موضوعات













اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

ذکر ایام هفته

سایت خاتون
زیارت امیرالمومنین
www.imamali.net/vtour
وارد حرم شدید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه.
ودر هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتوان کاملا زیارت کردهر جای حرم که دوست داريد زیارت کنید.
روی فلشها نگه دارید تا وارد مکانهای مورد نظر بشید.
این حقیر رو هم دعا کنید.
زیارتتان قبول باشد.
دعایی برای رفع غم و اندوه
در كتاب «بلد الأمین» از حضرت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله روایت كرده:
هر كه هر روز ده بار این دعا را بخواند، حق تعالى چهار هزار گناه كبیره او
را بیامرزد
و وى را از سكرات مرگ و فشار قبر، و صد هزار هراس قیامت نجات
دهد،
و از شرّ شیطان و سپاهیان او محفوظ گردد و قرضش ادا شود و اندوه و غمش برطرف گردد، دعا این است:
اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا
اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ماشاءَ اللَّهُ
وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ
وَ لِكُلِّ
اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ
وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ
وَ
لِكُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ
وَ لِكُلِّ
ضیقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ
وَ لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى
اللَّهِ
وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ
وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ.
راز تاخير ظهور حضرت وليعصر(عج) چیست؟
در روايات متعدد آمده است که براي تعجيل در فرج دعا کنيد.[۳] خداوند امر فرج را به يک شب اصلاح ميکند؛[۴] يعني اگر حضرت حق اراده کند، مطلب تمام است. اراده حق هم متوقف بر تقاضاي من و شما است. اگر تقاضا باشد، قطعاً عرضه خواهد بود. داستانهاي متعددي در اين زمينه نقل شده است. روايت شده است که ...
آيتالله ناصري از اساتيد اخلاق حوزه علميه اصفهان طي سخناني، راز تاخير ظهور حضرت وليعصر (عج) را با بهرهگيري از آيات و روايات تشريح کرده است.
متن سخنان اين استاد حوزه که دوماهنامه خُلُق آن را منتشر کرده است به شرح ذيل است.
الْكَلَامُ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ وَقَعَ عَلَى الْقَلْبِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنَ اللِّسَانِ لَمْ يُجَاوِزِ الْآذَان؛[۱]
سخن وقتي از قلب خارج شود، به قلب هم مينشيند و اگر فقط از زبان خارج شود، از گوشها هم تجاوز نميکند.
اگر کسي وصل شود، هرچه از خدا، انبيا و ائمه بگويد، در قلب مينشيند؛ اما آنهايي که مثل من وصل نيستند، فقط حرف ميزنند و حرفشان از اين گوشها تجاوز نميکند، از اين گوش ميرود و از آن گوش در ميآيد. ما قابل نيستيم که بخواهيم فضايل امام زمان (عج) را بگوييم؛ لکن در عين حال «تا ريشه به آب است اميد ثمري هست». اميدواريم حضرت، ما را هدايت فرمايد.
* حکمت تأخير فرج حضرت بقية الله (عج)
يکي از سؤالات مطرح دربارة حضرت مهدي (عج) اين است که حکمت تأخير فرج چيست؟
در روايات و زيارات متعددي ميفرمايد:
يَمْلَاُ الْأرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما؛[۲]
[حضرت] دنيا را پر از عدل و داد ميکند، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است.
عدل واقعي را که از زمان حضرت آدم تا الآن پياده نشده است، حضرت بقيةالله (عج) پياده ميکنند.
اما حالا که ظلم و جور همه دنيا را گرفته است؛ پس چرا حضرت تشريف نميآورد؟ چقدر دعاي ندبه ميخوانيم! چقدر به جمکران و حرمهاي اهلبيت (ع) ميرويم و «يا بن الحسن، يا بن الحسن» ميگوييم! چرا حضرت نميآيد؟
* ظهور حضرت به خواست خدا است
در جواب، عرض ميکنيم: اولاً امر ظهور به دست حضرت حق است. هر موقعي که پروردگار مصلحت بداند، حضرت ظهور ميکند. خداوند متعال که حکيم است و هر کاري بکند، طبق حکمت و مصلحت است.
ظهور حضرت بقيةالله يکي از احکام الهي است. حضرت حق، بايد حکم بکند تا حضرت بقية الله -روحي له الفداء- ظهور کند. چرا خداوند متعال اجازه ظهور نداده است؟ حکمتش چيست؟ ما نميدانيم. همانطور که حکمت احکام ديگر را نميدانيم. مثلاً نماز ظهر و نماز عصر چهار رکعت است، نماز مغرب سه رکعت است. چرا؟ ما علت احکام الهي را نميفهميم. زکات به نُه چيز تعلق ميگيرد. يکي از آنها گوسفند است. کساني که گوسفند دارند با شرايطش، اگر تعدادشان چهل تا شد بايد يکي از آنها را زکات بدهند و اگر تعدادشان به صد و بيست و يک رسيد بايد دو رأس گوسفند زکات بدهند. حالا چرا صد و بيست و يک گوسفند بايد باشد، حکمتش را خدا ميداند.
تأخير ظهور حضرت بقيةالله -روحي له الفداء- که به اجازة حق است، طبق حکمت حق است. او اين طور مصلحت ميداند.
* نبود تقاضا به اندازه کافي
در روايات متعدد آمده است که براي تعجيل در فرج دعا کنيد.[۳] خداوند امر فرج را به يک شب اصلاح ميکند؛[۴] يعني اگر حضرت حق اراده کند، مطلب تمام است. اراده حق هم متوقف بر تقاضاي من و شما است. اگر تقاضا باشد، قطعاً عرضه خواهد بود. داستانهاي متعددي در اين زمينه نقل شده است. روايت شده است که قوم بنياسرائيل در کمال شدت و ناراحتي قرار گرفته بودند و ميدانستند که رفع گرفتاري آنها به آمدن حضرت موسي (ع) است. مدتي از شهر بيرون آمدند و شروع کردند به استغاثه کردن. به واسطه همين تضرع و زاري، خداوند از چهارصد سال که قرار بودن سرگردان باشند، صد و هفتاد سال کم کرد.
