنها وجود دارد .
در تفسير کشاف در توضيح اين مطلب که «با» در بسم الله، براي استعانت است، آمده است:
چون مؤمن اعتقاد دارد که هر کار و عملي تا با نام خدا آغاز نگردد، در نظر شرع قابل اعتنا نيست و طبق سنت واقع نشده، زيرا در فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله آمده:
کل امر ذي بال لم يبدا فيه باسم الله فهو ابتر .
عملي است که مثل لاعمل است کارش را با نام خدا انجام ميدهد چنان که نوشتن را با قلم انجام ميدهد; و اين يعني استقامت و ياري جستن از خدا . (2)
در همان ماخذ در توضيح اين که «باي» بسم الله به معناي مصاحبت (همراهي) است (3) ، آمده:
چنين معنايي از با، در بسم الله، طبق محاورات مردمي و از زبان آنان گفته شده است، هم چنان که کسي شعري را از زبان ديگري ميگويد . و همين طور است الحمدلله رب العالمين تا آخر، و منظور، آن است که به بندگان خدا نحوه تبرک جستن به اسم خدا و چگونگي حمد و ستايش او تعليم داده شود . (4)
الحمد لله رب العالمين
استدلال به اين آيه بر رجحان و پسنديدگي گفتن الحمدلله در هر کاري، مثل استدلال نخست است و آن چه اين استدلال را مانند استدلال نخست تاييد ميکند، روايت مشهوري است که ميگويد:
کل امر ذي بال لم يبدا فيه بالحمدلله فهو ابتر و اجذم .
يعني هر کار اهميت داري که با حمد خداوند آغاز نگردد، نافرجام و ناقص است .(يا خواهد شد .)
جز اين روايت نيز در اين باره وجود دارد، مانند آن چه در کتاب کافي از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرموده:
هر گاه کسي بخواهد غذا بخورد، پس دست دراز کرده بسم الله و الحمدلله رب العالمين بگويد، خدا گناه (يا گناهان) او را پيش از آن که لقمه به دهانش برسد، ميبخشد . اين روايت نيز گفتن بسم الله در آغاز هر کاري را تاييد ميکند .
بعيد نيست که بودن سوره فاتحه در آغاز قرآن و شروع شدنش با بسم الله الرحمان الرحيم و بعد حمد خداوند، تاييد ديگري بر اين مطلب باشد .
بيضاوي ذيل «رب العالمين» ميگويد:
رب العالمين يعني مربي عالمين و اين دلالت ميکند که ممکن الوجود در بقاي خويش مانند زمان حادث شدن و به وجود آمدنش به علت نياز دارد .
مقدس اردبيلي ميگويد:
ولي سخن و استفادهاي که بيضاوي از آيه نموده، واضح و آشکار نيست . البته در الحمد لله رب العالمين از دو جهت دلالتبر اين موضوع است که خداوند متعال، قادر و مختار است: يکي اين که خداي متعال آفريننده ماسواي خود (و از جمله موجود حادث) است . . . و دوم آن که حمد و ستايش تنها بر فعل اختياري ميباشد، لذا کسي که مورد ستايش قرار ميگيرد، حتما مختار است . لازمه اين مطلب، حادث بودن تمامي عالم است، زيرا اثر و پديده موجود مختار، قديم نيست . بنابراين از دلالت الحمد لله رب العالمين بر قادر و مختار بودن خداوند، حادث بودن عالم استنباط ميشود .
الرحمان الرحيم
در الرحمان الرحيم دلالتبر عفو و گذشت وجود دارد .
مالک يوم الدين
در مالک يوم الدين دلالتبر ترغيب و ترهيب (ترساندن) و اثبات قيامت و معاد وجود دارد، زيرا وقتي مکلف آگاه شد و دانست که خداوند، صاحب و مالک روز جزاست، دچار بيم و اميد ميشود . اين گونه گفتهاند .
در نظم و ترتيب سوره حمد، آموزش دعا هم وجود دارد و آن اين که دعا بايد بعد از بسم الله و حمد و ثناي الهي و چنگ زدن به عبادت باشد
اياک نعبد
در تفسير کشاف و تفسير بيضاوي آمده است که:
عبادت، نهايتخضوع و تذلل است .
و در مجمع البيان آمده که:
عبادت، نوعي شکر و بلکه نهايتشکرگزاري است، زيرا عبادت يعني خضوع به اعلي مراتب آن به همراه تعظيم و بزرگداشت معبود
مقدس اردبيلي ميگويد:
در اين که مراد از عبادت، مطالبي باشد که مفسران فوق گفتهاند، تامل و اشکال وجود دارد، زيرا ظاهرا چنين چيزي (5) واجب نيست و بندگان خدا هم آن را در هنگام گفتن اياک نعبد ادعا نميکنند . و اين جمله (6) بر وجوب تخصيص خداوند تعالي به عبادت دلالت ميکند، زيرا حاصل و نتيجه اياک نعبد اين است که بگوييد: خدايا تو را به عبادت، اختصاص دادهايم و غير تو را نميپرستيم، که در اين صورت، عبادت خداوند و اخلاص در عبادت او، واجب است تا آن که دستور به گفتن اياک نعبد نيکو و شايسته باشد (7) و بندگان در اياک نعبد، صادق و راستگو باشند، بلکه ظاهرا مقصود از اياک نعبد، تخصيص عبادت به عبادت صحيح و اخلاص در عبادت (يعني نيت قربة الي الله در آن) است . (8) پس وجوب نيت از آن فهميده ميشود، لذا ريا حرام است .
اياک نستعين
اين جمله، بر جايز نبودن ياري خواستن در عبادت، از غير خداوند تعالي دلالت ميکند، بلکه در هر کاري نبايد از غير او ياري خواست، مگر در مواردي که دليل و حجت وجود دارد که کمک خواستن از غير خداوند رواست . اما استنباط بخش اول، از اين جمله روشنتر است و بخش دوم، دايره شمولش بيشتر است .
