لينكستان
موضوعات
























ایسنای سایت
ذکرایام هفته
اعضا

شمارنده
الهی فقط خودت

سایت خاتون
این همه پاداش برای کدام عمل

هدیه ویژه و مخفی خداوند، برای چه کسانی است؟
این همه پاداش به سبب کدام عمل است که هم دنیا را تامین می کند و رزق و روزی را زیاد می کند و هم آخرت را و از همه مهم تر اینکه خداوند بیان می کند برای چنین کسی پاداشی مخفی کرده ام که هیچ کسی نمی داند و باعث روشنی چشم می گردد. چه کسی، چه ویژگی که حتی خداوند پاداش وی را مخفی نگه می دارد.در حديثى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فى القرآن، الا صلاة الليل، فان اللَّه عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها، قال: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ " هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بيان شده، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهميت آن، لذا فرموده است هيچكس نمى داند چه ثواب هايى كه مايه روشنايى چشمان است براى آنها نهفته شده است. (مجمع البیان)
خداوند در قرآن سوره مبارکه سجده می فرمایند:« إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِايَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بهَا خَرُّواْ سُجَّدًا وَ سَبَّحُواْ بحِمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لَا يَسْتَكْبرِونَ (15) تَتَجَافىَ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبهُّمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(16) فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لهَم مِّن قُرَّةِ أَعْينُ جَزَاءَ بِمَا كاَنُواْ يَعْمَلُونَ(17) تنها كسانى به آيات ما مى گروند كه چون آن [آيات] را به ايشان يادآورى كنند، سجده كنان به روى درمى افتند، و به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و آنان بزرگى نمى فروشند. (15) پهلوهايشان از خوابگاه ها جدا مى گردد [و] پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى خوانند، و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مى كنند. (16) هيچ كس نمى داند چه چيز از آنچه روشنى بخش ديدگان است به [پاداش] آنچه انجام مى دادند براى آنان پنهان شده است. (17)
خصوصیات مومنین
این آیات خصوصیات مومنین را بیان می کند: سجده، تسیبح، حمد، خضوع و خشوع، انفاق، سپس به اوصاف ديگر آنها اشاره كرده مى گويد:« پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود بپا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند و به راز و نياز با او مى پردازند (تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ)».تتجافى" از ماده" جفا" در اصل به معنى برداشتن و دور ساختن است. "جنوب" جمع "جنب" به معنى پهلو است و "مضاجع" جمع "مضجع" به معنى بستر است، و دور شدن پهلو از بستر كنايه از برخاستن از خواب و پرداختن به عبادت پروردگار در دل شب است. آنها به هنگامى كه چشم غافلان در خواب است مقدارى از شب را بيدار مى شوند، و در آن هنگام كه برنامه هاى عادى زندگى تعطيل است و شواغل فكرى به حداقل مى رسد، و آرامش و خاموشى همه جا را گرفته با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مى آورند، و سر بر آستان معشوق مى سايند، و آنچه در دل دارند با او در ميان مى گذارند، با ياد او زنده اند و پيمانه قلب خود را از مهر او لبريز و سرشار دارند. (تفسير نمونه، ج17، ص: 148)
سپس در آيه بعد به پاداش عظيم و مهم مؤمنان راستين پرداخته، با تعبير جالبى كه حكايت از اهميت فوق العاده پاداش آنان مى كند مى فرمايد: "هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى مهمى كه مايه روشنى چشم ها مى گردد براى آنها نهفته شده است"! (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ) اين پاداش فوق العاده عظيم" جزاى بر اعمالى است كه انجام مى دادند" (جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ)
تعبير به" هيچ كس نمى داند" و نيز تعبير به" قُرَّةِ أَعْيُنٍ" (آنچه مايه روشنى چشم ها است) بيانگر عظمت بي حساب اين مواهب و پاداش ها است، مخصوصا با توجه به اينكه "نفس" به صورت نكره در سياق نفى آمده و به معنى عموم است، و همه نفوس را شامل مى گردد حتى فرشتگان مقرب خدا و اولياى پروردگار.