حضرت صادق (ع) ميفرمود: خداوند به حضرت ابراهيم وحى فرستاد كه به زودى فرزندى براى تو متولد خواهد شد. ابراهيم هم به ساره (همسرش) خبر داد. ساره گفت: «من پير زن هستم». با اين وصف خداوند به سوى ابراهيم وحى فرستاد كه ساره به زودى فرزندى مىآورد و اولادش چهار صد سال گرفتار خواهند بود.آنگاه حضرت فرمود: چون گرفتارى بنى اسرائيل به طول انجاميد، چهل صبح به درگاه الهى رو آورده، به گريه و زارى پرداختند. خدا هم به موسى [و برادرش] هارون وحى فرستاد كه [با امداد غيبى] آنها را از شر فرعون نجات دهند و صد و هفتاد سال از چهار صد سال گرفتارى آنها را برداشت.
* امام ششم (ع) فرمود:
شما هم اگر مثل بنى اسرائيل در درگاه خداوند به گريه و زارى بپردازيد، خداوند فرج ما (اهل بيت (ع) )را نزديك خواهد كرد؛ اما اگر چنين نباشيد، اين سختى تا پايان مدتش، طول خواهد کشيد.[۵]
وقتي تقاضا باشد، عرضه هم به دنبالش ميآيد. اگر ما فرج کلي را از حضرت حق درخواست کرديم، حضرت حق عنايت ميکند؛ و گرنه از فيوضات خاص خداوند و امام زمان (عج) محروم ميشويم.
مرحوم حاج محمد علي فشندي نقل ميکرد: در مسجد جمكران قم اعمال را به جا آورده، با همسرم ميآمدم. ديدم آقايي نوراني داخل صحن شد و قصد دارد به طرف مسجد برود.
با خودم گفتم: «اين سيد در اين هواي گرم تابستان، از راه رسيده و تشنه است».
ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنكه ظرف آب را پس داد، گفتم: «آقا شما دعا كنيد و فرج امام زمان را از خدا بخواهيد، تا امر فرجش نزديك شود».
فرمود: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني، ما را نميخواهند. اگر بخواهند، دعا ميكنند و فرج ما ميرسد».
اين را فرمود و تا نگاه كردم آقا را نديدم. فهميدم وجود اقدس امام زمان (عج) را زيارت كردم و حضرتش امر به دعا کرده است».
* خارج شدن مؤمنان از صلب پدران
در جنگ صفين، اميرالمؤمنين (ع) با معاويه جنگ کرد. اين جنگ، طولانيترين جنگ در صدر اسلام شد. البته در زمان ظهور امام زمان (عج)، جنگهاي ۷، ۸، ۹ ساله اتفاق ميافتد و در ،نهايت اسلام پيروز ميشود. حدود ۱۸ ماه جنگ صفين طول کشيد. مردم در طول اين مدت ۱۸ ماه معجزههايي از حضرت امير (ع) ديدند.
يک شب معاويه تصميم گرفت جنگ را يک سره کند. شجاعان لشکرش را که هزاران نفر بودند انتخاب کرده، غرق آهن نمود و به خط مقدم فرستاد، تا جنگ يک سره شود. اصحاب بلند شدند تا بجنگند. حضرت فرمود: «کار من است، شما کنار برويد». حضرت به جنگ آمد و هر کسي را که به درک ميفرستاد، يک تکبير ميگفت. آن شب هزار تکبير از حضرت شنيده شد.
مالک اشتر هم جنگيد و از او هم نهصد و نود و نه تکبير شنيده شد. موقعي که برگشت به حضرت عرض کرد: «يا اميرالمؤمنين! خسته نباشيد. شما يک تکبير بيشتر از من گفتيد». حضرت فرمود: «بله؛ تو همه را از تيغ ميگذراندي؛ ولي من هر کس که مقابلم ميآمد تا هفتاد پشتش را نگاه ميکردم، اگر يک شيعه در نسلش بود و بنا بود به دنيا بيايد، او را نميکشتم و زخمياش ميکردم تا از صحنه جنگ کنار برود. فرق من و تو همين است»
از حضرت سجاد (ع) پرسيدند: «يابن رسول الله! چطور شد ضربات پدر شما روز عاشورا، يک ضربهاي بود؟ هر کس مقابل حضرت بود، يک ضربه ميخورد و احتياج به ضربه دوم نداشت؛ اما خيليها زخمي ميشدند و کنار ميرفتند، علتش چه بود؟ پدرتان بعضي را زخمي ميکرد تا کنار بروند؛ اما بعضي را که يک ضربه ميزد کشته ميشد و در قعر جهنم قرار ميگرفت؟»حضرت فرمود: «پدرم نگاه ميکرد تا هفتاد پشت افراد اگر يک شيعه به دنيا ميآيد او را فقط زخمي ميکرد؛ و گرنه ضربه هاي پدرم يک ضربهاي بود».
همچنين حضرت نوح (ع) چند سال عمر کرد؟ دربارة سنش اختلاف است. صريح قرآن است که تبليغش ۹۵۰ سال طول کشيد. در اين مدت هشتاد نفر به دين او ايمان آوردند. اين تعداد را بر مدت تبليغ حضرت نوح تقسيم کنيد، ببينيد سالي چند نفر به او ايمان ميآوردند؟ حضرت نوح در سال چند نفر را توانسته است موحد کند. حدوداً هر دوازده سال يک نفر را توانسته به دين خدا جذب کنند. چرا؟ براي همين جهت بود؛ يعني عذاب قوم حضرت نوح تأخير ميافتاد تا ديگر هيچ مؤمني در صلب آنها نباشد.حضرت نوح هم در قرآن تصريح ميکند:
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً؛[۷]
چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى آورند.