نظر اول (9) دلالت ميکند که کمک کردن در عباداتي چون وضو و غسل، جايز نيست، بلکه دلالت ميکند که وکالت گرفتن هم در عبادتهاي ديگر روا نيست . هم چنين بر عدم جواز ياري خواستن در نماز به صورت اعتماد بر غير (نظير تکيه بر انسان يا ديوار) در هنگام ايستادن يا نشستن يا رکوع يا سجود، يا غير آن که به شمارش در نميآيد، دلالت ميکند .
و نظر دوم هم عدم جواز موارد نظر اول را شامل ميشود و هم بر اين که ياري خواستن از غير خداوند متعال در هيچ امري از امور (حتي درخواست کردن از ديگران) جايز نيست . علت اين که استعانت از غير خداوند جايز نيست، آن است که در روايات آمده که درخواست از غيرخداوند، مذموم است، حتي از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده که به گروهي که به ايشان عرض کردند: بهشت را براي ما ضمانت کن، فرمود: به شرط آن که از هيچ کس چيزي نخواهيد .
لذا اصحاب حضرت به گونهاي شده بودند که اگر يکي از آنها تازيانهاش (در حالي که سواره بود) ميافتاد، از کسي نميخواست آن را به او بدهد بلکه خودش پايين ميآمد و آن را برميداشت . وقتي تشنه ميشدند، از جايي که نشسته بودند بلند شده و آب را برداشته، به دستخود مينوشيدند و از کسي که نزديک آب قرار داشت، درخواست نميکردند .
نتيجه اين که نکوهش درخواست از غير خداوند تعالي بر اساس عقل و روايات (بدون توجه به آيه اياک نستعين) هم معلوم است . بنابراين شايد بتوان آيه را بر مرجوح بودن استعانت از غير خداست (هر کس که باشد) حمل کرد، مگر در مواردي که دليل معتبر وجود دارد که از غير خدا ميتوان ياري خواست .
اما اين که در چه موردي استعانت از غير خدا حرام است و در چه موردي مکروه، اين را از آيه اياک نستعين نميتوان فهميد، بلکه بايد از جايي ديگر استنباط کرد .
يا آن که آيه را بر کراهت استعانت از غير خدا حمل کنيم، مگر در مواردي که از دليل يا دلايل ديگري فهميدهايم که در آن مورد يا موارد استعانت از غير او حرام است، و بديهي است که آيه شامل موارد حرام نميشود .
يا آن که آيه را بر حرمت استعانت از غير خدا حمل کنيم; البته مواردي که جواز يا کراهت استعانت از غير خداوند، از شمول آيه خارج است .
اهدنا الصراط المستقيم
اين آيه بر رجحان و پسنديده بودن طلب خير بويژه اصل و اساس خير از خداوند متعال دلالت ميکند . مفسران گفتهاند که اصل و اساس خير، دين اسلام است . برخي گفتهاند که اصل و اساس خير، پيامبر صلي الله عليه و آله و اماماني هستند که قائم مقائم او ميباشند . اين از ائمه ما روايتشده و شيخ ابوعلي طبرسي رحمه الله آن را بيان کرده است . او در پي آن گفته است:
«بهتر آن است که آيه را بر عموم حمل کنيم تا تمامي خيرها تحت آن داخل شود (10) ; زيرا صراط المستقيم، ديني است که خداوند متعال به آن امر کرده و شامل توحيد و عدل و ولايت کساني که خدا فرمانبريشان را واجب فرموده، ميشود .»
که از آيه شده، مسامحه رخ داده است . (12) يا آن که مقصود از صراط المستقيم، عبادت خداوند است فقط . بر اين تفسير برخي از آيات مثل آيه 61 سوره يس «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» دلالت ميکند . بنابراين، آيه بر مشروعيت دعا دلالت ميکند، بلکه بر مستحب بودن هر دعايي حتي براي اصل دين و دگرگون نشدن آن به مسلک و مرام مغضوب عليهم و کساني که گمراهند، دلالت ميکند . پس آيه به انقطاع از خداي متعال و طلب توفيق از او در هر کاري ترغيب و تشويق ميکند و بيانگر اين عقيده است که انسان با عمل خويش، بدون توفيق و هدايت الهي، مورد قبول حق واقع نميگردد، بلکه حتي مسلمان هم نخواهد بود .
عبادت، نوعي شکر و بلکه نهايتشکرگزاري است، زيرا عبادت يعني خضوع به اعلي مراتب آن به همراه تعظيم و بزرگداشت معبود
طريق صحيح دعا
افزون بر مطالب گذشته بايد دانست که در نظم و ترتيب سوره حمد، آموزش دعا هم وجود دارد و آن اين که دعا بايد بعد از بسم الله و حمد و ثناي الهي و چنگ زدن به عبادت باشد; چنان که متعارف چنين است و روايت هم در اين باره وارد شده است .
نکته آخر
نکته ديگري که بايد دانست، آن است که من نديدهام کسي متوجه استنباط اين احکام از سوره فاتحه باشد، البته در تفسير آن مطالبي گفتهاند که اين احکام را ميشود از آنها استنباط کرد . شايد اين احکام را به خاطر آن که از اين سوره پيدا و مشخص بوده، ترک گفتهاند، يا آن که چون در غير اين سوره وجود داشته، لذا در ذيل اين سوره بيان نکردهاند . خداوند به واقعيت امر آگاه است .
------------------------
1) يعني به انعکاس مضمون و مفهوم آن، و در موارد لازم، شرح و توضيح هم خواهيم کرد .
