لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
عاملی برای پاک شدن مومنان از گناه!

ابتلاء و آزمایش بندگان:
آزمایش یکی از سنتهای خداوند در مورد انسانهاست، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: « وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛ ( و حتما شما را به اندكى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مالها و جانها و محصولات (درختان، یا ثمرات زندگى از زن و فرزند) آزمایش خواهیم نمود و شكیبایان را مژده ده)(1)
حال این امتحان که ممتحن آن خداوند می باشد در مورد بسیاری از انسانها در حوزه مشکلات و مصائب صورت می پذیرد چنانکه برخی از موارد آن را در این آیه مشاهده کردیم.
خداوند در سوره قلم نمونه ای را برای ما بیان داشته است که اینک از نظر می گذرانیم: «ما (صاحبان باغ) را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوه هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند امّا عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد و آن باغ سرسبز ، همچون شب سیاه و ظلمانى شد! صبحگاهان بهسوى کشتزار و باغ خود حرکت کردند ، در حالى که آهسته با هم مى گفتند: «مواظب باشید امروز حتى یک فقیر وارد بر شما نشود!»
هنگامى که (وارد باغ شدند و) آن را دیدند گفتند: «حقّاً» ما گمراهیم! ... این گونه است عذاب (خداوند در دنیا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مى دانستند!»(2)
در این آیات نقش خداوند به جهت امتحان افراد به خوبی نمایان است و در لابلای همین آیات می فرماید که در این امتحان هیچ استثنایی نیست «وَ لا یَسْتَثْنُونَ »(3)
جالب اینکه انبیا نیز از این امتحان استثناء نیستند؛ امام علی علیه السلام در نهج البلاغه مى فرماید: « قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ، وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ»؛ (خداوند آنها(انبیا) را با گرسنگى آزمایش کرد، و به مشقّت و رنج مبتلا ساخت، با امور خوفناک امتحان نمود، و با حوادث ناخوشایند خالص گردانید.)(4)
خداوند در قرآن حکمت برخی مصیبتها را، مشخص شدن مۆمنان واقعی از غیر آنان می داند: «وَمَا أَصَابَكُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُۆْمِنِینَ»؛ (و آنچه (از شكست بزرگ و كشته شدن هفتاد نفر در جنگ احد) روزى كه دو گروه با هم برخورد كردند، به شما رسید به اذن و ترخیص خدا بود (تا شما را بیازماید) و تا مۆمنین را معلوم بدارد (و علم ازلیش بر معلوم فعلى منطبق گردد).»(5)
البته این آزمایشها براى آشکار شدن چهره انسانها براى خودشان و دیگران است تا در روز قیامت حجّت بر همگان تمام باشد و گرنه خداوند به همه چیز عالم است.
امیر مۆمنان على(علیه السلام) مى فرماید: خداوند بندگان خویش را به هنگامى که کارهاى بد انجام مى دهند، با کمبود میوه ها و جلوگیرى از نزول برکات و بستن دَرسِ گنج هاى خیرات به روى آنان، مبتلا مى کند« لِیَتُوبَ تَائِبٌ، و...» تا شاید کسی برگردد
پاک شدن مۆمنان از آلودگی گناهان و خطاها:
در طول زندگى لغزش هایى از مۆمنان سر مى زند که مستوجب تنبیه می شوند، خداوند به خاطر ایمان این اشخاص، عذاب آن ها را در قالب بلا در همین دنیا فرو مى فرستد تا در آخرت معذب نشوند و به این وسیله آنها را از آلودگى پاک کرده و آماده متنعّم شدن از نعمت هاى اخروى مى گرداند.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ِانَّ العَبدَ اِذَا کَثُرَت ذُنُوبُه وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا اِبتَلَأَهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا»؛ (هنگامى که بنده اى گناهانش افزون شود و اعمالى که آن را جبران کند نداشته باشد ، خداوند او را گرفتار اندوه مى کند تا گناهانش را پاک کند.)(6)
در این گونه موارد، مصائب به اذن و اراده خداوند به خاطر عملکرد خود مۆمنان بر آنها وارد میشود و در نهایت سود آن هم به خود مۆمنین برمی گردد.
هشدار در جهت غفلت زدایی و برگشت به سوی خدا:
همه ما افرادى را دیده ایم که وقتى غرق نعمتى مى شوند گرفتار «غرور و خودبینى» مى گردند، و در این حالت بسیارى از مسائل مهم انسانى و وظایف خود را به دست فراموشى مى سپارند، یا به جهت آرام بودن اقیانوس زندگى و راحتى و آسایش کامل، یک حالت «خواب زدگى و غفلت» پیدا می کنند که اگر این حالت ادامه یابد ، منجر به بدبختیشان مى گردد.
در چنین حالتی، این حوادث و مصائب اند که به این وضع خاتمه می دهند.
بهطور مثال کارشناسان، راه هاى صاف و هموار و خالى از هر گونه پیچ و خم و فراز و نشیب را خطرناک توصیف مى کنند، چرا که یک نواختى این جاده ها سبب مى شود راننده در یک حال خواب زدگى فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او مى آید، لذا در این گونه جادّه ها، فراز و نشیب ها و پیچ های مصنوعى ایجاد مى کنند. مسیر زندگانى انسان نیز عیناً همین گونه است.