این آیات خصوصیات مومنین را بیان می کند: سجده، تسیبح، حمد، خضوع و خشوع، انفاق، سپس به اوصاف ديگر آنها اشاره كرده مى گويد:« پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى شود بپا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند و به راز و نياز با او مى پردازند (تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ)».
تعبير به" قرة اعين" در لغت عرب به معنى چيزى است كه مايه خنك شدن چشم انسان مى گردد، يعنى اشك شوق را از ديدگانش جارى مى سازد و اين كنايه لطيفى است از نهايت خوشحالى.
در حديثى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فى القرآن، الا صلاة الليل، فان اللَّه عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها، قال: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ " هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بيان شده، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهميت آن، لذا فرموده است هيچكس نمى داند چه ثواب هايى كه مايه روشنايى چشمان است براى آنها نهفته شده است. (مجمع البیان)
درست است نماز شب یازده رکعت است که 8 رکعت آن(4 نماز دو رکعتی) به نیت نافله شب خوانده می شود مانند نماز صبح و بعد از آن 2 رکعت به نیت نماز شفع می خواند و در آخر هم یک رکعت به نام نماز وتر بجا می آورد. چه خوب است که اگر فرصت نمی کنیم تنها نماز شفع و وتر را بخوانیم تا از این فیض بزرگ محروم نباشیم.
منابع:
قرآن کریم
تفسیر نمونه
مجمع البیان
بحارالانوار
- نظرات (0)
تکذیبکنندگان آیات الهی

آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 37 سوره مبارکه «اعراف» به ستمکارترین مردم اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ ۚ أُولَٰئِکَ یَنَالُهُمْ نَصِیبُهُم مِّنَ الْکِتَابِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَیْنَ مَا کُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ۖ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ؛ چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ بستند، یا آیات او را تکذیب کردند؟! آنها نصیبشان را از آنچه مقدّر شده (از نعمتها و مواهب این جهان) مىبرند، تا زمانى که فرستادگان ما (و فرشتگان قبض روح) به سراغشان آیند که جانشان را بگیرند، از آنها مىپرسند: «کجایند معبودهایى که غیر از خدا مىخواندید؟! (چرا به یارى شما نمىآیند؟!)» مىگویند: «آنها (همه) از نظر ما پنهان و گم شدند» و به زیان خود گواهى مىدهند که کافر بودند».(اعراف/ 37)
در این آیه قسمتهاى مختلفى از سرنوشت شومى که در انتظار افتراگویان و تکذیبکنندگان آیات خدا است، بیان شده. نخست به چگونگى حال آنها به هنگام مرگ اشاره کرده مىفرماید: «چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مىبندند و یا آیات او را تکذیب مىکنند»؟! (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ).
همان طور که در سوره «انعام» ذیل آیه 21 اشاره کردهایم، در چندین آیه از قرآن با تعبیرهاى مختلفى، «ستمکارترین مردم» معرفى شدهاند، ولى صفاتى که براى آنها بیان شده، همه به یک ریشه باز مىگردد و آن شرک و بت پرستى و تکذیب آیات پروردگار است.
در آیه مورد بحث، علاوه بر تکذیب آیات الهى، تهمت و افتراء بر خدا به عنوان صفت بارز آنان، ذکر شده است.
با توجه به این که: از دیدگاه قرآن، ریشه تمام بدبختىها شرک، و سرمایه همه سعادتها توحید است، روشن مىشود: چرا این افراد گمراه و گمراه کننده، ستمکارترین مردمند؟
اینها هم به خویشتن ظلم مى کنند، و هم به جامعهاى که به آن تعلق دارند، بذر نفاق و پراکندگى را در همه جا مىپاشند و مانع بزرگى بر سر راه وحدت صفوف و پیشرفتها و اصلاحات واقعى هستند.
سپس وضع آنها را به هنگام مرگ چنین توصیف مىکند: «آنان چند روزى بهره خود را از آنچه برایشان مقدر شده است مىبرند و از نعمتهاى مختلف، سهم خود را مىگیرند، تا پیمانه عمرشان لبریز گردد و به اجل نهایى برسد، در این هنگام فرشتگان ما که مأمور گرفتن ارواحند به سراغ آنها مىآیند» (أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتّى إِذا جائَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ).