2) در دنباله حديث در کلام زمخشري آمده است: «و الاکان فعلا کلا افعل» و اين جمله ظاهرا جزو حديثشريف نيست; لذا آن را به صورت فارسي در متن آورديم .
3) يعني احتمال دارد «باي» بسمالله به معناي استعانتباشد و احتمال دارد به معناي مصاحبتباشد .
4) در متن چنين آمده است: هذا مقول علي السنة العباد . . . . و معناه تعليم عباده کيف يتبرکون باسمه و کيف يحمدونه .
5) يعني نهايتخضوع و تذلل يا اعلي مراتب خضوع به همراه تعظيم معبود .
6) ظاهرا اين جمله، دنباله و پيامد و نتيجه قول صاحب کشاف و بيضاوي و مجمعالبيان است و از آنها قابل استظهار و استفاده است .
7) يعني براي آنکه دستور به گفتن «اياک نعبد» جايگاه و محل ويژه و صحيح خود را داشته باشد، بايد ضمن عبادت خداوند، اخلاص در آن را هم رعايت کند .
8) عبارت متن در اين جا چنين است: «بل الظاهر ان المقصود من هذا القول هو التخصيص بالعباده اي العبادة و الاخلاص فيها وهي النية . . .»
9) که در عبادات نبايد از غير خدا ياري جست .
10) بنابراين معناي اهدنا الصراط المستقيم آن است که: ما را به کليه خيرها راهنمايي کن .
11) يعني تفسيري که ميگفت منظور از صراط المستقيم، نبي گرامي اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام ميباشند .
12) اين چهارمين تفسير آيه شريفه است .
محمد اصغرينژاد، مجله پيام حوزه، زمستان 1380، شماره 32.
- نظرات (0)
از کلاه پهلوی تا مانتوهای شیشه ای

دقت کرده اید این مانتوهای شیشه ای چه جلوه و خودنمایی در بدن
زنان امروز می کنند؟ اصلاً شیشه در صنف هنر یکی از ابزارهایی است که به هر
چیزی می تواند جذابیت خاصی دهد و امروز هم غرب در ادامه ی راه خود در از
بین بردن حیا و عفت زنان جامعه و مشغول کردن ذهن جوانان از اجباری
کردن استفاده از کلاه شاپو، صدور قانون متحد الشکل نمودن البسه، کشف
حجاب بانوان، ترویج بی قیدی در میان زنان، جلوگیری از حضور زنان با
حجاب در پارک ها، سینماها، تأترها، هتل ها و سایر مراکز عمومی و… در تاریخ
دیروز و رواج ساپورت و مانتوهای جلو باز در تاریخ امروز استفاده کرده
و این بار مانتوهای شیشه ای را به عنوان تیری برای رسیدن به اهداف خود
انتخاب کرده است ...
واقعیت این است که این نوع البسه و پوشش ها بیش از
هر چیز هویت و شخصیت و کرامت انسان به ویژه زن را نشانه رفته و بی گمان
ضربه ای جدی بر یک امر فطری که همان پوشش و عفت بشریت است زده ؛ گویا می
خواهد از بین رفتن حجاب به شکلی دیگر بار دیگر به شیوه ای مدرن تر خودنمایی
کند....
صحبت بر سر موضوع حجاب در اسلام نیست ... اصل و مهم این موضوع
است که تمایل به پوشش و پوشاندن یک امر فطری است و این از فطرت بشر است که
خود را از دیگران بپوشاند و برهنه در انظار وارد نشود اما خوب عده ای با
ترفندهای مختلف در کمرنگ کردن و نهایتاً حذف و از بین بردن این امر فطری در
تلاش هستند و برای این مهم برنامه ها و جاذبه هایی درست کرده و می کنند
... مهم این است که من و شما آگاه باشیم.
ویل دورانت، می گوید:
«چون انسان تنها به این خشنود نبود كه با پوست حیوانات خود را بپوشاند، با
پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس برای خود تهیه كرد و همین لباس ساده است كه
جامه هندی، شنل یونانی، لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذّاب لباس
انسان را در عهدهای مختلف تشكیل داده است. در این هنگام است كه بافندگی از
مهم ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است.»۴
از اینجا پیداست که برای این
نیاز فطری زن و مرد از آغاز پیدایش هر دو كوشیده اند پوشش مناسب خود را
تهیه كنند؛ ابتدا با برگ درختان و سپس با پوست حیوانات و بعدها با دستبافت
های خویش خود را می پوشاندند.
اصل و مهم این موضوع است که تمایل به پوشش و پوشاندن یک امر فطری است و این از فطرت بشر است که خود را از دیگران بپوشاند و برهنه در انظار وارد نشود اما خوب عده ای با ترفندهای مختلف در کمرنگ کردن و نهایتاً حذف و از بین بردن این امر فطری در تلاش هستند و برای این مهم برنامه ها و جاذبه هایی درست کرده و می کنند
بعدها با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید
پوشش نیز از تغییرات تكاملی بهره مند گردید. این اقدامات از آن جهت كه تحت
هیچ گونه آموزشی نبوده ، نشان می دهد كه پوشش تنها در پاسخ به نیاز فطری
انسان به وجود آمده است و تا اینجا معلوم است که ربطی به قرآن و اسلام
ندارد.
اما اگر از بعد دیگری به قضیه نگاه کنیم می بینیم که داستان آدم و
حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می كند .
در قرآن چنین می خوانیم : "
و آن گاه كه آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند ، پوشش
آن دو از بین رفت و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. به
موجب این بیان چشیدن میوه ی ممنوعه توسط آدم و حوا (صرف نظر از فلسفه و
حكمت آن) در نظام آفرینش نخستین تحولی كه در آن ها به وجود آورد این بود كه
آن ها را با حقیقت برهنگی رو برو كرد كه بلافاصله با برگ درختان
شروع به پوشاندن خود نمودند. (اعراف، 22)
در حقیقت آن ها بر اساس فطرت
خدایی خودشان عكس العمل نشان دادند: یعنی زشتی های خود را پوشاندند.