عذاب اينها که تا اين مدت طولاني به تعويق افتاد براي همين علت بود. اينهايي که متولد ميشدند، اگر ۱۰۰ سال ديگر يا ۱۵۰ سال ديگر، در نسل اينها يک مسلمان بود و بنا بود بيرون بيايد، اينها را مهلت ميدادند تا آن مسلمان بيرون بيايد، بعد اينها را بکشند. اگر يک نفر مسلمان در نسل پنجاهم يا هشتادم کافري بود، آن کافر را به احترام آن شيعه نميکشتند.
حالا هم همينطور است. خيليها مهدور الدم هستند که اگر حضرت ظهور کند، قتلشان واجب است؛ اما ممکن است در نسل همينها که واجب القتل هستند، فرزند صالحي باشد؛ مثل خليفه اول که وضعيتش معلوم است؛ لکن فرزندي دارد به نام محمد بن ابي بکر که بازوي اميرالمؤمنين (ع) است.
محمد بن ابي بکر آنقدر مقرب درگاه حضرت امير (ع) بود که حضرت فرمود بگوييد: محمد بن علي ممکن است در پشت خيلي از اين کفار و مشرکاني که اگر به دست ما برسند، هزارتايشان را يک روزه ميکشيم، شيعياني بعداً به وجود بيايند که به درد ميخورند.
لذا من حق ندارم که اشکال کنم که: خدايا! چرا حضرت را نميفرستي؟ ما چه کاره هستيم که در کار خدا دخالت کنيم؟ ما بايد تسليم باشيم. بهترين حالات، اين است که انسان تسليم حق باشد. به حضرت حق عرض کند: پروردگارا! آنچه تو صلاح ميداني، مطيعم.
براي خدا ناراحتي ها و مشکلات زمان غيبت را تحمل کن؛ اجر و مقام داري. لکن دعا براي تعجيل فرج را فراموش نکن؛ زيرا اين دعا معرّف خواست قلبي ما است و از آن طرف اگر در فرج تأخير شد، بايد راضي به رضاي الهي باشيم.
البته به واسطه کثرت گناهان ما ممکن است، امر فرج تأخير بيفتد. خدا ميداند. انسان مؤمن، بايد مقداري بيشتر حواسش را جمع کند و به حضرت، بيشتر دعا کند
- نظرات (0)
آماده خروج دجال باشید...
نام دجال
یکی
از نشانه هایی که درباره آن، مطالب زیادی مطرح شده و جزء علائم غیرحتمی
است، خروج دجال است. آنچه در توصیف دجال معروف است، این است که وی مردی
است کافر (برعکس سفیانی که ادعای مسلمانی می کند و ذکر یارب یارب می گوید
و...) یک چشم بیشتر ندارد، آن هم در پیشانی اش واقع شده و مانند ستاره ای
می درخشد.
عده ای می گویند: نام دجال "صائد ابن صید"یا "ابن صیاد" است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته اند. (1)
خروج دجال
در
روایات متعددی بر گریز ناپذیر بودن خروج دجال، به عنوان یکی از رویدادهای
آخرالزمان، تأکید شده است. امام علی (علیه السلام) در روایتی از پیامبر
اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: پیش از ساعت (قیامت) ده رویداد
گریز ناپذیر است؛ خروج سفیانی، خروج دجال، و.... (2)
فتنه دجال،
فتنه ای بزرگ و بی مانند است و چنان گسترده و ویرانگر است که همه پیامبران
الهی درباره آن هشدار داده و پیروان خود را از او بر حذر داشته اند. مانند
روایتی از خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: هر پیامبری که
بعد از نوح آمده، قومش را از دجال ترسانید و من هم شما را از او می
ترسانم. سپس فرمود: شاید بعضی از کسانی که مرا می بینند یا سخنم را می
شنوند، او را درک کنند. گفتند: ای رسول خدا! قلوب ما در آن روز چگونه
خواهد بود؟ فرمود: مثل آن، یعنی روشن تر از آن. (3)
علاوه بر این
روایات فراوانی وجود دارد که همه ما را به پناه بردن از شر فتنه دجال
سفارش می کند. و توصیه هایی به ما در این باره شده است؛ یکی از آن توصیه
ها این است که، هر کس ده آیه ابتدایی سوره کهف را حفظ کند، از فتنه دجال
در امان خواهد بود.
در برخی از روایات حتمی بودن خروج دجال، به
مانند حتمی بودن ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دانسته شده و انکار
آن کفر به شمار آمده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر
کس خروج مهدی را منکر شود، به آنچه بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل
گشته، کافر شده است و هر کس نزول عیسی (علیه السلام) را منکر شود، کافر
شده و هر کس خروج دجال را انکار کند، کافر شده است.
مکان خروج دجال
محدث قمی(رحمة الله) می گوید: در روایت است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر مۆمنی كه دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر حضرت قائم (علیه السلام) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت (علیه السلام) یا به دست عیسی ابن مریم (علیه السلام) كشته شود. (4)
سرانجام دجال
در مورد سرانجام دجال و اینکه او به دست چه کسی نابود می شود، با دو گونه روایت رو به رو هستیم. در گونه اول از روایات تأکید شده است، که دجال به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) کشته می شود و در گونه دیگر از روایات از حضرت عیسی (علیه السلام) به عنوان کشنده دجال یاد شده است.