منظور از «کتاب» در جمله بالا مقدّراتى است که خداوند براى بندگان خود از نعمتهاى مختلف این جهان قرار داده است، اگر چه، بعضى از مفسران احتمال دادهاند: منظور از «کتاب»، کیفر الهى و یا اعم از هر دو بوده باشد.
ولى با توجه به کلمه «حَتّى» که معمولاً اشاره به پایان چیزى است، روشن مىشود که: منظور تنها نعمتهاى گوناگون دنیا است که هر کسى اعم از نیکوکار و بدکار، سهمى از آن دارد و به هنگام مرگ پایان مىگیرد، نه کیفرها و مجازاتهاى الهى که با مرگ پایان نمىیابد.
و تعبیر به «کتاب» از این مقدّرات، به خاطر آن است که شباهت به مسائلى دارد که سهمبندى و نوشته مىشود.
به هر حال از لحظه مرگ مجازاتهاى آنها شروع مىشود، نخستین بار با توبیخ و سرزنش فرشتگان پروردگار که مأمور گرفتن جانشان هستند روبرو مىشوند، «آنها مىپرسند کجا هستند معبودهایى که غیر از خدا مىپرستیدید» (قالُواأَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ).
یک عمر از آنها دم مىزدید و همه چیز خود را نابخردانه در پاى آنها مىریختید؟!
آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه مىبینند و پندارهایى را که درباره معبودهاى ساختگى داشتند همچون نقش بر آب مشاهده مىکنند، در پاسخ مىگویند: «آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند» (قالُوا ضَلُّوا عَنّا).
اثرى از آنها نمىبینیم و هیچ گونه قدرتى بر دفاع از ما ندارند، و تمام عبادات ما براى آنها بیهوده بود.
سرانجام مىافزاید: «و به این ترتیب خودشان بر ضد خود گواهى مىدهند که کافر بودند» (وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرینَ).
گر چه ظاهر مسأله این است که فرشتگان سؤالى مىکنند و آنها نیز پاسخ مىگویند، ولى در واقع این یکى از مجازاتهاى روانى براى آنها است که آنها را متوجه وضع ناگوارى که بر اثر اعمالشان دامن آنها را گرفته است مىنمایند و به آنها نشان مىدهند که:
چگونه یک عمر در بیراههها سرگردان بوده و تمام سرمایههاى وجود خود را از دست دادهاند، و هیچ چیز نیاندوختهاند؟
در حالى که راه بازگشت به روى آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات الهى است که بر روح آنها نواخته مىشود.
- نظرات (0)
عامل شرّ و بدبختی از نظر قرآن

گرچه از منظر قرآن کریم، خداوند متعال قادر مطلق و خالق مطلق است و همه افعال به او نسبت داده می شود، امّا این بدان معنا نیست که انسان هیچ گونه اختیاری در فعل خود نداشته باشد. بلکه خداوند متعال همه چیز را خلق کرده است و در اختیار انسان قرار داده است و این انسان است که با اختیار خود خیر یا شرّ را انتخاب می کند. مانند اینکه کسی چاقویی را می سازد و در معرض فروش قرار می دهد، حال این خریدار است که از این چاقو استفاده می کند و می تواند از آن به عنوان یک وسیله مورد نیاز در آشپزخانه استفاده کند(در مسیر صحیح و درست) و یااینکه از آن به عنوان یک ابزار کشنده و آلت قتّاله برای کشتن و مجروح کردن دیگران استفاده کند(در غیر مسیر صحیح آن).در این صورت گرچه این چاقو(آلت قتاله) را شخص سازنده آن درست کرده است ولی هیچ کس قتل را به سازنده چاقو نسبت نمی دهد و هیچ گاه سازنده به صرف سازنده بودن مجرم نیست بلکه این خریدار و کسی که از آن استفاده کرده است به خاطر استفاده نابجا مجرم است.