این
واکنش همزمان آدم و حوا و حركت یکسان آن دو گویای این حقیقت است كه مرد و
زن از بابت داشتن حیا و پوشش (پوشاندن زشتی های خود) همپای یكدیگرند و هیچ
امتیازی بر یكدیگر ندارند ...
یادمان باشد رعایت حجاب پاسخ
به ندای درونی فطرت است که بر حسب وظیفه باید یادآوری شوند
...
مسائل فطری را به یادشان بیاور ، همانا فقط وظیفه ی تو یاد آوری است . "
در
تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است)، می خوانیم: «و
چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی
دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و
او خورد* آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند؛ پس
از برگ های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.»
بعد ادامه می دهد: «و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است * و خداوندْ رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید». (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20)
به این اعتراف توجه کنید و خودتان قضاوت کند ...
وقتی در آب صد درجه یک قورباغه را بیندازی یک دفعه بیرون می پرد، چون خیلی داغ است، اما وقتی یک قورباغه را در آب خنک بیندازی، برایش خیلی خوب است و وقتی آرام آرام آب جوش بیاید، قورباغه با اینکه گرمش است و می خواهد بیرون بپرد اما دیگه توانی برای بیرون پریدن ندارد. ما کاری می کنیم که زن های ایرانی آرام آرام تا جایی پیش بروند که دیگر خودشان بدانند که راهی برای برگشت ندارند
بنیامین
نتانیاهو با اشاره به وجود هزاران دیش ماهواره در ایران، به «کمیته اصلاح
دولتی» [یک نهاد دولتی در آمریکا] گفت که آمریکا می تواند با پخش سریال
های شبکه فاکس که «افراد زیباروی جوان را در وضعیت های متنوعی از برهنگی
نشان می دهند که زندگی های فریبنده و مادی گرایانه و رابطه های بی قید و
شرط دارند» یک انقلاب را علیه حکومت این کشور برانگیزد.
وی به این
کمیته گفت: «با پخش این سریال ها جوانان ایرانی دلشان از این لباس های
دلپسند، استخرها و زندگیهای پر زرق و برق که در این سریالها می بینند
خواهند خواست.»
همچنین چندی پیش مدیر عامل شبکه فارسی زبان فارسی
وان ( farsi1 ) مهمان برنامه صدای آمریکا ( VOA ) بود. وقتی مجری برنامه از
او پرسید: برنامه آینده شما چیست؟ او گفت تا سال ۲۰۲۰ کاری می کنیم که
مردهای ایرانی خودشان زن هایشان را برای نمایش دادن از خانه بیرون بفرستند.
مجری
برنامه گفت: مگر می شود مردهای ایرانی با آن همه غیرت این کار را بکنند؟
در جواب این سوال مهمان برنامه گفت: وقتی در آب صد درجه یک قورباغه را
بیندازی یک دفعه بیرون می پرد، چون خیلی داغ است، اما وقتی یک قورباغه را
در آب خنک بیندازی، برایش خیلی خوب است و وقتی آرام آرام آب جوش بیاید،
قورباغه با اینکه گرمش است و می خواهد بیرون بپرد اما دیگه توانی برای
بیرون پریدن ندارد. ما کاری می کنیم که زن های ایرانی آرام آرام تا جایی
پیش بروند که دیگر خودشان بدانند که راهی برای برگشت ندارند.(به نقل از جام
نیوز)
گردانندگان این شبکه ها چه کسانی هستند و چه کسانی از این شبکه
ها حمایت می کنند؟
همان هایی هستند که مدهایی مثل مانتوهای شیشه ای را رواج می دهند تا آدمی بر فطرت خودش پا گذاشته و راهی برای برگشت برای خود پیدا نکند.
مراقب باشیم که گام های شیطان آهسته و پیوسته است: ولاتَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّیطانِ ... إنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین (بقره، 168) ... مَن یَتَّبِع خُطُواتِ الشَّیطانِ فَإنَّهُ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ والمُنکَرِ (نور، 21)... إنَّما یَأمُرُکُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ (بقره، 168) ...
آرام آرام حرکت می کند به طوری که گاه متوجه حضورش هم نمی شویم ... قضاوت و تصمیم نهایی با خود شما ...
پیروز و سربلند باشید...
- نظرات (0)
سرچشمه همه بدبختی ها در چیست

مى دانیم «ابلیس» از فرشتگان نبود (همان گونه كه از آیه 50 سوره «كهف» استفاده مى شود) و آن چنان ارتقاء مقام در سایه اطاعت فرمان خدا پیدا كرده بود كه در صفوف فرشتگان قرار داشت، حتى بعضى مى گویند: معلم فرشتگان بود، و طبق آنچه از «خطبه قاصعه در نهج البلاغه» استفاده مى شود، هزاران سال پرستش خدا كرده بود.
اما همه این مقامات را به خاطر یك ساعت تكبر و غرور از دست داد، و آن چنان گرفتار تعصب و خودپرستى شد كه، حتى در مقام عذرخواهى و توبه برنیامد، بلكه، همچنان به كار خود ادامه داد.
و در جاده لجاجت آن چنان ثابت قدم ماند، كه تصمیم گرفت مسئولیت شركت در جرم همه ظالمان و گنهكاران از فرزندان آدم را به عنوان یك وسوسه گر، بپذیرد، و معادل كیفر و عذاب همه آنها را یك جا تحمل كند! این است نتیجه خودخواهى و غرور و تعصب و خودپسندى و استكبار.