روایتی درباره اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دجال را می کشد، از امیرمۆمنان علی (علیه السلام) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم:
آگاه باشید که بیشتر پیروان او، فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان (جامه های) سبز (یا یهودیان) هستند. خداوند او را در گردنه افیق به دست کسی که عیسی ابن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت می رساند. (5)
در روایات گونه دوم به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است که: در همین حالت که وی بدین گونه می گذراند، خدای عزَّ و جلَّ مسیح پسر مریم (علیه السلام) را برمی انگیزد و او نزد مناره سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد نازل می شود، در حالی که دستش را بر شانه های دو فرشته گذاشته است، دنبال او می رود تا اینکه او را درنزدیکی دروازه لدٌ شرقی می یابد و او را می کشد. (6)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی در مورد شورش دجال و روستایی که از آن قیام می کند و بعضی از اوصافش و اینکه ادعای خدایی می کند و در اولین روز قیامش هفتاد هزار نفر از یهودیان، زنا زاده ها، مشروب خواران، غنا کننده ها، اصحاب لهو، عرب ها و زنان از او پیروی می کنند، فرمود: زنا، لواط و سایر گناهان مباح می شود تا اینکه مردان با زنان و جوانان در کنار خیابان ها به صورت عریان و علنی، عمل نا مشروع انجام می دهند و یارانش در خوردن گوشت خوک، شراب خواری و مرتکب شدن انواع زشتی و بدی ها زیاده روی می کنند و دجال تمام نقاط زمین را به جز مکه، مدینه و مرقدهای امامان (علیهم السلام) به تسخیر خود در می آورد. زمانی که طغیانش را زیاد کند و زمین از ستم او ویارانش پر شود، کسی که عیسی ابن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند. (7)
نتیجه
با توجه به مطالب فوق، در می یابیم که فتنه دجال فتنه ای بزرگ، سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن ار آن تنها به خدا بزرگ پناه برد و از حضرت (عجل الله تعالی فرجه) عاجزانه تقاضای مدد نموده و از ایشان عنایات خاصه شان را طلب کنیم.
پی نوشت:
1. بحارالانوار، جلد13،صفحه482.
2. بحار الأنوار، جلد52، صفحه209.
3. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه193.
4. منتهی الآمال، جلد2، صفحه336.
5. بحارالانوار، جلد 52، صفحه194.
6. بحار الانوار، جلد51،صفحه 98.
7. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه205.
منابع:
1. بحار الأنوار، علامه مجمد باقر مجلسی.
2. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، آیت الله صافی گلپایگانی.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
4. نرم افزر جامع نور.
- نظرات (0)
دو گام مهم برای رسیدن به آرزوها

حقیقت این است که شما جز با تلاش و کوشش و پایداری هر گز نمی توانید به حتی یکی از آرزوهای خود دست پیدا کنید چه برسد به همه آنها و بالاخره روزی فرا می رسد که مجبور خواهید بود که با همه آنها خداحافظی کنید و بقیه عمر خود را در حسرت داشتن آرزوهای رنگارنگ به سر ببرید .
در روایات اسلامی برای رسیدن به آرزوها و اهدافی که ما در سر داریم دو رکن و عامل اساسی بیان شده است دو عاملی که اگر در زندگی اجرایی شود حتما شما می توانید به موفقیت دست پیدا کنید .
عامل اول: داشتن اراده قوی
همّت در لغت به معنی اراده، آرزو، خواهش و عزم است و بلند همّتی از صفات بسیار والای انسانی است كه صاحب آن به خاطرش ستایش میشود.کسی که از اراده قدرتمندی برخوردار است همیشه سعی می کند تا به مرحله بالاتری از زندگی دست پیدا کند .کارهای کوچک و بی ارزش به هیچ وجه او را راضی نمی کند و همیشه دست به انجام کارهای بزرگ می زند .
آن قدر این عامل مهم و حیاتی است که در روایات اسلامی ارزش هر فردی را به اندازه همت و اراده ای که در زندگی دارد معرفی کرده اند، چنانچه امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید:
(قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شُجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِه: قدر هر کس به اندازه همّت اوست و صداقت او به اندازه جوانمردیش؛ شجاعت هر کس به قدر عزت نفس اوست و عفت او به قدر غیرتش.)(حکمت 47 :نهج البلاغه)
کسانی که از اراده و همت بالایی برخوردار هستند، همه تلاش خود را برای رسیدن به دنیا به کار نمی گیرد چرا که یقین دارد که دنیا پلی است که هرچند بزرگ است ولی محلی برای اقامت نیست و باید روزی از آن عبور کرد .
و در مقابل عواملی نیز سبب می شود که انسان هیچ گاه به فکر رسیدن به قله های موفقیت نباشد که یکی از بزرگترین و مهمترین آنها کوتاهی همت و اراده انسان هاست چنانچه امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:
(ثلاث یحجزن المرء عن طلب المعالی: قصر الهمة و قلة الحیلة و ضعف الراى:سه چیز است که آدمی را از دست یافتن به افق هاى بلند باز مى دارد: کوتاهى همت و انگیزه، کمى چاره جویى و پژوهش و ناتوانى و ضعف در راى و نگرش )(تحف العقول :ص318 )
انجام هر کاری و رسیدن به هر آرزویی برای انسان امکان دارد به شرطی که همواره قرین با دو عامل اراه قوی و سعی و تلاش باشد، پس بیایید از امروز موفقیت و خوشبختی را با تکیه بر این دو عامل مهم برای زندگی فردی و اجتماعی خود تضمین کنید .
پس اگر آرزو و سودای موفقیت در سر دارید، در مرحله اول باید از اراده قدرتمندی برخوردار باشید، اراه خود را تا می توانید قدرتمند و عالی کنید تا بتوانید زودتر به آرزوها و آمال خود برسید
عامل دوم: تلاش و کوشش
داشتن اراده قدرتمند نیز به تنهایی نمی تواند شما را به آرزوها و خواسته هایتان برساند، بلکه علاوه بر آن شما نیازمند عامل دیگری است، عاملی به نام تلاش و کوشش که اگر با اراده قوی جمع شود، رسیدن به موفقیت را برای شما تضمین خواهد کرد .