هرگز نمى گوییم انسان باید با دست خود حوادث ناخوشایند بیافریند و به استقبال ناراحتى ها برود، چرا که همیشه این امور در زندگى انسان بوده و هست، بلکه مى گوییم باید توجه داشته باشد که فلسفه قسمتى از این حوادث این است که جلو غرور و غفلت را که دشمن سعادت او است بگیرد.(7)
کتاب بزرگ آسمانى ما قرآن مجید در این زمینه چنین مى گوید: فساد در خشکى و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد«لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» تا نتیجه قسمتى از اعمال آنها را به آنها بچشاند شاید بیدار شوند و به سوى او باز گردند.(8)
یا در جای دیگر مى فرماید: ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالى و کمبود میوه ها گرفتار کردیم«لَعَلَّهُمْ یَذَّكَّرُونَ» و شاید متذکّر گردند.(9)
خداوند از همگان نسبت به انسان مهربان تر است این زنگ بیدار باش را براى او در قالب بلا و سختى به صدا در مى آورد، تا وی را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهى باخبر سازد،شاید رو به سوى خدا آورد. پس مصائب در اینگونه مواقع در حقیقت رحمت و نعمت الهى است.
امیر مۆمنان على(علیه السلام) مى فرماید: خداوند بندگان خویش را به هنگامى که کارهاى بد انجام مى دهند، با کمبود میوه ها و جلوگیرى از نزول برکات و بستن دَرسِ گنج هاى خیرات به روى آنان، مبتلا مى کند« لِیَتُوبَ تَائِبٌ، و...(10)» تا شاید کسی برگردد... . (11)
شناخت دوست واقعی از غیر آن:
مصیبت در افراد گاهی باعث می شود دوست و دشمن حقیقی او برای او شناسایی شوند چنانکه خداوند به رسول الله می فرماید: «اِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُۆْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَةٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ» ؛ (هرگاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت مى کند؛ و اگر مصیبتى به تو رسد، مى گویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفته ایم.» و بازمى گردند در حالى که خوشحالند!) (12)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ِانَّ العَبدَ اِذَا کَثُرَت ذُنُوبُه وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا اِبتَلَأَهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا» ؛هنگامى که بنده اى گناهانش افزون شود و اعمالى که آن را جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه مى کند تا گناهانش را پاک کند
دوست واقعی در فراز و نشیب زندگی همراه دوست خود می باشد و چه بسا در غمها و مصیبتهای او بیشتر به او سر بزند و خالصانه در پی رفع گرفتاریهای او باشد ، بر خلاف دوست زبانی که هر جا به نفع اوست اظهار دوستی می کند ولی در مشکلات و نیازها خبری از او نیست!
مصائب گذشتگان مایه عبرت آیندگان:
توجه به علل مصیبت گذشتگان و عاقبت اعمال آنان می تواند بهترین تلنگر برای آیندگان باشد تا راهی را که گذشتگان رفتند و باعث بدبختی آنها شد را انجام ندهند.
معذب شدن انسانها از سنتهای خداوند است، که تابع عللی است و هرگاه علل آنها محقق شوند، معلول آنها هم خواهد آمد.
خداوند در قرآن مردم را از دچار شدن به مصیبتی همچون مصیبتهای اقوام قبلی بر حذر می دارد و از قول یکی از پیامبرانش می فرماید: «وَیَا قَوْمِ لاَ یَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِیدٍ »؛ (و اى قوم من، مخالفت و دشمنىتان با من شما را بر آن ندارد كه همانند آنچه به قوم نوح (از طوفان و غرق) یا به قوم هود (از باد سموم) یا به قوم صالح (از صیحه و زلزله) رسید به شما نیز برسد! و قوم لوط از شما (از نظر زمان و مكان) چندان دور نیست!)(13)
سعی و تلاش ما در این بخش این بود که آن دسته از اسرار و حکمتهای مصائب را که از آیات و روایات استفاده می شود، ذکر شود ولی به هیچ وجه نمی گوییم تمام حکمتهای مصائب و بلایا را یافته حتی شاید موارد موجود در آیات و روایات را هم نتوانسته باشیم به نحو کمال و تمام بیاوریم.
برای توضیحات بیشتر شما دوستان عزیز را به آدرسهای موجود در ذیل مطالب و تفسیر آیات مربوطه مراجعه می دهیم.
پی نوشت ها:
(1) . سوره بقره، آیه 155
(2) . سوره قلم، آیه 17 الی 33
(3) . سوره قلم آیه18
(4) . نهج البلاغه، خطبه قاصعه (192)
(5) . سوره آل عمران آیه 166
(6) . اصول کافى، کلینى، دارالکتب الاسلامیّه، ج 2، ص 444.
(7) . 50 درس اصول عقائد براى جوانان، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ص: 97
(8) . سوره روم، آیه 41.
(9) . سوره اعراف، آیه 130
(10) . نهج البلاغة، الخطبة 143.
(11) . 50 درس اصول عقائد براى جوانان، ص: 103
(12) . سوره توبه آیه 50
(13) . سوره هود آیه 89
- نظرات (0)
"اسماعیل" قرآن؛ الگوی جوان منتظر

1- صبر
دوران
جوانی دوران طراوت و نیرو و شور و هیجان است. تا جایی این تحرّک و میل به
هیجان بالاست که حتی از آن به شعبهای از جُنون نام برده شده است. پیامبر
گرامی اسلام فرمودند:« الشَّبَابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُون [1] جوانى
شاخهاى از جنون است» منظور این روایت؛ خطر فراموشی استفاده از عقل است.
زیرا همانطور که بیان شد جوانی دوران تحرّک و فعالیت و شور و هیجان است.