نه تنها ابلیس كه، با چشم خود انسانهاى شیطان صفتى را دیده ایم، یا شرح حال آنها را در صفحات سیاه تاریخ مطالعه كرده ایم كه، هنگامى كه بر مركب غرور و تكبر و خودخواهى سوار شدند، دنیائى را به خاك و خون كشیدند، گوئى پرده اى از خون و جهل، چشمان ظاهر و باطن آنها را از كار انداخته، و هیچ حقیقتى را مشاهده نمى كنند، دیوانه وار در راه ظلم و بیدادگرى گام بر مى دارند و سرانجام خود را در بدترین پرتگاه ها ساقط مى كنند.
این استكبار و غرور، آتش سوزان و وحشتناكى است، همان گونه كه انسان ممكن است سالیان دراز زحمت بكشد و خانه، وسائل و سرمایه اى براى زندگى فراهم سازد، ولى محصول آن را تنها با یك شعله آتش در چند لحظه تبدیل به خاكستر كند، همچنین كاملاً امكان پذیر است كه محصول اطاعت هزاران سال را با ساعتى استكبار و غرور در برابر خدا از دست دهد، چه درسى از این گویا و تكان دهنده تر؟!
عجب این كه او حتى به این نكته روشن نیز توجه نداشت كه آتش بر خاك برترى ندارد چرا كه منبع همه بركات گیاهان، حیوانات، معادن، محل ذخیره آبها خلاصه سرچشمه پیدایش هر موجود زنده اى خاك است، ولى كار آتش سوزندگى و در بسیارى از مواقع ویرانگرى است.
على(علیه السلام) در همان «خطبه قاصعه» (خطبه 192 نهج البلاغه) از ابلیس به عنوان «عَدّوُّ اللّه» (دشمن خدا) و «اِمامُ الْمُتَعَصِّبِیْنَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِیْنَ» (پیشواى متعصبان لجوج، و سر سلسله مستكبران) نام برده، مى گوید: «به همین جهت خداوند لباس عزت را از اندام او بیرون كرد، و چادر مذلت بر سر او افكند».
سپس اضافه مى كند: «آیا نمى بینید چگونه خداوند او را به خاطر تكبرش كوچك كرد؟ و به خاطر برترى جوئیش پست ساخت؟ در دنیا رانده شد و عذاب دردناک در سراى دیگر براى او فراهم ساخت.»
(أَلاتَرَوْنَ كَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الخِرَةِ سَعِیراً).(تفسیر نمونه، ج 11،ص90)
جایگاه تواضع در قرآن

واژه[ تواضع] در قرآن مجید نیامده است ولى خداوند با تعبیرهاى لطیف و جالب دیگرى مردمان را به این فضیلت فرا خوانده است . خطاب به پیامبراكرم (صلی الله علیه وله ) مى فرماید: بال و پر خود را براى مومنان فرود بیاور (سوره حجر آیه 88)
جناح ، به معناى بال و پر و[ خفض] ضد[ رفع] است .
پرندگان هنگامى كه مى خواهند فرود آیندبال هاى خود را جمع مى كنند و پایین مى آورند آن گاه كه مى خواهند اوج بگیرند بال هاى خود را باز مى كنند. در مجموع [ خفض جناح] نهایت تواضع و فروتنى را از سر مهر و محبت مى رساند.
در آیه فوق خداوند به رسول اكرم (صلی الله علیه وله ) كه مربى و معلم مومنان است دستور تواضع و فروتنى مى دهد تا همه كسانى كه در مقام رهبرى و هدایت مردم قرار گرفته اند خود را بااین خصلت پایسته بیارایند.
همچنین خداوند درباره تواضع و احترام نسبت به والدین با همین واژه (خفض جناح ) خطاب مى فرماید:
در برابر پدر و مادر از روى مهربانى و لطف بال هاى خویش را فرود آور و بگو: پروردگارا همان گونه كه آنان مرا در كوچكى تربیت كردند مشمول رحمتشان قرار بده . (سوره اسراء آیه 24)
آیه دیگرى كه مومنان به ویژه رهبران و مسۆولان را به تواضع و فروتنى فرا مى خواند با تعبیر زیباى[ لین] بیان شده است :
به سبب رحمت خداونداست كه تو پیامبر چنین خوشخوى و فروتن هستى . اگر تندخو و سخت دل بودى از گرد تو پراكنده مى شدند. (سوره ل عمران آیه 159)
آیات قرآن هندسه اخلاقى انسان مسلمان را به بهترین وجه ترسیم نموده وازاین رهگذر همگان را به سوى ارزش هاى زیبنده دعوت مى كند. در آیه دیگر در توصیف بندگان شایسته خداوند چنین مى خوانیم : بندگان شایسته خداى بخشایشگر كسانى هستند كه با آرامش و تواضع بر زمین راه مى روند و هنگامى كه جاهلان آنان را مخاطب مى سازند به آنان سلام مى گویند. (سوره فرقان آیه 63. 13. سوره اسراء آیه 37 )
در مقابل در قرآن به شدت از تكبر مذمت شده است . به عنوان نمونه :
در روى زمین با تكبر و غرور گام برمدار چرا كه نمى توانى زمین را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوه ها نمى رسد.
كوه هاى با آن عظمت در برابر عظمت خدا همچون پركاهى هستند معلق در هوا كه بدون اراده به این سو و آن سو مى روند.
لمقان حكیم به فرزندش توصیه مى كند: پسرم !از مردم روى مگردان و متكبرانه بر زمین راه مرو كه خداوند هیچ متكبر مغرورى را دوست ندارد. (سوره لقمان آیه 18)
[تعصر] به معناى روى برگرداندن از مردم است از روى تكبر براى خوار ساختن آنان . واضح است كه تواضع در راه رفتن به معناى سست و بى رمق حركت كردن نیست بلكه مراد رعایت حالت طبیعى است . در حالات رسول خدا نوشته اند:
قد كان یتكفا فى مشیه كانما یمشى فى صبب .(تفسیر روح المعانى ج 19.144 ذیل یه 63 سوره فرقان) ؛ در حالى كه شتاب نداشت با سرعت و صلابت گام برمى داشت گویى از یک سرازیرى پائین مى رفت .