خداوند متعال در توضیح این قانون ارزشمند و طلایی در قرآن مجید این گونه می فرماید:
(وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی :و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست.) (نجم ، 39)
قانون تلاش بیان میکند که شما به اندازه تلاش و کوششتان به موفقیتها دست پیدا میکنید و اگر سعی و تلاش کمی دارید به هیچ وجه آرزوی رسیدن به موفقیتهای بزرگ را نداشته باشید.
موفقیت تصادفی نیست. هیچکس نیست که بدون تلاش و ذکاوت توانسته باشد به موفقیت دست پیدا کند.

این خودتان هستید که میتوانید تصمیم بگیرید که در زندگیتان موفق باشید یا ناموفق. انتخاب با شماست .
از این رو انسان های بسیار زیادی در طول تاریخ به چشم می خورند که هر چند از استعداد کمی برخوردار بودند اما با تکیه بر دو عامل اراده و تلاش توانسته اند تا جایی پیش بروند که برای همیشه نام خود را در دفتر تاریخ ثبت کنند که از جمله این افراد می توان به سکاکی اشاره کرد .
چنانچه در زندگی او نقل می کنند شغل او ابتدا قفل سازی بوده است و یک اتفاق ساده سبب می شود تا او راهی جاده موفقیت شود .
سکاکی روزی یک قفل بسیار زیبا برای حام وقت می سازد و نزد وی می برد حاکم که از دیدن آن قفل بسیار خوشحال می شود و در حال باز و بسته کردن آن قفل بوده که ناگهان دانشمندی وارد می شود .
حاکم که از دیدن دانشمند بسیار خوشحال می شود قفل را زیر تشکی که بر آن نشسته بود پنهان می کند و با آن فرد دانشمند و حکیم شروع به گفتگو می کند .
سکاکی که با دیدن این منظره ناراحت می شود با خود این گونه می گوید:(این علم خوب است نه آن علمی که زیر تشک برود)
داشتن اراده قدرتمند نیز به تنهایی نمی تواند شما را به آرزوها و خواسته هایتان برساند، بلکه علاوه بر آن شما نیازمند عامل دیگری است، عاملی به نام تلاش و کوشش که اگر با اراده قوی جمع شود، رسیدن به موفقیت را برای شما تضمین خواهد کرد
از آن روز به بعد تصمیم می گیرد تا در وادی علم آموزی وارد شود ولی هر چه تلاش می کند موفق نمی شود تا اینکه اتفاق ساده ای سبب می شود تا نا امید نشود .
روزی که از نزدیک آبشاری می گذشت که دید آبا از بالای آبشار روی سنگی می چکد و سنگ بر اثر آن آبها مقداری سوراخ شده است و با خود می گوید :
دل من که از این سنگ سخت تر نیست، علم هم از آن آب روان تر نیست ،پس باید عالم بشوم .با این که بیش از چهل سال از عمر او می گذشت و کسب دانش با زن و فرزندان برای او بسیار مشکل بود تلاش کرد تا جایی که به یکی از دانشمندان معروف زمان خود تبدیل شد .
امام مجتبی علیه السلام نیز در زمینه تلاش و کوشش در راستای رسیدن به خواسته ها و اهداف انسان این گونه می فرمایند:
(اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ ؛ ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدن به خواستهها تلاش كنید و از كارهای ناروا بگریزید و قبل از آنكه ناگواریها به شما روی آورند و نابود كننده لذات یعنی مرگف را رسد، به كارهای نیك مبادرت ورزید.)( بحار الانوار، ج 75، ص 109)
خلاصه کلام آنکه انجام هر کاری و رسیدن به هر آرزویی برای انسان امکان دارد به شرطی که همواره قرین با دو عامل اراه قوی و سعی و تلاش باشد، پس بیایید از امروز موفقیت و خوشبختی را با تکیه بر این دو عامل مهم برای زندگی فردی و اجتماعی خود تضمین کنید .
- نظرات (0)
كتمان حقایق، از گناهان ویژهى دانشمندان

این
همه تهدید و وعدهى عذاب كه در آیات قرآن براى كتمان كنندگان حقایق دینى
بیان شده، از آن جهت است كه خداوند كتاب آسمانى را چنان روشن و واضح و
همراه با دلایل و استدلال نازل كرده است كه جاى هیچ گونه شبهه و ابهام
براى كسى باقى نماند، امّا با این حال گروهى از مردم براى حفظ منافع شخصى
خود، دست به توجیه و تحریف زده و در فهم كتاب آسمانى اختلاف به وجود
مىآورند تا به اصطلاح آب را گل آلود نموده و از آن ماهى بگیرند. خداوند
در وصف اینان مىفرماید: این گروه در شقاق و جدایى بسر مىبرند.
أُولئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (بقره ـ 175)
آنها (كتمان كنندگان حقّ) كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى از دست دادن هدایت و عذاب را به جاى آمرزش خریدند. پس به راستى چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
طبق این آیه کتمان کنندگان حق از دو سو گرفتار زیان خسران شدهاند: از یك سو رها كردن هدایت و برگزیدن ضلالت در برابر آن، و از سوى دیگر از دست دادن رحمت و آمرزش خدا و جایگزین ساختن عذاب دردناك الهى به جاى آن و این معاملهاى است كه هیچ انسان عاقلى به سراغ آن نمىرود.
لذا در پایان آیه اضافه مىكند راستى عجیب است كه" چقدر در برابر آتش خشم و غضب خدا جسور و خونسردند"؟! (فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ).
براى گناه كتمان، هشت تهدید پى در پى آمده است ؛ پنج تهدید در آیه قبل، دو تهدید در این آیه و یك تهدید در آیه بعد. شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
انگیزههاى كتمان حقیقت، زیاد است. از آن جمله مىتوان به غرور، تعصّب نابجاى دینى، حفظ موقعیّت، ضعف نفس، عدم شهامت، تنگ نظرى، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره كرد.