این کشش درونی چنان قوی است که گاهی باعث میشود انسان در کارهایش فکر در
عاقبت آن کار را فراموش کند؛ لذا کاری انجام دهد که نشان دهنده عدم تفکّر
لازم است. در دو آیه بالا از دو عنوان "حلیم" و "صابر" نام برده شده است که
دقیقا یکی از نقاط چالش برانگیز دوران جوانی است. جوان پر انرژی و تحرّک،
صبر کمی دارد و همین امر باعث میشود که در بسیاری از اوقات با عجله اقدام
به کاری کند که آینده او با خطر مواجه شود. "صبر" باعث ایجاد یک فرصتی برای
تأمّل و تفکّر میشود که پیامد آن پشیمان نشدن در انتخاب راه و کار است.
این تفکّر و تحقیق است که انسان را به وظیفه خود در قبال امام زمان خویش
آگاه میکند. چرا که تا تکلیف و وظیفه مشخّص نباشد انتظار معنایی نخواهد
داشت. باید از خدا، آگاهی به وظیفه را طلب کنیم.
2-
اطاعت الهی
اطاعت از خداوند و اوامر الهی در جوانی، خصوصیّتی
بیهمتاست که در روایات نیز به آن اشاره شده است. پیامبر اعظم صلّی الله
علیه و آله میفرمایند:« فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الَّذی تَعَبَّدَ فی
صِباهُ عَلَى الشَّیخِ الَّذی تَعَبَّدَ بَعدَ ما كَبُرَت سِنُّهُ كَفَضلِ
المُرسَلینَ عَلى سائِرِ النّاسِ [2] برترىِ جوان عبادت پیشه كه در نورَسى
به عبادت رو آورده ، بر پیرانى كه در بزرگى به عبادت رو آوردهاند ، مانند
برترى پیامبران بر دیگر مردمان است». و یا در روایتی دیگر حضرت محمّد صلوات
الله علیه میفرماید:« یَقولُ اللّه ُ عز و جل : " الشّابُّ المُؤمِنُ
بِقَدَرِی الرّاضی بِكِتابِی ، القانِعُ بِرِزقِی ، التّارِكُ لِشَهوَتِهِ
مِن أجلی هُوَ عِندی كَبَعضِ مَلائِكَتی" [3] خداوند عز و جل مى فرماید :
"جوانِ معتقد به قضا و قدرم ، خشنود از كتابم ، قناعت كننده به روزى ام ، و
رهاكننده خواستههاى نفس به خاطر من ، مانند یكى از فرشتگان من است"».
انسان و فرشته قابل مقایسه با یکدیگر نیستند چرا که فرشتگان اشتهای به گناه
ندارند ولی انسان از همه طرف مورد تهدید گناه است لذا شاید منظور از این
تشبیه، اوج تقرّب چنین جوانانی است. همانطور که میدانیم منتظر واقعی کسی
است که از امام زمان خویش اطاعت کند و البته اطاعت از امام معصوم نیز در
گرو اطاعت از خداست چرا که در دعای جامعه کبیره میخوانیم:« مَنْ
أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه [4] هر کس شما را اطاعت کند ،خدا را
اطاعت کرده است».
3- توکّل بر خدا
جوان
با مشکلات بسیاری در دوران جوانی روبرو است که حال و آینده او را متأثر
میکند لذا اگر تکیهگاه مطمئنّی نداشته باشد دچار اثرات منفی آن از قبیل
افسردگی، انحرافات عقیدتی اخلاقی و ... خواهد شد. بهترین راه برای دور
بودن از این آثار و تبعات منفی، تکیه کردن به قدرت لایزال و نامتناهی
خداوند قادر و متعال است که از آن با "توکّل" تعبیر میشود. توکّل بر خدا
یعنی تکیه کردن به قدرت و خواست و اراده خدا!
نیروی جوانی وقتی کامل
میشود که همراه با توکل بر خدا باشد. امام کاظم علیه السلام
میفرماید:«مَنْ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَكَّلْ
عَلَى اللَّه [5] هر که میخواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکّل
نماید». منتظر واقعی کسی است که با پشتوانه توکّل بر خداوند در سختترین و
هولناکترین وظایف وارد شده و آنها را انجام میدهد. البته توکّل، یکی از
نشانهها و آثار ایمان و مراتب آن است. قرآن
کریم میفرماید:« وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ
[مائده/23] و بر خدا توكل كنید اگر ایمان دارید!». همچنانکه نشانه ایمان
توکّل است؛ راه به دست آوردن و تکمیل ایمان نیز توکّل کردن بر خداست!
4- شهادت طلبی
یکی دیگر از آثار
ایمان و برآمده از آیه مورد بحث، شهادتطلبی و آمادگی حضرت اسماعیل علیه
السلام برای فدای جان خویش در راه دستور خدا و امر ولیّ خدا(حضرت ابراهیم
علیه السلام) است. در دعای عهد نیز چنین خواستهای را اینچنین از خداوند
میخواهیم:« اَللّهُمَّ اجْعَلْنى ...والْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
[6] خدایا مرا از شهادت طلبان پیشِ روی او قرار ده!». این یعنی اینکه
منتظر باید در برابر خواست امامش تسلیم باشد!
نتیجه
موارد
مختلفی از جوانان الگو در قرآن کریم
آورده شده است که با تفکر در این آیات[7] میتوان به شناخت هر چه بیشتر
راه و توفیق در انجام وظیفه انتظار و سربازی واقعی امام زمان عجّل الله
تعالی فرجه الشریف نائل شد. حضرت اسماعیل علیه السلام یکی از نمونههای
جوان الگوی طراز در دین اسلام است. امید آنکه ما نیز چنین راهی را رهرو
باشیم.