- نظرات (0)
بالاترین ورژن حجاب

حجاب و حیا، دو عنصر زیبنده ظاهر و باطن انسانها همچون سدی محکم و قلعه استوار، افراد را از تهاجم های نفسانی و گزند خواسته های شیطانی مصون نگه می دارند. انسان چه از جنس زن باشد یا مرد، اگر به ماهیت و گوهر درونی خود واقف باشد، این گوهر حیا و حجاب اوست که می تواند مانع دژخیمان شیاطین و تسلط و بهره کشی جنسی دیگران باشد.
جایگاه و اهمیت حیا و حجاب در فرهنگ اسلامی
هر چند که حیا و عفت جنسی، مختص به جامعه زنان نیست و مردان هم از آن مستثنی نیستند، ولی از آنجا که بر اساس خلقت زیبای خداوند متعال زنان از ظرافت ها و زیبایی های خاصی بر خوردار می باشند، از طرفی نوعاً زنان هستند که در معرض تحدید بهره کشی جنسی قرار می گیرند، حال برای در امان ماندن از این چنین آسیب هایی سزاوار است زنان موجبات سوء استفاده ابزاری از خود را برای دیگران فراهم ننمایند، و با رعایت انواع حیا راه تسلط شیطانی دیگران را بر خود ببندند: « فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛[احزاب، آیه 32] پس به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید كه بیماردلان در شما طمع كنند و سخن شایسته بگویید!».
انواع مدل حجاب و پوشش در جامعه
لازم به ذکر است استفاده و بهره مندی از عنصر ارزشمند حجاب در بین مردم و جامعه به یک شکل نیست از اینرو این کالای گران بها و ارزشمند در بین افراد شکل و شمایل متفاوتی دارد.
1-حجاب زورکی و تحمیلی:
حجاب زنان منحصر در نقاط محدودی از جسم نیست بلکه بر اساس منطق قرآن حفظ و پوشاندن موها نیز از ضروریات حجاب است؛ کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است»
در مواردی این نوع از
حجاب گواه بر این است که دارنده آن هیچ گونه اعتقاد و باوری به آن نداشته و
در پس پرده آن رضایت و باوری به حجاب وجود ندارد. دربرخی دیگر از افراد
به خاطر مقررات و قوانین اجتماعی این مدل پوشش را پذیرفته اند.
هستند
افرادی که با خارج شدن از محیط آموزشی و اداری و یا در بدو ورود در اماکن
مذهبی و متبرک مجبور به استفاده از آن هستند و یا کسانی که تا در مرزهای
جامعه اسلامی حضور دارند خود را ملزم به رعایت آن می کنند و به محض خارج
شدن از آسمان اسلام، باور، اسلام و پوشش ایشان نیز رخ بر می بندد.
به
روشنی می توان این چنین رفتار و رویکردی را در زمره کسانی دانست که خداوند
متعال در خصوص ایشان می فرماید: «مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِكَ لا إِلى
هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ
سَبیلاً؛[نساء: آیه143] آنها افراد بى هدفى هستند كه نه سوى اینها، و نه
سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران!) و هر كس را
خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى یافت».
2-حجاب تقلیدی و ظاهری:
برخی افراد به خاطر نوع فرهنگ و قوانینی که در خانواده حاکم بوده از ابتدا این چنین آموخته اند که می بایست در بدو ورود در جامعه،ُ ظاهر و سیمای خود را به گونه ای از پوشش و حجاب آراسته نماید که مطابق میل خانواده باشد. ولی مشکل این نوع و مدل از حجاب در مواری به این است که در پس واقعیت این انتخاب استدلال، و تعقلی استوار و محکم وجود ندارد از این رو این خطر و نگرانی در خصوص این افراد وجود دارد که با تغیر محیط زندگیشان حجاب و پوشش ایشان نیز تغییر یابد.[1]
3-حجاب تعقلی و تعبدی:
حجاب آن دسته افرادی که با بهره مندی از قوه تعقل و
اندیشه، مبانی دینی و عقیدتی خود را مستحکم کرده اند و به گوهر درونی خود
واقف شده اند و ارزش انسانی خود را فراتر از جسم و ظاهر می بینند از این
قسم می باشد.
این دسته افراد حجاب را نه از روی اجبار و تحمیل دیگران و
نه به خاطر رضایت و خوشایند اطرافیان بلکه از طریق برهان و یقین پذیرفته
اند. این دسته افراد حجاب را زینت و زیبایی خود می بینند و با تهدید و
مطایع دنیوی حاضر به کنار گذاشتن آن نمی شوند .
در واقع انتخاب این دسته
از افراد بر اساس منطق بصیرت
و آگاهی است همانند الگوهای قرآنی که راه خود را از مسیر علم و معرفت
کسب کرده اند: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ
أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ
الْمُشْرِكینَ؛[سوره یوسف: آیه 108] بگو: «این راه من است من و پیروانم، و
با بصیرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى كنیم! منزّه است خدا! و من
از مشركان نیستم!».
حجاب حداقلی و حجاب حداکثری
بعضی
افراد دایره و حیطه حجاب را بسیار محدود و نا چیز می پندارند، به طور مثال
اینکه حجاب را نه برای مردان بلکه فقط برای جامعه زنان می پسندند، بعضی
دیگر نیز به این نوع حجاب بسنده نکرده و حجاب زنان را محدود به قسمتهای
خاصی از تن و جسم زنان می دانند. به طور مثال حجاب موها را برای ایشان لازم
نمی بینند.