توبهى گناه كتمان، تنها استغفار و گریه نیست ، بلكه بیان حقایق است. البتّه در مواردى كه جان كسى در خطر است و یا فساد و خطرى مطرح است، كتمان مانعى ندارد. مانند كتمان گناهان خود یا مردم، براى جلوگیرى از رواج بدىها.
پیامهای آیه:
1ـ كتمان حقایق، از گناهان ویژهى دانشمندان است. «أُولئِكَ الَّذِینَ»
2ـ در بیان كتب آسمانى، هدایت و مغفرت الهى است و در كتمان آنها ضلالت و عذاب. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ»
3ـ دین فروشى و كتمان حقیقت، سختترین كیفرها را به دنبال دارد. جملهى «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه بكار رفته است.
و در آیه بعد:
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْكِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ (بقره ـ 176)
آن (عذاب) به جهت آن است كه خداوند كتاب (آسمانى) را به حقّ نازل كرده است و البتّه كسانى كه در كتاب (خدا با كتمان و تحریف) اختلاف (ایجاد) كردند، همواره در ستیزهاى عمیق هستند.
این همه تهدید و وعدهى عذاب كه براى كتمان كنندگان حقایق دینى بیان شد، از آن جهت است كه خداوند كتاب آسمانى را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل كرده است كه جاى هیچ گونه شبهه و ابهام براى كسى باقى نماند، امّا با این حال گروهى از مردم براى حفظ منافع شخصى خود، دست به توجیه و تحریف زده و در فهم كتاب آسمانى اختلاف به وجود مىآورند تا به اصطلاح آب را گل آلود نموده و از آن ماهى بگیرند. خداوند در وصف اینان مىفرماید: این گروه در شقاق و جدایى بسر مىبرند.
یكى از راه هاى كتمان حقیقت، ایجاد اختلاف است. در سه آیهى گذشته، تمام تهدیدات متوجّه كتمان كنندگان بود. در این آیه به جاى اینكه بفرماید: کتمان كنندگان در شقاقند، فرمود: اختلاف كنندگان در كتاب، در شقاقند.
این نشان دهندهى آن است كه كتمان كنندگان، همان اختلاف كنندگان هستند. زیرا در محیط آلوده به اختلاف است كه مىتوان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان كرد.
یک نکته:
كلمه" شقاق" در اصل به معنى شكاف و جدایى است این تعبیر شاید اشاره به این باشد كه ایمان و تقوا و افشا كردن حق رمز وحدت و اتحاد در جامعه انسانى است، اما خیانت و كتمان حقائق موجب پراكندگى و جدایى و شكاف است ، نه شكاف سطحى كه آن را بتوان نادیده گرفت بلكه جدایى و شكاف عمیق!
پیامهای آیه:
1ـ منشأ اختلافات دینى و مذهبى، دانشمندان هستند، نه كتب آسمانى. «نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» ، «اخْتَلَفُوا فِی الْكِتابِ»
2ـ كتمان حقایق، موجب شقاق و شكاف و جدایى و پراكندگى است. «شِقاقٍ بَعِیدٍ»
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1
- نظرات (0)
دانستن به تنهایی كفایت نمى كند

بسیارى
از تحریف گران، با نام اسلام شناس، مستشرق، مورّخ و جهانگرد، در كتاب
ها و ثبت مكان ها و زمان هاى تاریخى تصرّف كردند و در دائرة المعارف
ها به عنوان محقّق چنان سیمایى از اسلام ترسیم كردند كه خواننده به فكر
ایمان و تأمّل در عقاید اسلامى نیفتد.
یَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ (آل عمران ـ 70)
اى اهل كتاب چرا به آیات خدا كفر مى ورزید با آنكه خود [به درستى آن] گواهى مى دهید.
ظاهراً این آیه به بشارت هایى نظر دارد كه اهل كتاب در تورات و انجیل درباره حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله خوانده بودند، ولى به خاطر حفظ موقعیّت اجتماعى و منافع مادّى، همهى آن نشانه هاى الهى را نادیده گرفتند.
پیام های آیه:
1ـ سوال از وجدان، بهترین راه دعوت است. «لِمَ تَكْفُرُونَ ...»
2ـ دانستن تنها كفایت نمى كند، پذیرفتن نیز لازم است. «تَكْفُرُونَ»، «تَشْهَدُونَ»
یَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (آل عمران ـ 71)
اى اهل كتاب چرا حق را به باطل در مى آمیزید و حقیقت را كتمان مى كنید با اینكه خود مى دانید.
پیام های آیه:
1ـ تلبیس، مشتبه كردن و كتمان حق، دو اهرم نیرومند دشمن براى ایجاد انحراف در بین مومنان است.
در دو آیه قبل فرمود: «یُضِلُّونَكُمْ ...» در این آیه مى فرماید: «تَلْبِسُونَ»، «تَكْتُمُونَ»
2ـ كتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. «تَكْتُمُونَ الْحَقَّ ...»
در واقع یكى از كارهاى آنها این بود كه حق را به باطل خلط كرده و همه را در لباس دین به خورد مردم مى دادند چنان كه فرموده: یَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بقره/ 79 یا آل عمران/ 78، و احكامى از خود جعل می كردند، مثلاً در تورات آمده: «پیامبرى را بر ایشان از میان برادران ایشان (فرزندان اسماعیل) مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر كه سخنان مرا كه او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم كرد»
تفسیر اجمالی این دو آیه: چرا كتمان حق مى كنید؟
در ادامه گفتگو درباره فعالیت هاى تخریبى اهل كتاب، در این دو آیه روى سخن را به آنان كرده و به خاطر كتمان حق و عدم تسلیم در برابر آن آنها را شدیداً مورد سرزنش قرار مى دهد: نخست مى فرماید: "اى اهل كتاب! چرا به آیات خدا كافر مى شوید در حالى كه (به صحت و صدق آن) گواهى مى دهید" (یا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ) (جمله "تشهدون" به معنى علم و آگاهى است- همانگونه كه در مجمع البیان و غیر آن آمده است- این علم و آگاهى از ذكر اوصاف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در تورات و انجیل سرچشمه مى گرفت، ولى بعضى گفتهاند منظور از آن علم و آگاهى به كفایت معجزات براى اثبات نبوت پیامبر اسلام است و بعضى گفتهاند منظور این است كه شما در ظاهر انكار مى كنید ولى در جلسات خصوصى شهادت به صدق دعوت پیامبر صلی الله و علیه وآله و حقانیت او مى دهید.)