"اللّهمَّ اجعَلنا مِن خَیر أَعوانه و أَنصاره و المستشهدین بین
یدیه"
پینوشت ها:
[1] من لا یحضره الفقیه، ج4،
ص 377
[2] نهج الفصاحة ، ص 588، ح 2050
[3] كنز العمّال : ج 15 ص
786 ح 43107
[4] مفاتیح الجنان، دعای جامعه کبیره
[5] فقه الرضا، ص
358
[6] مفاتیح الجنان، دعای عهد
[7] به عنوان نمونه: کهف/13،
انبیاء/60
- نظرات (0)
آوازهخوانی و نوازندگی در اسلام
موسیقی از نظر اسلام

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم، لازم است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم؛ در قرآن کریم که قطعاً نیست و در روایات هم تا آنجا که در خاطرم هست، سراغ ندارم. فقهای ما وقتی میخواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند، مطلب را تحت عنوان حکم «غنا» در اسلام از یک طرف و همچنین حکم «آلات لهو» از طرف دیگر مطرح کردند. در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده میشود.
کلمه «لهو» در قرآن کریم
کلمه «لهو» در چند جای قرآن کریم آمده است. از جمله در سوره جمعه که شاید شنیده باشید:
«وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْواً انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِماً » (سوره جمعه، آیه 11).
روش گروهی از مسلمانهای سست ایمان این بود که در هنگام نماز جمعه و موقعی که پیغمبر (صلی الله علیه وآله) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نوا در بیرون از مسجد بلند میشد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود، به گوششان میرسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای اینکه فرصت از دستشان نرود برای معامله با کاروان، قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجاری برسند از پای خطبه پیغمبر (صلی الله علیه وآله) که در نماز جمعه ایراد میکرد پا میشدند و میرفتند. در این آیه از این افراد انتقاد شده است و میافزاید: «قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.»
شما نباید به عنوان تجارت و کارهای تجارتی یا به عنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید و بروید؛ زیرا سودی که خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده، به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسیده نصیبتان میشود، بیشتر است.
غالباً اینطور گفتهاند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و اینجور چیزهایی بوده که کاروانهای تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر میشدند، میزدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و برای معامله با قافله بیایند. حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو.
بیان آیات قرآن کریم
اما از این آیه نمیشود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی میشود گفت که آیه در صدد این است که بگوید چرا اینها نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همینطور که با استفاده از این آیه نمیشود گفت که تجارت حرام است.
در چند آیه دیگر از قرآن کلمه «اللغو» آمده و بعضی از فقها «لغو» را هم همان «لهو» معنی کردهاند و در آن آیات هم از لغو نکوهش شده اما باز در حرام بودن لهو استفاده نمیشود.
در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مومنان گفته میشود:«وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ » آنها کسانی هستند که از لغو یعنی از لهو اعراض میکنند. «لغو یعنی بیهوده و لهو یعنی سرگرمی. مومنان کسانی هستند که از بیهوده روی میگردانند.»
در آیه 72 از سوره فرقان در صفات بندگان پاک گفته میشود:«وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً » آنها که به باطل شهادت نمیدهند و یا در مجالس باطل شرکت نمیکنند و وقتی که از کنار لغو میگذرند با بزرگواری از کنار آن میگذرند.
یا در آیه 55 از سوره قصص:« وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ »وقتی که لغو به گوش آنها میخورد اعراض میکنند و روی میگردانند.
این آیات، خواه «لغو» به معنی «لهو» و خواه «لغو» بهمعنی «لغو» باشد و یا اصلا معنی مستقلی داشته باشد، ظاهر مطلب این است که از این آیات در اثبات حرمت موسیقی نمیتوان استفاده کرد.
بنابراین میتوان گفت که در آیات قرآن کریم آیهای که بتوانیم از آن حرمت موسیقی و بهطور کلی حتی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را استفاده کنیم، موجود نیست.
بیان روایات

روایات بسیاری درباره غنا هست که از این روایات کم و بیش برای حرمت غنا استفاده میشود. روایاتی هم درباره ساز زدن، تنبور زدن و اینجور چیزها هست که به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته میشود. این روایات هم کم و بیش بر حرام بودن استفاده از این وسایل دلالت میکند و این روایات هم در میان کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت موجود میباشد. درباره این روایات باید اجمالا گفت که این روایات میخواهد بگوید غنا و همچنین استفاده از آلات طرب حرام است.
بعضی از فقها اینطور استنباط کردهاند که این روایات نمیخواهد بگوید که موسیقی به طور کلی حرام است بلکه اینها میخواهد بگوید، این بساط مجالس لهو و لعب، اینبساط مجالس خوشگذارنی که در زمان امامان معصوم (علیهم السلام) و در زمان پیشوایان اسلامی بوده، مجموعاً حرام است.
این مجالس، مجالسی بوده که در آن خوانندگی به عنوان نمک آش استفاده میشده، یعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشویق شرکت کنندگان به گناهان دیگر بوده است. اصلاً این نوع خوانندگی و نوازندگی به این معنا که در آن مجالس زنان با مردان شرکت میکردند و مجالس، مجالس عیاشی، هوسرانی، هرزگی، زنا، فسق و فجور بوده و ترانههایی که تشویق کننده به این کار بوده، حرام است.
هر آوازه خوانی و هر نوع از نوازندگی حرام نیست!