این برداشت های سلیقه ای و شخصی از حجاب،
تفسیر به رأی از جانب خود است، از اینرو همان طور که زنان لازم است حجاب
خود را رعایت نمایند مردان نیز باید شرم داشته باشند که از هر گونه لباس
منافی عفت استفاده نمایند.
در روایات اسلامی نیز این چنین استفاده می شود که موی زن زینت و زیبایی او محسوب می شود کما اینکه در عرف اجتماعی نیز به همین منوال می باشد: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا كَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن؛هر وقت یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی سر زن نیز سؤال کند همچنان که از چگونگی رخسار او می پرسد. چون که موی زن یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست
از طرفی حجاب زنان منحصر در نقاط محدودی از جسم نیست بلکه بر اساس منطق
قرآن حفظ و پوشاندن موها نیز از ضروریات حجاب است؛ کما اینکه خداوند متعال
در این خصوص می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ
بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ
جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ
اللَّهُ غَفُوراً رَحیما؛[احزاب، آیه 59] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و
زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند،
این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر
تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده
رحیم است».
علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه شریف می فرماید: «كلمه،
جلابیب جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن رامى پوشاند،
و یا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود، به طوری که زیر گلو و
سینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد.»[2]
شاید این چنین ادعا شود
که در این آیه و آیات دیگر سخنی از موی زنان به میان نیامده است، ولی این
دسته افراد فراموش کرده اند که بر اساس منطق و رهنمودهای قرآنی زنان می
بایست زینت های خود را از چشم نا محرمان بپوشانند: « وَ قُلْ
لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ
وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ
بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ
لِبُعُولَتِهِنَّ؛[سوره نور، آیه 31] و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را
(از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را- جز
آن مقدار كه نمایان است- آشكار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر
سینه خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشكار
نسازند مگر براى شوهرانشان».
از این آیه به خوبی بدست می آید که بر
زنان لازم است زینتهای خود را جز برای شوهران و محرمان خود ظاهر ننمایند.
از
طرفی در روایات اسلامی نیز این چنین استفاده می شود که موی زن زینت و
زیبایی او محسوب می شود کما اینکه در عرف اجتماعی نیز به همین منوال می
باشد: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ
شَعْرِهَا كَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ
الْجَمَالَیْن ؛[3] هر وقت یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی
سر زن نیز سؤال کند همچنان که از چگونگی رخسار او می پرسد. چون که موی زن
یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست.
سخن آخر
حجاب و حیا صرفاً محدود به جامعه زنان نیست و اینکه این عنصر ارزشمند در صورتی که همراه با بصیرت و آگاهی انتخاب شده باشد، از ارزش دو چندان بر خوردار است، و معرفت و شناخت به زیبایی حجاب است که ماندگاری و ثبات آن را دو چندان می سازد.
پی نوشت ها:
[1]. حسین مهدی زاده، پرسمان حجاب، پژوهشی در
باب پوشش از دیدگاه قرآن، ص23.
[1]. المیزان، ج 16، ص509
[2]. من لا
یحضره الفقیه، ج 3، ص 388 ، ح 4364 ٓ مکارم الاخلاق ص 200
- نظرات (0)
چند تمرین برای یاد خدا!

کلیدی که در دستان خود ماست
در حقیقت توجه خدا
به ما ریشه ای در درون خودمان دارد یعنی اگر کاری نکنیم که توجه خدا را به
خود جلب کنیم، او به سراغ ما نمی آید، با همه مهربانی و کرامتش. در کتاب
خودش فرموده: "بگو پروردگارم به شما توجهی نمی کند اگر دعایتان نباشد"(1)
کلید
توجه خدا در حقیقت در دستان خود ماست. گویا خدا متوجه ماست ولی تا ما خود
را متوجه خدا نکنیم او توجه خود را به ما نشان نمی دهد. در قرآن کریم فرمود
که "فَاذْكُرُونی أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی وَ لا تَكْفُرُونِ"(2)
بنابراین
اگر دوست داریم خدا ما را یاد کند باید خدا را یاد کنیم. به عبارت دیگر
مانعی از جنس "خود ما" است که یاد خدا را در ما تأخیر می اندازد و برطرف
کردن این مانع هم به همت و شوق و اراده خود ما مربوط است.
خدا به وعده اش عمل می کند
این تفکر که "نکند خدا ما را فراموش کرده است" زنگ خطری برای روحیه ماست و نشانه آن است که در طول زندگیمان خدا را یاد نمی کنیم و او نیز ما را یاد نمی کند که در نتیجه به این فکرهای باطل دچار شده ایم. زیرا خدای ما همان خدای قدیمیهاست با همان قدرت و شوکت و خدایی اش را در لابلای همین شرایط نیز نشان می دهد
هر کس خدا را در کشاکش کارهای روزمره یاد کند، خواهد دید که خدا به
وعده خود عمل می کند یعنی با وجود خود درک می کند که خدا با اوست و خدا هم
به یاد اوست. شیرینی این ذکر از آنجاست که گاهی که به یاد
خدا نیستیم، ناگهان خدا ما را به یاد خودش می اندازد و لذتی از بندگی
نصیبمان می کند که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. این نمونه ای از یاد
خداست. آیا ممکن است خدا دوستان خود را رها کند و آنها را خوار سازد؟
دوستان
ممکن است مشکلات مختلفی در زندگی پیدا کنند اما دچار شکست روحیه و ذلت و
حقارت نمی شوند. یاد خدا باعث شکوفایی درونی ما و به قول قرآن "فلاح" ما می
شود.(3)
در جهت مقابل، برای اینکه خدا ما را یاد کند، باید او را در
کشاکش امور زندگی یاد کنیم. گناه کردن نشانه
فراموشی خداست. اگر در طول روز مواردی از گناه برایمان پیش بیاید و
مثل بقیه مردم خود را آلوده به آنها کنیم و با دلایل و افکار خود توجیه
کنیم، یعنی خدا را فراموش کرده ایم.