از جمله شبهاتی که به عنوان تضاد وتنافی در آیات بیان می کنند، این است که: با توجّه به آیات 78و79 سوره نساء، خداوند گاهی شرّ را به خود نسبت می دهد و گاهی به انسان، و نمی شود که یک فعل به چند نفر نسبت داده شود. بالاخره عامل شرّ کیست؟ خداوند یا انسان؟
برای فهم بهتر آیه، ابتداء آیات مذکور را ذکر می کنیم:
«...وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً؛[نساء/78-79]...و اگر خيرى [چون پيروزى و غنيمت] به آنان [كه سست ايمان و منافق اند] برسد، مى گويند: اين از سوى خداست. و اگر سختى وحادثه ای [چون بيمارى، تنگدستى، شكست وناكامى] به آنان رسد [به پيامبر اسلام] مى گويند: از ناحيه توست. بگو: همه اينها از سوى خداست. اين گروه را چه شده كه نمى خواهند [معارف الهيّه وحقايق را] بفهمند؟! [اى انسان!] آنچه از نيكى به تو رسد، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد، از سوى خود توست. و [اى پيامبر! از نيكى هايى كه از سوى ماست اينكه] تو را براى مردم به پيامبرى فرستاديم، و گواه بودن خدا [بر پيامبرىِ تو] كافى است.»
با توجّه به ترجمه آیه کسانی که خوبی را به خداوند نسبت می دهند و شرّ را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم)، افراد سست ایمان و منافق اند که چنین چیزی را بیان می کنند.در مقابل خداوند متعال می فرماید:بگو: همه اينها از سوى خداست. و در آیه بعد به صراحت می فرماید:بگو:آنچه از نيكى به تو رسد، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد، از سوى خود توست.
با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى كنيم كه هر كدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به اين سؤال بوده باشد:
1- اگر سيئات و بديها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و همين جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى دهد و به شكل" زيان نسبى" در مى آورد.
براى مثال:
انسانى كه بوسيله سلاح گرم يا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند مسلما مرتكب سيئه اى شده است، اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مى كنيم در ميان اين عوامل قدرت انسان، فكر انسان، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم، نشانه گيرى صحيح، استفاده از فرصت مناسب، تاثير و قدرت گلوله ديده مى شود كه تمام اينها جنبه هاى مثبت قضيه است، زيرا همه آنها مى توانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مى كنند، تنها جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرتها و نيروها در غير مورد خود بكار گرفته شده است مثلا به جاى اينكه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد در مورد انسان بى گناهى به كار رفته است، همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت" سيئة" در مى آورد، و الا نه قدرت نشانه گيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان.
بنا بر اين اگر ملاحظه مى كنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه تمام منابع قدرت حتى قدرتهايى كه از آن سوء استفاده مى شود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است، و اگر در آيه دوم" سيئات" به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان" جنبه هاى منفى" قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است، و اين درست به آن مى ماند كه پدرى سرمايه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
2- ممكن است آيه شريفه اشاره به مسئله" الامر بين الامرين" بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است كه همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد از يك نظر مربوط به خدا است زيرا او است كه به ما قدرت داده واختيار و آزادى اراده بخشيده است، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى گيرد زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست.
بنا بر اين آنجا كه مى فرمايد:" حسنات" و" سيئات" از خدا است، اشاره مى كند به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز، و آنجا كه مى فرمايد:سيئات از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسئله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه، مسئله" امر بين الامرين" را ثابت مى كند.
3- تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهل بيت (علیه السلام) نيز به آن اشاره شده است اين است كه: منظور از سيئات، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است، مثلا صحيح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مى كند، و نيز صحيح است كه گفته شود اين خود دزد است كه دست خود را قطع مى نمايد!.[1]
امّا اینکه خداوند نیکی ها را به خود نسبت می دهد از این جهت است که هم خالق نیکیهاست و هم دیگران را به انجام کار نیک هدایت می کند و برای اینکه به دیگران بفرماید که این کار صحیح و خیر است آن را به خود نسبت می دهد گویا می خواهد بیان کند که اگر ما هم بخواهیم کاری انجام بدهیم همین کار خیر را انجام می دهیم و اینکه بنده ای کار خیر انجام می دهد در واقع همان کار خداوند را انجام داده است.