شما نشانه هاى پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را در تورات و انجیل خواندهاید و نسبت به آن آگاهى دارید، چرا راه انكار را در پیش مى گیرید؟
در آیه دوم بار دیگر آنها را مخاطب ساخته، مىگوید: "اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل مى آمیزید و مشتبه مى كنید؟ (تا مردم را به گمراهى بكشانید و خودتان نیز گمراه شوید) و چرا حق را پنهان مى دارید در حالى كه مى دانید؟" (یَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ)
در حقیقت در آیه قبل آنها را به انحراف از راه حق كه با علم و آگاهى صورت مى گرفته مواخذه مى كند، و در آیه دوم به منحرف ساختن دیگران.
در واقع یكى از كارهاى آنها این بود كه حق را به باطل خلط كرده و همه را در لباس دین به خورد مردم مى دادند چنان كه فرموده: یَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بقره/ 79 یا آل عمران/ 78، و احكامى از خود جعل می كردند، مثلاً در تورات آمده: «پیامبرى را بر ایشان از میان برادران ایشان (فرزندان اسماعیل) مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت و هر كه سخنان مرا كه او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم كرد.» (سفر تثنیه: فصل 18 آیه 18)
اهل كتاب در تورات و انجیل درباره حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله خوانده بودند، ولى به خاطر حفظ موقعیّت اجتماعى و منافع مادّى، همهى آن نشانه هاى الهى را نادیده گرفتند
این گونه كلمات را كه گواه روشن بر رسالت پیامبر اسلام است به معانى دیگر حمل مى كردند یا مثلاً شواهدى را كه در انجیل یوحنّا درباره رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ذكر شده به «جبرئیل» تأویل مى كردند (انجیل یوحنا باب چهاردهم بند 17- 26- 30 باب پانزدهم بند 26، باب شانزدهم آیه 7 و 13) اینها خود مصداق خلط حق به باطل و كتمان حق هستند، على هذا تَكْتُمُونَ الْحَقَّ نتیجه «تلبسون» است و یا مراد از وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ شواهد و چیزهایى است كه رأساً كتمان مى كردند، اشكال كار در آن بود كه این كارها را دانسته و از روى عمد انجام مىدادند. (وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
در حال حاضر نیز بسیارى از تحریف گران، با نام اسلام شناس، مستشرق، مورّخ و جهانگرد، در كتاب ها و ثبت مكان ها و زمان هاى تاریخى تصرّف كردند و در دائرة المعارف ها به عنوان محقّق چنان سیمایى از اسلام ترسیم كردند كه خواننده به فكر ایمان و تأمّل در عقاید اسلامى نیفتد.
بحث لغوی:
1ـ تلبسون: لبس (به فتح- ل) به معنى خلط و مشتبه كردن است.
2ـ امام صادق علیه السلام دربارهى «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» فرمودند: یعنى اهل كتاب به صفات ذكر شده براى پیامبر در تورات آگاهند، (ولى آن را كتمان مى كنند) (تفسیر قمى، ج 1، ص 105)
3ـ مراد از «تشهدون» شهادت قلبى و دانستن است.
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 2
تفسیر احسن الحدیث، ج 2
تفسیر قمى، ج 1
- نظرات (0)
چه کسانی یک شبه پولدار شده اند
تاکنون
فکر کردهاید چرا دین اسلام سفارش و تأکید بسیاری بر صبر دارد. صبر چیست و
آثار و برکات صبر کدام است؟ دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، دنیایی
است که محدود به زمان سلسله و مکان می باشد. در سیر تکاملی انسان و اهداف
او زمان حرف اول را می زند. یک شبه نوزاد یک ماهه جوان رشید 18 ساله نمی
شود، یک شبه ره صد ساله طی نمی گردد، یک شبه پولدار نمی شویم و به مدارج
عالی علمی و معنوی نمی رسیم.
نقص موجودات باید در سیر تکاملی خویش پله پله و گام به گام پیش رود. قانون زمان، قانون بسیار مهمی است که در صورت علم به این مهم و عمل به آن موفقیت حاصل خواهد شد و پیروزی کسب می گردد.
آفت صبر
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیكُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ
انسان از شتاب آفریده شده است به زودى آیاتم را به شما نشان مى دهم پس[عذاب را] به شتاب از من مخواهید. (انبیاء/37)
متأسفانه یکی از نقاط ضعف انسان این است که عجول می باشد و این عجله موجب می شود به هدف مطلوب نرسد و در نتیجه ناامیدی و یأس به سراغش می آید. انسانی که در مکتب اسلام خود را تربیت نکرده و نقاط ضعف خود را به قوت تبدیل نکرده است، نمی تواند این اخلاق نکوهیده را کنترل کند؛ بنابراین بدون علم و آگاهی به امر مهم زمان می خواهد یک شبه ره صدساله را بپماید.
علت اصلی بسیاری از یأس و ناامیدی های ما این است که می خواهیم بدون تلاش و زحمت و صبر، به همه اهداف و آرزوهایمان برسیم که این امر محال است.