در دنیای پیچیده هم خدا هست
زندگی در دوران مدرن ممکن است ما را به این فکر دچار کند که "شاید خدا
دیگر نیست" یا "شاید خدا دیگر تأثیری در جهان ندارد" یا "خدا هست اما انگار
ما را فراموش کرده است".
ما در دنیای کنونی، کمتر خود را با طبیعت
مرتبط می بینیم و مشغولیتها و جذابیتها و اعداد و رقمها و رسانه ها، فضای
فکری ما را آنچنان به تسخیر درآورده اند که یاد خدا برای ما مشکل شده است.
این درست است که دوران ما تبدیل به یک فراموشخانه بزرگ از یاد خدا شده است؛
اما می دانیم که خدا نیز فعال است و برای هدایت بشر کار می کند. خدا
راهگشایی های نو در زمانه ما ایجاد کرده است که به جویندگان راهش کمک کند.
بنابراین
این تفکر که "نکند خدا ما را فراموش کرده است " زنگ خطری برای روحیه
ماست و نشانه آن است که در طول زندگیمان خدا را یاد نمی کنیم و او نیز ما
را یاد نمی کند که در نتیجه به این فکرهای باطل دچار شده ایم. زیرا خدای ما
همان خدای قدیمیهاست با همان قدرت و شوکت و خدایی اش را در لابلای همین
شرایط نیز نشان می دهد.
خدا فرموده که "هر کس مرا بخواند اجابتش می
کنم. یعنی اگر واقعا خدا را صدا بزنیم درک می کنیم که خدا می شنود و پاسخ
می گوید. هر چند رسیدن ما به حاجتمان ممکن است موانعی داشته باشد که باعث
تأخیر شود، اجابت خدا و شیرینی پاسخ خدا در همان لحظه دعا قابل فهم است.
اگر در آخرت فراموشمان کند!
اینکه زمانی برسد که خدا ما را
فراموش کند، جزو دردناکترین تفکرات و احتمالها خواهد بود. خدا خود متوجه
این امر بوده و در قرآن به ما هشدار داده است که مراقب باشیم جزو کسانی
نباشیم که خدا ما را در قیامت فراموش کند.
فراموشی خدا، به معنای بی
توجهی خدا، یکی از دردناکترین
عذاب هایی است که در آخرت وجود دارد و خدا هشدار آن را به ما داده و
سبب آن را نیز بیان نموده است: آنانکه مرگ
و قیامت را فراموش می کنند و یاد نمی کنند، خدا نیز در قیامت
فراموششان می کند: وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسیتُمْ لِقاءَ
یَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرینَ (سوره
جاثیه، آیه 34)
هنر یاد خدا
اگر دوست داریم خدا ما را یاد کند باید خدا را یاد کنیم. به عبارت دیگر مانعی از جنس "خود ما" است که یاد خدا را در ما تأخیر می اندازد و برطرف کردن این مانع هم به همت و شوق و اراده خود ما مربوط است
کار و مشغله های درآمد، خانه داری، روابط اجتماعی، مدیریت درآمدها و هزینه ها، رسیدگی به خانواده و فرزندان، همه و همه اموری وقت گیر و انرژی بر هستند و می توانند ما را از یاد خدا باز دارند اما آنانکه "اهل ذکر" هستند در کشاکش همین امور از یاد خدا باز نمی مانند. خدا در قرآن ما را موعظه کرده که مشغولیت به امور مالی و خانوادگی باعث نشود که از یاد خدا باز بمانیم و خودش افرادی را ستایش کرده است که هیچ کسب و هیچ کاری آنها را از یاد خدا و نماز باز نمی دارد.
چند تمرین برای یاد خدا
- نماز مهم ترین یاد خداست. نماز بخوانیم.
- در نماز مراقب فکرهای
مزاحم باشیم. هر وقت متوجه شدیم که توجهمان پرت شده است، آن فکرها را رها
کنیم.
- در محل هایی که مشغولیت فکریمان زیاد می شود مثل محل کار و
بازار و خیابانهای شلوغ و هنگام تفریح اسم خدا را به زبان بیاوریم.
- لقلقه
های زبانمان را با فکر و نیت ادا کنیم. مثلا موقع
عصبانیت اگر "لا اله الا الله" می گوییم، واقعا نیت کنیم "لا اله الا
الله" و گاه و بیگاه که به زبانمان "شکر" جاری می شود واقعا نیت کنیم که شکر
خدا باشد نه عادت زبانی.
- فرصتها را از دست ندهیم زیرا اگر ادعای
یاد خدا داشته باشیم، خدا حتما چندین مورد برای ما ایجاد می کند که یادش
بیفتیم. مبادا در آن مواقع خود را به غفلت بزنیم.
- ممکن است در ابتدای
کارها "بسم الله" را بنویسیم یا بلند بگوییم و یا آهسته زمزمه
کنیم. در آخر کارها باید خود را بررسی کنیم که آن "بسم الله" از روی رسم و
تشریفات بوده یا واقعا یاد خدا بوده است.
- وضو
گرفتن در مواقع غیر نماز و صلوات فرستادن و آه دل کشیدن از رنجهای
پاکان خاندان پیامبر همگی در زمره یاد خداست.
پی نوشت ها:
1- قُلْ
ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ
فَسَوْفَ یَكُونُ لِزاماً(سوره فرقان، آیه 77)
2- سوره بقره، آیه 152
3- یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا
اللَّهَ كَثیراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (انفال، 45 و جمعه، 10)
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925»»