پی نوشت:
[1]تفسیر نمونه_آیت الله مکارم شیرازی،ناصر_دار الكتب الإسلامية، تهران،1374 ش_ج4،ص22و23
- نظرات (0)
شراب در قرآن مطلقاً حرام نشده

1⃣ این ادعا هم زمان با ایران، در میان سایر مسلمانان در کشورهای عربی و ترکیه نیز شایع شده است و همین امر نشان میدهد که برای تهاجم فرهنگی و اشاعهی فساد و فحشا در میان مسلمانان، اقدامات هدفدار و سازماندهی شدهای صورت می پذیرد.
2⃣ آیهای که مدعیان فوق بدان استناد میکنند، به شرح ذیل است:
درباره ی شراب و قمار از تو سؤال مىكنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد (ولى) گناه آنها از نفعشان بيشتر است (البقره - 219)
خداوند متعال در کلام وحی ابتدا به گناه کبیره بودن شرب خمر و قمار تصریح مینماید «فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ»، سپس به برخی منافع شراب اشاره مینماید «وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» اشاره مینماید و مجدداً تصریح مینماید که گناه [ضرر، زیان و خسران] آن به مراتب بیشتر از منافعش میباشد «إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما».
حال چرا باید به رغم دو بار تأکید بر گناه کبیره و مضر بودن شراب، به برخی از فایدههای آن استناد کرده و آن را حلال شمرده و این دروغ را نیز به خدا نسبت دهند؟!
3⃣ حرام شدن خمر در اسلام دفعی نبوده و به صورت تدریجی (در طول سه مرحله ) صورت گرفته است و آیه ای که می فرماید در خمر منافعی هست ولی گناه آن بزرگتر از سود آن است، مربوط به اولین مرحله مبارزه اسلام با شراب و شراب خواری است که در مراحل بعدی این مبارزه شدیدتر شده تا جایی که در مرحله ی سوم دستور دوری و اجتناب از آن صادر شده است.
4⃣ گناه کبیره و بالتبع حرام بودن شراب و قمار، فقط در آیهی فوق بیان نشده است، بلکه در آیهی ذیل به صراحت بیان شده که این اعمال شیطانی است و دستور به اجتناب از آن [خودداری به ارتکاب به آنها] نیز بیان گردیده است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بختآزمايى]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد. (المائده - 90)
۵. بدیهی است وقتی «فلاح و رستگاری» منوط به اجتناب از شراب، قمار، بتپرستی و ازلام میگردد، ارتکاب به آنها موجب ضلالت و هلاکت میگردد. پس حرام است. لذا دستور به اجتناب میدهد.
6⃣ در آیهی دیگری به هدف شیطان از ترویج شرابخواری و قمار مبنی بر ایجاد اختلاف و دشمنی بین خودتان از یک سو و دور کردن انسان از یاد خدا و نماز از سوی دیگر تصریح شده است:
شيطان مىخواهد به وسيلهی شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟! (المائده - 91)
7⃣ حال آیا می توان باز مدعی شد که شراب خواری در عین حال که گناه کبیره، مضر، عمل شیطان قلمداد شده، در ردیف قمار و بت پرستی شمرده شده، عامل اختلاف و دشمنی و دوری از یاد خدا و نماز بیان شده و به اجتناب از آن تصریح شده، در اسلام و قرآن کریم «حرام» نگردیده است؟!
8⃣ روایتی امام صادق علیه السلام فرمود:خداوند هرگز پیامبری را بر نیانگیخت مگر آنکه می دانست که چون دین او را کامل کند تحریم شرابخواری نیز در آن است.
#شراب همیشه حرام بوده است. دین از خصلتی به خصلت دیگر تحول می یابد و اگر از ابتدا کامل بود مردم دین را نمی پذیرفتند.