هر آوازه خوانی و هر نوازندگی حرام نیست. آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع از نوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه میکشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف میکند و اراده آنها را برای گناه نکردن و به گناه آلوده نشدن سست میکند و آنها را به شرکت در فساد و گناه تشویق میکند، این نوع موسیقی حرام است. اما اگر آوازهخوانی یا حتی موسیقی هست که این اثر را ندارد، حرام نیست. این رأی برخی دیگر از دانشمندان و فقهاست که این روایات را اینطور فهمیدهاند. بنابراین درباره موسیقی در اسلام میتوان اینطور گفت که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسیقی که شنونده را به شهوترانی و مخصوصاً به بیپروایی در گنهکاری میکشاند و شنونده را برای ارتکاب فسق و فجور و کارهای خلاف عصمت و پاکی و تقوی بیپروا میکند و انگیزههای شهوت را در او چنان برمیانگیزد تا در ارتکاب گناه، خدا، قانون خدا، تعالیم پیغمبران، رعایت پاکی و تقوی و رعایت ارزشهای عالی انسانی را ولو موقتاً فراموش کند در اسلام حرام است اما نمیشود گفت که آوازه خوانیها و موسیقیهای دیگر بهطور مسلم در اسلام حرام شده است.
حالا توجه میکنید به اینکه حتی کلمه لهو و به خصوص کلمه لغو هم چقدر با این نوع موسیقی مناسب است. در کلمات فقها گفته میشود: «اللهو ما ینهی عن ذکرالله؛ لهو آنی است که آدمی را از یاد خدا غافل کند».
ضمانتی برای حفظ پاکی

این «از یاد خدا غافل کردن»، میخواهد مرحله خاصی از غفلت از یاد خدا را بیان کند و آن مرحله خاص این است که آدم با ایمان، هر وقت با گناهی و لغزشی روبهرو میشود، خودبخود به یاد خدا میافتد. اینکه چون این کار حرام است و خدا گفته نکن، پس نکنم. این حالت که برای یک انسان با ایمان در برخورد با گناه دست میدهد یکی از ضامنهای موثر در حفظ پاکی و فضیلت در مردم است.
اصلا یکی از مهمترین ارزشهای ایمان این است که ایمان، پلیس باطن است. وقتی انسان تک و تنها هم نشسته و با گناهی روبهرو میشود، ایمان درونی و وجدان الهی بر او نهیب میزند که خدا ناظر اعمال توست «نکن» این نوع توجه به خدا از مهمترین ارزشهای تربیتهای دینی است.
بنابراین خودبهخود آن نوع موسیقی و آن نوع از آوازهخوانی که در آدمی این توجه را ضعیف کند تا آن حد که انسان وقتی با گناه روبهرو میشود اصلا دیگر یادش نباشد که خدایی هست و بیپروا گناه کند و حتی با شوق و رغبت به گناه آلوده شود، البته حرام است.
من فکر میکنم که اگر هیچ آیه و هیچ روایتی هم در اینباره نبود و فقط ما بودیم و تعالیم اسلام و بلکه تعالیم ادیان درباره ارزش ایمان، استنباط میکردیم که این نوع موسیقی حرام است.
ترانههایی که زنهای ترانهخوان میخوانند
بسیاری از ترانههایی که مخصوصاً زنهای ترانهخوان میخوانند، وقتی در مجلسی خوانده میشود و عدهای را در ارتکاب گناه بیاختیار میکند، این نوع آوازهخوانی و ترانهخوانی حرام است. بنابراین آن نوع موسیقیها، آن نوع ترانهها، نوازندگیها و خوانندگیها که در شنونده این اثر را بگذارد که او را در ارتکاب گناه بیپروا کند به طوری که در برخورد با گناه اصلاً یاد خدا نباشد یا یاد خدا برایش آنقدر ضعیف شده باشد که او را نتواند از گناه باز بدارد و این ضعف و این تضعیف یاد خدا نتیجه این خوانندگی و نوازندگی باشد، چنین خوانندگی و چنین نوازندگی که این اثر تضعیف کننده ایمان و پروای از گناه را داشته باشد، حرام است.
- نظرات (0)
بهانه ها و طعنه های یهود ناتمومه

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِی السَّمَاءِ
فَلَنُوَلِّیَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ
الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ
شَطْرَه «1»
این آیه و چند آیه قبل و بعد از آن به یكى از تحولات مهم
تاریخ اسلام كه موجى عظیم در میان مردم به وجود آورد اشاره مى كند.
پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله مدت سیزده سال پس از بعثت در مكه، و چند ماه
بعد از هجرت در مدینه به امر خدا به سوى "بیت المقدس" نماز مى خواند، ولى
بعد از آن قبله تغییر یافت و مسلمانان مامور شدند به سوى "كعبه" نماز
بگذارند.
مدت عبادت مسلمانان به سوى بیت المقدس در مدینه از هفت تا
هفده ماه ذكر شده، ولى هر چه بود در این مدت مورد سرزنش یهود قرار داشتند
چرا كه بیت المقدس در اصل قبله یهود بود، آنها به مسلمانان مى گفتند: اینان
از خود استقلال ندارند و به سوى قبله ما نماز مى خوانند، و این دلیل آن
است كه ما بر حقیم.
این گفتگوها براى پیامبر اسلام و مسلمانان ناگوار
بود، آنها از یك سو مطیع فرمان خدا بودند، و از سوى دیگر طعنه هاى یهود از
آنها قطع نمى شد، به همین جهت پیامبر صلی الله و علیه و آله شبها به اطراف
آسمان مى نگریست، گویا در انتظار وحى الهى بود.