شما گندم را که در زمین می کارید، باید مدت زمانی بگذرد تا سر از دانه در بیاورد، رشد کند و قد علم کند تا وقت درو برسد. آیا بدون کاشت و داشت، برداشتی صورت میگیرد؟
قرآن به زیبایی می فرماید انسان گاهی اوقات به خاطر عجله چیزی را از خدا می خواهد که به ضرر او تمام میشود و در صورت عدم صبر، یأس و ناامیدی آتش به جان انسان می زند و گاهی دنیا و آخرت او را تباه میکند؛ وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولًا (اسراء/11)
و انسان [همان گونه كه] خیر را فرا مىخواند [پیشامد] بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است.
اکنون هر جا و موقعیتی که دارید، محصول کار و فعالیت و برنامه ریزی یا بالعکس کوتاهی و کسلی و تنبلی و اشتباهات گذشته شما است
راه حل معما؟
هدفمندی
آیا برای دستیابی به هدفی مهم، فقط خواستن و آرزو داشتن کافی است؟ خیلیها در تمام مدت عمرشان فقط آرزو می کنند، فقط خیال پردازی می کنند.
در احادیث، آرزو آفت عمر انسان معرفی می شود و آن آرزویی است که بدون هدفمندی، برنامهریزی و عمل باشد که این، پای تلاش انسان را فلج میکند و قدرت او را قطع می سازد.
ما برای رسیدن به هدفی ارزشمند مثل عبد مطیع خدا شدن، رسیدن به مدارج عالی علمی، درک معنویات، پولدار شدن و رسیدن به زندگی ایده آل.
اولین قدم در رسیدن به اهداف و آرزوها، هدفمند کردن زندگی است. قرآن در آیات زیادی، هدفمند بودن زندگی را یادآوری می کند و می فرماید که زمین و آسمان بیهوده خلق نشدهاند.
اینکه هدف اصلی ما زندگی باقی و جاودان است و این دنیا محل گذر است و جای ماندن نیست، وقتی هدف، زندگی قیمتی و برتر آخرت شد، در نتیجه دنیا و رسیدن به آن و به هر قیمتی زندگی کردن ارزشی ندارد.
قرآن می فرماید به خاطر عجله به جای خیر، دنبال شر می روند؛ زیرا الان آن خیر حکم شر را برای او دارد، ولی او نمی داند.
وَیَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ (رعد/6)
و پیش از رحمت شتابزده از تو عذاب مىطلبند و حال آنكه پیش از آنان [بر كافران] عقوبتها رفته است و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمشان بخشایشگر است و به یقین پروردگار تو سخت كیفر است.
برنامه ریزی
هدف شما هر چه باشد برای رسیدن به آن عنصر زمان را نباید فراموش کنید. چگونه؟
اگر تصمیم دارید، چند سال بعد در امتحانات کنکور رتبه ی خوبی را حائز شوید، یا برای یک موقعیت خوب تجاری و مالی خودتان را آماده می سازید، یا دوست دارید که نمازتان را اصلاح بفرمائید، از همین الان اقدام کنید.
کار امروز را به فردا نیاندازید. کاغذ و قلمی بردارید و ببینید که امروز باید چه کاری را شروع کنید یا چه بکارید تا چند سال دیگر درو کنید.
اکنون هر جا و موقعیتی که دارید، محصول کار و فعالیت و برنامه ریزی یا بالعکس کوتاهی و کسلی و تنبلی و اشتباهات گذشته شما است.
در احادیث، آرزو آفت عمر انسان معرفی می شود و آن آرزویی است که بدون هدفمندی، برنامهریزی و عمل باشد که این، پای تلاش انسان را فلج میکند و قدرت او را قطع می سازد
مثلاً با یک تصمیم 100 میلیون تومان را نمی توانید تهیه کنید اما اگر درست قدم بردارید تا 3، 4، 5 سال دیگر در جایگاه خوبی قرار دارید. ولی اگر اقدامی نفرمائید، 5 سال دیگر اوضاع شما از این که هست بدتر خواهد شد. مثلاً، من برای اینکه پنج سال دیگر حافظ کل قرآن شوم باید برنامه ریزی کنم، امروز چه قدم هایی را بردارم تا چند سال دیگر به این مقام برسم.
کار و تلاش
هزاران برنامه ریزی دقیق، بدون عمل و کار و تلاش بیهوده و پوچ است. خواندن دروس، مرور علمی و دقیق مطالب، امتحانات پی در پی همه و همه ما را به هدفمان نزدیک می کند.
به عبارتی هدفمندی و برنامه ریزی بدون کار و تلاش هیچ ثمری ندارد. قرآن نیز شرط رسیدن به سعادت و خوشبختی و موفقیت را عمل صالح می داند. حال عمل تا چه اندازه و چگونه؟
آب در حالت عادی در دمای 100 درجه به جوش می آید. گاهی ما عمل انجام می دهیم اما به نتیجه نمی رسیم با یک محاسبه دقیق هنوز به دمای 100 درجه نرسیدهایم تا حاصل کارمان را مشاهده کنیم.
بسیاری از افراد کار می کنند اما در کارشان پشتکار و تداوم ندارند. تلاش واقعی انجام نمی دهند.
قرآن کار درست را مجاهده می نامد. مجاهده و جهاد تنها جنگ و دفاع در راه خدا نیست، تلاش واقعی با پشتکار برای رسیدن به هدفی درست و خداپسندانه همان جهاد در راه خداست. برای همین می فرمایند: مردی که در راه معاش زندگی و خرج عیال و فرزند کار کند و در این حین از دنیا رود، مانند شهید در راه خدا محسوب می شود و یا اینکه در جای دیگر از ائمه معصومین آمده است: که جهاد زن، خوب شوهرداری کردن او است. جهاد در راه خدا مصادیق بسیار روشن و بارزی دارد که در زندگی روزمره مشهود است.
منابع:
تفسیر نمونه – آیة الله مکارم شیرازی
تفسیر نور –آقای قرائتی
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654»»