(وسایل الشیعه ج 17 ص 237 حدیث1)
- نظرات (0)
عمل به «ظن» و «گمان» مطلقاً ممنوع

پرسش
آیاتی نظیر «لا تقف ما لیس لک به علم» و «ان الظن لا یغنی من الحقّ شیئاً»، عمل به ظنون را جایز نمیدانند، در حالیکه بسیاری از احکام ما از خبرهای ظنیاند(ظنی السند)، و خود آیات هم ظنیاند(در دلالت) که طبق این آیات به خود آنها هم نباید عمل کرد؛ چرا که دور پیش میآید؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که همواره نباید به «ظن» و «گمان» با دیده منفی نگریست. بیشتر رفتارهای مردم با اعتماد به ظن و گمان قوی انجام میشود و در آیات بسیاری از قرآن کریم نیز عمل به «ظن» و یا «گمان قوی» در طراز عمل به «علم» قرار گرفته است. اساساً انسانها اگر به گمان قوی خود ترتیب اثر ندهند، روال زندگی آنها دچار مشکل خواهد شد. آن ظن و گمانی مورد نکوهش قرآن است که تنها برآمده از توهم و خیالات بوده و از عنصر عقل برای ارزیابی آن کمک گرفته نشده باشد.
با توجه به این مقدمه، در مورد قرآن کریم باید از چند جنبه بحث کرد:
الف) جنبه سندی: یعنی پیامبر اسلام(ص) قرآن را از وحی الهی گرفته و برای مردم بیان کرده، و به صورت متواتر از پیامبر(ص) به ما رسیده است.
ب) جنبه دلالتی: الفاظ قرآن کریم از نظر دلالت بر معانی چند دسته میشوند:
محکم؛ یعنی آیاتی که صد در صد بر معنا دلالت دارد، و دلالت آن قطعی است؛[1] مانند آیه: «قل هو الله احد».[2] اما اگر احتمال بیش از یک معنا در آیه برود، در این صورت یا دلالت آن بر دو مدلول یا مدلولهاى متعدد آن مساوى است که آنرا مجمل میگویند؛ مانند: «ثَلاثَةَ قُرُوءٍ»؛[3] یا یکسان نیست، و یکى بر دیگرى رجحان دارد، در این صورت معنای راجح را «ظاهر» میگویند؛ مانند: «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ»،[4] و معنای مرجوح را «مؤوّل» میگویند، مانند: «یدُ اللهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ».[5] نصّ و ظاهر هر دو را محکم میخوانند و مجمل و مؤوّل هر دو را متشابه گویند.[6]
اکثر آیات قرآن از نوع محکمات؛ یعنی نصّ و ظاهر است. بنابراین، اشکالی در دلالت آنها وجود ندارد و آیات کمتری از سنخ متشابه و تعداد اندکی هم مجمل هستند.[7]
ظنی الدلاله بودن برخی آیات قرآن نیز آنرا از حجیت نمیاندازد؛ زیرا:
1. ظنّ، اسمى است براى آنچه که از اَمارهای (علامت و نشانه) حاصل میشود، و هرگاه آن اماره قوى شود ظنّ و گمان به علم منتهى میشود؛ اما هرگاه آن اماره ضعیف شود، توهّم است.[8] لذا براى فهم کلمات پروردگار، راهى جز این نیست که همه آیات را در کنار هم قرار داده و از آنها حقیقت را دریافت کرد، و اگر در ظواهر برخی از آیات، در ابتداى نظر، ابهام و پیچیدگى باشد، میتوان با توجه به آیات دیگر، آن ابهام و پیچیدگى را برطرف ساخت و به عمق آن آیه رسید.[9]
2. در مورد آیات قرآن احتمالات متعددی وجود دارد که منافات با استدلال بر عدم حجیت ظنّ دارد.[10] و آیاتی مانند آیه «إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً»،[11] دلیل بر این است که قاعده اوّلیه در مسئله ظنّ، عدم حجیت است، مگر اینکه با دلیل قطعى دیگری، حجت بودن آن ثابت گردد؛ بهعلاوه؛ این آیه شریفه، تنها از پندارهاى بیاساس و گمانهاى بیپایه و خرافى، مانند گمان و پندار بتپرستان سخن میگوید، و کار به ظنّ و گمان قابل اعتمادى که در میان عقلا موجود است ندارد. بنابراین، چنین آیاتی در مسئله عدم حجیت ظنّ قابل استناد نیست.[12]
به عبارتی دیگر، این آیات نمیخواهد بگوید که اگر احتمال قوی میدهی که غذایی مسموم است، به این احتمال توجه نکرده و غذا را بخور! زیرا مقصود از آیه «وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» این است که: در هر اعتقاد یا عملى که تحصیل علم ممکن است، پیروى از غیر علم حرام است، و در اعتقاد و عملى که نمیشود به آن علم پیدا کرد زمانى اقدام و ارتکاب جایز است که دلیل علمى آنرا تجویز نماید، مانند پیروى و اطاعت پیامبر اکرم(ص) در اوامر و نواهى که از ناحیه پروردگارش دارد؛ زیرا ادله عصمت انبیا و امام(ع) دلیل علمى هستند بر اینکه همه آن چیزی که آنها دستور میدهند مطابق با واقع است، و هرکس که دستورات وى را عمل نماید به واقع رسیده است.