تغییر قبله در حقیقت مراحل مختلف آزمایش و تكامل بود. از آنجا كه خانه كعبه در آن زمان كانون بتهاى مشركان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتا به سوى بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشركان جدا كنند
مدتى از این انتظار گذشت، تا اینكه فرمان تغییر قبله صادر شد و در حالى كه پیامبر دو ركعت نماز ظهر را در مسجد "بنى سالم" به سوى بیت المقدس خوانده بود جبرئیل مامور شد بازوى پیامبر را بگیرد و روى او را به سوى كعبه بگرداند.
«2».
یهود از این ماجرا
سخت ناراحت شدند و طبق شیوه دیرینه خود به بهانه
جویى و ایراد گیرى پرداختند. خداوند به پیامبرش دستور مى دهد به آنها
بگو: شرق و غرب عالم از آن خداست، هر كس را بخواهد به راه راست هدایت مى
كند (سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ
قِبْلَتِهِمُ الَّتِی كَانُوا عَلَیْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ
وَالْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ) «3»
اسرار تغییر قبله
1 - تغییر قبله در حقیقت مراحل مختلف آزمایش و تكامل
بود. از آنجا كه خانه كعبه در آن زمان كانون بتهاى مشركان بود، دستور داده
شد مسلمانان موقتا به سوى بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود
را از مشركان جدا كنند.
اما هنگامى كه به مدینه هجرت كردند و تشكیل
حكومت و ملتى دادند و صفوف آنها از دیگران كاملا مشخص شد، دیگر ادامه این
وضع ضرورت نداشت در این هنگام به سوى كعبه
قدیمى ترین مركز توحید و پرسابقه ترین كانون انبیاء باز گشتند.
این
نكته، استقلال فرهنگى و شخصیت مستقل مسلمین را الهام مى بخشد. زمانی که
پیغمبر اسلام به مدینه هجرت کردند، متوجه شدند که اقتصاد مدینه به دست
یهود است. بازاری تأسیس و به مسلمانان فرمان دادند تولید و محصول خود را به
آنجا وارد و از آنجا صادر و استقلال داشته باشند.
تعبیر قرآن از جامعه اسلامی جامعه اى خودكفا می باشد:(فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ) «4» امت اسلامى باید روى پاى خودش بایستد.زمانی که مسلمین ابتدا به طرف بیت المقدس نماز مى خواندند یهودىان طعنه می زدند که رو به قبله ى ما هستند دستورتغییر قبله صادر شد ویکی از علل این دستور چنین بیان شد: (لِئَلَّا یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْكُمْ حُجَّه) «5»
تعبیر قرآن از جامعه اسلامی جامعه اى خودكفا می باشد: (فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ)
«4»
امت اسلامى باید روى پاى خودش بایستد. زمانی که مسلمین ابتدا به طرف بیت
المقدس نماز مى خواندند یهودىان طعنه می زدند که رو به قبله ى ما هستند
دستور تغییر قبله صادر شد و یکی از علل این دستور چنین بیان شد: (لِئَلَّا
یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْكُمْ حُجَّه) «5»
2 - یكى از احكام اسلامى منع
تشبّه به کفار می باشد که دارای مصادیق مختلفی می باشد. مادامى كه
پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله در مكه بودند كعبه بتكده و مركز بتهاى
مشركین بود، اگر به سمت كعبه نماز میگذارند تشبّه به آنها بود و بعد از
آنكه به مدینه هجرت فرمودند نیز تا مدتی به طرف بیت المقدس نماز مى گذاردند
ولى چون مدینه مركز یهود بود و آنها نیز بطرف بیت المقدس متوجه می شدند،
پیامبر تشبّه به آنها را خوش نمیداشت و منتظر دستور الهى بود چنانچه از آیه
شریفه «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِی السَّماءِ» استفاده میشود لذا
امر شد كه متوجه به مكّه شوند.
به علت تشبّه، نماز در مقابل نقش های ذى
روح و لباس مصور و آتش و هنگام طلوع و غروب آفتاب كراهت دارد؛ زیرا اندك
شباهتی به عابدان بتها و خورشید دارد.«6»
با توجه به این نکته نباید به
راحتی فرهنگ وارداتی و منحط غرب را پذیرفت و فریفته تبلیغات پررنگ و لعاب
آن شد.
3 - تغییر قبله از بیت المقدس به خانه كعبه براى همه سوال انگیز
بود، آنها كه گمان مى كردند هر حكمى باید ثابت باشد مى گفتند اگر مى بایست
ما به سوى كعبه نماز بخوانیم چرا از همان روز اول نگفتند؟ و اگر بیت المقدس
مقدم بود كه قبله انبیاء پیشین محسوب مى شد چرا تغییر یافت؟.
دشمنان
نیز میدان وسیعى براى سم پاشى یافتند، مى گفتند: او در آغاز متوجه قبله
پیامبران گذشته شد، اما پس از پیروزیهایش نژاد پرستى بر او غلبه نمود و آن
را به قبله قوم خود تبدیل كرد! یا مى گفتند: او براى جلب توجه یهود و
مسیحیان، نخست بیت المقدس را پذیرفت، هنگامى كه موثر نیفتاد آن را تبدیل
به" كعبه" كرد.
بدیهى است این وسوسه ها آن هم در جامعه اى كه هنوز نور
علم و ایمان زوایایش را روشن نساخته بود، و رسوبات دوران شرك و بت پرستى
هنوز در آن وجود داشت، چه نگرانى و اضطرابى ایجاد مى كند.
پرستش و اطاعت ظاهرى، اگر بدون تسلیم و پذیرش قلبى باشد، بى ارزش است. بنده باید تسلیم محض و بى قید و شرط امر «خدا» باشد و در برابر فرمان الهى و دین خدا، سلیقه ها و خواسته هاى شخصى را كنار بگذارد و به نیش و نوش دیگران و خوش آمدن و بد آمدن مردم بى اعتنا باشد. این تسلیم محض و بى چون و چرا بودن، همان «عبودیت» است كه فلسفه عبادت است
لذا قرآن صریحا در آیه فوق مى
گوید: این یك آزمایش بزرگ براى مشخص شدن موضع مومنان و مشركان بود. روشن
است هم نماز خواندن به سوى بیت المقدس براى آنها كه خانه كعبه را سرمایه
معنى نژاد خود مى دانستند مشكل بود، و هم بازگشت به سوى كعبه بعد از بیت
المقدس بعد از عادت كردن به قبله نخست.
مسلمانان به این وسیله در بوته
آزمایش قرار گرفتند، تا آنچه از آثار شرك در وجودشان است در این كوره داغ
بسوزد و پیوندهاى خود را از گذشته شرك آلودشان ببرند و روح
تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا گردد.
خداوند مكان و
محلى ندارد، قبله رمزى است براى وحدت صفوف و احیاى خاطره هاى توحیدى، و
تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد كرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و
شكستن بتهاى تعصب و لجاجت و خود خواهى است.
4 - پرستش و اطاعت ظاهرى،
اگر بدون تسلیم و پذیرش قلبى باشد، بى ارزش است. بنده باید تسلیم محض و بى
قید و شرط امر «خدا» باشد و در برابر فرمان الهى و دین خدا، سلیقه ها و
خواسته هاى شخصى را كنار بگذارد و به نیش و نوش دیگران و خوش آمدن و بد
آمدن مردم بى اعتنا باشد. این تسلیم محض و بى چون و چرا بودن، همان
«عبودیت» است كه فلسفه عبادت است.
ابلیس، با وجود آن همه سابقه
عبادت، چون روحیه عبودیت نداشت، در مقابل فرمان خدا درباره سجده بر آدم
سرپیچى كرد و مطرود شد.
ریشه
استكبار و اعراض مردم از دعوت هاى انبیاء، آن بوده كه حالت تسلیم و
عبودیّت نداشتند و تابع خواسته دل بودند.
در واقعه تغییر قبله از بیت
المقدس به كعبه، به روح تسلیم در برابر قانون الهی اشاره شده است:
(لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبْ عَلَى
عَقِبَیْهِ) «7»
سخن پایانی:
... كعبه؛ یادگار مبارزات توحیدى ابراهیم و اسماعیل و محمد (علیهم السلام ) است. به امید روزی که ذخیره الهی حضرت مهدى (عج) در قیام جهانى خویش، به كعبه تكیه داده و دین حق را در سرتاسر گیتی منتشر نماید.
پی نوشت ها:
1-البقره:144
2-مجمع
البیان ،ج1، ص 223
3-البقره:142
4-الفتح: 29
5-البقره: 150
6-أطیب
البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 226
7-البقره:143
- نظرات (0)
نمازی که ضامن روزی تاجران است

عده ای از مردم صف های نماز را رها کردند و با وجود اینکه پیامبر صلی الله و علیه و آله در حال ایراد خطبه بود، از جمع نمازگزاران پراکنده شده و به جمع تجار و کالاهایشان پیوستند و بدین ترتیب تعداد اندکی در مسجد باقی ماندند.
ظهر جمعه بود، مردم در صفوف به هم پیوسته نماز
مشغول گوش دادن به خطبه
نماز جمعه بودند. خطیب نماز جمعه کسی نبود جز پیامبر عظیم الشأن اسلام
حضرت محمد بن عبدالله صلوات الله علیه و آله.
در همین حین صدای کوبیدن
طبل و دایره و سازهای طرب انگیز به گوش نمازگزاران رسید؛ این صدایی بود که
کاروانی از تجار مدینه برای اعلام ورود خود و جلب توجه مردم به سمت خود،
به راه انداخته بودند.
عده ای از مردم صف های نماز را رها کردند و با
وجود اینکه پیامبر صلی الله و علیه و آله در حال ایراد خطبه بود، از جمع
نمازگزاران پراکنده شده و به جمع تجار و کالاهایشان پیوستند و بدین ترتیب
تعداد اندکی در مسجد باقی ماندند. (تفسیر المیزان و البرهان)
در این
زمان بود که خداوند آیه 11 سوره
مبارکه جمعه را نازل فرمودند: وإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا
انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ
مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.
نماز جمعه، قبل از هر چیز یك عبادت بزرگ دسته جمعى است و اثر عمومى عبادات را كه تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگی هاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مى باشد در بردارد
و
مردم چون تجارتی یا لهو
و لعب ببینند به سوی آن می شتابند و تو را ترک می کنند، در حالیکه تو
قائم ماندی. بگو که آنچه نزد خداست، برای شما خیلی بهتر است از لهو و لعب و
تجارت ای دنیا، و خداوند بهترین روزی دهنده خلایق است.
این آیه نازل
شد تا مردم آگاه شوند که آنچه از نزد خدا به آنها برسد، قطعاً از طبل و دهل
و تجارت بهتر است. آنچه از شنیدن خطبه
پیامبر در نماز جمعه نصیب مردم می شود، هم مفید دنیای آنها هست و هم
مفید برای آخرت آنهاست و هم اینکه خداوند به آنها از جانب خود ثوابی حقیقی و
دائمی عنایت می کند.