دلیل قطعى داریم بر اینکه پیروى چنین ظنّهایی واجب و لازم است، و آن دلیل قطعى عبارت است از بناى عقلا بر حجیت ظهور، پس اگر پیروى از علم تنها به آن معنا بود که در هر مسئله خود انسان علم پیدا کند، پیروى ما از ظاهر آیه پیروى علم نبود؛ زیرا یقین نداریم که مقصود واقعى از آن همان معنایى است که از ظاهرش استفاده میشود، احتمال میدهیم شاید مقصود واقعى آیه، غیر از معناى ظاهرش باشد، و خود آیه میگوید پیروى از ظنّ و گمان نکن، پس باید از آیه پیروى نکنیم که در این صورت خود آیه ناقض و مخالف خودش خواهد بود.[13]
پی نوشت:
[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 433، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. اخلاص، 4.
[3]. بقره، 228.
[4]. نساء، 22.
[5]. فتح، 10.
[6]. میرزا خسروانى، على رضا، تفسیر خسروى، تحقیق، بهبودى، محمد باقر، ج 1، ص 405، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1390ق.
[7] معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج 3، ص 14، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول، 1415ق.
[8] حسین بن محمد راغب اصفهانى، معجم مفردات ألفاظ القرآن، ص 539، دمشق، بیروت، دار العلم الدار الشامیة، چاپ اول،1412 ق.
[9]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 435.
[10]. ابن الشهید، ابو جعفر، محمد بن حسن بن زین الدین، استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار، ج 1، ص 28، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1419ق.
[11]. «گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد»؛ یونس، 36.
[12]. تفسیر نمونه، ج 8، ص 286.
[13]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 93، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
- نظرات (0)
- ««123456789101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839404142434445464748495051525354555657585960616263646566676869707172737475767778798081828384858687888990919293949596979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117118119120121122123124125126127128129130131132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209210211212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232233234235236237238239240241242243244245246247248249250251252253254255256257258259260261262263264265266267268269270271272273274275276277278279280281282283284285286287288289290291292293294295296297298299300301302303304305306307308309310311312313314315316317318319320321322323324325326327328329330331332333334335336337338339340341342343344345346347348349350351352353354355356357358359360361362363364365366367368369370371372373374375376377378379380381382383384385386387388389390391392393394395396397398399400401402403404405406407408409410411412413414415416417418419420421422423424425426427428429430431432433434435436437438439440441442443444445446447448449450451452453454455456457458459460461462463464465466467468469470471472473474475476477478479480481482483484485486487488489490491492493494495496497498499500501502503504505506507508509510511512513514515516517518519520521522523524525526527528529530531532533534535536537538539540541542543544545546547548549550551552553554555556557558559560561562563564565566567568569570571572573574575576577578579580581582583584585586587588589590591592593594595596597598599600601602603604605606607608609610611612613614615616617618619620621622623624625626627628629630631632633634635636637638639640641642643644645646647648649650651652653654655656657658659660661662663664665666667668669670671672673674675676677678679680681682683684685686687688689690691692693694695696697698699700701702703704705706707708709710711712713714715716717718719720721722723724725726727728729730731732733734735736737738739740741742743744745746747748749750751752753754755756757758759760761762763764765766767768769770771772773774775776777778779780781782783784785786787788789790791792793794795796797798799800801802803804805806807808809810811812813814815816817818819820821822823824825826827828829830831832833834835836837838839840841842843844845846847848849850851852853854855856857858859860861862863864865866867868869870871872873874875876877878879880881882883884885886887888889890891892893894895896897898899900901902903904905906907908909910911912913914915916917918919920921922923924925926927»»