مراقب سودهای خیالی باشیم
تجارت
کالاهای دنیوی هر چند ظاهراً سودمند برای دنیای انسان است اما اگر بهای آن،
از دست دادن خطبه نماز جمعه ی پیامبر باشد، جز خسران چیز دیگری نیست و در
واقع سودی خیالی و غیر دائمی می باشد. چه بسا خشم خدا را نیز در پى داشته
باشد، همچنان كه لهو همیشه خشم خداى تعالى را در پى دارد.
دقت در
ادبیات آیه ما را متوجه این مطلب می کند که خداوند در این آیه مردمی که
خطبه نمازِ پیامبر را رها کردند مورد خطاب قرار نمی دهد با اینکه خطاب
معنایی آیه آنها هستند. در واقع خداوند مى خواهد بفهماند این مردمی كه از
شرافت و افتخار گوش دادن به سخنان شخصى چون خاتم انبیاء اعراض مى كنند،
قابلیت آن را ندارند كه پروردگارشان روى سخن به ایشان كند؛ به همین دلیل به
پیامبر می گوید که به آنها بگوید: قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ
اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ...
همان طور که آشکار است در این
آیه شریفه به دو مطلب اشاره شده است که به هر کدام می پردازیم: ١ـ اهمیت
نماز جمعه ٢ـ رزاق بودن خداوند
اهمیت نماز جمعه
بهترین
دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است،
كه به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد به محض شنیدن اذان جمعه به
سوى آن بشتابند، و هر گونه كسب و كار و برنامه مزاحم را ترك گویند.
در
احادیث اسلامى نیز تأكیدهاى فراوانى وارد شده است از جمله در خطبه اى كه
موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله نقل كرده
اند آمده: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده هر كس آن را در حیات من
یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انكار ترك كند خداوند او را پریشان مى
كند، و به كار او بركت نمى دهد، بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زكات
او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود، بدانید اعمال نیك او قبول
نخواهد شد تا از این كار توبه كند»! البته باید توجه داشت كه مذمت هاى
شدیدى كه در مورد ترك نماز
جمعه آمده در صورتى است كه نماز جمعه واجب عینى باشد. (تفسیر نمونه)
پاره اى از مردم و از جمله بازرگانان از بیم زیانمندى یا از ترس آن كه روزیشان از دستشان برود پایبند شعائر دینى نیستند، ولى خداوند عكس این امر را براى آنان تأكید مى كند و آن این است كه نماز و به ویژه نماز جمعه رزق و روزى مى آورد، از آن رو كه در نماز و به طور خاص نماز جمعه، پیوند انسان به ضامن و بخشنده رزق و بلكه به بهترین رازقان و روزى رسانان بر قرار می شود
دلیل دیگر بر اهمیت
نماز جمعه فلسفه عبادى سیاسى آن است. نماز جمعه، قبل از هر چیز یك
عبادت بزرگ دسته جمعى است و اثر عمومى عبادات را كه تلطیف روح و جان، و
شستن دل از آلودگی هاى گناه و زدودن
زنگار معصیت از قلب مى باشد در بردارد.
و اما از نظر اجتماعى و
سیاسى، یك كنگره عظیم هفتگى است كه بعد از كنگره سالانه حج، بزرگترین كنگره
اسلامى مى باشد، و به همین دلیل در روایتى از پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه
و آله نقل شده كه: «نماز جمعه حجّ كسانى است كه قادر به شركت در مراسم حجّ
نیستند.»
در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت مى دهد:
اجتماعات
روزانه كه در نماز جماعت حاصل مى شود.
اجتماع هفتگى كه در مراسم نماز
جمعه است.
و اجتماع حجّ كه در كنار خانه خدا هر سال یك بار انجام مى
گیرد.
نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است به خصوص این كه یكى از
برنامه هاى خطیب در خطبه نماز جمعه، ذكر مسائل مهم سیاسى و اجتماعى و
اقتصادى است. (تفسیر نمونه)
رزاق بودن خداوند
پاره اى از
مردم و از جمله بازرگانان از بیم زیانمندى یا از ترس آن كه روزیشان از
دستشان برود پایبند شعائر دینى نیستند، ولى خداوند عكس این امر را براى
آنان تأكید مى كند و آن این است كه نماز و به ویژه نماز جمعه رزق و روزى
مى آورد، از آن رو كه در نماز و به طور خاص نماز جمعه، پیوند انسان به ضامن
و بخشنده رزق و بلكه به بهترین رازقان و روزى رسانان بر قرار می شود.
(تفسیر هدایت)
پس باید به این مردم و تجار گفت که تجارت تنها راه به دست
آوردن رزق نیست، بلکه اگر خداوند بخواهد از غیر آن هم رزق نصیب انسان می
شود. در واقع خداوند با این آیه شریفه، روزی نمازگزاران جمعه را تضمین کرده
است. (تفسیر نور)
کلام آخر
این نکته مهم را یادآور می شوم که عبارت (وَ تَرَكُوكَ قَائِماً) در آیه شریفه این معنا را می رساند که به جای انتقاد از ترک خطبه و نماز، از تنها گذاردن پیامبر، انتقاد می کند ضمیر «کَ» در « تَرَكُوكَ » به پیامبر برمی گردد زیرا شکستن حرمت رهبر آسمانی از شکستن خطبه و نماز مهم تر است. و این گوشزد و تلنگری است به همه مسلمانان در هر دوره و زمان که رهبر و امام خویش را به بهای اندک رها نکنند. (تفسیر نور)- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»